eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.2هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
بند✅ داره می سوزه موی سر من داره می سوزه بالو پر من با ضرب دست این زجر ملعون داره می سوزه این پیکر من خونیه لبات خاکیه موهات کی منو یتیمم کرده قطع شده رگات خون تو چشات کی منو یتیمم کرده (ای بابا حسین ۲ای بابا حسین کجایی) بند✅✅ لکنت گرفته شیرین زبونت شد اربا اربا پیشم جوونت ببخش اگه من رومو می گیرم زده منو زجر خصم زبونت شیب الخضیبی خدالتریبی بریده حنجر حسین جان عطشان قالوبده عریان اولوبده بریده پیکر حسین جان (ای بابا حسین ۲ای بابا حسین کجایی) بند✅✅✅ طاقت ندارم دیگه بریدم توکودکی من عذاب کشیدم با سر رسیدی گوشه خرابه به آرزوی دلم رسیدم شکسته پهلوم کبوده بازوم چه ضربا که من نخوردم سفیده موهام زیاده غمهام چه زخما که من نخوردم (ای بابا حسین ۲ای بابا حسین کجایی) @azizamhosen @yaraliagham
یک سال دگـر مـحـرمـت را دیـدم یک سال دگر چه روضه‌ها بشنیدم شد اضافه این ماه به عمر دل من آقـا چِـقَـدَر بـرای تــو گـریـیـدم ای کاش نباشد این عزا آخر من بـار دگـری مـحـرمـت بِـنـبـیـنم شکر تو حسین،مـحرمت گرییدم ای کاش بگی حَرَم به تو بخشیدم آیم به حـرم دوباره و گـویم من یک بـار دگـر کـربُـبـلایـت دیـدم شاعر؛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفتی و بعد از تو بابا دخترت از دست رفت دلربایت دلنشینت دلبرت از دست رفت گفته بودی تا عمو دارم خیالم راحت است حیف اما پیش چشمم لشکرت از دست رفت کودکم خب زیر آتش ماندنم معمولی است   پس مپرس از من چرا موی سرت از دست رفت خواستم تا با تو درد دل کنم اما نشد زیر نعل تازه بابا پیکرت از دست رفت من شنیدم جدمان  انگشترش را هدیه کرد پس چرا انگشت با انگشترت از دست رفت این وسط تا می توانستند حرف بد زدند آه بابا احترام خواهرت از دست رفت عمه را دیدم که بالای سرت اینطور گفت من بمیرم یادگار مادرت از دست رفت ظاهراً از پشت خنجر می کشید آن بی حیا من نمیفهمم چگونه حنجرت از دست رفت محمود یوسفی @rozeh_1
چقد شب تا سحر، از صبح تا شب نخوابیدم، کتک خوردم، نشستم برا اینکه نشونت داده باشم هنوز زخم رو ابرومو نبستم ... "بمونه چیزی واسه بستنش نیست" تو هم که مثل من ابروت زخمه بمیرن این همه لامذهبی رو حالا که توی آغوش منی، پس بیا آروم باشیم امشبی رو "در گوشت یه حرفایی رو می‌گم" نشستم دسته کردم گفته هامو شروعش از غروب سرخ صحراست بابا راس گفته بودی این سه سالت یه جورای زیادی مثل زهراست "جوون بوده ولی خیلی شکسته" نشستم دسته کردم گفته‌هامو بذار از گم شدن تو راه رد شیم نمی‌خوام لابلای درد دل‌هام مکدر واسه‌ اون حرفای بد شیم " تنفر دارم از لفظ کنیزی" نبوسیدی منو، رفتی، خدایی!! نگفتی بی تو تنهایی می‌میرم ولی من عهد کردم زنده باشم تا یک بار دیگه دستاتو بگیرم "شنیدم ساربون بی رحم بوده" آخی! یادت میاد دست تو بابا همه شب بالش زیر سرم بود؟ یادت هست قد و بالای بلندت چه تکیه‌گاهی واسه مادرم بود؟ "تمام مادرم از نیزه افتاد" می‌گفتم اومدی هر جور باشه باید از جام واسه بابام پاشم مث زهرا که هستم؛ حالا دیگه می‌خوام یه ذره هم مثل تو باشم "بذار لب های من هم پاره باشه" حقیقت اینه که نشناختمت؛ آه! چکار کردن با این سر تا خرابه تنور خولی، سنگ و چوب و نیزه رسیدی دستِ آخر تا خرابه ... "منم چشمام یه خورده تاره بابا" ایمان کریمی @rozeh_1 چقد شب تا سحر، از صبح تا شب نخوابیدم، کتک خوردم، نشستم برا اینکه نشونت داده باشم هنوز زخم رو ابرومو نبستم ... "بمونه چیزی واسه بستنش نیست" تو هم که مثل من ابروت زخمه بمیرن این همه لامذهبی رو حالا که توی آغوش منی، پس بیا آروم باشیم امشبی رو "در گوشت یه حرفایی رو می‌گم" نشستم دسته کردم گفته هامو شروعش از غروب سرخ صحراست بابا راس گفته بودی این سه سالت یه جورای زیادی مثل زهراست "جوون بوده ولی خیلی شکسته" نشستم دسته کردم گفته‌هامو بذار از گم شدن تو راه رد شیم نمی‌خوام لابلای درد دل‌هام مکدر واسه‌ اون حرفای بد شیم " تنفر دارم از لفظ کنیزی" نبوسیدی منو، رفتی، خدایی!! نگفتی بی تو تنهایی می‌میرم ولی من عهد کردم زنده باشم تا یک بار دیگه دستاتو بگیرم "شنیدم ساربون بی رحم بوده" آخی! یادت میاد دست تو بابا همه شب بالش زیر سرم بود؟ یادت هست قد و بالای بلندت چه تکیه‌گاهی واسه مادرم بود؟ "تمام مادرم از نیزه افتاد" می‌گفتم اومدی هر جور باشه باید از جام واسه بابام پاشم مث زهرا که هستم؛ حالا دیگه می‌خوام یه ذره هم مثل تو باشم "بذار لب های من هم پاره باشه" حقیقت اینه که نشناختمت؛ آه! چکار کردن با این سر تا خرابه تنور خولی، سنگ و چوب و نیزه رسیدی دستِ آخر تا خرابه ... "منم چشمام یه خورده تاره بابا" ایمان کریمی @rozeh_1
دائم چهل منزل بلا بر ما رسیده خواندم نمازم را نشسته، قد خمیده جای نوازش کردنِ دستان بابا شعله، میان گیسویم شانه کشیده هجران دلبر، قد کمانی ساخت من را از ناقه، ضعف و تشنگی انداخت من را طوری کتک خوردم دو چشمم تار گشته حق داشت عمه، لحظه ای نشناخت من را درد کف پا، خسته ام کرده حسابی دارم میان پهلویم دردِ حسابی گفتم نکش اینگونه از سر چادرم را دادِ مرا دشمن در آورده حسابی آخر چرا رحمی به چشمِ تر نداری؟! پایم شکسته، از چه رو باور نداری؟! من دخترم، خیلی پر و بالم نحیف است نامرد... اصلا تو خودت دختر نداری؟ با که بگویم این همه داغ گران را با که بگویم حرفِ مرد بد دهان را بر ما اهانت شد میان کوچه هایش ویران کند حق خانه های عَسقلان را خیلی بدم می آید از اشرار، خیلی از ازدحامِ شامی و انظار، خیلی دروازه ی ساعات، ساعاتِ بدی بود سختی کشیدم بر سر بازار، خیلی از چه بگویم،! از ستم یا ناسزا یا... از سنگ و خاکستر ز بام خانه آیا؟ غصه شده در سینه ام با که بگویم حرف از کنیزی می زنند این جا خدایا طاقت ندارم بیش از این بابا کجایی؟! من چشم بگذارم به آغوشم بیایی؟! بار سفر بستم بیا آماده ام من پایان بده بر این چهل منزل جدایی محمدجواد شیرازی @rozeh_1
فارغ از خود کی کند ساز پریشانی مرا بس بود جمعیتم کز خویش می‌دانی مرا در بساط وصل، چشم و لب ندارند اختلاف گر بگریانی دلم را یا بخندانی مرا خیزران از حرمتم برخاست اما بد نشست کاش ای بابا نمی‌بردی به مهمانی مرا چند شب بی‌بوسه خوابیدم دهانم تلخ شد نیستی دختر مرنج از من نمی‌دانی مرا دختران شام می‌گردند همراه پدر کاش می‌شد تا تو هم با خود بگردانی مرا دخترت نازک‌تر از گل هیچ گه نشنیده بود گوش من چون چشم شد اسباب حیرانی مرا تخت و بختی داشتم از سلطنت در ملک خویش کاش می‌شد باز بر زانوت بنشانی مرا انتظاری مانده روی گونه‌ای پژمرده‌ام می‌توان برداشت با بوسی به آسانی مرا شبنم صبحم، خیالم، خاطرم، شوقم، دلم ارتباطی نیست هرگز با گرانجانی مرا چشم تو هستم، ز غیر من بیا بگذر پدر چشم‌پوشی کن کفن باید بپوشانی مرا محمد سهرابی @rozeh_1
از بس که سکوت ، با دلم ور رفته از دست همه حوصله ام سر رفته چادر که بپوشم ، عمه ام میگوید قربان عزیزم ، چه به مادر رفته من مختصرم کوچک وکوتاه و غریب عمرم ، به سه تا ، آیه ی کوثر رفته از گریه ی من حرامیان می لرزند انگار علی ، به فتح خیبر رفته با این همه درد ..... استخوانِ پهلوم از جای خودش گمان کنم در رفته جز زخم کف پا .... و تب تاول ها باقی همه روضه ها به مادر رفته آن قاصدکی که در بغل میچرخید حالا ، سر نیزه هایِ لشکر رفته من..من .. کـــِ نمی..نمی توانم بپرم عمه تو بگو ، چه ها بر این پر رفته بابا به خدا بیا ‌..... بیا جان عمو من خسته شدم حوصله ام سر رفته ﺭﻭﺡ ﺍﻟﻠﻪ ﻗﻨﺎعتیان @rozeh_1
بر زمین افتاده بابا دخترت در ازدحام.. یک مدد کن نشکند تا گوهرت در ازدحام.. رفته ای بالای نیزه..بی خبر هستی ز ما.. یک نظر..قربانِ چشمانِ ترت در ازدحام.. عمّه ام پیچیده خود را در میانِ معجری غیرتِ مطلق!،فتاده خواهرت در ازدحام این ربابه می زند لطمه..پی گمگشته ای ست گم شده راسِ علّیِ اصغرت در ازدحام.. کو سرِ ششماهه ات ..می بینی از نیزه بگو؟ عنقریب ست که بمیرد همسرت در ازدحام.. نیزه دارت رقصِ نیزه می کند ..دیدی چه شد سر در آمد پاره شد پس حنجرت در ازدحام این همه برده فروش!! آیا نمی بیند عمو؟ من نمی بینم سرِ آب آورت در ازدحام.. تنگ شد قلبم برای اکبرِ لیلا ..کجاست؟ گم شده آئینه ی پیغمبرت در ازدحام.. مجلسِ نامحرمان!.. خیلی اذّیت می شوم خیره می گردم سوی طشتِ زرت در ازدحام محسن راحت حق @rozeh_1
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 شعر و سبک رضا نصابی دختری دل شکستم و از این زمونه خستم و مس بارون میبارم و خسته زروزگارم و سر به دیوار میزارم و غصه دارم خیلی زیاد بی اختیار اشکم میاد دلم فقط بابا م و میخواد زخم و کبود بدنم جای پا مونده رو تنم از این غم زمونه فریاد با باحسین بابا حسین بابا حسینم بعد عموی پهلوون همه تنم شد ارغوون میونه اتیش دویدم با لگد از خواب پریدم سه ساله ی مو سپیدم رد طناب رو دستامه لخته ی خون رو لبامه جون دادن دیگه از خدامه اسم بابا م و میبرم این لحظه های اخرم ارزوم دیدنه بابامه بابا حسین بابا حسین بابا حسینم چی به سر تو اومده کی به لب تو چوب زده خودم دیدم که بی امان میزد با چوب خیزران به اون لب و به اون دهان دلم شده از غصه خون هلهله کردن برامون میخندیدن به گریه هامون امون ز مجلس شراب دنیا شد رو سرم خراب وقتی کنیز کردن صدامون حضرت رقیه (س) نوحه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 (به سبک ای برای من یار دلداده) ای برادرجان شامم سحرشد شهیدبی سر وقت سفرشد گشته کارم گریه و زاری بی تو ندارم کس وکاری ای وای یاحسین برادرم --- یک سال ونیمه برتو مینالم یادجسم تو ته گودالم غم جدایی کرده پیرم من از فراق تو می میرم ای وای یاحسین برادرم -- قاری قرآن صبرمن بردی قامتم خم شد خیزران خوردی بودی سایه ی روی سرم رفتی ای غریب مادرم ای وای یاحسین برادرم ابوذر رییس میرزایی(بهار) حضرت زینب (س) نوحه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 حتما تو نیز جنس غمت فرق میکند آشفتگی زلف خمت فرق میکند محتاج دستهای کریمانه ات،کرم از بس که شیوه ی کرمت فرق میکند بس اتشی ز اخگر الماس ریزه ها... این بیت شعر محتشمت فرق میکند تو مادری و بی حرمی ارث مادری ت معلوم شد چرا حرمت فرق میکند زهراجواب سینه زنان تو را دهد مزد غلامی علمت فرق میکند آقا میان کوچه چه دیدی که بعد از آن وقت عبور هر قدمت فرق میکند دمهای آخری تو لا یوم ... بوده است ای نوحه خوان که شور دمت فرق میکند یک بار خواندی و جگرت پاره پاره شد پس این تویی که جنس غمت فرق میکند شاعر : محمد حدادی امام حسن (ع) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 اي سالارم - دل بي تابم اي جان زينب - دريابم ----------------------------- رفتى رفتى - رفتى اى يارم بى تو بى تو - بى كس و كارم يه سال و نيمه قلبم ديگه پر از شرارس سجادهء نمازم پيرهن پاره پارس همش روضه ميخونم همش گريونه چشام بزار تو روضهء تو تموم بشه نفسام ---------------------------- اي سالارم - دل بى تابم اى جان زينب - دريابم ---------------------------- بى تو بى تو - بى تو ميسوزم نالس نالس - كار هر روزم از ياد من نميره اون ضربه كه سنان زد يزيد به روى لبهات با چوب خيزران زد سرت جلوى چشام جدا شد از بدنت خودم ديدم كه همه با نيزه ميزدنت ---------------------------- اى سالارم - دل بى تابم اى جان زينب - دريابم ---------------------------- گريه گريه - ابر بارونم لطمه لطمه - غرق در خونم پيكر غرق در خونت نصيب بوريا شد زيور اهل بيتت سهم يهوديا شد تو رو صدا ميزدم منو صدا ميزدى جلو چشم مادرت تو دست و پا ميزدى ---------------------------- اى سالارم - دل بى تابم اى جان زينب - دريابم امیر حسین الفت حضرت زینب (س) زمینه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 دل زد به جاده ها - دلداده ی حسین ای تشنه لب بنوش - از باده ی حسین از خم اربعین - پیمانه ها رسید بهر طواف گل - پروانه ها رسید لبیک یا حسین...... دست فلک بود - در دست کودکان پاهای خسته را - می بوسد آسمان بر پای زائران - گرد و غبار راه شد نسخه ی شفا - شد سرمه ی نگاه لبیک یا حسین..... شانه به شانه اند - دلهای آشنا در جاده ی بهشت - در راه کربلا اینجا به هر قدم - باشد ثواب حج باشد دعای ما - تعجیل در فرج لبیک یا حسین اربعین حسینی (ع) شور 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 من آن شمعم كه آتش كرده خاموشم همه كردند به غير از چند پروانه فراموشم اگر بيمار شد كس گل برايش مي برند و من بجاي دسته گل باشد سر بابا در آغوشم پس از قتل تو اي لب تشنه آب آزاد شد بر ما شرار آتش است اين آب بر جانم نمي نوشم تورا در بوريا پيچند و جسم من كفن گردد بجان مادرت ، هرگز كفن بر تن نمي پوشم (دوباره از سقيفه دست آن ظالم برون آمد) (كه مثل مادرت زهرا ز سيلي پاره شد گوشم) اگر گاهي رها مي شد ز حبس سينه فريادم به ضرب تازيانه قاتلت مي كرد خاموشم فراق يار و سنگ اهل شام و خنده دشمن من آخر كودكم اين كوه سنگين است بر دوشم *** حضرت رقیه (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 وقتی پدرت حضرت حیدر شده باشد باید که تو را فاطمه مادر شده باشد... جز بر در این خانه ندیدیم امامت تقسیم میان دو برادر شده باشد خورشید سفالی‌ست که در سیر جمالی از بوسه بر این گونه منور شده باشد بو می‌کشم ایام تو را، باید از اخلاق یک تکۀ تاریخ معطر شده باشد ای حوصلۀ محض! چه تشبیه سخیفی‌ست با حِلمَت اگر کوه برابر شده باشد با این‌که قضا دست تو را بست ندیدیم جز آن چه بخواهی تو مقدّر شده باشد از عمر تو، یک روز جمل آیۀ فتح است با صلح اگر مابقی‌اش سر شده باشد فریاد سکوت تو چه آهنگ رسایی‌ست شاید پس از آن گوش جهان کر شده باشد... خون جگرت ریخت نه در تشت که در دشت داغ گل سرخی‌ست که پرپر شده باشد... آن چشم که گریان نشود روز قیامت چشمی‌ست که از غصۀ تو تر شده باشد باور نتوان کرد که خاکی‌ست مزارت جز آن که ضریح تو کبوتر شده باشد... هادی جانفدا امام حسن (ع) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 اربعین آمد ،صدای کاروان آید به گوش کشتگان کربلا آیند یکدم گو به هوش کاروان از شام می آید ولیکن آشناست مهر در دلهای خفته گوییا آید به جوش گفت با اصغر حسین،این کاروان زینب است رو به استقبال عمه،در دلش تاب و تب است قاسمم،عباس من،برخیز اکبر یکدمی یادگار فاطمه آمد که پایان شب است هرکسی در کربلا دنبال یار خویش بود هر کسی با لاله ای سرگرم کار خویش بود زینب اما لاله هایش بی سر و بی دست بود در پی آن پیکر ناز نگار خویش بود زینب آمد ،لیک او بس تازیانه خورده بود در اسارت،کنج ویرانه رقیه مرده بود روز عاشورا که او را با اسیران برده اند از حسین خویش،زینب جان و هم دل برده بود اربعین آمد ،دوباره زینب آمد کربلا تا کند اسرار آن شام اسارت برملا گفت با ایشان سخن آن پیکر پاک حسین آمدی جانم به قربانت ،ولی حالا چرا؟ اربعین حسینی (ع) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 شیرینه چون عسل اسمت یا مجتبی مرحمت میکنی بی منت بر گدا خوان کرمت پاینده نور ره تو تابنده دستای کریمت بوده بر ما ضعفا بخشنده بگم‌ از مردی تو که غذاتو با جزامیه تو کوچه میخوردی دو سه مرتبه اموالتو آقا به فقیر در خونه سپردی بند دوم: صلح تو برتر از جلوه ی صد قیام داره با صلح تو دین ما هم دوام خُلق تو شده زهرایی مانند علی آقایی روی لبمه اسمت چون شیرینیه این دنیایی خدا ما رو گدای اهل بیت و تو رو واسه ی بخشش آفریده همیشه توی خصلت کریمه این که حاجتا رو نگفته میده بند سوم: قبرت خاکی ولی صحنت تو قلب ماست هر کی اسمت رو برد فورا حاجت رواست روزی میرسه که زائر تو صحن تو میشه حاضر با مهدی برات میسازیم یک گنبد سبز فاخر یه جایی شبیه پنجره فولاد پاتوق همه ی زائرا میشه واسه هر کی گرفتاره ضریحت یه جایی مثل کرب و بلا میشه شعروسبک: علی علی بیگی امام حسن (ع) نوحه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
یکی آورده با خود گریه‌های گاه‌گاهش را یکی در کوله‌بار کهنه‌اش بار گناهش را یکی پیداست عمری خادم این آستان بوده یکی هم بعد عمری تازه پیدا کرده راهش را @hosenih یکی در هر قدم هُرم نفس‌ها را بغل کرده یکی در حسرت راهی شدن سرمای آهش را یکی نذر شما کرده‌ست چندین گوسفندش را یکی وقف شما کرده‌ست تنها سرپناهش را بسوزان چهره‌ام را آفتاب داغ! اربابم... خبر دارم که می‌بخشد غلام روسیاهش را ببین موکب به موکب می‌شود تسخیر او قلبم چنان ملکی که پیدا کرده باشد پادشاهش را به هم می‌ریزد آری نظم نفرت‌آور دنیا امیر عشق تا آماده می‌سازد سپاهش را @hosenih قدم‌ها محکم‌اند و عزم‌ها راسخ، چه غوغایی نمی‌بندد شهادت تا قیامت شاهراهش را و در دیدار آخر مادرم با گریه می‌خندید و من آورده‌ام تا کربلا با خود نگاهش را شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شِکوِه دارم ای برادر از تمام مردمان بر مصیبت های من خون گریه کرده آسمان امنیت دارند اینجا هم مسلمان هم یهود دختر حیدر چرا اینجا نبوده در امان؟! @hosenih کار دنیا را ببین! من سفره دار عالمم... پیش من انداخته پیرزنی یک تکه نان در مدینه سایه ام را هم ندیده هیچکس می روم حالا میان خولی و شمر و سنان وضع ما را دیده ای از روی نیزه تا به حال؟! مسخره کردند ما را یک به یک، پیر و جوان به اسیران، "خارجی" گفتند؛ "بَر خورده" به من خواهشاً با صوت داوودی خود قرآن بخوان بچه ها اینجا همیشه "سنگ بازی" می کنند من که دیدم دستشان بوده فقط تیر و کمان... ...پس مراقب باش از نیزه نیفتی بر زمین کاش با تو مهربان تر " تا کند " این ساربان @hosenih وضع لبهای تو بدجوری به هم خورده حسین بس که بوسیده لبانت را، لبان خیزران قدر یکصد سال غم دیدم در این شهر بلا شد بهار عمر من در شام یکباره خزان شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
قلب رو به قبله‌ام را کرد احیا پرچمت ای نفس‌هایم بقربان مسیحا پرچمت هر محرم با هزاران شوق بر تن کرده‌ام رخت مشکی ظاهراً، در باطن امّا پرچمت @hosenih قامت گردن کشان خم میشود بی اختیار هر کجا که میشود از دور پیدا پرچمت بس که مواج است از چندین خیابان دورتر مانده‌ام دریا به چشمم میخورد یا پرچمت!؟ بر سر خورشیدِ گنبد تا می‌افتد سایه‌اش میشود زیباترین تصویر دنیا پرچمت غبطه خوردن کار خاک و آب و آتش میشود باد وقتی عشق بازی میکند با پرچمت @hosenih هر فرازی دیده‌ام با خود فرودی داشته‌‌است «هر چه بالا رفت پایین آمد الّا پرچمت» با تو هر کس بود ماند و بی تو هر کس بود رفت هست از روز ازل تا حشر، بالا پرچمت شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دور محمل چه شلوغ است مکافات شده قافله وارد دروازه ساعات شده سنگ در دست رسیدند و خوش آمد گفتند بین هر کوچه ای از آل علی بد گفتند وسط اینهمه خنده شرر آهم هست دور من هرکس و ناکس که نمیخواهم هست این جماعت که همه راهزن و دزد رهند زشت باشد که تو باشی و مرا هل بدهند سوره ناس بخوانید که شر کم بشود چشم ها خیره نماند سرشان خم بشود ای حسین از تو چه پنهان به خودم لرزیدم معجرم را به سر یک زن شامی دیدم اول ماه صفر بدسفری بود حسین ساربان من عجب بدنظری بود حسین از سر نیزه ببین رد کبودی هارا لال کن جان ابالفضل یهودی هارا مشکلی کاش ز هجران تو حل میکردم سرت از نیزه می افتاد بغل میکردم طعنه و زخم زبان مرحله به مرحله بود بی ادب تر ز همه دوروبرم حرمله بود نصف روز است که اینجا سرپاییم حسین دوست داری که بگوییم کجاییم حسین وسط اینهمه روضه فقط این غم کم‌ بود آخرین منزل ما مجلس نامحرم بود شاعر: 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
شِکوِه دارم ای برادر از تمام مردمان بر مصیبت های من خون گریه کرده آسمان امنیت دارند اینجا هم مسلمان هم یهود دختر حیدر چرا اینجا نبوده در امان؟! کار دنیا را ببین! من سفره دار عالمم... پیش من انداخته پیرزنی یک تکه نان در مدینه سایه ام را هم ندیده هیچکس می روم حالا میان خولی و شمر و سنان وضع ما را دیده ای از روی نیزه تا به حال؟! مسخره کردند ما را یک به یک، پیر و جوان به اسیران، "خارجی" گفتند؛ "بَر خورده" به من خواهشاً با صوت داوودی خود قرآن بخوان بچه ها اینجا همیشه "سنگ بازی" می کنند من که دیدم دستشان بوده فقط تیر و کمان... ...پس مراقب باش از نیزه نیفتی بر زمین کاش با تو مهربان تر " تا کند " این ساربان وضع لبهای تو بدجوری به هم خورده حسین بس که بوسیده لبانت را، لبان خیزران قدر یکصد سال غم دیدم در این شهر بلا شد بهار عمر من در شام یکباره خزان شاعر: