#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_ولادت
زمین، به زمزمه میآید، همان شبی که تو میآیی
همان شب، آمنه میبیند، درون چشم تو دنیایی
ستارهای بدرخشید و رسید و ماهِ دل ما شد
چه سرنوشت دلانگیزی، چه عاشقانهی زیبایی
همین که آمدهای از راه، قریش، محو تو شد، ای ماه!
یتیم کوچک عبدالله! ببین نیامده، آقایی
سلام ماه بنیهاشم! سلام بر تو ابوالقاسم!
دل از نگاه تو شد مُحرم، چه حج محشر و گیرایی
@hosenih
چنان کنار ابوطالب، ستوده حُسن تو را یثرب
که شد یقین به دل راهب: همان ستودهی عیسایی
به هیچ آینه، جز حیدر، نه پادشاه و نه پیغمبر
شکوه و حُسن تو را دیگر، خدا نداده به تنهایی
به دختران نهان در گِل، بیا محمدِ نازک دل!
ببار تا که شود نازل، به قلب پاک تو، زهرایی
به آرزوی نگین تو، درآمدهست به دین تو
مسیح من! به کمین تو، نشسته است یهودایی
@hosenih
قسم به لیل و به گیسویت، به ذکر یاحق و یاهو یت
به آیه، آیهی ابرویت، به آن دو چشم تماشایی
در این هزارهی ظلمانی، میان این همه حیرانی
برای این شب طوفانی، بخوان از آن دل دریایی
از او که خال تو را دارد، که نام و حال تو را دارد
به شانه، شال تو را دارد، میاید او و تو میآیی
بخوان که در عرفاتم من، کنار آب حیاتم من
طنین یک صلواتم من، به شوق این همه زیبایی
شاعر: #قاسم_صرافان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تقدیم به آستان حضرت #شاه_چراغ_ع
#محکومیت_حادثه_تروریستی
صدای ذکر تو، شب را فرشته باران کرد
حضور تو، لب «شیراز» را غزلخوان کرد
«کرم نما و فرود آ که خانه، خانهی توست»
بیا که چشم تو، این شهر را چراغان کرد
@hosenih
چه اشکها که ضریحت به گونهها جاری،
چه دردها که خداوند، با تو درمان کرد
چه لحظهها که نگاه تو، جان حافظ را
به جرعهای غزل، از جام غیب مهمان کرد
چراغ قلب تو، تفسیر صبح صادق بود
عجیب نیست که شب را چنین هراسان کرد
چه کرده نور تو با شب؟ که دست خونریزش
رواق و صحن تو را هم گلولهباران کرد
شهید راه رضایی، شهید صحن توایم
تو را، خدای تو، شاهِ چراغ ایران کرد
@hosenih
به قلب تو، غم دوری ست از برادر و آه!
فراق خواهرت، این داغ را دوچندان کرد
سفر، اگر چه چنین ناتمام ماند، ولی
صدای پای تو، شیراز را خراسان کرد
شاعر: #قاسم_صرافان
🔅 اشعار آیینی حسینیه
👇👇👇👇
@hosenih
#محکومیت_حادثه_تروریستی در حرم #شاه_چراغ_ع
در دینشان، عشق علی شرک است، سوزاندن اطفال، توحیدست
رحمان کجا؟ شیطان بیرحمی است، ربی که وهّابی پرستیدهست
انگار از آیات قرآنش، از آن خدای مثل شیطانش
از سیره و سبک بزرگانش!! جز فتنه و آتش، نفهمیدهست
@hosenih
مفت است پیش مفتیاش جانها، فتوای کشتار مسلمانها
شیخی که رحمت را، ولایت را، از معنی آیات دزدیدهست
سر میبُرد، از هر که سر خم کرد، بر آستان عشقِ وجه الله
سر را ولی مثل سگان هر روز، بر چکمهی ارباب ساییدهست
قرآنِ روی نیزه را خواندهست، سرمستِ تیر حرمله ماندهست
با «هند»، مشروب و جگر خوردهست، با شامیان، تا صبح رقصیدهست
در این جهانی که عمو سامش، دم میزند از صلح، معلوم است
خدمتگزار «لات» هم خود را، خدمتگزار کعبه نامیدهست
هی چنگ میاندازد و انگار با کودکان هم بر سرِ جنگ است
این گرگ اگر وحشیتر از پیش است، یعنی که بیش از پیش ترسیدهست
@hosenih
موجی خروشان از عدن آمد، بوی خوش عشق از یمن آمد
امروز اویسی کز قَرَن آمد، مانند سلمان، سر تراشیدهست
مستضعفان و صالحان بیشک، میراث داران زمین هستند
بگذار این شب بگذرد، فردا از آنِ فرزندان خورشید است
شاعر: #قاسم_صرافان
🔅 اشعار آیینی حسینیه
👇👇👇👇
@hosenih
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی_ع
ما زائران صحن تو هستیم از قدیم
همسایگان شهر تو، یا سیدالکریم
مِهرت به جان مردم این مُلک، جا گرفت
با تو رواست، وادی ری را طلا گرفت
خواندی حدیث یار و روایات دلبری
با توست، نور موسوی و عطر عسکری
ای با جواد، همسخن! از جود او بخوان
با تشنگان نور، از آن ماهرو بخوان
ای باب علم، آن دل بابالجوادیات
با ما بگو از آنچه شنیدی ز هادیات
از دست او، تو جام کرامت گرفتهای
در معرفت، نشان ولایت گرفتهای
علمت، عظیم بوده و عشقت عظیمتر
سادات با کرم، حسنیها کریمتر
در بخشش و عطا، حسنیها سرآمدند
آیینهی کرامت آل محمدند
نامت گره به نام حسن خورده پس تمام
حاجت رواست، زائر این صحن، والسلام
گفتم حسن، هوای دلم دلبرانه شد
احساس شعر من، چقدَر مادرانه شد
ای زادهی مدینه! بخوان از هوای یاس
از کوچههای غمزده، از قبر ناشناس
باران اشک، کنج ضریحت چه دیدنی ست
در این حریم، روضه، دوچندان شنیدنی ست
عمری علم به دوش، شدی ناصر حسین
باید که زائر تو، شود زائر حسین
تهران بدون قلبهات آرامشی نداشت
«این شهر، بی وجود شما ارزشی نداشت» (۱)
گشتی طبیب، تا غم دل را دوا کنیم
تا خاک را به یک نظرت کیمیا کنیم
در این حریم، جَلد تو شد، یاکریم ما
بر ما بتاب، حضرت عبدالعظیم ما
شاها! محبتت به گدایان رسیده است
بگشای باز سفره، که مهمان رسیده است
همسایهات شدیم و چه زیباست سرنوشت
روزی که همنشین تو باشیم در بهشت
ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء
۱. تضمینی از غزل شاعر گرامی #امیرحسین_محمودپور
شاعر: #قاسم_صرافان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
قرار بود بیایی کبوترش باشی
دوباره آینهای در برابرش باشی
نه اینکه پر بکشی و به شهر او نرسی
میان راه، پرستوی پرپرش باشی
مدینه، شهر غریبی برای فاطمههاست
نخواست گم شده، چون قبر مادرش باشی
به قم رسیدی و گم کرد دست و پایش را
چو دید، آمدهای سایۀ سرش باشی
اجازه خواست که گلدان مرمرت باشد
که تا همیشه، تو یاس معطرش باشی
خدا، تو را به دل تشنۀ زمین بخشید
که تا بهار بیاید، تو کوثرش باشی
که تا طلوع قیامت، شفاعت از تو رسد
که تا رسیدن محشر، تو محشرش باشی...
کرامتت، همه را یاد او میاندازد
به تو چقدر میآید، که خواهرش باشی
رسول گفت: که در طوس، پارۀ تن اوست
نشد رسولِ سلام پیمبرش باشی
خدا نخواست، تو هم با جوادِ او، آن شب
گواه رنج نفسهای آخرش باشی
نخواست باز امامی، کنار خواهر خود...
نخواست زینبِ یک شام دیگرش باشی
#قاسم_صرافان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_شهادت
قرار بود بیایی کبوترش باشی
دوباره آینهای در برابرش باشی
نه اینکه پر بکشی و به شهر او نرسی
میان راه، پرستوی پرپرش باشی
مدینه، شهر غریبی برای فاطمههاست
نخواست گم شده، چون قبر مادرش باشی
به قم رسیدی و گم کرد دست و پایش را
چو دید، آمدهای سایۀ سرش باشی
اجازه خواست که گلدان مرمرت باشد
که تا همیشه، تو یاس معطرش باشی
خدا، تو را به دل تشنۀ زمین بخشید
که تا بهار بیاید، تو کوثرش باشی
که تا طلوع قیامت، شفاعت از تو رسد
که تا رسیدن محشر، تو محشرش باشی...
کرامتت، همه را یاد او میاندازد
به تو چقدر میآید، که خواهرش باشی
رسول گفت: که در طوس، پارۀ تن اوست
نشد رسولِ سلام پیمبرش باشی
خدا نخواست، تو هم با جوادِ او، آن شب
گواه رنج نفسهای آخرش باشی
نخواست باز امامی، کنار خواهر خود...
