#حضرت_زهرا
#بعد_از_شهادت
سوختم ز آتش داغ تو ندانم چه کنم
شرر افتاده به غمخانهی جانم چه کنم
بعد تو بیکس و بییاور و تنها شدهام
رفته از دست برون تاب و توانم چه کنم
روز بر روز تو مینالم و شب بر شب تو
برده طاقت ز کفم اشک روانم چه کنم
ماندهام با که بگویم که چه آمد بسرم
عقدهی دل شده این راز نهانم چه کنم
آن نشانی که تو بر سینه زدی از امت
بردی ای دوست ندادی تو نشانم چه کنم
زندگی مشکل و در سینه نفس تنگ شده
عاجز از گفتن آن مانده زبانم چه کنم
آب از دیدهی خونبار به بارم شب و روز
که شدی کشته تو ای تازه جوانم چه کنم
رفتی آخر ز برم یار ستمدیدهی من
همهشب تا به سحر اشک فشانم چه کنم
"کربلایی" به عزای تو بگفتا به فغان
مانده است از غم تو نطق و بیانم چه کنم
مرحوم نادعلی کربلایی
@deabel
#حضرت_زهرا
#بعد_از_شهادت
رفتی و بعد تو هیچکی نیومد
بگیره از حالمون یه خبری
خونه سوت و کوره! تنهاتر شدیم
خیلی سنگینه غم ِ بی مادری
بعد تو، بابا شبا توو نور ماه
میشینه مظلوم؛ گریه میکنه
ذوالفقار و درمیاره از غلاف
بیصدا، آروم؛ گریه میکنه
بعد تو افتاده از خواب و خوراک
از غمت میسوزه توی تب حسن(ع)
بابا میگه پسرم بهم بگو...
با خودت چی میگی زیر لب حسن(ع)؟!
مبهمه حال و هوای زینبت(س)
رنگ بغض و غم به خونه میزنه
می شینه روزا کنار چادرت
موهاش و با گریه شونه میزنه
من به لبخند تو وابسته ام و
سر گذاشتن رویِ پاهای خودت
دست-پخت فضه عالیه ولی-
نون نخوردم جز با دستای خودت
مهربونیات مگه یادم میره
جای خالیته برام عین عذاب
می پَرم از خواب! گریه میکنم...
نیستی و کنارمه یه ظرف آب
راستی مادر، نمیدونم که چرا
بابا هی دس میکشه رویِ گلوم؟!
سینه م و می بوسه و زل میزنه-
به «سرم»...وقتی می شینه روبروم!
مرضیه عاطفی
@deabel
#حضرت_زهرا
#بعد_از_شهادت
شب است و ماه و نخلستان و چاه و نالهای محزون
سکوت و صبر و خاموشی، علی و یک دل پر خون
شب است و بانگ مرغ حق، به گوشش قصه میخواند
به یادش آمده یاسی که پرپر می شود در خون
در و دیوار و شاخ گل، خدایا! یاس و میخ در
شکسته پهلویش خونین، ز سیلی چهرهاش گلگون
علی بود و غم و محنت، سکوت و صبر و خاموشی
نشسته خار در چشمان، گذشته آهش از گردون
نمیدانم چرا آن دم، فلک ویران نشد از غم
پس از تو وای بر فردا، پس از تو وای بر اکنون
چه سرد است این جهان بیتو، چه بی نور است این خانه
صدای نالهی زینب، غمم را میکند افزون
حسین از غم نمیخوابد، حسن خاموش و اشک افشان
به یادش آمده یاسی، که پرپر میشود در خون
سیده زینب حسینی
@deabel
#حضرت_زهرا
#بعد_از_شهادت
سوختم ز آتش داغ تو ندانم چه کنم
شرر افتاده به غمخانهی جانم چه کنم
بعد تو بیکس و بییاور و تنها شدهام
رفته از دست برون تاب و توانم چه کنم
روز بر روز تو مینالم و شب بر شب تو
برده طاقت ز کفم اشک روانم چه کنم
ماندهام با که بگویم که چه آمد بسرم
عقدهی دل شده این راز نهانم چه کنم
آن نشانی که تو بر سینه زدی از امت
بردی ای دوست ندادی تو نشانم چه کنم
زندگی مشکل و در سینه نفس تنگ شده
عاجز از گفتن آن مانده زبانم چه کنم
آب از دیدهی خونبار به بارم شب و روز
که شدی کشته تو ای تازه جوانم چه کنم
رفتی آخر ز برم یار ستمدیدهی من
همهشب تا به سحر اشک فشانم چه کنم
"کربلایی" به عزای تو بگفتا به فغان
مانده است از غم تو نطق و بیانم چه کنم
مرحوم نادعلی کربلایی
@deabel
#حضرت_زهرا
#بعد_از_شهادت
جز کنار تو نوا این دل شیدا نکند
چه کند گر برِ تو عقدۀ دل وا نکند
نیمهشبها به سر تربت تو میآیم
که کسی قبر تو را فاطمه پیدا نکند
دلبرم جز علی و ماه، کنار قبرت
هیچکس نالهی جانکاه و غمافزا نکند
نشود بسته درِ سوخته و بشکسته
تا به غیر تو کسی در به رویم وا نکند
دخترت فکر نمیکرد که آید روزی
که برت چادر و سجاده مهیا نکند
هر کجا پای نهم قاتل تو میبینم
درد من را به جز از مرگ مداوا نکند
فاطمه امر به صبر است که باعث شده بود
دشمن من ز جسارت به تو پروا نکند
پشت در کاش علی بود به جایت که عدو
سند سقط جنین با لگد امضا نکند
کاش میمرد علی تا که مغیره پیشش
نیلی از ضربت سیلی، رخ زهرا نکند
سر فرو میبرم از غصه و غربت در چاه
که نظر اشک مرا زینب کبری نکند
شب به سر آمد و باید سوی خانه بروم
روز را هم بنگر یاریِ مولا نکند
مهدی مقیمی
@deabel
#حضرت_زهرا
#بعد_از_شهادت
آتشی داغ تو در سینۀ من روشن کرد
باید از شعلۀ آن تا به ابد شیون کرد
قامت صبر مرا داغ تو در کوچه شکست
ماجرای در و دیوار چهها با من کرد
ماندهام بر دل تو میخ در آتش زده است
یا دل سوختهات خون به دل آهن کرد؟
شمع چشمان کبودت ز غمم سوخت چنان
که غریبی مرا بر همه کس روشن کرد
جامۀ رزم به تن داشت علی، پیش از این
بعد تو پیرهن صبر دگر بر تن کرد
یوسف رحیمی
@deabel
#حضرت_زهرا
#بعد_از_شهادت
شب دراز است ، تو گویی که فقط شب مانده
فاطمه رفته از این خانه و زینب مانده
گفته بودی که خدا جام بلا می دهدش
هر کسی را که در این بزم مقرب مانده
در مدینه همه از مرگ خدا می گویند
فقط از کعبه ی این شهر مکعب مانده
کینه ی بیعت خم بوده و سرریز شده
جام خشمی که از آن روز لبالب مانده
سوز داغ تو چنان است که تا این لحظه
شعله ی داغ تو در حافظه ی تب مانده
جوهر خون تو با ظرف تنت خورد زمین
روی دیوار کمی رد مرکب مانده
شدت ضربه ی شلاق از آنجا پیداست
که روی در اثر «خط مورب» مانده
شاهکاراست که تا لحظه ی آخر حتی
گیسوی دخترکان تو مرتب مانده
روز و شب آنقدر از صبر به دختر گفتی
که خود «صبر» از این صبر معذب مانده
صبر ارثیه ی زهراست ، به دخترهایش
فاطمه رفته از این خانه و زینب مانده
مظاهر کثیری نژاد
@deabel
#حضرت_زهرا
#بعد_از_شهادت
گاهی بیاد زخم تنت گریه میکند
یا با حسین و با حسنت گریه میکند
یا گوشه ای نشسته و همراه تک تک
گل های سرخ پیرُهنت گریه میکند
با شب سیاه پوش غمت می شود هنوز
با روضه های دل شکنت گریه می کند
دستی به دستگیره ی در دارد و هنوز
یاد نفس نفس زدنت گریه میکند
با اینکه سوخت از تب بی مادری ولی
دارد به یاد سوختنت گریه میکند
از بس که روضه دار غم سینه ات شده
دختر نگو که سینه زنت گریه میکند
"من نیستم، ببوس، بجایم گلوی او..."
همواره یاد این سخنت گریه می کند
سجاد شرفخانی
@deabel
#حضرت_زهرا
#بعد_از_شهادت
منم شمعی که از جان دادن پروانه میلرزد
به روی گونههایم اشک، دانه دانه میلرزد
از آن روزی که دشمن پشت پا بر هستی من زد
دل ویرانهام از دیدن بیگانه میلرزد
چرا از من حسن حرف دلش را میکند پنهان
چه بغضی در گلو دارد که بی تابانه میلرزد
حسینم روضهی دیوار و در هر لحظه میخواند
زمین و آسمان همراه این دردانه میلرزد
پریشان است موی کودکانم، فاطمه برگرد
ببین با آه طفلان تو دارد شانه میلرزد
چه آمد بر سر این خانه بعد از رفتنت بانو
صدای در که میآید تمام خانه میلرزد
محسن درویش
@deabel
#امیرالمومنین_علی
#بعد_از_شهادت
ای نخلهای کوفه! امام شما چه شد؟
آن اشک و شور و گریه و حال و دعا چه شد؟
محراب کوفه! سرخی دامان تو ز چیست؟
سجادۀ علی! علی مرتضی چه شد؟
هم صحبت غریب تو ای چاه کوفه کو؟
فریادهای آن دل درد آشنا چه شد؟
ای صحنههای بدر و احد کو امیرتان؟
ای ذوالفقار، بازوی شیرخدا چه شد؟
ای کوچههای شهر مدینه خبر دهید
صاحب عزای حضرت خیرالنسا چه شد؟
ای کودک یتیم که خالی است سفرهات
آورد آنکه بهر تو هر شب غذا چه شد؟
ای بام کوفه بانگ اذان علی کجاست؟
آن صوت دلنشین و صدای رسا چه شد؟
پیر مریض! یار غریبی که نیمه شب
میریخت در دهان تو هر شب دوا چه شد؟
ای کوفه آن امیر غریبی که سالها
دیده است از رعیتش آزارها چه شد؟
"میثم" بخوان ز سوز جگر روضۀ علی
با ما بگو به آن شه ارض و سما چه شد؟
استاد حاج غلامرضا سازگار
@deabel
.
🔵 #شام_غریبان
تا سحر امشب خیمه می سوزد
با شعله ی تب خیمه می سوزد
وقت هجوم لشکر غارت
چون دل زینب خیمه می سوزد
آه و واویلا آه و واویلا
بین آن غوغا کودکی گم شد
زیر دست و پا کودکی گم شد
بسته شد راه چاره در خیمه
در دل صحرا کودکی گم شد
در خیمه ها جز خون جگر نیست
به غیر از آه و اشک بصر نیست
هر چه می گردد زینب محزون
از دو تا دختر دیگر خبر نیست
برگی نیلی شد از باد ِ سیلی
دوباره بر پا بنیاد ِ سیلی
کافری میگفت بر همه لشکر
ای آل سفیان آزاد ِ سیلی
گلهای عصمت جمله پژمردند
از دست دشمن ضربه ها خوردند
بی امان های دشت بلاها
پناه بر سوی قتلگاه بردند
🔵 وداع با کربلا
#بعد_از_شهادت
ای گل پرپر الوداع یارم
ای تن بی سر الوداع یارم
هم سفر بودیم اما حسینم
مانده با مادر الوداع یارم
مظلوم حسینم مظلوم حسینم
پیکر پاکت بی کفن مانده
جای نعل اسب بر بدن مانده
بین شمشیر و نیزه شکسته
تکه هایی از پیرهن مانده
بر سر نیزه رفته سر تو
ای سلیمانم کو گوهر تو
نه تنها از خیمه شده غارت
غارت شده حتی پیکر تو
من چگونه از تو دل بگیرم
خود تماشا کن جان اسیرم
یک دم از تو من کی جدا بودم
از این جدایی باید بمیرم
میروم اما با دل خسته
هم دم من شد اشک پیوسته
خواهم تو را چون جان در آغوشم
اما چه سازم با دست بسته
محسن غلامحسینی
👇
فاطی عالی
#حضرت_زهرا
#بعد_از_شهادت
تمام شمع وجود تو آب شد مادر
دعای نیمه شبت مستجاب شد مادر
گل وجود تو پرپر شد و به خاک افتاد
بهشت آرزوی ما خراب شد مادر
به یاد نالهء مظلومیت دلم سوزد
که چون سلام پدر بیجواب شد مادر
حمایت از پدرم را گناه دانستند
که کشتن تو در امّت ثواب شد مادر
میان آن همه دشمن که میزدند تو را
دلم به غربت بابا کباب شد مادر
نشان غصب فدک ماند تا به ماه رخت
گرفته نیمهای از آفتاب شد مادر
به محفلی که پدر بر تو مخفیانه گرفت
سرشک دیدهء زینب گلاب شد مادر
به جای شمع که سوزد به قبر پنهانت
پدر کنار مزار تو آب شد مادر
استاد حاج غلامرضا سازگار
@deabel
#حضرت_زهرا
#بعد_از_شهادت
تمام شمع وجود تو آب شد مادر
دعای نیمه شبت مستجاب شد مادر
گل وجود تو پرپر شد و به خاک افتاد
بهشت آرزوی ما خراب شد مادر
به یاد نالهء مظلومیت دلم سوزد
که چون سلام پدر بیجواب شد مادر
حمایت از پدرم را گناه دانستند
که کشتن تو در امّت ثواب شد مادر
میان آن همه دشمن که میزدند تو را
دلم به غربت بابا کباب شد مادر
نشان غصب فدک ماند تا به ماه رخت
گرفته نیمهای از آفتاب شد مادر
به محفلی که پدر بر تو مخفیانه گرفت
سرشک دیدهء زینب گلاب شد مادر
به جای شمع که سوزد به قبر پنهانت
پدر کنار مزار تو آب شد مادر
استاد حاج غلامرضا سازگار
@deabel
#حضرت_زهرا
#بعد_از_شهادت
خموشم و نَفَسَم در شماره افتاده
که روی خاک مرا ماهپاره افتاده
سپهر در دم و قلبم ز غصه پاره شده
که ماه پاره من با ستاره، افتاده
کنار قبر تو خاموشم و چنان سوزم
که آتش از جگرم در شراره افتاده
اگر چه کرد غم مصطفی زمین گیرش
علی به مرگ تو از پا دوباره، افتاده
وصیت تو مرا کرده آنچنان خاموش
که کار حرف زدن با اشاره افتاده
بوصف غربتم این قصه بس که با سیلی
ز گوش همسر من گوشواره افتاده
به جز تو در دل شب با چه کس توانم گفت
که چاره ساز دو عالم ز چاره افتاده
قسم به فاطمه «میثم» لب از سخن بربند
که شعله بر جگر سنگ خاره افتاده
استاد حاج غلامرضا سازگار
@rozeh_1
#حضرت_زهرا
#بعد_از_شهادت
حس میکنم هرشب حضورت را کنارم
وقتی به روی خاک تو سر میگذارم
بگذار دستت را به روی شانهام باز
از دست رفته بعد تو صبرم، قرارم!
قرآن که میخوانم تو هم میخوانی انگار
کوثر بخوان تا رود رود اینجا ببارم
وقتی نگاهت از رهایی حرف میزد
احساس میکردم تو را دیگر ندارم
يادت میآيد موقع رفتن چه گفتی؟
جان عزيزت روز و شب چشمانتظارم
سر میگذارم روی خاکت باز امشب
ای کاش سر از خاک دیگر برندارم
یوسف رحیمی
@rozeh_1
#حضرت_زهرا
#بعد_از_شهادت
ای باخبر ز درد و غم بیشمار من!
برخیز و باش، فاطمه جان، غمگسار من
رفتی ز دیدۀ من و، از دل نمیروی
حس میکنم همیشه تویی در کنار من
شیرینی حیات من، ای بَضعَةُ الرّسول!
تلخست با غمت همه لیل و نهار من
خیری پس از تو نیست در این زندگیّ و، من
گریَم از اینکه طول کشد روزگار من
مردم ز گریه، غصّۀ خود حل کنند، لیک
افتد ز گریه، غصّۀ دیگر به کار من
خواهم ز کودکان تو پنهان گریستن
اما غمت ربوده ز کف اختیار من
این روزها ز خانه کم آیم برون، مگر
کمتر به قتلگاه تو افتد گذار من
سیدرضا مؤید
@rozeh_1
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
#امیرالمومنین_شور
#بعد_از_شهادت
#شور
عالم پریشونه
فضای خونه ی مولا امشب شبیه زندونه
مولای عالمین رفت از دنیا همه دلا خونه
عالم پریشونه
امیر دنیا رفت
با سر زخمی و خون آلودِش کنار زهرا رفت
تنها پناه و بابای کُلِّ بچه یتیما رفت
امیر دنیا رفت
چهره ی غم نشسته روو صورت زینبین
پُر شده خونه از صدای گریه ی حسین
زانوی غم توی بغل گرفته مجتبی
به سینه میزنن ملائکه به شور و شین
(علی یا علی)
........
شد راحت از غمها
از غم و غصه های سنگین و نامردیه دنیا
کوفه عزا گرفته این شبها از ماتم مولا
شد راحت از غمها
با حال خسته رفت
غریبونه کنار اون یار پهلو شکسته رفت
دمای آخری با یاد اون دستای بسته رفت
با حال خسته رفت
اونکه یه عمری با غمِ تلخ مدینه سوخت
یاد در شکسته و پهلو و سینه سوخت
دستاشو بین کوچه بستن عده ای لعین
فاطمه روو به روش تو شعله های کینه سوخت
(علی یا علی)
.......
توو یاد زینب موند
وصیتاشو با حال مضطر وقتی توو بستر خوند
از داغ کربلا تا گفت قلب زینبشو سوزوند
توو یاد زینب موند
کوفه رو میشناسم
گفت که حسینمو میسپارم به دستای عباسم
گریه میکرد و میگفت فکر خنده های خنّاسم
کوفه رو میشناسم
میگفت حسین و تشنه لب توو کوفه می کُشن
سرش رو بین قتلگاه یه عده می بُرن
دل نگرونم واسه ساعتی که زینبم
تو خیمه می ریزن مخدرات و می زنَن
(حسینم حسین)
#عباس_قلعه
.
#زمزمه
#بعد_از_شهادت
چَن شَبه که بابا جونم، حسن برات نخوابیده
چَن شَبه که ابرِ چشاش فقط برات خون باریده
چَن شَبه که دیگه بابا! سری به ما نمیزنی
تو میدونی که دخترت تو این شبا چی کشیده؟
گوشواره👇
بابای مظلومم علی
◾️◾️◾️◾️◾️
سرو رو زانوم میزارم فقط برات اشک میریزم
اصلاً برا تمومِ اون مظلومی یات اشک میریزم
وقتی که یادِ کوچه و غربتِ مادر می کنم
واسه اون آهِ خسته و بی کسی یات اشک میریزم
◾️◾️◾️◾️◾️
من بمیرم برا حسن بغضشو پنهون میکنه
بیشتر با این کاراش داره قلبِ منو خون میکنه
دردِ دلاشو تنهایی رو قبرِ مادر میکنه
این بی قرارییِ حسن زینب و داغون میکنه
◾️◾️◾️◾️◾️
عباس میگه خونه چِقد بدونِ بابا دلگیره
لحظه به لحظه از همه سراغ تونو میگیره
نمیدونم چیکار کنم چیجوری آرومش کنم
بابا جون از فراقِ تو طفلکی داره میمیره
◾️◾️◾️◾️◾️
بعدِ تو بابا زینبت به جز دلِ خون نداره
به جز یه کوهِ غصه و قلبِ پریشون نداره
غمی که زینبت داره هیچکی تو عالم نداره
این روزا از دوریِ تو جز چشِ گریون نداره!
#هستی_محرابی
#شب_قدر
#زبانحال_حضرت_زینب_س_با_پدر
#سبک_نوشته_عامیانه
#شب_بیست_و_سوم
#سبک_تامشکتو_توآب_زدی
.#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
زمزمه ۲۳ رمضان بعد از شهادت حضرت علی علیه السلام سبک از زندگی......
بابا دلم چقدر برات تنگه
این کوفه سرزمینِ نیرنگه
تویِ سینهَش به جایِ دل سنگه
به فکر جنگه/۲/
دلشوره داره دخترِ زهرا
می ترسم از این کوچهها بابا
چند سال دیگه بازم میام اینجا
همراهِ سرها
حسینِمن حسینِمن اِیوای/۳/برات بمیرم/۲/
باید غمِت تو قلبِ من باشه
وارثِ غصّههات حسن باشه
جسمِ حسینم بیکفن باشه
رو خاک صحرا/۲/
به رویِ نیزهای سرِ همدم
همسفرم یه عدّه نامحرم
به ضربِ کینه میشه قدَّم خَم
شبیه زهرا /۲/
حسینِمن حسینِمن اِیوای/۳/برات بمیرم/۲/
عشقه امیرالمؤمنین عشقه
سینه زدن به عشقِ دین عشقه
دلواپسیِ اربعین عشقه
حسینو عشقه/۲/
راهَم بده بازم به دربارت
جانمونم از خیلِ زَوّارت
به حقِّ عبّاسِ علمدارت
حسینو عشقه
حسین من...
#زمزمه #بعد_از_شهادت #کوفه #کربلا #حضرت_علی_علیه_السلام
#به_نام_نامی_شاه_نجف_به_نام_علی #ما_با_ولایت_زنده_ایم #مدیون_شهدائیم #شهید_مهدی_علیسواری #شهید_رضا_ایمانی #حسین_ایمانی
#دشتی_خواهی
#بعد_از_شهادت
#امام_حسین
گلی گم کرده ام در این گلستان
الهی که شوم او را به قربان
گل من رنگ سرخ ولاله گون داشت
گلم صدپاره پیکرغرق خون داشت
گلم رادست گلچین سر بریده
تنش را سُمِّ مرکب ها دریده
گلی که می نمایم جستجویش
تمام کربلا پُر شد ز بویش
گل من عالمی را نورعین است
گلم فرزند پیغمبر حسین است
مرا این گل بُوَد جان برادر
ز داغش می زنم بر سینه وسر
برادرجان ببین درشوروشینم
بدنبال تو می گردم حسینم
دراین گودال خون هرسو روانم
به لب آمد ز دوری تو جانم
گل گم گشته ام،خواهر فدایت
صدایم کن به قربان صدایت
حسین جانم ز دوری تو ای داد
ببین زینب به هِق هِق کردن افتاد
نفس بند آمده بین آه آهم
کجا افتاده ای تو ای پناهم
دلم خواهد درآغوشت بگیرم
سرم رو سینه ات باشد بمیرم
ز خیمه تا به اینجا را دویدم
صدایم کن حسین دیگر بُریدم
صدایم کن رسد بوی تن تو
دلم شد تنگ خواهر گفتن تو
شنیدم گفته بودی یا اُخَیّـه
سرت کو،پس چسان گفتی اِلَیّـه؟
فدای تو شوم ای نور دیده
یقین خواندی ز رگهای بُریده
دگر بند دلم را پاره کردند
مرا با کُشتنت بیچاره کردند
برادر جان اگر رنگم پریده
تو را زینب هنوز بی سرندیده
الهی کور می بودم برادر
نمی دیدم تو رادرخاک بی سر
حسین جانم ببخشا خواهرت را
کمی دیر آمدم بردند سرت را
گمان من نبوده وقت پیری
تو بر نیزه روی من هم اسیری
چقدر اینجا کنار تو برادر
رسد بویی شبیه بوی مادر
اگر مادر کنارت امشب آمد
بگو که جان زینب بر لب آمد
بگو که تازیانه خورد زینب
هزاران بار اینجا مُرد زینب
بگو«مداح» باسوز دل و درد
که هجران حسین بیچاره ام کرد
شاعر:#کربلایی_علی_اکبر_اسفندیار
«مداح»
.
#دشتی_خواهی
#بعد_از_شهادت
#امام_حسین
گلی گم کرده ام در این گلستان
الهی که شوم او را به قربان
گل من رنگ سرخ ولاله گون داشت
گلم صدپاره پیکرغرق خون داشت
گلم رادست گلچین سر بریده
تنش را سُمِّ مرکب ها دریده
گلی که می نمایم جستجویش
تمام کربلا پُر شد ز بویش
گل من عالمی را نورعین است
گلم فرزند پیغمبر حسین است
مرا این گل بُوَد جان برادر
ز داغش می زنم بر سینه وسر
برادرجان ببین درشوروشینم
بدنبال تو می گردم حسینم
دراین گودال خون هرسو روانم
به لب آمد ز دوری تو جانم
گل گم گشته ام،خواهر فدایت
صدایم کن به قربان صدایت
حسین جانم ز دوری تو ای داد
ببین زینب به هِق هِق کردن افتاد
نفس بند آمده بین آه آهم
کجا افتاده ای تو ای پناهم
دلم خواهد درآغوشت بگیرم
سرم رو سینه ات باشد بمیرم
ز خیمه تا به اینجا را دویدم
صدایم کن حسین دیگر بُریدم
صدایم کن رسد بوی تن تو
دلم شد تنگ خواهر گفتن تو
شنیدم گفته بودی یا اُخَیّـه
سرت کو،پس چسان گفتی اِلَیّـه؟
فدای تو شوم ای نور دیده
یقین خواندی ز رگهای بُریده
دگر بند دلم را پاره کردند
مرا با کُشتنت بیچاره کردند
برادر جان اگر رنگم پریده
تو را زینب هنوز بی سرندیده
الهی کور می بودم برادر
نمی دیدم تو رادرخاک بی سر
حسین جانم ببخشا خواهرت را
کمی دیر آمدم بردند سرت را
گمان من نبوده وقت پیری
تو بر نیزه روی من هم اسیری
چقدر اینجا کنار تو برادر
رسد بویی شبیه بوی مادر
اگر مادر کنارت امشب آمد
بگو که جان زینب بر لب آمد
بگو که تازیانه خورد زینب
هزاران بار اینجا مُرد زینب
بگو«مداح» باسوز دل و درد
که هجران حسین بیچاره ام کرد
شاعر:#کربلایی_علی_اکبر_اسفندیار
«مداح»
.
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#زمزمه
#حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها
#شام_غریبان_غسل
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
#بند ۱
پیراهـــن گل ، به رنگ خــــــــونه
شکسته یارب ، گلبرگ جسمش ، وای از زمونه
شعله ی احساس ، غسل گل یاس
اشکای چشم باغبون شُسته تنِش رو
تاریکی شب ، گـــــــریه ی زینب
چکار کنه سرخی این پیراهنش رو
یه باغبـــــون با دل خـــسته
یه شاخه گل به خون نشسته
توُ شب تارمی خوره دستش
بــه روی پهلوی شکـــســــته (۲)
یا فاطمه هستی حیدر (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
#بند ۲
بارون اشـک و ، زمـــــزمه ی آه
یه تن مجروح ، سری به دیوار ، گریه ی جانکاه
چرا قـرارم ، ای خســــــته یارم
درد دلت رو با منِ محرم نگفتی
به خون نشــستی ، لباتو بستی
چرا برام از این همه ماتم نگفتی
صورت تو هنـــوز کــبوده
بازوت مگه زخمی نبــوده
من بمیرم این دوسه ماهه
پهلوی تو شکــستــه بوده (۲)
یا فاطمه هستی حیدر (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
#شهادت
#بند ۱
می زنه سوسو ، تُ خونه یه شمع
به دور این شمع ، یه شاخه ی گل ، پروانه ها جمع
آشفته حالند ، شکـــسته بالند
امید شون لحظه به لحظه میره از هوش
پر از نوایند ، غــــرق دعایند
تا که مبادا شمع خونه بشِه خاموش
همه دلا به غــــم اســـــیره
بهــــونه دم به دم می گیره
یه شاپرک با گریه می گفت
خـــدایا مـــــادرم نمیره (۲)
مادر مرو ای مادر من (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
#بند ۲
هنوز نرفتی ، دلم می گیره
مادر نگاه کن ، که دختر تو ، از دنیا سیره
با هــر نگاهـــــت ، با ســــوز آهت
کلشکی می شد پربگیره این خسته دختر
سخته برامون ، پیـــش چشامون
دیدن تو جون کندن ما شده مادر
دنــــیا بـدون نام مــــــادر
صـــــفا نداره برا دختـــــر
گاهی که چشماتومی بندی
من می زنـم آروم روی سر (۲)
مادر مرو ای مادر من (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
#بعد_از_شهادت
#بند ۱
بی تو دل من ، داره بهونه
بعد تو مادر ، نور دل من ، تاریکه خونه
خــــــونه به خـــــونه ، دل پُـرِ خونه
دیگه همه جز گریه هیچ کاری ندارن
گاهی به دیــوار ، گاهی به مســـمار
گاهی به خاک چادرت سرمی گذارن
چی بگم از خونِ روی در
یا منظـــره ی سرخ بستر
اما بدون هـــمه رو کُشته
گوشواره ی شکسته مادر (۲)
وای مادرم وای مادر من (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
#بند ۲
ببین غریبه ، غم دیده یارت
شبا که میشه ، آروم میاد تا ، سرِ مزارت
یه دریا گـــــریه ، می کنه هدیه
تا قبرخاکیتو با اشگ چشم بِشوره
از همه بیشــــتر ، بابا غریب تر
برای غصه های ما سنگ صبوره
مـــزار مخفــی تو مــــادر
یه پرچــم عشـــقه تا آخر
یعنی که ای مردم بدونیـد
نبوده از زهرا غریب تر (۲)
وای مادرم وای مادر من (۴)
#شعر_و_سبک
#محمد_مبشری
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
#حضرت_زهرا
#بعد_از_شهادت
#سبک_مدینه_شهرپیغمبر
بنال ای دل بسوز ای دل شب شام غریبان است
علی از دیده گریان و مدینه بیتالحزان است
مدینه! گریه کن امشب
که بیمادر شده زینب
--
امیرالمؤمنین امشب کفن کن جسم زهرا را
ز اشک دیده دریا کن تمام دشت و صحرا را
مدینه! گریه کن امشب
که بیمادر شده زینب
--
امیرالمؤمنین امشب کنار تربت زهرا
بنال آهسته آهسته کنار تربت زهرا
مدینه! گریه کن امشب
که بیمادر شده زینب
--
مدینه! عالم هستی شده غمخانه ی حیدر
ببین تابوت زهرا را به روی شانه ی حیدر
مدینه! گریه کن امشب
که بیمادر شده زینب
--
خداوندا خداوندا به یاد غربت زهرا
شده اشک علی امشب گلاب تربت زهرا
مدینه! گریه کن امشب
که بیمادر شده زینب
--
علی صورت نهاده بر مزار یار تنهایش
الهی بشکند دستی که سیلی زد به زهرایش
مدینه! گریه کن امشب
که بیمادر شده زینب
--
به پایان آمده امشب امانتداری مولا
برون کن فاطمه! دستی برای یاری مولا
مدینه! گریه کن امشب
که بیمادر شده زینب
حاج غلام رضا سازگار✍
#شام_غریبان_حضرت_زهرا
#فاطمیه
.___________________________
.
#نوحه
#زمزمه
#مادر
به سبک ((( مدینه شهر پیغمبر)))
خدایا مادرم دیگر،به رویم چشم خود بسته.
بدون مادرم آخر،شدم از زندگی خسته.
زمرگ مادرم دارم،به سینه غصه ی بسیار.
زبعد مردن مادر،شدم از دوریَش بیمار.
(((کجایی مادر خوبم کجایی مادرم مادر)))
دگر رویش نمی بینم،که از او توشه برچینم.
بمانم در غم وحسرت،دگر اورا نمیبینم.
شده مشکل غم مرگت،برایم مادر ای مادر.
الا سنگ صبور من به قربانت شوم مادر.
(((کجایی مادر خوبم کجایی مادرم مادر)))
به یاد خاطرات تو،زدل نالم به روز وشب.
(غلام)روسیاه توکند گریه به روز وشب.
#مادر
.
#حضرت_زهرا
بود هر شب همین نفرین به لب در دشت و صحرایم
الهی بشکند دستی که سیلی زد به زهرایم
غریبم من غریبم من غریبم من غریبم من
سه ساله دختری با اشک فرار میکرد روی خارا
گاهی میگفت عمو عباس گاهی میگفت و یازهرا
حسینم وا حسینم وا حسینم وا حسینم وا
.
#زمزمه_فاطمیه
#هجده_بهار۸
#بعد_از_رحلت_پدر
بند۱
رفتی تو ای پشت و پناهم
رفتی و بی تو غرق آهم
آرام جان رفتی ولی جامانده ام من
در شهر تو با یار تنها مانده ام من
بعد از تو ای پیمبر
ماندم به دیده ی تر
تا که مگر بگیرم
اشک از دو چشم حیدر
یا فاطمه یا زهرا
بند ۲
از بعد تو ای مِهر تابان
شد خانه ی من بیت الاحزان
همچون پرستویی شدم در بی قراری
چشم انتظار لحظه های جان سپاری
بال و پرم شکسته
بر خاک غم نشسته
وای از دمی که دیدم
یارم به دست بسته
یا فاطمه یا زهرا
بند ۳
بی تو مدینه شهر غم شد
از امتت بر من ستم شد
اجر نبوت ، جای تو بر من ادا شد
احسان نمودی و ستم بر من روا شد
بیش از تمام انجم
دیدم ستم ز مَردم
بر روی خاک کوچه
شد گوشواره ام گم
یا فاطمه یا زهرا
#زمزمه
#هجده_بهار۸
#هجوم_به_خانه
#شهادت_حضرت_محسن_عج
بند ۱
گلخانه ام آتش گرفته
پروانه ای آتش گرفته
آن جا که درب خانه ای آتش گرفته
یک غنچه ی دردانه ای آتش گرفته
خاکستری که ریزان
گشته ز درب سوزان
دارد نشانه ای از
شش ماهه یار مهمان
یا فاطمه یا زهرا
بند ۲
مهتاب گوید با نگاهی
ستاره دارد چه گناهی
در آسمان عاشقی ها اخترم سوخت
پروانه ای زد ناله که بال و پرم سوخت
شش ماهه ای غمین شد
با خون دل عجین شد
میگفت ذکر زهرا
تا نقشِ بر زمین شد
یا فاطمه یا زهرا
بند ۳
محسن مگر دارد گناهی
که داده جان در بی پناهی
او زودتر آمد به دنیا نزد مامش
تا که نماید یاری دین و امامش
از هرگنه بری بود
در حال یاوری بود
محسن شبیه مادر
واللهِ حیدری بود
یا فاطمه یا زهرا
#زمزمه
#هجده_بهار۸
#کوچه_بنی_هاشم
بند ۱
یک آسمان غم از مدینه
شد داغ سنگینی به سینه
با سینه ای بشکسته از داغ شقایق
در کوی تنهایی سفر بنموده عاشق
با یاد حضرت عشق
نذر ولایت عشق
هاله گرفته یک ماه
از داغ غربت عشق
یا فاطمه یا زهرا
بند ۲
آن بانوی پاکی و عصمت
که بوده رمز کل خلقت
او که به پایش آسمان ها می شده خم
آیا سزا باشد ببیند لحظه ای غم
آن جا که حق محک خورد
داغ غم فدک خورد
باور نمی کنم وای
که فاطمه کتک خورد
یا فاطمه یا زهرا
بند ۳
این کوچه بوی کربلا داشت
خاکش شمیمی آشنا داشت
جای حسین فاطمه این جا حسن بود
آن جا که خاک چادری اوج مِحَن بود
قلبی که چاک چاک است
رمزی ز عشق پاک است
در کوچه ای که زهرا
افتاده روی خاک است
یا فاطمه یا زهرا
#زمزمه
#هجده_بهار۸
#بستر
بند ۱
یارب شفا ده مادرم را
این مادر غم پرورم را
ما را غم بی مادری زود است یارب
زود است بهر خانه داری دست زینب
دستان کوچکش را
هر شب گرفته بالا
گوید خدا شفا ده
مظلومه مادرم را
یا فاطمه یا زهرا
بند ۲
این مادر پهلو شکسته
شب در دل بستر نشسته
می خواهد از محبوب خود در پرده ی راز
تنها دعایش می شود امید پرواز
خواهد که پر بگیرد
اذن سفر بگیرد
دل خسته از مدینه
خواهد دگر بمیرد
یا فاطمه یا زهرا
بند ۳
شمع و گل پروانه بیدار
دل بی قرار از ناله ی یار
یک شاپرک که ناله ای بیش از همه داشت
این گونه نجوایی به اشک و زمزمه داشت
بنگر چه بی قرارم
طاقت دگر ندارم
رحمی به دخترت کن
مادر بمان کنارم
یا فاطمه یا زهرا
#زمزمه
#هجده_بهار_۸
#شهادت
بند ۱
داغ تو چون شعله به جان است
تا روز محشرجاودان است
آنان که داغ عشق را افسانه خواندند
شاید که آتش لایق پروانه خواندند
غم سینه را نشان رفت
تا آخر زمان رفت
مهتاب خانه ی عشق
با قامتی کمان رفت
یا فاطمه یا زهرا
بند۲
ساقی بماند و ساغرش رفت
روح علی از پیکرش رفت
هفت آسمان تاب امانت را نیاورد
قلب علی یارب چگونه طاقت آورد
تا یار شد روانه
می سوخت عاشقانه
هر جای خانه ای وای
دارد از او نشانه
یا فاطمه یا زهرا
بند ۳
وقت جدایی علی شد
زهرا فدایی علی شد
شوق سفر گر چه میان هر پَرَش بود
اما به فکر غصه های یاورش بود
قلبش شکسته می شد
در خون نشسته می شد
ذکر علی به لب داشت
چشمش که بسته می شد
یا فاطمه یا زهرا
#زمزمه
#هجده_بهار۸
#شام_غریبان
#غسل
بند ۱
گل را به اشک دیده شویم
درد دلم با که بگویم
شستم تنت را گر چه با پیراهن تو
دستم رسیده وای بر زخم تن تو
سر می نهم به دیوار
از غصه های دلدار
زخمت چرا یا زهرا
با من نگفتی ای یار
یا فاطمه یا زهرا
بند ۲
آب روان می ریزد اسما
تا که بشوید غربت ما
پیراهنت نقش گل سرخ از جفا داشت
گل های نیلوفر تنت در هر کجا داشت
در وقت پر گرفتن
وای از خجالت من
ای کاش زخم نیلی
می رفت وقت شستن
یا فاطمه یا زهرا
بند ۳
هنگام دفن پیکر تو
شد وقت قتل همسر تو
من با چه دستی خاک ریزم بر تن تو
گویا که جان دادم به وقت رفتن تو
بودی مرا امانت
پر می کشی به
پیمبر آمد
جان می دهم ز خجلت
یا فاطمه یا زهرا
#زمزمه
#هجده_بهار۸
#بعد_از_شهادت
بنده ۱
یک خانه مانده با غم تو
با آه سرد محرم تو
یک گوشه زینب چادرت بر سر نموده
یادی ز رنگ چهره ی مادر نموده
از کودکان من وای
از این همه محن وای
تا نام کوچه آید