#اشعار_ولادت_ها_و_اعیاد_اسلامی
#عید_مبعث_حضرت_رسول_ص
آقا اگر به بزم تو مهمان نمی شدیم
اینگونه عاشقانه غزلخوان نمی شدیم
حتی اگر محبت بی حد تو نبود
سوگند برخودت که مسلمان نمی شدیم
اخلاق نیک تو همه را جذب کرده است
بی مهرتو که صاحب ایمان نمی شدیم
قطعا اگر که ختم رسالت نمی شدی
مامفتخر به مذهب سلمان نمی شدیم
در جهل مانده بود تمامی عقل ها
حتما اگر که پیرو قرآن نمی شدیم
تو روشنای مشعل سبز هدایتی
پایان کار امر خدا در رسالتی
نقل محافل همه ی ما کلام توست
شیرینی دهان رطب ذکر نام توست
هر کس نرفت راه تو گمراه میشود
روشنگر مسیر حقیقی پیام توست
باید به سیره ی عملی ات عمل کنیم
راه سعادت بشریت مرام توست
جایی که جبرئیل هم آنجا نمی رسد
اوج همیشگی بلندای بام توست
دل زنده شدبه عشق تو چیزی که بی گمان
ثبت است بر جریده عالم؛ دوام توست
امشب بخوان به نام خدایی که منجلیست
از این به بعد یار و مددکار تو علیست
شاعر: #محمد_حسن_بیات_لو
هدایت شده از 🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
#حضرت_خدیجه #ام_المؤمنین
به خدا بعد عروج تو پرم مى سوزد
مادر من،تو نباشى، جگرم مى سوزد
امنیت داشتن ما همه از یمن تو بود
خانه با رفتن تو در نظرم می سوزد
چه کنم با غم فقدان تو که می دانم
بی تو قلب من و قلب پدرم می سوزد
خواستی تاکه عبایش کفنت باشد و آه
این خبر را به پیمبر ببرم می سوزد
همه دارایی تو خرج در اسلام شده
پای بخشندگی ات دست کرم می سوزد
میروی نیستی آن روز ببینی که چطور
سرم آن لحظه که درپشت درم-می سوزد
شعله آن قدر زیاد ست در آن هنگامه
از نفس های پر آهم پسرم می سوزد
***
سال ها می گذرد؛؛ کرببلا وقت غروب
با همین شعله دل اهل حرم می سوزد
🔸شاعر:
#محمد_حسن_بیات_لو
=============================
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#امام_باقر_علیه_السلام
#غزل
آه یادم نمی رود هرگز غم جانسوز غارت خلخال
حمله ی نابرابر لشکر به زنان و به خیمه و اطفال
صحنه اش بین صحن چشمانم
میدهد زجر هر شب و روزم
ذوالجناح آمد از دل میدان
با دو صد زخم بر سر و کوپال
چه بگویم از آن غروب غریب
در هیاهوی نیزه و شمشیر
تنی از روی شیب قربانگاه
غلت می خورد تا ته گودال
چه بگویم که تیزی خنجر
به روی حنجری فشار آورد
یک نفر بین قاتلانش شد
بر سر سر بریدنش جنجال
هم غرورم شکست هم قلبم
آن زمانی که دختری خسته
از روی ناقه بر زمین افتاد
دشت تاریک بود و رفت از حال
#محمد_حسن_بیات_لو
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#اربعین_حسینی
نمیخواهم بگویم آنچه دیدم
نمیخواهم بگویم ماجرا را
کجا رفتم چه ها دیدم بماند
نکرده هیچ کس با من مدارا
به روی شانه بار غم کشیدم
میان سینه ام غیر از تبت نیست
همین اندازه می گویم برادر
دگر این زینبت آن زینبت نیست
اگر چه زنده ام-اما به سختی
خودم را تا مزار تو رساندم
مرا با زور از پیش تو بردند
خودم ناراحتم این جا نماندم
تنت روی زمین ماند و سرت هم
فراز نیزه بالای سرم بود
چهل روزه است روز وشب ندارم
غم تو بغض و آه حنجرم بود
رسیدم از سفر آن هم چگونه
پر از دردم، غمینم ،نیمه جانم
شکسته حرمتم در کوچه بازار
شهیدِ طعنه و زخم ِ زبانم
دم دروازه ها یادم نرفته
سرت را نیزه دار تو تکان داد
میان حلقه ی نامحرمان هم
کسی با دست طفلت را نشان داد
همان بهتر که سر بسته بماند
مصیبت های سنگینی که دیدم
اگر چه دور بودم از تو اما
ولی شکر خدا پیشت رسیدم
🔸شاعر:
#محمد_حسن_بیات_لو
___
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————