eitaa logo
عزیزم حسین♥️
4.4هزار دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
10.4هزار ویدیو
161 فایل
ا ﷽ ا تکثیر و نشر کانال🙏 تکثیر عشق ناب علوی،حسینی است❤️💚 عشق را باید همی تکثیر کرد👌 ای عشق سربلند که برنیزه میروی ازحلقه کمندتو راه گریز نیست کانال های ما: حسینی، محبتی : @azizamhosen روضه،مقتل: @yaraliagham علمی،حدیثی: @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦• سنگ دیوار تو ... روضه و توسل ویژۀ شهادت حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام _ سیدمجیدبنی فاطمه•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ یا امام رضا! دوباره اومدم من فقط پیش شما زانو زدم میدونم خودم که چیزی ندارم ولی من گدایی رو خوب بلدم گُم میشم بین حریمِ حرمت پَر می گیرم از نسیم حرمت منُ خوب میشناسی آقا که منم از گداهای قدیم حرمت رأفتِ تو رشته ی نجاتمِ عشق تو بهونه ی حیاتمِ هر کجای حرمت رو میبینم همه یادآورِ خاطراتمِ دل شکسته ها دارند نشونیتُ نشونِ مرقدِ آسمونیتُ هر کی یه بار بیاد به دیدنت حتما حس می کنه مهربونیتُ یه دفعه هم نشد کسی رو رد کنی تو جوابمُ ندی و رد کنی شفا دادن که برا تو چیزی نیست مرده زنده میشه تو مدد کنی سنگ دیوار تو تکیه گاهمِ هر چی تو بخوای همون صلاحمِ جایی رو جز حرمت نمیشناسم حرمی که آخرین پناهمِ یا امام رضا....یا امام رضا.... ↫ ﴿ بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
/ و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۹ به نفس حاج میثم مطیعی•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● کجا بودید؟! با ناسزا بچه‌ها رو که می‌ بردن... سر روی نیزه‌ها رو که می‌بردن... با گریه گوشواره‌ها رو که می‌بردن... گدا مگه جز تو کیو داره یا ثارالله وابن ثاره چشام فقط برا تو می‌باره یا ثارالله و ابن ثاره یا ثارالله و ابن ثاره *روضه من دیگه تمومه...روضه فقط یک کلامِ...آقای ما رو کشتن...خواهرش رو به اسیری بردن...غریب کشتنش...تنها بود...یاوری براش نبود...زنازاده ها کشتنش..." اَلسّلام علی قتیلِ اولادِ بغایا..."شب آخره...نوکری ما رو امضا کن...وگرنه دنیا و آخرت رو با هم باختیم...* چقد خوبه... اگه یه شب حسین منو دعا می‌کرد صداش که میزدم خودش نگاه می‌کرد منو به اسم کوچیکم صدا می‌کرد چقد خوبه دلم پر از تپیدنِ حسین باشه یه شب سرم رو دامنِ حسین باشه نگام به روضه خوندنِ حسین باشه نمونده جز گریه برام چاره یا ثارالله وابن ثاره... میدونم این گریه اثر داره یا ثارالله وابن ثاره... یا ثارالله و ابن ثاره... حسین جانم... ماها کجا و غصّه‌ی تو رو خوردن از سرمون زیاده اسمتُ بردن الهی روزیمون بشه برات مردن حسین جانم از مادرت بخواه قبول کنه از ما خودش اجازه داد که جاری شه اشکا دسمتونُ گرفت و گفت بیاین اینجا *با روضه حضرت زهرا شروع کردیم...با این روضه هم تموم می کنیم...با روضه وداع امیرالمؤمنین..."فَلَمّا نَفَدَی یَدَهُ مِن تُرابِ القبر..."وقتی دست از خاکِ زهرا کشید،دست ها رو به هم زد...خاک ها رو از دست افشاند..."هاجَ بِهِ الحُزن..."غم و اندوه به دل علی هجوم آورد..."وَ ارسَلَ دُموعَه عَلی خَدَّیه..."شروع کرد های های گریه کردن...همه بگید یا زهرا...* حسین جانم از مادرت بخواه قبول کنه از ما خودش اجازه داد که جاری شه اشکا دسمتونُ گرفت و گفت بیاین اینجا بچه به جز مادر کیو داره؟! یا ثارالله وابن ثاره... اشک مارو مادر خریداره یا ثارالله وابن ثاره... : رضا یزدانی *به یاد اون مادری که امروز عصر آمد گودیِ قتلگاه...صدا زد "بنی‌..بنی‌..قتلوک...ذبحوک‌...و من الماء منعوک..."وقتی که سنان بن انس اراده کرد سر رو بِبُره...آخرین جمله ای که اباعبدالله در این دنیا شنید این بود "وَ اِنّی لَاَحتَضُّ رأسَک..."سر تو رو می بُرم... و می دانم که پدر و مادرت بهترین پدران و مادرانند...حسین...حسین...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•ای باغ حُسن دست... روضه و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس سیدمجید بنی فاطمه •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● اول به نام عشق به نامت به نام حُسن ما که تَحَیُّریم همه در مقام حُسن روی تو حَسن خوی تو حَسن ای تمام حُسن نامت حَسن شده که باشی امام حُسن دلدادگان نام توییم از قدیم ها هم نام مجتباست کریمِ کریم ها ای ذوالفقار منتظر در نیام تو ای قبلۀ نرفته به بیت الحرام تو آیینه ی تمام قدِ ده امام تو روزِ ظهور آید و رُکنِ قیام تو آری جهاد معنی ذکر قنوت توست فریادِ مهدی ات ز حدیثِ سکوت توست آه ای غریب! از وطنت دور بوده ای در بندِ حلقه های زر و زور بوده ای در خانه ات اگر چه که محصور بوده ای خورشید اسیرِ بند نشد، نور بوده ای زندانِ تنگ خانه ات آری حرای توست دیدیم سامرا همه اش کربلای توست ای دل ز داغ غربت آقا چه می کنی آتش میانِ سینه ی مولا چه می کنی دنیای بی امام، تو حالا چه می کنی ای سَم! به جانِ زاده ی زهرا چه می کنی آه ای غریب داغِ تو تا بی کرانه رفت دشمن به زهرِ خود جگرت را نشانه رفت *همچین که گوشه کنار محفل داری گریه میکنی، زیر لب بگو: یابن الحسن! ماه صفر تموم شد، بعضیا زود لباس سیاه شون رو درآوردن، اما من نگه داشتم، گفتم شب شهادت بابات میام، نکنه غافل باشم، امام زمانم شهادت باباش گریونه، من لبم خندون باشه، آقا جان سرت سلامت...* ای باغ حُسن دست خزان کرد پرپرت هر آنچه داشت دشمنت آورد بر سرت از زهر کینه آب شده جسم اطهرت گفتند تشنه لب شده ای روز آخرت گفتی به زیر لب تو در آن لحظه یا حسین ای تشنه لب تر از همه ی تشنه ها حسین لب تشنه بود سنگ به لبهای او زدند دستی به آیه های خدا بی وضو زدند نیزه به رویِ مخزنِ راز خدا مگو زدند با خنجری که کُند شده بر گلو زدند کردند بی ملاحظه با آن بدن چکار میخواهد این تنِ پُرِ نیزه کفن چکار *قربون مظلومیت برم آقا، حرمت رو خراب کردند، بازم شیعه ها، ایرانیها، عرب وعجم نداره، همه آمدند براش زود بارگاهش رو درست کردند... الهی برات بمیرم، ما دوتا حَسن داریم، یکی حرم داره، یکی یه سایه بون هم بالا قبرش نداره... وقتی امام حسن عسکری رو زهر دادن، تاریخ میگه: رعشه به بدن حضرت انداخت، میلرزید بدن، غلامش رو صدا زد: برو تو حجره جگر گوشه ی من مهدی رو بگو بیاد، میگه: وارد حجره شدم دیدم یه آقازاده صورت رو خاک گذاشته داره مناجات میکنه، برا باباش دعا میکنه، گفتم آقازاده باباتون صداتون میکنه، همچین که صورتش رو از روی خاک برداشت، چهره پر از نور بود...اومد کنار بابا، بله باباجان! صدا زد: پسرم! تشنه ام... حجت بن الحسن! سرت سلامت آقا، کجا برا بابات مجلس عزا گرفتی؟ اگه ما بشنویم یکی سر قبر بابامون رفته، یه خوره آب ریخته دوتا خرما پخش کرده، هرجا ببینمش احترامش میکنیم، میگیم این کسی که یه کاری برای قبر بابامون کرده... یابن الحسن! این مَردم برای بابات اومدن زار می‌زنند، امشب آقا یه نگاهی بکن. تاریخ میگه امام زمانِ من وشما کاسه ای رو آب کرد جلوی دهان بابا می‌گرفت، اما اینقد بدن رعشه داشت، نمیتونست آب رو بخوره، هی این لبِ کاسه ی ظرف آب به دندون حضرت می‌خورد.... آقا میدونم نتوستی درست آب بخوری، اما هرجوری بود آقازاده ات آب رو جلو دهانت گرفت، من بمیرم برا جَدِّ غریبت، گفت: آب دارن میبرن برا حسین تو گودال، بدن زخمی، لبا مثل دوتا چوب خشک بهم میخوره، گفتن: الان به حسین آب میدن، اما دیدن نامرد آب رو می‌ریخت رو زمین، می‌گفت حسین من این آب رو میریزم اما نمیزارم قطره ای به لبهات برسه...* هرچه ميگفت كه من تشنه لبم، سنگ زدند ناله اش در دل كوفي اثري داشت نداشت ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•آه سلمان چقدر دلگیرم.. / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ کربلایی حسین رجبیه •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● تابِ تب نای ناله نیست مرا جان ندارم به مرگ بسپارم منعم از گریه کرده اند ولی کم نشد اشک هایِ بسیارم آه سلمان چقدر دلگیرم بی قرارم عجیب بی تابم صورتم درد میکند سلمان مدتی هست که نمی خوابم آه سلمان تو محرم مایی گوش کن ماجرایِ دردِ مرا باز شد بابِ زن زدن وقتی بست تقدیر دستِ مرد مرا آه سلمان تو که خبر داری گرچه بسیار دیده ام صدمه دست بر معجرم نبردم چون همه نابود میشدن همه آه سلمان قبول داری که حق ما اینهمه عذاب نبود بازوی من نمی شکست اگر دورِ دست علی طناب نبود آه سلمان چه روزِ سختی بود عشق آن روز مُرد در کوچه رازِ دستار بستنم این است به سرم ضربه خورد در کوچه .. آه سلمان هنوز در عمرت طعم سیلی چشیده ای یا نه!؟ استخوان شکسته داشته ای؟! دردِ پهلو کشیده ای یا نه!؟ آه قنفذ چه بی ادب شده بود سخنش نیش دار بود و درشت دومی یک لگد به در کوبید پسرِ سوم علی را کشت آه این روزها به رویِ علی طعنه شمشیر میکشد سلمان تا که نام مغیره می آید بازویم تیر میکشد سلمان آه سلمان علی غریب شده ست من چگونه بدونِ غم باشم هدف زندگیِ من این بود پیش مرگش فقط خودم باشم آبروی مدینه را برده چادرِ خاکی عیال علی شوهرم دید که کتک خوردم من بمیرم برای آل علی *تا پای مرگ دخت نبی را مغیره زد ای كاش بین كوچه دگر مجتبی نبود هزار بار نگفتم نیا به دنبالم میان کوچه دویدن به تو نمی آید* به خدای علی قسم که من از غاصبین خلیفه بی زارم حقمان را چه ساده ناحق کرد سخت از آن خلیفه بیزارم نه که امروز تا قیامت هم دلخور از ساکنانِ آن شهرم جز کسانی که با علی ماندند من در این شهر با همه قهرم تا پای مرگ اهلِ مدینه مرا زدن ممنون این محبت و این مهربانیم ــــــــــــــــــ آتش از تاثیرِ خود شد شرمگین در حضور نور خاکستر‌نشین بود ناظر، چرخ با صدها نگاه در بر آن هالۀ خون خفته، ماه مادرش آمد، برای دیدنش دیدنش، بوییدنش، بوسیدنش یا رب! این فرزند دل‌بند من است؟ این سر خونین فرزند من است؟ خفته در خاکستر کنج تنور گشته آن مطبخ‌سرا، مجلای نور مه خود را هزاران مشتری دید ولیکن چهره اش خاکستری دید عجب خولی از آن شاه حجازی نمودی در جهان مهمان نوازی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net فاطی
🏴 🏴 🏴 🎤مداح :حاج سید مهدی میرداماد ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ حالا عباس کنارِ ابی عبدالله همۀ صحنه‌ها رو دیده همه لحظه‌ها رو دیده کنارِ همۀ بدن ها بوده، اصحاب رفتن، بنی هاشم رفتن .. برادرای عباس رفتن .. دل تو دلِ عباس نیست .. هی به خودش میگه چرا کاری نمیکنی، دیگه نتونست طاقت بیاره .. رفت محضرِ ابی عبدالله، تا به ابی عبدالله فرمود آقاجان سینه‌م دیگه سنگینِ، گفت آقا دیدم بچه ها دامن هاشونو بالا زدن شکم هاشونُ رو خاک گذاشتن .. دیدم درِ گوشِ هم میگن عمو عباس میره آب میاره، آقا اجازه بده برم .. دیگه نمی تونم بمونم .. تا گفت برم ابی عبدالله فرمود کجا میخوای بری؟! يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي .. تو علمدارِ منی .. عباسم إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِي .. حضرت فرمود عباسم اگه تو بری لشگرم از هم می پاشه .‌. من یه سوال دارم؛ کدوم لشگر!! دیگه برا حسین لشگری باقی نمونده .. نه اصحابی .. نه بنی هاشمی .. همه رفتن .. یعنی عباسم تو یه نفری یه لشکری برا من .. یه جمله بگم شبِ تاسوعاست .. ابی عبدالله هر بار از صبحِ عاشورا میرفت تو دلِ میدان با خیالِ راحت مینشست بالاسرِ شهدا .. با شهدا حرف میزد، نجوا میکرد .. با خیالِ راحت؛ چرا!! چون دلش آرام بود عباس تو خیمه هست .. اما وقتی اومد کنارِ علقمه دیدن هی بر میگرده عقبُ نگاه میکنه .. دلواپسِ خیمه هاست .. نکنه بریزن سرِ زینب .‌. ای حسین .. گفت عباسم میخوای بری برو ولی برا جنگیدن نه .. عباسم برا بچه هام آب بیار .. عباسم رباب منتظرِ .. بچه ها منتظرن .. گفت عباسم رسیدی کنارِ نهر آب یه تکبیر میگی من صداتُ بشنوم .. یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ .. مشکُ پر آب کردی یه تکبیر بگو من صداتُ تو میدان بشنوم .. برگشتی به خیمه ها یه تکبیرِ دیگه بگو منم از میدان برگردم .. جدا شدن از هم .. همۀ شهدا وداع دارن،فقط اباالفضل با بچه ها خداحافظی نکرد .. خودِ ابی عبدالله نوشتن هفت مرتبه وداع کرد وداع با بنی هاشم، وداع با زن ها، وداع با بچه ها، وداع با سکینه .. چرا وداع نکرد؟! من میگم شاید باور نمیکردن عمو بر نمیگرده .. رفت، چه رفتنی، یا اباعبدالله .. کمک کنید با ناله هاتون .. بعضی نقل ها نوشتن تا رسید کنارِ شریعه فریاد زد الله اکبر .. ابی عبدالله تا صدای عباس رو شنید دلم یه ذره آرام شد .. داره میجنگه اما حواسش پیشِ عباسِ .. زود مشکُ مر آب کرد .. دوباره تکبیر گفت الله اکبر .. بعضیا میگن رجز میخواند انا ابن الحیدر الکرار .. هی میگفت انا ابنُ علی المُرتَضی .. انا ابنُ قَتال العَرب .. رحز میخواند صداش برسه به حسین .. آماده ای بگم یا نه .. دیگه از یه جایی به بعد صدای عباس نیومد .. آی حسین .. ابی عبدالله نگران شد اومد به سمتِ شریعه .. فهمید یه اتفاقی افتاده .. نزدیکه شریعه شد .. یه مرتبه شنید یکی میگه یا اخا .. داداش به دادم برس .. حسین .. فهمید عباسی که تا حال یه مرتبه نگفته برادر چی شد یهو لحنش عوض شد .. یه جوری خودشُ رسوند کنار علقمه .. تا رسید نگاهش به عباس افتاد «لمّا قُتل العبّاسُ بانَ الانکسارُ فِی وجهِ الحُسین علیه السلام» یه مرتبه دیدن رنگِ صورتش پرید .. دست به کمرش گرفت .. یا الله .. صدا زد عباسم کمرم شکست همه شنیدید دومین جمله گفت وَ انقَطَعَ رَجائِي .. امیدم ناامید شد .. وَ قَلَّت حِيلَتِي صبر از کفم رفت .. یه جمله دیگه ام گفت، بگم و از همه التماسِ دعا .. صدا زد وَ شَمُتَ بِي عَدوِّي .. پاشو ببین دشمن روش به حسین باز شده .. ببین دارن بهم ناسزا میگه .. پاشو ببین دارن به خیمه ها نگاه میکنن .. حسین .. اومد جلو .. وَ جَلَسَ عَلَی التُّرَابِ .. نشست کنار بدن وَ نَظَر الی عباس .. یه نگاه به عباس کرد .. هر شهیدی رو که رفت با یه دست سرِ شهید رو گرفت گذاشت رو پاش .. اما یه نگاه به سرِ عباس کرد .. دید یه دستی نمیشه این سرُ برداشت .. دیدن با دو دست این سرُ آروم بغل کرد، یه جوری با عمود زده بودن .. اینجا یه نفر دو دستی سر رو بغل کرد من یکی دیگه ام سراغ دارم یه دختر کوچولو تو خرابۀشام .. اونم دو دستی یه سرِ بریده رو بغل کرد .. دید لباش پاره پاره ست .. دندوناش شکسته ست .. رگایِ گردنش بریده‌ست .. حالا بگو حسین .. @majmaozakerine
|⇦•بهترین بندۀ خدا زینب... / و توسل به طفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده شب چهارم محرم۱۴۰۰ به نفس سیدمجید بنی فاطمه •✾• بهترین بندۀ خدا زینب هَلْ اَتیٰ زینب اِنَّما زینب ریشه صبر انبیا زینب زینبا و زینبا و یا زینب بانی روضه های غم زینب تا ابد مبتلای غم زینب گفت ای مصطفیِ عاشورا ای فدای تو زینب کبری تو علی هستی و منم زهرا پس فدای تمام پهلوها سر خواهر فدای این سر تو همه ما فدای اکبر تو گفت ای شاه ما اجازه بده حضرت کربلا اجازه بده جان این بچه ها اجازه بده جان زهرا بیا اجازه بده قبل از آن که سر تو را ببرند این سر خواهر تو را ببرند *نبینم غم رو صورتت نِشَسته حسین* هم هوای تو را به سر دارم به هوای تو بال و پر دارم از غریبی تو خبر دارم دو پسر نه دو تا سپر دارم زحمتم را بیا به باد مده اشتیاق مرا به باد نده *دوتا بچه هام قربون بچه هات، نبینم زانوی غم بغل گرفتی... الهی برات بمیرم زینب، بی بی هم مثل مادرش بود، پهلوش شکسته بود، بازوش ورم کرده بود، اما یه روز نگاه کرد دید علی زانوی غم بغل گرفته، گفت: علی جان مگه من مرده باشم اینقدر غریبانه کنج اتاق نشسته باشی... همون کار رو زینب هم کرد، صدا زد: داداش! نبینم غم رو صورت شما باشه، من تو دار دنیا همین دو تا بچه رو دارم، هم خودم و هم این دو تا بچم فدات آقا جان * در کَرَم سائلی بدست آور زین دو تا حاصلی بدست آور سپر قابلی بدست آور تا توانی دلی بدست آور دل شکستن هنر نمی‌باشد نظرت هم اگر نمی‌باشد *آخه بچه هاش رو عطر زد، سرمه کشید به چشمشون، موهاشون رو شونه زد، گفت: بروید جلو خیمه دایی اجازه بگیرید، بروید میدان، بچه ها خوشحال بودن، دل تو دلش نبود زینب گفت: الان میرن دایی بهشون اجازه میده، همچین که دید بچه ها برمیگردن اما لبخند رو لبشون نیست، حزن آلود تر اومدن مقابل مادر، سرشون مؤدب پایین... چی شده عزیزای من؟ گفتن: مادر رفتیم دایی اجازه نداد. یه مرتبه دیدن زینب با عجله از خیمه بیرون زد، اومد مقابل برادر، برادرم! نکنه زینب رو قابل نمیدونی؟ به خدا اگه تو اجازه بدی خودم شمشیر میگیرم میرم وسط میدان... ابی عبدلله فرمود: خواهرم شاید باباشون عبدالله راضی نباشه، گفت: نه حسین جان! وقتی میومدم عبدالله به من امر کرد، عبدالله به من سفارش کرد گفت: زینب جان اگه کار به جای باریک کشید، دوست دارم بچه هام قبل بچه های حسین برن جونشون رو فدای آقا کنن.... داداش اگه راضی نمیشی یه رمزی رو بلدم، گفت: حسین، جانِ مادرم... تا گفت: جانِ مادرم. گفت: بذار بچه ها آماده بشن
|⇦•نه اینکه نشد اشک چشمم... /روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس سیدمجید بنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ نه اینکه نشد اشک چشمم دوایت خودت خواستی مرگ باشد شفایت فدای صدای سلام نمازت چرا درنمی آید امشب صدایت غریبی نکن با غریبِ مدینه منم فاطمه یار درد آشنایت چه دنیای تلخی است دنیای بی تو برای منِ بی کَس و بچه هایت اگر ماندنت بسته بر خواهشم بود نگفتی چرا تا بیوفتم به پایت     *زهرا جان! نرو، علي رو تنها نذار، زودِ بچه هارو يتيم كني خانومم...*   به آتش زدی تا بمیری برایم عزیزم الهی بمیرم برایت *امشب همه داد بزنن برا بي بي، مي دوني چرا؟ آخه بچه هاي زهرا نتونستن برا مادرشون خوب گريه كنن...*     بببین حال آشفته ام را که زینب تسلّا به من میدهد در عزایت برو گرچه شرمنده ام تا قیامت از اینکه نشد جانم آخر فدایت برو مهربانم ولی مطمئن باش مرا میکُشد داغ تو در نهایت برای من و این یتیمان دعا کن اگرچه شکسته است دست دعایت برای دل من که باید ببینم از این پس در این خانه خالیست جایت     مصطفی متولی @majmaozakerine
|⇦•آه سلمان چقدر دلگیرم.. / و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ کربلایی حسین رجبیه •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● تابِ تب نای ناله نیست مرا جان ندارم به مرگ بسپارم منعم از گریه کرده اند ولی کم نشد اشک هایِ بسیارم آه سلمان چقدر دلگیرم بی قرارم عجیب بی تابم صورتم درد میکند سلمان مدتی هست که نمی خوابم آه سلمان تو محرم مایی گوش کن ماجرایِ دردِ مرا باز شد بابِ زن زدن وقتی بست تقدیر دستِ مرد مرا آه سلمان تو که خبر داری گرچه بسیار دیده ام صدمه دست بر معجرم نبردم چون همه نابود میشدن همه آه سلمان قبول داری که حق ما اینهمه عذاب نبود بازوی من نمی شکست اگر دورِ دست علی طناب نبود آه سلمان چه روزِ سختی بود عشق آن روز مُرد در کوچه رازِ دستار بستنم این است به سرم ضربه خورد در کوچه .. آه سلمان هنوز در عمرت طعم سیلی چشیده ای یا نه!؟ استخوان شکسته داشته ای؟! دردِ پهلو کشیده ای یا نه!؟ آه قنفذ چه بی ادب شده بود سخنش نیش دار بود و درشت دومی یک لگد به در کوبید پسرِ سوم علی را کشت آه این روزها به رویِ علی طعنه شمشیر میکشد سلمان تا که نام مغیره می آید بازویم تیر میکشد سلمان آه سلمان علی غریب شده ست من چگونه بدونِ غم باشم هدف زندگیِ من این بود پیش مرگش فقط خودم باشم آبروی مدینه را برده چادرِ خاکی عیال علی شوهرم دید که کتک خوردم من بمیرم برای آل علی *تا پای مرگ دخت نبی را مغیره زد ای كاش بین كوچه دگر مجتبی نبود هزار بار نگفتم نیا به دنبالم میان کوچه دویدن به تو نمی آید* به خدای علی قسم که من از غاصبین خلیفه بی زارم حقمان را چه ساده ناحق کرد سخت از آن خلیفه بیزارم نه که امروز تا قیامت هم دلخور از ساکنانِ آن شهرم جز کسانی که با علی ماندند من در این شهر با همه قهرم تا پای مرگ اهلِ مدینه مرا زدن ممنون این محبت و این مهربانیم ــــــــــــــــــ آتش از تاثیرِ خود شد شرمگین در حضور نور خاکستر‌نشین بود ناظر، چرخ با صدها نگاه در بر آن هالۀ خون خفته، ماه مادرش آمد، برای دیدنش دیدنش، بوییدنش، بوسیدنش یا رب! این فرزند دل‌بند من است؟ این سر خونین فرزند من است؟ خفته در خاکستر کنج تنور گشته آن مطبخ‌سرا، مجلای نور مه خود را هزاران مشتری دید ولیکن چهره اش خاکستری دید عجب خولی از آن شاه حجازی نمودی در جهان مهمان نوازی