@sabke_madahi.mp3
3.91M
#مناجات_باامام_زمان_عج
مداح: #سید_مهدی_میرداماد
♥═✿♡🦋♡✿═♥
مثل آیینه صفا می خواهم
دیر یا زود جلا می خواهم
چند وقتی است که بی حال شدم
مختصر حال دعا می خواهم
مثل دشتم ... برهوتم ... خشکم
تشنه ام، آب بقا می خواهم
دل بیمار تو را می طلبد
ای طبیب از تو دوا می خواهم
رو زدن بر تو بُوَد اوج کمال
من فقط از تو شفا می خواهم
کمرم خم شده از بار گناه
بی سبب نیست عصا می خواهم
ذره ای شرم و حیا هم بد نیست
ذرّه ای شرم و حیا می خواهم
در بیابان طلب گم شده ام
چه کنم؟ قبله نما می خواهم
خودمانیم ... چه بی معرفتم
که فقط راهنما می خواهم
گر چه آلوده و پستم امّا
عاجزانه ز شما می خواهم ...
... که مرا در بغلت جا بدهی
لطف بی چون و چرا می خواهم
کوله ام خالی خالی است کریم!
توشه ی روز جزا می خواهم
با همه روی سیاه و زشتم
بوسه از تار عبا می خواهم
در قنوت سحر جمعه فقط
از خداوند تو را می خواهم
تا که عطر نفست پخش شود
کمک از باد صبا می خواهم
جمعه ها میل پریدن دارم
پر پرواز و هوا می خواهم
بهتر از کرب و بلا جایی نیست
سفر کرب و بلا می خواهم
ای علمدار «لثارت» بیا
جان ارباب بیا، می خواهم ...
... یکی از پا به رکابان باشم
عاقبت جزء شهیدان باشم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
دوباره چک چک باران،صدای دلتنگی
قلم گریست دوباره برای دلتنگی
نوشت اشک شکایت به پای دلتنگی
تمام کی شود این ماجرای دلتنگی
شکسته است پرو بال من،گنهکارم
ولی هوای تو دارم ، بیا به دیدارم
اگر که خاک، نشسته به روی پیروهنت
و آه می کشی از سینه ی پر از مِحَنت
سبب منم که بیابان شده چنین وطنت
و با گناه شدم سدّ راه آمدنت
تو و اقامت صحرا! چه عدل و انصافیست
برای مردن من ، درک غربتت کافیست
کدام بادیه هستی؟ کسی کنار تو هست؟
کسی به فکر دل غرق اضطرار تو هست؟
زهیر و حرّ و حبیبی،همیشه یار تو هست؟
و عاشقانه کسی، ابن مهزیار تو هست؟
دلیل غیبت کبرای توست غفلت من
تو حاضری،همه ی درد توست غیبت من
تو شهریاری و از شهر خود جدا شده ای
غریب و ساکن صحرای ذی طوی' شده ای
اگر به سختی ِ این بی کسی رضا شده ای
و بین وادی غم، همدم بلا شده ای
ببخش یوسف زهرا ،کسی به فکر تو نیست
در این دو روزه ی دنیا کسی به فکر تو نیست
قلم نوشته کم از غربت تو شرمنده
نکرده دست و زبان نصرت تو شرمنده
چکیده اشک ،کم از غیبت تو شرمنده
بدل به خون نشد از محنت تو شرمنده
غریب غائبی و همنشین غم شده ای
اسیر ثانیه های پر از ستم شده ای
همین که منزلت و قدر توست نامعلوم
و مثل جدّ غریبت علی شدی مظلوم
همین که بوده ای از یار و هم نفس محروم
و بین خیمه ی تنهایی ات شدی مهموم
بس است تا که بگویم به تو جفا کردیم
تو را میان هزاران بلا رها کردیم
چرا طبیب دل ما شدی سراسر درد
بهار زندگی ما شدی بیابان گرد
دمادم از چه دمت شد انیس آهی سرد
بگو برای رسیدن به تو چه باید کرد
بیا و ختم کن این غربت بیابان را
برای دیدن تو می دهم سر وجان را
چه می شود که تو باشی به شام تارم ماه
که زیر سایه ی تو دل نمی شود گمراه
تویی توسّل من ، ای تسلّی هر آه
به شوق وصل تو شد جمکران زیارتگاه
سه شنبه شب که سر ِ جمکران،شلوغ شده
نگاه منتظران، بی تو بی فروغ شده
چقدر عاشق صادق که منتظر رفتند
خبر، ظهور تو بود و چه بی خبر رفتند
چقدر چشم به راهت که خون جگر رفتند
به شوق دیدن تو با دوچشم تر رفتند
هزار و چند بهار است بی تو پاییزیم
بیا که از غم تلخ فراق لبریزیم
دلم دوباره به گودال کربلا رفته
میان روضه ی هر صبح و هر مساء رفته
بیا به حق سر روی نیزه ها رفته
بیا به پیکر در زیر دست و پا رفته
گلی نماند که زینب ببویدش ای وای
سری نماند که زینب ببوسدش ای وای
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن
#مناجات_باامام_زمان_عج