هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
✅ مناجات با امام زمان عج در وداع با ماه مبارك رمضان
🔻 شاعر: رحمان نوازنى
آقا سلام! ماه مبارک تمام شد
شبهای آخر من و ماه صیام شد
درهایی از ضیافت حق بسته شد ولی
پشت در نگاه شما ازدحام شد
سفره دوباره جمع شد و دیر آمدیم
دیر آمدیم و قسمت ما فیض عام شد
بین دعای آخر سفره دعا کنید
شاید که سال، سالِ ظهور امام شد
آقا دعا کنید که شبهای آخر است
شاید که ميهمانی ما هم به کام شد
#رحمان_نوازنى
#ماه_مبارک_رمضان
#وداع_ماه_رمضان
#مناجات
#امام_زمان عج
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
شعر شهادت امام حسن عسکری
شکسته آینهی چشمهای بیجانش
نمانده چاره ، بشویید دست از جانش
نداشت فرق برای خلیل آتش و زهر
به هرکجا بزند میکند گلستانش
به روی حنجر او تیغ زهر افتاده
امان ز غربت و این تیغهای بُرّانش
زبس که در خود خانه اذیتش کردند
نبود خانهی او بلکه بود زندانش
ز لرز ، کاسه به دندان او اصابت کرد
نخورد چوب حرامی ولی به دندانش
طبیبهای یهودی مراقبش باشند
فقط به لب دم یا فاطمهست درمانش
در این سرا دونفر گفته اند یامهدی
یکی به بستر و آن دیگری در خانهش
روایت است چنان ضربه ای به در زده اند
که میخ در شده از دیدنش پریشانش
در آمد از لگد مشرکان فرار کند
که زد به پهلوی زهرا و شد هراسانش
نگاه کرد علی درمیان آتش و دود
چطور فاطمه اش میرود به قربانش
اگرچه قامت زهرا در آن هجوم شکست
ولی شکسته نشد استخوان ایمانش
خلاصه اینکه صدا کرد مهدی خود را
رسید وقت شهادت پسر به دامانش
امام سامره را مردمش کفن کردند
در آفتاب نماندهست جسم عریانش
نرفت پیکر اوزیر سم اسبانش
نخورد خار مغیلان به پای طفلانش
#مرثیه_شهادت_امام_حسن_عسگری_علیه_السلام
#وحید_عظیمپور
#رحمان_نوازنی
#حضرت_زینب_س_مدح_و_ولادت
وقتی که تو را عرش معظم آورد
یک فاطمه زهرای مجسم آورد
قنداق تو را که آسمان میبوسید
جبریل به گریههای نمنم آورد
تو آمدی و همه به هم میگفتند
از صبر دل تو صبر هم کم آورد
وقتی که تو آمدی حسینت میگفت
با آمدنت خدا محرم آورد
وقتی که تو آمدی حسینت پا شد
در پیش تو هفتاد دو پرچم آورد
آنگاه سپرد دست بالا دستت
هفتاد و دو پرچم خدا را دستت
خورشید گرفته نور خود را از تو
دریا هیجان و شور خود را از تو
حتی گل جانماز هم میگیرد
شادابترین حضور خود را از تو
لبخند به چهره داری و غم به دلت
دارد غم ما سرور خود را از تو
مردان خدا گرفتهاند ای بانو
برگ گذر و عبور خود را از تو
ایوبترین مرد بلا هم دارد
ایمان دل صبور خود را از تو
ای عمهی دلشکستهی عاشورا
مهدی طلبد ظهور خود را از تو
ای قبلهنمای حاجت یوسفها
حاجت بده ای عمه حاجات خدا
بانوی ستارهها و زیباییها
بانوی سحر خیز تماشاییها
در عرش همه از تو سخن میگویند
ای بانوی با کمال بالاییها
از خانمی توست که هی میریزد
دور و بر تو این همه آقاییها
جز تو چه کسی به کربلا میسازد
از این همه اتفاق زیباییها
یک عده تو را فاطمهات میخوانند
یک عده تو را حیدر زهراییها
یک عده گل مریمشان تو هستی
ای مریم قدیسهی عیساییها
ای دسته گل مریم زیبای علی
مجنون پر از فاطمه! لیلای علی
افلاک حریم تو ، جهان اقلیمت
یک عرش پر از فرشته در تعظیمت
با شاخهی گل هزار پیغمبر هم
ایستاده در این مجالس تکریمت
شرمنده از اینکه دستهایم خالی است
اما همهی زندگیم تقدیمت
هر قدر ورق میزنم اوقات تو را
جز نام حسین نیست در تقویمت
با یک سر بر نیزه چه کردهای که
از کوفه الی شام شده تسلیمت
تو از سر چشمه آب خوردی بانو
تو بر سر نیزه دل سپردی بانو
شاعر: #رحمان_نوازنی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e