eitaa logo
عزیزم حسین♥️
4.5هزار دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
10.7هزار ویدیو
166 فایل
ا ﷽ ا تکثیر و نشر کانال🙏 تکثیر عشق ناب علوی،حسینی است❤️💚 عشق را باید همی تکثیر کرد👌 ای عشق سربلند که برنیزه میروی ازحلقه کمندتو راه گریز نیست کانال های ما: حسینی، محبتی : @azizamhosen روضه،مقتل: @yaraliagham علمی،حدیثی: @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•همین که بهتری الحمدلله... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج میثم مطیعی•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● همینکه بهتری الحمدلله جدا از بستری الحمدلله همین که در زدم دیدم دوباره خودت پشت دری الحمدلله شنیدم بسترت را جمع کردی و با سختی پرت را جمع کردی شنیدم آب دادی به حسینم حواس دخترت را جمع کردی تو دیگر با حجابت خو گرفتی به چندین علت از من رو گرفتی گمان کردی ندیدم زیر چادر چطوری دست بر پهلو گرفتی؟! جواب حرف هایم شد همین!«نه؟!» غریبه بودم اما اینچنین نه! ببینم!قصد رفتن که نداری؟ نرو!جان امیرالمومنین،نه! حسین رستمی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•این پیرْهَن‌خالی است یا .. و توسل به حضرت زهرا سلام‌الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۰ _ استاد حاج منصور ارضی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● همراه با خاکستر پروانۀ خویش شمعِ شبستان را کفن کرده است خانه دارد سیاهه می زند جبریل در عرش رَخت عزاداری به تن کرده است خانه نایی برای دردِ دل کردن نداری حتی برای گفت و گو هم ناتوانی بار سفر بستی ولی وللهِ زود است حالا نمی شد بیشتر پیشم بمانی هر روز یک رنگ اند این نامرد‌ مَردُم مابین قومی سُست پیمان گیر کردم دیگر به نجّار محل بی اعتمادم میخ کج در را خودم تعمیر کردم این پیرْهَن‌خالی است یا که پیکر توست این که میان بستر تو خواب رفته؟! حتی برای حیدرت تشخیص سخت است آنقَدر جسم لاغر تو..،آب رفته! بر روی گلبرگ تو جای پنجه انداخت ای رَذل!این گُل لایق سیلی زدن بود!؟ آن گوشواری را که گفتی: "کوچه گُم شد" امروز دیدم فاطمه.. دستِ حسن بود با هر نفس آلاله‌ می کاری عزیزم پیراهنت هر لحظه گُلگون است زهرا این آسیایِ گندمِ تو کُشت ما را... هر روز دستاست پر از خون است زهرا طرز قنوتت جانِ حیدر را گرفته داری علی را رو به قبله می گذاری اِی بشکند دست مغیره،دست قنفذ حتّی توان ربنا خواندن نداری در پشت در یک سوم از سادات کم شد "با محسن من هرچه کرد آن میخ در کرد" تو بار شیشه داشتی، دیوار بو بُرد ا‌ی کاش می شد زودتر "در" را خبر کرد دیگر برایم وا نکن این بقچه ها را اسباب بازی اش نشان دادن ندارد لالاییِ تو عرش را سوزانده..،بس کن گهوارۀ خالی تکان دادن ندارد آهِ حسین از اشتها انداخت ما را جای دو لقمه نان فقط غم خورد هر شب دلواپس تشنه‌لبت اصلاً نباشی زینب برایش آب خواهد بُرد هر شب تو هستی و پیش نگاهت..،چکمه‌پوشی پا روی عرشِ سینۀ او می گذارد با پا به خشکی لب او می زند.. شمر مانند قنفذ.. بی حیا رحمی ندارد امروز میخی که به پهلویت فرو رفت سرنیزه‌ی فردای گودال است زهرا آن گوشواری را که بین کوچه گم شد آغاز غارت های خلخال است زهرا شاعر: ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─‌ چشمای کــم سوتُ نبند ،الهی دردت به سرم تو خسته‌ای آره ولی ،من از تو هم خسته‌ترم الهی دردت به سـرم ،خون‌جگری خون‌جگرم دیدم توخواب تابوتت‌ُ ،رو شونه دارم میبرم میخوای ، پاشی نمی‌تونی برای کی داری ، لالایی میخونی؟ یه روســــــری بســــــتی دورِ ســـــــرت درد داره کمرت،سوخته بال و پرت، زهرا سه ماهــه که، افــــــــتادی نیـــــمه‌جون با یه قدّ کمــــون؛ پیرهنت پرِخون، زهرا 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ (( گریه نکن دنیامُ غم میگیره الهی که علی برات بمیره)) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ کاش می‌تونستی سرتو،بذاری رو شونه‌ی من وخیمه حالت فاطــمه، که تر شده گونه‌ی من علیِ مظلومُ ببخـــــــش ، نگار دردونــــۀ من که خونۀ امنی نبـــود ، بـــــرایِ تو خونۀ من اشک‌هات ، دلم رو خون کرده دلم پُر از غصّه ، دلت پر از درده تو رو خــــــدا با غـــــــما خـــو نگیـــــر از علی رو نگیر؛ دست به پهلو نگیر،زهرا به جــــــــز تو دردم رو به کـــی بگــــم؟ حالا داری تو هم، رو میــگیری ازم، زهرا 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ((گریه نکن دنیامُ غم میگیره الهی که علی برات بمیره)) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ علیــکَ بِالغــریب میگی، داری وصــیت میکنی خوب میدونم دربارۀ٫چی داری صحبت میکنی باشـــه تا زنــده‌ام عـــــزیز ٫ هوای زینب‌ُ دارم هر شـب بالاســر حسین ٫ یه کاسۀ آب میذارم واســـه‌م، روضـــه نخون جونم منم شبیه تو، روضه‌شُ میدونم میخــــوای بگــــم کـربلا سرشو ازکجا سرشو،از قفا سرشو،زهرا رو نیــــزه‌ها میـــــبَرَن سرشـــو میبُرن سرشو؛میشکنن سرشو،زهرا 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ (( گریه نکن دنیامُ غم میگیره الهی که علی برات بمیره)) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅༅࿇༅༅ ❃༅༅࿇༅༅❃ ༅༅࿇༅༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─‌ @goollvajhehay_ahlbeyt12 چشمای کــم سوتُ نبند ،الهی دردت به سرم تو خسته‌ای آره ولی ،من از تو هم خسته‌ترم الهی دردت به سـرم ،خون‌جگری خون‌جگرم دیدم توخواب تابوتت‌ُ ،رو شونه دارم میبرم میخوای ، پاشی نمی‌تونی برای کی داری ، لالایی میخونی؟ یه روســــــری بســــــتی دورِ ســـــــرت درد داره کمرت،سوخته بال و پرت، زهرا سه ماهــه که، افــــــــتادی نیـــــمه‌جون با یه قدّ کمــــون؛ پیرهنت پرِخون، زهرا 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ (( گریه نکن دنیامُ غم میگیره الهی که علی برات بمیره)) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ کاش می‌تونستی سرتو،بذاری رو شونه‌ی من وخیمه حالت فاطــمه، که تر شده گونه‌ی من علیِ مظلومُ ببخـــــــش ، نگار دردونــــۀ من که خونۀ امنی نبـــود ، بـــــرایِ تو خونۀ من اشک‌هات ، دلم رو خون کرده دلم پُر از غصّه ، دلت پر از درده تو رو خــــــدا با غـــــــما خـــو نگیـــــر از علی رو نگیر؛ دست به پهلو نگیر،زهرا به جــــــــز تو دردم رو به کـــی بگــــم؟ حالا داری تو هم، رو میــگیری ازم، زهرا 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ((گریه نکن دنیامُ غم میگیره الهی که علی برات بمیره)) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ علیــکَ بِالغــریب میگی، داری وصــیت میکنی خوب میدونم دربارۀ٫چی داری صحبت میکنی باشـــه تا زنــده‌ام عـــــزیز ٫ هوای زینب‌ُ دارم هر شـب بالاســر حسین ٫ یه کاسۀ آب میذارم واســـه‌م، روضـــه نخون جونم منم شبیه تو، روضه‌شُ میدونم میخــــوای بگــــم کـربلا سرشو ازکجا سرشو،از قفا سرشو،زهرا رو نیــــزه‌ها میـــــبَرَن سرشـــو میبُرن سرشو؛میشکنن سرشو،زهرا 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ (( گریه نکن دنیامُ غم میگیره الهی که علی برات بمیره)) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ @goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
@babolharam_net991024-Babolharam-kermanshahi-roze3.mp3
زمان: حجم: 2.86M
•‌﷽ |⇦•تو‌فاطمیه زبون بگیرید.. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج امیر کرمانشاهیೋ تو فاطمیه زبون بگیرید مثل یه بچه که غم مادرُ دیده میخوای یه کم از داغُ بفهمی فکر کن که مادرِ خودت قدش خمیده مادر یه جور دیگه برا همه عزیزه مادر نباشه زندگی بهم میریزه تاریکه خونه وقتی که مادر مریضه سخته ببینی مادرت از خونه میره سخته ببینی مادرت داره میمیره سخته ببینی از بابات روشُ میگیره میسوزه از پا تا سرم آخه نمیشه باورم سیلی زدن به مادرم المَضروبةِ وَجهُها... یک ضربه زد تمام رُخش را سیاه کرد تو همه عالم همه میدونن مادر برای هر کسی بود و نبوده من روضه ام امشب همین یه خطه یه لحظه فکر کن روی مادرت کبوده *الهی اون روز هیچ‌وقت نیاد،نبینی اصلا...* دوباره سینه ام آتیش گرفته هزار ساله دلای ما آروم نمیشه بند نمیادش بارونِ اشکام داغ یه مادره جَوُون تموم نمیشه مخصوصاً اون مادری که قدش کمونه مادری که میدونه دیگه نمیمونه اون مادری که زدنش میون خونه با هر نفس رو بسترش لاله شِکُفته سه ماهه دردش و به شوهرش نگفته این شبا حتی شونه از دستش میوفته آخرِ این‌کار رو ببین خونِ رو دیوارُ ببین ضربه ی مسمارُ ببین *وَ لَستُ ادرِي خَبَرَ المِسماري سَل صَدرَها خَزِينة الاَسراري* خدایا گنج با گنجینه ام سوخت میان شعله ها آیینه ام سوخت چُنان مسمار در قلبم فرو رفت که محسن گفت: مادر! سینه ام سوخت
|⇦•آه سلمان چقدر دلگیرم.. / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ کربلایی حسین رجبیه •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● تابِ تب نای ناله نیست مرا جان ندارم به مرگ بسپارم منعم از گریه کرده اند ولی کم نشد اشک هایِ بسیارم آه سلمان چقدر دلگیرم بی قرارم عجیب بی تابم صورتم درد میکند سلمان مدتی هست که نمی خوابم آه سلمان تو محرم مایی گوش کن ماجرایِ دردِ مرا باز شد بابِ زن زدن وقتی بست تقدیر دستِ مرد مرا آه سلمان تو که خبر داری گرچه بسیار دیده ام صدمه دست بر معجرم نبردم چون همه نابود میشدن همه آه سلمان قبول داری که حق ما اینهمه عذاب نبود بازوی من نمی شکست اگر دورِ دست علی طناب نبود آه سلمان چه روزِ سختی بود عشق آن روز مُرد در کوچه رازِ دستار بستنم این است به سرم ضربه خورد در کوچه .. آه سلمان هنوز در عمرت طعم سیلی چشیده ای یا نه!؟ استخوان شکسته داشته ای؟! دردِ پهلو کشیده ای یا نه!؟ آه قنفذ چه بی ادب شده بود سخنش نیش دار بود و درشت دومی یک لگد به در کوبید پسرِ سوم علی را کشت آه این روزها به رویِ علی طعنه شمشیر میکشد سلمان تا که نام مغیره می آید بازویم تیر میکشد سلمان آه سلمان علی غریب شده ست من چگونه بدونِ غم باشم هدف زندگیِ من این بود پیش مرگش فقط خودم باشم آبروی مدینه را برده چادرِ خاکی عیال علی شوهرم دید که کتک خوردم من بمیرم برای آل علی *تا پای مرگ دخت نبی را مغیره زد ای كاش بین كوچه دگر مجتبی نبود هزار بار نگفتم نیا به دنبالم میان کوچه دویدن به تو نمی آید* به خدای علی قسم که من از غاصبین خلیفه بی زارم حقمان را چه ساده ناحق کرد سخت از آن خلیفه بیزارم نه که امروز تا قیامت هم دلخور از ساکنانِ آن شهرم جز کسانی که با علی ماندند من در این شهر با همه قهرم تا پای مرگ اهلِ مدینه مرا زدن ممنون این محبت و این مهربانیم ــــــــــــــــــ آتش از تاثیرِ خود شد شرمگین در حضور نور خاکستر‌نشین بود ناظر، چرخ با صدها نگاه در بر آن هالۀ خون خفته، ماه مادرش آمد، برای دیدنش دیدنش، بوییدنش، بوسیدنش یا رب! این فرزند دل‌بند من است؟ این سر خونین فرزند من است؟ خفته در خاکستر کنج تنور گشته آن مطبخ‌سرا، مجلای نور مه خود را هزاران مشتری دید ولیکن چهره اش خاکستری دید عجب خولی از آن شاه حجازی نمودی در جهان مهمان نوازی
|⇦•آه سلمان چقدر دلگیرم.. / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ کربلایی حسین رجبیه•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● ای خدا منتظر زمزمۀ یا رب تو وی اجابت شده مجذوب دعای شب تو خانۀ خشت و گلت کعبۀ عرش الرحمان از ازل تا به ابد دور سرت گشته زمان چادر عصمتت از پردۀ اسرار قِدَم زده بر پیرهنت دست توسل آدم دختر ختم رُسل مادر پیغمبرها سایه‌ات روزِ ازل بر سر پیغمبرها مهر تو داد گِل حضرت آدم را روح نام تو روز ازل حک شده بر کشتی نوح پلۀ تختِ تو پیشانی عرش ازلی‌ست تو فقط کفو علی هستی و کفو تو علی ست قنبر درگه تو رتبۀ آدم دارد فضه‌ات معجزۀ حضرتِ مریم دارد ای خدا گفته سلام و صلواتت هر دم کیستی تو که پدر گفت فدایت گردم؟ اولین مطلع حُسن ازلی کیست؟- تویی رکن ارکان علی و، رکن علی کیست؟- تویی هرچه گفتیم و نگفتیم از آن اولایی تو همان فاطمه‌ای فاطمۀ زهرایی چار بانوی بهشتند ارادت‌مندت هشت تن حامل عرش ازلی پابندت دست تو دست خداوند تعالاست مگر که بر آن خم شده و بوسه زده پیغمبر؟ روح گهوارۀ فرزند تو را جنباند آسمان گردد و دستاس تو را گرداند چهره بر خاک سر کوی تو آورده نیاز کرده پرواز به هنگام نماز تو نماز خلق ناگشته، در آغوش خدا بودی تو نه خدا، نه ز خداوند جدا بودی تو سرور عالم بر همسریَت فخر کند پدرت احمد بر مادریَت فخر کند تو همان سیب بهشتی که خداوندِ وَدود شب معراج به پیغمبر خود هدیه نمود چه به خلقُ چه به خویُ چه به خَلقُ چه سرشت تو بهشتی تو بهشتی تو بهشتی تو بهشت در صف حشر تو امید گنهکارانی دوزخ و نار به فرمان تو، تو سلطانی حکم، حکم تو و فرمانِ تو فرمان خداست عفو، عفو تو و غفران تو غفران خداست این ندا می‌رسد از جانب ذاتِ الله فاطمه حاجت خود را ز خداوند بخواه تو بگو تا که ببندیم در دوزخ را تو بگو تا که کنیم گل شرر دوزخ را تو بگو تا که عذاب از همگان برداریم دوزخی ها را در گلشن فردوس آریم من خدایم ولی امروز خدایی با توست حکم آغاز ز تو حکم نهایی با توست تو بگو دشمنتان را به سوی نار کشم تو بخواه از من تا ناز گهنکار کشم تو بگو تا همگان را به حسینت بخشم تو بگو تا همه را بر حسنینت بخشم در کنارِ پدر و شوهر و مام و پسرت تو روی سوی جنان خلق به دنبال سرت بر سر دست تو یک پیرهن خونین است همه گویند که اسباب شفاعت این است دوزخ و نار در آن روز بوَد پابستت دست عباس علمدار به روی دستت چشم یک خلق گنه‌کار به سوی دستت پیکر پاک دو شش ماهه به روی دستت همه در وحشت میزان و حسابند و کتاب همه گویند که یا فاطمه ما را دریاب! پیش رویت سر خونین اباعبدالله تویی و حنجر خونین اباعبدالله همه را رنگ ز رخسار پریده آن روز همه گریند به رگ‌های بریده آن روز تا که از شانۀ خود کوهِ گنه بردارند چشم بر خون گلوی علی اصغر دارند بر شفاعت نگه نور دو عینت کافی‌ست نخی از پیرهن سرخ حسینت کافی ست گرچه بر دامن لطفت همه را دست رس است بدن له شدۀ محسن شش ماهه بس است همه از هم بگریزند و تو در اوج جلال کنی از لطف و کرم شیعۀ خود را دنبال عفو بر خاک ره شیعۀ تو سر فکند چادر خاکی تو، سایه به محشر فکند بس که از چادر خاکیت کرم می بارد قاتلت هم به تو امید شفاعت دارد به شرار جگر و ناله و سوزت سوگند به مناجات شب و گریۀ روزت سوگند که به آن جانی غدار محبت نکنی قاتلت را به صف حشر شفاعت نکنی ظلم و جور ستم بی‌عددش یادت هست جای دست و ضربات لگدش یادت هست یاد داری که چگونه حسنت می لرزید؟ نفس شوهر خیبر شکنت می لرزید خاطرت هست که سوزاند دل مولا را خاطرت هست که می گفت بزن زهرا را خاطرت هست که از درد به خود پیچیدی؟ خاطرت هست که داغ پسرت را دیدی؟ شاعر : استاد غلامرضا سازگار
|⇦•مدینه شاهدِ شب هایِ .. و توسل تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ مدینه شاهدِ شب هایِ خاموشیست این شبها علی چون شمع میسوزد کنارِ پیکر زهرا زِاشکِ خویش بِنوشت این سخن بر تربت پاکش بیا برگرد با من! سویِ خانه ای گلِ زیبا منم شمعُ تویی گل؛ کودکانت همچو پروانه به بزم ماتمت سوزند با یاد تو بی پروا چگونه بی تو برگردم بسویِ خانه زهراجان *سرشُ از رویِ مزار بلند کرد یه حالت خواب یه مرتبه بلند شد .. گفت بریم ابن عباس بریم، عرضه داشت آقا کجا! شما گفتی کاش شبها طولانی بشه بشینیم راحت گریه کنیم برا خانم .. گفت بریم حسین داره گریه میکنه .... آقا از کجا فهمیدی گفت فاطمه م گفت .. برو حسین داره گریه میکنه ...* چگونه بی تو برگردم بسویِ خانه زهراجان که میخواهند ازمن کودکانِ خسته مادرا *فضه که اومد خونه ی مولا، خانه سلطانِ زمینُ آسمان اومدتو در و دیوار رو نگا کرد دلش سوخت بلدِ کار بود میگه یه ظرفِ گلی رو برداشت علمشُ داشت یه دستی روش کشید یه ذکری گفت اومد خدمت امیرالمومنین ، آقا هیچی تو خونه نیست اگه اجازه بدی من اینو تغییرش دادم، بفروشیم مولا فرمود فضه اگه اینو میخوندی این کارو میکردی ایارش بالاتر نمیرفت گفت چرا اقا! شما هم بلدی ؟! گفت فاطمه م بلدِ حسنینمم بلدن ... آنان ک خاک را به نظر کیمیا کنن.. امر خداست ما اینطوری زندگی کنیم .. دو خط روضه و التماسِ دعا ‌.. دیدن بینِ بچه های فاطمه از همه بیشتر امام مجتبی بی تابه .. یه گوشه از خونه زانویِ غم بغل گرفته .. هر کاری میکنن آروم نمیشه ..آقا ، شما بزرگه بچه های فاطمه ای شما هم باید باباتُ آرام کنی همه داداشتُ و هم خواهراتُ .. اینا هم داغ دیدن آخه چرا اینطوری گریه میکنی فرموده باشد آخه اینا که تو کوچه نبودن ...* بردم پناه هرچه به دیوار بیشتر او پیش تر رسیدُ رَهم بیشتر گرفت قدم نمیرسید که خود را سپر کنم .. همرنگ صورت تو شده رخت ماتمم @majmaozakerine ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
ز بی محلی همسایه های این کوچه دلم گرفته شبیه هوای این کوچه حسن بگو پسرم جای امن می بینی؟ کجا پناه بگیرم، کجایِ این کوچه؟ رسید، چشم خودت را ببند دلبندم که پیر می شوی از ماجرای این کوچه بیا عزیز دلم تا به خانه راهی نیست خدا کند برسیم انتهای این کوچه قباله ي فدکم را به من بده نامرد نزن، بترس کمی از خدای این کوچه خدا کند که علی نشنود چه می گوئی که آب می شود از ناسزای این کوچه *تمام غصه ي بي بيِ دو عالم فاطمه، غربتِ علي است، اما ببين علي چي داره ميگه:...* نفس به سينه ي من در شماره افتاده به خاك تيره مرا ماه پاره افتاده به روي سنگِ مزارِ منِ غريب بنويسيد كه ماه پاره ي من با ستاره افتاده به وصف غربتم این قصه بس که با سیلی ز گوشِ همسرِ من گوشواره افتاده
وای از مدینه و وای از کرب و بلا وای از پشت در و گودیِ قتلگاه می سوزه خونه ای که مثل بهشته ​​میخ در بود و پر و بال فرشته الهی بشکنه دست اون کسی که توی نامه اش به معاویه نوشته قدم قدم، توی کوچه تا دَم در  اومدم نرسیده بی هوا لگد زدم، لگد زدم صدای ناله ی زهرا، میونِ شلوغی گم‌ شد ضربه ای که زد به پهلو، ضربه ی دوازدهم شد وای از مدینه و وای از کرب و بلا وای از پشت در و گودیِ قتلگاه ناله می زنم من از ناله ی زهرا گریه می کنم من از گریه ی زینب اگه تو مدینه این خونه نمی سوخت نمی سوخت تو کربلا خیمه ی زینب رنج و عذاب، بمیرم برای زهرا و رباب یکی تو کوچه یکی بزم شراب، بزم شراب نمیدونم چی بگم از، حال و روز این دو مادر دیگه گهواره ی محسن، میرسه به علی اصغر وای از مدینه و وای از کرب و بلا وای از پشت در و گودیِ قتلگاه الف قامتشون شبیه داله پُر شده چادرشون از گُلِ لاله ماجرای فدک و ضربه ی سیلی ای خدا شد ارث زهرای سه ساله موشو گرفت، ساربان به زور النگو شو گرفت قوت چشمای کم سوشو گرفت، موشو گرفت شبیه پدربزرگش، با طناب دستاشو بستن شبیه مادر بزرگش، دیگه پهلوش شکستن نفسم اگه باز، به گلو برسه کاری می کنم صِدامَم به عمو برسه که بیاد به حسابِ عدو برسه آتیش دامنم نزدیکه به مو برسه همونی که ازم، پدرم رو گرفت با یه عده حرومی دور حرم رو‌گرفت تو نبودی به زور، معجرم رو گرفت اومدم فرار کنم موی سرم رو گرفت ــــــــــــــــــ
به در بگو دیوار بشنوه این روضه رو صد بار بشنوه ضربان قلب محسن و خدا کنه مسمار بشنوه تو خونه ریختن بی اجازه منو ببخشید روضه بازه اومده فضه واسه تشییع جنازه گُر گرفته چادرِ فاطمه، وای وای وای به زمین که می خوره فاطمه، وای وای وای نفسش می بُره فاطمه، وای وای، وای اونی که آتیش تو مُشتشه یه لشکر از هیزم پُشتشه یه جوری زد که در بشکنه فاطمه تو خونه اش کُشته شه چادر زهرا رو زمینه کی فکر می کرد که تو مدینه فاطمه پهلوش بشکنه حیدر ببینه پشت در اِنقده فریاد زدن، وای وای واي مادر و تا که در افتاد زدن، وای وای واي سر مادر حسین داد زدن، وای وای وای اینا می خوان زهرا خسته شه تا دستای مولا بسته شه تو کوچه ها قنفذ اومده اون چیه که توی دستشه تاریخ گواهه این مَصافه سند برا این اعترافه کُشتنِ زهرا گردن ضرب غلافه کوچه ها شده عجب مقتلی، وای وای وای فاطمه رسید به مولا ولی، وای وای وای زدنش جلو چشای علی، وای وای وای ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