یه-چادرم.oga
2.65M
بگم یه روضه از قصه تلخ روزگار
یه چادرم، شکسته دل، ساده و خاکی، وصله دار
شب عروسی علی(ع)، آروم آروم، قدم قدم
رو سر ماه مدینه ، به خونه بخت اومدم
روی سرم تو کوچه ها، گُل میزدن همسایه ها
وارد خونه میشدم ، میون دست مرتضی(ع)
یادم نمیره ، اون روزا ، که بین همه برو بیایی داشتیم
شبا تو خونه علی(ع) ، چه قصه هایی داشتیم
عجب روزایی داشتیم
دم غروبه ، بارون بارون روی پرم ، داره بارون میباره
تنگ دل همسفرم ، داره بارون میباره
نُه سالِ عاشقی گذشت ، تو خونه ای پر از وفا
زیر پرم بزرگ شدن ، حسین(ع) و زینب(س) با صفا
خانوم عزیزِ همه بود ، تا که باباش گذاشت و رفت
بعد بابا ، عدو رو دل، زخمی رو جا گذاشت و رفت
برا تسلای دلش، هیزم آوردن پشت در
خانوم منو رو سر گرفت، بلند شد ایستاد پشت در
یادم نمیره ، تا که آتیش زدن درو، آتیش نشست رو دامنم
تا در وا شد دیدم خانوم، صدا میزد وای محسنم
دم غروبه ، بارون بارون روی پرم ، داره بارون میباره
تنگ دل همسفرم، داره بارون میباره
نفس نفس میزد گلم، سر میومد تحملم
کارای خونه رو میکرد، خانوم بی تعادلم
کشیده میشم رو زمین، شکوه ز تقدیر میکنم
نمیدونم چند روزه که، زیر پاهاش گیر میکنم
خدایا من قد کشیدم، یا قد زهرا(س) خمیده
یادم نمیره ، منو رو صورت میگرفت، از مرتضی رو میگرفت
دستش رو از زیر پرم، بی بی به پهلو میگرفت
شدم ز بعد مادر، ارثیه یه دختر
دم غروبه، من رو سر یه خواهری، داره بارون میباره
تو قتلگاه برادری، داره بارون میباره
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
@majmaozakerine
۲۹ آبان ۱۴۰۱
درشهادَت حَضرت زهرا سلام الله علیها
روزآخَردلَش پریشان اَست
گریه أش بَهرشاه عطشان اَست
درنَظَر دارَد آندمی را که
پیکَرَش غَرق خون وعُریان اَست
دختَرش را به صَبردَعوَت کَرد2
باعزیز دلَش وَصیَّیت کرد2
آخَرین روز عُمر من باشَد
باتواین آخَرین سخَن باشد
خیز وپیشَم بیاوَرای زینَب
بُقچه أی که دَراوکَفَن باشَد
باتوگویَم کَلام آهسته2
من زاَسراربُقچهٔ بَسته2
این دل من پُراَزغَم ودَرداَست
شاهد رَنج من رُخی زَرد اَست
این کَفَن ها که شاهدَش هَستی
جبرئیل اَزبهشت آوَرده است
باغم وغُصّه ها هَم آوایم2
پُر زدَرد است تمام اعضایم2
این کفَن ها یکی اَزآن من اَست
وآن یکی هَم اَزآن بُوالحَسَن اَست
گریه کَرد وسپس بزینَب گفت
این یکی اَزبَرادَرَت حَسَن است
پس چراغرق دَردی ومَحَنی2
نیست بَهرحسین من کَفَنی2
عَوَضَش بافته أم برایَش مَن
بادو دَستان خویش پیراهَن
تابپوشَد بروز عاشوراء
زیر لباس خود بجای کَفَن
تانکند طَمَع دراواَعدا2
آن زمانی که میشود تنها2
نگرانَم برای پیکَر او
اَزبرای بُریده حَنجَراو
بگذار هَرشب ای گل زهرا
ظَرف آبی کناربَستَراو
طاقَت تشنگی نَدارَد او2
وای اَگر اَشک غَم ببارَداو2
خسروی فَر
حضرت #فاطمه_الزهرا سلام الله علیها
#فاطمیه
۲۹ آبان ۱۴۰۱
زبانحال آقا امیر المومنین
هنگام غسل بدن مطهر خانم حضرت زهرا سلام الله علیها
چگونه جسم تو را شست وشو دهم دریا
چگونه از دلت آمد رها کنی ما را
خدا به خیر کند تازه اوّلِ غسل است
کنار بازویتان لاله میشود پیدا
چگونه آب بریزم به روی بازویت
چگونه غسل دهم پیکر تو را تنها
چرا به من تو نگفتی که پهلویت زخمی است
چرا به من تو نگفتی که خسته ای زهرا
چگونه شانه زدی گیسوان زینب را
چگونه آمده دست شکسته ات بالا
بیا به خاطره حیدر سفر مکن بانو
بیا به خاطره زینب کمی بمان دنیا
ز بس که با کرمی و ز بس که عالمه ای
نگفته ای به علی ماجرای گوش ات را
مرو ز خانه ی من ای بهار بی آزار
بیا تو بار دگر بر علی نظر بنما
بدون خنده ی تو زندگی نخواهم کرد
خدا کند که بمیرم کنارتان حالا
اگر رَوی که برای حسین گریه کند
میان قتلِگه و بین نیزه ی اعدا
شاعر : علی حسنی
حضرت #فاطمه_الزهرا سلام الله علیها
#فاطمیه
۲۹ آبان ۱۴۰۱
حضرت #فاطمه_الزهرا سلام الله علیها
#فاطمیه
نريز آب روي اين پلكا كه * نشه تازه باز زخم كوچه
امون از اين كبوديها و * از اون گرگ بي رحم كوچه
چقد اين بازو ورم داره چقد زخماش خون غم داره 2
ببين اسما كه تن ياسم يه گلبرگ و غنچه كم داره
بهارم خزونه / گلم غرق خونه
شدي راحت از درد دنيا خداحافظ ام ابيها 2
چقد این نه بهارِ با من * به یار علی سخت گذشته
از این خونابه ها معلومه * چه داغی رو قلبش نشسته
می دید وقتی قلبم آشوبه می گفت حیدر حال من خوبه 2
ببین اسما که چطور حالا ضریح گوشش طلاکوبه
ببین سرتاپاشو / نگفت غصه ها شو
نمازام دیگه شد فرادا خداحافظ ام ابیها 2
ميون اين كفن ها يارم * شده مثل اون روز وصلت
گل ياسم امانت بود و * دارم آب ميشم از خجالت
امون از اين غصه و غمها عذابه دنياي بي زهرا 2
مي خوام روشو باز ببينم من بگير چشم زينبو اسما
حسينم چه زاره / حسن بي قراره
نداره غم دل تسلا خداحافظ ام ابيها 2
احسان جاودان
۲۹ آبان ۱۴۰۱
#امام_زمان_عج_الله
کمک کن ایـن دلم ازاین سیاه ترنشود
از این که هـسـت دلم پر گناهتر نشود
خدای من تو کمک کن که صاحب عصرم(عج)
خدا نکـرده از این بی ســپاه تر نشود
به یک نگاه مــرا زیر و رو کنی تو اگر
به خاطر گنــهم چشـــم شاه تر نشود
نفهــم بودم و رفتــــم پناه من تو نرو
نـرو که زنــدگی ام بی پناهـــتر نشود
مسیرمن شده کــج پس دعـام کن آقا
مســـیر نوکـر تو اشــتباهــتر نشــــود
ز توبه های شکسته,شکسته شد قلبت
به توبه هم دل من سر به راهتر نشود
برای مادرت این روزها که گـــــریانی
دعا کـــــنم دلت از من پر آه تر نشود
شکست با لگدی درب خانه را ملعون
که مـادر تو از این پا به ماه تر نشود
شعر:کربلایی جواد دیندار
۲۹ آبان ۱۴۰۱
حضرت #فاطمه_الزهرا سلام الله علیها
#فاطمیه
حضرت زهرا سلام الله علیها
«🌸علی حلالم کن گریه به حالم کن»
تمام شب تا صبح خداخدا کردم
بـرای مرگ خـود فقط دعـا کردم
🌴علی حلالم کن گریه به حالم کن
همای وحیام لیک شکسته بال من
کسی نمیگریــد جـز تـو به حال من
🌴علی حلالم کن گریه به حالم کن
بـــه گریـــه تـــرویج ولایتـت کــردم
به دست بشکسته حمایتت کردم
🌴علی حلالم کن گریه به حالم کن
تو شمع و من بودم دور تو پروانه
فـداییات گشتــم ولـی غریبـانه
🌴علی حلالم کن گریه به حالم کن
این رخ نیلی این صورت و این دستم
فـداییات بــودم فـدایــیات هستـم
🌴علی حلالم کن گریه به حالم کن
حـق ولایـت را عجــب ادا کردنــد
مـرا غریبانــه از تــو جــدا کردنــد
🌴علی حلالم کن گریه به حالم کن
ای به رخت جاری اشک عزای من
در دل شب قـرآن بخـوان برای من
🌴علی حلالم کن گریه به حالم کن
___
۲۹ آبان ۱۴۰۱
#بگوشم_باز_گلبانگ_شهید_است
#شهید_شهادت
بگوشم باز گلبانگ شهید است
صدایی که پُر ازعطر امیداست
صدایی که به رنگ مهربانی است
صدایی آسمانی ,جاودانی است
من امشب باز دلتنگ شهیدم
پر از آواز و آهنگ شهیدم
من از یاد شهیدان زنده هستم
اگر چه از همه شرمنده هستم
من از اسم شهیدان وام گیرم
که تا از یادشان آرام گیرم
بخوانم باز یاران خدا را
همان مردان پاک و بی ریا را
سلام ای مرد پاک و آسمانی
خدا می خواست گردی جاودانی
سلام ای که بخاک وخون فتاده
و جان در راه دین و ایده داده
شهیدم نازنین من کجایی?
به تنگ آمد دلم ازاین جدایی
توبس روحت خدایی بود ای مرد
تو را میل رهایی بود ای مرد
دلت می خواست گردی آسمانی
اجابت شد دعای تو به آنی
تو دنبال شهادت می دویدی
تو که به آرزوی خود رسیدی
از آن ساعت شنیدم پرکشیدی
مِی از جام شهادت سر کشیدی
نبودی تا ببینی چی کشیدم
چسان دنبالِ تابوتت دویدم
عجب بودی عزیزم خوش سعادت
گرفتی مزد خود را با شهادت
پُر از دلتنگی ام لبریز دردم
چه شبهایی که تاصبح گریه کردم
مرا گرچه غم ودلتنگی ات کُشت
صفا ویکدلی یک رنگی ات کُشت
اگر داغت مرا از پا در آورد
درخت صبرمو از جا در آورد
ولی ای نازنین ای نور عینم
فراق تو کجا داغ حسینم
تو مادر داشتی غوغا بپا کرد
پدر درماتم تو گریه ها کرد
کنارت دل شکسته بودهمسر
یتیمانه پسر می زد بر سر
بسر می زد برایت همسرتو
فغانها کرده آندم دختر تو
یکی داده برادر را تَسَلّا
یکی می داد خواهر را تَسَلّا
ولی دلها بسوزد بهر مولا
برای غربت فرزند زهرا
تنِ صدچاک وبی سر بین گودال
کنارش خواهری افتاده بی حال
به جای غسل و تشییع جنازه
تنش کوبیده شد با نعل تازه
صدای ناله ای زد بر دل آذر
فدایت ای حسین غریب مادر
اگر آتش به دل زد شعر «مداح»
بُوَد داغ حسین جانسوز وجانکاه
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
۲۹ آبان ۱۴۰۱
به پشت در دیدم، گلم به خاک افتاد
غنچه گل زیر، پای عدو جان داد
خزان ماتم زد، به باغ وبستانم
بسوخت هستی ام، به پیش چشمانم
وای من زهرا(س)، وای من زهرا، وای من زهرا، وای من زهرا۲
______________________
بضعه ی پیغمبر، بانوی من کوثر
یا ابتا گویان،فتاده پشت در
دودست من بسته، دو دیده ام گریان
بسی خجالت من، کشیدم ازجانان
وای من زهرا...
________________________
امان ز غسل او، به همره اسما
کبودی بازو و پهلوی زهرا
امان ز تشییع، غریب او در شب
جان علی آمد، زدفن او بر لب
وای من زهرا...
_______________________
فاطمه ام تا که، به خانه ام جان داد
به شهر ما پیچید، علی ز پا افتاد
مدینه بی زهرا، شده بسی دلتنگ
لعن خدا بر این، مردم پر نیرنگ
وای من زهرا...
شعر:اسماعیل تقوایی
۲۹ آبان ۱۴۰۱
#ولادت_زینب_س
میلاد زینب علیها السلام
🔷⚜🔷💢🔷⚜💢🔷💢🔷💢⚜💢🔷
امشب از خانهٔ شاهِ انس و جان
پا نهاده گلی اندر این جهان
فاطمه مادر و باب او علی
در عفاف و حجاب اسوهٔ جهان
سر زد از سر زد از خانه ولا
خواهر شاه. دین مظهر وفا
قهرمان مثل او ندیده فلک
در تکلم بود همچو مرتضا
مرحبا مرحبا بر حیای تو
آزمون تو شد کربلای تو
دختر مولا ای ثانی زهرا۲
اومده دنیا یک گوهر زیبا
🔷⚜🔷💢🔷⚜💢🔷💢🔷💢⚜💢🔷
ای درد خدا بر جمال او
محو شد مصطفی بر کمال او
مثل او گوهری ندیده فلک
ای درود خدا بر جلال او
مادرش مادرش عزت زنان
ثانی اش کی دگر میشود عیان
امشب عرش و زمین پر شده زنور
دخت حیدر نهاد پا در این جهان
وصف تو وصف تو کی توان نمود
جایی حیدر به وصفت زبان گشود
دختر مولا ای ثانی زهرا ۲
اومده دنیا یک گوهر زیبا
حاج قاسم جناتیان
۲۹ آبان ۱۴۰۱
#حضرت_زهرا_زمینه
#زمینه
مادر مادر، افتادى ميون بستر
مادر مادر، بى تو چه غريب حيدر
داغ دلبر، اى دل اى دل
خزون باغ، اى واى اى واى
شعله ى در، اى دل اى دل
ميخ داغ، اى واى اى واى
اى هماى آسمونى
پر شكسته، نيمه جونى
با همين قد كمونى
تو چراغ خونمونى
مادرم مرو يا زهرا
...
مادر مادر، ياس ارغوان و نيلى
مادر مادر، با رخت چه كرده سيلى
اشك نم نم، اى دل اى دل
قلب غمگين، اى واى اى واى
كوچه ى غم، اى دل اى دل
دست سنگين،اى واى اى واى
پر زدن برا تو زوده
سيلى حق تو نبوده
زينبت برات بميره
زير چشم تو كبوده
مادرم مرو يازهرا
...
مادر مادر، از بعد تو غم مى بينم
مادر مادر،گودال و دارم مى بينم!
آه و شيون، اى دل اى دل
تيغ و خنجر، اى واى اى واى
بوسه ى من، اى دل اى دل
زير حنجر، اى واى اى واى
دوختى كهنه پيرهن رو
غم گرفته قلب من رو
مي پوشونه بوريايى
جسم شاه بى كفن رو!
ياحسين غريب مادر
۲۹ آبان ۱۴۰۱
18048_1619010489541.mp3
2.34M
شور آخر مجلس امام حسین علیه السلام
یا رو دلدارم
به تو و به روضه هات خیلی بدهکارم
بطلب به کربلا همینه اصرارم
ریزه خوار سفره ی تو و علمدارم
عشق بی نهایتی مولانا حسین
مرد با محبتی مولانا حسین
تو نور هدایتی مولانا حسین
اوج هر عبادتی مولانا حسین
ای ماه شبای من / حسین آقای من
بند 2
دین و دنیامی
بهترین رفیقمی همیشه همرامی
بخدا زیبا ترین مدح رو لبهامی
افتخارم اینه که حسین تو آقامی
دل شد مبتلای صحنو ایون طلات
میخونم همیشه با جون و دل برات
افتاده دل پریشون من به پات
مستم میکنه حریمه کرببلات
ای ماه شبای من / حسین آقای من
بند 3
میکنی مستم
به ضریح با صفای تو دخیل بستم
پسر حضرت زهرا نوکرت هستم
دیگه خالی نمیمونه باتو این دستم
دستامو نکن رها ای ارباب من
با تو میکنم صفا ای ارباب من
واسم میکنی دعا ای ارباب من
قسمت کن یه کربلا ای ارباب من
ای ماه شبای من / حسین آقای من
شاعر مجید آقاجانی
۲۹ آبان ۱۴۰۱
۲۹ آبان ۱۴۰۱