eitaa logo
عزیزم حسین♥️
3.2هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
5.9هزار ویدیو
125 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 ای عشق سربلندکه برنیزه میروی ازحلقه کمندتو راه گریزنیست کانال دیگر @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
اشعار رجز امیرالمومنین(ع).... خوشا دمی بنویسم برای شاه نجف که طی شود همه عمرم بپای شاه نجف شبی که صحن علی رانظاره میکردم رسیدشعروَسرودم، رَثای شاه نجف اگر چه وصف علی درزبان نمیگنجد چوقطره ای شده ام درسرای شاه نجف نشسته ام بنویسم، من ازجهاد علی که کُنجِ گَنج نمانَد صدای شاه نجف چه گُلشنی که در آن، باغبان بود حیدر تمام زندگی ما فدای شاه نجف روایت است حیدر.بودشه دوسرا منم گدای حریم سَرای شاه نجف گدای حلقه بگوش دره سرای توام نشسته مردم این شهر، پای شاه نجف نیامده به جهان مثل او کسی دیگر نیامده دگرهمتابه، جای شاه نجف علیست آنکه کند در زقلعه ی خیبر وپس گرفت زدشمن خدای شاه نجف دعای شیرخدا بود و همّتِ مولا که فتح گشته جهان درهوای شاه نجف هزارها یَلِ میدان، چُنان جهان آرا شدند فاتحِ این، نینوای شاه نجف اگرکه طالب فیضی.علیست صاحب فیض چه مؤمنی که نخواهد بقای شاه نجف ولایت شه مردان نصیب ما گشته خوشاکسی که شوداوگدای شاه نجف أذانِ مسجد جامع، صدای نام علیست رسد ز مأذنه اَش رَبّنای شاه نجف ببین که اشهدوان علی ولی الله رسدزماذنه هاماجرای شاه نجف بگو که صحن وسرای علی اگر..اینجاست مدافع حرم است، جای جای شاه نجف فدای قاضریه.زینبیه، عسگریّه، هر آنکه هست هماره، فدای شاه نجف مراهوای علی کرده اینچنین(مجنون) که هست سینه ی من مبتلای شاه نجف _آرمین غلامی(مجنون) ___________________________
رجزحیدری(ع) پر گرفته مرغ جانم درحرم پیش حیدرپیش سلطان،کرم زائرت هستم اميرلوکشف تاشوم زائر درايوان نجف یاعلی امشب صدایم كرده اي بر دره صحنت گدایم کرده ای درنجف گشته گدا پا بوس تو دم زندتنهافقط مخصوص تو یاعلی بینم تو رادرهر جهت شد دلم راهی به سوی مزجعت مادرم بایاعلی دستم گرفت عشق توآمدهمه هستم گرفت زنده شد بانام توآقا دلم میکندعشق توبازی با دلم ای همه داروندارم یاعلی گرده صحنت بیقرارم یاعلی صد گره افتاده درکارم علی من فقط آقاتورادارم علی درد مند م تو دوایم داده ای من مریضم تو شفایم داده ای من به شوقت اشک بارم یاعلی من بیادم بی قرارم یاعلی شد دل پر درد من همپای من در زمستان یاد تو گرمای من عکس صحن تو به دلها قاب شد با نگاهت برف این دل آب شد دست خودرا من به دستت میدهم روی خود بر سنگ فرشت مینهم پا برهنه صحن تو طی کرده ام من جدایت از خودم کی کرده ام تامراکردی غلام خودخطاب باعنایت روی من کردی حساب با تو (مجنون)روبه لیلا کی کند پابرهنه ,راه عشقت طی کند _آرمین غلامی(مجنون)
شب قدر است و امشب راز دارم نگه تا صبح امشب باز دارم شب قدر است و بايد قدر دانم قدم در پيشگاه قدر دانم شب قدر است و امشب هجر مولاست دلم از عشق پر شور و غوغاست شب قدراست و اخترها غمينند تو گويى جملگى سر در جبينند بلى امشب شب بيمارى اوست شب توديع يار خوب و نيكوست شب سرخ شهادت بين تو امشب شب درد سعادت بين تو امشب چه امشب ديدهاش خونبار و گريان نظر افكند او بر شير يزدان على اى فاتح هم بدر و خيبر على اى بر يتيمان جمله سرور سر خونين خود بردار اى دوست ببين زينب كه طور، رخساره ى اوست حسن بنگر، حسين و هم ابوالفضل عنايت كن، كرم بنما، نما بذل
خود را به خواب مي زني اي بنده تا به كي !؟ هي توبه پشت ِ توبه، سرافكنده تا به كی !؟ دنيا وفا نكرده ، وفا هم نمي كند با زرق و برقش از غم دل، كم نمي كند از حوض ِ نور،كي به رخت آب مي زني !؟ كي دست رد به سينه ي اين خواب مي زني !؟ اي بنده جزء براي خدا بنده گي نكن !کج می روی،لجاجت و یک دنده گی نکن بنده در اوج ِ فاجعه زانو نمی زند غير از خداي ِ خود به كسي رو نمي زند عقلت مگر به شايد و بايد نمي رسد !؟ بارِ كجت به منزل و مقصد نمي رسد تيشه نزن به ريشه ي خود بنده ي خدا بیراهه می روی، نشو شرمنده ی خدا جاي غم ِ بهشت، غم ِ پول مي خوري !؟ بيچاره اي كه مثل پدر گول مي خوري بيهوده هي براي دلت كيسه دوختي باغ بهشت را به جو ِ ري فروختي !؟ ای ورشکسته،بیش ترازاین ضرر نده لحظه به لحظه عمر خودت را هدر نده شبهاي قدر فرصت خوبيست؛ گريه كن آيا زمان توبه ي تو نيست!؟ گریه کن شبهاي قدر فرصت خوبيست؛ توبه كن غيراز تو و خدا كه كسي نيست!توبه کن شبهاي قدر ناله بزن بي معطلي دستم به دامنت، مددي مرتضي علي شبهاي قدر اشك تو را كوثري كند زهرا براي شيعه ي خود مادري كند جا مانده اي ز قافله، هيهات، گریه کن امشب براي عمه ي سادات گريه كن شايد خدا به حال ِ خرابت نظاره كرد پرونده ي سياه تو را پاره پاره كرد مانند سوزِ صبح ِ مه آلود مي رسد وقتي نمانده است، اجل زود مي رسد باید بری ! به فكرِ حساب و كتاب باش فكر فشارِ قبر و سئوال وجواب باش شبهاي قبر، تيره تر از كرده هاي توست مهتاب روشنش سفر كربلاي توست بي نور عشق، قبر تو دلگير مي شود امشب بگير تذكره را ، دير مي شود ای تشنه لب ، ز دست سبو آب را بگير امشب به گريه دامن ارباب را بگير
ای که از صورت خونین تو غم ریخته است با تماشای تو یکباره دلم ریخته است چه به روز سر تو آمده آخر بابا سرت از ضربه شمشیر به هم ریخته است دخترت کاش بمیرد که نبیند هرگز خون فرق تو قدم پشت قدم ریخته است مادرم آمده بالای سرت با زحمت اشک بر زخم تو با قامت خم ریخته است کربلا زنده شده در نظرم می بینم ترس دشمن که پس از صاحب علم ریخته است تا که تاراج کند خیمه ی مارا یکسر قبل آتش زدنِ آن به حرم ریخته است فرق خونین تو را کاش نمی دیدم من یادِ آن خون که از دست قلم ریخته است
◾️🎤نوحه تشییع جنازه مولا علی ع ◾️◾️◾️◾️◾️◾️ دوباره ماییم و تشییع شبانه دوباره ماییم و قبری بی‌نشانه تازه شد داغ تنهایی و غربت تازه شد ماتم و آه زینبین کوفه هم چون مدینه بیند امشب در آغوش حسن گریه حسین (الوداع یاحیدر یا حیدر یاحیدر) ◾️◾️◾️◾️◾️◾️ ما مانده‌ایم و دلی غمگین و خسته بر چهره مان گَرد یتیمی نشسته میروی امشب اما مانده بر خاک کیسه نان و خرمای یتیمان بابای خوب یتیمان کوفه پرس و جو کن ز دل‌های پریشان (الوداع یاحیدر یا حیدر یاحیدر) ◾️◾️◾️◾️◾️◾️ بار سفر بسته‌ای ای پدر امشب بعد از تو اما امان از دل زینب فزت و رب الکعبه گفته‌ای و گشته‌ای راهی دیدار زهرا الوداع ای پدر ای هستی من سوی مادر ببر سلام ما را (الوداع یاحیدر یا حیدر یاحیدر 🏴🏴🏴🏴🏴
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
چه آمد بر سرت ای دل نوای آشنایت کو چرا خاموش و غمگینی فروغ رَبّنایت کو @hosenih بنا بود آسمان باشی چرا در خاک جا ماندی چه شد رویای پروازت پر و بال دعایت کو چنین بی حال و بی حاصل نبودی پیش از این ای دل رها کن این تکلف را وجود بی ریایت کو چنان در گیر دنیایی که آرامش نمی یابی تامل کن شبی در خود ببین صبر و رضایت کو چه پیش آمد که این گونه سیاهی شد نصیب تو در این تاریکی ممتد چراغ اشک هایت کو به غیر از گریه درمان چیست این زخم قدیمی را تویی که سر به سر دردی دل من پس دوایت کو چرا ساکن نشستی هان مگر گم نیستی در خود چه کردی با خودت ای دل توسل بر خدایت کو بگو حال مناجاتت کجای زندگی گم شد بپرس از نفس اماره ببین سوز صدایت کو @hosenih پس از عمری حسن گفتن چرا اینگونه خاموشی در این هنگامه ی غربت دم یا مجتبایت کو شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
غنچه در وادی الفاظ دهن معنا شد غزل انشا شد و آنگاه سخن معنا شد @hosenih سخن از مرد میان آمد و حیدر گل کرد نام زهرا به زبان آمد و زن معنا شد پسرِ حیدر و زهراست حسن ، با او بود مشک در نافه ی آهوی ختن معنا شد "در ازل پرتو حُسنش ز تجلی دم زد" حُسن ، نوری است که در روی حسن معنا شد وزن این شعر طربناک شد از نام حسن فاعلاتن فعلاتن فعلن معنا شد می شود عاشق و دل شیفته ی او نشویم؟ در جواب آنچه نوشتم ابداً معنا شد @hosenih مانده بودیم کجا خانه بسازیم اما از بقیعش که نوشتیم وطن معنا شد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
برای دردهایم روز و شب فکر دوا کردم برای جرعه ای از جام فیض تو دعا کردم تو گفتی رَتِّلِ اَلْقُرْآنَ تَرْتِيلاً  ، به روی چشم رسیدم تا به اُدْعُونِي تورا از جان صدا کردم مرا قُلْ يٰا عِبٰادِي ، اَلَّذِينَ أَسْرَفُوا امید چرا که از ولادت تا کنون خبط و خطا کردم @hosenih تو با لاٰ تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اَللّٰهِ ات مرا خواندی من این دل را به مهر و رحمت تو آشنا کردم فَمِنْهُمْ مَنْ قَضىٰ نَحْبَهُ سخن از عهدبستن شد و با خود گفتم آیا بر عقود خود وفا کردم؟ تو پرسیدی أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يٰا بَنِي آدَمَ ؟ نه واللهِ  ... رَهَم را از صراط تو جدا کردم أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اَللّٰهَ  را خواندم نفهمیدم کجا محض رضای تو کمی شرم و حیا کردم؟ من نادان به فکر خود نمایی و ریا بودم تمام کارهایم را من از روی ریا کردم خوش آنان که رَضِيَ اَللّٰهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْه  اند بدا بر حال همچون من که بر خود بد روا کردم تو گفتی این جهان لهو و لعب ، باشد متاعش کم ولی دل را به دنیا و متاعش مبتلا کردم إِذِ اَلْأَغْلاٰلُ فِي أَعْنٰاقِهِمْ میترسم از آن روز مرا رحمی نما یارب اگر چه ظلم ها کردم به إِنَّ اَللّٰهَ تَوّٰابٌ رَحِيم ات میدهم سوگند ببخش آن جمله اعمالم که تنها در خفا کردم خودت گفتی برای قُربِ من با واسطه آیید دلم را خوش به اولاد کریم مرتضی(ع) کردم برای این که گردد شاملِ حالِ دلم لطفت نشستم دست بر سینه و رو بر کربلا کردم @hosenih برای آن که گردد ضامنم شاهِ غریبِ طوس دو خط روضه ، دو قطره اشک هم نذرِ رضا(ع) کردم سخن از روضه شد یاد لب خشک علی اصغر (ع) در آن وقت و در آن ساعت میان گرگ ها کردم میان کوفیان يا قَوْمِ، إِنْ لَمْ تَرْحَمُوني گفت فدای غربتش باشد اگر بُغض و بُکا کردم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
گرچه بر این آستان روی سیاه آورده ام شرمسارم، اشک هایم را گواه آورده ام دست خالی در ضیافت آمدن شایسته نیست من برایت کوله باری از گناه آورده ام @hosenih در جزا پرونده ی ما را بسوزان جای ما از قضا، من نامه ای پر اشتباه آورده ام باز کن آغوش خود بر بنده ی آلوده ای من به ستّار العیوبی ات پناه آورده ام خسته ی راهم، به یک لبخند مهمانم کنید از خرابات هوس، حال تباه آورده ام دل بریدم از همه، دل بسته ام بر مهرِ یار رخصتی فرما، رفیقی نیمه راه آورده ام کارهایم زشت بود اما نهادم زشت نیست مهر مولایم علی را عذر خواه آورده ام پای من لغزید و دستم را گرفت این روضه ها نیمه جانی از کنار پرتگاه آورده ام @hosenih تحفه ای دارم که بی شک حاجتم را میدهند اندکی تربت به درگاه اله آورده ام داغ بر دل، اشک بر رخ، آرزومند نجات مثل حر رو بر مسیح قتلگاه آورده ام شاعر: حجت‌الاسلام © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
⚜واحد شلاقی فوق العاده زيبا⚜ حضرت اميرالمومنين عليه السلام 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 روح اذان حيدر شاه و سلطان حيدر مصداق و معناي ايمان حيدر عشق نبي حيدر والي ولي حيدر حضرت مرتضي علي حيدر دل و دلدار علی سرور و سردار علی به زمين و زمان نقطه ي پرگار علي عبد کوي تو منم حيدر کرار علي اين بود نغمه ي هر دل آگاه اشهدان عليا ولي الله ا✨✨✨✨✨✨✨✨✨ا حصن حصين حيدريعسوب دين حيدر عين اليقين حبل المتين حيدر ابوتراب حيدر گوهرناب حيدر ساقي ساغر جام و شراب حيدر به نبي يار علي محرم اسرار علي قبله ام روي تو کعبه ي سيار علي به سر زلف تو من شدم گرفتار علي فاطمه ميخونه با دل آگاه اشهدان علي ولي الله ا✨✨✨✨✨✨✨✨✨ا حج مقبول حيدر زوج بتول حيدر زينت منبر رسول حيدر سعي و صفا حيدر مروه منا حيدر قبله ي ما کعبه ی ما حيدر قسيم النار علي قدرت دادار علي جنات تجري من تحتهاالانهار علی به خداوندي عالم تو سزاوار علي عاشقونه ميگم با دل آگاه اشهدان علي ولي الهه
🌹غربت امیرالمومنین🌹 شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود فریاد بی‌صدا، غم دل بود و آه بود دیگر پس از شهادت زهرا به چشم او صبح سفید هم‌چو دل شب سیاه بود دانی چرا جبین علی را شکافتند؟ زیرا به چشم کوفه عدالت گناه بود خونش نصیب دامن محراب کوفه شد آن رهبری که کعبه بر او زادگاه بود یک عمر از رعیت خود هم ستم کشید اشک شبش به غربت روزش گواه بود دستش برای مردم دنیا نمک نداشت عدلش به چشم بی‌نگهان اشتباه بود هم‌صحبتی نداشت که در نیمه‌های شب حرفش به چاه بود و نگاهش به ماه بود مولا پس از شهادت زهرا غریب شد زهرا نه یار او که بر او یک سپاه بود وقتی که از محاسن او می‌چکید خون عباس را به صورت بابا نگاه بود «میثم!» هزار حیف که پوشیده شد ز خون رویـی کـه بهـر گمشـدگان شمـع راه بود