eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
غير از غَمِ معشوق در عالَم خبرى نيست جايی خبرى نيست که از غم خبرى نيست پروانه پرش سوخت ولى آبرويش شد ما هم دلمان سوخته، اين کم خبرى نيست دنيا نتوانست زِ ما گريه بگيرد بين غم تو، از غم عالم خبرى نيست من توبه نکردم مگر از راه توسّل بی نام تو از توبه یِ آدم خبرى نيست گفتند درِ خانه ی غيرِ تو شلوغ است گفتند ولى رفتم و ديدم خبرى نيست رزقِ همه اينجاست و رَزّاق هم اينجاست والله درِ خانه یِ حاتم خبرى نيست "گرماى گُنه سوز حرم"خورد به ما، پس... از سوختنِ بينِ جهنم خبرى نيست از ناحيه توست عنايات خداوند بى تو به خدا پيش خدا هم خبرى نيست دَه ماه همه منتظر ماهِ تو هستند در سال به جُز ماهِ مُحرّم خبرى نيست عمامه ندارى و عبا نيز ندارى اى واى که از پيرهنت هم خبرى نيست /علی اکبر لطیفیان/ عزیزم حسین❤️ عزیزم حسین❤️ عزیزم حسین❤️ @shoormahshar
عاشقانت میفروشند عیش را ، غم میخرند دل به پاى روضه میریزند ماتم میخرند باز هم شیرِ حلالِ مادران تاثیر کرد بچه ها دارند از بازار پرچم میخرند مثل خار و خس در این سیلِ به راه افتاده ایم باز درهم آمدیم و باز دَرهَم میخرند ماه ها در یک طرف، ماه محرم یک طرف بیشتر از ماه ها ماهِ محرم میخرند اشک ما اینجا فقط این قدر قیمت یافته ورنه جاى دیگرى عرضه کنى کم میخرند تا تو را داریم ما داراترینِ عالمیم بچه هاى ما درِ این خانه حاتم میخرند این طرف گریان شدیم و آن طرف آباد شد اشک کالایى ست که در هر دو عالم میخرند گریه بر مظلوم تکوینا تقرّب آور است در حسینیه مرا حتى نخواهم میخرند مطمئنا روضه اى یا گریه اى در کار هست هر کجا عصیانى از فرزند آدم میخرند عده اى دَم میدهند و عده اى دَم میزنند پنج تن هم این وسط دارند از دَم میخرند گریه کن زهراست ما تنها سیاهى لشگریم باز با این حال و شکلِ گریه را هم میخرند /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
🏴 چهل وشش روز مانده تا ماه محرم روضه شروع شد دل ما را بیاورید سرمایه ام، سلاح بکا را بیاورید یک سال میشود که پرم وا نمیشود دستم به آسمان تو بالا نمیشود یکسال میشود که دلم خاک خورده است این چشم خشک راه به جایی نبرده است حالا شروع تازه برایم فراهم است تحویل سال سوخته گان از محرم است پرواز عشق با پر گریه میسر است توبه به پای روضه اگر شد چه بهتر است تعلیم درس عشق که در روضه میشود بالاتر از مکاتب صد حوزه میشود این عشق پر بهاست به عالم نمیدهم من طعم چای روضه به زمزم نمیدهم اینجا فرشته های خدا صف کشیده اند هر قطره قطره اشک شما را خریده اند این لحظه ها چقدر پر از نور میشویم چه ساده از عذاب خدا دور میشویم دلتنگ روضه هستم و دلتنگ کربلا با گوشه نگاه بفرما بزن مرا حسن کردی @babollharam
بسم الکریم... مَن هوَ إحسانُه قَدیم ما را نگار، کرد به میخانه اش مقیم بوی لباس خونی ارباب می رسد صوت حزین مادر سادات.... بگذریم من آمدم که با همه ی روسیاهی ام راهم دهید با همه ی پرگناهی ام اصلا خودت بگو که چه خاکی بسر کنم؟! یک روز اگر برانی و من را نخواهی ام اشکم چکید و سنگ دلم را لطیف کرد نام حسین شغل مرا هم شریف کرد غفلت زده به ماه عزا آمدم ولی... ... زهرا رسید و کار مرا هم ردیف کرد از سوی فاطمه که به سائل نظر شود چشمش میان روضه ی ارباب تر شود عاشق اگر که گشنه بخوابد عجیب نیست هیهات بی حسین شب ما سحر شود ازخاک قتلگاه برایم بیاورید در روضه اشک و آه برایم بیاورید پرچم بیاورید، کتیبه بیاورید پیراهن سیاه برایم بیاورید من ماتِ ماتم تو بمانم مرا بس است در راه محکم تو بمانم مرا بس است ثروت، مقام، شهرت دنیا نخواستم در زیر پرچم تو بمانم مرا بس است فریاد و بحث ماست فقط مکتب حسین استاد درس ماست فقط زینب حسین با لعن بر یزید فقط آب می خوریم لب تشنه می شویم به یاد لب حسین آقا اگر نبود شفیقی نداشتیم سوی خدای خویش طریقی نداشتیم "نعم الامیر" ما شده "نعم الرفیق" ما آقا اگر نبود رفیقی نداشتیم بی نام یار، نار گلستان نمی شود بی کربلا بهشت که رضوان نمی شود صد بار گفته ایم که ذکری برای ما مثل حسین موجب غفران نمی شود محمدجواد شیرازی @babollharam
 من و این روضه ها الحمدلله  من و یاد شما الحمدلله من و ماه محرم زنده بودن  بود حُسن عطا الحمدلله نبودم، حق مرا سینه زنت کرد  شدم اهل بکا الحمدلله من از دامان پاک مادر خود  تو را گشتم گدا الحمدلله من از هیئت هزاران خیر دیدم  شدم حاجت روا الحمدلله سیاهی عزایت نور محض است که گشته رزق ما الحمدلله رسد روزی که در سجده بگویم  رسیدم کربلا الحمدلله؟ جواد حیدری @babollharam
4_5924709588703121905.mp3
3.83M
نوحو علی الحسین یعنی میگن گریه کنید زیر عَلَم گریه کنید یعنی واسه امام حسین همه با هم گریه کنید فبک علی الحسین یعنی برات گریه کنم واسه غمات گریه کنم یعنی که آقا واسه مصیبتات گریه کنم نوحو علی الحسین یعنی میگن گریه کنید زیر عَلَم گریه کنید یعنی واسه امام حسین همه با هم گریه کنید ریحانة الحسین یعنی سه ساله دخترت توی مسیر پشت سرت انقده خورده کعب نی که شده مثل مادرت فبک علی الحسین یعنی برات گریه کنم واسه غمات گریه کنم یعنی که آقا واسه مصیبتات گریه کنم @majmaozakerine فاطی
قاضیِ کوفه حکم صادر کرد که حسین خارجی ست ای مردم با خبر میشد هرکسی ، میگفت زدنِ حدِّ کیفرش با من همه تقسیم کار میکردند ! بین بازار آهن کوفه ؛ خنجر آب دیده ای میگفت ، بوسه بر زیر حنجرش با من نیزه ای گفت ، که بیشتر ز همه تشنه هستم به خون رگهایش کوفه تا شام میشوم سیراب ! زحمت بُردنِ سرش با من پیر آهنگری سرش گرم است پشت هم نعل اسب میسازد هرکه آمد خرید با خود گفت ، رد شدن روی پیکرش با من حرف شیر جمل وسط آمد یکنفر گفت بین جمعیّت ، پسر ارشد حسن با تو آن یکی شیر دیگرش با من حرمله با کمان کمین کرد و یک سه شعبه به کف گرفت و بگفت در میان قنوت دستانش ، نحر حلقوم اصغرش با من حیدر کربلا به میدان زد کینه ها از علی نمایان شد با لجاجت کسی صدا میزد ، ارباً اربای اکبرش با من یکنفر با عمودی از آهن پشت یک نخل منتظر مانده به همه گفته جمع خاطرتان ، ضربه بر فرق لشکرش با من زیر چنگال گرگهای پلید بی کس افتاده بود در گودال شمر ملعون رسید و نعره کشید ، نفَسِ گرم آخرش با من دشنه در دست ، روی سینه نشست دل زهرا شکست ، وقتی گفت سر او را ز تن جدا کردن ، پیش چشمان مادرش با من در هیاهوی غارت خیمه بشکند دست زجر ؛ آمد و گفت کَندنِ گوشواره از روی ، لاله ی گوش دخترش با من به سنان گفت ساربان ، باید از محّل یهودیان برویم بستن دست کودکان با تو ، تازیانه به خواهرش با من تا که خورشیدِ نیزه قرآن خواند یک حرامی که سنگ دستش بود از لب پشت بام دادی زد ، رخ تابان و انورش با من دخترش گفت عمه جان ، امشب کنج دیوار این خرابه ی غم پدر آمد اگر به دیدارم ، بستنِ دیده ی تَرَش با من یدالله شهریاری @rozeh_1
دوباره بوی محرّم، دوباره بوی خدا دوباره روضه ی ارباب، روضه ی سقّا دوباره هیئت و زنجیر و سینه و لطمه دوباره بیرق سرخ حسین و بزم عزا کتیبه ها و سیاهیّ و محتشم خوانی دوباره ناله و آه و بساط اشک و بکا دوباره روضه ی تیر و کمان و طفل رباب که تشنه پر زده جوجه ز ساحل دریا دوباره صیحه ی ارباب و ناله ی ولدی کنار پیکر صد چاک اکبر لیلا دوباره گریه ی طفل سه ساله ی مضطر که بوسه زد به گلوی بریده ی بابا دوباره شام غریبان و آتش و دود و صدای سیلی و اشک یتیم در صحرا تمام دشت ز طیر و وحوش سیرابند عزیز فاطمه تشنه است اف به تو دنیا دوباره بانوی پهلو شکسته ای خواند کنار گودی مقتل" غریب مادر "را دوباره شیهه ی اسبی که واژگون زین است که دید زینب و آهی کشید وا أُمّا کسی که زینت دوش حبیب داور بود تنش سه نقطه و رأس بریده اش امّا یاسر حوتی @rozeh_1
هلال خون، مه خون، ماه اشک، ماه عزاست عزای کیست؟ گمانم عزای خون خداست خمیده قامت گردون، شکسته پشت فلک روانه خون دل از چشم آدم و حوّاست پریده رنگ ز رخسار احمد و حیدر شراره ی دل زهرا، صدای وا ولداست سرشک دیده ی زهرا، روان ز قلب افق قد خمیده ی زینب، هلال ماه عزاست قسم به جان حسین ای هلال خون برگرَد که در تو زخم علمدار کربلا پیداست بگو فرات نجوشد که آب تشنه لبان در این طلیعهّ خون اشک دیده ی سقاست بگو به لاله نروید که چند روز دگر ورق ورق به روی خاک، لاله ی لیلاست بگو به مهر نتابد که راس پاک حسین فراز نیزه چو خورشید روز عاشوراست ز گوش دخترکی خون روان بود گویا که گوشواره ی او یادگاری زهراست حسین بود خدایی، خدا حسینی بود از آن زمان که جهان وجود را آراست سرشک دیده ی میثم هماره جاری باد که اشک دائم او وقف سیدالشهداست استاد سازگار @rozeh_1
نگاه رحمتت بر ماست؛ می‌دانم که می‌آیی ز اشک دوستان پیداست؛ می‌دانم که می‌آیی گذشته چارده قرن و هنوز ای یوسف زهرا تو تنها و علی تنهاست می‌دانم که می‌آیی به گوش شیعه از پشتِ در آتش‌زده گویی صدای نالۀ زهراست می‌دانم که می‌آیی به یاد کربلا، کرب و بلا شد عالم امکان زمان، هر روز عاشوراست، می‌دانم که می‌آیی هنوز آیات قرآن از لب جدّت به نوک نی به گوش زینب کبراست، می‌دانم که می‌آیی به یاد آب‌ آب تشنگان، چشم محبانت ز اشک و خون دل دریاست، می‌دانم که می‌آیی هنوز آن زخم پیکانی که بر چشم عمویت خورد به چشم خون‌فشان ماست می‌دانم که می‌آیی تماشای خیالیِّ سر اصغر به نوک نی شرار آتش دل‌هاست می‌دانم که می‌آیی به خون پاک مظلومانِ عالم می‌خورم سوگند که مهدی مصلح دنیاست می‌دانم که می‌آیی اگر چه غایبی «میثم» به چشم خویش می‌بیند لوای دولتت برپاست می‌دانم که می‌آیی استادحاج غلامرضا سازگار @rozeh_1
وقتش شده، كه دل به غمت مبتلا شود راهي به سوی تربت كربُبلا شود آن تربتي كه هركه نظر كرد، ديده‌اش... گريان برای شاهِ سر از تن جدا شود فرقي نمي‌كند كه گدايت كجايي است آقا ، به يك نگاهِ شما هر گدا شود باب الحوائجي كه كنار تو خفته است بي شك به دست او گره بسته وا شود آئينهٔ دلي كه شده تار ، از گناه... با اشك و ناله در غمت آقا جلا شود مُزدِ رسالتِ نَبي اصلأ روا نبود با سنگ و تيغ و نيزه و خنجر ادا شود جز كربلا و كوفه و شامِ بلا و غم... بر ميهمانِ خود ستم این‌سان كجا شود رأس حسین و بزم شرابی و خيزران در پيشِ چشم زينب كبری بپا شود جان مي‌دهد رقیه در آندم که ناگهان با حنجرِ بريده ، لبش آشنا شود داود تيموري @rozeh_1
کاروان را باز گردان ای عزیز فاطمه در همین جا قلب زینب زار و مضطر میشود بازگرد آقا که با دست پلید حرمله غنچه ی شش ماهه ی باغ تو پرپر میشود دخترت بی سایبان و خواهرت بی همسفر جعفرت بی پیکر و عون تو بی سر میشود چند روز بعد در این سرزمین پربلا صحبت از دزدیدن خلخال و معجر میشود چند روز بعد در گودال بین تیغ وتیر حنجرت درگیر با تیزی خنجر میشود علی مشهوری @rozeh_1
دیدم به خواب ، آن آشنا دارد می آید دیدم كه بر دردم دوا دارد می آید دیدم كه با شال عزا و چشم گریان مولایمان صاحب عزا دارد می آید  تو بانی این روضه ای دریاب ما را آغوش خود بگشا گدا دارد می آید   آقا سوالی داشتم، از سمت گودال آوای وا اُمّا چرا دارد می آید  آقا بگو جدّت مراقب باشد آخر یك خنجر تیز از قفا دارد می آید  آتش به جان خیمه ها افتاده از درد پایان تلخ ماجرا دارد می آید  همراه با آن قافله با دست بسته یك خانم چادر سیا دارد می آید  عباس احمدی @rozeh_1
دوباره می رسداز ره محرمت آقا وبوی روضه و شبهای ماتمت آقا کتیبه ها و علم نقش پرچمت آقا همیشه در دل مابوده این غمت آقا فدای نام تو و بچه هایتان آقا که روضه ام شده کرب وبلایتان آقا سلام ماه غریبی،سلام ماه عزا دوباره برکت یکسال مابه دست شما چه عزتی که عطا کرده ای به نوکرها نشسته اندسر سفره ی تو خون خدا به پا شود نوحه ها در عزایتان آقا که روضه ام شده کرب وبلایتان آقا دوباره روضه ی مشک وصدای طفل رباب دوباره یک حرمی مانده بی عمو بی آب دوباره غارت و سیلی دوباره رد طناب دوباره کوچه و بازار، ازدحام و عذاب شروع میشود این روضه هایتان آقا که روضه ام شده کرب و بلایتان آقا شروع میکنم اینبار از لب گودال و عصرروز دهم پیکری شده پامال وخواهری که ز بالای تل شده بیحال خدا به خیر کندگوش و معجر اطفال همیشه لطمه زدم من برایتان آقا که روضه ام شده کرب و بلایتان آقا محمدحسین بناریان @rozeh_1
این روزها دلشوره دارم بیش از پیش کاری بجز گریه ندارم بیش از پیش این روزها قلب مرا ماتم گرفته باز این لبم نام شمارا دم گرفته این روزها دلشوره دارم مثل هرسال هر شب گریزی میزنم تنها به گودال اما همه ترسم جدایی از تو شد ، آه اینکه نباشد دستم از ماه تو کوتاه ای کاش با عشق تو در روضه بمیرم من ، این منه بی ننگ و بی عرزه بمیرم ای کاش با گریه توانم را بگیری امسال بین روضه جانم را بگیری ای کاش این ماه محرم با تو باشم ای کاش در این روضه مَحرم با تو باشم تا اینکه مارا مادرت درهم ببیند مارا سیه پوش غم و ماتم ببیند کاری بکن غیر از غمت ، غم را نبینم ماهی بجز ماه محرم را نبینم زهراست مارا راهی این جاده کرده مارا برای نوکری آماده کرده فهم محرم را به ما امشب عطا کن راه حسین ابن علی را راه ما کن هر چند که صحرایی از غم تشنه اوست او تشنه بود اما دوعالم تشنه اوست امیر فرخنده @rozeh_1
دیدم به خواب ، آن آشنا دارد می آید دیدم كه بر دردم دوا دارد می آید دیدم كه با شال عزا و چشم گریان مولایمان صاحب عزا دارد می آید  تو بانی این روضه ای دریاب ما را آغوش خود بگشا گدا دارد می آید   آقا سوالی داشتم، از سمت گودال آوای وا اُمّا چرا دارد می آید  آقا بگو جدّت مراقب باشد آخر یك خنجر تیز از قفا دارد می آید  آتش به جان خیمه ها افتاده از درد پایان تلخ ماجرا دارد می آید  همراه با آن قافله با دست بسته یك خانم چادر سیا دارد می آید  عباس احمدی @rozeh_1
دیدم به خواب ، آن آشنا دارد می آید دیدم كه بر دردم دوا دارد می آید دیدم كه با شال عزا و چشم گریان مولایمان صاحب عزا دارد می آید  تو بانی این روضه ای دریاب ما را آغوش خود بگشا گدا دارد می آید   آقا سوالی داشتم، از سمت گودال آوای وا اُمّا چرا دارد می آید  آقا بگو جدّت مراقب باشد آخر یك خنجر تیز از قفا دارد می آید  آتش به جان خیمه ها افتاده از درد پایان تلخ ماجرا دارد می آید  همراه با آن قافله با دست بسته یك خانم چادر سیا دارد می آید  عباس احمدی @rozeh_1