eitaa logo
عزیزم حسین♥️
3.1هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
5.6هزار ویدیو
124 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجود ما عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوادهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄   دارد نشانه از حرم بی‌نشانه‌ات تشییع مخفیانه و دفن شبانه‌ات باب تو باب وحی در رحمت خداست چون شد که قتلگاه تو شد آستانه‌ات نه در اُحد، نه در دل صحرا، نه در بقیع حتی تو حق گریه نداری به خانه‌ات از خیمه‌های سوخته کربلا گذشت آن آتشی که سبز شد از آشیانه‌ات در پیش چشم فاتح بدر و احد زدند گه با غلاف تیغ و گهی تازیانه‌ات حق داشتی خمیده شوی چون هلال ماه ای کوه غصه‌های علی روی شانه‌ات صد بار جان فشاندی و در یاری علی دیدند باز جانب مسجد، روانه‌ات ای حامی علی که گمان داشت شوهرت با دست خویش دفن کند مخفیانه‌ات وقتی که دست خصم به رویت بلند شد افتاد لرزه بر بدن نازدانه ات «میثم» سراغ قبر تو را می‌گرفت و دید در قلب او بود حرم بی‌نشانه‌ات شعر:حاج غلامرضا سازگار
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ زهرا نفس نفس زدنت می کشد مرا این رازداری حسنت می کشد مرا زهرا خودت بگو چه کنم با نبود تو حیدر فدای چهره ی زرد و کبود تو چشم و چراغ خانه ی کم سوی من ! مرو از من گذشته...محض رضای حسن مرو جای غلاف مانده سر بازویت ولی فریاد می زدی که فدای سر علی ای کشتی نجات علی، رو گرفته ای؟ من مرده ام مگر، که تو پهلو گرفته ای ای سربلند ها همه پیش تو سر به زیر پیش حسین دست به پهلوی خود مگیر مویت در این سه ماه حسابی سپید شد محسن میان شعله ی آتش شهید شد عمرم پس از تو ، فاطمه جان! می شود تباه در هر نماز مرگ مرا از خدا بخواه دنیا بدون نور تو تار است فاطمه کار علی بدون تو زار است فاطمه بعد از تو روزگار حسن تیره می شود وقتی به خاکِ چادر تو خیره می شود باور نمی کنم که نهانی و بی صدا با دست های خویش کفن می کنم تو را از سرنوشت راه گریزی نداشتم جز دردسر برای تو چیزی نداشتم آن روزهای خاطره انگیزِ ما گذشت زهرا ببین که بعد تو بر من چه ها گذشت بعد از تو خنده های علی را کسی ندید چون موی تو محاسن من نیز شد سفید بعد از تو چاه محرم غم های حیدر است هر شب که بی تو می گذرد صبح محشر است سر می کنم بدون تو با آهِ سینه سوز شرمنده ام که بی تو نفس می کشم هنوز
🔘🔘🔘36🔘🔘🔘 بند1⃣ پر میزنه این ،دلم سوی مدینه توی بقیع رو ،خاک غربت میشینه عزا میگیره ،واسه مادر غمینه ..... فاطمیه ، دلا میشه غرق محن به پا میشه ،روضه ی مادر حسن صاحب زمون ،صاحب عزای مادره عزا عزا ،ی دختره پیمبره ..... پیرهن مشکیمو میپوشم شال عزاست به روی دوشم تا که تو روضه ها میشینم نزن نامرد میاد به گوشم وای مادر، وای مادر •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• بند2⃣ الهی هیچ کی ،روی کبود نبینه نبینه مادر ،نقشِ روی زمینه از ضرب سیلی ،روی خاکا بشینه ...... میگن که یه ،آقایی توی سن کم تو مدینه ،یه روزه شد تو کوچه خم آخه جلو ، چشای پاک و مضطرش یه بی حیا ،سیلی زده به مادرش ...... حسن شده دیگه بیچاره برا مادر دل بی قراره از روزی که اون صحنه رو دید شبا تو خواب آروم نداره وای مادر، وای مادر 💠💠💠3⃣6⃣💠💠💠 •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• ,رضا نصابی کربلایی_سیدناصراسماعیل_نسب
زهرای من زهرای من هرگز نمی شد  باورم رفتی تو زهرا  از برم آتش زدی بر جان  من زهرای من  زهرای من ۲ ای  مادر   طفلان  من ای هستی وایمان من ای گلشن و بستان من ای دردم و درمان من آتش زدی  برجان من زهرای من زهرای من ۲ بی تو  ببین تنها  منم بیکس دراین دنیا منم درسوگ تو  زهرا  منم مجنون   بی لیلا  منم آنش زدی بر جان من زهرای من زهرای من ۲ رفتی  کجا جان علی ای روح وریحان علی خورشیدرخشان علی ای   ماه    تابان  علی آتش زدی بر جان من زهرای من زهرای من ۲ ای هستی وای یاورم ای یاس من  نیلوفرم من(بیقرارت)همسرم ای  نازنین  تاج سرم بیقرار اصفهانی
نوحه شهادت حضرت زهرا(س) آه و واویلا، صد آه و واویلا۲ آتش کینه، خانه ی زهرا۲ _____________ ناجوانمردی، زد یک لگد بر در آیه آیه شد، پشت در کوثر آه و واویلا.. _______________ پشت در شد، جان مصطفی نالان زد صدا بابا، دیده ها گریان آه و واویلا.. _________________ ناله زد زهرا، ای فضه دریابم ضربه ی مسمار، کرده بی تابم آه و واویلا... __________________ باغبان را دست، نامردمان بستند یاس او را از، ساقه بشکستند آه و واویلا... _________________ غرق خاک وخون، شد همسر حیدر شیرحق گردید، خجل از کوثر آه و واویلا... ________________ زین مصیبت شد، عرش خدا نالان دربهشت حق، مصطفی گریان آه و واویلا.. شعر:اسماعیل تقوایی
امیرالمومنین -(به نام اونی که همتا نداره) به نام اونی که همتا نداره تک یل بی رقیب کارزاره عاقبت به خیر از نگاه زهراست هرکسی اسمشو رو لب میاره ........ یا حیدر همه توونمه حُبِّشَم تو رگ و خونمه آخرین لحظه ی عمرم هم یاعلی روی زبونمه ...... علی ایمانه / علی میزانه علی فرقانه / علی قرآنه یا حیدر ،یاحیدر •┈┈••✾❀???❀✾••┈┈• علی شاه و علی خواجه ی لولاک علی ماه و علی مالک افلاک علی صاحب تیغ ذولفقاره توی جنگها کرده همیشه کولاک ....... به به قدرت یزدانه ماشالله شیر هر میدانه نازم به ضربه شصت حیدر پاهای عبدُود لرزانه ...... شیرِ دلاور / یک تنه لشگر به تو می نازه / حضرت داور یا حیدر ،یاحیدر
دیده بستی پا سوی قبله کشیدی وای من تا نمردم چشم خود را باز کن زهرای من من به احزاب و احد یکدم نلرزیدم ولی تا تو افتادی ز پا لرزید دست و پای من کاش جانم با نفس از سینه می‌آمد برون کاش می‌مردم مدینه نیست دیگر جای من روزها لب بسته از فریاد و می‌سوزم خموش حبس در دل گشته حتی نالۀ شب‌های من قنفذ بیدادگر جان مرا از من گرفت تو زمین خوردی و از هم شد جدا اعضای من آفتاب طلعتت از ابر سیلی شد سیاه زین مصیبت تیره شد در چشم من دنیای من در عزای تو تمامی عمر من شد احتضار با فراق تو شده هر شب، شب احیای من تو به خود از درد پیچیدی و نگشودی لبی تا نیاید از جگر یک لحظه واویلای من حیف باغ آرزوهای مرا آتش زدند رفت از کف غنچۀ من لالۀ حمرای من مرحبا میثم که در اشعار تو پیدا بود غصۀ ناگفته و غم‌های ناپیدای من
مدح امیر المومنین -(جز او کسی لیاقت حیدر شدن نداشت )جز او کسی لیاقت حیدر شدن نداشت شایستگی فاتح خیبر شدن نداشت دُرّ نجف اگر به علی منتسب نبود تا این مقام ارزش گوهر شدن نداشت تردید نیست گنبد حیدر نبود اگر اصلا دلی هوای کبوتر شدن نداشت چون روز روشن است که جز مرتضی کسی با احمد افتخار برادر شدن نداشت با اذن فاطمه ست اگر "حیدری" شدیم ورنه کسی اجازه ی نوکر شدن نداشت فریاد های"أَيْنَ تَفِرّوا" گواه بود با او کسی توان برابر شدن نداشت حیدر شدن که جای خودش_در مقام قرب حتی کسی لیاقت قنبر شدن نداشت
شعر گودال قتلگاه – شعرعصرعاشورا – محمد جواد غفورزاده ( شفق) کمتر بزن سر، ای سینه بر دل من با حسینم ، منزل به منزل پیوسته بودم چون موج و ساحل آن دم بریدم من از حسین دل کآمد به مقتل شمر سیه دل شد شام تاریک صبح سپیدم شور قیامت بی پرده دیدم ناگه صدای پایی شنیدم او می دوید و من می دویدم او رو به مقتل من رو به قاتل بار سفر چون از خیمه بستم من خانه بر دوش من دل به دستم بغض گلو را آخر شکستم او می نشست و من می نشستم او روی سینه من در مقابل چون شب سیه شد صبح سپیدم در خاک و خون بود عشق و امیدم خون گریه کردم از آنچه دیدم او می کشید و من می کشیدم او خنجر از کین، من ناله از دل من کز صبوری شور آفریدم جام بلا را با جان خریدم پیراهن صبر بر تن دریدم او می برید و من می بریدم او از حسین سر من از حسین دل ** شعر گودال قتلگاه – شعرعصرعاشورا – داود رحیمی ته گودال فقط پیکر تو مانده و من همه رفتند فقط مادر تو مانده و من سر و انگشتر و انگشت به غارت بردند پاره های بدن بی سر تو مانده و من بوسه باید به روی گونه نشیند اما چاره ای نیست، رگ حنجر تو مانده و من تو و عباس که رفتید… از آن روز به بعد زخم های بدن دختر تو مانده و من باورم نیست که تنها به سفر خواهم رفت همه ی دلخوشی ام! باور تو مانده و من * شعر گودال قتلگاه – شعرعصرعاشورا – حسین رستمی او تمام اثرش را به زمین میکوبید تشنه بود و جگرش را به زمین میکوبید دست و پا میزد و هِی مادر مادر میکرد بی حیایی کمرش را به زمین میکوبید پنجه ی شمر محاسن که برایش نگذاشت بس که نامرد سرش را به زمین میکوبید * شعر گودال قتلگاه – شعرعصرعاشورا – مسعود یوسف پور تو چه کردی میان میدان شمر چکمه ات را نزن به دندان شمر پاشو از روی جسم بی جان شمر پاشو ورنه شوی پشیمان شمر تو که دستِ بریدنت تند است خنجرت پس چرا کمی کند است از خودم بی حسین سیرم من ته گودال سربه زیرم من حق بده گوشه ای بمیرم من خنجرش را نشد بگیرم من دیر کردم سر ِ تورا بردند تا که انگشتر تورا بردند کودکان یک به یک کتک خوردند چند تن زیر دست و پا مردند دلِ هر کس که بود آزردند اهل بیتِ امام را بردند گرچه با شرم و سر به زیری رفت دختر فاطمه اسیری رفت خیمه ی بی عمود واویلا آتش و بوی دود واویلا چهره های کبود واویلا لاطُماتُ الخدود واویلا دم خیمه چه ازدحامی شد دور تا دور ِ او حرامی شد عاقبت شهر بی امان را دید سنگ و پرتاب ناگهان را دید مجلس عیش شامیان را دید عمه جان چوبِ خیزران را دید آه این چوب بدترین حربه ست عمه یاد دوازده ضربه ست ******* بي هوا نيزه اي به پهلو خورد نفسش رفت و برنگشت اي واي جلويِ خواهرش چهل تا نعل از تن شاه ميگذشت اي واي شعر از هاني امير فرجي **** تو نيزه ميخوري تن من درد ميكشد تو تشنه اي و من جگرم داد ميزند هر وقت به قتلگاه تو نزديك ميشوم اين شمر بد دهن به سرم داد ميزند **** اي كه شيب الخضيب افتادي اي كه خد التريب افتادي خواهرت زودتر بميرد كاش تا نبيند غريب افتادي
