eitaa logo
عزیزم حسین♥️
3.1هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
5.6هزار ویدیو
124 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجود ما عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوادهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
گیرم كه نفس می كشی و جان به تنت هست گیرم كه هنوز، یوسفم پیرهنت هست گیرم كه بگیرم بغلم پاره تنت را گیرم كه مداوا كنم اصلاً بدنت را با نیزه ی رفته به دهانت چه كنم من؟ با لخته ی خون روی لبانت چه كنم من؟ یادم نرود صحنه ی بسمل شدنت را هنگام بریدن به زمین پا زدنت را دیدم كه سنان نیزه به پهلوت فرو كرد از پشت كسی پنجه به گیسوت فرو كرد سنگی به سرت خورد و دگر هیچ ندیدی خواهر به فدایت چقدر درد كشیدی من آمدم از تلّ كه ببوسم بدنت را از گرگ بگیرم كفن و پیرهنت را وقتی كه رسیدم سرت از پشت جدا بود این عاقبت خواهریِ من به شما بود @rozeh_1
سلام حضرت شیب الخضیب، مقتلها نوشته اند چه بر روزگارتان آمد نوشته اند مقاتل که ظهر روز دهم چه روضه ها که از این داغ بر زبان آمد سه سیب را سه هدف را سه تیر کافی بود سه بار حرمله هربار با کمان آمد نوشته اند که شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش در فغان آمد نوشته اند مقاتل که عصر عاشورا بلند مرتبه ای خسته ، نیمه جان آمد بلند مرتبه شاها ! همین که افتادی بریده باد زبانم ولی سنان آمد بلند مرتبه شاها ! همین که افتادی به قصد حنجره ات شمر همچنان آمد بلند مرتبه شاها ! همین که افتادی میان هروله زینب دوان دوان آمد یکی به دشنه تو را زد یکی به نیزه ولی یکی به قصد تبرک عصازنان آمد هنوز داخل گودالی و تنت بر خاک رسید خولی و در دشت بوی نان آمد برای بردن انگشتر غنیمتی ات همین که غائله خوابید ساربان آمد @rozeh_1
مدح و ثنا، از هم‌چو من لازم ندارد آن‌چه عیان باشد، سخن لازم ندارد ما تا ابد، جامه‌درانِ کوی یاریم خانه‌خرابش، پیرهن لازم ندارد روزِ گرفتاری، اگر صدتن بیایند- نوکر به غیر از پنج‌تن، لازم ندارد این شاه، با شاهانِ دیگر فرق دارد بخشیدنش، زانو زدن لازم ندارد هرچند لب‌تشنه، ولی معنای آب است یک‌قطره آب، از اهرمن لازم ندارد پوشانده تیر و نیزه سر تا پای او را این جسمِ صدپاره، کفن لازم ندارد اهلِ ستم، یک لحظه هم با خود نگفتند این‌قدر نیزه، یک بدن، لازم ندارد عادل حسین قربان @rozeh_1
حرفی نزن كه نیزه تو را زیر و رو كند حرفی نزن كه پیكر تو پشت و رو كند حرفی نزن كه قاتل امانت نمی دهد سر نیزه اش امان به دهانت نمی دهد حرفی نزن برادر من خسته می شوی در زیر ضربه هاي سنان كشته مي شوي حرفی نزن كه با جگرت خوب تا كنند این نا نجیب ها بدنت را رها كنند حرفی نزن عزیز دلم پیش ناكسان راحت نمی شوی دگر از دست این سنان حرفی نزن كه می پرد او روی پیكرت با خنجری شكسته زند روی حنجرت حرفی نزن كه پاره ای و سخت درهمی با تیر و نیزه های شكسته تو هم دمی مصطفی گودرزی @rozeh_1
نرفته از نظرم ذوالجناح بر میگشت که رفته رفته صدایت ضعیف تر میگشت ز بس که بر بدنت زخم های کاری بود که زخم ِ تازه اگر بود بی اثر میگشت در ازدحام حرامی و نیزه هایِ بلند شکافِ زخم ِ تنت باز و بازتر میگشت میان حلقه ی نامحرمان خودم دیدم که شمر با سرت از قتلگاه بر میگشت غروب بود و ربابَت میانِ آتش و دود هنوز بین ِ مزاری پی ِ پسر میگشت @rozeh_1
🌻🌹 چه گریه دار گذر کرد از خیابان ها کسی که بود حواسش به ما پریشان ها   چه کرده دیدن این شهرها به قلبش که بریده از همه و رفته در بیابان ها   اگر چه نیست به فکرش کسی، به فکر همه است همیشه بوده دعایش نجات انسان ها   هزار سال گذشت از حکایت غیبت ز هجر یکسره ویران شدند کنعان ها   سوار کشتی امنش شو سلامت باش به فکر باش می آید زمان طوفان ها   به هجر انس گرفته ام به وصل محتاجم دلم شکسته ی وصل است و بند هجران ها   بهار زندگی ما، بهار نزدیک است خوش است سر بشود با تو این زمستان ها   یکی یکی همه ی نوکران سفر کردند به پیش مادر سادات با حسین جان ها
🌻🌹 قلبم چو کویر و چشم هایم دریاست یک سال گذشت و غصه هایم بر جاست   ای کاش کنار هفت سینم بودی این سفره ی ما بدون تو بی معناست   امسال بیا منتقم آل علی امسال به نام مادر تو زهراست   امسال سر سفره ی زهرا هستیم "سالی که نکوست از بهارش پیداست"   این فاطمیه کنار مان می آیی؟ با شوق ظهور روضه خواندن زیباست   امروز برای مادرت خیمه زدی؟ ای وای امام بی نشانم تنهاست   فردا به کدام رو به رویت نگرم؟ فردا که حساب حشر هم دست شماست   امسال بیا برای ما گریه نکن تو گریه نکن عزیز٬ مشگل از ماست   عبدالحسین مخلص آبادی
🌻🌹 پس مزن یار مسیحا دل بیمار مرا آنقدر گریه کنم تا بخری بار مرا   قدر یک عمر فقط گریه بدهکارم من کرمی کن بپذیر عمر بدهکار مرا   پهن کردم سر راه تو بساطی دل شب تا که رونق دهد احسان تو بازار مرا   پرده پوشی تو پایم به حرم وا کرده به کناری نزدی پرده اسرار مرا   گردنی کج سر پایین به پناه آمده ام شود آیا سر و سامان بدهی کار مرا   آمدم تا که بگویم به خودم بد کردم تا که اسباب شفاعت کنی اقرار مرا   آخر کار شده شوق شهادت دارم پس به تأخیر میانداز تو دیدار مرا   خاک جبهه چقدر بوی وصالت دارد کاش پاسخ بدهی خواهش و اصرار مرا   ناز دلدار کشیدن تن بی سر خواهد بین جبهه بنگر شاهد گفتار مرا   حال مهمان شده ای....وقت پذیرایی ماست بشنو این روضه بین در ودیوار مرا   مادرت پشت در افتاد و صدازد پسرم با تن سوخته جان داد و صدازد پسرم   قاسم نعمتی
🌻🌹 بیا که بی‌تو جهان، از گلایه لبریز است بهار، بی‌تو به رنگ غروب پاییز است بیا که فاجعه می‌بارد از زمین و زمان ز اشک و خون، دل یارانِ حق، گهر ریز است بیا! به گوش دل ما سرودِ مهر بخوان بیا که صحبت عشّاق، بس دل‌انگیز است بیا! جهان زِ وجود شهید، رنگین شد بیا که ناله انسان، گلایه‌آمیز است بیا که مردم دنیا در انتظار تواند در آرزوی وصال تو، بی‌قرار تواند بیا که پیش تو از روزگار، شکوه کنیم ز درد و رنج برون از شمار، شکوه کنیم ازین خزان غم‌افزا، ازین شبان سیاه ز سست‌عهدی فصل بهار، شکوه کنیم ز سوز و درد دل بی‌قرار، شکوه کنیم بیا که نور بگیریم از فروغ خد ز تیره‌فامی این شام تار، شکوه کنیم تو ای صلابت ایمان! تو ای نشانه نور! بیا که در بر پروردگار، شکوه کنیم بیا که مردم دنیا در انتظار تواند در آرزوی وصال تو بی‌قرار تواند بیا و چهره شب را ستاره‌باران کن بهار و غنچه و گل را به شهر، مهمان کن به زردرویی گل‌های پرشکسته نگر فضای خاطر افسرده را گلستان کن گرفته ظلمت شب، ره به کلبه‌های حزین بیا! ز پرتو خود کلبه را چراغان کن ز سنگ فتنه بی‌یاوران کافرکیش شکست شیشه دل‌ها؛ بیا و احسان کن بپا شده است خدا را قیامتی ز گناه بیا و گوشه چشمی به حق‌پرستان کن بیا که مردم دنیا در انتظار تواند در آرزوی وصال تو بی‌قرار تواند شنیده‌ام که تو از راه دور می‌آیی پی رهایی خلقِ صبور می‌آیی عبور می‌کنی از راه‌های صعب زمین ز جاده‌های بدون عبور می‌آیی سوی ظلمت خاموش راهیان حیات، به کف گرفته طبق‌های نور، می‌آیی چراغ عدل به دست تو می‌شود روشن چو گل شکفته ز درک حضور می‌آیی اگرچه قامت تو تا به کهکشان خداست تو شاد و خنده به لب، بی‌غرور می‌آیی بیا که مردم دنیا در انتظار تواند در آرزوی وصال تو بی‌قرار تواند
🌻🌹 بهار ، موسم ِ احساس و عشق و شیدایی   بهار ، فصـل ِ گـل و سبـزه اسـت و زیـبـایی   امیـد ، هـاتـف ِغـیـبـی بـه مـا دهــد مـژده   بهـار ِمـا ، گـلِ نـرگـس  تــویـی و مـی آیی   فـدا کنـم بـه قـدومـت ، تمـام ِ هستی ِخـود   تــوئـی  ولــی ِ خــــدا ، ای مـهِ  اهــورایــی   یقینـم آمــدن ِتــوسـت ای یـگانـه ی دهــر   همیـن بـس اسـت مـرا ، تـا کـنـم شکیبـایی
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 بانو سلام ، فدات همه کسم خرج تو داره میشه نفسم امشب بیا بده حاجتمو یک گوشه نگاه تو بسم ای افتخار و عزت نبی ص سرمایه نبوت نبی ص بخشیدی مال و ثروتتو به راه و مسیر بعثت نبی ص ای سپاه نبی ص جون پناه نبی ص تموم زندگیت شده خرج راه نبی ص مددی مولاتی جون پناه نبی ص ------------------------ بند دوم : بارون اشک باز تو چشامون آهنگ غم به صوت صدامون ماه مبارکه ولی ببین میشینه گرد غم رو دلامون من جلد باممو کبوترم تو آسمون غصه میپرم ای وای دارم می بینم به بغل میگیره زانوی غم مادرم دلبر فاطمه س یاور فاطمه س رسیده موسم غم مادر فاطمه س مددی مولاتی مادر فاطمه (س) ------------------------ بند سوم : میری نمیدونی آخه یه وقت یه روزی دخترت تنها میشه سرگردون بین کوچه ها و اسیر زندون غمها میشه نیستی ببینی که گل دخترت بین در و دیوار اسیر میشه ای وای تو اوج جوونیش از ضرب تازیانه پیر میشه دلبر فاطمه س یاور فاطمه س رسیده موسم غم مادر فاطمه س مددی مولاتی مادر فاطمه (س) حضرت خدیجه (س) زمینه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 حاج رضا یعقوبیان امشب ز سوی حق آمد گل حسین ۲ رقیه آمده نور دل حسین۲ نور خدا رسید شمس الضحی رسید کهف الورا رسید رقیه جان مدد(۳) شهر مدینه شد روشن ز نور او حور و ملک شده مست حضور او آمده نور عین هستی عالمین شادان شده حسین رقیه جان مدد از مقدم گلش روشن شده جهان در خانه ی حسین آمد گل جنان نور دل همه ثانی فاطمه هستی عالمه رقیه جان مدد از کودکی خویش هستم گدای تو در قلب و این دلم دارم ولای تو نور ولایتی شمس هدایتی بنما عنایتی رقیه جان مدد امشب به درگهت آورده ام پناه قسم به عمه ات بنما به من نگاه ای تکیه گاه من پشت و پناه من بین اشک و آه من رقیه جان مدد ای غنچه ی حسین هر شیعه شادتوست در محفل شما هر دل به یاد توست ریحانه ی حسین جانانه ی حسین دردانه ی حسین رقیه جان مدد حضرت رقیه (س) سرود 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar