زمزمه شب پنجم
بوی تن تو می ده بوی تن بابا رو
مثل بقیه تو آغوشت گرفتی مارو
به خاطر تو بهم می ریزم ای عمو من کربلارو
زنجیری انگار زده به پام خیمه
بعد از تو میشه قفس برام خیمه
بی تو من چطور آخه بیام خیمه
ممنونم از تو کردی به عمر یتیم نوازی
پیش چش من نخواه بیفتی جون ببازی
تونیزه و تیر دارم می بینمت که مشغول نمازی
شمشیرا واسه تو دردسر میشه
تا خنجر راهی به سمت سر میشه
دست من برای تو سپر میشه
تو قتلگاهت بمیرم آخه چه خبر بود
نیزه و شمشیر تا چشم می دید اون دور و بر بود
عمه رسیدم دیدم که جنگ صد نفر با یک نفر بود
قتلگاه شده قرار عبدالله
باباجون اومد کنار عبدالله
رو سینت میشه مزار عبدالله
#شاعر؛مهدی رحماندوست
واحد شب ششم
نشد آخر/زره هم قد
یل نجمه/به میدون زد
جای باباش/حسن اومد
میگه نجمه/بلا دور ازت مادر
می خوام باشی/شبیه علی اکبر
جای بابات/حسن باش توی لشکر
می خونم چهار قل برات قاسمم
داری می ری مثل بابات قاسمم
بابام داده/برام نامه
ببین اشکاش/به همرامه
خون بابام/تو رگهامه
بابام گفته/باید پابه پات باشم
جای بابا/تو میدون برات باشم
فدای تو/توی کربلات باشم
عمو جون می خوام مثل اکبر شم
منم ارباربا و پر پر شم
تنت له شد/زیر نعلا
کشیدی قد/روی خاکا
شده قدت/قد سقا
روی خاکا/گل پیکرت شد آب
توی خیمه/شده مادرت بی تاب
داری میای/روی دستای ارباب
چقدر شکل اکبر شدی قاسمم
تنت میشه از هر طرف دیگه خم
#شاعر؛مهدی رحماندوست
زمبنه شب هفتم
لالا تو خیمه قحط آبه/از بسکه تشنه اس نمی خوابه
شیش ماهه من بی قراره
لباش سفیده ناتوونه/فک نکنم زنده بمونه
حتی نای گریه نداره
مادرت پریشون لالایی لالایی
با دوچشم گریون لالایی لالایی
هی دعا می خونه لالایی لالایی
کاش بباره بارون لالایی لالایی
رفته عموجون آب یباره/کاش علی اصغر تاب بیاره
تا برسه زنده بمونه
از توی نخلا بابا اومد/بی عموجونم تنها اومد
دس به کمر داره کمونه
روی دست بابا وای اصغر وای اصغر
میشی ذبح عظما وای اصغر وای اصغر
روی نیزه مادر وای اصغر وای اصغر
می ری بین مردا وای اصغر وای اصغر
کاشکی نمی دید تورو مادر/رو نیزه هایی پیش اکبر
هنوز بمیرم تشنه هستی
برات می خونم باز لالایی/حالا که رو نی با بابایی
خوابیدی و چشماتو بستی
این غم ربابه واویلا واویلا
این براش عذابه واویلا واویلا
شیر داره ولی حیف واویلا واویلا
اصغرش تو خوابه واویلا واویلا
#شاعر؛مهدی رحماندوست
سبک:عمه سادات بیقراره
زمینه شب هشتم
خوش قد و بالا علی اکبر/ای یل لیلا علی اکبر
امید خیمه تویی بابا
شبه پیمبر علی اکبر/ثانیه حیدر علی اکبر
فرماتده لشکر سقا
ماه خیمه هایی ای اکبر ای اکبر
شیر کربلایی ای اکبر ای اکبر
تو علی یا زهرا ای اکبر ای اکبر
یا که مجتبایی ای اکبر ای اکبر
العطش تو منو کشته /منم مث تو بابا تشنه
سیراب میشی با دست جدم
شدم کنارت من زمینگیر/شدم بابا جون یه دفه پیر
تا شد علی جان دیگه قدم
پخشه پیکرت وای وای اکبر وای اکبر
چی اومد سرت وای وای اکبر وای اکبر
آینه شکسته اس وای اکبر وای اکبر
جسم پرپرت وای وای اکبر وای اکبر
عمه رسیده پاشو اکبر/دستشو برده سمت معجر
پاشو وگرنه من می میرم
کردم خضاب با خون اکبر/تا که نبینه اینجا خواهر
غصه اکبر کرده پیرم
پاشو قد بلندم وای اکبر وای اکبر
از تو دل نکندم وای اکبر وای اکبر
چیزی نیست بیارم وای اکبر وای اکبر
زخماتو ببندم وای اکبر وای اکبر
#شاعر؛مهدی رحماندوست
واحدشب هشتم
داری می ری/برو بابا
یه کم آروم/گل لیلا
به تو دوخته/چش صحرا
داری می ری/چشام مونده به راهت
برو بابا/خدا باشه همراهت
منو کشته/لب خشک جانکاهت
داری می ری کشته منو رفتنت
بلا دور باشه از تموم تنت
چشت کردن/بابا آخر
شده بسکه/تنت پرپر
علی اکبر/شدی اصغر
چی آوردن/روخاکا سرت اکبر
تنت ریخته/به دور و برت اکبر
نبینه کاش/تورو مادرت اکبر
تنت کم شده خیلی گشتم ولی
نشد پیدا چندتیکه از تو علی
پاهام دیگه/ندارن جون
گلوت رو بست/یه لخته خون
با اشک من/شدن خندون
تورو بردن/دیگه کاربابا نیست
بمیرم که/تت بابا یک جا نیست
جمت کردن/کار بابا تنها نیست
می چینم تنت رو میون عبا
تا برگردونم جسمتو خیمه ها
#شاعر؛مهدی رحماندوست
واحد شب نهم
با این قلبم/چکار کردی
سر خیمه/چی آوردی
میشد کاشکی/که برگردی
چیکار کردی/زدی جونمو آتیش
چیکار کردن /با تو لشکر بد کیش
همه می گن/چرا پس نیاوردیش
چه داغی گذاشتی رو دلهای ما
دیگه خم شده قد بابای ما
کمین کردن/توی نخلا
پر از تیر شد/تن سقا
پاشید جسمت/روی خاکا
باتیر مشک/تورو تا زدن عباس
دودستاتو/تتو نخلا زدن عباس
به جسم تو/چقدر پا زدن عباس
دوتا چشمتو خون پوشونده وای
دیگه جیزی از تو نمونده وای
تو بودی داشت/امان خیمه
پاشو دارن/میان خیمه
داره می ره/سنان خیمه
پاشو عباس/بریم باز حرم با هم
پاشو عباس/که قدم خمید از غم
چرا جسمت/شدعباسم انقدر کم
حرم بعد تو بی پناهه پاشو
نگاشون سوی خیمه گاهه پاشو
#شاعر؛مهدی رحماندوست
🌑◽️▪️◽️⚫️◽️▪️◽️⚫️
﷽
#نوحه
#روز_یازدهم
#سنتی
الوداع ای گلِ سرخ کرب و بلا نور چشم منی خسرو سر جدا
قسمت من شده ز غمت اشک و آه #همه جا کربلا همه جا نینوا
🌑🌑
از سرِکوی تو می روم قد کمان رأس آلاله ها بر فراز سنان
بر اسیری روان شده ام بی پناه #همه جا کربلا همه جا نینوا
🌑🌑
روی نیزه سرت ای عزیز خدا در برِ خواهرت شده انگشت نما
صوت قرآن تو شده هادیِ راه #همه جا کربلا همه جا نینوا
🌑🌑
شد روان قافله همه با اشک و آه جان من مانده در گودیِ قتلگاه
بسته دست مرا از جفا این سپاه #همه جا کربلا همه جا نینوا
🌑🌑
مست قرآنِ تو عازمم از برت سایه ی محملم شده جانا سرت
شب تار مرا کرده روشن چو ماه #همه جا کربلا همه جا نینوا
😭😭😭
#موضوع: روز_یازدهم
#سبک: همه_جا_کربلاست
✍#شاعر: موحد
🎧#مداح_اهلبیت(ع)
🎤#استاد_حاج_پیرزاده
👌#پیشنهاد_دانلود
#التماس دعای فرج
#اجرای_سبک
1401/5/18
🌑◽️▪️◽️⚫️◽️▪️◽️⚫️
نوحه سینه زنی یا زنجیر زنی
یک اربعین بر روی نی دیدم سرت را
دیدم که زخمی کرده نیزه حنجرت را
یک قافله با سوز و اشک و آه آمد
برخیز و بنگر حال و روز لشکرت را
با ظرفی از آب آمده تا که ربابه
سیراب گرداند علی اصغرت را
برخیز ای نور دو چشمم ای برادر
تا که کمی آرام سازی همسرت را
بگذار تا شرح سفر با تو بگویم
بشنو کمی از غصّه های یاورت را
از کوفه و شام بلا ای داد بیداد
رنج اسارت پیر کرده دلبرت را
وقتی گذر دادند ما را بین مردم
دیدم سر نی گریۀ آب آورت را
دیدم ز بام خانه طفلی خیره سر با
سنگی نشانه رفته چشمان ترت را
رقّاصه های شهر را آورده بودند
تا در بیارند اشک چشم خواهرت را
تهمت زدند و خارجی خواندند ما را
آتش زدند آن جا دل غم پرورت را
آن جا نمی دانی چه زجری می کشیدم
وقتی که نان می داد شامی دخترت را
با هر صدای خیزرانی که می آمد
من می شنیدم ناله های مادرت را
چشم علمدار حرم را دور دیدند
ور نه به عنوان کنیزی گوهرت را ... !
جا مانده گنج سینه ات کنج خرابه
با خود نیاوردم گل نیلوفرت را
این ها همه یک گوشه ای از ماجرا بود
تازه نگفتم روضۀ انگشترت را
✍#شاعر..محمد فردوسی
سبک واجرا مجنون الحسین
🎧#یارمرادی
🥀🥀🥀
فاطی
|⇦•از بس که حُسن نام تو شد...
#روضه و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده ماه صفر۱۴۰۰ به نفس حاج امیر کرمانشاهی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
از بس که حُسن نام تو شد مشق جوهرم
عطر بقیع میوزد از باغ دفترم
شوق بهشت سهم بقیه، ز من مخواه
از گندم مزار شما ساده بگذرم
مسکین، یتیم، اسیر، همه زود آمدند
مثل همیشه در صف این خانه آخرم
*چهخونه ای ،چه آقایی، چهکریمی، قربونت برم آقا ...دیدی یه مشکلی برات پیش میاد فکر میکنی میگی
این مشکل رو با کی درمیون بذارم؟ به اون آدمِ نزدیک زندگیت فکر میکنی، باز میگی اصلا بهش بگم؟ نگم؟ نکنه بهش بگم فکری با خودش بکنه؟ نکنه روم رو زمین بندازه؟
اما من همین قدر میتونم برات بگم هرکسی تو زمان امام حسن مجتبی تو مدینه زندگی میکرد، هروقت به مشکلی برمیخورد خیالش راحت بود، میگفت: میرم پیش کریم اهل بیت مشکلم رو حل میکنه، دوست و دشمنم نداشت، أغوشش همیشه به روی همه باز بود .
تو قیامت میگن: اصحاب امامحسین کجان؟ یه جمعیت عظیمی بلند میشن، میگن اصحاب امام حسن کجان ؟ یه جمعیت کمی بلند میشن...
میخوام غربت رو بدونی، تو مدینه وقتی امامحسن رو میدیدن از مرکب پیاده نمیشدن، از رو مرکب میگفتن: "السَّلام عَلَیکَ یا مُذِلَّ المُؤمنین"...
اینقدر سائل عطا میکرد، که سائل می موند، اصلاً باورش نمیشد، در تاریخ أوردن یه روزی از صبح تا شب صدقه و هدیه میداد به سائلهای مختلف، هرچی داشت عطا میکرد، شب یه سائلی اومد، گفت: بده آقا! در راه خدا، حضرت فرمود: هرچی داشتم از صبح دادم، همین کفش ها مونده برام، اینارو بدم بهت برو بفروش...
دیدی میگن: فلانی به داداشش رفته؟ تو گودال از حسین همه چی رو بردن، عبا، عمامه، کلاه خود،رِدا،کفش هاارو بردن، ساربان اومد دید دست خالی مونده، انگشت و انگشتر رو برداشت .....*
نقش است بر کتیبهی خلقت، هُوَ الکَریم
ثبت است بر جریدهی عالم، هُوَ الکَریم
من خواب دیدهام پس از آبادی بقیع
نذر ضریح توست النگویِ مادرم
آنقدر حلقه بر در این خانه کوفتم
حالا خودم کُلونِ قدیمی این درم
گفتند سائلان که پس از تو کجا رویم
گفتی که این شما و سرای برادرم
حسین جان ...حسینجان ...
اینها دو واژهاند که با هم غریبهاند
بر صفحه چون دو خط موازی: حسن، حرم
حسن جان ...
#شاعر میلاد حسنی
•
گناهامُ ندید گرفتی...
#سینه_زنی ویژه پیاده روی #اربعین اجرا شده ماه صفر۱۴۰۰ به نفس حاج میثم مطیعی
●━━━━━━───────
گناهامُ ندید گرفتی،انگار ازم بدی ندیدی
تا که دیدی دلم شکسته،بازم به داد من رسیدی
گرچه برا تو کم گذاشتم،از خوبا راهُ من جدا بود
روضه ولی همیشه واسم،راهِ رسیدن به خدا بود
حاجتِ هرشبم .. اربعین کربلا بودنه ..
دعوتم میکنی .. من هنوزم دلم روشنه ..
بی سر و سامان توام یاحسین
دست به دامان توام یاحسین
بر سر نی زلف رها کرده ای یاحسین
با جگر شیعه چه ها کرده ای یاحسین
زهرۀ منظومۀ زهرا حسین یاحسین
کشتۀ افتاده به صحرا حسین یاحسین
بگیر ازم هرچی که خواستی،ولی ازم نگیر غمت رو
نفس زدن تو هیئتا رو، بودنِ زیرِ پرچمت رو
دلم خوشه که تو رو دارم،حالِ دلم بی تو خرابه
دنیایی که حسین نداره،یه لحظه شم برام عذابه
روشنیِ دلم .. از همین اشکِ تو روضه هاس ..
روسفیدیِ من .. از سیاهیِ شال عزاس ..
عاقبت این عشق هلاکم کند یاحسین
در گذر کوی تو خاکم کند یاحسین
آقا دعام کن که تو راهِ،کسی به جز شما نباشم
یه کاری کن حتی یه لحظه،از شهدا جدا نباشم
دلم میخواد برات بمیرم،از این میترسم که نتونم
دعا کن آقا بیشتر از این،از شهدا عقب نمونم
مثل اون عاشقا .. تا ابد میمونم باحسین ..
تا دم آخرم .. با شهیدا میگم یاحسین ..
تربت تو بویِ خدا میدهد یاحسین
بویِ حضورِ شهدا میدهد یاحسین
مشعر حق عزم منا کرده ای یاحسین
کعبۀ شش گوشه بنا کرده ای یاحسین
#شاعر علی اکبر رهیده
ــــــــــــــــــ
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#حاج_میثم_مطیعی
#ویژه_ایام_صفر
#اربعین
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
🍃🌷﷽🌷🍃(غلام قنبرم):
#سرودولادت_پیغمبراکرم_وامام_صادق_ع
🎼#سبک_اخبار_سراسری
#هدیه_ی_بزرگ
♻️♻️♻️♻️
✅بنداول
هدیه ی بزرگ خالق سرمد
صل علیک یا حضرت احمد(ص)
توهستی متین و امین و طاها
مصطفایی اباالقاسم محمد(ص)
♻️
عشق ماسوایی رسول دوسرایی
برای عوالم. خاتم الانبیایی
♻️
یا مولا (2)یارسول الله (ص)
🌹:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::🌹
✅بنددوم
مژده مژده بدید یا اهل العالم
فراری شد امشب غصه وماتم
شهرمکه شده امشب گل افشون
چون به دنیا اومد رسول خاتم
♻️
رسیده پیمبر رسیده خیر البشر
مادر ما امشب عیدی میده به نوکر
♻️
یا مولا (2)یارسول الله (ص)
🌹:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::🌹
✅بندسوم پیغمبر(ص)
نورِ باران اولوب عرش کبریا
شاد اولوبدی دل کل انبیا
گوز آچوب عالمه ختم مرسلین
نازل اولدی یِره رحمت خدا
لبلری شکردی،فخر ابوالبشردی
مثلی یوخ دنیادا،یگانه بیر گوهردی
♻️
یا مولا (2)یارسول الله (ص)
🌹:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::🌹
✅بندچهارم امام صادق(ع)
باز امشب مرغ قلبم شده عاشق
توی بهترین ساعات دقایق
پدر شد باقرالعلم خدا و
به دنیا پاگذاشت حضرته صادق (ع)
♻️
بهترین شب اومد امیرمکتب اومد
مژده به شیعه ها رییس مذهب اومد
♻️
یا مولا (2)امام صادق (ع)
🌹:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::🌹
✅بندپنجم امام صادق(ع) ترکی
جلوه ی نور حق گورسنوب عیان
غرق شور و طرب اولدی بوجهان
جبریل گول سَپور عرشیدن یِره
گلدی صادق شه زمین و زمان
قلبیمون صفاسی،شیعه لرون آقاسی
یا امام صادق،گوزلریوین فدا سی
♻️
یا مولا (2)امام صادق (ع)
💠💠5⃣2⃣7⃣💠💠
🌹:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::🌹
#شعرای_آیینی
#دوبندآذری_کربلایی_حسین_نیک_بین
#شاعر"کربلایی_مجید_مرادزاده
#سرودولادت_پیغمبراکرم_وامام_صادق_ع
#سبک_ازکودکی_هام
#بازم_دوباره_ماه_وستاره
🌷🌷🌷
✅بنداول
بازم دوباره ماه وستاره دارڹ مےخندڹ
بازم ملائڪ عرش و سمارو ریسہ می بندڹ
🌺
نبےاڪڕم نورمعظم آیاتہ توحید
اومده دنیا ماهہ دڸ آرا قبلہ ےخورشید
🌺
یڪ خبره تازه ے تازه
غوغاگره شہرحجازه
ڪہ نوه ی عبدالمطلب
چقدڕشیرین و دلنوازه
🌺
خوش آمدےیارسول الله
✅بنددوم
نسلش اصیلہ
ڪہ ازرب جلیلہ
ڪہ موندگاره
اسمش محمد
میشہ ڪہ ازسوے
ڪڕدگاره
🌺
حضرتہ جبریڸ
ازیڹ ولادت
خوشحال و شاده
بھشتیااز
جنت میارڹ
شراب وباده
🌺
هدیہ اے ازسوے خدایے
بہ ماسوا فرمانروایے
مربیہ موسےوعیسے (ع)
ختمہ تمومہ انبیایے
🌺
خوش آمدےیارسول اللہ (ص)
✅بندسوم امام صادق (؏)
توےمدینہ، مےپره امشب
ایڹ دلہ عاشق
اومدبہ دنیارییس، مذهب
حضرتہ صادق (؏)
🌺
مرغہ دلہ مڹ
بڕ دره خونش
میشہ یہ زائڕ
🌺
عیدےمی گیرم
امشب زدست
حضرتہ باقڕ
🌺
کودڪہ زیباے پڕازفضڸ
دشمنہ هڕرند و بد رذڸ
ازڪوچیڪیش چقدشبیهہ
بہ عموےزیباش ابالفضڸ (؏)
🌺
مولانا امام صادق (؏)
💠💠💠 ❌ 288⭕️💠💠💠
#شاعر:#کربلایی_مجید_مرادزاده
مناجات
امام زمان در روز جمعه
✍به قلم مریم صالحی مرزیجرانی
یه جمعه دیگه رفت وشب شد و آقام نیومد۲
طبیب این دل محزون و تب دارم نیومد
منم بی قرار،نیومد نگار
امون از این جدایی
بیا مهدی جان اباصالح کجایی ۳
چشام مونده به در یابن الحسن
دورت بگردم۲
بیا یک دم به بالینم آقا،داروی دردم
طبیب منی،حبیب منی
بیا دورت بگردم۲
بیا مهدی جان۲ اباصالح کجایی۳
ازین ترسم بمیرم روی ماهت رانبینم۲
خدا می دونه من عاشق شدم ای نازنینم
تو دامت منم،غلامت منم
دلم تنگه آقا جون ۲
بیا مهدی جان۲ اباصالح کجایی۳
اللهم عجل لولیک الفرج
#شاعر مریم صالحی مرزیجرانی
به نفس استاد
#کربلایی_سعید_صادقی
:
🌼🍃💥💕🍃💥💕🍃💥
🍃💥🍃
💥🍃🌼
💕
#سبک _خدا مهربونه
یار بی کسونه
🎤#کربلایی_سعید_صادقی
مژده که دختر ناز حضرت یارامد،یارامد،
حضرت معصومه آن دلبر و دلدار آمد،یار امد
عزیز بابا اومده معصومه
نوه طاها اومده معصومه
فرشته روی زمین معصومه
مهربونه و نازنین معصومه
دلم بیقراره
که مولود یاره
بارون ستاره
از ابرا میباره
یا معصومه خاتون ۴
👏👏👏
ملائک تو آسمون ریسه میبندن قدمش ،ایولله ایولله
چشمون ناز وقدوبالا شو بین ماشاالله ماشاالله
قربون ناز قدمهات معصومه
فدای اون قدوبالات معصومه
شب برکاته
چشمم کف پاته
دلم مبتلاته
کنیز باباته۲
یا معصومه خاتون۳
👏👏👏
کل زنون هلهله کن که روز دختر اومده ،ماشالله ماشاالله
عیدی میگیریم همه از آقا مون ایشالا ایشالا
خواهر سلطان اومده ماشاالله
رضا به ما عیدی میده ایشالا
دلم بی قراره
اسیر نگاره
تولد یاره
چشام انتظاره
یا معصومه خاتون ۴
👏👏👏
عمه صاحب زمون قدم به چشم ما زدی ،معصومه ،معصومه
اومدیم برات کربلا بدی معصومه معصومه
خیلی دوست داریم خانم معصومه
کنیزو نوکریم خانم معصومه
آقا صاحب زمون
میگم با دل و جون
چشم شما روشن
میخونیم براتون۲
یا مهدی
#شاعر:خانم مریم صالحی
💕
💥🍃🌼
🍃💥🍃
🌼🍃💥💕🍃💥💕🍃💥
:
🌼🍃💥💕🍃💥💕🍃💥
🍃💥🍃
💥🍃🌼
💕
#سبک _خدا مهربونه
یار بی کسونه
🎤#کربلایی_سعید_صادقی
مژده که دختر ناز حضرت یارامد،یارامد،
حضرت معصومه آن دلبر و دلدار آمد،یار امد
عزیز بابا اومده معصومه
نوه طاها اومده معصومه
فرشته روی زمین معصومه
مهربونه و نازنین معصومه
دلم بیقراره
که مولود یاره
بارون ستاره
از ابرا میباره
یا معصومه خاتون ۴
👏👏👏
ملائک تو آسمون ریسه میبندن قدمش ،ایولله ایولله
چشمون ناز وقدوبالا شو بین ماشاالله ماشاالله
قربون ناز قدمهات معصومه
فدای اون قدوبالات معصومه
شب برکاته
چشمم کف پاته
دلم مبتلاته
کنیز باباته۲
یا معصومه خاتون۳
👏👏👏
کل زنون هلهله کن که روز دختر اومده ،ماشالله ماشاالله
عیدی میگیریم همه از آقا مون ایشالا ایشالا
خواهر سلطان اومده ماشاالله
رضا به ما عیدی میده ایشالا
دلم بی قراره
اسیر نگاره
تولد یاره
چشام انتظاره
یا معصومه خاتون ۴
👏👏👏
عمه صاحب زمون قدم به چشم ما زدی ،معصومه ،معصومه
اومدیم برات کربلا بدی معصومه معصومه
خیلی دوست داریم خانم معصومه
کنیزو نوکریم خانم معصومه
آقا صاحب زمون
میگم با دل و جون
چشم شما روشن
میخونیم براتون۲
یا مهدی
#شاعر:خانم مریم صالحی
💕
💥🍃🌼
🍃💥🍃
🌼🍃💥💕🍃💥💕🍃💥
خزون شده بهارم،در حال احتضارم
آرزومه داداش بیای این لحظه ها کنارم
خسته و نیمه جونم،رفته تاب و توونم
به زیر لب رضا رضا،رضا رضا میخونم
کاشکی بشه داداش بیای
سر بذارم رو زانوهات
کاشکی بشه ببینمت
خیلی دلم تنگه برات
《رضا غریب الغربا
غریبه خواهرت بیا》
بند دوم
ای نور عینم ای یار،میرم خدانگهدار
از هجر تو ببین شده معصومه ی تو بیمار
افتاده بین بستر،بر روی خاک غربت
بیا که داره جون میده با یه دل پر حسرت
کاشکی میشد میومدی
زمین نمونه این سرم
آخه برای تو داداش
تنها منم که خواهرم
《رضا غریب الغربا
غریبه خواهرت بیا》
بند سوم
خسته ام از زمونه،اشک چشام روونه
اگر که خوب نگاه کنی قد منم کمونه
شبیه عمه زینب،پیکر پاره دیدم
تو راهه ساوه از غم برادرام خمیدم
ولی نرفت جلو چشام
سری به روی نیزه ها
برام نشد قم شام غم
سیلی نخوردم از جفا
از کعب نی حرفی نبود
نبود محله ی یهود
صورتمون نشد کبود
《آه و واویلا حسین
#شاعر
امیرحسین سلطانی
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
خزون شده بهارم،در حال احتضارم
آرزومه داداش بیای این لحظه ها کنارم
خسته و نیمه جونم،رفته تاب و توونم
به زیر لب رضا رضا،رضا رضا میخونم
کاشکی بشه داداش بیای
سر بذارم رو زانوهات
کاشکی بشه ببینمت
خیلی دلم تنگه برات
《رضا غریب الغربا
غریبه خواهرت بیا》
بند دوم
ای نور عینم ای یار،میرم خدانگهدار
از هجر تو ببین شده معصومه ی تو بیمار
افتاده بین بستر،بر روی خاک غربت
بیا که داره جون میده با یه دل پر حسرت
کاشکی میشد میومدی
زمین نمونه این سرم
آخه برای تو داداش
تنها منم که خواهرم
《رضا غریب الغربا
غریبه خواهرت بیا》
بند سوم
خسته ام از زمونه،اشک چشام روونه
اگر که خوب نگاه کنی قد منم کمونه
شبیه عمه زینب،پیکر پاره دیدم
تو راهه ساوه از غم برادرام خمیدم
ولی نرفت جلو چشام
سری به روی نیزه ها
برام نشد قم شام غم
سیلی نخوردم از جفا
از کعب نی حرفی نبود
نبود محله ی یهود
صورتمون نشد کبود
《آه و واویلا حسین
#شاعر
امیرحسین سلطانی
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🌹#ولادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🌹#مدح
🎤مداح :حاج حنیف طاهری
🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙
دوباره عشق سمت آسمان انداخت راهم را
نگاهی باز می گیرد سر راه نگاهم را
کدام آغوش بین خویش جا داده است ماهم را
که برگردانده امشب سوی دیگر قبله گاهم را
من امشب حاجی این قبله این قبله نما هستم
من امشب بنده ی مولایِ سُرِّ من رَاَی هستم
درون سینه ام انگار شور دیگری دارم
به لطف ساقی امشب در سبویم کوثری دارم
به دستی زلف یار و دست دیگر ساغری دارم
شرابی ناب از انگورهای عسکری دارم
من امشب عشق را تکرار در تکرار می خوانم
حسن جانم حسن جانم حسن جانم حسن جانم
وزیده از پگاهِ شهر پیغمبر نسیمی که
رسیده سال هایی قبل همراه شمیمی که
تمام شهر را پُر کرد آن فیضِ عظیمی که
خبر داده است باز از جلوه ی دست کریمی که
همان خُلق و همان خو در جمالش منجلی باشد
که مثلِ آن حسن، آرام جان این علی باشد
نگاهت چون مسیحایی ست که بر مرده ها جان است
که گاهی لرزه بر اندام مأموران زندان است
و یا ابری ست که در آسمان هم حکم باران است
بگو این چشم انسان است یا از آن یزدان است
تو هم جسمی و هم جانی، تو هم ابری و بارانی
صفاتت گفت یزدانی، خدایی یا که انسانی ؟
رکاب سامرا را گنبد زرد تو مروارید
حریمت کعبه ی آمال، قبرت قبله ی امید
گدایان هرکجا هستید، امشب هرچه می خواهید
دخیل عشق بندید از همان جا بر درِ خورشید
اگر که سائل شهر مدینه مجتبی دارد
کسی چون عسکری را هم گدای سامرا دارد.
می آیی و برای مهدی ات دلداده می سازی
هزاران عاشق در دام عشق افتاده می سازی
ز اشک دیده ی چشم انتظاران جاده می سازی
برای امر غیبت شیعه را آماده می سازی
میان پرده، اسرار خدا را بی صدا گفتی
برای شیعیانت افضل الاعمال را گفتی
تو آن معنای پروازی که بی تو هیچ بالی نیست
زلال جاری باران لطفت را زوالی نیست
به جز درد فراق مهدی ات آقا ملالی نیست
یقیناً جای فرزند تو در این بزم خالی نیست
دعا کن تا که من هم جمکرانی باشم آقا جان
دعا کن تا ابد صاحب زمانی باشم آقا جان
اجازه می دهی امشب تو را ابن الرضا گویم
صفای مرقد شش گوشه ات را کربلا گویم
غریب سامرا ، از غربت یک آشنا گویم
برایت قصه ی یک مادر و یک کوچه را گویم
از آن ابری که زیر ظلمتش پوشاند ماهش را
از آن مادر که بین کوچه ها گم کرد راهش را
#شاعر محمد بیابانی
@ewwmajmamolodi
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
مناجات
امام زمان در روز جمعه
✍به قلم مریم صالحی مرزیجرانی
یه جمعه دیگه رفت وشب شد و آقام نیومد۲
طبیب این دل محزون و تب دارم نیومد
منم بی قرار،نیومد نگار
امون از این جدایی
بیا مهدی جان اباصالح کجایی ۳
چشام مونده به در یابن الحسن
دورت بگردم۲
بیا یک دم به بالینم آقا،داروی دردم
طبیب منی،حبیب منی
بیا دورت بگردم۲
بیا مهدی جان۲ اباصالح کجایی۳
ازین ترسم بمیرم روی ماهت رانبینم۲
خدا می دونه من عاشق شدم ای نازنینم
تو دامت منم،غلامت منم
دلم تنگه آقا جون ۲
بیا مهدی جان۲ اباصالح کجایی۳
اللهم عجل لولیک الفرج
#شاعر مریم صالحی مرزیجرانی
به نفس استاد
#کربلایی_سعید_صادقی
75.4K
#حضرت_معصومه علیها سلام
#نوحه سینه زنی
#اشعار_جدید_۱۴۰۰
🍀◾️▪️🌾🍀◾️▪️🌾
من که از داغ رضا ، غرق اندوه و غمم
سوز دل داغ رضاست ، نه از این عمر کمم
در کجایی ای برادر جان دلم پاره شده _از غم هجران تو این خواهر آواره شده
غم نصیبم ای رضا
من غریبم ای رضا ۲
با هزاران ارزو ،سوی تو کردم سفر
قاصدی کو ای خدا ،از رضا آرد خبر
در غریبی خواهرت در رنج و درد و غم اسیر _ داغ هجرانت برادر خواهرت را کرده پیر
غم نصیبم ای رضا
من غریبم ای رضا ۲
تو خراسانی من _شهر قم بیمار شدم
شهر غربت یا اخا _ فرقتت تبدار شدم
کاش میگشتم موفق تا بیایم سوی تو _ترسم این است من بمیرم از فراق روی تو
غم نصیبم ای رضا
من غریبم ای رضا ۲
وقت مردن آمده ، دور و از شهر و وطن
شد دلم غرقاب خون _دوری و رنج و محن
جان دهم اینجا به یادت اشک غم ریزم اخا _یاد زینب میکنم از بیکسی اش کربلا
غم نصیبم ای رضا
من غریبم ای رضا ۲
من شدم مهمان این _مردمان با خدا
رحمت حق باد و بر _این دیار با وفا
من کجا و ان مصیبات عزیز مصطفا _سر به نی دیده بسی زینب بگو هردم (صفا )
غم نصیبم ای رضا
من غریبم ای رضا ۲
#شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی
|⇦•دست در دستِ حَسن بود..
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس حاج امیر کرمانشاهی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
دست در دستِ حَسن بود که بیرون آمد
مِهر با ماه از اشراق مدینه سر زد
سوی مسجد به شُکوه و عظمت گشت روان
گوییا حیدر کرار رَوَد در میدان
نه به کف دشنه و نه خنجر و تیغ و عَلَمی
قصد کرده است کند فتح فدک را به دمی
گام مردانه ي او لرزه به عالم انداخت
گرد و خاکِ ره او خیبر دیگر می ساخت
کوچه ها گرمِ تماشای خداوند جلال
عرش در زیر قدمهاش رسیده به کمال
خطبه آغاز شد و با سخنش شد محشر
ذوالفقار آخته انگار علی در خیبر
محضر هیبت او کوه اُحد زانو زد
آسمان سجده به خاکِ قدم بانو زد
بانگ زد دست از این خواب گران بردارید
هر چه دارید همه از من و حیدر دارید
سر این سفره اگر روزیِ خود را بستید
همگی ریز خورِ حیدر و زهرا هستید
گردش چرخ فلک نیز به دستان علی است
در رگ ریشه زهرا به خدا جان علی است
اگر از بند به بند تن من جان برود
نگذارم که علی بی کَسِ تنها بشود
حُرمتِ نان نمک، حق علی بود علی
غرض از باغ فدک، حق علی بود علی
آنچنان تیغ کلامش نفس از دشمن بُرد
عاقبت پرچم حیدر به سَرِ مسجد خورد
تا شنیدند حقیقت به رهش افتادند
با خجالت فدکِ فاطمه را پس دادند
حسنش بود که تکبیر مُکرر می گفت
ون یکاد از نَفَسِ حضرتِ مادر می گفت
آفرین بر تو و بر خطبه تو مادر من
همه دیدند چطور آمده قرآن به سخن
گرچه زن بود ولی نیست چو او مرد غیور
کوچه ها از قدمش پرشد از احساس غرور
ناگهان سایه ي یک پَست به دیوار افتاد
بند بندِ فَلَک از دست ستم شد فریاد
تیره شد کوچه و در شهر سکوتی پیچید
دست شب رنگ سیاهی به رُخ دهر کشید
کوچه ی تنگ و دلی سنگ، خدا رحم کند
صورتِ حوریه و جنگ خدا رحم کند
می وزید از دل کوچه خبری سرخ، کبود
دیده ای تنگ حرامی به فدک دوخته بود
دوربر را نظری کرد نباشد خبری
یا مبادا که از این ره گذرد رهگذری
هر چه مادر به عقب رفت عدو پیش آمد
عاقبت تکیه به ناچار به دیواری زد
ناگهان سایه ي دستی روی خورشید افتاد
پسرش سینه سپر کرد مقابل استاد
جگر شیر حسن داشت ولیکن افسرد
دستی از روی سرش رد شد بر مادر خورد
ضربه ای از دو طرف بود و خسوفی پر درد
رحم بر بی کسی فاطمه دیوار نکرد
آنچنان زد که فَلَک پر شده از ناله چنین
همه گفتند به هم عرش خدا خورد زمین
تلخ این بود حرامی به خودش می بالید
تلخ تر این که به اشک حسنش می خندید
با تمسخر نظرش سوی حسن تا افتاد
پاره ها ی فدک فاطمه را دستش داد
گفت این حق شما خنده کنان رفت که رفت
با غرور از ستمش نعره زنان رفت که رفت
مانده باقی حسن و فاطمه و بقیه راه
دو قدم گریه و اشک و دو قدم ناله و آه
با پر بال وشکسته نفسش بند آمد
نَفَسِ همقدم و هم نفسش بند امد
راه میرفت و به لب داشت به زحمت سخنی
حسنم حرفی از این قصه مبادا بزنی
راه کوتاه ولی کم نه از این فاصله شد
هر قدم روی زمین خوردن او مسئله شد
بذر ظلمی که در آن کوچه غمِ دشمن کاشت
حاصلش عصر دهم لشگر کوفی برداشت
برگ گُل از ستم و سیلی و غارت پژمرد
دست نامحرم کوفی به پَرِ معجر خورد
#شاعر موسی علیمرادی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
|⇦•نه اینکه نشد اشک چشمم...
#قسمت_دوم/روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس سیدمجید بنی فاطمه •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
نه اینکه نشد اشک چشمم دوایت
خودت خواستی مرگ باشد شفایت
فدای صدای سلام نمازت
چرا درنمی آید امشب صدایت
غریبی نکن با غریبِ مدینه
منم فاطمه یار درد آشنایت
چه دنیای تلخی است دنیای بی تو
برای منِ بی کَس و بچه هایت
اگر ماندنت بسته بر خواهشم بود
نگفتی چرا تا بیوفتم به پایت
*زهرا جان! نرو، علي رو تنها نذار، زودِ بچه هارو يتيم كني خانومم...*
به آتش زدی تا بمیری برایم
عزیزم الهی بمیرم برایت
*امشب همه داد بزنن برا بي بي، مي دوني چرا؟ آخه بچه هاي زهرا نتونستن برا مادرشون خوب گريه كنن...*
بببین حال آشفته ام را که زینب
تسلّا به من میدهد در عزایت
برو گرچه شرمنده ام تا قیامت
از اینکه نشد جانم آخر فدایت
برو مهربانم ولی مطمئن باش
مرا میکُشد داغ تو در نهایت
برای من و این یتیمان دعا کن
اگرچه شکسته است دست دعایت
برای دل من که باید ببینم
از این پس در این خانه خالیست جایت
#شاعر مصطفی متولی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
|⇦•علی پناه همه خَلق و تو...
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی حنیف طاهری•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
علی پناه همه خَلق و تو پناه علی
میان کوچه تویی یک تنه سپاهِ علی
علی کنار تو قد راست می کند یعنی
وجود حضرت تان بوده تکیه گاهِ علی
حکایت تو و حیدر، حکایت عشق است
علی برای تو خورشید شد، تو ماهِ علی
همین یکی دو سه روزه نبوده قصۀ عشق
به سمت فاطمه بود از ازل نگاهِ علی
اگر چه راه هدایت، صراط صدقِ علی ست
همیشه سمت تو بوده مسیر و راهِ علی
میان شعله و آتش به فکر حیدر بود
نگفت: آهِ دلِ من، که گفت: آهِ علی
چراغ خانه ی حیدر! بیا و رحمی کن
به ناله های علی، به شبِ سیاهِ علی
علی کنار تو جان می دهد، نه در کوفه
نجف که نیست، مدینه است بارگاهِ علی
#شاعر حسین ایزدی
نماز عصر و دلِ گرم مسجد و منبر
چه لحظه های خوشی بود نزد پیغمبر
در این میانه کسی درب آسمان را زد
صدا زدند از آن سو که سائلی آمد
رسید سائل پیری که فقر توشش بود
و کیسه ای که پر از عشق روی دوشش بود
لباس پاره ای از بَزم خاک بر تن داشت
و منتی که ز لطف خدا به گردن داشت
رسید و حضرت خورشید احترامش کرد
و قبل از این که سلامش کند سلامش کرد
اَلا رسول خدا من گرسنۀ نورم
من از تنعّم خورشیدِ آسمان دورم
برهنه پوش صفاتم لباس می خواهم
فقیر خانهٔ ذاتم اساس می خواهم
نبی که منتظر امر آسمانش بود
کنار آینه لبخند زد سپس فرمود:
خودم که هیچ ندارم به دست تو بدهم
پیاله ای به دو دستِ اَلست تو بدهم
ولی تو را به همان خانه می فرستم که
خدا سپرده کلیدش فقط به دستم که
کلید دار و نگهدار خانه من باشم
و شرط اصلی این رفت و آمدن باشم
برو به سمت همان خانه که پر از راز است
برو به سمت دری که به مسجدم باز است
چه خانه ای که از آن سرنوشت می ریزد
و لحظه لحظه از آن جا بهشت می ریزد
برو به خانۀ زهرا که عرش من آن جاست
که گنج های خدا دستِ دخترم زهراست
نگاه سائلِ خورشید سمت ماه افتاد
برای درک شب قدر خود به راه افتاد
همین که بر در خانه رسید زانو زد
برای اذن گرفتن به مرتضی رو زد
سلام اهل خدا؛ خانوادۀ توحید
سلام اهل و عیال گرامی خورشید
سلام ریشۀ هستی؛ سلام علت من
سلام علت اصلی امر خِلقت من
سلام سایۀ لطف همیشه بر سر من
سلام مادرِ شیعه؛ سلام مادر من
برهنه پوش صفاتم لباس می خواهم
فقیر خانۀ ذاتم اساس می خواهم
کرامت از در و دیوار خانه اش می ریخت
برای شیعه دل مادرانه اش می ریخت
دوباره کوثر رحمت به جوش می آید
صدای بخشش خانم به گوش می آید
دوباره آیۀ انفاق می زند لبخند
به دست سائل خود داده است گردن بند
نگاه سائل خورشید مات و حیران شد
هوای شوق وزید و مدینه باران شد
در آسمان خجالت به پای ماه افتاد
به سمت مسجد خورشید باز راه افتاد
سلام حضرت خورشید؛ روز عید شده
شب سیاه من امروز رو سپید شده
دل زمینی من در تلاطم افتاده
ببین که عرش چه در دست فرش خود داده
دوباره ابر به چشمان آفتاب نشست
هوای گریه وزید و دل مدینه شکست
دوباره زیر لبش سِرّی از مگوها گفت
دوباره پیش همه هی فدا ابوها گفت
هوای شرجی مسجد و نم نم باران
و گریه های پر از بیقراری سلمان
زمین ترنمی از جنس مادرانه گرفت
که بغض غیرت عمارها زبانه گرفت
که ناگهان به نبی گفت غیرتِ عمار
اگر اجازه دهی می خرم به صد دینار
خرید زیور عرش اِله را اما
روانه کرد دوباره به خانۀ زهرا
به غیر از این که گوهر را به نام خانم کرد
غلام بیتِ خودش را غلام خانم کرد
چگونه غیرت عمار طاقتش شد کم
که دید زیور خانم به دست نامحرم
ولی چگونه شد آن روز حال و روز علی
که دید روی زمین گوشواره ای نیلی
دو گوشواره عرش خدا به خاک افتاد
و مرتضی وسطِ کوچه داشت جان می داد
خودش نوشت: چنان ضربه ای زدم با دست
که یاس یک طرف افتاد و گوشواره شکست
دو گوشواره که دیگر کسی ندید آن را
گذشت؛ کرببلا یک نفر کشید آن را
#شاعر : رحمان نوازنی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🌹#ولادت_حضرت_زینب_سلام_الله
🌹#مدح
حسين ماه زمين و ستاره اش زينب
كه بوده ياور و يار هماره اش زينب
حيا و صبر و شكوه و وقار و حِلم و شرف
چه واژه ها كه شده استعاره اش زينب
جهان چشيده هميشه حضورِ فاطمه را
چرا كه بوده ظهورِ دوباره اش زينب
لباسِ عزت شيعه قيام كرب و بلاست
كه بوده است تمام قواره اش زينب
چه كاخ ها كه بنا كرده اند اهل ستم
به هم زده همه را با اشاره اش زينب
جهان به مركبي از چوب فتح خواهد شد
اگر هر آينه باشد سواره اش زينب
به خطبه اش زده آتش به كاخِ كوفه و شام
سلاح اوست دَمِ پُر شراره اش زينب
اگر تمام زمين مسجد الحرام شود
به گوش مي رسد از هر مناره اش زينب
#شاعر مجتبي خرسندي
دُرّ بی همتای حیدر فاطمه است
شیره جان پیمبر فاطمه است
خاک جان چارگوهر فاطمه است
غمخور و غمخوار حیدر فاطمه است
همت سردار لشگر فاطمه است
حامی فتاح خیبر فاطمه است
اهل عالم را چو مادر فاطمه است
برتر از سارا و هاجر فاطمه است
مادر میر دلاور فاطمه است
مادر سردار بی سر فاطمه است
دین حق را اصل و باور فاطمه است
مخزن اسرار داور فاطمه است
بی نظیر و بی برابر فاطمه است
سکه زن را سراسر فاطمه است
عالمی را زیب و زیور فاطمه است
شیر حق را یار و یاور فاطمه است
کشتی حق را چو لنگر فاطمه است
بحر دین را راه و راهبر فاطمه است
زهره زرین خاور فاطمه است
همره ساقی کوثر فاطمه است
دارم امیدی به دل چون از وفا
شافع فردای محشر فاطمه است
نای (داوود)از ره لطف و کرم
بیمه ی دخت پیمبر فاطمه است
#شاعر
#شعر_آئینی
#امیرداوودخوانساری