eitaa logo
عزیزم حسین♥️
3.1هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
5.4هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجود ما عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوادهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
1. بقیع 93.mp3
3.17M
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یامُحَمَّدِ بنِ عَلِیّ الباقِر السلام 🎤 سلام ما به بقیع و بقاع ویرانش ... برآن حریم که باشد ملک نگهبانش .. سلام ما به بقیع آن تجسم غربت! گواه بر سخنم ، تربت امامانش ... بقیع ، کعبه ی قدسِ چهار معصوم است چهار نور خدا ، می دمد زدامانش .. یکی است حضرت باقر از آن چهار امام ! که داغ او زده آتش به قلب یارانش .. شهید شد ز جفای هشام آن مولا ز زهر تعبیه در زین که آب شد جانش .. غریب اوست که در موسم زیارت حج مدینه و آنهمه زائر که هست مهمانش ؟ شب شهادت او یک نفر نمی ماند که اشک غم بفشاند به قبر ویرانش ... دری که سجده گهِ قدسیان بود خاکش ! به زائرش ندهد اِذن بوسه دربانش .. ؟ شاعر :
4_290769337478807737.mp3
2.89M
یاامام باقر علیه السلام بار بلا به شانه کشیدم به کودکی از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی از خیمه گاه تا ته گودال قتلگاه دنبال عمه هام دویدم به کودکی آن شب که در مقابل من عمه را زدند فریاد الفرار شنیدم به کودکی عمه اگرچه در همه جا شد سپر ولی من ضرب دست شمر چشیدم به کودکی آن شب که درخرابه سر آمد میان مان چون عمه ام رقیه خمیدم به کودکی با کعب نی لباس همه پاره پاره شد بدتر ز اهل شام ندیدم به کودکی یک سرخ مو زقافله ما کنیز خواست این را به گوش خویش شنیدم به کودکی در مجلس شراب که شخصیتم شکست من آستین صبر جویدم به کودکی
شده مثل پدر الله اکبر رود سوی خطر الله اکبر دم ظهر است اما در شریعه نمایان شد قمر الله اکبر نگاه او دل از ارباب می برد ز چشم اهل کوفه خواب می برد اگر سقا به باران امر می کرد تمام کربلا را آب می برد کسی یاری از او بهتر ندیده است هواداری از او بهتر ندیده است نه اینکه من بگویم دشمنش گفت علمداری از او بهتر ندیده است به زیر پای او لشکر سرش ریخت دل جنگآوران در محضرش ریخت انا ابن الحیدرش وقتی که پیچید ز وحشت حرمله کرک و پرش ریخت همین که از شریعه سر در آورد صدای ضجه از لشکر در آورد خبر دادند سقا رفت میدان ز خوشحالی رقیه پر در آورد   . ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
یا امام زمان تسلیت آقاجان شمر و خولی با هم میزدن توأمان چشماش تار شد افتاد با صورت تو گودال هلهله میکردن شروع شد این جنجال وَالشِمرُ جالِسٌ نشست روی سینه شرمت کجاست نامرد مادرش میبینه خنجرو کشید از تو غلاف هرکاری میکرد نمیبُرید هی نفس نفس میزد رو خاک خواهرش فقط آه میکشید دید نمیبُره کلافه شد برگردوند تنو با ضرب پا ده تا ضربه زد به قصد کشت سر دیگه جدا شد از قفا ◾️◾️◾️◾️◾️◾️
یه بوسه ساده به تربتت مثل بوسه به دستاته تربت برا این شده تربت که خاک پاهاته هر سجده نماز من به مهر تربتت یعنی به پات می افتم هر روز تا نگام کنی بعد نماز سلام میدم به کربلا شاید فکری به حال همه ی دلتنگی هام کنی عبادتم حسین سعادتم حسین ارادتم حسین قیامتم حسین کام منو وا کرد مادربزرگم با تربت اعلا و تموم این سالا میدیدم که چشم بابا و مادر من بهم میگه که راضین ازم این که حسینی شدمو حسین حسین میگم خیلی آدم تو زندگیم دیدم و فهمیدم خدا می خواست خیر منو که نوکرت شدم رزق منه حسین عشق منه حسین می نویسم حسین مشق منه حسین ◾️◾️◾️◾️◾️◾️
