﷽
#ولادت_امام_کاظم_ع
سلام ای نام نیکت، بابِ حاجات
سلام ای قبله کوی مناجات
سلام ای ذوب، در درگاه ایزد
سلام ای جلوه ی روی محمد
سلام ای عبد صالح، بنده ی حق
امامِ عصمت و شرمنده ی حق
سلام ای مُظهِرِ آیاتِ کوثر
سلام ای حضرت موسی بن جعفر
سلامِ ما، به خیرِ مقدمِ توست
سلامِ ما، جوابِ هر دمِ توست
تو که فرزندِ ختم المرسلینی
تو دلبندِ امیرالمومنینی
تو زهرا را عزیز و نور عینی
تو موسای حسن، نوحِ حسینی
وصیِ سیدِ سجاد هستی
چو باقر، مَظهرِ ایجاد هستی
تو نورِ صادقِ آل عبایی
امینِ وحی، بابای رضایی
امامِ پنج معصومی، نگارا
به معصومه پدر، حجت خدا را
وجودت مایه ی لطف و کرم شد
ز فرزندان تو، ایران حرم شد
تَوَلا با تو هر جا گسترش یافت
تَبَرا با تو آقا گسترش یافت
علومِ دین، ز علمِ تو عیان شد
مواساتِ تو درسِ شیعیان شد
ز کَظمِ غِیضِ تو، شد حِلم لبربز
و از حِلمِ تو الطافِ خدا، نیز
تو آقای تمام انبیائی
تو فخر اولیا و اوصیائی
رهِ قرآن و عترت از تو برجاست
علَم در دستِ اعجازِ تو برپاست
خدا فرمود: این فرزند زهرا
برای حفظِ دین، آمد به دنیا
□ □ □
اَلا ای آسمانها تحتِ امرت
شَها ای کهکشانها تحتِ امرت
ترا آلِ سیادت میشناسند
همه اهلِ ارادت میشناسند
تو مولای جمیعِ ممکناتی
نه گمنامی، که فخر کائناتی
نباشد دهر در اَمرت مردد
فَلَک، با گردشِ چشم تو گردد
ولایت بهرِ فوقَ الارض داری
تو بر تحتَ الثَری، رحمت بباری
به اذنِ تو رسد فصلِ بهاران
به یُمنِ تو ببارد برف و باران
به امر تو شود دریا خروشان
به فرمان تو معدنهاست جوشان
به نطق و منطقَت، مَنطوق داری
امامت بر همه مخلوق داری
به موجودات، روزی میدهی تو
و بر ذرات منّت مینهی تو
به دستت، مِهر و مَه، چون دانه تسبیح
کند قرآن، مقاماتِ تو تشریح
تو آیاتِ خدا را روح و جانی
روایاتِ نبی را حکمرانی
□ □ □
اَلا ای جان و هم جانانِ خاتم
تویی فرمانروای کلِ عالم
تویی شاهَنشَهِ عالم به هر حال
به فوقِ عرش یا قعرِ سیه چال
چنان محوِ خدای خویش بودی
که با مولای خود خلوت نمودی
تو بودی که شبیهِ عمه جانت
به زندان، حفظ کردی آرمانت
نه زندان مانعِ نورِ وجودت
که زندانبان مزاحم بر سجودت
به دیدار خدا بس بیقراری
چه اُنسی با غل و زنجیر داری
شنیدم یاسِ رویت، خورده سیلی
رخِ ماهت، چو مادر گشت نیلی
ولی با اینهمه، با خویش گفتی:
که زیر پای مرکب ها نرفتی
ندیدی تاخت و تازِ سواران
نشد پا تا سرِ تو نیزه باران
نشد رَاست جدا پیشِ عیالت
نبود از اهلِ بیتِ خود، مَلالت
ندیدی خواهرت را در اسارت
ندیدی دخترت را در جسارت
نشد بزم یزیدی ها نصیبت
ندیدی دختران را در مصیبت
امان از ننگِ عنوانِ کنیزی
نمیگویم ز هیزی، هیچ چیزی
#حاج_محمود_ژولیده
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#حضرت_امام_حسن_عسکري_علیه_السلام
دلم خوش است که جانانه دلبری دارم
غلامِ یارم و یکدانه سروری دارم
نمازِ شکر بپا میکنم به لطفِ سحر
که خوب قبله ای از وَجهِ داوری دارم
ملَک به دولتِ من غبطه میخورد هر صبح
چه رزق ها ز عطای پیمبری دارم
نوشته اَند مرا از ازل محب علی
به امر اوست که آباءِ حیدری دارم
به اذنِ حضرت زهرا، من از گِل حسنم
نشانِ خادمی از نسلِ کوثری دارم
به یمنِ تربتِ ارباب، کامِ من وا شد
ز کودکی به دلم شورِ نوکری دارم
همه به حشر، پیِ یک شفیع میگردند
من از الَست، شفاعت ز عسکری دارم
به کوی یار، بیا با سلام و با صلوات
که بزمِ جشنِ اَباالمهدی است، باب نجات
به فقر و فاقه بیا، صاحب کرَم آمد
شتاب کن، حسنِ دومِ حرم آمد
"وَ اِن یَکاد" بخوان بر جمالِ زیبایش
جلالِ فاطمی، آن ناشرِ علَم آمد
به دل ز مقدمِ پاکش، غمی نمی ماند
رسول قامتِ ما، مرتضی قدم آمد
حسین چشم به راهِ قدومِ او بوده
کسی که میبرد از جانِ شیعه غم آمد
امیدِ عترت و قرآن، مروّجِ اسلام
شَهی که راه کند سد به هر ستم آمد
دلیلِ بارشِ باران، ستونِ ارض و سماء
امامِ مُلک و ملَک، مُظهِرُالنِعَم آمد
برای خواهشِ حاجات، نامِ او کافی است
برای دستِ طلب، بهترین قسم آمد
کجاست موسیِ عمران، که طی کند دریا
کجاست عیسیِ مریم، کزو شود احیا
درونِ سینه اگر یادِ او کنی، داند
به نام و کُنیه چو فریادِ او کنی، داند
چه در سفر چه حضر، با خبر ز منزلِ ماست
به کارِ خیر، چو امدادِ او کنی، داند
نَه بی خبر ز تو و فعلِ توست در همه عمر
هر آنچه یاریِ اَجدادِ او کنی، داند
تمامِ خلق، عیالِ امامِ عسکری اَند
چو خدمتی تو به اولادِ او کنی، داند
تمامِ هستیِ خود را به راهِ او کن خرج
چو نذرِ سفره ی میلادِ او کنی، داند
به بارگاهِ رضا، نامِ عسکری را چون...
صدا به صحنِ گوهر شادِ او کنی، داند
چو آرزوی جهاد و شهادت و خدمت...
بپای شاخه ی شمشادِ او کنی، داند
دعا کنید که دیدار مهدیِ موعود
شود نصیب به یک حمله سوی آل سعود
مدافعانِ حرم در جوارِ عسکری اَند
کنون تمامِ شهیدان کنارِ عسکری اَند
اگر نبود دفاع از حرم، نبود اسلام
خوشا به حال کسانی که یار عسکری اَند
همه سراسرِ ایران برای ما حرم است
که اهلِ کشورِ ما، در مدار عسکری اَند
حرامیان به حرم، دیده ی طمع دارند
سپاهیان همه، شب زنده دار عسکری اَند
عیارِ امنیتِ ما، به آن حرم بسته است
بسیجیان به طوافِ مزار عسکری اَند
چو بشنوند ز هیئت، ندای یا زینب
هزار لشکرِ پر اقتدار عسکری اَند
رکابِ صاحبِ سرداب، وعدگاهِ شماست
که عاشقان همگی بیقرار عسکری اَند
چو ذکرِ یاحسنِ عسکری است، رمزِ نبرد
به وقتِ جنگ، شود مرد روشن از نامرد
به نامه ای که به ما داده، از محبتِ خود
سلام داده به اَحباب، از مودّتِ خود
حقوقِ خالق و مخلوق را بیان فرمود
نشان به عالمیان داد او امامتِ خود
به حُسنِ خُلق، همه شیعه را سفارش کرد
و فعلِ خیرِ خودش بود از کرامتِ خود
به دوستان همه فرمود: زینتم باشید
که ما کنیم نصیبِ شما شفاعتِ خود
سفارشِ همه همسایگان و بیماران...
به شیعه گفت و نشان داد، اوجِ رَئفتِ خود
به ذکرِ آیه ی تطهیر، مدحِ مهدی گفت
بیان نمود به آلِ نبی قرابتِ خود
امامِ غایب مان را چه خوب تبیین ساخت:
که اوست منتقمِ کربلا ز هیبتِ خود
قیامِ عاجلِ آلِ علی است، در مهدی
به اذنِ فاطمه وارد شوید، بر مهدی
#حاج_محمود_ژولیده
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
@babollharam
﷽
#شهادت_حضرت_زهرا_س
فاطمه ذکرِ کثیر است، کجا تکراریست
فاطمیه نه عبوریست که فیضی جاریست
کارِ شیعه بخدا فاطمیون را یاریست
ِزدنِ فاطمه برنامه ی استکباریست
هر زمانی به طریقی دلِ ما میشکنند
گاه در پشت در و گه ز جفا میشکنند
تا که کمرنگ شود فاطمیه در اَذهان
قصه ای طرح شود با سخنی از شیطان
تا فراموش شود روضه ی زهرا هر آن
غافل از اینکه خدا داده به شیعه برهان
ما همه عبد حسین و حسن و زهرائیم
دشمنِ آل علی را همه دشمن هائیم
دشمنِ پست پیِ توطئه ی افزون است
هر که صبِ علی و آل کند ملعون است
"شیعه ی انگلیسی، سُنیِ آمریکائی"
دلشان خواسته ناخواسته با صهیون است
آن ابوجهل که با نام امامِ جمعه است
حذفِ او لازم الاجرا و رهِ او بن بست
کارِ ما یاریِ زهراست، قسم بر زهرا
یارِ این قافله مولاست، قسم بر زهرا
پرچم فاطمه بالاست، قسم بر زهرا
راهِ ما راه تولاست، قسم بر زهرا
این تولا و تبرا هنرِ زهرائیست
پیروی از رهِ زهرا و علی غوغائیست
وای، نورِ ازلی مادر ما سیلی خورد
در حمایت ز ولی مادر ما سیلی خورد
چه غریب است علی مادر ما سیلی خورد
آه، با صوت جلی مادر ما سیلی خورد
فاطمه با دلِ بشکسته هزینه پرداخت
بخدا با جگرِ خسته هزینه پرداخت
چند بار آن مهِ اَسرار ز پا افتاده
گاه با سیلیِ کفار ز پا افتاده
گاه از تیزیِ مسمار ز پا افتاده
گاه بینِ در و دیوار ز پا افتاده
چه بلائی به سرِ مادر سادات آمد
که به مسجد به صدا جای مناجات آمد
#حاج_محمود_ژولیده
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین