eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ اما هوای شور عزا در قلم گرفت از غم قلم به دوش نوایش علم گرفت شب تا سحر قلم ز لبش ناله می چکید عطر حسین از لب آلاله می چکید شاعر سرود مثنوی و شرح قصه را اما قلم نگاشت غم و درد و غصه را بر صفحه زد شرر ز غم و آه جان گداز از سینه اش گشود به یکباره عقده باز با ناله گفت که این چه غم و آه و ماتم است باز این چه شورش است که در خلق عالم است یک اربعین جهان همه در آه و غم گذشت بر اهل بیت و آل پیمبر ستم گذشت گرچه حرارت قلم و صفحه پر تب است اما تمام غم به دل و قلب زینب است @hosenih گفتم قلم بیا مدد دست خسته باش راوی راه قافله ی دل شکسته باش زینب رسید کرب و بلا با نوای غم بر خاک کربلا به دو صد نوحه زد علم داغ حسین بعد چهل روز مبهم است کار جهان و خلق جهان جمله در هم است زینب به سینه اش به جز از آه و درد نیست حتی به شاخ خشک دلش برگ زرد نیست این داغ بی کسی نفسش را بریده است هجده سر بریده به نی گو که دیده است بر نیزه ای عجب سر سالار زینب است بر نیزه ای سری ز علمدار زینب است بر نیزه ای دگر سر پر خون اکبر است حتی به نیزه ای سر شش ماهه اصغر است بر نیزه ای دگر سر گلگون قاسم است سر های دیگر از بدن آل هاشم است از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام دیدم به روی نیزه سر پاک تو مدام از آن دمی که راهی راه سفر شدم با دست بسته بهر یتیمان سپر شدم بودش مدام غافله در شور و ولوله سویی سنان و شمر و دگر سوی حرمله آنها سوار مرکب و با تازیانه ها از کینه می زدند به سر ها و شانه ها شلاق و تازیانه و بی گاه کعب نی این هتک حرمت و ستم و ظلم تا به کی آه از سوار ناقه ی در بین قافله سجاد بود و غل بُد و زنجیر و سلسله دیدم سری به نیزه بلند است در برم سالار و سرورم تو بُدی در برابرم دیدم نمی رسد به تو دستم برادرم از داغ تو به چوبه ی محمل زدم سرم دیدم به تشت زر سر پر خونت ای حسین دیدم ملائک اند ز داغت به شور و شین آه از دمی که زد به لبت چوب خیزران آه از دمی که چوب مکرر بزد بر آن رازی بود در این که چرا قد خمیده ام یک اربعین ز داغ تو اندوه دیده ام هر چند گفته ام ، بُود این قصه نا تمام ای وای از مصائب پُر درد شهر شام این ها که گفته ام سر سوزن ز غم نبود نزد جفای شامی و آزارِ از یهود دیدم که طبل خاتمه ی جنگ می زنند اما دوباره بر سر ما سنگ می زنند بنگر که بی حیایی آنان چه کرده بود آنجا که رفت قافله بازار برده بود @hosenih دیدم یزید و کاخ ستم را خرابه را دیگر چگونه شرح دهم عمق ماجرا آورده ام به هم ره خود خیل ناله را شرمنده ام مگیر سراغ سه ساله را ظلمی که شد ز کینه ی آل امیه است جا مانده ام حسین سه ساله رقیه است شرمنده ام ز روی تو خورشید تابناک کنج خرابه ماه سپردم به دست خاک اما حسین من و جگر گوشه ی بتول از کربلا روم به سوی روضه ی رسول سوغات من ز کرب و بلا پیرهن بُود پیراهن حسین شه بی کفن بُود سوغات دیگری که به مام قمر برم بر مادر ادب ز قمر یک سپر برم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ فاطمه ای که بر رُخش،ماه سجود می کند یا که ثنا و مدح او رب وَدود می کند همان حبیبه ی خدا که حق به یک اشارتش زیر و زبر ز خشم او بود و نبود می کند @hosenih پشت نماز او زند صف سپه ملائکه فاطمه چون قیام کرد عرش قعود میکند کار تمام انبیاء،جلوه ی نور اولیا از گل روی فاطمه،جمله نمود می کند زان دم روح پرورش،زنده مسیح از دمش واز نفسش فرشته بو عطر وجود می کند درد و غم ار فزون شود ،خواه مدد ز فاطمه درد ز سینه میپرد ،غصه فرود می کند خیل فرشته و ملک ،به عشق صاحب فدک جان به فدای گُلرخ یاس کبود می کند هر که به دل ولای او ،داشت و از برای او جان بدهد به قله ی عشق صعود میکند اوست که جبرئیل شد خادم آستانه اش بعد نبی به فاطمه گفت و شنود می کند @hosenih حال رواست ناکسی، به پای درب خانه اش که جبرئیل خادم است ، آتش و دود می کند فاطمه جان به هر نفس، مدح تو می کند جواد گه دمِ نوحه سر دهد ، گاه سرود می کند ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ مژده ای دل شب برات آمد پرتو نور حی ذات آمد سر زده نور مشرقین امشب نورمجموعه ی کرات آمد گشت فُطرس دخیل گهواره پر زد و بر لبش نشاط آمد صد مسیحا شد از دمش زنده چون که جانبخش کائنات آمد مست جام می بقاست حسین گرچه لب تشنه ی فرات آمد مژده بر جمله ی گرفتاران ساحل و کشتی نجات آمد دِه ندا بر همه گنهکاران شافع محشر و ممات آمد کام مارا حسین شیرین کرد عسل و شاخه ی نبات آمد می وزد از بهشت بوی حسین صلوات خدا به روی حسین @hosenih به نبی رفته خُلق نیکویش و به ریحانة النبی بویش فاطمه و ان یکاد می خواند به علی رفته زور بازویش جبرئیل است مهد جنبانش به حسن رفته خال دلجویش صلوات خدا به روی مهش انبیا جملگی ثناگویش خضر آب حیات می خواهد رفته بنشسته بر لب جویش می زند ساره همره لعیا بوسه بر روی و شانه بر مویش مهر و مه سجده گر به روی مهش سجده گاهست طاق ابرویش خورده دل های عاشقان حسین گره از شوق او به گیسویش شب میلاد او دلم از شوق گشته چون زائری سر کویش می وزد از بهشت بوی حسین صلولت خدا به روی حسین @hosenih این حسین کیست؟ مظهر عشق است دل و دلدار و دلبر عشق است جمله مستان و عاشقان را او ساقی و میُّ و ساغر عشق است پادشاهان غلام درگاهش فقط او شاه کشور عشق است این حسینی که سید الشهداست شهدا را پیمبر عشق است کربلا بود عرصه ی خیبر و حسینی که حیدر عشق است در کنار فرات لب تشنه کشته فرزند کوثر عشق است خنجر شمر بُد بهانه حسین کشته ی تیغ و خنجر عشق است هر مفسر که یا حسین شنید گفت یاسین بی سر عشق است یا هو الاول و هو الآخِر اول عشق و آخر عشق است می وزد از بهشت بوی حسین صلوات خدا به روی حسین ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آب زنید راه را حضرت دلبر آمده مژده دهید باغ را یاس معطر آمده بوی بهشت می وزد با نفحات احمدی دسته گل محمدی عشق پیمبر آمده صبا به عاشقان ببر، سحرگهان تو این خبر آینه ی جمال حق به امر داور آمده @hosenih بگو به شور و همهمه آمده پور فاطمه کریم آل مصطفی ثانی حیدر آمده به ساقی ای صبا بگو تو راز عشق مو به مو به جام عاشقان او شراب کوثر آمده شمس و کواکب و قمر بر رخ اوست سجده گر پشت فلک به سجده ی اوست که چنبر آمده حُسن جمال او حسن ،قدر و کمال او حسن جمع خصال او حسن، احمد دیگر آمده قبله همیشه مایلش، جود و کرم چو سائلش پادشهان به درگهش جمله چو نوکر آمده صد چو مسیح زنده شد از دم روح پرورش صد چو کلیم بر درش خادم محضر آمده پشت نماز او زند صف سپه ملائکه بر همه انبیا حسن امیر و رهبر آمده در عجبم از آن یلی، آن یل مرتضی علی که در جمل به امر او یک تنه لشکر آمده گوش به امر وی کند، اُشتر سرخ پی کند پشت به جنگ کی کند، یلی دلاور آمده صلح امام مجتبی گشت لوای کربلا بقای دین به زحمت شُبیر و شُبَّر آمده @hosenih عجب همای رحمتی عجب نماد عزتی بر سر عالمی حسن چو تاج و افسر آمده آب زنید راه را سجده کنید ماه را بنده شوید شاه را شافع محشر آمده مژده دهید یار را آن مه ده چهار را مِهر سپیده سر زده ظلمت شب سر آمده ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چه بلا ها کشیده ام که مپرس دختری رنج دیده ام که مپرس باورت نیست در سه سالگی ام کودکی قد خمیده ام که مپرس @hosenih معجرم سوخت گیسویم کِز شد لب ز خجلت گز یده ام که مپرس چند باری ز ناقه افتادم تا به اینجا رسیده ام که مپرس تو نبودی عمو نبود از زجر زجر هایی کشیده ام که مپرس پاره شد گوش و گوشوارِ مَرا گفت از تو خریده ام که مپرس بس که بر چشم و صورتم زده است تار گردیده دیده ام که مپرس کعب نی را و تازیانه ز ترس با دل و جان خریده ام که مپرس بر روی خار ها چنان از ترس پا برهنه دویده ام که مپرس من به گوش خود از حرامی ها ناسزا ها شنیده ام که مپرس چه بگویم که در چهل منزل بر سر نی چه دیده ام که مپرس @hosenih تا به وصلت رسم دوباره پدر زهر هجری چشیده ام که مپرس پُرسم از عمه در طبق گو چیست گوید ای نور دیده ام که مپرس شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آمده از خیمه برون پور شاه نور دو چشمان شه کم سپاه شور به پا کرده قد و قامتش یا که قیامت قد قدقامتش سرو قدی لاله رخی مه جبین زیر قدم هاش بلرزد زمین چکمه به پا کرده که غوغا کند حشر دگر آمده بر پا کند خوود به سر،بسته حمایل به دوش واله و شیدا و بسی پر خروش @hosenih تیغ کجی بر کمر آویخته زلف سیه بر سر و رو ریخته صولت او صولت پیغمبری ماه بر آن چهره بود مشتری چهره ی او معنی شمس الضحی یا که به تفسیر چو بدرالدجی ماه سما گشته به صد آبرو سجده گهش طاق دو ابروی او در نسب آمد ز ازل هاشمی احمدی و حیدری و فاطمی همچو اباالفضل قریشی نسب فخر عرب هست و خدای ادب روی مهش هر که ببیند ز دور گفته نبی آمده از کوه نور گِرد رُخش عده ای از بانوان زجه زنان لاله ی لیلا بمان هم به بر شمع چو پروانه اند گرد رخش واله و دیوانه اند سبزه قبا حضرت قرص قمر از گره ی هاشمیون شد به در جرعه ز پیمانه و ساغر زده باده ز میخانه ی کوثر زده محو رخ حضرت ساقی شده مست هوالباقی و باقی شده چشم به چشم پدرش دوخته آتشی اندر دلش افروخته شمع شده آب شده سوخته چون ز اباالفضل ادب آموخته گفت که بابا شه و سلطان دین سرور خوبان و امام مبین جمله ی اصحاب فدایت شدند بنده و خاک کف پایت شدند رخصتی اینک بده سلطان عشق تا بنهم جان سر پیمان عشق حال اگر رخصت میدان دهید هاشمیان را شوم اول شهید روح به جانم تو مسیحا بده جان به تن لاله ی لیلا بده آه کشید از دلش آن مستطاب گفت که صبری کن و کم کن شتاب راه برو چند قدم در برم اکبر من نور دو چشم ترم تا که ببینم قد و بالای تو سِیر کنم قامت رعنای تو گفت برو حیدر کرب و بلا صف شکن خیبر کرب و بلا عازم معراج به دشت بلا حضرت پیغمبر کرب و بلا بعد تو این دل چو شود بی قرار خاک بوَد بر سر این روزگار رفت به میدان رجز آغاز کرد همچو نبی باب سخن باز کرد گفت عدو این نوه ی حیدر است؟ نِی به خدا حضرت پیغمبر است منطق و خُلقش همه پیغمبری در کف او تیغ کج حیدری تیغ مگو معجزه ی ذوالفقار هیبت او حیدر دُلدُل سوار گفت به مرگم به خدا سینه چاک مرد خدا رای ز مردن چه باک @hosenih فخر کنم بر پدرم مرتضی فخر عرب پادشه لافتی فاتح خیبر یل بدر و حُنین باب حسین پادشه عالمین او که ز نامش همه لرزان شوید معرکه بگریز و گریزان شوید مست من از باده ی آگاهیم نامم علی و اسد اللهیم کیست مرا پایه ی جنگاوری حیدری ام حیدری ام حیدری شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به عالم عشق را معنا رقیه ست و ذکر عالم بالا رقیه ست عجب شوری بپا کردی تو ای جان که تسبیح ملائک یا رقیه ست به پایت سجده باید کرد ای عشق که عشق بی زوال ما رقیه ست @hosenih قیامی در خرابه کرده بر پا بلی بنیان کن اعدا رقیه ست کسی که دین احمد را بقا داد چو زینب بعد عاشورا رقیه ست قسم بر مرتضی مانند مولا علی و عالی و اعلا رقیه ست به دریای حسین او دُرّ ناب است دُر زیبای این دریا رقیه ست رقیه دائما مسند نشین است که روی شانه ی سقا رقیه ست تمام روح و جسم و نور چشمِ علیِ اکبر لیلا رقیه ست گهی گهواره جنبان برادر گهی محو رخ بابا رقیه ست مخوان طفلش به پیران طریقت طریق و هادی و مولا رقیه ست مپندارش که او دختی سه ساله ست که آقاتر ز هر آقا رقیه ست به هنگام شفاعت روز محشر به روی زانوی زهرا رقیه ست در آن هنگامه ی محشر یقینا حساب نوکرانش با رقیه ست @hosenih کسی که از سر لطفش نموده ست به عشقش مبتلا ما را رقیه ست کسی که بهر نوکر مینماید برات کربلا امضا رقیه ست من آن مجنون صحرای دمشقم برایم تا ابد لیلا رقیه ست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای جان جهان فدای نامت مرغ دل عاشقان به دامت ای آنکه خدا ز شوق رویت با وحی رسانده حق سلامت هم آنکه تویی نبی و مرسل هم داده خدا تو را امامت هنگام طلوع طلعت تو خورشید نشسته روی بامت چشم همه انبیا به دستت قلب همه اولیا مقامت @hosenih هر دم ز لبان نازنینت ریزد دُر و گوهر از کلامت هستی همه مست چشم مستت مستان همه جرعه نوش جامت ای آنکه به حد قاب قوسین در عرش نموده ای اقامت تو رحمت عالمینی ای جان لبخند تو بهترین علامت آنجا که علی بود عبیدت شاهان همه کمترین غلامت جبریل به همره ملائک همواره نموده احترامت دریای کرامت و سخایی شاهنشه جودی و کرامت تو معرفت مجسم هستی من کشته و مرده ی مرامت ای باده نور جام مستی ای جان جهان و جان هستی ای جلوه ذات حی معبود از روز ازل نوید موعود ای آنکه تمام آفرینش از عشق تو حق نمود موجود ای علت و رمز و راز هستی بر خلقت کائنات مقصود ای پاکترین حقیقت محض در وصف تو حق چه نیک فرمود @hosenih لولاک لما خلقت الافلاک عالم ز وجود توست خشنود تو آینه ی صفات ذاتی بر جلوه ی ذات حق تو مشهود تو نور خدای ذوالجلالی کان شب به جلال تو بیفزود پیموده ای آن رهی که حتی بودست به جبرئیل مسدود معراج تو تا به قاب قوسین آنجا که تو بودی و خدا بود حتی ز بهشت و خلد و فردوس بُد پاکترین سرای بهبود حجت تویی و دلیل و برهان بر خلقت ماسوی تو فرنود چون سجده نکرد بر تو ابلیس از درگه حق بگشت مطرود گر ختم نبوتی ولی هر پیغامبری ره تو پیمود نوحی که به ورطه ی بلا بود چون دید تو ناخدایی آسود آتش به خلیل شد گلستان با مرحمتت ز خشم نمرود موسی ارِنی چو گفت در طور نور تو به طور جلوه گر بود جان یافت مسیح از دم تو دم می زد و مرده زنده بنمود شد بنده ی درگهت سلیمان تا ارث دهد به نسل داوود همواره ز تو مدد گرفتند ادریس و شعیب و صالح و هود شد ابرهه و سپاه فیلش در سال ولادت تو نابود آتشکده ای که بود روشن خاموش و تهی ز نور و شد دود دریاچه ی ساوه خشک گردید پر آب سماوه گشت و شد رود شد کنگره ها جدا ز کسری خسرو پس از آن فسرد و فرسود @hosenih ای پاک و ستوده ای محمد ای احمد و مصطفی و محمود بی مهر تو و ولای حیدر طاعات خلائق است مردود تو رحمت بی کرانی ای جان مدحت نشود به شعر محدود ای مطلع تو همیشه عالی ای طالع تو همیشه مسعود ای جلوه پر فروغ سرمد ای سیّد کائنات احمد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امشب تمام زمزمه ها گشته یا حسن دل های عاشقان شده همراه با حسن امشب تمام نغمه ی پیغمبران شده همراه ذکر روی لب مصطفی حسن @hosenih نوری دگر ز سلسله ی اولیا دمید شد افتخار سلسله ی انبیا حسن جبریل مادحش شده وز بهر او سرود این فاطمه ست یا علی مرتضی حسن خلقش حسن،جمالش حسن، خوی او حسن اصلا بگو خود حسنِ مجتبی حسن شیری دگر ز بیشه ی توحید آمده ست از نسل حیدر و شه کرب و بلا حسن سجاد یا که باقر و یا صادق است او این کاظم است یا که امام رضا حسن زهدش تقی و پاک و زلال است چون نقی شد نغمه ی ملائکه ی در سماء حسن بر خاست چون ز جا پسرش، گفت یا علی بنشست چون کنار پدر گفت یا حسن باشد امام ما سه محمد چهار علی موسی و جعفر است و حسین و دوتا حسن ام الحسن چو فاطمه و بوالحسن علیست پس میشوند تمام علی زاده ها حسن امشب برات مردم ایران ز روی لطف گردان زیارت حرم اولیا، حسن زائر به کاظمین و نجف ،مشهد الرضا مکه،مدینه ،کرب و بلا ،سامرا، حسن بهر ظهور منجی عالم دعای ما گردیده بی اثر به خدا کن دعا حسن @hosenih مدحت جواد گفت ز ظلمت رهانی اش چون نور ابتدایی و بی انتها حسن هر کس که ادعای سر و سروری کند باید که سجده بر حسن عسکری کند شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آب زنید راه را راه نجات می رسد مژده دهید باغ را جلوه ی ذات می رسد آب حیات می رسد جلوه ی ذات می رسد دسته گل محمدی با نفحات می رسد @hosenih بشنو حدیث قند را ز دامن حدیث عشق هادی امام عشق را شاخه نبات می رسد ماه اگر ز آسمان نور دهد بر این زمین نور حسن ز سامرا تا به کُرات می سد حُسن جمال او حسن، قدر و کمال او حسن جاه و جلال او حسن،عین صفات می رسد احمد و حیدری دگر گشته دوباره جلوه گر حُسن تمام اهل بیت ،با حسنات می رسد خلوتیان آسمان سجده به درگهش برند همره جبرئیل چون وقت صلاه میرسد احمد و جمله اولیا جانب سُرَّ مَن رَءا همره خیل انبیا با صلوات می رسد پای چو بر زمین نهد به خاک مرده جان دهد سبزه گیاه و گل دمد آب حیات می رسد پشت نماز او زند صف سپه ملائکه مدح و ثنای حضرتش ز کائنات می رسد گشته به یُمن مقدمش زنده مسیح از دمش وز نفس مطهرش شور و نشاط می رسد تا که عبا تکان دهد رزق همه جهان دهد چون که امام عسکری با برکات می رسد آمده از صبح امید،دهد به شیعیان نوید ز صُلب پاک عسکری راه نجات می رسد صبا خبر به عاشقان دهد امام انس و جان ز کعبه سوی جمکران و عتبات می رسد ابن رضا همچو رضا به داد شیعیان خود وقت وفات می رسد روز ممات می رسد بهر ظهور مهدی اش منتظران دعا کنید وقت گذشتن از صراط در عرصات می رسد @hosenih حسن اگر دعا کند کرب و بلا عطا کند ز دست پاک فاطمه برگ برات می رسد بی مدد حسن مگر، ز طبع شعر شاعرش این کلمات می رسد این ابیات می رسد؟ شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
منم دُردانه ی موسی بن جعفر به شوق دیدن روی برادر به همراه برادر های دیگر شدم راهی من از شهر پیمبر به جاه و فر نشستم بر کجاوه رسیدم بین ره در شهر ساوه @hosenih چو دشمن باخبر از حال ما شد بسی بر کاروان ما جفا شد به ناگه در میان جنگی به پا شد به راه حق عزیزانم فدا شد که گویی از پیِ آن جنگ دشوار شدم افسرده و رنجور و بیمار من از تاثیر آن جنگ و شبیخون شدم آزرده و نالان و دلخون ز ساوه تا به قم در دشت و هامون نمودم طیِ ره با حال محزون میان شور و استقبال مردم شدم ساکن به شهر شیعیان قم چه گویم من ز لطف مردمانی که بنمودند با من مهربانی مرا بودند جمله یار جانی به تکریم و مرام خوش زبانی گرفت آندم که بودم من به هودج مهار ناقه ام را ابن خزرَج درون منزلش مسکن گزیدم بسی از شیعیان تکریم دیدم کجا دشنام و فحاشی شنیدم کجا ناکَس ز سر معجر کشیدم شده ذکر لبم تا هیفده شب امان از حال زار عمه زینب @hosenih اسیر کوفه و شام است زینب اسیر خیل دشنام است زینب اسیر قوم بد نام است زینب اسیر سنگ از بام است زینب فراق یار اگر معصومه را کُشت چه دردی زینب مظلومه را کُشت؟ شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
یک سبد یاس و لاله ونرگس دربغل دارم از کرامتتان وهمانگونه نیز قلبی که گشته آکنده از ولایتتان @hosenih ونسیمی که می وزد هر صبح از سر کوی با محبتتان وهوائی که تازه می‌گردد با نفس‌های با طراوتتان و به ازهار باغ می بخشد رنگ و بوئی دگر وجاهتتان میزند طعنه بر قد طوبی قد و بالای سرو قا متتان وز سر شوق، تیغ میرقصد در کف دست با صلابتتان می وزد بر فراز قلّه ی عشق باد بر سبز رنگ رأیتتان @hosenih و جهانی که مات و مبهوت است از کرامات بی نهایتتان وارث ذوالفقار وآئینه کی میائی ؟ کدام آدینه؟ شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آمد بهار جانها، معشوق از در آمد ای شاخ تر برقصآ دوران غم سر آمد در وصف گُل همین بس در سامرا بروئید بوی گلاب حُسنش از سوی قمصر آمد آوا دهد منادی با بانگ شور و شادی بر باغ گُل مبارک سروِ صنوبر آمد نر گس ز شوق رویش ، مدهوش شد ز بویش درباغ گل بجویش یاس معطر آمد @hosenih بر سبزه چون قدم زد، بر باغ گُل علَم زد از هر مناره بانگ الله اکبر آمد لبخند روی فرزند جان میدهد پدر را چون جان به پیکر شاه در بین عسکر آمد بلبل به شاخساران میخواند در بهاران طاووس اهل جنّت با بال و شهپر آمد شد نیمه ماه شعبان با معجز نگاهش گوئی بدست احمد شق القمر برآمد اندر خیال یارش دل بود بیقرارش همراه ذوالفقارش مانند حیدر آمد این نکته گفت مریم مهدی دَم است عیسی با لطف او عصای موسی چو اژدر آمد پشت نماز مهدی صف میزند ملائک بر انبیا جُز احمد مهدی بُوَد سرآمد @hosenih گفتم به دل چِسان شد عالم چنین مصفّا گفتا خنُک نسیمی از کوی دلبر آمد" تا عمر مانده باقی شو مست جام ساقی کو از سرای جنت با جام کوثر آمد آمد که دیو ظلمت از هیبتش گریزد نور فرشته ای که چون مهر خاور آمد عشق است روی مهدی مستم ز بوی مهدی کز مشک و عود و عنبر هر بار خوشتر آمد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
علی کیست ؟ ساقی خمِّ غدیر چه خُمّی ست آن برکه و آبگیر بپا خیز و ساغر ز ساقی بگیر چنانی که مستت کند بی نظیر سپس دم زن از مدح شاه کبیر امیری علیُّ و نعم الامیر @hosenih بر آن شد نویسم صفات علی قلم زد قدم در صراط علی رسیدم به اوصاف ذات علی شدم گیج و مبهوت و مات علی قلم عاجز از مدح میر خبیر امیری علیُّ و نعم الامیر جهان خیره از اعتلای علی بر ایوان و گنبد طلای علی مسلمان شدم با ولای علی شدم بنده و مبتلای علی سرا پا علی هست خیر کثیر امیری علیُّ و نعم الامیر دل از عشق حیدر به تاب و تب است که ذکرش مداوم به روی لب است همه مدح او چون نماز شب است همه ذکر حیدر فقط یا رب است به قاتل دهد از کرم نان و شیر امیری علیُّ و نعم الامیر علی کیست؟ بهر پیمبر ولی وصی نبی کیست؟ قطعا علی ز رویش همه نور حق منجلی نظیرش نباشد به عالم یلی به مظلوم باشد علی دستگیر امیری علیُّ و نعم الامیر علی کیست؟ نفس و دم مصطفی علی کیست؟ حیدر، اسد، مرتضی علی کیست؟تفسیر شمس الضحی علی کیست؟معنای بدر الدّجی به قربان آن شمس و بدر منیر امیری علیُّ و نعم الامیر منم عاشق و بی قرار علی گدای علی ریزه خوار علی زعشقش شدم سربدار علی بُوَد دار من ذوالفقار علی قسم بر خداوند حی قدیر امیری علیُّ و نعم الامیر چه گویم من از مدحت بو تراب که مدحش بود بی حد و بی حساب کجا گنجد اوصاف او در کتاب نمی از یم مدح عالیجناب امینی دهد شرح در الغدیر امیری علیُّ و نعم الامیر علئُ مع الحق و حق با علی و عالی و والا و اعلی علی غلام است شیعه و مولا علی ا گر شیعه هستی بگو یا علی علی از کرم دست ما را بگیر امیری علیُّ و نعم الامیر @hosenih چه میشد که روزی ز شوق و شعف شوم زائر و مست شاه نجف دهد از ولا ساغری را به کف که باشد مرا از ولا این هدف شوم مست صهبای جام غدیر امیری علیُّ و نعم الامیر شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای جان جهان فدای نامت مرغ دل عاشقان به دامت ای آنکه خدا ز شوق رویت با وحی رسانده حق سلامت هم آنکه تویی نبی و مرسل هم داده خدا تو را امامت هنگام طلوع طلعت تو خورشید نشسته روی بامت چشم همه انبیا به دستت قلب همه اولیا مقامت هر دم ز لبان نازنینت ریزد دُر و گوهر از کلامت هستی همه مست چشم مستت مستان همه جرعه نوش جامت ای آنکه به حد قاب قوسین در عرش نموده ای اقامت تو رحمت عالمینی ای جان لبخند تو بهترین علامت آنجا که علی بود عبیدت شاهان همه کمترین غلامت جبریل به همره ملائک همواره نموده احترامت دریای کرامت و سخایی شاهنشه جودی و کرامت تو معرفت مجسم هستی من کشته و مرده ی مرامت ای باده نور جام مستی ای جان جهان و جان هستی ای جلوه ذات حی معبود از روز ازل نوید موعود ای آنکه تمام آفرینش از عشق تو حق نمود موجود ای علت و رمز و راز هستی بر خلقت کائنات مقصود ای پاکترین حقیقت محض در وصف تو حق چه نیک فرمود لولاک لما خلقت الافلاک عالم ز وجود توست خشنود تو آینه ی صفات ذاتی بر جلوه ی ذات حق تو مشهود تو نور خدای ذوالجلالی کان شب به جلال تو بیفزود پیموده ای آن رهی که حتی بودست به جبرئیل مسدود معراج تو تا به قاب قوسین آنجا که تو بودی و خدا بود حتی ز بهشت و خلد و فردوس بُد پاکترین سرای بهبود حجت تویی و دلیل و برهان بر خلقت ماسوی تو فرنود چون سجده نکرد بر تو ابلیس از درگه حق بگشت مطرود گر ختم نبوتی ولی هر پیغامبری ره تو پیمود نوحی که به ورطه ی بلا بود چون دید تو ناخدایی آسود آتش به خلیل شد گلستان با مرحمتت ز خشم نمرود موسی ارِنی چو گفت در طور نور تو به طور جلوه گر بود جان یافت مسیح از دم تو دم می زد و مرده زنده بنمود شد بنده ی درگهت سلیمان تا ارث دهد به نسل داوود همواره ز تو مدد گرفتند ادریس و شعیب و صالح و هود شد ابرهه و سپاه فیلش در سال ولادت تو نابود آتشکده ای که بود روشن خاموش و تهی ز نور و شد دود دریاچه ی ساوه خشک گردید پر آب سماوه گشت و شد رود شد کنگره ها جدا ز کسری خسرو پس از آن فسرد و فرسود ای پاک و ستوده ای محمد ای احمد و مصطفی و محمود بی مهر تو و ولای حیدر طاعات خلائق است مردود تو رحمت بی کرانی ای جان مدحت نشود به شعر محدود ای مطلع تو همیشه عالی ای طالع تو همیشه مسعود ای جلوه پر فروغ سرمد ای سیّد کائنات احمد شاعر: @babollharam