eitaa logo
عزیزم حسین♥️
4.5هزار دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
10.6هزار ویدیو
166 فایل
ا ﷽ ا تکثیر و نشر کانال🙏 تکثیر عشق ناب علوی،حسینی است❤️💚 عشق را باید همی تکثیر کرد👌 ای عشق سربلند که برنیزه میروی ازحلقه کمندتو راه گریز نیست کانال های ما: حسینی، محبتی : @azizamhosen روضه،مقتل: @yaraliagham علمی،حدیثی: @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ عالم فدای خاک کف پای فاطمه قربانِ "بعلها و بَنیها"ی فاطمه خورشید و ماه، محو تماشای فاطمه تنها علی ست گوهر همتای فاطمه بی فاطمه، علی لقبش مرتضی نبود زهرا اگر نبود، رسول خدا نبود شب، انعکاس کوچکی از رنگ چادرش درمانده اند آینه ها از تصورش تدبیر، سر نهاده به پای تدبّرش کوثر شده کثیر برای تکاثرش هفت آسمان چو نقطه ای از «هَل أتی» او نازل شده ست سوره انسان برای او @hosenih چشم فلک به گردش دستاس خانه اش جنّ و ملک، گدای درِ آستانه اش اخلاص، محو بندگی خالصانه اش یک شهر، وامدار دعای شبانه اش قوم یهود، معجزه ها دیده اند از او مردان کور نیز حیا دیده اند از او با نام او صحیفه خلقت گشوده شد زیباترین سرود نجابت سروده شد نوری که در لسان خدایش ستوده شد از قبلِ آفریده شدن آزموده شد هر واژه ی زیارت او، چاره ساز ما تسبیح اوست مهر قبول نماز ما سرِّ نهفته در دل تکبیر، فاطمه شأن نزول آیه ی تطهیر، فاطمه همچون علی شجاع تر از شیر، فاطمه گرچه نبرده دست به شمشیر، فاطمه جنگیده در برابر صد مرد، پشت در هی شعله پشت شعله و هی درد، پشت در این در، حسابش از همه ی خانه ها جداست این در محل آمد و رفت فرشته هاست با دستهای پاک نبی، خوب آشناست یک میخ آن شریف تر از خانه ی خداست بازار دین فروشی تاریخ، داغ شد آتش به در زبانه زد و میخ داغ شد درها که وا شوند به دیوار می رسند دیوار اگر نشد به تنِ یار می رسند غم ها به قلب حیدر کرار می رسند یک روز هم به گوش علمدار می رسند عباس، اشک ریختنش فرق می‌کند از کوچه طرز رد شدنش، فرق می کند تا رفت سوی علقمه یک کوچه باز شد بی جنگ و بی مقدمه یک کوچه باز شد در آن خروش و همهمه یک کوچه باز شد گویا برای فاطمه یک کوچه باز شد اینجا ولی به جای لگد، تیر می‌زدند جای غلاف، با خودِ شمشیر می‌زدند @hosenih میخواست پیش پای برادر بایستد در پیش چشم خسته خواهر بایستد سر راست کرد، حداقل سر بایستد آخر توان نداشت که بهتر بایستد یک عمر ایستاده به زینب سلام کرد دستش به سینه بود و به او احترام کرد می‌خواست آب را برساند ولی نشد شرمنده ی رباب نماند، ولی نشد خود را کشید تا بتواند، ولی نشد خود را به خیمه ها بکشاند ولی نشد تا برد نامِ فاطمه را مادرش رسید قبل از حسین، فاطمه بالا سرش رسید ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ چشم وا کن فاطمه، این اشکهای حیدر است این صدای گریه های قهرمان خیبر است باز دلتنگ رسول الله شد چشمان تو؟ دوست می داری برو، اما بمانی بهتر است @hosenih دیگر از تو مثل چشمانم حفاظت می کنم کاش می ماندی، که بعد از تو علی بی یاور است یک درِ تازه برای خانه ی تو ساختم این درِ تازه، از آن قبلی کمی محکم تر است دیگر آن در نیست تا با دیدنش غمگین شَوی تازه این در میخ هایش هم از آن در کمتر است نان تازه پختی و رفتی، ولی رسمش نبود! بوی نان می آید و جسمت میان بستر است شد قیامت زودتر از آنچه می پنداشتم در کنار بسترت حال و هوای محشر است دخترت دارد برایت بیقراری می‌کند یک پسر پایین پا و یک پسر بالاسر است فضّه دارد شام امشب را مهیا می کند تو نباشی، سفره ی این طفل ها بی مادر است چشم وا کن یک نظر احوال حیدر را ببین «کلِّمینی فاطمه»، این التماس آخر است می رویّ و بعدِ تو در گوش من هر روز و شب آن صدای ناله هایت بین دیوار و در است کوچه ی تنگِ بنی هاشم عذابم می‌دهد با حسن مخصوصاً از آن رد شدن زجرآور است با حسین ای کاش می گفتی سراغش می رَوی لحظه ای که توی گودی پیش چشم خواهر است آن دَمی که شمر بنشیند به روی سینه اش دست چپ روی محاسن، دست دیگر خنجر است @hosenih چشم در چشم حسینَت ذبحِ عُظمی می‌کند با گلوی تشنه خنجر از قفا بر حنجر است نسل ابراهیم، قربانیّ خود را می دهد کربلا در روز عاشورا مِنایی دیگر است ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e فاطی عالی سینه زنی
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اگرچه چشم زمین اشتیاق کم دارد جهان بدون تو یک اتفاق کم دارد @hosenih زمین برای شکفتن، برای سبز شدن فقط حضور تو را بین باغ دارد دلیل سردی بازار نشریات این است که روزنامه خبرهای داغ کم دارد بیا که این شب تیره، فروغ چشمت را برای خاتمه ی این فراق کم دارد بیا که خاکِ حریم امامهای بقیع هنوز گنبد و صحن و رواق کم دارد @hosenih برای آنکه ببوسیم خاک مادر را مزار فاطمه هم یک چراغ کم دارد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شیعه باید فاطمی باشد اصول مکتبش تا قیامت ذکر «یا زهرا» نیفتد از لبش عاشق هر چارده معصومِ اطهر باشد و هشتمین معصوم هم باشد رئیس مذهبش آنکه الگوی معلم های عالم گشته است صادق آل محمد شد مقام و منصبش یا که عالِم یا که کاشف یا که استادی شدند پای درسش _ یک به یک_ شاگردهای مکتبش عالمان را در مصاف علم، حیران کرده است مضجع شاه نجف را او نمایان کرده است @hosenih همچو بارانی که خود از ابر رحمت می چکد از دل دریایی اش لطف و عنایت می چکد از رخ خورشید تابان نور ساتع می شود بی گمان از دامن معصوم، عصمت می چکد احترام پیرها در مکتب ما واجب است آن هم آن پیری که از چشمش قداست می چکد در کلامش نور و در ذاتش کرامت جاری است از صدایش واژه ی ناب صداقت می چکد هیچ کس مانند او صادق نبوده هیچ وقت لفظ صادق را چنین لایق نبوده هیچ وقت @hosenih صادق و صدیقه از یک اصل و از یک ریشه اند ریشه های هر دوتاشان زخمیِ یک تیشه اند درب های خانه هاشان با حرارت آشناست دشمنانِ هر دو استمرار یک اندیشه اند کارشان هتک حریم اهل بیت عصمت است دشمن این خاندان، نامرد و ظالم پیشه اند یا به زن‌ها حمله ور هستند، یا به پیرها سنگ ها دائم به دنبال شکار شیشه اند در شکستن عادت این قوم بی شرم و حیاست رسمشان با ریسمان بردن میان کوچه هاست @hosenih فاطمه در کوچه ها دنبال حیدر می دوید قدخمیده هی زمین می خورد و با سر می دوید می کشیدند آیه های وحی را در کوچه ها در پی قرآن ناطق داشت کوثر می دوید گرچه بالَش را شکستند و پرَش را سوختند با همان بال و پر خونین، کبوتر می دوید کربلا هم یک برادر گوشه ی گودال بود خنجری در دست قاتل بود و خواهر می دوید از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین پیش چشم خواهرِ خود دست و پا می زد حسین شاعر: @hosenih
میداند آسمان که کبوتر چه نعمتی ست پرواز کن که پی ببری پر چه نعمتی ست سرگشته شو که درک کنی سر چه نعمتی ست از خواهران بپرس برادر چه نعمتی ست خواهر همیشه محو نگاه برادر است کنج حیاط، چشم به راه برادر است اصلا مصیبتی ست برادر نداشتن حسّی شبیه بودن و دلبر نداشتن مشتاق آسمان شدن و پر نداشتن حسّ غزل سرودن و دفتر نداشتن صد بار اگر زمین و زمان زیر و رو شود مهر برادر از دل خواهر نمی رود @hosenih تا چشم باز کرد جمال حسین دید خود را همیشه مست وصال حسین دید با چشم دل شکوه و جلال حسین دید گوهرکلام شد چو کمال حسین دید زینب تمام دار و ندارش حسین بود بعد از حسن همه کس و کارش حسین بود این روزها مدام دلم پیش زینب است تا میدهم سلام، دلم پیش زینب است از کوفه تا به شام، دلم پیش زینب است سیراب و تشنه کام، دلم پیش زینب است لب تشنه بین زخم زبان ها چه می کند!؟ با چشم زخمِ چشم چران ها چه می کند!؟ @hosenih ناموس خاندان طهارت کجا رود! در ازدحام ظلم و جسارت کجا رود! خورشید در لباس اسارت کجا رود! آواره ی دیار محبت کجا رود! با دستهای بسته و قلب شکسته اش بغض نهان و نافله های نشسته اش باید پیاده محو تماشای سر شود با قاتل برادر خود همسفر شود از حال تک تک اسرا باخبر شود گاهی میان زجر و رقیه سپر شود باید شود مراقب ایتام در مسیر باید رباب را کند آرام در مسیر شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
میداند آسمان که کبوتر چه نعمتی ست پرواز کن که پی ببری پر چه نعمتی ست سرگشته شو که درک کنی سر چه نعمتی ست از خواهران بپرس برادر چه نعمتی ست خواهر همیشه محو نگاه برادر است کنج حیاط، چشم به راه برادر است اصلا مصیبتی ست برادر نداشتن حسّی شبیه بودن و دلبر نداشتن مشتاق آسمان شدن و پر نداشتن حسّ غزل سرودن و دفتر نداشتن صد بار اگر زمین و زمان زیر و رو شود مهر برادر از دل خواهر نمی رود @hosenih تا چشم باز کرد جمال حسین دید خود را همیشه مست وصال حسین دید با چشم دل شکوه و جلال حسین دید گوهرکلام شد چو کمال حسین دید زینب تمام دار و ندارش حسین بود بعد از حسن همه کس و کارش حسین بود این روزها مدام دلم پیش زینب است تا میدهم سلام، دلم پیش زینب است از کوفه تا به شام، دلم پیش زینب است سیراب و تشنه کام، دلم پیش زینب است لب تشنه بین زخم زبان ها چه می کند!؟ با چشم زخمِ چشم چران ها چه می کند!؟ @hosenih ناموس خاندان طهارت کجا رود! در ازدحام ظلم و جسارت کجا رود! خورشید در لباس اسارت کجا رود! آواره ی دیار محبت کجا رود! با دستهای بسته و قلب شکسته اش بغض نهان و نافله های نشسته اش باید پیاده محو تماشای سر شود با قاتل برادر خود همسفر شود از حال تک تک اسرا باخبر شود گاهی میان زجر و رقیه سپر شود باید شود مراقب ایتام در مسیر باید رباب را کند آرام در مسیر شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
جمعه با خود غالبا چشمان تر می آورد با خودش دلتنگی و خون جگر می آورد کل عمرم بی تو مانند غروب جمعه هاست جمعه ها عمر مرا دارد به سر می‌آورد @hosenih بوی یاس انگار می آید میان ندبه ها باد از پیراهنت وقتی خبر می‌آورد بت پرستان هم حساب کار خود را میکنند بت شکن وقتی به همراهش تبر می آورد در دلم امّید دیدار رُخت را کاشتم هر گیاهی عاقبت روزی ثمر می آورد العجل هایم چه بی تأثیر شد! رویم سیاه قلب آلوده دعای بی اثر می‌آورد تشنه ات هستم ولی این تشنگی خیلی کم است تشنگی یک انتظار شعله ور می آورد @hosenih تشنگی گاهی میان یک نبرد تن به تن یک پسر را سوی دامان پدر می آورد وای از آن وقتی که گوید یک پسر نزد پدر: تشنگی دارد مرا از پای در می آورد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e