هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امیرالمومنین_ع_شهادت
صدای "فزت و رب ال..." به گوش آمد و آه
به حق رسیدی علی! لا اله الا الله
چگونه بعد تو از هم نپاشد این دنیا؟
چگونه سر کند این خاک با غمی جانکاه؟
@hosenih
تو را چنان که تویی در جهان کسی نشناخت
نبود هیچکس از جایگاه تو آگاه
عزا گرفته برایت در آسمان خورشید
عجیب نیست اگر تا ابد نتابد ماه
سرت اگرچه به شمشیر کین شکافته شد
قسم به وعده حق خون تو نگشت تباه
تو دست عدل خدایی چه با فقیر و یتیم
چه قاتلت که به دامان عدل برد پناه
محبت تو فقط خاص شیعیانت نیست
که داری از همه ادیان چقدر خاطرخواه!
به خون نشسته در اندوه رفتنت دنیا
به انتظار تو صدها فرشته چشمبراه
سلام زینب و اشک حسین را برسان
به دست دختر دردانه رسول الله
از او بپرس که آنروز بین کوچه چه شد
که میکند ز بیانش حسن هنوز اکراه
@hosenih
همین که جان عزیزت به عرش اعلی رفت
ز گوشهگوشهی دنیا بلند شد ناگاه،
صدای آه یتیمان عالم از یکسو
ز سمت دیگر دنیا صدای هقهق چاه...
شاعر: #نفیسه_سادات_موسوی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
6.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ا ﷽ ا
سلام علیکم
به پیش رضا وه چه باران گرفت
و قلب مرا وه چه طوفان گرفت
به یاد شما چونکه من بوده ام
یقین آنکه باران به یاران گرفت
لحظات زیبای افطار
در حرم مطهر رضوی
دعاگو هستیم والحمدلله
تکثیر عشق 👈
@shoormahshar
@shoormahshari
.
زمینه 🍂
🏴شام_غریبان_امام_علی علیه السلام🏴
✍حاج_رضا_یعقوبیان
🎶سبک:تسبیحات_حضرت_زهرا
واویلتا
امشب شب شام غریبان است
زینب غمدیده پریشان است
یاد پدر او دیده گریان است
گردیده برپا بزم ماتمش
می سوزد زینب با یاد غمش
در کنار حسین فاطمه
اشک حسن گردیده مرهمش
واویلا واویلا واویلتا ۴
واویلتا
شام غریبان علی آمد
از این جهان رفته سوی سرمد
گریان شده اندر جنان احمد
شام غریبان او امشب است
حسین از داغ او جان به لب است
یاد غم ها و رنج پدرش
حسن همناله ی با زینب است
واویلا واویلا واویلتا۴
واویلتا
علی دگر راحت شد از غم ها
رفته از این جهان وانفسا
زینب شده بعد از پدر تنها
زینب دارد گریه ی بی صدا
خانه ی حیدر شد بزم عزا
در کنار عباس و زینبین
سوزد بر او حسین و مجتبی
واویلا واویلا واویلتا ۴
واویلتا
گشته ز غربت مه یزدان
قبر علی چو فاطمه پنهان
زینب او سوزد از این هجران
قبر مرتضی بی نشانه شد
دفن او چون زهرا شبانه شد
در کنار حسین و مجتبی
اشک زینب او روانه شد
واویلا واویلا واویلتا۴
کانال باب الحوائج
اشعار ناب ( مداحی،مولودی ترکی و فارسی)
لینک کانال👇
http://eitaa.com/torkiy
---•••◇🔹️💢🔹️◇•••---
@torkiy
#زمزمه #مناجات
#شب_قدر
#رضا_تاجیک
〰〰〰〰〰〰
سلام اى خداى كريم و خطاپوش
بديهامو بازم تو كردى فراموش
سلام اى هميشه با قلبم صميمى
سلام اى حبيبم رفيق قديمى
خودم رو شكستم كه از نو بسازم
نميخوام دوباره توو اين ماه ببازم
يعنى ميشه با اين كه توبه شكستم
بازم حس كنم كه توو آغوشت هستم
الهى الهى ۴
〰〰〰〰〰〰
شب قدره دارم عجب حس و حالى
پشيمون رسيدم با دستاى خالى
يعنى ميشه من رو دوباره ببخشى
با اين بارونى كه مى باره ببخشى
ميخوام كه از امشب ديگه سربه راشم
از اين كوله بار بديها جداشم
ميخوام اين دقايق كنار تو سرشه
با ذكر حسينت شب من سحرشه
الهى الهى ۴
〰〰〰〰〰〰
حسين عشق قلبم حسين زندگيمه
و تنها دلیل همه بندگيمه
حسين راه رفع همه مشكلاته
حسين بهترين راه براى نجاته
حسين توى عالم يه قلب تپنده است
حسين توو شب قدر يه برگ برنده است
خدا داره منت به اين قلب بى تاب
خدا سيئاتو مى بخشه به ارباب
حسين جان حسين جان ۴
.
#زمزمه
#امیرالمومنین_علی علیه السلام
#پس_از_شهادت
#شام_غریبان
#رضا_تاجیک
〰〰〰〰〰〰
شبا توى كوفه چقدر خاليه جاش
نمى پيچه بازم صدای قدمهاش
ديگه بين نخلا براى هميشه
صداى نفسهاش شنيده نميشه
ميگه چاه كوفه كو يار قديمى؟
مياد از يه خونه صداى يتيمى:
ديگه بعد بابا پر از اضطرابم
دوباره من امشب گرسنه مى خوابم
على جان على جان ۴
〰〰〰〰〰〰
ميگه پيرمردى: دلم بى قراره
كو دستى كه لقمه دهانم بذاره
با اينكه مى دونست نمى بينه چشمام
ميشست با صبورى پاى درد و دلهام
همه فهميدن كه كى بود نون مى آورد
با نامردى هرشب كى زخم زبون خورد
يه غم جون من رو به لبهام رسونده
ميگفتن كه حيدر نمازم مى خونده؟
على جان على جان ۴
〰〰〰〰〰〰
دل زينب امشب چقدر بى قراره
به اين دلخوشه كه حسينش رو داره
نمى دونه كوفه باهاش هم مسيره
ميخواد خواهرو از برادر بگيره
يه روزى مياد كه غمى توو گلوشه
تو كوفه لباس اسارت مى پوشه
تا صبح پشت دروازه ى شهر مى شينه
ولىِّ خدا رو، رو نيزه مى بينه
حسين جان حسين جان ۴
〰〰〰〰〰〰
نگم ديگه از شام كه داغش شديده
براى عقيله چه خوابايى ديده
يه شهرى كه بيخود بهونه مى گيرن
اسيرارو با سنگ نشونه مى گيرن
نگم كه رسيدن براى تموشا
نگم من ز بازار برده فروشا
نگم كه چه داغى رو قلب ربابه
نگم عصمة الله توو بزم شرابه
حسين جان حسين جان ۴
.
#زمزمه #مناجات
#شب_قدر
#امیرالمومنین_علی علیه السلام
#شهادت
#رضا_تاجیک
〰〰〰〰〰〰
شب قدره هستم هوايى حيدر
هوايى ايوون طلايى حيدر
شب قدره و من همين آرزومه
ببينم ضريح على روبرومه
ميخوام حاجتم رو از اين در بگيرم
ايشالا كه قرآن، نجف سر بگيرم
دارم حس خوبى توى صحن آقام
ميذارم سر انگار رو زانوى بابام
على جان على جان ۴
〰〰〰〰〰〰
به حالم نيگا كن اسير گناهم
شبيه يتيما بده باز پناهم
به آه حسينت به اشكاى زينب
خدا رو به اسمت قسم ميدم امشب
آقا عشقتون توو دلم مى درخشه
بديمو خدا به گل روت مى بخشه
تموم اميدم تويى سرور من
بكش دست رحمت به روى سر من
على جان على جان ۴
〰〰〰〰〰〰
شب قدره شد دل دوباره هوايى
اجازه ميدى كه بشيم كربلايى
شنيدم حسينت غريب غريبه
شب جمعه صحنش پر از عطر سيبه
شنيدم نديدن چشاى ترش رو
ز دستش گرفتن على اصغرش رو
شنيدم حرم رو به آتيش كشيدن
حسين تو رو از قفا سر بريدن
حسین جان حسین جان ۴
.
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امیرالمومنین_ع_مدح
#امیرالمومنین_ع_مدح_و_شهادت
چشم، هر لحظه ای به هم زده است
شب معراج را رقم زده است
هر طرف رفت، دید پیغمبر
قبل او مرتضی قدم زده است
بی علی لحظه ای نبوده و نیست
پس نبی در نجف حرم زده است
بی علی سقف خانه کعبه
مثل ایمان خلق، نم زده است
@hosenih
بی علی، نوح غرقه ی دریاست
خضر هم خیمه در عدم زده است
نه فقط دوستان که آوردند
از علی، عمر و عاص دم زده است
در جوانمردی امیر عرب
خواهر عبدود قلم زده است
شده لا، لابه لای نُطقِ دو دم
هرکسی حرفی از جنم زده است
کوری آن دو تا بز کوهی
شیر حق در احد علم زده است
ای به قربان آن یدللهی
که صنم از پی صنم زده است
با همان دست پینه بسته ی خویش
تیشه بر ریشه ستم زده است
@hosenih
نیست پیراهنش دوتا، سندم
وصله هایی که روی هم زده است
▪️▪️▪️
بیشتر کاش پیشمان می ماند
دل ما چون یتیم غمزده است
اصبغ بن نباته می گرید
خلوت شهر را بهم زده است
روز رجعت مگر کند جبران
از علی کوفه حرف، کم زده است
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امیرالمومنین_ع_مدح
#امیرالمومنین_ع_غربت
#امیرالمومنین_ع_شهادت
مردمی که به تو نظر کردند..
چشم بر روی دیگران بستند
محتضرها به عشق دیدن تو..
عوض احتضار، سرمستند
@hosenih
لقمه ی چرب و نرم بسیار است
نان خشک تورا هوس کردم
چشم و دل سیرهای این عالم
مست افطار ساده ات هستند
تیغ تو در نبرد میچرخید
آبروی حریف را میبرد
ملخک های آمده به مصاف
فوق فوقش دوبار میجَستند
ما که در ابتدای عشق توایم
ابتدا هم که هیچ،قبل تریم
عاشقان تو مثل تمارند
سر سپردند و عهد نشکستند
دوستانت تقیه میکردند
دشمنانت دروغ میگفتند
دوست و دشمن تو مولا جان
همه در غربت تو هم دستند
@hosenih
کشتنت کار ابن ملجم نیست
ماجرا ماجرای ناموس است
شعله و سیلی و در و دیوار
بهر قتلت به میخ پیوستند
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین
آخرِ هر دهه یک شامِ غریبان داریم
هر چه داریم از این ذکرِ حسینجان داریم
ما گرفتارِ حسینیم خدایا شکرت
منصبِ نوکریِ خسروِ خوبان داریم
به لبِ خشکِ حسینِابنِعلی حسّاسیم
دمِ افطار دو خط روضهیِ عطشان داریم
وای از پیکرِ صد پارهیِ بیسر مانده
بینِ صحراست تنش میلِ بیابان داریم
سرِ بر نیزهیِ او قاریِ آیاتِ خداست
روی نی قاریِ قرآن نَه... که قرآن داریم
به رگِ پارهیِ ارباب الهی العفو
روسیاهیم ولی قلبِ پشیمان داریم
به تنی که سمِ اسب از رویِ آن رد شد و رفت
قصدِ برگشت سوی خالقِ رحمان داریم
مضطرِ قصّهیِ انگشتر و انگشتِ توایم
بر سرِ سفره ولی نانِ کریمان داریم
شبِ جمعه به هوایِ حرمت بیتابیم
جمعهها حسرتِ وصلِ روی جانان داریم
حسین ایمانی
@rozeh_1
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین
دوباره دست به روی سر گدا بکشید
دوباره پرده به روی گناه ما بکشید
بی آبرو و خطاکار و مست عصیانم
کشان کشان دل من را سوی خدا بکشید
تمام زندگیم را گناه پُر کرده
دوباره بندگیم را به ابتدا بکشید
خجالت از روی مهدی کشیدم و گفتم
بنا نبوده که جور مرا شما بکشید
اگر ببیند علی خیلی آبروریزی است
حسابِ بی سر و پا، بی سر و صدا بکشید
کنار دشمن زهرا مرا نسوزانید
مسیر آتش مان را جدا جدا بکشید
بهشت را به رفیقان آشنا بدهید
غریبه را به سوی مشهدالرضا بکشید
کنار سفرهء مهمانی خدا امسال
برای سائل درمانده هم غذا بکشید
مریض گریه ام و تشنهء سبوی حسین
به خشکی لب من خاک کربلا بکشید
جنازه ام به زمین ماند جان مادرتان...
مرا حوالی شش گوشه زیر پا بکشید
**
به زیر چکمه صدایی گرفته می گوید:
از این دهان پُر از خاک، نیزه را بکشید
به دستِ بی رمقم اینقدر لگد نزنید
ز دستِ بی رمقِ پیرمرد عصا بکشید
رضا دین پرور
@rozeh_1
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین
الهی شعله بر آب و گِلم زن
شراری از فروغت بر دلم زن
دلی که سوز دارد آن دل از توست
جحیم است آن دلی که غافل از توست
به خود وصلم کن از خویشم جدا کن
دعا خواندم وجودم را دعا کن
چنانم کن که هنگام ستودن
برم لذّت ز فیض با تو بودن
نباشد گر وصال دوست میلم
چه سودی از دعاهای کمیلم
لبی خواهم که گویای تو باشد
دلی ده تا فقط جای تو باشد
چه خوش باشد تو را پیوسته خواندن
نه با لب، با دل بشکسته خواندن
درِ رحمت گشودی و نبستی
به خلوتگاهِ دل با من نشستی
گنه کردم نبردی آبرویم
خطا دیدی نیاوردی به رویم
من اوّل از تو "اُدعونی" شنفتم
پس آنگه با تو یاالله گفتم
به نفس خویش دمسازم مگردان
تو گفتی آمدم، بازم مگردان
مترسان اینقدر از نارِ خشمم
که آب رحمتت ریزد ز چشمم
اگر من بنده ای هستم گنه کار
تو غفّاری تو غفّاری تو غفّار
تو بر من از کرم منّت نهادی
تو بر چشمان خشکم اشک دادی
تو بیش از من به من نزدیک بودی
تو پیش از توبه، بر من در گشودی
اگر چه کس چو من نامه سیه نیست
گناهم پیش عفو تو گنه نیست
مرا از من بگیر از آنِ خود کن
به دست رحمتت قربان خود کن
چنانم کن که دیگر من نباشم
اسیر جان، اسیر تن نباشم
الهی یا الهی یا الهی
مرا آهی تو را فیض نگاهی
الهی من زخود چیزی ندارم
چه دارم تا به درگاه تو آرم
چه گویم ذکر یا الله از توست
اگر آهی کشم آن آه از توست
به بیت و چار رکن و حجر و زمزم
به ابراهیم و نوح و شیث و آدم
به آن چشمی که شد بر جلوه ات مات
به لبّیک و به ذکر و چار میقات
به حجّاجی که از یک صبح تا شام
زخون خویش پوشیدند احرام
به یکدم از دو عالم در گذشتند
به جای مویِ سر از سر گذشتند
به آن حاجی که مقتل شد مطافش
هزاران سنگ شد اجر طوافش
به آن حاجی که خونش زمزمش بود
عطش مانند آتش همدمش بود
به آن حاجی که با رأس بریده
چهل منزل صفا و مروه دیده
به حجّاجی که دیگر برنگشتند
جدا از دامن دلبر نگشتند
به آن حاجی که تنها داشت شش ماه
به خونی کز گلویش ریخت ناگاه
به آن شیرین زبانِ نازدانه
که جسمش شد کبود از تازیانه
مرا با دست خالی بر مگردان
جدا از آل پیغمبر مگردان
به هفتاد و دو اسم اعظم تو
ز تو خواهم که باشم همدم تو
دو صد جانم اگر از تن بگیری
مبادا اشک را از من بگیری
بدم امّا وجودم با حسین است
به صورت نقش اشکم یا حسین است
مرا اشک عزایش آبرو داد
دلم را از سیاهی شستشو داد
به «میثم» سوز ده تا شعله گیرد
در این شعله بسوزد تا بمیرد
استاد حاج غلامرضا سازگار
@rozeh_1