مصیبة ما اعظمها پیش روی چشم بچه ها جسم تو رو دوره می کنند پیرهن کهنه تو رو پاره می کنند مگه واسه ی یه کفن دعوا میشه مگه سیصد نفر تو گودال جا میشه مگه حالا از روی سینه ات پا میشه سر و کله حرمله میشه پیدا میشه داره پای دشمن به خیمه وا میشه مگه حالا از روی سینه ات پا میشه لشکری میخنده به دست و پا زدنت مادرت میبینه برهنه شد بدنت میزدنت میزدنت میزدنت ... چه بی حساب می کشند تو رو بدون آب می کشند تو رو به اشک تو خنده میکنند وقتی به نیت ثواب می کشند تو رو داره با وضو نامسلمون میبره تو هنوز نفس میکشی اون میبره روی ریگ داغ بیابون میبره با یه خنجر کند رگاتو میبره تو دعا می کنی صداتو میبره نفسای مخدراتو میبره با عبای پاره رو نیزه بسته تو رو واسه ی انگشتر بریده دست تو رو ◾️◾️◾️◾️◾️
4_5931351661137101994.mp3
2.19M
دلتنگ حرم اربابم: ‍ |⇦• سینه زنی زمینه جانسوز ویژۀ شهادت راوی دشتِ کربلا امام محمد باقر سلام الله علیه آه .. یادم نمیرود هرگز غمِ جانسوز غارتِ خلخال حمله ی نابرابرِ لشکر به زنان و به خیمه و اطفال صحنِ عرش بین صحن چشمانت میدهد زجر هر شب و روزم ذوالجناح آمد از دل میدان با دوصد زخم بر سر و کوپال «وای ... ای وای ای وای ای وای ..» در هیاهوی نیزه و شمشیر تنی از روی شیبِ قربانگاه غلت میخورد تا ته گودال چه بگویم که تیزیِ خنجر به روی حنجری فشار آورد یک نفر بین قاتلانش شد بر سر سر بریدنش جنجال هم غرورم شکست هم قلبم آن زمانی که دختری خسته از رویِ ناقه بر زمین افتاد دشت تاریک بود و رفت از حال «وای ... ای وای ای وای ای وای ..» امان از گودال .. به پا شد جنجال ببخشند سادات .. تنش شد پا مال میون اعدا .. غریب و تنها رو خاک افتادی .. زدی دست و پا نانجیبا از راه رسیدن و پیکرِ زخمیتُ کشیدن و چشمای زینب رو ندیدن و ندیدن و ... وای ... بی هوا میزدنت از جفا میزدنت پیرمردا همگی ، با عصا میزدنت «وای ... ای وای ای وای ای وای ..» به زیر خنجر زدی بال و پر شدی غرقِ خون به پیش مادر با چشمای تر ، با حال مضطر میگفتی برگرد ، به خیمه خواهر هدفِ نیزه ها شد بدنت جایِ سالم نموند روی تنت به نیتِ غارت اومدند بردند انگشتر و پیروهنت وای ... شمر بی حیا و وای ...حرمتت رو بد شکست نفسای آخره با پا رو سینت نشست حسین .....
3877451.mp3
6.28M
❣﷽❣ 🥀 🥀 🥀 🥀«آه .. یابن الزهرا حسین ..» پا به پایِ پدر سفر کردم ، آه حسین در میان خرابه سر کردم ، آه حسین پدرم بین ریسمان بودُ ، آه حسین با رقیه پدر پدر کردم ، آه حسین در میان خرابه سرکردم‌ ، آه حسین پا به پای پدر سفر کردم ، آه حسین عمه ام تا به روی خاک افتاد ، آه حسین دیده ام را ز اشک تر کردم ، آه حسین از همان روز تلخ تا امروز ، آه حسین گریه هر روز تا سحر کردم ، آه حسین 🥀«آه .. یابن الزهرا حسین ..» تا سه ساله میان راه افتاد ، آه حسین پدرم را خودم خبر کردم ، آه حسین سُم مرکب بویِ گلاب گرفت ، آه حسین از تنی که به آن نظر کردم ، آه حسین آنقدر داغ دارم از آن دم ، آه حسین که از این زهر خون جگر کردم ، آه حسین 🥀«آه .. یابن الزهرا حسین ..» .🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
4_6027308269981139707.mp3
3.1M
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 توی کوفه. کارمه شب گردی توی این شهر. نمی‌بینم مردی کاشکی می‌شد. مدینه برگردی غم دوریت. آقا بیچارم کرد نیمه شب از. گریه بیدارم کرد توی شهرِ. کوفه آوارم کرد تنها و سرگردونم انگار نه انگار مهمونم دلخونم از داغ تو از آه زینب گریونم کوفه نیا یا مولا کوفه نیا یابن‌الزهرا بند دوم این جماعت. کی میگه دین دارن همه فکرِ. درهم و دینارن داغت و رو. دلامون می‌زارن آسمونِ. شهر کوفه تاره غم و غصه. رو سرم می‌باره پُر نامرد. کوچه و بازاره بی تابِ قلب زارم از کوچه گردی بیزارم از غربت نیمه شبها سر روی زانو می‌زارم کوفه نیا یا مولا کوفه نیا یابن‌الزهرا بند سوم داره تاریخ. میشه تکرار اینجا روضه خونه. در و دیوار اینجا تیر و نیزه است. جنس بازار اینجا کوفه واسه. کشتنت مأموره بدیاشون. همه جا مشهوره برا اینه. که دارم دلشوره کوفه نیا با زینب تنها میشه اینجا زینب تا سرم رو شکستن گفتم زیر لب یا زینب کوفه نیا یا مولا کوفه نیا یابن‌الزهرا شعر سبک رضا باقریان حضرت مسلم (ع) @majmaozakerine
غربت میباره از نگاش آروم نمیگیره چشاش از سوز و داغ دلش از هُرم اشک و ناله ها شد دشت سرخ لاله ها دوباره باغ دلش هر چند که میسوزه تنش از شعله زهر جفا اما دلش خونِ به یاد خاطرات کربلا پیچیده تو هفت آسمون سوز صداش خون میچکه از آسمون گریه هاش واویلتا **** پاهاش شده پر آبله جای کبود سلسله مونده به روی پرش با خاطرات کاروان از طعنه های شامیان زخمی پلک ترش پای برهنه رفته هر جا پا به پای قافله یادش نمیره کینه های زجر و شمر و حرمله هم با سه ساله خورده سیلی از عدو هم دیده روی نیزه ها رأس عمو واویلتا ◾️◾️◾️◾️◾️
بااشک ثبت شد شد ماه محرمو بازم چرا تو بزم روضه ها صاحب عزا نیس این روضه ها کم‌ داره تو رو ،وقتی نباشی، دلخوشی ،تو قلب ما نیس جای قدمت رو فرشای هیئته اما چشم ما تو رو ندیده آقای غریب کجای این‌ هیئت ما خون از نگاه تو چکیده العجل،الامان بیا به حقّ اشک عمّه های مضطرت العجل،الامان به حقّ پیکر خونین جدّ بی سرت العجل، یوسف زهرا العجل..... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
بااشک ثبت شد ... ای صاحب چشم بارونی، روز وشب تو میگذره با آه سینه هیشکی توی خیمه ی تو نیس تا که به پای روضه های تو بشینه بازم آقای غریب ما خون جگری با روضه ی غریب کوفه می بینی سفیر جدّ تو میگرده دنبال وفا کوچه به کوچه العجل الامان به حق مسلمی که‌ شد سرش از تن جدا العجل الامان تنش از روی بام افتاده بین کوچه ها العجل بحقّ مسلم العجل.... 🌸🌸🌸🌸🌸 زبان حال حضرت مسلم علیه السلام: با دستای بسته روی بام نوشتم ای حسین نیا به شهر کوفه همراه علی ِ اصغر واکبر و زینبین نیا به شهر کوفه به دختر شیرین زبونت بگو که همراه خودش نیاره زیور در عوض بگو که همراهش بیاره توی کربلا اضافه معجر ای گل فاطمه کوفه نیا که توی این دیار قحط وفاست خواهرت رو نیار کوفه پر از سنان و شمر و زجر بی حیاست العجل بحقّ مسلم العجل 🌸🌸🌸🌸🌸 چند لحظه ی دیگه پیکرم حنا میشه به روی بام با خون حنجر میشه سر من جدا ولی نمیره روی نیزه ها جلوی خواهر اینجا تن من نمیره زیر دست و پای مرکب دشمن کافر اینجا کسی با تازیونه نمیزنه به دخترم‌ کنار پیکر می بینم روزی که توی همین کوفه سرت میره رو نیزه ها روبه رو خواهرت جسارت میشه به سر جدات با یک عصا العجل بحقّ مسلم العجل ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)