نخواست زینبِ یک شام دیگرش باشی
شاعر: #قاسم_صرافان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🏴#شهادت_حضرت_معصومه_س
🏴#مرثیه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
قرار بود بیایی کبوترش باشی
دوباره آینهای در برابرش باشی
نه اینکه پر بکشی و به شهر او نرسی
میان راه، پرستوی پرپرش باشی
مدینه، شهر غریبی برای فاطمههاست
نخواست گم شده، چون قبر مادرش باشی
به قم رسیدی و گم کرد دست و پایش را
چو دید، آمدهای سایۀ سرش باشی
اجازه خواست که گلدان مرمرت باشد
که تا همیشه، تو یاس معطرش باشی
خدا، تو را به دل تشنۀ زمین بخشید
که تا بهار بیاید، تو کوثرش باشی
که تا طلوع قیامت، شفاعت از تو رسد
که تا رسیدن محشر، تو محشرش باشی...
کرامتت، همه را یاد او میاندازد
به تو چقدر میآید، که خواهرش باشی
رسول گفت: که در طوس، پارۀ تن اوست
نشد رسولِ سلام پیمبرش باشی
خدا نخواست، تو هم با جوادِ او، آن شب
گواه رنج نفسهای آخرش باشی
نخواست باز امامی، کنار خواهر خود...
نخواست زینبِ یک شام دیگرش باشی
🔸شاعر:
#قاسم_صرافان
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#حضرت_معصومه #مرثیه_حضرت_معصومه
قرار بود بیایی کبوترش باشی
دوباره آینهای در برابرش باشی
نه اینکه پر بکشی و به شهر او نرسی
میان راه، پرستوی پرپرش باشی
مدینه، شهر غریبی برای فاطمههاست
نخواست گم شده، چون قبر مادرش باشی
به قم رسیدی و گم کرد دست و پایش را
چو دید، آمدهای سایۀ سرش باشی
اجازه خواست که گلدان مرمرت باشد
که تا همیشه، تو یاس معطرش باشی
خدا، تو را به دل تشنۀ زمین بخشید
که تا بهار بیاید، تو کوثرش باشی
که تا طلوع قیامت، شفاعت از تو رسد
که تا رسیدن محشر، تو محشرش باشی...
کرامتت، همه را یاد او میاندازد
به تو چقدر میآید، که خواهرش باشی
رسول گفت: که در طوس، پارۀ تن اوست
نشد رسولِ سلام پیمبرش باشی
خدا نخواست، تو هم با جوادِ او، آن شب
گواه رنج نفسهای آخرش باشی
نخواست باز امامی، کنار خواهر خود...
نخواست زینبِ یک شام دیگرش باشی
🔸شاعر:
#قاسم_صرافان
________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
سلام و عرض ارادت خدمت اعضای محترم مجمع الذاکرین
سالروز شهادت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها را بحضورتان تسلیت عرض می نمایم.
#حضرت_معصومه #مرثیه_حضرت_معصومه
قرار بود بیایی کبوترش باشی
دوباره آینهای در برابرش باشی
نه اینکه پر بکشی و به شهر او نرسی
میان راه، پرستوی پرپرش باشی
مدینه، شهر غریبی برای فاطمههاست
نخواست گم شده، چون قبر مادرش باشی
به قم رسیدی و گم کرد دست و پایش را
چو دید، آمدهای سایۀ سرش باشی
اجازه خواست که گلدان مرمرت باشد
که تا همیشه، تو یاس معطرش باشی
خدا، تو را به دل تشنۀ زمین بخشید
که تا بهار بیاید، تو کوثرش باشی
که تا طلوع قیامت، شفاعت از تو رسد
که تا رسیدن محشر، تو محشرش باشی...
کرامتت، همه را یاد او میاندازد
به تو چقدر میآید، که خواهرش باشی
رسول گفت: که در طوس، پارۀ تن اوست
نشد رسولِ سلام پیمبرش باشی
خدا نخواست، تو هم با جوادِ او، آن شب
گواه رنج نفسهای آخرش باشی
نخواست باز امامی، کنار خواهر خود...
نخواست زینبِ یک شام دیگرش باشی
🔸شاعر:
#قاسم_صرافان
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
خیلی زوده که وداع من و تو سر برسه
با جدایی چرا این قصه به آخر برسه
جای مادر کی حسینت رو در آغوش بگیره
به خدا زوده که زینب به برادر برسه
در نفهمید مگه قلب یل خیبری تو
بذا دستای من این بار به این در برسه
کار دنیا رو ببین من باید اینجا باشم و
در به پهلوی گلِ فاتح خیبر برسه
سخته زن جارو کنه خونه رو با دست کبود
حال زن بد باشه و خوب به شوهر برسه
سر سفره تو بشین، من به حسین لقمه میدم
سخته دستای کبود تو به اونور برسه
خوب میشد کاشکی که زخمات آخه اینجوری علی
چی بگه وقتی دوباره به پیمبر برسه
همدم ابوتراب! قرار نبود تنها بری
چادر خاکی تو تنها به حیدر برسه
میدونی چی به سر علی میاد اون شبی که
از یتیمات نالهی : مادر مادر ... برسه
کی میدونه که چقدر خون میشه قلب باغبون
وقتی بالای سر لالهی پرپر برسه
بذا بند کفنو وا کنم و موی حسین
بار آخر به سر انگشتای مادر برسه
بذا برداره نسیم خاکتو معلوم آخه نیست
که طواف حرمت کی به کبوتر برسه
#قاسم_صرافان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
هر چند نامِ نیک، فراوان شنیدهایم
نامی، به باشکوهی زینب، ندیدهایم
ارث از دلِ شجاع تو بردهست، یا علی!
نامش گره به نام تو خوردهست، یا علی!
پیوندِ عقل روشن و بیداریِ دل است
شاگردیِ تو کرده، که استادِ کامل است
قانونِ عقل و عشقِ جهان را به هم زند
وقتی عقیلةالعرب، از عشق، دم زند
زینب به بند، بندگی یار میکند
گیراست زلفِ یار و گرفتار میکند
از چشمِ یار، قامت دلدار، دیدنی است
نام حسین، از لب زینب، شنیدنی است
آن شیرزن که زینت شیر خدا شود،
باید امیر قافلهی کربلا شود
از خطبه، لرزه بر در و دیوار دیدهاید؟
غرش، به سبک حیدر کرّار دیدهاید؟
زن دیدهاید از همهی شهر، مردتر؟
از هر چه مردِ عشق، بیابان نوردتر؟
زن دیدهاید در سخنش، برق ذوالفقار؟
بر ذوالجناحِ غیرت و آزادگی سوار؟
زن دیدهاید اسوهی هر مرد و زن شود؟
زن دیدهاید مثل علی بتشکن شود؟
شد پیشِ حق، دلیلِ مباهات اهل بَیت
وقتی که نور چشم علی، گفت: «ما رَاَیت...»
با «ما رَاَیت...»، بندگیاش را تمام کرد
حمدی نشسته خواند و دو عالم قیام کرد
«از هر چه بگذری، سخنِ دوست خوشتر است»
این دخترت، علی! چه قَدَر، شکل مادر است!
هر بار، تا صدا زدهای نام زینبت
انگار نام دیگر زهراست، بر لبت
زینب، طلوع دیگری از نور فاطمه ست
یک جلوه، از حقیقتِ مستور فاطمه ست
آن زهرهای که چادرِ زهراست بر سرش
ناموس کبریاست، شبستانِ معجرش
باغِ حیاست، کوچ بیابانیاش مبین
فخرُالنساست، بی سر و سامانیاش مبین
چون حیدر است، شرحِ طناب و اسیریش
چون فاطمه ست، یک شبه، جریان پیریش
روزی که دل، مجاورِ بانوی عشق بود
حس کرد، قبر فاطمه هم در دمشق بود
#قاسم_صرافان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
ا ﷽ ا
🔹بهار من! تو کجایی؟🔹
در این هوای بهاری شدم دوباره هوایی
بهار میرسد اما بهار من! تو کجایی؟
چه برکتی، چه نویدی؟ چه سبزهای و چه عیدی؟
به سال نو چه امیدی؟ اگر دوباره نیایی
مقلّبانه به قلبم، هوای تازه بنوشان
محوّلانه به حالم اشاره کن به دعایی
مقدر است به فالم مدبّرانه بتابی
خوش است لیل و نهارم اگر نظر بنمایی
اگر قرار چنین شد، تو را بهار نبیند
چنین نکو ز چه رویی؟ چنین خجسته چرایی؟
اگر چه حُسنفروشان به جلوه آمده باشند
تو آبروی جهانی، تو روی ماه خدایی
به سوی چشمۀ عشقت، اگر که تشنه بیاییم
قسم که حضرت باران! همین بهار میآیی
خودت مگر که به زهرا، توسلی کنی امشب
نمیرسد گل نرگس! دعای ما که به جایی
📝 #قاسم_صرافان
حضرت #امام_زمان علیه السلام
•┈┈••✾••┈┈•
@azizamhosen