#مناجات_شب_قدر
#امام_حسین
آمدم سرزده بی حرف و سخن
خسته ام خسته ز آلوده شدن
به بزرگیت نظر کن نه به من
من شکستم دل تو! تو نشکن
تو بزرگی و حقیرم العفو!
باز تحویل بگیرم العفو!
یخ فروشم که یخم آب شده
بنده ات بنده ی ناباب شده
با هوی و هوسش خواب شده
سخت شرمنده ارباب شده
پشت کردم به حسین خام شدم
باعث گریه ی اقام شدم
هیچکس دورو برم نیست که نیست
فکر توبه به سرم نیست که نیست
اشک و حال سحرم نیست که نیست
توشه بهر سفرم نیست که نیست
خرج نفْسم شده کل عَملم
میدود پشت سر من اَجلم
وای بر دور ز قرآن شدنم
وای بر بی سرو سامان شدنم
از عطای تو گریزان شدنم
معصیت بود و پریشان شدنم
چکمه بردوش خود آویخته ام
بغلم کن که به همریخته ام..
گرچه آلوده و رسوا هستم
نوکر فضه و اسما هستم
نجفی هستم و بالا هستم
شیعهی حضرت مولا هستم
حضرت بنده نواز است علی
بخدا روح نماز است علی
#شب_قدر است بها میخواهم
درد کافیست دوا مي خواهم
رزق یکسال بُکا میخواهم
کربلا با رفقا میخواهم
تو بگو تا که ازین غم چه کنم؟
من هوایی حُسینم چه کنم؟
آن حسین که غم آبش دادند
آب میخواست عذابش دادند
با کف و سوت جوابش دادند
رویِ سرنیزه که تابش دادند...
خبرش رفت به خیمه، ای داد..
مادرش دست به پهلو افتاد..
یوسف من ! وسط گودالی
من بمیرم چقدر مینالی!
نیزه باران شدی و بی حالی
تاج روی سر من! پامالی!
مِهر من را به رویت میبندند
دست و پا میزنی و میخندند
آبرودار قبیله ست! نزن
با عصا برتنش ای مست نزن
پلک خودرا که دگر بست! نزن
بی وضو بر بدنش دست مزن
این تن ذبح شده جان من است
چادرم هست نگو بی کفن است
سیدپوریا هاشمی
@rozeh_1
#مناجات_شب_قدر
همین که گفتم الهی... اجابتم کردی
سریع آمدی و غرق رحمتم کردی
کسی که دست منِ پر گناه را نگرفت
خودت همیشه رسیدی، حمایتم کردی
بزرگواری و اصلا ندیده ای انگار
زمانِ معصیتم گرچه رؤیتم کردی
به پشتوانه ی فضلت گناه کردم من
به پشتوانه ی حِلمت رعایتم کردی
حیا نکردم و مهلت به بنده ات دادی
حیا به جای من و این وقاحتم کردی
به برکتِ نفس و رحمت امام زمان
محب فاطمه و اهل هیئتم کردی
همین که ناله زدم عائذٌ بِأسمائک
گدای دائمیِ آل عصتم کردی
**
صدا زدم مددی... زود آمدی حیدر
به لطف باده ی کوثر طهارتم کردی
پناه می برم امشب به زیر ایوانت
که زیر سایه ی ایوان شفاعتم کردی
اگرچه عبد بدم، باز مُنتسب به توام
تویی همان که همیشه ضمانتم کردی
تو قدر بودی و قدر تو را ندانستند
خودت برای شب قدر، دعوتم کردی
چقدر ناله زدی بین چاه، مظلومم
چقدر گریه کنِ این مصیبتم کردی
فدای زخم عمیق سرت شوم آقا
پرت به خاک مکش، غرق غربتم کردی
صدا زدی به سوی قاتلت، ز دنیایی...
که فاطمه به برم نیست، راحتم کردی
محمدجواد شیرازی
@rozeh_1
#مناجات_شب_قدر
بر عفو بیحسابت، این نکتهام گواه است
گفتی که یَأس از من، بالاترین گناه است
من غرق در گناهم، مسکین و رو سیاهم
تنها تویی پناهم، «لا تَقنَطُوا» گواه است
هرگز نمیپسندی، دَر بَر رویم ببندی
آخر کجا گریزد، عبدی که بیپناه است
در دیده اشک سُرخم، بر چهره رنگ زردم
مویم شده سفید و، پروندهام سیاه است
بازآمدم به سویت، برگشتهام به کویت
این بندۀ فراری، محتاج یک نگاه است
من عهد خود شکستم، من راه خویش بستم
ور نه به جانب تو، هر سو هزار راه است
یک جمله با تو گفتن، ذکر هزار سال است
یک لحظه بیتو بودن، یکعمر اشتباه است
یک یا اِلهی اَلْعَفو، جبرانِ جُرمِ یک عمر
یک شام قَدر با تو، بِهْ از هزار ماه است
استاد حاج غلامرضا سازگار
@rozeh_1
#مناجات_شب_قدر
#امام_حسین
آنچنان زخم گناهان به پرم افتاده
که به صد شهر دگر هم خبرم افتاده
هرچه را جمع نمودم سر یک غفلت سوخت
زیر پای همه حالا ثمرم افتاده
من همان شاخهی سرسبز تَه باغ توأم
که دگر پیر شدم برگو برم افتاده
بشکند پای من ای وای چه کردم به خودم
به چه جاهای بدی که گذرم افتاده
دل من جای علی بود خرابش کردم
از دلم نام شریف پدرم افتاده
آشتی کن که دوباره به خودت برگردم
آرزوهام همه دور و برم افتاده
جوشن ای کاش پناهم بدهد از آتش
من که خوردم به زمین و سپرم افتاده
بِعَلیٍ بِعَلیٍ بِعَلیٍ بِعَلی
که هوای نجفِ او به سرم افتاده
تا به ایوان طلایش نظر من خورده
جنت و هشت بهشت از نظرم افتاده
برسانید سلامِ منِ بد را به حسین
فطرس امشب تو ببر..من که پرم افتاده
شب قدری ببریدم طرف کرببلا
خیر عالم همه در این سفرم افتاده
دم افطار فقط گریه به آن تشنه کنم...
داع خشکی لبش بر جگرم افتاده
نیزه ها عاقبت از اسب زمینش زده اند
خبر ذبح سرش بین حرم افتاده
سیدپوریا هاشمی
@rozeh_1
#مناجات_شب_قدر
با چشم تر بر روی سر قرآن گرفتیم
ذکر بِکَ یا رب و یا رحمن گرفتیم
با ذکر آن سرچشمه ی رحمت، محمد
در راه دریای خدا جریان گرفتیم
جانی نمانده بود بین سینه هامان
گفتیم فورا بِعَلیٍ، جان گرفتیم
بِفاطِمَه گفتیم، مادر سر رسید و
از دست هایش رزق آب و نان گرفتیم
ذکر لب ما سینه زن ها بِالحَسَن شد
خیر دو دنیا را از آقامان گرفتیم
گفتیم یاد رأسِ بر نی، بالحُسَینِ
آتش گرفتیم و سپس باران گرفتیم
از خیر ذکر بِعَلیِ بنِ الحُسَینِ
از خوان زین العابدین ایمان گرفتیم
وقتی به ذکر حضرت باقر رسیدیم
فهم معارف را ز رب آسان گرفتیم
بردیم نام حضرت شیخ الائمه
قول نجات از آتش سوزان گرفتیم
بر روی لب آمد دم موسی بن جعفر
از برکت این دم، سر و سامان گرفتیم
تا نوبت ذکر علی موسی الرضا شد
رفتیم با هم دامن سلطان گرفتیم
آمد میان، نام جواد و از سخایش
خیر کثیر و برکت و احسان گرفتیم
با بردن نام علیِ بنِ محمد
قول وصالِ جنت و رضوان گرفتیم
گفتیم ذکر بِالحَسَن را، روزی خود
از سامرا با دیده ی گریان گرفتیم
یعقوب وار از هجر یوسف گریه کردیم
بِالحُجةِ... بوی غم کنعان گرفتیم
قرآن به سر، سر شد... الهی بِالرقیه
از غربتش بر آستین دندان گرفتیم
از شام قدرش که سر بابا بغل کرد
ویرانه غوغا شد، دل ویران گرفتیم
آن قدر ناله زد " أبَ..." کنج خرابه
ما نوکرانش درد بی پایان گرفتیم
محمدجواد شیرازی
@rozeh_1
#امیرالمومنین_علی
#مناجات_شب_قدر
تنها دلت نبود كه شوق شفا نداشت
حتي طبيب هم به شفايت رضا نداشت
حق ميدهم كه ديده بدوزي به راه مرگ
دنياي بعد فاطمه ديگر صفا نداشت
باباي مهربان تمام يتيم ها
بعد از تو سفره هاي يتيمان غذا نداشت
زخم سرت اگر كه دوا داشت باز هم
زخم عميق قلب تو هرگز دوا نداشت
طوري فراق فاطمه قد تو را شكست
سي سال خونجگر شدنت هم صدا نداشت
همراه تو فقط حسنينند اي غريب
بي شك مدينه غربت دفن تو را نداشت
كوفه پس از تو باز هم اهل وفا نشد
هرچند اين ديار از اول وفا نداشت
با بغض بر حسين تو شمشير مي زدند
حتي براي بوسه اي آن جسم جا نداشت
محمدعلی بیابانی
@rozeh_1
#امیرالمومنین_علی
#مناجات_شب_قدر
باز داغِ سینه بی اندازه شد
بارِ دیگر کُهنه زخمی تازه شد
شب رسید و بامِ كوفه تار شد
باز دردی آشنا تكرار شد
گرچه شب بود و فلک در خواب بود
سینههایی تا سحر بی تاب بود
آه فصلِ زخمها آغاز گشت
نیمهشب آرام دَربی باز گشت
میچکد خون از دلی افروخته
باز شد در مثلِ دربِ سوخته
رختِ مشكی را به تن پوشید و رفت
سنگِ غُسلی را حسن بوسید و رفت
گریهای بر سینه خنجر میزند
باز هم عباس بر سر میزند
چشمِ زینب در قَفا مبهوت بود
بر سرِ دوشِ دو تَن تابوت بود
میكِشد آه از جگر از بی كسی
میرود تابوتی از دِلواپسی
روضههایش مانده اما در گلو
میرود بابایِ زینب پیشِ رو
بسكه زد خود را ، نوایَش زخم شد
چشمها و گونههایش زخم شد
با دلی پُر خون و زار و آتشین
ناله زد بر شانهی امالبنین
دردِ تشییعِ جنازه دیدنیست
رویِ سنگی خونِ تازه دیدنیست
حسن لطفی
@rozeh_1
هدایت شده از 🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
#زمینه
#شب_نوزدهم
#در_و_دیوار_خونه_امشب
#جدید
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
بند1⃣
درو دیوار خونه امشب
روضه خونه
غمی که تو دلمه قد
اسمونه
می دونم این شب آخره
پیش منه
می دونم دیگه پیشم بابا
نمی مونه
....
دنبالت
دل من روونه
چشمام از
غم تو گریونه
ای دادو
بیداد از زمونه
با با جون بابا ی غریبم
......
بند2⃣
پشت سرت امن یجب رو
من میخونم
دست خودم نیست داری میری
نگرونم
این حال و روزت بیشتر من رو
میسوزونه
فکرشم سخته لحظه ایی بی
تو بمونم
.....
غصه با
این دلم عجینه
ترسم از
مردم بی دینه
بدترن
از اهل مدینه
بابا جون بابای غریبم
.....
بند3⃣
رو سرت وقتی تیغ عدو
فرود اومد
کنارت فاطمه با قده
خم بود اومد
خاطرات مدینه برات
تداعی شد
وقتی که همسرت با روی
کبود اومد
.....
وقتیکه
به در شرر افتاد
دیدی که
زهرا با سر افتاد
مابین
دیوار و در افتاد
باباجون بابای غریبم
💠💠💠💠💠💠
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
به قلم:
#رضا_نصابی
#سید_ناصراسماعیل_نسب
هدایت شده از 🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
تعجیل در فرج اقا امام زمان عج صلوات
شور یا زمینه و زمزمه مناجات شب قدر
درسته الودم
پر از خطا هستم
بر نمیاد کاری
جز توبه از دستم
چیزی ندارم جز
بار گناه یارب
اللهی به حیدر
بگزر ازم امشب
دوباره سر به زیر اومدم و پشیمونم
نگاه کن از کرم به این دوچشمه بارونم
واای
تلخ کامم و بهم عسل بده
رزق کربلامو لا اقل بده
یارب بالحسین. بین الحرمین
اللهی العفو اللهی. اللهی. اللهی. العفو
به سمت تو بازم
اومدم پناهم ده
از همه جا رونده
شدمو راهم ده
تو این شب قدری
دامنت رو می گیرم
کربلا می خوام که
باشه تو تقدیرم
دلتنگه کربلام این و از این چشام بخون
میرم دلم حرم می گه حسین تا روضه خون
وااای
مریض هستم و ازت شفا می خوام
تنها از تومن یه کربلا می خوام
یارب بالحسین. بین الحرمین
رضا نصابی
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#محکومیت_اهانت_به_پیامبر_اعظم_ص
گرچه عمري بر در اين خانه زحمت ميكشيم
كم برايت شعر گفتيم و خجالت ميكشيم
ديگران نقاشي موهن برايت ميكشند
ما فقط در كنج عزلت آه حسرت مي كشيم
@hosenih
رحمة للعالميني و به نام نامي ات
بر سر اين خاك تشنه ابر رحمت ميكشيم
تو به جرم مهرباني بار تهمت ميكشي
ما به جرم مهرباني بار تهمت ميكشيم
ما كه هفتاد و دو الگو از تبارت داشتيم
دامن از گنداب هفتاد و دو ملت ميكشيم
جهل دارد در زمين كفر بازي مي كند
پس هر آنچه ميكشيم از اين جهالت ميكشيم
@hosenih
آنكه مانع شد قلم كاغذ برايت آورند
اين مصائب را هم از آن پست فطرت ميكشيم
شاعر: #محسن_عرب_خالقی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#محکومیت_اهانت_به_پیامبر_اعظم_ص
#شعر_اعتراضی #شب_جمعه
دست ابوسفیان کماکان در کمین است
اما جواب دوستان در آستین است
نسل سرابند و نمی فهمند بی شک
اینجا بیابان نیست دریای یقین است
این شهر ، در ، دارد نمیدانند آیا...
آیا گمان کردند خاتم بی نگین است
@hosenih
هر کس که از روی عناد اینجا بتازد
قطعا جوابش با امیر المومنین است
اما جواب ابلهان تنها سکوت است
امروز هم در بین ما قصه همین است
امروز هم عالم اگر نامهربان شد
او تا قیامت رحمة للعالمین است
در پاسخ توهین محبت کرد عمری
پیغمبر رحمت مرامش این چنین است
یا مصطفی رفتی نبودی تا ببینی
قوم نمک نشناس تو لبریز کینه ست
تو بر گلو بوسه زدی آنها بریدند
گفتندباخود کشتن او حکم دین است
او هم، سرش مانند تو خاکستری شد
آری تنور روضه هایش آتشین است
@hosenih
ای کاش ماهم زائر شش گوشه بودیم
امشب که زهرا زائر آن سرزمین است
در چشم ماجاماندگان دنیا خرابه ست
تا دختر جامانده ویرانه نشین است
ما با رقیه عالمی داریم امسال
در سینه ما آرزوی اربعین است...
شاعر: #مجید_تال
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#محکومیت_اهانت_به_پیامبر_اعظم_ص
با خنده و تکبر با کینه با تفاخر
توهین به تو نمودند نامردهای حق خور
@hosenih
دشمن به غیر توهین کاری دگر ندارد
دیگر چرا تعجب؟! دیگر چرا تحیر؟!
وقتی کریم باشی وقتی بزرگ باشی
در قلب دشمنانت گل میکند تنفر
این روزهای تاریک در این هوای پر بغض
هرلحظه هر دقیقه گفتم به یک دل پر
@hosenih
از ابتدای خلقت تا نفخه ی قیامت
لعنت به هرکسی گفت "انّ الرجل لَیهجُر"
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e