eitaa logo
عزیزم حسین♥️
3.1هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
5.4هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجود ما عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوادهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
. آورده ایم ، ساز ِ عزا ، طبل ِ ماتمت پـوشیـده ایم ، مِشـکی مـاه محـرمت @hosenih ما آمدیم ، تا همه را با خبر کنیم ... از داغ و درد ، بغض خدا ساحت غمت منت گذاشت مادرتان نوکرت شدیم خیلی زیاد خواهرتان کرده ، مرحمت با اشک چشم فاطمه با خون نوشته اند حی علی العزا ، به کتیبه به پرچمت ما را فقط به عشق شما ، آفریده اند " آماده باش " محض عزای معظمت ما ، در " جهاد اکبر ِ " روضه کنار هم پُر می کنیم ، سنگر ِ خط ِ مُقَّدَمَت به به غلام های تو صاحب نفس شدند... موسی،شعیب ،صالح و عیسی بن مریمت از اشک چشم های خودم روز مرگ هم... گِل می کنم زمین و زمان ، زیر مقدمت قدری ، برای نوکرتان هم ، دعا کنید شاید ، کفن کنند ، مرا بین پرچمت @hosenih گودال ، شمر ، ذبح ، قفا ، اشک فاطمه ما را که کشت ... مقتل ِ شیخ مقرمت شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امواج طوفانی به جان ساحل افتاد "ای رود جاری"،سمت این دریا نیایی نامه نوشتم که بیا..،امن است کوفه! ای کاش دستم می شکست آقا..،نیایی چشم ترِ امروز من از بی کسی نیست من سوگوارِ آهِ فردای تو هستم دندان مسلم را شکانده سنگ کینه... دلواپس دندان زیبای تو هستم @hosenih نرخ حیا بسیار ناچیز است در شهر پای دو دِرهَم آبرو را می فروشند این قومِ در ظاهر مسلمان فکر عِیش اند... دین خدا را هم به دنیا می فروشند مانند بابایت علی در هرگذرگاه بی حرمتی از کوفیان پست دیدم گفتم که ای وای از دهانت..،گریه کردم تا نیزه ای دست سنان مست دیدم میخانه‌ها از لات های مست پُر شد دور اراذل های مِی‌خوارش شلوغ است پیران اینجا هم خیال جنگ دارند خیلی سرِ نجار بازارش شلوغ است تمرین تیراندازها با مشک آب است خیلی سفارش کن یل آب آورت را این حرمله بدجور تیر انداز خوبی است... حتماً بپوشانی گلوی اصغرت را کوفه برای اکبرت نقشه کشیده یک بی مُرُوَّت گرز سنگینی خریده جانم به قربان سرت..،امروز دیدم خولی سربازار خُورجینی خریده به همسران پابه ماه خویش..،مردان با روسری‌ها..،گاهواره قول دادند این نامسلمان ها به دختربچه هاشان انگشتری و گوشواره قول دادند فکر و خیال شهر جانم را گرفته اندیشه ی مسموم دارد کوچه هایش اهل و عیالت را نیاور کوفه آقا خیلی نگاه شوم دارد کوچه هایش @hosenih "بُغضاً لِحِیدر"..،این چُنین پیداست گویا از کینه ی بابات مالامال هستند این ها برای ذبح تو برنامه دارند این‌ها به فکر کَندَن گودال هستند آن خنجر کُندی که دست شمر دیدم... از حنجرت چیزی نمی ماند عزیزم آن نعل هایی که به سُم اسب بستند... از پیکرت چیزی نمی ماند عزیزم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هرچه را خواهی بگیر از ما ولی غم را مگیر غم دوای دردهای ماست مرهم را مگیر.. @hosenih صد بلا رد می‌شود با قطره اشکی بر حسین پس خدایا در بلاها اشک نم‌نم را مگیر چند ماهی می‌شود تنها دعای ما شده: ای خدا از عاشقان ماه محرم را مگیر بیرقت را سال‌ها در دسته‌ها برداشتیم یاحسین از دست ما امسال پرچم را مگیر گریه بین روضه‌های دسته‌جمعی بهتر است نعمت مرثیه‌خواندن‌های با هم را مگیر فیض می‌بردیم از یک آه سوزان بر حسین یارب از سینه‌زنان فیض دمادم را مگیر @hosenih در لباس رزم با کفار خونم را بریز در میان رختخواب مرگ جانم را مگیر شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آرام جان خسته‌دلان پیکرت کجاست؟ جانم به لب رسیده پدر جان سرت کجاست؟ جسمت اسیر فتنه‌ی یغماگران شده پیراهن امانتی مادرت کجاست؟ @hosenih از چه جواب دختر خود را نمی‌دهی بابای با محبّتم! انگشترت کجاست در خیمه هر چه بود به تاراج فتنه رفت خاکم به سر عمامه‌ی پیغمبرت کجاست؟ سوز عطش ز خون تنت موج می‌زند ای تشنه‌لب، برادر آب‌آورت کجاست؟ @hosenih از دود خیمه تربت شش‌ماهه گم شده بابا بگو مزار علی‌اصغرت کجاست؟ ما را میان این همه دشمن نظاره کن دیگر مپرس دخترکم، معجرت کجاست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴ذکر صلوات ایام محرم 🏴 @roze_daftari به حسین بن علی کشته ی قرآن صلوات به غم وسوز دل وآه یتیمان صلوات بالب تشنه به میدان شهادت می رفت به دل سوخته ی خیمه نشینان صلوات عطش وتشنگی وغنچه ی صد ها لاله به علی اکبر وآب آور طفلان صلوات آن حسینی که به صحرای بلا جان می داد به گل پرپر افتاده به میدان صلوات دیده بگشا وببین خاک شده غرق به خون به تن اطهر خونین شهیدان صلوات آسمان صیحه کند از غم تنهایی او به چراغ سحر شام غریبان صلوات آید از کرببلا بانک شهادت طلبی به سر رفته به نی در ره جانان صلوات کر بلا قبله ی دلهای پریشان باشد به زمینی که بود روضه ی رضوان صلوات کیست تا این همه ایثار به تصویر کشید به قلم های پر از جوهر ایمان صلوات 🔳🔳🔳🔳🔳🔳 🍁خواهی ز پل صراط آسان گذری 🍁بر تشنه لب شهید کربلا صلوات 🍁خواهی که کنار علقمه بنشینی 🍁سقای شهیددست جدا راصلوات 🍁خواهی بروی کنار هفتادو دو تن 🍁هم قاسم و اصغرو علی را صلوات 🍁خواهی که بوقت مرگ راحت باشی 🍁جمع شهدای کربلا را صلوات 📝خادم اهل بیت 🌿( @roze_daftari 💚💚💚💚💚
AUD-20220729-WA0003.mp3
3.92M
🔘🔘🔘 ✅بنداول امیرم ببین که سفیرت برات بیقراره حسین جان ببین که دل من چقد غصه داره آقاجون ببین که چشام مثل ابره بهاره حسینم 🔘 امیرم نمی دونی اینجا چه زجرا کشیدم امیرم چه زخم زبونایی که من شنیدم امیرم تواین شهربه جز بی وفایی ندیدم حسینم 🔘 حسینم میگم با هزار اشک وآه و تمنا عزیزم بیا حذر کن نیا تو به اینجا عزیزم نیا شهر نامردا و بی حیاها عزیزم 🔘 ببین که شدم من اینجا اسیر امیری حسین و نعم الامیر 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بنددوم امیرم می خونم برای تو امن یجیبی ببین که داره کوفه حال و هوای عجیبی حسین جان نمیدونی دارم چه حس غریبی امیرم 🔘 حسینم نمیدونی اینا چیده نامردن همینا، همینا که گفتن به پورت میگردن نبودی نبودی ببینی که بامن چه کردن حسینم 🔘 امیرم دل اهل کوفی شده بد تر از سنگ نیا که دارن می شن اماده اینا واسه جنگ فدات شم برا کشتن تو شدن چه هماهنگ امیرم 🔘 می شم اخرش از غمای تو پیر امیری حسین و نعم الامیر 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بندسوم امیرم دل کوفیا تاریک و بی فروغه میدونی همه وعده هایی که دادن دروغه می دیدم بازارای نیزه فروشا شلوغه شلوغه 😭 امیرم نمیدونی اینا چقد رند و پستن امیرم همه بیعتاشون و آقا شکستن بمیرم برای گلوی تو نیزه به دستن حسینم 😭 حسینم خودم هیچ برای تو دل بیقراره تو کوفه سرم رو میبرن رو دارالعماره تو بازار تنم رو میبندن رو میخ قناره 😭 میای میدونم شده خیلی دیر امیری حسین و نعم الامیر 💠💠7⃣8⃣1⃣💠💠 🔘➖➖➖➖➖🔘 رضا نصابی. مجید مراد زاده به نفس کربلا
