eitaa logo
عزیزم حسین♥️
3.1هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
5.6هزار ویدیو
124 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجود ما عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوادهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
ای مدینه جلوگاه کبریا ای تجلی گاه انوار خدا ای مدینه ای تو مشکوی بهشت عطر خاکت خوشتر از بوی بهشت ای زمینت لاله زار اهلبیت ای امین و راز دار اهلبیت ای حریمت قبله گاه اهل دل ای نسیمت با رگ جان متصل ای به گِردَت  کعبۀ دل در طواف خفته در تو اسوۀ شرم و عفاف در تو خورشید نبوت خفته است درتو ناموس ولایت خفته است “نقش هستی نقشی از ایوان توست” “آب و باد و خاک سرگردان توست” ای گلستان گل و آلاله ها ای نیستان تمام ناله ها ای وصیتنامۀ درد علی نخل هایت دست پرورد علی ای مدینه جانِ جان ما توئی آیه های صبر را معنا توئی ناله های مرتضی در گوش توست هستی او خفته درآغوش توست لب گشا از محنت زهرا بگو از غم و درد علی با ما بگو فاش کن آن گوهر ناسفته را راز های گفته و ناگفته را گرکه عمری سخت پابند توام چون «وفائی» آرزومند توام سید هاشم وفایی @deabel
صحنه‌ای بس جان فزا و دل نشین دارد بقیع رنگ و بو از لاله‌های باغ دین دارد بقیع گشته دامانش زیارتگاه قرص آفتاب سایه از بال و پر روح الامین دارد بقیع ز آسمان وحی دارد در بغل خورشید‌ها گر چه جا در دامن خاک زمین دارد بقیع تا چراغش قبر بی شمع و چراغ مجتی است روشنی در دیده اهل یقین دارد بقیع خرمنی از مشک جنّت بر سر هر تل خاک از غبار قبر زین العابدین دارد بقیع تا توسل بر مزار حضرت باقر برند یک جهان دل در یسار و در یمیم دارد بقیع صادق آل محمد خفته در آن خاک پاک راستی فیض از امام راستین دارد بقیع لالةِ عبّاسی از دامان پاکش سرزند خُرّمی از تربت امّ‌البنین دارد بقیع قبر ابراهیم را بگرفته در آغوش جان فیض‌ها از پیکر آن نازنین دارد بقیع خاک آن صحرا صدف، دُرّ فاطمه بنت اسد گوهری چون مادر جبل المتین دارد بقیع پیکری گم گشته در اشک امیرالمومنین لاله‌ای از رحمةٌ للعالمین دارد بقیع بر مشام (میثم) آید بوی قبر فاطمه سینه‌ای خوش‌بو تر از هلد برین داردبقیع استاد حاج غلامرضا سازگار @deabel
عادت به گنبد داده ام چشم ترم را این بارگاه اما به هم زد باورم را در روضه ات می سوزم و امیدوارم بادی به سویت آورد خاکسترم را سنگین شده بر شانه هایم، می گذارم روی ضریحی که نمی بینم، سرم را آباد کردی خانه ام را، زیر دینم باید بسازم پس برای تو حرم را با اشک هایم حوض می سازم در این صحن این گونه می سازم بهشت و کوثرم را دارایی ام را پای گنبد می گذارم حتی النگوی طلای دخترم را می آید آن روزی که قدر سجده جا نیست هر قدر می گردد سرم دور و برم را جبریل هم می آید و می خواهد این را: بگذار زیر پای زائرها پرم را ... چیزی نمانده تا زمانی که بکوبم بر بام کعبه پرچم یا حیدرم را آل سعودی نیست دیگر می توانم راحت ببوسم آستان دلبرم را آن روز می خوانم چه زیبا در بقیعت با سجده بر تربت نماز آخرم را داود رحیمی @deabel
از صفای ضریح دم نزنید حرفی از بیرق و علم نزنید گریه‌های بلند ممنوع است روضه که هیچ سینه هم نزنید کربلا رفته‌ها کنار بقیع حرفی از صحن و از حرم نزنید زائری خسته ام نگهبانان… …به خدا زود می‌روم نزنید زائری داد زد که نا مردان تازیانه به مادرم نزنید غربت ما بدون خاتمه است مادر ما همیشه فاطمه است کاش در‌های صحن وا بشود شوق در سینه‌ها به پا بشود کاش با دست حضرت مهدی این حرم نیز با صفا بشود کاش با نغمه حسین حسین این حرم مثل کربلا بشود در کنار مزار ام بنین طرحی ازعلقمه بنا بشود پس بسازیم پنجره فولاد هر قدر عقده هست وا بشود چارتا گنبد طلایی رنگ چارتا مشهد الرضا بشود این بقیعی که این چنین خاکی است رشک پروانه‌های افلاکی است در هوایش ستاره می‌سوزد سینه با هر نظاره می‌سوزد هشت شوال آسمان لرزید دید صحن و مناره می‌سوزد بارگاه بقیع ویران شد دل بی راه و چاره می‌سوزد این حرم مثل چادر زهراست که در اینجا دوباره می‌سوزد این حرم مثل خیمه‌ی زینب که در اوج شراره می‌سوزد سال‌ها بعد قدری آن سو‌تر چند قرآن پاره می‌سوزد مجید تال @deabel
دلم شورِ دمادم دارد اینجا هوای گریه نَم نَم دارد اینجا دلِ من روشن از نورِ حضور است صفای سعی و زمزم دارد اینجا به یادِ گل رخان با سینه ی درد هزاران غصه و غم دارد اینجا نمی پرسد کسی از حالِ زارش نه همراهی نه محرم دارد اینجا ندارد هم زبانی، هم نشینی بسی اندوه و ماتم دارد اینجا نشسته خسته و غمگین کناری که یاری مهربان کم دارد اینجا هستی محرابی @deabel
مینویسم کمی از لحنِ گرفتارِ بقیع کمی از حالِ خودم ، ساحتِ خونبارِ بقیع زائری خسته و سَرگشته و بیمارِ بقیع میگذارد سَرِ خود را ، سَرِ دیوارِ بقیع لَعنتُ اللّه به اولادِ ابوسفیان ها شِمرها ، حرمله ها ، در همه ی دوران ها خواست آرام بگیرد دلِ بارانیِ او رنگِ اِحرام بگیرد دلِ بارانیِ او زِ لبش کام بگیرد دلِ بارانیِ او ختمِ انعام بگیرد دلِ بارانیِ او چوبِ نامرد رسید و به سَرَش خورد ولی... دست کوتاه نکرد از کَرَمِ خوانِ علی باز هم رو به بقیع ، گریه کنان... بی تابی دست بَر سینه ، دو تا چَشم ، پُر از بی خوابی نه حَرَم ، گنبد و گلدسته ، نه حوضِ آبی قبرِ اولادِ علی بود و شبی مهتابی اشک میریخت ، به لب ذِکرِ ”حسن جانی” داشت خاطراتی زِ سَفَرهای خراسانی داشت ناگهان مرغِ دلش راهیِ مشهد شد و بعد... از دَرِ "شیخِ طبرسی"ِ حَرَم رَد شد و بعد... سخت ، مشغولِ «أَأَدْخُلْ به محمد؟» شد و بعد... اشک ، بینِ حَرَم و چَشمِ تَرَش سَد شد و بعد... السّلام حضرتِ سلطان ، به فدایت پدرم سال ها در پِیِ این بارگهت دَر به دَرَم اشک میریخت ، کمی دردِ دلش وا میکرد وسطِ گریه ی خود ، طرحِ معمّا میکرد زیرِ لب "آمدم ای شاه" که نجوا میکرد... دلش آرام شد و خوب تماشا میکرد چه حریمی و عجب صحن و سرایی آقا تو مُلَقّب به غَریبُ الغُرَبایی آقا...؟ نوبتِ جامعه شد ، لحظه ی دیدار رسید وقتِ دل دادنِ بَر حضرتِ دلدار رسید راه را باز کن ای گُل ، به دَرَت خار رسید باز هم زائرِ آلوده ی هر بار رسید... بینِ این جامعه ی گرم ، دلش پَرپَر شد بُرد نامِ حسن و... باز دو چشمش تَر شد داشت اطرافِ حَرَم ، مرثیه خوانی میکرد اشک ها از دلِ او خانه تکانی میکرد وسطِ گریه کمی یادِ جوانی میکرد پیشِ اربابِ خودش چربْ زبانی میکرد دست دَر پنجره انداخت ، که آرام شود مثلِ یک مرغِ نشسته به سَرِ بام شود... آه... از خواب پرید و جگرش تیر کشید چند تا صورتِ قبری که به تصویر کشید... فکر او دستِ قضا بود ، به تقدیر کشید خواب هایش همه انگار به تعبیر کشید زیرِ لب گفت: «حسن جان به خداوند قسم، میشوی صاحبِ یک گنبدِ زیبا و حَرَم...» پوریا باقری @deabel
بسم‌الله الرحمن الرحیم به مناسبت ▶️ زائرت هر روز تنها آفتاب است ای بقیع آفتاب ازدیدنت قلبش کباب است ای بقیع از تو پیدا غربت اولاد زهرای بتول (س) درتو پنهان گنجهای بوتراب(ع) است ای بقیع @hosenih بس که آزردند گلهای رسول الله(ص) را سهم ما از گلشن زهرا(س) گلاب است ای بقیع رازها در سینه داری از ذوی القربی ، بگو روضه خوانی کن که وقت انقلاب است ای بقیع ازشب دفن حسن(ع) ازتیر وتابوت وبدن در دلت اندوه ورنج بی حساب است ای بقیع ای مدینه درد ما از پشت در آغاز شد درد ما دست امامی درطناب است ای بقیع درد ما محرومیِ دنیاست ازاحسان وعدل درد مامهجوریِ اسلاب ناب است ای بقیع برج شیطان در کنار کعبه قدافراشته درتو قبر قبله دلها خراب است ای بقیع @hosenih فتنه ی آل سعود و نقشه ی قوم یهود بعد ازاین باجهد ما نقش ِ برآب است ای بقیع شب گذشت ونوبت نور آمد و صبح ظهور عالمی درانتظار" آفتاب " است ای بقیع ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ صبا تو که سحر از کوی ما گذر داری.. خبر ز گریه‌ی عشاق در سحر داری به گردن تو فتاده همیشه زحمت من ببر سلام مرا تا بقیع پیش حسن @hosenih بگو که ای شه بی کس گدای دربه دری... پیام داده به این آستان به خون جگری... که قبر خاکی تو گرچه آتش دلهاست غریب ماندن تو باطناً به گردن ماست.. مگر نه اینکه تو در قلب ها حرم داری به قلب سینه زنان گنبد و علم داری مگر قرار نشد کمتر اشتباه کنیم برای خاطر عشق تو کم گناه کنیم بکاء ما همه تبدیل بر تباکی شد مزار تو به دل شیعه نیز خاکی شد به جای تو سوی آتش شتاب کردم من به سهم خود حرمت را خراب کردم من کریم هستی و عالم به تو بدهکارند تو بی حرم شدی اما همه حرم دارند حرم نداری نه! تو حرم نخواسته ای ز روزگار خودت غیر غم نخواسته ای بقیع سینه زن روضه های افلاکی ست بقیع روضه‌ی مکشوف چادر خاکیست گلاب یعنی تو، اضطراب یعنی تو و بعد فاطمه خانه خراب یعنی تو زحلقه ی تو همان کودکی نگین افتاد همینکه مادرتان پشت در زمین افتاد به باغ عاطفه ها بی امان شرر می‌رفت به روی شاخه گلی پای چهل نفر‌ می‌رفت @hosenih به کینه ی دلشان هیچ دست رد نزدند دگر به هیچ زنی اینچنین لگد نزدند امان ز غربت تو پای غم محک خوردی.. تو قبل فاطمه در کوچه ها کتک خوردی.. ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم به مناسبت ▶️ در بقیع قبر حسن آوار شد هرچه شد بین در و دیوار شد آسمان شهر یثرب تار شد هرچه شد بین در و دیوار شد صحن اینجا کمتر از جنت نبود (بشکند دستی که ویرانش نمود) چشم اهل‌البیت گوهر بار شد هرچه شد بین در و دیوار شد @hosenih قبر فرزندان زهرا شد خراب روزها تابد بر آنها آفتاب بیت‌الاحزان قصّه اش تکرار شد هرچه شد بین در و دیوار شد اشک خون میریزد از چشم ترم مثل مادر شد حسن هم بی حرم تربتش بی خادم و زوار شد هرچه شد بین در و دیوار شد آن بقیع با صفا یادش به خیر آن ضریح دلربا یادش به خیر از جفا پامال آن گلزار شد هرچه شد بین در و دیوار شد چار قبر نازنین یادش به خیر تربت ام‌البنین یادش به خیر حال با خاک زمین هموار شد هرچه شد بین در و دیوار شد چادر مادر اگر خاکی نبود اینچنین قبر پسر خاکی نبود هر چه بر آل نبی آزار شد هرچه شد بین در و دیوار شد دومی باب جسارت را گشود قصد نبش قبر زهرا را نمود خون به قلب حیدر کرار شد هرچه شد بین در و دیوار شد با همان دستی که زهرا را زدند شعله بر کاشانه مولا زدند قبر فرزندانشان آوار شد هرچه شد بین در و دیوار شد در همین جا نیمه‌ی شبها علی ناله میزد از غم زهرا علی بعد زهرا بی کس و بی یار شد هرچه شد بین در و دیوار شد در همین جا پیش چشم مرد و زن تیر باران شد تن پاک حسن مثل مادر پیکرش خونبار شد هرچه شد بین در و دیوار شد از همین جا دود و آتش پا گرفت کربلا دامان دخترها گرفت عمه سادات کارش زار شد هرچه شد بین در و دیوار شد @hosenih گر نمی‌شد کشته محسن پشت در اصغری در خون نمیزد بال و پر تیر کین هم‌دست با مسمار شد هرچه شد بین در و دیوار شد پای زهرا باز شد در کوچه ها بسته شد دستان زینب از جفا از همین‌ جا راهیِ بازار شد هرچه شد بین در و دیوار شد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شعر از گروه "یا مظلوم" شاعران: ، ، ، ، ، ، ، آن قدَر زير نعلها پا خورد مثل پيراهنش تنش "تا" خورد روزه اش را سنان شکست آخر نیزه ای را به جای خرما خورد @hosenih تشنه بود آب خواست، اما شمر آب را پیش چشم آقا خورد یاد پهلوی مادرش افتاد پهلویش ضربه بی هوا تا خورد این صدای شکستن سینه است زیر مرکب شد استخوان ها خُرد پشت و روی تنش یکی شده بود زینب از دیدن تنش جا خورد چقَدَر هتک حرمتش کردند غارت پیکرش بفرما خورد در نمی آمد از تنش، بسکه پنجه بر دستباف زهرا خورد @hosenih پیش چشمان نیمه بازش آه چشم نامحرمی به زن ها خورد چشمهای حسین درد گرفت تیر وقتی به چشم سقا خورد © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ عمرم بدون تو به هدر می رود حسین تیر فراق تو به جگر می رود حسین آقا بگو چه چاره کنم این فراق را بی تابِ تو شدم چه کنم اشتیاق را خواهم که زائرت شوم اما نمی شود این راهِ بسته سمتِ حرم وا نمی شود @hosenih ما را به روی بالِ نسیمت نمی بری؟ ما را پیاده سمتِ حریمت نمی بری؟ ای جان پناهِ عالم و خون خدا حسین دست مرا بگیر و ببر کربلا حسین ما بی کَسیم و جز تو نداریم آشنا نِعم َالاَمیرِ من نظری کن به زیر پا شاهِ جهانِ من به رعیت نگاه کن حالم بد است حال مرا روبه راه کن شاها نگاه کن دل ما تنگِ کربلاست در قلب ما زمینه و آهنگِ کربلاست ای دور از وطن، وطنِ ماست کربلا بعد از وفات هم سخن ماست کربلا ما کربلا نرفته زِ دنیا نمی رویم ما بی حسین جنّتِ اعلا نمی رویم ما تا به حال اگر که نمُردیم معجزه است دل را به دوری از تو سپُردیم معجزه است از ذرّه کمتریم و تو ما را حساب کن مورِ همین دَریم و تو ما را حساب کن ای کشته ی تمامی سرنیزه ها حسین ای پیکری که گشته به صحرا رها حسین جانم فدای غربتت اربابِ بی کفن ای تشنه لب تر از همه بی آبِ بی کفن ای جان پناهِ زینب و سلطان کربلا قرآنِ پاره پاره به دامانِ کربلا دُورت شلوغ نه! به خدا ازدحام شد بر پیکرِ شریفِ تو ظلم مدام شد دورت شلوغ شد همگی بی حیا شدند در قتلگاهِ تو همه حاجت روا شدند @hosenih دور از نگاهِ پاکِ حبیب و زهیر و حُر از قتلگاهِ تو همه رفتند دستِ پُر دور از نگاهِ حضرت عباس و اکبرت آتش گرفت گوشه ی دامان دخترت دارم برای پیکر تو گریه می کنم بر گریه های دختر تو گریه می کنم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ آمدم بی پناه، یاألله خسته ام از گناه، یاألله با تو این حالِ مبهم و آشوب میشود روبراه...یاألله @hosenih غرق کفرانِ نعمتم، گاهی... عذرِ من را بخواه! یاألله گم شدم! باز میروم انگار- راه را اشتباه...یاألله دست من را بگیر و برگردان تا نیفتم به چاه، یاألله مثل «حر» عاقبت بخیرم کن با همان یک نگاه، یاألله می کِشد سمت روضه شعرم را مادری غرقِ آه، یاألله... مادر افتاد! تا که خورد حسین(ع) نیزۂ گاهگاه، یاألله چه کنم؟! آب خورد و وارد شد شمر(لع) در قتلگاه، یاألله خنجر کند و حنجر تشنه چکمه های سیاه، یاألله @hosenih روی تل رویِ صورتش میزد زینبِ(س) بیگناه یاألله بیهوا ریختند در گودال یک تن و یک سپاه، یاألله! ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e