🥀#اسارت_شور
#شام_شور
#شور🥀
🍁🍁
به سبک
#بین گودال مادر افتاده...
زینب و شام آه و واویلا
سنگ از بام آه و واویلا
می دهند بر عترت اطهار
سب و دشنام آه و واویلا
سربازار عمه سادات
بین انظار عمه سادات
دخت زهرا چشم نامحرم
شد گرفتار عمه سادات
سربازار همه میدیدن
به یتیما همه خندیدن
پیش چشم اسرا ای وای
پای سرها همه رقصیدن
نوگلی از اسرا جان داد
با دلی خون ای خدا جان داد
عمه میگفت دختری گویا
زیر پای ناقه ها جان داد
آتشی در کاروان افتاد
مادری قامت کمان افتاد
پیش چشم دختری محزون
سربابا از سنان افتاد
چشم ناپاک به حرم افتاد
دختری گفت معجرم افتاد
نیزه را دیده ناله زد ناگاه
مادری گفت اصغرم افتاد
سر بازار آه و واویلا
ظلم و آزار آه و واویلا
شده جای دختر زهرا
بزم اغیار آه و واویلا
شعله بر جان بی امان میزد
پیش چشم همگان میزد
سر پرخون در میان طشت
به لبانش خیزران میزد
کانال باب الحوائج
اشعار ناب ( مداحی و مولودی ترکی و فارسی)
لینک کانال👇
http://eitaa.com/torkiy
---•••◇🔹️💢🔹️◇•••---
@torkiy
✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨💫
#اسارت_شور
#شام_شور
آه وای از شامیا
اهل بیت و بردن توی کوچه ها
مرد و زن میگفتن حرف ناروا
آه وای از شامیا
آه وای از شامیا
چه بلا ها دیدم روی ناقه ها
دختراتو دیدم زیر دست و پا
آه وای از شامیا
آه وای از شامیا
راهمونو بستن بین کوچه ها
زینبت رو بردن توو نامحرما
آه وای از شامیا
آه مارو میزدن
بچه هاتو با کعب نی می زدن
منو با سنگا پی در پی می زدن
آه مارو میزدن
آه از بازار حسین
زینبت رو بردن با آزار حسین
دور ما رقصیدن توو انذار حسین
آه از بازار حسین
آه از قوم یهود
روی دختر ها شد نیلی و کبود
توو دل این مردم هیچ رحمی نبود
آه از قوم یهود
آه حرمت ها شکست
قامتم پیش نامحرم ها شکست
سر زینب با چوب و سنگا شکست
آه حرمت ها شکست
آه توو بزم شراب
تو رو میزد پیش چشمای رباب
چقد آخه کردش قلبم رو کباب
آه توو بزم شراب
#عباس_قلعه
#اسارت_شور
#شام_شور
#شور
نامحرمان و دختر حیدر امان از شام
بزم حرام و آل پیمبر امان از شام
خون گریه می کند چشم ابوتراب
شد جای اهلبیت در مجلس شراب
وای از شام ۲ وای از شام بلا
زینب کجا و این همه آزار امان از شام
زینب کجا و کوچه و بازار امان از شام
این شامیان همه دشنام می دهند
بر آل فاطمه دشنام می دهند
وای از شام...
آتش به قلب خواهرت افتاد حسین من۲
از روی نیزه ها سرت افتاد حسین من۲
از خون به صورتت هی رنگ می زنند
بر نی سر تورا با سنگ می زنند
وای از شام...
اشک از دو دیده ی ترت افتاد حسین من
از روی ناقه دخترت افتاد حسین من
دیدی که قاتلت در پای نیزه ها
پیش نگاه تو می زد رقیه را
وای از شام...
#عبدالزهرا