🕯سبک زمینه یا شور ایام فاطمیه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها زبانحال بند🕯 سرو رشیده ی قد کمونم فاطمه ای یار جوونم بمون تا که منم بمونم ای گل یاس زرد و کبودم فاطمه ای بود و نبودم آتیش نزن به تار و پودم ای،تنها امید حیدر ماه و خورشید حیدر زهرا زهرا ای،زور بازوی حیدر هستی نیروی حیدر زهرا زهرا بند🕯🕯 بی تو غریب این روزگارم فاطمه ای دارو ندارم نکن به غصه ها دچارم بعد تو موندن برام عذابه بی تو سلامم بی جوابه این خونه رو سرم خرابه آه،تنها سپاه حیدر ای تکیه گاه حیدر زهرا زهرا آه،جان و جانان حیدر روح و ریحان حیدر زهرا زهرا ای،تنها امید حیدر... بند🕯🕯🕯 بی تو میفته گره به کارم به جز تو یاوری ندارم بمون همیشه در کنارم زوده که من به عزا بشینم بذار یکم روتو ببینم میمونه داغش توی سینم آه،ای ماه شام تارم ای همه کس و کارم زهرا زهرا آه،بمون بمون کنارم ای صبر و ای قرارم زهرا زهرا ای،تنها امید حیدر...
🔘🔘🔘🔘🔘🔘 بند1⃣ مادرمه ۲،سایه ی بالا سرمه،مادرمه مادرمه۲،هرچی بگم ازش کمه،مادرمه مادرمه۲ ،ناجی تو محشرمه ،مادرمه مادرمه۲ ،صاحب جود و کرمه ،مادرمه باورمه۲ ،این بانوی محترمه ،مادرمه باورمه۲ ،سیده المکرمه ،مادرمه ..... مادرمه ،مادرمه ،مادرمه۲ ..... نور ایمانه اصل قرآنه به همه جان و فخر زنانه گوهر نابه جان اربابه یکه سرداره ابوتراب مادر مادر ،یا زهرا •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• بند2⃣ مادرمه ۲،مهرش توی این دلمه ،مادرمه مادرمه۲ ،تو سختی ها کنارمه ،مادرمه مادرمه ۲،عمریه که پناهمه ،مادرمه مادرمه۲ ،مادر شاه علقمه ،مادرمه مادرمه۲،سیدة المعظمه،مادرمه مادرمه۲،عالِیةُ المُفَهمه،مادرمه ..... مادرمه ،مادرمه مادرمه۲ ..... مظهر عصمت الگوی عفت پاک و مطهر معدن رحمت شافع محشر هستی حیدر عشق الله و دخت پیغمبر مادر مادر ،یازهرا 💠💠💠💠💠💠 •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
السّلام علیکِ یا فاطمهً الزّهرا س فاطمیه آمد و آواے غم بر پا شده رختِ غم رختِ عزا بر قامتِ دنیا شده فاطمیه آمد و ارض و سما شد داغدار تیغِ دشمن در کمینِ خانه ی زهرا شده فاطمیه آمد و تیغِ غضب در پشتِ در با شرارِ شعله ی دستانِ او در وا شده فاطمیه موسمِ درد و فراقِ مادر است زین مصیبت عالمی در ماتمِ عظمی شده فاطمیه آمد و طفلانِ زهرا بی قرار خانه ی مولا ز اشکِ چشمشان دریا شده فاطمیه آمد و زینب نشسته سوگوار باز هم ایّام حزنِ مادرش زهرا شده فاطمیه آمد و وا از دلِ زارِ علی کلبه ی احزانِ زهرا سوگِ غم بر پا شده فاطمیه آمد و چشمِ ملائک اشکبار میخِ سوزان سینه ی آلامِ زهرا جا شده فاطمیه آمد و خاکِ عزا بر سرِ کنید فاطمه در بسترِ غم بی کس و تنها شده فاطمیه آمد و غمهای مولا تازه شد داغِ زهرا در غم و آلام او معنا شده! "هستی محرابی"