eitaa logo
ازندریان خبر ( تاسیس 1402)
1.6هزار دنبال‌کننده
20.4هزار عکس
9.4هزار ویدیو
181 فایل
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🌎▒▓█▇▆▅▄▃▂ ✍ خبرهای شهر ازندریان ،ایران،جهان، اجتماعی،فرهنگی،مذهبی،اقتصادی سیاسی و علمی، دا نستنیها، نیازمندیها،مفقودی،تبلیغات و.....
مشاهده در ایتا
دانلود
ازندریان خبر ( تاسیس 1402)
‍ 💥🌸🌙🌺🍃 🌸💫🍂 🌙🍂🐦‍🔥 🌺 🍃 🌝 نیش زنبور کشنده تر است یا نیش مار؟! @ataL_mataL 🌚 ✍روزى زنبور و مار با هم بحثشان شد. مار می‌گفت: آدم‌ها از ترس ظاهر ترسناک من می‌میرند، نه بخاطر نیش زدنم! اما زنبور قبول نمى‌کرد. مار برای اثبات حرفش، به چوپانى که زیر درختى خوابیده بود نزدیک شد و رو به زنبور گفت: من چوپان را نیش مى‌زنم و مخفى می‌شوم؛ تو بالاى سرش سر و صدا و خودنمایى کن! مار چوپان را نیش زد و زنبور شروع کرد به پرواز بالاى سر چوپان. چوپان از خواب پرید و گفت: اى زنبور لعنتى! و شروع به مکیدن جاى نیش و تخلیه زهر کرد. مقدارى دارو بر روى زخمش گذاشت و بعد از چند روز خوب شد. سپس دوباره مشغول استراحت شد که مار و زنبور نقشه دیگری  کشیدند: این بار زنبور نیش زد و مار خودنمایى کرد! چوپان از خواب پرید و همین که مار را دید، از ترس پا به فرار گذاشت!  او بخاطر وحشت از مار، دیگر زهر را تخلیه نکرد و ضمادى هم استفاده نکرد… چند روز بعد، چوپان به خاطر ترس از مار و نیش زنبور مرد! نتیجه گیری: بسیاری ازبیمارى‌ها و مشکلات اینچنین هستند و آدم‌ها فقط بخاطر ترس از آنها، نابود می‌شوند. پس همه چىز به برداشت ما از زندگى و شرایطى که در آن هستیم بر می‌گردد. برای همین بهتر است دیدگاهمان را به همه چیز خوب و مثبت کنیم. “مواظب تلقین‌های زندگی خود باشید…!” ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ ✍ لقمان حكیم پسر را گفت :" امروز طعام مخور و روزه دار ، و هرچه بر زبان راندی، بنویس. شبانگاه همه آنچه را كه نوشتی ، بر من بخوان. آنگاه روزه‏ات را بگشا و طعام خور. " شبانگاه ، پسر هر چه نوشته بود ، خواند. دیر وقت شد و طعام نتوانست خورد. روز دوم نیز چنین شد و پسر هیچ طعام نخورد. روز سوم باز هر چه گفته بود ، نوشت و تا نوشته را بر خواند، آفتاب روز چهارم طلوع كرد و او هیچ طعام نخورد. روز چهارم ، هیچ نگفت. شب ، پدر از او خواست كه كاغذها بیاورد و نوشته‏‌ها بخواند. پسر گفت:" امروز هیچ نگفته‌‏ام تا برخوانم. " لقمان گفت:" پس بیا و از این نان كه بر سفره است بخور و بدان كه روز قیامت ، آنان كه كم گفته‏‌اند، چنان حال خوشی دارند كه اكنون تو داری." ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ❀࿇⊱  ⃟⃟⃟⃟⃟⃟ ⃟⃟ ⃟⃟⃟⃟⃟⃟꧂☬❁☬꧂ ⃟⃟⃟⃟⃟⃟ ⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟ ⃟⃟⃟⃟⃟   ⊰࿇❀ ✍ با برنامه های متنوع ، ، ، ، ، ، ، و....در خدمت همشهریان و هموطنان گرامی و ارجمند هستیم ‌ممنون می شویم دوستان و آشنایان خود را جهت ارتقاء سواد رسانه ای و روشنگری به کانال مردمی و خبری  شهر دعوت و از مطالب مفید و مرتبط با خبر های شهر خود و اطراف آگاه شوید 🔰 ‌‎‌❀‌┄┅┅┅❅🔹❁🔹❅┅┅┅┄❀ 🙏خواهشمندیم ﻧﺸﺮ و اطلاع رسانی نمائید سپاسگزاریم اﺯ ﻟﻂﻒ و ﻫﻤﺮاﻫﻲ ﺷﻤﺎ سروران  گرامی و ارجمند ﻛﻤﺎﻝ ﻗﺪﺭ ﺩاﻧﻲ و ﺗﺸﻜﺮ ﺭا ﺩاﺭیم ‌ ‌‎‌❀‌┄┅┅┅❅♦️❁♦️❅┅┅┅┄❀   https://eitaa.com/azandaryan2 ❀࿇⊱  ⃟⃟⃟⃟⃟⃟ ⃟⃟ ⃟⃟⃟⃟⃟⃟꧂☬❁☬꧂ ⃟⃟⃟⃟⃟⃟ ⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟ ⃟⃟⃟⃟⃟   ⊰࿇❀
ازندریان خبر ( تاسیس 1402)
‍ 🪐🍁🍂🍃🌼 🍁💫🌙 🍂🌙💥 🍃 🌼 🌝 📘 @ataL_mataL🌚 ✍فردی به دکتر مراجعه کرده بود ، در حین معاینه ، یک نفر بازرس از راه میرسه و از دکتر میخواهد که مدارک نظام پزشکی اش را ارائه دهد . دکتر بازرس را به کناری میکشد و پولی دست بازرس میذاره و میگه : من دکتر واقعی نیستم ! شما این پول رو بگیر بی خیال شو ! بازرس که پولو میگیره از در خارج میشه ؟! مریض یقه ی بازرس رو میگیره و اعتراض میکنه بازرس میگه منم بازرس واقعی نیستم و فقط برای اخاذی اومده بودم ولی توی مریض میتونی از دکتر قلابی شکایت کنی !! مریض لبخند تلخی میزنه و میگه : اتفاقأ من هم مريض نيستم اومدم كه چند روز استراحت استعلاجی بگيرم برای مرخصی محل كارم و این است حکایت ما در جامعه ؟ ✓راحت ترین راه بهلول برای کوه نوردی ✍شخص تنبلی نزد بهلول آمده و پرسید : میخواهم از کوهی بلند بالا روم می تواني نزدیکترین را ه رابه من نشان دهی؟ بهلول جواب داد: نزدیکترین و آسانترین راه : نرفتن بالای کوه است حکایت زندگی از نگاه بهلول شخصی از بهلول پرسید: می‌توانی بگویی زندگی آدمیان مانند چیست ؟ بهلول جواب داد : زندگی مردم مانند نردبان دو طرفه است که از یک طرفش سن انها بالا میرود و از طرف دیگر زندگی آن ها پائین می‌آید   ✓خواجة بخشنده و غلام وفادار درويشي كه بسيار فقير بودو در زمستان لباس و غذا نداشت. هرروز در شهر هرات غلامان حاكم شهر را مي‌ديد كه جامه‌های زيبا و گرانقيمت بر تن دارند و كمربندهاي ابريشمين بر كمر مي‌بندند. روزي با جسارت رو به آسمان كرد و گفت خدايا! بنده نوازي را از رئيس بخشندة شهر ما ياد بگير. ما هم بندة تو هستيم. زمان گذشت و روزي شاه خواجه را دستگير كرد و دست و پايش را بست. مي‌خواست بيند طلاها را چه كرده است؟ هرچه از غلامان مي‌پرسيد آن ها چيزي نمي‌گفتند. یک ماه غلامان را شكنجه كرد و مي‌گفت بگوييد خزانة طلا و پول حاكم كجاست؟ اگر نگوييد گلويتان را می برم و زبانتان را از گلويتان بيرون می كشم. اما غلامان شب و روز شكنجه را تحمل می كردند و هيچ نمي‌گفتند. شاه انها را پاره پاره كرد ولي هيچ یک لب به سخن باز نكردند و راز خواجه را فاش نكردند. شبی درويش در خواب صدايی شنيد كه مي‌گفت: ای مرد! بندگی و اطاعت را از اين غلامان ياد بگير ... ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ❀࿇⊱  ⃟⃟⃟⃟⃟⃟ ⃟⃟ ⃟⃟⃟⃟⃟⃟꧂☬❁☬꧂ ⃟⃟⃟⃟⃟⃟ ⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟ ⃟⃟⃟⃟⃟   ⊰࿇❀ ✍ با برنامه های متنوع ، ، ، ، ، ، ، و....در خدمت همشهریان و هموطنان گرامی و ارجمند هستیم ‌ممنون می شویم دوستان و آشنایان خود را جهت ارتقاء سواد رسانه ای و روشنگری به کانال مردمی و خبری  شهر دعوت و از مطالب مفید و مرتبط با خبر های شهر خود و اطراف آگاه شوید 🔰 ‌‎ ‌‎‌❀‌┄┅┅┅❅🔹❁🔹❅┅┅┅┄❀ 🙏خواهشمندیم ﻧﺸﺮ و اطلاع رسانی نمائید سپاسگزاریم اﺯ ﻟﻂﻒ و ﻫﻤﺮاﻫﻲ ﺷﻤﺎ سروران  گرامی و ارجمند ﻛﻤﺎﻝ ﻗﺪﺭ ﺩاﻧﻲ و ﺗﺸﻜﺮ ﺭا ﺩاﺭیم ‌ ‌‎‌❀‌┄┅┅┅❅♦️❁♦️❅┅┅┅┄❀   https://eitaa.com/azandaryan2 ❀࿇⊱  ⃟⃟⃟⃟⃟⃟ ⃟⃟ ⃟⃟⃟⃟⃟⃟꧂☬❁☬꧂ ⃟⃟⃟⃟⃟⃟ ⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟ ⃟⃟⃟⃟⃟   ⊰࿇❀