#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
بر تخته ای فرسوده پیکر میشود تشییع
پیکر که نه! یک جسم لاغر میشود تشییع
راحت نکردند از غل و زنجیر جسمش را
با دست و پای بسته، مضطر میشود تشییع
@hosenih
«باب»الحوائج بود و جای بهترین تابوت
آقایمان بر لنگه ای «در» میشود تشییع
حاجاتمان پیراهن مشکی به تن کرده
چون حضرت موسی بن جعفر(ع) میشود تشییع
جا مانده آهِ احتضارش گوشهٔ زندان
جان داده دور از چشم دختر میشود تشییع
دلواپس بیتابیِ معصومه(س)جانش بود
دور از رضا(ع) در غربت آخر میشود تشییع
بر صورتش جامانده ردّ زخمهٔ شلّاق
دارد کبودی های حنجر میشود تشییع
شکرخدا در ازدحام نیزه داران نیست
بیگانه با شمشیر و خنجر میشود تشییع
@hosenih
بر روی شانه! نَه به زیر ضربه هایِ نعل
دارد تنش با وضع بهتر میشود تشییع
دلواپس ناموس در بین حرامی نیست
دور از غم ِ خلخال و معجر میشود تشییع!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🏴شهادت حضرت موسی بن جعفر (علیه السّلام)
🏴#ترکی_فارسی
🎤مداح :حاج مهدی رسولی
شمع قرانه پروانیم من
ملک غربتده زندانیم من
گوزلریم یولدادی گل رضا جان
جانیمین خسته قربانیم من
من فرزند حیدرم
من دلبند مادرم
من موسی بن جعفرم
خانه ی غمدی غملی اوتاقیم
گوش کیمی باقلیدی ال ایاقیم
زهر خرما اثر ایلیوبدی
خشک اولبدی عطشدن دوداقیم
یوخ گلایم قضا و قدر دن
راضیم رحمت دادگردن
گلسن اما گوررسن بی بیم تک
قولاریم نیلیدور غمچی لردن
من فرزند حیدرم
من دلبند مادرم
من موسی بن جعفرم
باخما زندانیده باغری قانم
من اوزوم مظهر لامکانم
افتخار ایله اوغلوم اولونجک
منده جدیم کیمی قهرمانم
ایمدیم باشیمی اهل زوره
ناری دن یوخ دیدیم صدمه نوره
چکسلر شیری زنجیره هرگز
اعتنا ایلمز مار و موره
من فرزند حیدرم
من دلبند مادرم
من موسی بن جعفرم
عالیمه آه شبگیریم اغلار
الصلاة اوسته تکبیریم اغلار
باش گویان وقتیده سجده گاهه
بوینومون اوسته زنجیریم اغلار
هر گجه سجده ده قلبی یاره
اغلارم بی کفن شهریاره
خلعتین اولماسا کفن و دفنه
بوک حصیره منی گوی مزاره
یاحسین جان گل سرخ زهرا
ما گدای سر کوی عشقیم
وتصدق علینا حسین جان
آه دین و قرآن ما
آه روح و ریحان ما
آه جان جانان ما
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
بهترین مداحی های روز
@qwehgm ⏪⬅️⏪
☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘
#امام_موسی_کاظم_ع_مدح_و_شهادت
ای طور تو تجلی دارُالمُجیب ها
محبوب بی قرین قلوب حبیب ها
در محضر تو حاجت ما بی جواب نیست
ای معنی اجابت "اَمّن یُجیب" ها
@hosenih
دارُالشّفای تو همه را کرده بی نیاز
از منت طبابت و لطف طبیب ها
خورشید کاظمین! به ما هم نگاه کن
رحمی به روح مرده ما بی نصیب ها
چه خشم ها که از رخ تو ریخت در دلت؛
الگوی کظم غیظ همه ناشکیب ها!
هر کس شنید روضه ی جانسوز تو گریست
داری نشان غربت خود از غریب ها
از غصه ات کلیم خدا گریه می کند
زخم زبان زدند تو را نانجیب ها
کنج قفس تن تو شده آب و از غمت
دارند نوحه بر لبشان عندلیب ها
ابن شبیب در غم تو لال می شود
قَعرُالسُّجون، شبیه به گودال می شود
دشمن به قصد کُشت چرا می زند تو را؟!
هِی حرف های زشت به تو می زند چرا؟!
بیزارم از مرام هرآنچه یهودی اَست
چه کرده با تن تو؟! تماماً کبودی اَست
بر پیکر تو پیرُهنت زار می زند
زنجیر هم به حال تنت زار می زند
تو یادگار فاطمه ای! دلشکسته ای!
هی آرزوی مرگ نکن؛ گرچه خسته ای
دیدی که مستجاب شد آخر دعای تو؟!
وقت عروج آمده، جان ها فدای تو...
تابوت تو اگر چه فقط تخته ی در است
اما سر تو شکر خدا روی پیکر است
@hosenih
آخر برای تو کفن قیمتی رسید
جسم شریف و پاک تو بی حرمتی ندید
عالم فدای غربت سلطان کربلا
بعد از سه روز، شد کفنش تکّه بوریا
شاعر: #علی_بیرقدار
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
زندان، رواق روشنی شد، غرق نورت
دیوارها، نمناک از شرم حضورت
دهلیزها مستند، هنگام عبورت
زنجیر، تسبیحی به دستان صبورت
این بندها، در بند زلف دلپذیرت
موسای دربندی و هارونها اسیرت
یوسف، که ترس از تنگی زندان ندارد
مصر وجود است او، غم کنعان ندارد
نوح است و بیم از موج و از طوفان ندارد
جان جهان است او، هراس جان ندارد
عاشق، دلش دریاست، حتی کنج زندان
آیینهی دنیاست، حتی کنج زندان
@hosenih
ای هفت دریا، غرق در دریای صبرت!
هفت آسمان یک نقطه، در پهنای صبرت
ای هفت شهر عشق، در معنای صبرت!
زانو زدند ایوبها، در پای صبرت
آقا! به این حجم از بلا، عادت ندارم
باید بگویم، شاعرم، طاقت ندارم
سنگینی شلاق و آن بازو؟ خدایا!
زنجیر بر آن قامت دلجو؟ خدایا!
چنگال زندانبان و آن گیسو؟ خدایا!
خون و شکست طاق آن ابرو؟ خدایا!
هر چند در دستان او، جام بلا بود
از تشنگی، یکریز یاد کربلا بود
معصومه دلتنگ است، چشمانش به راه است
فهمیدهاند انگار یوسف بیگناه است
بر صورتش اما چرا ردی سیاه است؟
پایان این قصه، گمانم اشتباه است
یوسف میآید، روی تابوت است اما
از اشک یاران، دجله، مبهوت است اما
@hosenih
موسای ما، از طور سینا، بیعصا رفت
این نوح، روی موجی از اشک و دعا رفت
دردا! که با دُردانهی زهرا، چهها رفت
تا پر کشید، اول دلش، پیش رضا رفت
بی او، اگر چه عشق، مشکیپوش میشد،
نور خدا بود او، مگر خاموش میشد؟
در بند بود و عالمی دربند اویند
بسیاری از سادات، از پیوند اویند
شهزادگان، فرزانگان، فرزند اویند
هر گوشه، فرزندان دانشمند اویند
وا میکند بر روی ما، بنبستها را
بابالحوائج شد، بگیرد دستها را
شاعر: #قاسم_صرافان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_موسی_کاظم_ع_مدح_و_شهادت
خدا از ما نگیرد منت بابالحوائج را
غمِ او روضهی او صحبت بابالحوائج را
سر هر روضهای که گریه کردم سفرهای دیدم
خدا از ما نگیرد هیأت بابالحوائج را
سرِ راهش گرفتم کاسهام را کاسهام پُر کرد
گدا باید بداند عادت بابالحوائج را
@hosenih
کریمان چشم بر راهاند چیزِ کم نباید خواست
خدا پاینده دارد دولت بابالحوائج را
از این نان و پنیر و سبزیِ نذریِ مادرهاست
اگر این خانه دارد برکت بابالحوائج را
سلامش کردم و دیدم رضایش هم جوابم داد
خدا را شکر دارم حضرت بابالحوائج را
برای قُرب لازم بود اگر ما سجدهای کردیم
نگیرید از سرِ ما عزت بابالحوائج را
وصیت کردهام آنروز بگذارند بر چشمم
کنارِ مُهرِ تربت ، تربت بابالحوائج را
تمام زندگی مدیون این آقای مظلومیم
نمیدانیم اما قیمت بابالحوائج را
خدا لعنت کند سَندیِ شاهک را ، به در بگذاشت
نگاهِ دخترِ بی طاقت بابالحوائج را
سیه چال است جای یک نفر ، یعنی که حس میکرد
یقینا زیر پایش قامت بابالحوائج را
سیه چال آنقدر تاریک زهرا هم نمیبیند
کبودیهای روی صورت بابالحوائج را
برای سقفِ کوتاهش شکسته ساق پایش را
حرامی کم نموده زحمت بابالحوائج را
@hosenih
دعاکن زیر این زنجیرها شلاقها غُلها
نبیند دختر او حالت بابالحوائج را
نمیشد پا شود اما زِ حالش خوب پیدا بود
کسی زخمی نموده غیرت بابالحوائج را
به روی تختهای اُفتاده گِردش چار حمال است، اما شُکر
نمیبیند رضایش غارت بابالحوائج را
شاعر: #حسن_لطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
غم آمده ست رفیقی رسیده پیش رفیقی
چه با مرام طبیبی عجب رفیق شفیقی
سیاه چال هم از او تو را دمی نگرفته
صعود کرده به پایین هلا چه طیِّ طریقی
@hosenih
به ساق پا غل و زنجیر معنی اش شده اینکه؛
به ضرب خنجر اضافه کنند ضربه ی تیغی
چکیده است به زنجیر،خون پای تو یعنی:
مرصع است حدیدی به سنگ های عقیقی
چنان به غیظ خودت کاظمی و کوه ترینی؛
که سطحی است تو را هر سیاه چال عمیقی
به حُسن خلق تو معذور نیست پیش تو مأمور
عجب حضور شگرفی عجب نگاه دقیقی
@hosenih
به جای اینکه شود ناجی جهالت یک قوم
نجات داده خود بحر را نجات غریقی
بعید نیست که در زیر آفتاب پس از حبس
تنت بخار شود وای این قدر که رقیقی
شاعر: #مهدی_رحیمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
زیر بار کینه پرپر شد ولی نفرین نکرد
در قفس ماند و کبوتر شد ولی نفرین نکرد
روزهای تیره هریک شبتر از دیروز تار
در میان دخمهای سر شد ولی نفرین نکرد
@hosenih
هرچه آن صیادها را صید خود کرد این شکار
روزیاش یک دام دیگر شد ولی نفرین نکرد
روزهٔ غم، سجدهٔ غم، شکر غم، افطار غم
زندگی با غم برابر شد ولی نفرین نکرد
وای اگر نفرین کند دنیا جهنم میشود
از جهنم وضع بدتر شد ولی نفرین نکرد
@hosenih
وقت افطار آمد و دیدم که خرماها چطور
یک به یک در سینه خنجر شد ولی نفرین نکرد
آن دم بیبازدم چون آتشی رفت و سپس
آنچه باید میشد آخر شد ولی نفرین نکرد
شاعر: #انسیه_سادات_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_موسی_کاظم_ع_مدح_و_شهادت
همیشه سهم آب و نان ما چندین برابر بود
چرا که رزق ما از سفرهی موسیبنجعفر بود
اگر بابالحوائج خوانده میشد علتش این است؛
که با قلب شکسته مرهم دلهای مضطر بود
@hosenih
زن بدکار و بشر حافی و مردان زندانبان
به لطف او برای هرکسی ایمان میّسر بود
عذاب شیعیان یا قعر زندان؟ انتخاب از او
به دوشش بار جرم دوستان تا روز محشر بود
اسیری که تمام مدت آزادیاش تنها
زمان رفتن از زندان به یکزندان دیگر بود
امام مهربان مسلمین افطار هر روزش
به دست سندیبنشاهک ملعون کافر بود
@hosenih
اگرچه عاقبت آزاد شد، اما همه دیدند
که بر یک تختهپاره در غل و زنجیر، پیکر بود
به یاد مادرش افتاد هرکس دید جسمش را
به او گفتند؛ "صارت کالخیال" از بس که لاغر بود
شاعر: #مجتبی_خرسندی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e