eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
5.2هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
سروده ماندگار مرحوم استاد حاج در مدح حضرت زهرا سلام الله علیها گر نگاهی به ما كند زهرا دردها را دوا كند زهرا بر دل و جان ما صفا بخشد گر نگاهی به ما كند زهرا كم مخواه از عطای بسيارش كانچه خواهی عطا كند زهرا خانه‌ی وحی را ز رخسارش رشک غار حرا كند زهرا بضعه‌ی مصطفی بُوَد آری جلوه چون مصطفی كند زهرا نه عجب گر به شأن او گويند خاك را كيميا كند زهرا اين مقام كنيز او باشد تا دگر خود چه‌ها كند زهرا چهره پوشد ز مرد نابينا تا بدين حد حيا كند زهرا در طرفداری از خدا و رسول به علی اقتدا كند زهرا جان خود را و محسن خود را در ره دين فدا كند زهرا تا سه‌شب قوت خانه‌ی خود بر مساكين عطا كند زهرا روز محشر كه از شفاعت خويش حشر ديگر به پا كند زهرا همچو مرغی كه دانه بر چيند دوستان را جدا كند زهرا چه شود گر ز رحمت بسيار حاجت ما روا كند زهرا فاطی
اینکه از دستِ پیمبر دستِ او بالاست کیست اینکه جمعش با نبی یک شعرِ بی همتاست کیست اینکه در پایِ تنورِ خانه‌اش زهراست کیست اینکه در قابِ خدا تصویرِ او تنهاست کیست کیست این و کیست این و کسیت این ، تنها علی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی باز تکلیفِ مرا این جام روشن می‌کند این شرابِ کهنه من را فارغ از من می‌کند این جنون آواره‌ام در کوی و برزن می‌کند مدحِ او من را نه ، حافظ را هم اَلکَن می‌کند از ازل تا  تا ابد...حق‌حق و هوهو... یاعلی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی آسمان اینقدر پُر باران مگر هم می‌شود ای خدا مانندِ تو انسان مگر هم می‌شود جمع خشم و عشق و تیغ اینسان مگر هم می‌شود در دو تَن_زهرا و او_یک جان مگر هم می‌شود مصطفی شد  مرتضی یعنی که شد زهرا علی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی حضرت اردیبهشت سالها و ماه‌ها روزها با نخل‌ها و شب انیسِ چاه‌ها پیشِ تو همسُفره می‌گردد گدا با شاه‌ها می‌شود پیدا پس از تو چاه‌ها از راه‌ها از علی نازل شدیم و رفتنِ ما تا علی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی حق علی و او حق و این دو تسلسل می‌شود حق بده جبریل هم در محضرش هُل می‌شود او صراط‌ُالله او راهِ تکامل می‌شود شانی از وَالعادیاتش مدحِ دُل‌دُل می‌شود درکِ ما گُم شد وَ ما‌ اَدراکَ ما مولا علی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی تا به میدان آمدی لشکر نفهمیدم چه شد تَن دوتا شد سرجدا شد سر نفهمیدم چه شد تا گرفتی از درَش خیبر نفهمیدم چه شد آنچنان کَندی در از جا  در نفهمیدم چه شد آنچنان لرزید خیبر گفت واویلا علی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی ذوالفقارت آمد و بسیارها جا مانده‌اند چشمها از ضربِ تندت بارها جا مانده‌اند زیرِ ضربِ تیغِ تو سردارها جا مانده‌اند عَمرو عاصان رفته و شلوارها جامانده‌اند  گفت عزائیلِ حیران بینِ این غوغا: علی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی تیر بر پایِ تو خورد و از نمازت فیض برد در رکوع آمد گدا از دستِ بازت فیض برد آفرینش از قنوتِ چاره سازت فیض برد عَمرو وَد از نازشصتِ تن نوازت فیض برد شد کُمیل و میثم و سلمان و بوذرها علی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی پیرزن چشم انتظارت بارِ نانش را بِبَر مرکبِ طفلان ، به پشتت کودکانش را بِبَر با جُزامی نان بخور غم از گریبانش بِبَر یک تبسم کن به زهرا باز جانش را بِبَر با حسین و با حسن گفتیم ما : بابا علی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی هرکجا که می‌رسد انگار محشر می‌رسد زودتر از هر گدا آقا دَمِ در می‌رسد هرچه دارد سُفره‌اش نصفش به نوکر می‌رسد بیش از خود او به حال و روزِ قنبر می‌رسد  کارِ ما با قنبر است و کارِ قنبر باعلی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی  باده از الله‌اکبر تا علیکم می‌خورَد حسرتِ نانِ جو‌اَش را سخت گندم می‌خورد زخمها و زخمها از جهلِ مردم می‌خورد ناسزاها را بجای  هر تبسم می‌خورد این نماز عشق باشد شد سجودِ ماعلی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی اینکه بر دوشِ پیمبر از شرافت پا گذاشت رویِ دوشِ خویش عمری کیسه‌ی خرما گذاشت اینکه دنیا را خدا آورد پیشش جا گذاشت لقمه لقمه نان دهانِ مردِ نابینا گذاشت می‌خورَد اما همیشه خونِ دلها را علی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی کربلا او آمد و در پیشِ آب‌آور نشست کربلا او بود و بالایِ سرِ اکبر نشست کربلا او دید تیری را که بر اصغر نشست کربلا او ناله زد تا تیر تا خنجر نشست می‌دود دنبالِ زینب عصرِ عاشورا علی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی حسن لطفی @rozeh_1
قسم به حضرت الله ، خالق یکتا قسم به خالق صحرا و خالق دریا قسم به خالق صبح و قسم به خالق شب قسم به خالق لوح و قلم ، قسم به خدا قسم به نور و به نام هر آنچه از نور است قسم به ارض و سماوات و کل ما فیها قسم به نون و قلم ، فجر و تین و والزیتون قسم به آنکه فرستاده آب و باران را قسم به پاکی دامان انبیا سلف قسم به حضرت موسی و حضرت عیسی قسم به میم محمد قسم به نون نبی قسم به نور تجلی جلوه ی طاها که هست روزی عالم به دست شاه نجف که هست بر همه ی مومنان علی مولا علی خدا که نه اما خدا نماست علی علی ست آینه دار خدای بی همتا خدا به شکل علی در میان مردم بود همیشه بوده خدا از رخ علی پیدا خدا به لحن علی با نبی تکلم کرد در آن میانه ی معراج ، لیله الاسرا علیست آنکه به دوش نبی گرفته مکان علی ست آنکه غدیر از دمش گرفته بها علی ست آنکه به یمنش گدا ، سلیمان شد علی ست آنکه بقا می دهد به آب بقا طواف کعبه چه حاصل اگر بدون علیست علیست کعبه ی کعبه علیست قبله نما علی ست آنکه خدا را به چشم می بیند علیست محشر محشر به صبح روز جزا به کوری همه ی دشمنان آل الله بود ز روز ازل پرچم علی بالا هر آنکه حاجت خود از علی طلب کرده روا شده ست به دستان حضرت زهرا غبار کوی علی باش تا شوی خورشید غلام کوی علی باش تا شوی آقا ناصر شهریاری @rozeh_1
با خطبه اش تسخیر کرده قلب منبر را دیوانه ی خود کرده سلمان و ابوذر را یل های نامی عرب پاسخ نمی گویند دررمعرکه هل من مبارز های حیدر را دیگر به جنگیدن نیازی نیست، جایی که چشمش به هم می زد شکوه چند لشکر را ان ابالقاسم قسیم النار و الجنه جز او که دارد اختیار روز محشر را می خواست مادر تا قیامت حیدری باشم بر روی چشمم می گذارم حرف مادر را دنبال مولا راه می افتاد جبرائیل از گرد نعلین علی می ساخت قنبر را هر کس که شد شاگرد رزم حیدر کرار نامش بلرزاند در و دیوار خیبر را هر روز نه...هر لحظه صدها بار می میرم وقتی بنا باشد ببینم روی دلبر را مصداق عینی اشدا علی الکفار در قلب میدان کیست؟ غیر از حیدر کرار از فرش تا عرش الهی زیر پایش بود افلاک سرگرم طواف چشم هایش بود حتی خدا هم با صدای او سخن می گفت حتی خدا هم عاشق لحن صدایش بود در چشم حیدر، فاطمه افلاک را می دید معراج زهرا چشم های مرتضی یش بود وقت رکوعش عالم و آدم گدا می شد وقت قنوتش کعبه محو ربنایش بود هر روز تا عرش خدا می رفت و برمی گشت جبریل هم مبهوت این سعی و صفایش بود خورشید را دیدم شبی در بین زائرها مشغول بوسه چینی از ایوان طلایش بود عباس با چشمش جهان را زیر و رو می کرد جای تعجب نیست، حیدر مقتدایش بود از اینکه در کعبه تولد یافت ، فهمیدم قبل از تولد نیز در قلب خدایش بود ذکر فلک ذکر ملک تسبیح هر دریا مولای یا مولای یا مولای یا مولا احسان نرگسی @rozeh_1
از چيست كاسمان ز كواكب منوّر است باد صبا چو باد بهاري مُعطّر است قمري به بوستان شده از شوق نغمه خوان در دامن چمن بَرِ گل هاي اَذفر است مُشك تتار مي چكد از ابر نوبهار كاینسان نسيم دشت پُر ازبوي عنبر است خلد و جنان تأسي از اين روز ميبرند زيرا كه باغ و راغ پُر از ياس و عبهر است ساقي خراب كن ز مي نابِ خود مرا آور قدح كه موسم شادي ديگر است باشد شب تولّد آن والي الولي كاینسان مُشعشع آن مه و پروين و اختر است نو باوه اي به عرصة هستي نهاد پاي كز يمن مقدمش همه آفاق انور است نطقم به مدح آن شه دين گشته دُرفشان طبعم روان چو آب به شأنش مُكرّر است بيت الحرام گشته مُزيّن ز نور وي پنهان به زير ابر نگر قرص خاور است شد نطق ها ناطق و گويا به مدح او باغ اِرم ز پرتو رويش منوّر است جاه و جلال و شأن و مَقامش همين که بس او جانشين و بن عم و صهر پيمبر است آن شهسوار و صاحب تيغ دو سر علي كان بازوی يداللهيش اژدها در است آن كس كه ماية شرفِ خاص و عام شد لاشك بدانكه باب شبير است و شبر است شاه عرب ، علي ولي ، سرور اُمم مقصود كل ، امام به حق نور ازهر است نام گراميش كه بود زيب عرش حق بر کائنات دَرج و به گيتي مُصوّر است شاهي كه نوح را شده حامي به بحر غم در كشتي نجات بشر طُرفه لنگر است آن لايموتِ مُلك ابد مقتداي دين در شرق و غرب و كون مكان حيّ و حاضر است يعقوب داشت آگهي از وصل پور و گفت شاه نجف به گمشده ام يار و ياور است يونس به بطن حوت بُد آگاه كان امام فريادرَس به جمله مسلمان و كافر است اي دل كن افتخار كه خاك رهش شوی زيرا كه خاك رتبه اش از تاج برتر است هستي اگر مُحبّ علي شاه لو كشف هان اي عزيز گو كه چه بيمت ز محشر است حُبّ علي اگر به دل مؤمني بود جایش به حشر جنّت و فردوس اكبر است بغضش اگر به قلب كسي جا گزين شود در دين ما ز جملۀ غالي و كافر است عهد شباب طي شود و پيري اَر رسد پيوسته در دلم سخن از مدح حيدر است زاهد درون مسجد و محراب روز و شب مشغول شكر و حمد خداوند اكبر است صوفي درون صومعه با سبحة مراد سرگرم در ستايش خلاق داور است خصم عدو ، قوام جهان ، مظهر عيان مصداق کل،دليل سبل،مير و صفدر است گفتي تو اين قصيده به هجده بهار عمر به طبع تو صِله امروز درخور است محمد رونقی @rozeh_1
وقت و بی وقت است کار دل، هوایش می کنم دلبری دارد دلم، حیدر صدایش می کنم بردن نام علی از واجبات هر شب است هر شبی یادم رود، فورا قضایش می کنم جان فدای مهربانی و سَلونی گفتنش باب علم است و به جهل خود ثنایش می کنم پای حیدر سنگ خوردن، طعنه خوردن، برکت است کور خوانده هر کسی گفته رهایش می کنم با علی تا آخر خط هستم و در این مسیر اقتدا بر وصله ی روی عبایش می کنم دست اگر سوی طعام دشمن مولا رود پیش چشمان همه از تن جدایش می کنم راحت و آسوده ام از فکر نان، چون تکیه بر... دست های رازق و مشکل گشایش می کنم آن کسی که نام حیدر را برایم مشق کرد تا ابد، بعد از نماز خود دعایش می کنم آن قدر می گویم از روز غدیرش، عاقبت بی خبر هرکس که باشد، آشنایش می کنم نفسِ احمد بودنش بالاتر از هر رتبه ایست مثل پیغمبر دلم را مبتلایش می کنم در اُحد با جسم مجروحش نبی را حفظ کرد تا ابد صحبت از ایمان و وفایش می کنم باب خیبر... خطبه ی بی نقطه... یا که ردّ شمس... شک به بنده بودنش با کارهایش می کنم ‌خلقتش، تأیید توحید است و الله الصمد با ثنای مرتضی، شکر خدایش می کنم خاک، سجده گاه مؤمن شد، علی هم بوتراب در نمازم، روز و شب سجده برایش می کنم نیستم پیغمبر اما مرتضی فرمان دهد کودکم را ذبح در پایین پایش می کنم او که جای خود اگر که قنبرش لب تر کند هرچه را دارم همه یک جا فدایش می کنم آه، بر لب... اشک، بر دیده... به لب جان می رسد تا نظر بر عکس ایوانِ طلایش می کنم گر که شرط وصل در مرگ است، پس با این حساب آرزوی مرگ با شوق لقایش می کنم تا نفس در سینه ام باقی است، در هر حالتی گریه بر جسم حسینِ سرجدایش می کنم روضه را سر بسته می گویم کفن پیدا نشد شرم از تشریح داغ بوریایش می کنم محمدجواد شیرازی @rozeh_1
در نجف پیش چشم های امیر، ذره را آفتاب بِنْویسند با سلامٌ علیکمی ما را، پای تا سر ثواب بنویسند مستِ مست است جان زوّارش، چشمه ناب کوثری جاری است در بهشتی که "تحتها الانهار"، آب ها را شراب بنویسند قبل ازآنکه کنم ز شرم عرق، قبل از آنکه قلم رسد به ورق، نامه نانوشته را اینجا ، نامه نامه جواب بنویسند به جناب کلیم باید داد خبرِ "فَخْلَعْ...إنَّكَ بِالوَاد"* تا ملائک جنابشان را هم زائر بوتراب بنویسند چه دلیلی رساتر از قرآن؟ بقره، هل أتی، نبأ، فرقان؟ سنی و شیعه تا کجا باید بس روایات ناب بنویسند؟ بی ولای علی ولیِ خدا، هرچه کردی، خدا قبول کند ولی بی شک ثواب کارَت را کاتبان روی آب بنویسند از "بحارِ" "خصالِ" او تنها "قطره ای" نقل کرده علامه صد امینی دوباره باید تا قدر "کافی" کتاب بنویسند *آیه شریفه 12 سوره مبارکه طه امیرحسین کمال زارع @rozeh_1
زمین به لرزه درآمد،شکست کنگره ها رها شدند خلایق ز بند سیطره ها شبی که آتش آتشکده فروکش کرد شبی که خاتمه می یافت رقص دایره ها صدای همهمه ی موبدان زرتشتی هنوز مانده به گوش تمام شب پره ها شب ولادت فرخنده ی بهاری سبز شب وفات زمستان سرد دلهره ها دوباره نوروطراوت به خانه ها آمد نسیم آمد و وا شد تمام پنجره ها جهان به یُمن حضورش، بهشتی از برکات نثار مقدم پر خیر و برکتش صلوات ستاره ها به نگاهی شدند سلمانش منجمان ِ مسلمان ِ برق چشمانش زانبیاء الهی که رفته تا معراج؟ به غیرازاو که ملائک شدند حیرانش مقام بندگی اش را کسی نمی داند پیمبران اولوالعزم مات ایمانش بساط ذکر سماوات را به هم می ریخت نمازنیمه شب و شور صوت قرآنش اویس های قرن را ندیده عاشق کرد تبسم لب ِ داوودی ِ غزل خوانش شفیع روز جزا گشت وحضرت حق داد به دست پاک محمد کلید رضوانش امیرو قافله سالارکاروان ِ نجات نثار مقدم پر خیروبرکتش صلوات مسیح مکه شد و نبض مرده را جان داد به مرگ دخترکان قبیله پایان داد خرافه های عرب را اسیر حکمت کرد به جای تیغ جهالت، به عشق میدان داد نمازشکر سپیدارها چه دیدن داشت! همان شبی که سپیده اذان باران داد نبی ست پیر خرابات و ساقی اش حیدر در ابتدا به علی او شراب عرفان داد تبسمش به کسی چون بلال عزت داد مسیراصلی دین را نشان انسان داد چه قدر فاصله مان تا بهشت کمتر شد! برات مردم ری را به دست سلمان داد شب تجلی مهتاب روشن عرصات نثار مقدم پرخیروبرکتش صلوات کبوترم نشدم، تا کبوترش باشم دخیل گنبد سبزو مطهرش باشم زمان نداد اجازه که مشق عشق کنم غلام مسئله آموز منبرش باشم چه قدر دیر رسیدم سرقرار وصال! چه شد؟ نخواست که عمار محضرش باشم قبول، شیعه ی خوبی نبوده ام اصلاً نشد که حلقه به گوش برادرش باشم خدا کند که مرا از قلم نیندازد بهشت مست ِ می جام کوثرش باشم به حال وروز خودم فکر می کنم، انگار قرار بوده که گریان دخترش باشم شب گرفتن برگِ زیارت عتبات نثار مقدم پرخیروبرکتش صلوات
نگاه کن جَلواتِ کتاب ناطق را به کوه طور ببین سجده ی شقایق را امام پنجم شیعه پدر شد و حالا گرفته در بغل خویش امام صادق را ز گوشه ی لبش، از خنده اش عسل ریزد به جای نقل، خدا بر سرش زُهَل ریزد مدینه بود و شبی مثل ماه، نورانی شبی که گشت زمان غرقِ نور افشانی شبی که حضرت باقر لبش شکوفا شد نداشت مثل همان شب مدینه دورانی خبر رسید ملایک به شور آمده اند ز عرش روی زمین سمت نور آمده اند مدینه شاهد مولود بی نظیر شده عروس حضرت زهرا به او اسیر شده به کف گرفته علوم تمام عالم را مرید جاذبه هایش ابابصیر شده کرامت و حسناتش شبیه حیدر شد بلاغتِ نفسش هم، زُراره پرور شد تولدش خبر از نورگستری دارد شرافت قدمش ذره پروری دارد ملائکه همه در عرش یک صدا گفتند عروس حضرت زهرا چه گوهری دارد چه گوهری، که ربوده است قلب عاشق را به صولتش زده حق مُهر و مومِ حاذق را کرشمه های نگاهش بهشت می سازد برای دلشده ها، سرنوشت می سازد خودش حرم که ندارد، ولی دل ما را شبیه صحن و سرا خشت خشت می سازد شمیم عطر تنش بوی یاس را دارد تمام زندگیش بوی ربنا دارد به یمن مقدم صادق، خزان تمام شد و رسیده موسم شادی و، غم حرام شد و رسیده اند همه بهر تهنیت از عرش مسیر خانه اش امروز ازدحام شد و همینکه بوسه ز پایش فرشته می چیند ترانه روی لب جبرئیل می شیند رسید و جامعه را شیعه کرد و انسان کرد مطیعِ امر خدا را شبیه ِ سلمان کرد لطافت از نفحاتش چکید و، عالم را به خلصت نبوی یک شبِ مسلمان کرد رسید و داد خدا دست او شفاعت را نوشته اند به خاک رهش هدایت را نوشته اند به وصفش شفاعتش حتمی است گدا که داشته باشد کرامتش حتمی است به ما که شیعه ی اثنی عشر شدیم، حتماً به حشر و محشر کبری عنایتش حتمی است مسیر خانه اش از آسمان گذر دارد بدیهی است که از عرش هم خبر دارد 🖋رضا باقریان
راضی شده بودیم به املای محمّد اما نرسیدیم به معنای محمّد هرآنچه که دارند رسولان، همه دارند از معجزه‌ی خاک قدم‌های محمّد مولاست همان رحمت امروز پیمبر زهراست همان رحمت فردای محمّد تفسیر کمالات جلالیِ علی بود «لا حول و لا قُوّهَ الا»ی محمّد این وحدت محض است و دوئیت به میان نیست خوابید اگر «شیر خدا» جای محمّد اسلام محمّد به جز اسلام علی نیست منهای علی یعنی منهای محمّد در آینه‌ی فاطمه دیده‌ست خودش را بنشسته محمّد به تماشای محمّد *** با جعفر صادق به روایات رسیدیم با لطف روایات به آیات رسیدیم عبد تو شدیم و سر سجّاده که رفتیم دیدیم به مجموع عبادات رسیدیم با واسطه ما پیش خداوند نشستیم از راه توسّل به خداوند رسیدیم در اصل تو «اللّه» مجسّم‌شده هستی به ذات خداوند از این ذات رسیدیم از ردّ قدم‌های تو تا خانه‌ی زهرا یک‌دفعه، دو دفعه، نه به کَرّات رسیدیم از گریه‌ی تو در وسط شعله‌ی خانه به سوختن مادر سادات رسیدیم ما خاک‌نشینان حرم، عرش‌نشینیم از ارض بقیعت به سماوات رسیدیم
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 تویی که بهانه‌ی تمام خلقتی(نبی رحمتی۲)۲ تویی که نگین خاتم نبوتی(نبی رحمتی ۲)۲]۲ یوسف و خضر و عیسی چه مشتاق تو عالمی پر شد از عطر اخلاق تو رشک جنت می‌شن گل‌های باغ تو چه بی‌همتایی،پناه مایی،ابا الزهرایی۲ مدد یا مولا ...... تویی که بهانه‌ی تمام خلقتی(نبی رحمتی۲)۲ تویی که نگین خاتم نبوتی( نبی رحمتی۲)۲ یوسف و خضر و عیسی چه مشتاق تو عالمی پر شد از عطر اخلاق تو رشک جنت می‌شن گل‌های باغ تو چه بی‌همتایی، پناه مایی، ابا الزهرایی۲ مدد یا مولا ......... [تویی که بهار گلشن حقایقی(تو صبح صادقی۲)۲ روشنایی‌بخش این دلای عاشقی(تو صبح صادقی۲)]۲ (منبرت داره اعجاز پیغمبری دین حق زنده از مذهب جعفری تویی که وارث عزت حیدری)۲ تویی روح و جان،سراپا ایمان،تمام قرآن۳ مدد یا مولا ........ کوچه‌ها پر از شمیم مهر و رافته(بهار وحدته۲)۲ موسم برادری و عید رحمته(بهار وحدته۲)۲ (عزت دین اسلامو هر کس می‌خواد راهشه همدلی راهشه اتحاد تا که صبح ظهور آقامون بیاد)۳ ایشالا از راه،میاد مثل ماه،بقیة الله۳ مدد یا مولا ......... شاعر: یوسف رحیمی حاج میثم مطیعی پیامبر اکرم (ص) سرود 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 گرچه خالیست دست‌های گدا لنگ مدح شماست پای گدا رونقی نیست در سرای گدا مانده جانی ولی برای گدا تا که آن را فدای یارکند. و ازآن کسب اعتبار کند آمدیم آفتابمان بکنید شد اگر انتخابمان بکنید از گدایان حسابمان بکنید سائل بوترابمان بکنید دخترت میزبان ما شده است خانه لبریز از گدا شده است امشب از شوق بال و پر داریم تا سحر چشمهای تر داریم دل بی تاب و دربه در داریم دست بر دامنت اگر داریم رحمت واسعه تویی آقا بابی انت یا اباالزهرا.. باحضورت بهشت معنا شد خاک خشک کویر دریا شد مکه دارالعباد دنیا شد بت و بتخانه ریخت امحا شد تو رسیدی و باز شد گره ها جلوه کردی شکست کنگره ها یک اشاره به ماه تا کردی ماه را از کمر دوتا کردی تو دراین سالها چه ها کردی امت خویش را دعا کردی تا که درگیر فتنه ها نشوند از علی لحظه ای جدا نشوند همه دیدند اهتمامت را رسم هرروزه ی مدامت را دست بر سینه احترامت را به درخانه اش سلامت را تا بدانند گلشنت زهراست نفست پاره ی تنت زهراست شکر هستیم سائل در تو ریزه خواران لطف حیدر تو نه که حیدر که روح پیکر تو نفس تو جان تو برادر تو از تو باید ولای حیدر خواست چند خط مدح شیر خیبر خواست دل و دلبر علی نگار علی سرعلی صاحب اختیار علی فاتح محض کارزار علی مالک تیغ ذوالفقار علی تکیه گاه نبوت است علی به قیامت قیامت است علی با شما اهل آسمان شده ایم شهره عشق در جهان شده ایم عبد پابست آستان شده ایم شیعه چشمهایتان شده ایم شکر پامنبری شدیم همه شیعه جعفری شدیم همه همه عمر مبتلا بودی هم نشین غم و بکا بودی بانی اشک و روضه ها بودی. مرثیه خوان کربلا بودی روضه ی هفتگی بپا کردی گریه بر شاه سرجدا کردی پوریا هاشمی پیامبر اکرم (ص) میلاد 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar