هَرڪَسی‌نیست‌سِزاوارِحَسَن‌دوست‌شُدَن . . حَسَنـی‌بـودَنِ‌مَـن‌لُطـفِ‌خُـودِفاطِمـہ‌اَست💚" اَلسَّلامُ‌عَلَیْکَ‌یا‌حَسَنَ‌بْنَ‌عَلِی‌الْمُجْتَبی(ع)✋️ #استوری حضرت #امام_حسن علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen

نا امیدی نبود نزد گدایان حسن دست ما را برسانید به دامان حسن نشنیده است کسی خواهش روزی از ما می رسد روزی ما صبح و شب از خوان حسن #استوری حضرت #امام_حسن علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen

تو که کاری غیر از کرم نداری چجوری قبول کنم که حرم نداری... #استوری حضرت #امام_حسن علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen

تو که کاری غیر از کرم نداری چجوری قبول کنم که حرم نداری... #محمدحسین_پویانفر #محمدرضا_نوشه_ور #استودیویی حضرت #امام_حسن علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen

ا ﷽ ا حضرت امام حسن علیه السلام:👆 نعمت‌ها تا هستند ناشناخته اند.... #حدیث

💠دعایی که امام صادق(علیه‌السلام) در هر روز ماه رجب می‌خواندند: 🔸خابَ الْوافِدُونَ عَلَىٰ غَيْرِكَ ، وَخَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلّا لَكَ ، وَضاعَ الْمُلِمُّونَ إِلّا بِكَ ، وَأَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ إِلّا مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَكَ ، بَابُكَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِينَ ، وَخَيْرُكَ مَبْذُولٌ لِلطَّالِبِينَ ، وَفَضْلُكَ مُباحٌ لِلسَّائِلِينَ ، وَنَيْلُكَ مُتَاحٌ لِلْآمِلِينَ ، وَرِزْقُكَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصَاكَ ، وَحِلْمُكَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ نَاوَاكَ ، عَادَتُكَ الْإِحْسانُ إِلَى الْمُسِيئِينَ ، وَسَبِيلُكَ الْإِبْقاءُ عَلَى الْمُعْتَدِينَ . اللّٰهُمَّ فَاهْدِنِى هُدَى الْمُهْتَدِينَ ، وَارْزُقْنِى اجْتِهادَ الْمُجْتَهِدِينَ ، وَلَا تَجْعَلْنِى مِنَ الْغَافِلِينَ الْمُبْعَدِينَ ، وَاغْفِرْ لِى يَوْمَ الدِّينِ. #دعای_امام_صادق_علیه‌_السلام_در_هر_روز_ماه_رجب #دعا #بندگی •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen @qalalsadegh135

ا ﷽ ا 🍀خوش بوتر از گل ها: جُون بن خوی 🔸امام حسین (ع) در کنارۀ میدان نبرد ایستاده بود. جون بن خوی، غلام حضرت جلو رفت و گفت: « مولای من، اذن میدان می دهی؟» امام مهربانانه فرمودند: «ای جون، خدا پاداش خیرت دهد! تو با آمدی، رنج سفر را پذیرفتی. در حق ما خاندان نیکی کردی؛ اما اکنون رخصت بازگشت می دهم. برگرد . اینجا زخم است و مرگ. مبادا آسیب ببینی!» جون در خود شکست. سر بر پای امام نهاد و ملتمسانه گفت : « مولای من، عزیز پیامبر، در شادی ها و فراخی ها با شما بودم و اکنون در سختی ها تنهایتان بگذارم! هرگز، می دانم سیاهی پیر و بی نسبم. می دانم بوی تنم خوش نیست؛ اما بگذارید خون سیاه من با خون پاک شما در آمیزد.» ▪️سید الشهدا (ع) لبخندی زدند و اجازۀ میدان فرمودند. ▪️هنگامی که جون در نبرد با دشمن بر زمین افتاد. امام سر او را بر زانوی خود گذاشتند و فرمودند: «خدایا رویش را سفید و بویَش را دلاویز فرما و با نیکان محشورش گردان و میان او و آل محمد، آشنایی و همنشینی برقرار کن!» ▪️ده روز بعد از عاشورا، بنی اسد در عبور دوباره از کنار مدفن شهیدان، بویی خوش و غریب حس می کردند. این رایحۀ خوش پیکر جون بود 📗محمدرضا سنگری، آیینه داران آفتاب، ج2، ص719 تا 721 #یاران_عاشورایی #معارف_حسینی حضرت #امام_حسین علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen