eitaa logo
عزیزم حسین♥️
3.1هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
5.6هزار ویدیو
124 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجود ما عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوادهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
گلی از باغ و بستانِ ولا آمد مبارک باد ز نورش هر دو عالم را جلا آمد مبارکباد ترنّم میزند باران که با زیباترین واژه همان آیینه ی حجب و حیا آمد مبارکباد شکوهِ نازِ چشمانش به گُل آراست عالم را ز وصفش عرش در مدح و ثنا آمد مبارکباد ملائک شاد و خندان گردِ شمعش چه غزلخوانند سلامِ ویژه از سوی خدا آمد مبارکباد و عقل و عشق در پیوند این آیینه مدهوشند که بانوی ادیبِ کربلا آمد مبارکباد کویرِ خشکِ یثرب چه شکوفا میشود،آری گلی از گلشنِ آلِ عبا آمد مبارکباد الا ای اهلِ عالم مژده نیکو دختری آمد ز گیسویش نسیمِ جانفزا آمد مبارکباد پیمبر می نهد نامِ گلش را زینبِ کبری(س) که بر دردِ حسینِ او دوا آمد مبارکباد چو بابش عالیِ اعلی و مادر زهره ی زهرا (س) به نامش سوره ی شمس و ضُحا آمد مبارکباد بپیچد لای گلبرگش حریرِ نازکِ جان را به کوثر میوه ی مِهر و وفا آمد مبارکباد شده زینب که تا زینت دهد دامانِ بابا را که از "زین"و "ابش" عطرِ صفا آمد مبارکباد بوَد او مظهرِ صبر و عفاف و غایتِ پاکی همان شان نزولِ هل اتی آمد مبارکباد حسین جان میشود نامت غمِ لالاییِ خواهر تو را تیمارِ دشتِ نینوا آمد مبارکباد بخواب لالا لالا ای دخترِ غم پرورِ مادر که در بختِ تو غم از ابتدا آمد مبارکباد بخواب دریا بخواب چشمه بخواب ای نم نم باران مدالت سیره ی صبر و رضا آمد مبارکباد امانت داری بر دوشت بخوانی خطبه ی قراء شگونِ تو غمِ شامِ بلا آمد مبارکباد الا یا ایها الساقی کجایی بینی تا خواهر به شوقِ آن دو دستانِ جدا آمد مبارکباد سلام ای قامتِ سبزِ زلال مهربانیها که امشب حاجتِ دلها روا آمد مبارکباد! هستی محرابی
شروع میشود این شعر تازه با زینب مگر که گوشه چشمی کند به ما زینب هزار فاطمه گفتم هزار تا زینب سلام حضرت بانو سلام یا زینب بغیر تو ز تمامی خلق دل کندیم به چادر تو همیشه دخیل میبندیم حیا به پاکی تو اقتدا مکرر داشت علی به یمن تو در خانه اش دو کوثر  داشت خوشا بحال حسینی که چون تو خواهر داشت و باتو فاطمه آیینه در برابر داشت میاید از گل سجاده تو عطر خدا فدای نافله هایت عقیله ی طه اراده کرد خدا تا به عشق جان بدهد به خاک سرد زمین نور آسمان بدهد تورا نشان تمام پیمبران بدهد که پیش صبر شما صبر امتحان بدهد به آستان شما کوه سجده خواهد کرد و هر مجاهد نستوه سجده خواهد کرد تو آمدی و کس و کار من شدی بی بی میان حادثه ها شیر زن شدی بی بی شبیه مادر خود ممتحن شدی بی بی کسای روی سر پنج تن شدی بی بی همیشه ذکر لب اهل بیت نام شماست منم غلام کسیکه خودش غلام شماست ظهور عزت پروردگار خطبه تو کلاس صبر کلاس وقار خطبه تو قرار داده به هربی قرار خطبه تو دمی شد از دودم ذوالفقار خطبه تو کشانده ای تو به حیرت همه نظرهارا زبان سرخ تو بر باد داده سرها را پناه امت پیغمبر است چادرتان زمان وحشت ما سنگر است چادرتان یقین که فاتح صد خیبراست چادرتان و سایبان وسط محشر است چادرتان ندیده مردی دوران به مردی این زن که رفته است به جنگ عقیده با دشمن اگرچه رنج و بلا دید جا نزد اصلا به راه عاشقی اش پشت پا نزد اصلا به جز حسین کسی را صدا نرد اصلا و دست رد به غم کربلا نزد اصلا درست مثل علی در نبردها غوغاست شجاعتش بخدا چون شجاعت زهراست عقیله بود ولی در حصار غربت بود هجوم درد به قلبش ورای طاقت بود همیشه سهمیه اش از جهان مصیبت بود دلش شکسته گودال بود و غارت بود نرفته است ز یادش هجوم سر نیزه سری که ذبح شد ازپشت و رفت بر نیزه چقدر غصه ی بازار رفتنش را خورد میان راه ز شمر و سنان لگدها خورد شکست! زخم جدایی  دلبرش را خورد چنانکه شوهرش از دیدن رخش جا خورد هنوز ظرف دلش را به سنگ میکوبند دوباره پیش رویش طبل جنگ میکوبند سید پوریا هاشمی
دخت بتول و جوهره مرتضا تویی زهراترین سلسله مصطفا تویی درعرصه های عزت وفرو وقاروحلم آئينه تمام نمای خدا تویی تو یک تنه قیامت کبری به پا کنی یعنی شکوه وشوکت یوم الجزا تویی اوصاف فاطمه همه درخلق وخوی توست زهرای دوم از کنف هل اتا تویی مریم به پای قدر تو قدر آورد به دست پیر و مراد هاجر و آسیه ها تویی بایدکه درس معرفت ازتوحصول کرد وقتیکه روح مشی ومرام و وفا تویی هرگز کسی به درک مقامت نمی دسد بالاتر از تصور اذهان ما تویی ماراهوای پر زدن ازبام تو خوش است شوق عروج از دل خاک تا سما تویی تو زینبی و زینت اوصاف حیدری حیدر نشان محفل ال ابا تویی برنده تر ز تیغ کلامت کسی ندید احیاگر خطابه خیرالنسا تویی همچون تویی نزاده دگر مادر فلک آن دیده ای که چون توندیده دوتاتویی ام المصائبي و غمت بیکرانه بود دریای غصه هائي و درد آشنا تویی چشمت هماره اشک فشان بوده و نبود ازکودکی نصیب تو غیر از بلا،تویی آنکس که دید پیکرهجده عزیز خود خونین به خاک معرکه کرببلا تویی آن خواهری که برسرنیزه نظاره کرد رأس برادری که بریدندازقفا،تویی گوش فلک شنیده صدای رسای تو در کربلا و کوفه و شام بلا،تویی ویران شد از خطابه تو رکن فتنه ها احیاگر طریقت خون خدا تویی اسلام مولایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ ((سلام علی قلب زينب الصبور ((س)) شیعیان را آبروی هر دو عالم زینب(س)است نورِ زهرا وُ علی و عطرِ خاتم زینب است آمدم در کربلا عشقِ ابوالفضل و حسین(ع) در زیارتنامه نیز اوّل سلامم زینب است هر نفس اعجازِ او در سینه غوغا می کند آهِ اشکِ روضه وُ شورِ مُحَرم زینب(س)است کربلای ما فقط با او به معنا می رسد چونکه بر زخمِ تمامِ درد مرهم زینب است تا جهان پاینده است و چرخ هستی بر مدار دل به هر کس می سپارم یارو همدم زینب است بس که بانو در دلش زخم مُحَرم ریخته در صدای روضه ها سوز و گدازم زینب است عشق می روید به هر آیینه در پیمانِ او در پگاهِ چشمِ من این اشکِ نَم نَم زینب است صحنِ آغوشش هنوزم قتلگاهِ روضه هاست در بیانِ روضه ها هم کوهِ ماتم زینب است روضه ی دردش همیشه التیامِ جانِ ماست گنبد کرب و بلا را نقشِ پرچم زینب است کربلا داغش همیشه تازه هست و غرقِ خون بعدِ عاشورا غم و دردِ دمادم زینب است خون سرخِ موجِ این دریا به عالم تا ابد_ ساحلش باشد حسین و موج این یم زینب است! شعر: هستی محرابی
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ « جلوه گاه » شهر مدینه نور گرفت از نگاه تو روشن شد ازفروغ رخ همچو ماه تو ای زینب ای شکوفه گلزار مرتضی ای آن که هست باغ ولا جلوه گاه تو چون بوی گل که دامن گل هست جای او دامان پاک فاطمه شد جایگاه تو درگوش تو چه گفت که لب بستی از فغان افتاد چون به روی حسینت نگاه تو تا پرده دار عصمت و شرم وحیا شدی حق درعفاف و شرم وحیا شد گواه تو اندیشه را به درک مقام تو نیست راه تا عرش کبریاست چو معراج جاه تو فردا که نامه عملم را کنند باز با اشک شرم خویشتنم عذرخواه تو روزی که آفتاب قیامت کند طلوع ای کاش جا دهند مرا در پناه تو تا رشته ای ز چادر تو آورد به دست چون خاک ره نشسته «وفایی» به راه تو شعر: حاج سید هاشم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یا زهرا سلام الله علیها اللهم عجل لولیک الفرج از لاله زار توحيد آتش زبانه مي‌زد گل گشته بود پرپر بلبل ترانه مي‌زد در گلشن ولايت يك نو شكفته گل بود گر مي‌گذاشت گلچين آن گل جوانه مي‌زد من ايستاده بودم ديدم كه مادرم را قاتل گهي به كوچه گاهي بخانه مي‌زد گاهي به پشت و پهلو گاهي به دست و بازو گاهي به چشم و صورت گاهي به شانه مي‌زد گرديده بود قنفذ هم دست با مغيره او با غلاف شمشير اين تازيانه مي‌زد وقتي كه باغ مي‌سوخت صياد بي مروت مرغ شكسته پر را در آشيانه مي‌زد با چشم خويش ديدم جان دادن پدر را از ناله اي كه مادر در آستانه مي‌زد اين روزها كه ميديد موي مرا پريشان با اشك ديده مي‌شست با دست، شانه مي‌زد هنگام شرح اين غم از قلب زار (ميثم) مانند خانۀ ما آتش زبانه مي‌زد
🌹 💫💫💫💫💫💫💫💫 هم نام جام و باده ام دلداده ام دلداده ام دلبسته ی ، نام تو ام آزاده ام آزاده ام ای دخترِ ، حیدر مدد زینب مدد ، زینب مدد دُردانه ی کوثر مدد حیدر مدد ، حیدر مدد تو صاحب و من رعیتم بی ارزش و بی قیمتم ای عشق مولا زاده ها من عبد نوکر زاده ام ماه شبستان علی شمشیر بُران علی گردن به زیر تیغ تو بنهاده ام بنهاده ام ( تکرار بند اول ) هر کس حسینی مذهب است مدیون لطف زینب است این شعر را حک کرده ام بر گوشه ی سجاده ام ای خواهر ، شور و شرر ای دخترِ شاه نجف ای خواهر شور و شرر مست از نجف ، تا کربلا در راهم و در جاده ام ( تکرار بند اول ) دادی به من ، اِذن جنون با حاء و سین و یاء و نون قولِ الیه راجعون را من به قلبم داده ام باید که جمله جان شود تا لایق جانان شود لطفی کن و دستم بگیر افتاده ام ، افتاده ام خفته اند در مینوی تو اصحاب کهف کوی تو من با شهیدانان آمدم در دستشان قلاده ام در پای هر خشت حرم قابل نمی باشد سرم جان برکفم ، رزمنده ام آماده ام آماده ام ( تکرار بند اول )
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ الا که مقدم تو مژده ی سعادت داشت به خاک بوسی راهت فرشته عادت داشت سلام بر تو که ماه جمادی الاول ز جلوه ی تو به رخ هاله ی مسرّت داشت سلام بر تو که امّ المصائبت خوانند چرا که غم ز ازل در دلت اقامت داشت سلام بر تو و بر هر زنی که از آغاز به پاس پیروی ات از حجاب زینت داشت تو از همان شجر پاک عصمت آمده ای که ریشه در دل قرآن و جان عترت داشت تو دست پرور آن مادر گران قدری که قلب پاک پیمبر به او ارادت داشت تو سر بر آینه ی سینه ای گذاشته ای که بوسه گاه نبی بود و عطر جنت داشت تو زیر سایه ی آن گلبُنی بزرگ شدی که هر چه داشت شکوفایی از نبوت داشت ندیده دیده ی تاریخ چون تو بانویی که حق به گردن آزادی و عدالت داشت چه بانویی که پس از دختر رسول الله به هر زنی که تصور کنی شرافت داشت چه بانویی که ز فیض هدایت معصوم مقام و منزلتی هم تراز عصمت داشت چه بانویی که صبوری نمود چون زهرا چه بانویی که به قدر علی شهامت داشت چه بانویی که به حد کمال در همه حال اراده داشت، وفا داشت، عزم و همت داشت چه بانویی که به هنگامه ی اسارت هم وقار داشت، حیا داشت، شرم و عفت داشت چه بانویی که همه عمر در نیایش شب هزار بار ز خود تا خدای هجرت داشت چه بانویی که به همراه یک مدینه صفا گلاب گریه و یک کربلا مصیبت داشت چه بانویی که به خورشید خون گرفته ی عشق به قدر وسعت هفت آسمان محبت داشت دل تو بود پر از التهاب شوق حسین که لحظه لحظه ی عمرت از این حکایت داشت حسین نیز به شایستگی نثار تو کرد هر آن چه عاطفه و التفات و رأفت داشت نبود حاجت بوسیدن گلوی حسین حسین با تو هزاران هزار حجت داشت حسین از تو جدایی نداشت در هر حال مگر به خاطر اُنسی که با شهادت داشت ستاره ی سحر تو که روی خاک افتاد هزار و نهصد و پنجاه و یک جراحت داشت من و مکارم اخلاق زینبی هیهات کجا برابر خورشید ذره جرأت داشت تو آن یگانه اسیری که در چهل منزل به دوش خسته ی خود کوهی از رسالت داشت تو خطبه خواندی و بر هم زدی اساس ستم ستمگر از سخنت جا به خاک ذلت داشت تو خطبه خواندی و در چهره ات تجسم یافت علی که در سخنش آیت فصاحت داشت پیام خون و شرف را به شام و کوفه رساند صدای روح نوازت که رنگ محنت داشت به هر بهانه به تفسیر انقلاب نشست کلام روح فزایت که رنج غربت داشت هلال یک شبه ات جلوه کرد از سر نی که با تو سوخته دل اشتیاق صحبت داشت پس از زیارت خون سر تو از محمل شفق طلوع نمی کرد اگر مروت داشت شعر: محمد جواد غفورزاده شفق
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ دست در عالم ایجاد تو داری زینب خبر از مبداء و میعاد، تو داری زینب کلماتی که خداوند به قرآن فرمود آن معانی همه را یاد، تو داری زینب چون حسین و حسن و احمد و زهرا و علی خوب‌تر از همه استاد، تو داری زینب پسر کعبه علی بود و تویی دختر او خون آن مرد حَرم‌زاد، تو داری زینب طینتی فاطمه‌پرور چوحسین است تو را همّتی عاطفه‌بنیاد، تو داری زینب چون علی منطق کوبنده و علمی سرشار چون حسن صبر خداداد، تو داری زینب همه اجداد تو آقای دو عالم هستند ارث آقایی اجداد، تو داری زینب پر شد از عطر تو امشب همه عالم گویا باغ گل در گذر باد، تو داری زینب چون گل صبح که شبنم چکد از هر برگش خنده درگریۀ میلاد، تو داری زینب گشتی از گریه تو خاموش در آغوش حسین که به او اُنس خداداد، تو داری زینب پنج معصوم به میلاد تو حاضر بودند این‌چنین لیلۀ میلاد، تو داری زینب ای وفادارترین خواهر عاشورایی مکتب زنده و آزاد، تو داری زینب علم و حلم و ادب و عصمت و ایثار و وفا فضل و بذل و کرم و داد، تو داری زینب سخن عالمۀ غیر معلّم شرفی است که ز فرموده سجّاد، تو داری زینب ز عبادات چنانی که خدا خواسته است برتری بر همه عبّاد، تو داری زینب شام تسخیر تو شد، ای مه ویرانه نشین! تا ابد دولت آباد، تو داری زینب در اسارت، طلبِ خون شهیدان کردی در سکوت، این‌همه فریاد، تو داری زینب شعله زد اشک تو در هستی غارتگر شام خطبه چون خطبۀ سجّاد، تو داری زینب راز خود را به تو بسپرد چو دانست حسین دل سرکوبی بیداد، تو داری زینب از درا زنگ شترها ز نهیب تو فتاد که به کف رشتۀ اجساد، تو داری زینب ذرّه‌ای کاش ببخشند «مؤید» را هم ز جلالی که به میعاد، تو داری زینب شعر:زنده یادمرحوم حاج سیدرضا موید ━