🏴 اشعار =======================  شانه‌های زخمی‌اش را هیچ‌کس باور نداشت  بار غربت را کسی از روی دوشش بر نداشت  در نگاهش کوفه کوفه غربت و دلواپسی  عابر دلخسته جز تنهائیش یاور نداشت  بام‌های خانه‌های مردم بیعت‌فروش  وقت استقبال از او جز سنگ و خاکستر نداشت  می‌چکید از مشک‌هاشان جرعه‌جرعه تشنگی  نخل‌هاشان میوه‌ای جز نیزه و خنجر نداشت  سنگ‌ها کمتر به پیشانی او پا می‌زدند  نسبتی نزدیک اگر با حضرت حیدر نداشت  روی گلگون و لبی پر خون و چشمانی کبود  سرنوشتی بین نامردان از این بهتر نداشت  سر سپردن در مسیر سربلندی سیره‌اش  جز شهادت آرزوی دیگری در سر نداشت  دخترش با دیدن بازارهای کوفه گفت  خوب شد بابای من در دست انگشتر نداشت  🔸شاعر: ====================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
🏴 اشعار ======================= خِیری نبود اینجا به غیر از بی وفایی بر هر دری میشد زدم ، تا  تو نیایی در کوچه ها پای غم تو سنگ خوردم غصه چقدر از کوچه های تنگ خوردم این آسمان شهر کوفه بی ستارست دستان خالی در خیال گوشوارست طوعه پناهم داد تا از پا نیفتم در خانه اش تا صبح جز یارب نگفتم در خانه ی او غیرِ نور اصلا ندیدم نان داد  اما  من تنور  اصلا ندیدم گفتم به طوعه که به پشت در نیاید یک زن میان اینهمه لشگر نیاید پشت دری گفتم، مدینه یادم امد آن روضه ی مسمارو سینه یادم آمد هرچند اینجا جز به گریه سر نکردم هرچند آخر لب ز آبی تر نکردم تنهای تنها  پای عشقت ایستادم درس وفاداری به اهل کوفه دادم از من بیفتد  سر  زتو  یک ‌پَر نیفتد مسلم بمیرد  معجری از سر نیفتد از بام می افتم به تاب و تب نیفتی تو پیش چشم خواهرت زینب نیفتی جانان من از غم خبر داری نداری زینب کجا و کوفه و ناقه سواری من غصه دارم غصه طفل حسن را من دیدم اینجا نعل بر مرکب زدن را 🔸شاعر: =========================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
مکروه اگر بر دیگران بر ما ثواب ست پیراهنم مشکی ست اما آفتاب ست در وقت غم این جا نمازم باز گردد در ماه غم مثل دلم در پیچ وتاب ست زهرا خودش ما را ملبّس می کند پس بر سینهٔ دیوانه ، حکمِ انتصاب ست آنقدر خوش بو می کند پوسیده ها را آنقدر که مدهوش عطرش هم گلاب ست چون صورتی که می شود خاکی ، محرم عمریست با رنگ غم خود در خضاب ست جوشن کبیرِ ما لباسِ مشکی ماست هرکس به تن پوشید ذکرش مستجاب ست یادآور روضه ست ، یادِ شاه عریان در بازگوییِ مقاتل خود کتاب ست عریان و خونین داشت بر لبها دعا را آقای ما پوشاند ، زشتی های ما را  🔸شاعر: ___ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
🏴 اشعار =======================  شانه‌های زخمی‌اش را هیچ‌کس باور نداشت  بار غربت را کسی از روی دوشش بر نداشت  در نگاهش کوفه کوفه غربت و دلواپسی  عابر دلخسته جز تنهائیش یاور نداشت  بام‌های خانه‌های مردم بیعت‌فروش  وقت استقبال از او جز سنگ و خاکستر نداشت  می‌چکید از مشک‌هاشان جرعه‌جرعه تشنگی  نخل‌هاشان میوه‌ای جز نیزه و خنجر نداشت  سنگ‌ها کمتر به پیشانی او پا می‌زدند  نسبتی نزدیک اگر با حضرت حیدر نداشت  روی گلگون و لبی پر خون و چشمانی کبود  سرنوشتی بین نامردان از این بهتر نداشت  سر سپردن در مسیر سربلندی سیره‌اش  جز شهادت آرزوی دیگری در سر نداشت  دخترش با دیدن بازارهای کوفه گفت  خوب شد بابای من در دست انگشتر نداشت  🔸شاعر: ====================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
همیشه عرشِ خدا گرمِ اختلاطش بود فرشته تشنه ی یک جرعه ارتباطش بود به جز نگاهِ حسینش پی چه بود؟ بهشت؟! بهشت باغچه ی کوچکِ حیاطش بود همیشه "حمد" به لب داشت، مَدّ نام حسین در امتداد دو تا واژه ی صراطش بود اگر کنار برادر تبسّمی هم داشت هزار بغضِ زبان بسته در نشاطش بود نخواست جان بدهد تا علم به دوشش هست اگر شکست سرش، حکمِ احتیاطش بود کریمه بود ولی از شما چه پنهان که پس از حسین فقط آه در بساطش بود...  🔸شاعر: ___ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————