💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_باقر__ع__میلاد
این مدینه ستاره باران است
چشم خورشید خیره برآن است
داخل مهد روح ایمان است
روزگار زمین درخشان است
جان دین روی دست جانان است
این پسر از تبار ایران است
پسری از تبار شیر خداست
نوه ی پادشاه کرب و بلاست
باقرالعلم ِ مکتب مولاست
گل سجّاد و جلوه ی زهراست
لحظه ای که برابر سقّاست
ماه و خورشید حق نمایان است
پنجی از جنس پنج تن آمد
وارث علم ِ موتمن آمد
یادگار ابا الحسن آمد
گل زهرا سوی وطن آمد
حسنینی به یک بدن آمد
آسمان را ببین که حیران است
آسمان مات این قیام و قعود
حیدر دیگری به وقت سجود
کرم مجتبی در این مولود
عشق شاه وفا به تار و به پود
انتهای درخش اش موعود
شاهد غرّش دلیران است
کربلای حماسه ها لبّیک
پسر سجده و دعا لبّیک
شاهد نای نینوا لبّیک
دیده ای لعل تشنه را لبّیک
پابرهنه چرا؟! کجا؟! لبّیک
جشن دلدار و دل پریشان است
به پریشانیِّ غروب دهم
به همان حرص مُلک و آن گندم
به نشانیِّ نیزه کردم گم
راه شادیُّ و می رسم بر سُم
زیر سم جسم و پای مجلس خُم.
کعب نی سهم کام و دندان است
کربلایی ِّ کربلا در شام
کاروان بود و طعنه و دشنام
سنگ آمد به سویتان از بام
حاجیان روی نیزه در اِحرام
وَ به اسلام می رسید سلام
چون حرم میهمان ویران است
ذکر ویرانه ی عذاب حسین
دم دردانه بی حساب حسین
روضه ی مشک خشک و آب حسین
تپش قلب ِ بوتراب حسین
ریشه ی ناب انقلاب حسین
شاه لب تشنه العجل خوان است
شاعر: حسین ایمانی
امام باقر (ع)
میلاد
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_زهرا__س__روضه
زمین گریه زمان گریه، تمام چشمها گریه
صدای مادرم میآید از سجاده با گریه
چرا عجل وفاتی از قنوتش میچکد اینبار
چرا پس با صدای قطعه قطعه، پس چرا گریه؟
چرا ایندفعه جای "جار ثم الدار"ِ دستانش
به روی چادرش میبارد از هر ربنا گریه؟
دل معصوم وقتی بشکند کون و مکان بغض است
که ماهی بین دریا و کبوتر در هوا گریه
صدایی از در و همسایه میآمد که یا حیدر
بگو که فاطمه یا شب شود یا روز را گریه
پدر یک بیت الاحزان از کبود دردهایش ساخت
و کار ما در آنجا روز و شب شد، یکصدا گریه
جلال او، جمال او، صفاتی از خدا دارد
و با هر قطره اشک مادرم دارد خدا گریه
میان کوچه این ایام بی انصافی محض است
که خنده سهم قنفذ باشد اما سهم ما گریه
نه، اشک مادرم ازقصه های غربت باباست
فراوان ریخت از این دردهای آشنا گریه
علی را کار طوفانی زهرا خانه برگرداند
شبیه رعد میغرید و مثل ابرها گریه
وحید عظیم پور
حضرت زهرا (س)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_زینب__س__مدح
از آن روزی که این زیبنده زینب نام می گیرد
فقط از چشـم هایِ یک نفر الهام می گیرد
به لبخندِ برادر می سِپارد اشک هایش را
فقط پروانه در آغـوشِ گُل آرام می گیرد
گلسـتانِ علی با او شمیمِ دیگری دارد
شقایق دارد از چشمانِ لاله جام می گیرد
روایت می کند « الجارُ ثُمَّ الدّار » را باران
که چترِ مهربانی بر سرِ ایتـام می گیرد
دلِ خونِ حَسَن با خنده اش آرام خواهد شد
« کرامت » از کنـارِ نامِ او اکـرام می گیرد
یقین دارم کلیدِ کربلا در دست هایِ اوست
که در این راه زینب اختیارِ تام می گیرد
نمازِ سرخِ عاشورا پس از هفتاد و دو رکعت
فقط با سجده هایِ سبزِ او فرجام می گیرد
گُلی که خنده هایش را ندیده دیده ی خورشید
حجاب از خارِ صحرا هم شباهنگـام می گیرد
اگر روضه بخواند خیزران هم اشک می ریزد
اگر زینب بخواهد معجزه انجام می گیرد
شکوهش می کند خَم قامتِ گلدسته ها را هم
به زیرِ گـامِ او ویرانه استحکـام می گیرد
خروشِ اشک هایش میکند خون قلبِ محمِل را
و از پیشانی اش شعرِ حماسی وام می گیرد
چراغِ خطبه هایش ظلمِ شب را کور خواهد کرد
چنان که صبحِ صادق انتقام از شـام می گیرد
خـبر در امتدادِ چشـم هایش می رسد از راه
می آیـد نـنگ را از دامـنِ اسـلام می گیرد
ابراهیم زمانی قم
حضرت زینب (س)
مدح
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_زهرا__س__زمینه
دل من شده پُر ز غم و درد تو که نمی دونی چیا دیدم
میکشم ز دلم من آه سرد تو که نمی دونی چیا دیدم
دیده ام ، گل یاس فسرده
دیده ام ، که تازیانه خورده
دیده ام ، چطور دووم آورده
تو که نمی دونی چیا دیدم
دیده ام ، دو دیده ی تَرِش رو
دیده ام ، زخمای پیکرش رو
دیده ام ، اون حال مضطرش رو
تو که نمی دونی چیا دیدم
منم که سبط اکبرم
حسن غریب مادرم
**
توی کوچه ی هاشمیون من تو که نمی دونی چیا دیدم
به میونه ی اون یَم خون من تو که نمی دونی چیا دیدم
دیده ام ، عدوی بی حیا رو
دیده ام ، ضربات جفا رو
دیده ام ، میزد مادر ما رو
تو که نمی دونی چیا دیدم
دیده ام ، نگار آشنا رو
دیده ام ، صبوری بابا رو
دیده ام ، شروع کربلا رو
تو که نمی دونی چیا دیدم
منم حبیب مادرم حسن غریب مادرم
منم که سبط اکبرم
حسن غریب مادرم
**
با دو چشمای خیس و بارونی تو که نمی دونی چیا دیدم
با دلی پُرِ از نگرونی تو که نمی دونی چیا دیدم
دیده ام ، به پشتِ در و دیوار
دیده ام ، سینه ی زخمی یار
دیده ام ، خونیه رنگ مسمار
تو که نمی دونی چیا دیدم
دیده ام ، نگاه آتشینی
دیده ام ، با ناله ی حزینی
دیده ام ، میگفت فضه خزینی
تو که نمی دونی چیا دیدم
قسم به دیده ی تَرم حسن غریب مادرم
منم که سبط اکبرم
حسن غریب مادرم
شاعر : مجتبی دسترنج
حضرت زهرا (س)
زمینه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_زینب__س__میلاد
قصد كرده است خدا جلوه ي ديگر بكشد
سوره يِ مريمي از سوره يِ كوثر بكشد
بگذاريد همين جا به قدش سجده كنم
نگذاريد دگر كار به محشر بكشد
دختر اين است اگر، فاطمه پس حق دارد
از خداوند فقط مِنَّت دختر بكشد
مادر دَهر نزائيد و نخواهد زائيد
آنكه را از سر اين آينه معجر بكشد
بالِ جبريل به اين قُبه تمايل دارد
تا دمشق هست چرا جاي دگر پر بكشد؟!
زينب آنقَدر بزرگ است كه آماده شده است
يكسره جام بلاي همه را سر بكشد
قبل از ايني كه خودش جلوه كند آماده ست
عالمي را به تماشايِ برادر بكشد
شاعر : استاد علی اکبر لطیفیان
حضرت زینب (س)
میلاد
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_زهرا__س__روضه
وا مانده زخم سینه از مسمار وامانده
در حسرت بهبود زخم تو دوا مانده
ما نیز بیماریم از بیماری ات بانو
پس خوب شو زهرا و اینگونه شفامان ده
ای مستجاب الدعوه ام طوری دعا کردی
که در دهان زینب آمینِ دعا مانده
محجوب من، حرف تو را میخواندم از چشمت
آن هم که پشت پلک مجروح تو جا مانده
ما هر دوتا مشگل گشا هستیم اما تو
آنقدر مجروحی که این مشگل گشا مانده
حال علی بدتر نباشد بهتر از تو نیست
من مانده ام با این غرور زیر پا مانده
هر بار که میبینمش صدبار میمیرم
حق دارم آخر روی چادر رد پا مانده
داری نفس را نیمه نیمه میکشی، پیداست
یک استخوان دنده از باقی جدا مانده
تا صبح مثل زخم تو خون گریه میکردم
وا مانده زخم سینه از مسمار وامانده
گروه شعر یا مظلوم
حضرت زهرا (س)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_ام_البنین__س__روضه
ای جبرئیلم تا خدایت پرکشیدی
از مادر چشم انتظارت دل بریدی
جز ام لیلا کس نمیفهمد غمم را
من پیر گشتم تا چنین تو قد کشیدی
تنها نه دلگرمی مادر بوده ای تو
بر خاندان فاطمه روح امیدی
بر گردنم انداختی با دستهایت
زیبا مدال عزت «ام الشهیدی»
زینب کنار گوش من آهسته می گفت
هرگز مپرس از دخترت از چه خمیدی
از خواری بعد از تو گفت و گفت دیگر
بر پیکر مانیست جایی از سپیدی
این تکه مشک پاره را تا داد دستم
فهمیدم ای بالا بلند من چه دیدی
از مشک معلوم است با جسمت چه کردند
وای از زمین افتادن،وای از ناامیدی
باور نخواهم کرد تا روز قیامت
بی دست افتادی،به خاک وخون طپیدی
در سینه پنهان میکنم یک عمر رازم
پس شکل قبرت را دگر کوچک بسازم
شاعر:قاسم نعمتی
حضرت ام البنین (س)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_باقر__ع__سرود
غرق در نور است وادی طوراست
شهر پیغمبر خاتم
همه در شوراند. شاد و مسرور اند
از مقدمش همه عالم
آمده باقر. طیب و طاهر
زین العابدین مبارک(۲)
از ولالبریز حوریان گلریز
آمده غنچه سجاد
خنده زن بلبل از صفای گل
شیعیانش شده دلشاد
آمده باقر طیب و طاهر
زین العابدین مبارک
نور دو عین است سبط سبطین است
باقرالعلم رسول است
میزنم فریاد. باب او سجاد
مامش همنام بتول است
آمده باقر. طیب و طاهر
زین العابدین مبارک
حب تو در دل حل هر مشکل
نام والای تو باشد
ای گل نادر. حضرت باقر
در دلم جای تو باشد
آمده باقر. طیب و طاهر
زین العابدین مبارک
ای عزیز رب. چون گدا امشب
بر سر راهت نشستم
گرچه من پستم تو بگیر دستم
دل بر نگاهت ببستم
آمده باقر طیب و طاهر
زین العابدین مبارک
ای بهشت من سرنوشت من
آرزو دارم به سینه
عیدی مارا. کن عطا مولا
کربلا نجف مدینه
آمده باقر طیب و طاهر
زین العابدین مبارک
امام باقر (ع)
سرود
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_ام_البنین__س__روضه
در پای چار صورت قبرست محتضر
گاهی به سینه می زند و گاه روی سر
خیس است دامن عربی اش ز اشک او
با روضه های روز و شب خود گرفته خو
حالا که لحظه لحظه ی عمرش عزا شده
گویا دگر به مرگ خودش هم رضا شده
از سوز روضه اش دل هر رهگذر شکست
هر کس که دیده داغ دلش را ز پا نشست
با قطره قطره اشک غمش آه می کشد
روی زمین سه اختر و یک ماه می کشد
حالا شروع می کند از روضه ی عمو
افتادنش به علقمه و خنده ی عدو
از بازوی قلم شده و بوسه ی حسین
از ناامیدی حرم و اشک زینبین
وقتی گریز روضه شود گرز آهنین
غش می کند به صورت خود می خورد زمین
حالا دوباره می کشد او قبر تازه ای
سر می رسد به دیده ی او ابر تازه ای
خون گریه می کند به غم غربت حسین
دیگر شود قرار لبش صحبت حسین
از قامت خمیده ی او درد می کشد
از حنجر بریده ی او درد می کشد
با یاد نعل تازه به خود لطمه می زند
از رأس روی نیزه به خود لطمه می زند
علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
حضرت ام البنین (س)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
|⇦•رفت و غمخانه شد از..
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ کربلایی علی کرمی •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
رفت و غمخانه شد از غصه سرای من و او
گرچه مانده است بجا خاطره های من و او
یاد ایّام نشستن سر یک سفره بخیر
خانه ای بود پُر از لطف و صفای من و او
روزهایی که صمیمانه به من میخندید
و عجب حال خوشی داشت هوای من و او
ما از آن زندگی ساده چه راضی بودیم
و رضا بود خدا هم به رضای من و او
بستری بود ولی هم سخن خوبی بود
جریان داشت در این خانه صدای من و او
بستری بود ولی نبض دلم دستش بود
و مجال نفسی بود برای من و او
با همان دست شکسته چه دعایی میکرد
مردمی را که نماندند به پای من و او
مردمی را که به این مسئله واقف بودند
که دو عالم همه هستند گدای من و او
هدف اصلی دشمن من و زهرا بودیم
کشته شد محسنم آنروز بجای من و او...
شاعر :#مصطفی_متولی
ــــــــــــــــــ
یک بار هم برای شفایش دعا نکرد
غیر از وفاتِ خویش زِخدا مسئلت نداشت
عالم کنارِ من همه در امنیت ولی
زهرا درونِ خانۀ من امنیت نداشت
شرمنده ام خانۀ امنی نداشتم ..
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#کربلایی_علی_کرمی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
✓اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
#حضرت_رقیه
آنکس که زد نقاب حلالش نمیکنم
خندید بی حساب حلالش نمیکنم
چشمم که گرم شد سپرش خورد بر سرم
فریاد زد نخواب! حلالش نمیکنم
از موی سر گرفت مرا و بلند کرد
میبرد با شتاب حلالش نمیکنم
حتی به اسب لعنتیش خوب آب داد
بر ما نداد آب حلالش نمیکنم
خیلی مرا کنار رباب و سرت زده
جان تو و رباب حلالش نمیکنم
او زیر سایه از وسط ظهر تا غروب
من زیر آفتاب! حلالش نمیکنم
مارا خرابه ای دم بازار شام برد
ای خانه اش خراب!حلالش نمیکنم
درسفره غریبی ما نان خشک بود
برسفره اش کباب حلالش نمیکنم
حرف کنیز آمد و ترسید خواهرم
شد حرف انتخاب حلالش نمیکنم
هرجور بود بی ادبی کرد با سرت
با چوب و با شراب حلالش نمیکنم
سید پوریا هاشمی
@rozeh_1
#حضرت_رقیه
سخت است وقتی روضه وصف دختری باشد
حالا تصور کن به دستش هم، سری باشد
حالا تصور کن که آن سر، ماهِ خون رنگی
در هالهای از گیسویی خاکستری باشد
دختر دلش پر میکشد، بابا که میآید
موهای شانه کردهاش در معجری باشد
ای کاش میشد بر تنش پیراهنی زیبا ...
یا لااقل پیراهن سالمتری باشد
سخت است هم شیرین زبان باشی و هم فکرت
پیش عموی تشنهی آب آوری باشد
با آن همه چشم انتظاری باورش سخت است
سهمت از آغوش پدر تنها سری باشد
شلاق را گاهی تحمل میکند شانه
اما نه وقتی شانههای لاغری باشد
اما نه وقتی تازیانه دست ده نامرد
دور و برِ گم گشتهی بییاوری باشد
خواهرتر از او کیست؟ او که، هر که آب آورد
چشمش به دنبال علیِ اصغری باشد
وای از دل زینب که باید روز و شب انگار
در پیش چشمش روضههای مادری باشد
وای از دل زینب که باید روضهاش امشب
«بابا ! مرا این بار با خود میبری؟» باشد
بابا ! مرا با خود ببر ، میترسم آن بد مست
در فکر مهمانی و تشت دیگری باشد
باید بیایم با تو، در برگشت میترسم
در راه خار و سنگهای بدتری باشد
باید بیایم با تو، آخر خسته شد عمه
شاید برای او شب راحت تری باشد؟
قاسم صرافان
@rozeh_1