1.غم سرآمده.mp3
4.63M
#سرود_میلاد_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#حاج_میثم_مطیعی
غم سرآمده ، که کوثرآمده
که نور چشم حیدر آمده
زینت پدر، عقیلة العرب
امید قلب مادر آمده
#ملودی_دوم
نور خانه محمدی ،
مونس علی خوش آمدی
تو صبور آل احمدی،
نور فاطمه خوش آمدی
جان فدای تو، خاک پای تو،
ای که عرشیان و فرشیان
همه گدای تو ...
نور راه من، صبر و عشق تو،
تا ابد بود، قبله دلم دمشق تو
« تکرار بند اول »
( زینب ای گل محمدی
همدم حسین خوش آمدی ) تکرار
#بند_دوم
ای حریم تو ، حریم کبریا
دخیل تو ، تمام اولیا
دل شکسته ام، اسیر و خسته ام
به پای مهدیت نشسته ام
ای که قلب ما دچار تو
ای زمانه بی قرار تو
مثل شیعیان نشسته است
زینبت به انتظار تو
ای امید ما، یک نگاه تو،
چشم کاروانِ عاشقان
همه به راه تو
عمه زینبت، بی قرار تو،
کی شود گل دلم
شکفته در بهار تو
( زینب ای گل محمدی
همدم حسین خوش آمدی ) تکرار
#بند_سوم
از حرم ، نمی شود جدا
نگاه شوق و چشم خیس اشک ما
جان من ، فدای راه تو
جوانی ام فدای بارگاه تو
#ملودی_دوم
ما مدافع ولایتیم
مرد صبر و استقامتیم
وارثان ظهر کربلا
تشنه ی خُم شهادتیم
تیغ حیدریم ، گر بُرنده ایم
ما فدایی توئیم و
صحن و بارگاه تو
تا زیارت ، تربت حسین
خورده کار ما
گِره به گوشه ی نگاه تو
( زینب ای گل محمدی
همدم حسین خوش آمدی ) تکرار
#شاعر_سعید_تاج_محمدی✍
.
.
#زمینه
#شور
#شهادت_حضرت_زهرا
#زبانحال_امام_علی
#_سبک_منو_یکم_ببین
#سبک_هوای_این_روزا
#بود_ونبود_من
♻️♻️♻️♻️
✅بنداول
بود ونبودمن
ای همه تارو پودمن
هستی من مرو
توای یاس کبود من
🌹
ای یاورعلی
توای دلاوره علی
یه لحظه کن نظر
به چشمایه تره علی
🌹
نرو جونه علی
ببین زدنیاخسته ام
نروجونه علی
توای بازوشکسته ام
بمون اگه میشه
همسرتوتنها نذار
نروجونه علی
توای پهلوشڪسته ام
🌹
مرویافاطمه مرو مرویافاطمه
✅بنددوم
وقتی که درمیسوخت
باآتیش نمرودیا
فضای خونه پر
شده بود از دود سیا
وقتی لگدمی زد
ازپشت در اون بی حیا
میخ گداخته شد
باسینه ی تو آشنا
محسن فدایی شد
ناله زدی فضه بیا
ریختن توخونمون
نامرداو حرومیا
من و می بردنم
یه عده نامردولعین
من دست بسته و
توهم با یه قلبی حزین
بابدنی کبود
دیدم شدی نقش زمین
مرو یافاطمه مرو مرو
#اشعار_ڪربلایے_مجید_مراد_زاده
#حضرت_زهرا #فاطمیه
.👇
درمدح حَضرَت زهراسلام الله علیها
توبَراَهل جَهان پُشت وپَناهی
جهان جزتو ندارَد تکیه گاهی
سعادَت دَراطاعت اَزتوباشَد
بشام تار ما تونور راهی
توبَرسائل نمی بندی دَری را
نمیگوئی سپیدی یا سیاهی
کریمه مثل تودنیا ندیده
توآگاهی ز اَسرار اِلهی
مس قلب مرا امشب طلاکن
به گوشه چشمی ونیمه نگاهی
اَزآن عَجّل وَفاتی که توگفتی
دلَم لَبریزغم شدگاه گاهی
گَهی لَبخند برلب داری وگاه
پُرازدَرد وغم واَندوه وآهی
اَگرامضاء کنی پَروَنده أم را
نمی مانَد برای من گناهی
بیا وضامنم شوکه دراینجا
ندارم جز سرشک غم سلاحی
خسروی فر
آرزو داشتم، دُردونه ی من
چشم سرت و ببند،چشم دل تو باز كن، ببین فاطمه نشسته، گوشه ی خونش، كنار قبر محسن، داره حرف می زنه
آرزو داشتم، دُردونه ی من
گریه می كردی، صدات می پیچید
تو خونه ی من، دُردونه ی من
واست می خوندم، لالایی مادر
تا كه بخوابی سر می ذاشتی روی شونم
لالایی مادر
این خاكارو زیر و رو می كرد
كجایی مادر، نمی تونم بعد تو من ،زنده بمونم
كاشكی صداتو می شنیدم
باگریه ات از خواب می پریدم
اسم تو رو محسن می ذاشتم
چه آرزوها كه نداشتم
دوردونه ی من
برگ گل من، خزون گرفتی
مگه تو خوابم ،تو رو ببینم
كه جون گرفتی، خزون گرفتی
كاشكی می دیدم ،راه رفتنت رو
کاشکی میدیدم اون موقعی كه دست تو می گذاشتی رو زمین، منم بهت می گفتم ،پسرم یا علی بگو بلند شو
كاشكی می دیدم، راه رفتنت رو
آرزو داشتم ببینم، شكفتنت رو
اون روزای پا گرفتنت رو
كاشكی می دیدم، راه رفتنت رو
آرزو داشتم ببینم، شكفتنت رو
اون روزای پا گرفتنت رو
كاشكی علی می شنیده، بابا گفتنت رو
مدینه مردمش حسودن
نام خود را خصم داغ ننگ زد
دید بار شیشه دارد سنگ زد
مدینه مردمش حسودن
منتظر این روزها بودند
اینها نقشه داشتند، علی مو خونه نشین كنن، منو پهلو شكسته، بعد تورو بكشند
مدینه مردمش حسودن
منتظر این روزها بودند
غنچه ی ناشكفته پر پر
الهی كه بمیره مادر
بمیره مادر
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
@majmaozakerine
#حضرت_زهرا_س_مدح
در میان خلق با او بوده همسر فاطمه
از ازل ساقی علی بوده ست، کوثر فاطمه
نام زهرا می درخشد در میان اهل بیت
سیزده معصوم ما دُرّند، گوهر فاطمه
چون کلام حق که با "هُم فاطِمَه" آغاز شد
در میان پنج تن هم بوده محور فاطمه
در بهای آفرینش از نبی و از علی
با حدیث قدسی "لولاک" شد سر فاطمه
هردو یک روحند اما در دوتن، با این حساب
فاطمه شد حیدر کرّار و حیدر فاطمه
سیب در معراج با دست پیمبر شد دو نیم
نیم آن شد ذوالفقار و نیم دیگر فاطمه
مرتضی با ذوالفقار انگار جولان می دهد
خطبه خوانی میکند تا روی منبر فاطمه
هر خطیبی که دم از فضل و دم از ایثار زد
انتهای منبر او ختم شد بر فاطمه
هرکسی در روضه های بچه هایش کار کرد
پاسخش را می دهد چندین برابر فاطمه
بر قلوب شیعیان مهر شفاعت می زند
می تکاند چادرش را روز محشر فاطمه
شاعر: #مجتبی_خرسندی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#سبک_شور
🎤مداح :حاج حنیف طاهری
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
باید عشق و عاشقی تو اسمت خلاصه شه
یه مادر به بچه هاش همیشه حواسشه
تو سختی زندگی نگاه تو معجزه است
باید یا علی بگیم که وقت مبارزه است
ای آسمونی مادر، چهمهربونی مادر
کربلا شب جمعه، به یادمونی مادر
أُمّاه أُمّاه! من و ببر حرمِ ثارُالله...
همیشه قدیمیا میگفتن به این و اون
برا حل مشکلات حدیث کسا بخون
قلم مینویسه از مدینه باچشم خیس
مثل تو ولی شناس به تاریخِ شیعه نیس
ای فوق اِدراک مادر، نداره افلاک مادر
تویی تویی بانیِ حدیث لَولاک مادر
أُمّاه أُمّاه! من و ببر حرمِ ثارُالله...
برای شفاعتم قیامت میای تو با
دو دست بریده ی علمدار کربلا
دعا کن که قلبمو علی اکبری کنم
ببینم مُحرم و بازم نوکری کنم
همیشه گفتممادر، به پات میوفتم مادر
یه کاری کن چند وقته، حرم نرفتم مادر
أُمّاه أُمّاه! من و ببر حرمِ ثارُالله...
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
4_6017157286575735716.m4a
2.23M
#زمزمه
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
#بند_اول
می زنه سوسو ،تو خونه،یک شمع
به دور این شمع ،یه شاخه گل ،پروانه ها جمع
آشــــفته حالند ، شکسـته بالند
امید شون لحظه به لحظه میره از هوش
پر از نوایـند ، غــــــرق دعایند
تا که مبادا شـــمع خــــونه بشِه خاموش
همـــه دلا به غـــم اســــیره
بهــونه دم به دم می گــیره
یه شاپرک با گریه می گفت
خــــدایا مــــادرم نمیره (۲)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
مادر مرو،،، ای مادر من (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
#بند_دوم
هنوز نرفتی ، دلم می گیره
مادر نگاه کن ، که دختر تو ، از دنیا سیره
با هـــر نگاهـــت ، با ســــوز آهت
کلشکی می شد پر بگیره این خسته دختر
سخـته برامون ، پیش چشــامون
دیدن تو جون کندن ما شده مادر
دنـــــــیا بدون نام مـــــادر
صــــفا نداره برا دخــــــتر
گاهی که چشماتو می بندی
من می زنم آروم روی سر(۲)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
مادر مرو،،، ای مادر من (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر و اجرا : محمد مبشری
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
#حضرت_زهرا
ای کاش کار کوچه به اینجا نمی رسید
دست کسی به صورت زهرا نمی رسید
میخواست تا سپر بشود بهر مادرش
بیچاره مجتبی قدش اما نمیرسید
آن لحظه ای که پشت در افتاد فاطمه
با فضه کاش زینب کبری نمیرسید
می برد سوی خانه علی را ،ولی اگر
قنفذ در آن کشاکش و غوغا نمیرسید
میخواست خصم کار علی را کند تمام
زهرا اگر به یاری مولا نمیرسید
ای کاش وقت غسل تن لاغرش دگر
دست علی به بازوی زهرا نمیرسید
دست علی به بازوی زهرا رسید و کاش
دست حسین به بازوی سقا نمیرسید
قبل از حسین فاطمه آمد به علقمه
ای کاش وقت خنده اعدا نمیرسید
دست بریده بر روی دست شکسته بود
نوبت به دست بوسی سقا نمیرسید
در خیمه ها سکینه لب تشنه منتظر
اما عمو به همره بابا نمیرسید
عباس اگر که بود حرم تکیه گاه داشت
کارش دگر به غارت و یغما نمیرسید
عباس اگر که بود که زینب غمی نداشت
پای عدو به خیمه زنها نمیرسید
عباس اگر که بود کجا دست زجر دون
بر صورت رقیه دردانه میرسید
آه ای فرات بر لب شش ماهه رباب
یک قطره آب از آن همه دریا نمیرسد!؟
عبدالحسین میرزایی
.
#غزل_مصیبت
فاطمیه روضهیِ بستر
دارم از دلواپـَسی دِق میکنم مادر بخند
دلخوشیِ دختری یک لحظه دربستر بخند
پیش ما هر قدر میخواهی بگو آه و ببار
چون که میبینی به خانه آمده حیدر بخند
گاه من حس میکنم وقتی که میآید پدر
میگـوید دیوار با طعـنه به میخِ در بخند
بغضِ سنگینِ حسن جانم به لب آورده است
اِی فدای خندهاَت پیشِ منِ خواهر بخند
بُقـچهای آوردی و حرفِ کفن شد پایِ سر
ساربان میگفت با خود این هم انگـشتر بخند
این یکی میگفت حمله خیمهها غارت شدند
آن یکی میگفت سهمِ من شده یک سر بخند
بیخیالِ گـوشواره بیخیالِ زخمِ گوش
آمده بر رویِ نـِیْ بابای تو دختر بخند
آه از حال و هوایِ قـتلگاه و خیمهگاه
میرسد روزِ تقـاصِ دلـبر و کـوثر بخند
#غزل #فاطمیه #بستر_بیماری
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حسین_ایمانی
..................................................................
#
#حضرت_زهرا
آتش زبانه میزد و زهرا به خوش نشست
در بین شعله ها گل طاها به خون نشست
مسمار لعنتی به پرش گیر کرده بود
بال و پر پرستوی زیبا به خون نشست
معنای نور و کوثر و توحید را زدند
تفسیر آیه های تولا به خون نشست
در هم به روی فاطمه افتاد و بعد ازآن
دار و ندار حضرت مولا به خون نشست
سیلی به روی مادر سادات میزدند
روی کبود عصمت کبری به خون نشست
روی کبود و پهلوی زخمی و چشم تر
بانوی قد خمیده طوبی به خون نشست
مریم کنیز و فضه اسیر نجابتش
استاد درس هاجر و حوا به خون نشست
فرصت نشد که محسن خود را بغل کند
اولاد پاک شافع عقبی به خون نشست
وقتی صدای گریه زینب بلند شد
کون و مکان و عرش معلا به خون نشست
وقت گریز روضه شده یا ابا الحسن
در قتلگاه ماه دلارا به خون نشست
وقتی که نیزه آمد و زد بوسه بر گلو
حلقوم خشک رهبر تنها به خون نشست
با چکمه ها به صورت مولا لگد زدند
آن دم تمام عالم معنا به خون نشست
سعید مرادی
#