هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
.
🏴 #زمینه شب بیست و یکم شهادت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام،زبانحال
#جوابت_کرده_طبیب
🏴بند اول
جوابت کرده طبیب؛ای حبیبم ای غریب
چرا پس محاسنت؛شده با خونت خضیب
نرو از پیشمون؛بابای مهربون
نزن آتیش به جون؛عزیزِ نیمه جون
نکن وصیت،بابا حیدر
نگو رسیده،دم آخر
داری میری تو،پیش مادر
نگاهی کن به،اشک و آهم
بعد تو بابا،بی پناهم
تو شهر کوفه،بی تکیه گاهم
(آه و واویلا نرو بابا)
🏴بند دوم
قربون سخاوتت؛مهربونی با فقیر
اومدن عیادتت؛یتیما با ظرف شیر
همشون اومدن؛نگران توان
دارن امن یجیب؛زیر لب میخونن
دعا میخونن،برای تو
از خدا میخوان،شفای تو
میگن که شیرِ،دوای تو
میگن نمیشه،باورشون
پاشو بکش دست،رو سرشون
آخه تو هستی،پدرشون
(آه و واویلا نرو بابا)
🏴بند سوم
نفست در نمیاد؛چرا رنگت پریده
داری میشی مهمونه؛مادر قد خمیده
معلومه که دلت؛تنگ مادر شده
نگو به دخترت؛دم آخر شده
دارم میبینم،کربلا رو
سرای روی،نیزه ها رو
کوفه و بزم،بی حیا رو
تو رو میونه،مردم شام
که سنگ میریزن،از روی بام
یه عده میدن،به تو دشنام
(دختر زارم،خداحافظ)
#شب_بیست_و_یکم #شب_قدر
✍️♩کربلایی امیرحسین سلطانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
.
#زمینه
#امام_علی علیه السلام
#شب_بیست_و_یکم
بند1⃣
آسمون سیاهه
سینهی زمین پُر آهه
بیقراره اونکه قرار دلهای بی پناهه
از داغ حیدر بیتابه کوفه
دلتنگ یاره مهتاب کوفه
محراب و منبر روضه خون
عمامه و سر غرق خون
شیر خدا در زمزمه
انّا الیه الراجعون
انّا الیه الراجعون
بند2⃣
لحظهی سفر شد
کهکشون دیگه بی قمر شد
سهم یتیمای علی از امشب خون جگر شد
رو دست مردم ظرفای شیره
اما چه فایده که خیلی دیره
اشک چشای خستهشون
داره میباره بی امون
اما میخونه مرتضی
انّا الیه الراجعون
انّا الیه الراجعون
بند3⃣
با یه قلب مضطر
روضه خونه چشمای حیدر
خیره شده باز این دمای آخر به دیوار و در
امشب تو بستر احیا گرفته
رو لب دم یا زهرا گرفته
میخونه از یار جوون
از بانوی قامت کمون
میگه شده وقت سفر
انّا الیه الراجعون
إنّا الیه الراجعون
شعروسبک:محمدجواد ابوترابزاده
#شب_قدر
.ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
#زمینه_شهادت_امیرالمؤمنین علیه السلام
#شب_بیست_و_یکم
#فارسی_عربی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴بند اول:
شب آه و گریه و شب هق هق بارونه
سرِ مرتضی شکسته و دل همه خونه
رنگ صورتش شده مثه غروب خورشید و
جبرئیل تو آسمون داره، روضشو میخونه
امشب توی دل بچه ها شده غوغا😭
افتاده توی بستر غریبونه مولا
میره با روی خونی زیارتِ زهرا
سی سال هر شب، مرگش، رو خواست از خدا
اما امشب، حیدر، شد حاجت روا
تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ
تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ
🏴بند دوم:
حانَ في سَمائِنَا الْغُروبْ، يَسْطُو بِنَا الْآهُ
غابَ شَمسُنا مِنَ الْوُجودْ، نَضيعُ لَوْلاهُ
بَعدَ ما بَكىٰ حَياتَهُ، يَنْعَىٰ عَلَى الزّهراءْ
قَدْ مَضىٰ اِلىٰ زَكيَّتَهْ، وَ الْكَوْنُ يَنعاهُ
يَرْوي لَنا الْحُسَينُ، وَ دَمْعَهُ الْحَمْراء
مُصيبَةَ الجَبينِ، بِفَجْرِهِ الْغَبْراء
وَ سَقْطَةَ الْجَنينِ، وَ لَطمَةَ الزّهراء
ماتَ الْقرآن، وَ الدّين، وَ الْجَوْرُ بَدَىٰ
ماتَ الْاِسلام، وَ الْعَدلْ، مَخْنوقَ الصَّدَىٰ
تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ
تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ
🏴بند سوم:
لحظه ی وداع شده ولی، انگاری معلومه
که دلش پر از تلاطمه، با اینکه آرومه
افتاده یادِ وصیت و سفارش زهرا
که میگفت حسین من توی کربلا مظلومه
میگفت که زخمیِ تیر و نیزه ها میشه
میگفت اسیرِ درد و غم و بلا میشه
میگفت جلوی چشمام سرش جدا میشه
جسمش بی سر، روی، خاک کربلا
اِرْباً اِرْبا، عریان، زیرِ دست و پا
تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ
تَهَدَّمَتْ، وَ اللهْ، اَرْکانُ الْهُدَیٰ
شعر: #طاها_تحقیقی
#ناصر_آلبوعبید(بند عربی)
سبک: #حسین_نوری
🔰 #ترجمه:
غروب در آسمان ما آشكار شد و آه بر ماحملهور شد
خورشيد ما از هستى نا پديد شد و ما بدون او گمراه مى شويم
بعد از آنكه زندگيش را با نوحه بر زهرا گريست
به سوى زهراى خود شتافت و جهان به سوگواريش پرداخت
حسين با اشكهاى سرخش روايت مى كند
مصيبت پيشانى در صبحگاه شومش را
و همچنين سقط جنين و لطمه بر گونه زهرا را
قرآن و دين مردند و ستم آشكار شد
اسلام و عدالت مُرد و فرياد خفقان شد
بخدا قسم اركان هدايت ويران شدند
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
#بستر_حضرت_امیرالمؤمنین_علی_علیه_السلام
#شب_بیست_و_یکم
#چارپاره
امشب این خانه باز پُر شده از
گریه و سوز و آه دلشوره
حال اُمالبنین تماشایی است
گاه اشک است و گاه دلشوره
مادری بود سر به زیر و علی
که تَرَک خورده بود احساسش
همه بودند دور بسترش اما
دَمِ در ایستاده عباسش
تا بُریده نَفَس نَفَس میزد
گریه در بینِ خانه میاُفتاد
مردِ خیبر مقابلِ زینب
هِی سَرش رویِ شانه میاُفتاد
گفت آقا شب وصال است و
دلخوشم با صدایِ زهرایم
همه از دورِ بسترم بروند
همه جز بچههای زهرایم
***
سر به زیر رشید این خانه
سمت در داشت جان به لب میرفت
دست بر سینه داشت آهسته
رو به بابا عقب عقب میرفت
ناگهان گفت جانِ بابا باش
پیشِ من پیشِ خواهرانِ حسین
ای تمامِ وصیتم عباس
جانِ تو جانِ دخترانِ حسین
همه را تا سپرد بر عباس
گفت راحت خیالت ای مادر
در جوابش به گریه اُمِبنین
گفت شیرم حلالت ای مادر
علقمه دید خم شده بر مَشک
آنقدر تیر خورد تا اُفتاد
همه در پشتِ نخلها بودند
همه گفتند مرتضی اُفتاد
#حسن_لطفی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
#شهادت_حضرت_امیرالمؤمنین_علی_ع
#شب_بیست_و_یکم
#غزل
باز هم خانه و یک بستر خون آلوده
زنده شد خاطره مادر خون آلوده
شیر مرد اُحد افتاده کجایی زهرا
تا ببندی سر این حیدر خون آلوده
این سروصورت خونین شده هم ارثی شد
بعد از آن کوچه و نیلوفر خون آلوده
ریشۀ هرچه بلا آن در و دیوار شده
سینۀ مادر و میخ در خون آلوده
مثل پهلو سر پاشیده زهم خوب نشد
چه کند زینب و این پیکر خون آلوده
دور زینب همه هستند همه مَحرم ها
وای از کرببلا و پر خون آلوده
با لبانی که ترک خورده به گودال آمد
بوسه زد با قد خم حنجر خون آلوده
درسرازیری تل روبروی شمر رسید
چشمش افتاد به موی سرخون آلوده
خوب شد خورد به تاریکی شب غارت ها
جمع شد قافله ای دختر خون آلوده
می فروشند در این کوفه سر بازارش
گوشوار و سپر و معجر خون آلوده
#قاسم_نعمتی
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
.
#زمزمه
#بیست_و_یکم_رمضان
#امام_علی
بند اول:
حال و هوای کوفه دلگیره
دست یتیما کاسه ی شیره
دارن دعا / بر روی لب
کاشکی علی شفا بگیره
اما طبیب/ میگه برید
اخه علی داره میمیره
مظلوم علی مظلوم علی
مظلوم علی مظلوم علی جان
بند دوم:
سی ساله که زخم زبون خورده
سی ساله پیش تو کوچه ها مرده
مرگ علی/اونوقتی بود
که با طناب دستاشو بستن
پیش چشاش/ هم سینه هم
پهلوی زهرارو شکستن
بند سوم:
وقت وداع او شده امشب
دلواپسه خیلی برا زینب
ای دخترم / گریه نکن
گریه ت بمونه واسه گودال
وقتی میشه / جسم حسین
زیر سم مرکب لگدمال
مظلوم حسین مظلوم حسین
مظلوم حسین مظلوم حسین جان
#مرتضی_کربلایی
#شب_بیست_و_یکم
#شهادت_امام_علی
#شب_قدر
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
.
🏴سبک #زمینه شب بیست و یکم شهادت مولا امیرالمومنین علی علیه السلام زبانحال
#شب_بیست_و_یکم
#بستی_بار_سفر
🏴بند اول
بستی بار سفر،داری میری کجا
زینبو تنها نذاری،نرو مظلوم بابا
میدونم که دلت،تنگه مادر شده
میشه که طاقت بیاری،نشو از ما جدا
بابا چشماتو وا کن که طاقت ندارم
دیگه من طاقت درد و محنت ندارم
چیزی نگذشته از داغ مادر برا من
آخه من تاب رنج و مصیبت ندارم
برات بمیره زینب ،نکن دیگه وصیت
برات بمیره زینب ،نگو که میشی راحت
طبیب میگه نداره ،دوا سر شکستت
نبینه خیر الهی ،دشمن بی مروت
نرو بابا علی
🏴بند دوم
میخوای از چی بگی،بگو به دخترت
میخونم حرفاتو بابا،از تو چشم ترت
میکُشه زینبو،روی لب جون تو
میخوای عباسو ببینی،میرسه محضرت
با نگاهت میگی که حسینم غریبه
میریزی از تو چشمات رو گونه تو الماس
مگه چی میشه بابا که دست حسینو
تو گرفتی گذاشتی توی دست عباس
داری براش میخونی ،روضه ی کربلا رو
شنیدم از تو بابا ،همه سفارشارو
سپردی به ابالفضل ،منو حسینو بابا
نمیشه باورم که ،تنها میذاری مارو
نرو بابا علی
۱۴۰۱/۰۲/۰۱
✍🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
.