#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#بستر
#علی_انسانی
اظهار درد دل به زبان آشنا نشد
دل شد زخون لبالب واین غنچه وانشد
آن جان ازآن زمان که جداازتنم شده ست
یکدم سر من از سر زانو جدا نشد
باآنکه دست دشمن دون بازویم شکست
دیدی که دامن تو ز دستم رها نشد
شرمنده ام،حمایت من بی نتیجه ماند
دستم شکست وبند زدست تووانشد
بسیاردیده اند که پیران خمیده اند
امایکی چومن به جوانی دو تا نشد
از ما کسی سراغ ندارد غریب تر
در این میانه درد ز پهلو جدا نشد
@deabel
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#بستر
#علی_انسانی
چه غم گرهرکسی ازمن بجزغم روبگرداند
مبادا از سرم رو کاسهی زانو بگرداند
رهین منّت دردم که بنشسته به پهلویم
به بستر،اومرا زین سوی،برآن سو بگرداند
نگاه همسر تنهای من این راز میگوید
که دیده؟همسری ازهمسر خود رو بگرداند
زبس بیزارم ازدشمن عیادت چون کندازمن
کمک از فضّه گیرم تا رخم از او بگرداند
دلم را مژده دادم تا اجل آید به امدادم
کجا بیمار رو، از کاسهی دارو بگرداند
پرستاری ندارم بر سر بالین بیماری
مگر آهم ازین پهلو به آن پهلو بگرداند
فدایی علی هستم پی حفظش دلم خواهد
اجل دست مرا گیرد به دور او بگرداند
@deabel
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#بستر
#علی_انسانی
منِ بیمار، مداوا نکند خشنودم
غم طبیبم شده ومرگ شده بهبودم
هیچ کس نیست که باری زدلم بردارد
عاقبت داغ و غم و درد کند نابودم
لحظه ای نیست که بی اشک بوددیده ی من
سروبشکسته ی خم گشته کناررودم!
گه زحق مرگ طلب میکنم وگه گویم
کاش می ماندم وغمخوارعلی می بودم
زیراین چرخ علی دوستتر ازفاطمه نیست!
سند مستندم، بازوی خون آلودم!
من نفس میزدم و اوکف افسوس به هم
من چسان گویم و اوچوُن شنود؟بدرودم
ای اجل بهرعیادت برِبیماربیا
جزتوکس نیست که ازلطف کندخشنودم
@deabel
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#بستر
#علی_انسانی
شده هلالی مه منیرم
کمانِ قدّش، زند به تیرم
اگر روَد همسر جوانم
کند برایِ، همیشه پیرم
برای گریه، بهانه دارم
که چار کودک، به خانه دارم
پرستوی من، اگر کند کوچ
سراغ او از کجا بگیرم
کتاب عشقم، ورق ندارد
نماز شب را، رمق ندارد
برای عمرم، نمانده عمری
بدون او من زعمر سیرم
به گوش او تا صدایم آید
به زحمت آید که در گشاید
خدا کند بیش از این نمانم
خدا کند پیش از او بمیرم
مرا اگر دست بسته دیدی
به کنج خانه نشسته دیدی
امیر صبرم نه من اسیرم
اسیر یارم ولی امیرم
🔹 @deabel
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#بستر
#علی_انسانی
نه تنها روز، کس بر دیدن زهرا نمیآید
که بردیدارچشمم خواب هم شبهانمیآید
مریز اینقدرپیش چشم زهرااشک مظلومی
ببین ای دست حق دستم دگر بالا نمیآید
نگوید کس چرا بانو گرفته دست بر زانو
به روی پا ستادن دیگر از زهرا نمیآید
چو میبینندحال مادرخود، کودکان گویند
که میسوزیم وغیر ازسوختن ازمانمیآید
چراغ عمرکوتاهم،کندسوسو ولی افسوس
که هستم چشم بر راه اجل اما نمیآید
🔹 @deabel
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#بستر
#علی_انسانی
من شبنمم به ماندنِ مهمان مرا ببین
فرصت بسی کم ست، فراوان مرا ببین
این خشت وگِل سرای تو بوده بهشت من
راهی به سوی وادی هجران مرا ببین
طفلان من اگر چه به کنجی نشستهاند
صد طفل اشک، گوشۀ دامان مرا ببین
ای آینهیْ تمام قد قامت رسول
بر روی خود چو آینه حیران مرا ببین
🔹 @deabel
🏴 #فاطمیه۱۴۰۱
#نوحه #بستر
#حجت_الاسلام_شیخ_محسن_حنیفی
#سبک_چادر_اوست_شکوه_بندگی
سربند:
چادر اوست - شکوه بندگی
نام زهراست - شعار زندگی ۲
به رشته چادر زهرا / دخیل بسته ایم محکم
تمام هستی به فدای / سیده زنان عالم
سیده ی نساء عالمین
فاطمه ی امیرمومنین ۲
شد فلک بر - سر علی خراب
بین بستر - تن تو گشته آب ۲
از آسمان باشکوهم / فقط همین هلال مانده
چه کردهاند بین کوچه / زبان روضه لال مانده
سیده ی نساء عالمین
فاطمه ی امیرمومنین ۲
گشته ویران - به زیر دست و پا
بارگاه - غرور مرتضی ۲
زخم کبود ابروی تو / نهان شده به زیر دستار
پیرهنت دوباره گل داد / کشته مرا قصه مسمار
سیده ی نساء عالمین
فاطمه ی امیرمومنین ۲
#زمزمه_فاطمیه
#هجده_بهار۸
#بعد_از_رحلت_پدر
بند۱
رفتی تو ای پشت و پناهم
رفتی و بی تو غرق آهم
آرام جان رفتی ولی جامانده ام من
در شهر تو با یار تنها مانده ام من
بعد از تو ای پیمبر
ماندم به دیده ی تر
تا که مگر بگیرم
اشک از دو چشم حیدر
یا فاطمه یا زهرا
بند ۲
از بعد تو ای مِهر تابان
شد خانه ی من بیت الاحزان
همچون پرستویی شدم در بی قراری
چشم انتظار لحظه های جان سپاری
بال و پرم شکسته
بر خاک غم نشسته
وای از دمی که دیدم
یارم به دست بسته
یا فاطمه یا زهرا
بند ۳
بی تو مدینه شهر غم شد
از امتت بر من ستم شد
اجر نبوت ، جای تو بر من ادا شد
احسان نمودی و ستم بر من روا شد
بیش از تمام انجم
دیدم ستم ز مَردم
بر روی خاک کوچه
شد گوشواره ام گم
یا فاطمه یا زهرا
#زمزمه
#هجده_بهار۸
#هجوم_به_خانه
#شهادت_حضرت_محسن_عج
بند ۱
گلخانه ام آتش گرفته
پروانه ای آتش گرفته
آن جا که درب خانه ای آتش گرفته
یک غنچه ی دردانه ای آتش گرفته
خاکستری که ریزان
گشته ز درب سوزان
دارد نشانه ای از
شش ماهه یار مهمان
یا فاطمه یا زهرا
بند ۲
مهتاب گوید با نگاهی
ستاره دارد چه گناهی
در آسمان عاشقی ها اخترم سوخت
پروانه ای زد ناله که بال و پرم سوخت
شش ماهه ای غمین شد
با خون دل عجین شد
میگفت ذکر زهرا
تا نقشِ بر زمین شد
یا فاطمه یا زهرا
بند ۳
محسن مگر دارد گناهی
که داده جان در بی پناهی
او زودتر آمد به دنیا نزد مامش
تا که نماید یاری دین و امامش
از هرگنه بری بود
در حال یاوری بود
محسن شبیه مادر
واللهِ حیدری بود
یا فاطمه یا زهرا
#زمزمه
#هجده_بهار۸
#کوچه_بنی_هاشم
بند ۱
یک آسمان غم از مدینه
شد داغ سنگینی به سینه
با سینه ای بشکسته از داغ شقایق
در کوی تنهایی سفر بنموده عاشق
با یاد حضرت عشق
نذر ولایت عشق
هاله گرفته یک ماه
از داغ غربت عشق
یا فاطمه یا زهرا
بند ۲
آن بانوی پاکی و عصمت
که بوده رمز کل خلقت
او که به پایش آسمان ها می شده خم
آیا سزا باشد ببیند لحظه ای غم
آن جا که حق محک خورد
داغ غم فدک خورد
باور نمی کنم وای
که فاطمه کتک خورد
یا فاطمه یا زهرا
بند ۳
این کوچه بوی کربلا داشت
خاکش شمیمی آشنا داشت
جای حسین فاطمه این جا حسن بود
آن جا که خاک چادری اوج مِحَن بود
قلبی که چاک چاک است
رمزی ز عشق پاک است
در کوچه ای که زهرا
افتاده روی خاک است
یا فاطمه یا زهرا
#زمزمه
#هجده_بهار۸
#بستر
بند ۱
یارب شفا ده مادرم را
این مادر غم پرورم را
ما را غم بی مادری زود است یارب
زود است بهر خانه داری دست زینب
دستان کوچکش را
هر شب گرفته بالا
گوید خدا شفا ده
مظلومه مادرم را
یا فاطمه یا زهرا
بند ۲
این مادر پهلو شکسته
شب در دل بستر نشسته
می خواهد از محبوب خود در پرده ی راز
تنها دعایش می شود امید پرواز
خواهد که پر بگیرد
اذن سفر بگیرد
دل خسته از مدینه
خواهد دگر بمیرد
یا فاطمه یا زهرا
بند ۳
شمع و گل پروانه بیدار
دل بی قرار از ناله ی یار
یک شاپرک که ناله ای بیش از همه داشت
این گونه نجوایی به اشک و زمزمه داشت
بنگر چه بی قرارم
طاقت دگر ندارم
رحمی به دخترت کن
مادر بمان کنارم
یا فاطمه یا زهرا
#زمزمه
#هجده_بهار_۸
#شهادت
بند ۱
داغ تو چون شعله به جان است
تا روز محشرجاودان است
آنان که داغ عشق را افسانه خواندند
شاید که آتش لایق پروانه خواندند
غم سینه را نشان رفت
تا آخر زمان رفت
مهتاب خانه ی عشق
با قامتی کمان رفت
یا فاطمه یا زهرا
بند۲
ساقی بماند و ساغرش رفت
روح علی از پیکرش رفت
هفت آسمان تاب امانت را نیاورد
قلب علی یارب چگونه طاقت آورد
تا یار شد روانه
می سوخت عاشقانه
هر جای خانه ای وای
دارد از او نشانه
یا فاطمه یا زهرا
بند ۳
وقت جدایی علی شد
زهرا فدایی علی شد
شوق سفر گر چه میان هر پَرَش بود
اما به فکر غصه های یاورش بود
قلبش شکسته می شد
در خون نشسته می شد
ذکر علی به لب داشت
چشمش که بسته می شد
یا فاطمه یا زهرا
#زمزمه
#هجده_بهار۸
#شام_غریبان
#غسل
بند ۱
گل را به اشک دیده شویم
درد دلم با که بگویم
شستم تنت را گر چه با پیراهن تو
دستم رسیده وای بر زخم تن تو
سر می نهم به دیوار
از غصه های دلدار
زخمت چرا یا زهرا
با من نگفتی ای یار
یا فاطمه یا زهرا
بند ۲
آب روان می ریزد اسما
تا که بشوید غربت ما
پیراهنت نقش گل سرخ از جفا داشت
گل های نیلوفر تنت در هر کجا داشت
در وقت پر گرفتن
وای از خجالت من
ای کاش زخم نیلی
می رفت وقت شستن
یا فاطمه یا زهرا
بند ۳
هنگام دفن پیکر تو
شد وقت قتل همسر تو
من با چه دستی خاک ریزم بر تن تو
گویا که جان دادم به وقت رفتن تو
بودی مرا امانت
پر می کشی به
پیمبر آمد
جان می دهم ز خجلت
یا فاطمه یا زهرا
#زمزمه
#هجده_بهار۸
#بعد_از_شهادت
بنده ۱
یک خانه مانده با غم تو
با آه سرد محرم تو
یک گوشه زینب چادرت بر سر نموده
یادی ز رنگ چهره ی مادر نموده
از کودکان من وای
از این همه محن وای
تا نام کوچه آید