بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_ولادت
#ناصر_شهریاری
▶️
رسید مژده که ایام غم به سر آمد
به شب بگو که برو ، جلوه ی سحر آمد
به فرشیان ز همه عرشیان خبر آمد
که همچو ماه بنی هاشمی قمر آمد
بیا که موسم نور است و فصل هم عهدیست
شب ولادت آخر امام دین ، مهدیست
بیا و شهر دلت را ستاره آذین کن
سیاه جامه ی دل را به نور رنگین کن
بیا و تلخی دل را چو قند شیرین کن
نثار مقدم او آیه های یاسین کن
رسیده آنکه به راهش بهار می ریزد
ز تیغ ابروی او ذوالفقار می ریزد
@hosenih
جهان ز عطر رخش غرق یاس و نرگس شد
ز جلوه ی رخ او نور مرتضا حس شد
و نَقل آمدنش نُقل هر مجالس شد
《دل رمیده ی ما را انیس و مونس شد 》
رسید آنکه سجایای سرمدی دارد
به سینه اش نفحات محمدی دارد
رسیده آنکه به خشکی این جهان دریاست
به پای تا سر او نور مادرش زهراست
بیا که پرچم او در همه زمان بالاست
《 به نا امیدی از این در مرو امید اینجاست 》
رسیده آنکه به حکمش جهان بود محکوم
رسیده آینه ی نور سیزده معصوم
رسیده آنکه نبی هست و بوتراب است او
قسم به نون و قلم تالی کتاب است او
برای هرچه گدا لطف بی حساب است او
جمال حیدر کرار در نقاب است او
بگو به کعبه اگر بر تو نیست امر شکاف
بیا به دور امامت ببند رخت طواف
رسیده آنکه نفس تازه می کند ، بویش
به خلق و خوی نبی رفته خلق نیکویش
همانکه آینه ی مرتضا بود ، رویش
شبیه حضرت عباس زور بازویش
همان که دین خدا زنده با ولایت اوست
در انتظار ، دو عالم ، برای دولت اوست
و کیست او که به دل نور انما دارد
میان نافله ها ذکر ربنا دارد
به هر چه درد بدون دوا ، دوا دارد
جمال شاه نجف شاه کربلا دارد
بیا به راه و بیا عاقبت به خیرش باش
به کربلای زمانه بیا زهیرش باش
@hosenih
میان این همه غفلت اگر که هوشیاری
بخواه گر که به سینه هوای او داری
به جای آنکه به دوشش تو بار بگذاری
ز دوش حضرت مهدی تو بار برداری
بیا به شوق رخش نیت زیارت کن
بیا و در شب میلاد ، باز بیعت کن
رسیده سال نو و فصل ماه و خورشید است
رسیده آنکه سراپاش صبح امید است
چه کس به روی زمین نور آسمان دیدست
ظهور حضرت او بهر عاشقان عید است
بود دعای سحرگاه عاشقان مهدی
بود محول الاحوال این جهان مهدی
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات
#ناصر_شهریاری
▶️
نشد که بال بگیرم به سوی باغ بهشت
و یا چراغ بگیرم من از چراغ بهشت
@hosenih
بهشت چیست در عالم مگر جمال حسین
خدا کند که نماند به سینه داغ بهشت
بهشت روی حسین است و کربلای حسین
عجیب زخم عمیقی بود فراق بهشت
اگر که سائل درمانده ای برو به کرببلا
رواست حاجت عالم به زیر طاق بهشت
حرم نرفته چه داند که آن که رفته حرم
به چشم دیده در آیینه ها رواق بهشت
و یا هر آنکه شبی در حرم سحر کرده
به روزگار نگیرد دگر سراغ بهشت
برای گریه کن او بهشت هم روضه ست
کند حسینیه برپا به هر اتاق بهشت
@hosenih
رسید شعله ی در تا به خیمه ها آنروز
و سوخت در دل آتش دوباره باغ بهشت
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#شب_جمعه
ای دل بیا که با غم ارباب خو کنیم
وز خاک کوی او طلب آبرو کنیم
ای دل بیا که همچو شهیدان کوی او
قدقامت الحسین را همه از خون وضو کنیم
@hosenih
خوش آرزوست اینکه فقط در تمام عمر
ما از حسین در همه جا گفتگو کنیم
باید که در میان هزاران سبو و می
از باده ی حسین فقط در سبو کنیم
یعنی شود که یک شب جمعه به کربلا
آن عطر سیب را که حسینی ست بو کنیم ؟
یعنی شود که در صف محشر به روز حشر
تشنه ، گرسنه ، بر در ارباب رو کنیم
باید برای آنکه به گودال قتلگاه
جان داده است ، دادن جان آرزو کنیم
او کشته ی دوشنبه و مذبوح جمعه است
جان جهان کم است اگر نذر او کنیم
بر آن هزار و نهصد و پنجاه زخم ، ما
از دیده ها روان همه دم آب رو کنیم
راوی بخوان تو ماجرای گلوی بریده را
تا اشک خویش مرهم خون گلو کنیم
@hosenih
باید به یاد آن بدن زیر و رو شده
دلهای خواب و شبزده را زیر و رو کنیم
با نعل تازه بس که تنش جا به جا شده
ماندیم پیکرش به کجا جستجو کنیم
شاعر: #ناصر_شهریاری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_مدح_و_ولادت
صدا از عرش می آید بخوان ای دل که یا زینب
قدم بر خاک بنهاده عزیز مصطفا زینب
جلالش جلوه دارد از جلال مرتضا زینب
پس از خیرالنسا او هم بود خیرالنسا زینب
امیرالمومنین را زینت هر دو جهان باشد
جلال پنج تن از جلوه ی زینب عیان باشد
بشارت ده دو عالم را که نور عالمین آمد
شبیه حضرت زهرا به احمد نور عین آمد
ببین زینب ولی گویا یل بدر و حنین آمد
عقیله ، عالمه ، نور دو چشمان حسین آمد
به روی قلبش از اول نشان عاشقی خورده
همان اول به لبخندی دل ارباب را برده
@hosenih
بخوان زینب ولی در او ببین آیات کوثر را
ببین زینب ببین خوشحالی هر دو برادر را
بخوان زینب ببین هر دم گل لبخند مادر را
ببین بر دل غم اما روی لب لبخند حیدر را
بخوان زینب ببین او آیه آیه پنج تن باشد
که او جان نبی جان علی جان حسن باشد
سرا پا نور ، نور حی سبحان آمده امشب
ببین نور آمده ، قدر آمد ، انسان آمده امشب
ببین قرآن به روی دست قرآن آمده امشب
علی را زینت و بر فاطمه جان آمده امشب
ملک هر صبح و هر شب آستان بوس درش باشد
به مدح او همین کافی که زهرا مادرش باشد
ز صبر و بردباری اش دهان صبر وامانده
ز وصف او عقول عاقلان دهر جا مانده
به حیرت در مقاماتش همه ارض و سما مانده
برایش تا ابد در چشم عالم گریه ها مانده
طلوع غم میان طالع این دختر افتاده
که زینب آمد اما ، فاطمه در بستر افتاده
@hosenih
دگر دنیا نخواهد دید مانند و نظیر او
ببین در شام و کوفه خطبه های بی نظیر او
به ظاهر او اسیر خصم اما خصم اسیر او
جهان قربان زینب گردد و نعم الامیر او
پس از عباس پرچم را به دوش خود برد زینب
بسی سوغات تا شهر مدینه آورد زینب
کنار نام زینب اشک هم همواره جا دارد
که او بر دیده اشک از ماجرای کربلا دارد
تنی بر روی خاک افتاده ، سر بر نیزه ها دارد
چه تصویر عجیبی از ذبیحا بالقفا دارد
زنی که سایه اش را مرد همسایه نمی دیده
میان کوچه های شام و کوفه او چه ها دیده
شاعر: #ناصر_شهریاری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
منی که از ازل از یا علی سرشار و لبریزم
دلم می خواهد از این شهر بغض آلود بگریزم
گریزم از دل این شهر آنجا که علی باشد
همانجایی که دل با یاد حیدر صیقلی باشد
@hosenih
همانجایی که سلطانش دل از پیغمبرش برده
همان شهری که بر درگاه او یا فاطمه خورده
همانجایی که فرقی نیست بین سائل و شاهش
همانجا که رسد تا عرش اعلا مقصد راهش
روم آنجا که جبرائیل باشد مست ایوانش
چنان موری شوم سرمست الطاف سلیمانش
اگر چه بنده ی آلوده ام عبد گنهکارم
قسم بر عین و لام و یا علی را دوست می دارم
علی را دوست می دارم که او دست خداوند است
به هر کوی و گذر بنگر علی مست خداوند است
علی حبل المتین آری علی یعسوب دین باشد
فقط حیدر فقط حیدر امیرالمومنین باشد
زبان واژه در مدح علی همّیشه سر در گم
علی خاکی ترین افلاکی خاک است ای مردم
فضیلتهای حیدر را خداوند جلی داند
که احمد وقت معراجش دمادم یا علی خواند
علی صفدر ، علی نفس پیمبر ، حضرت حیدر
کسی که پیشوای روسپیدان است در محشر
علی مظلوم اما ظلم را در بند خود کرده
به شمشیرش دمار از دشمنان دین در آورده
چنان در های و هوی معرکه حیدر سر اندازد
که جبرائیل در وقت تماشایش پر اندازد
به غیر از مرتضا که هست نامی تر ز نامی ها
کجا شاهی بود همسفره ی قشر جزامی ها
برای سائلان در سفره اش او بهترین دارد
کسی که از برای خود فقط نان جوین دارد
نفس با یاد حیدر تا که بالا رفت ، بالا رفت
عمل با عشق حیدر سوی زهرا رفت ، بالا رفت
به عشق مرتضی الیوم اکملتم خدا داده
و یا آیات - من یشری - برای او فرستاده
بخوان تا که فلانی بشنود او کیست ای مردم
به جز حیدر امیرالمومنینی نیست ای مردم
همیشه مرتضا حق است ، غیر از او بود باطل
که شد دین خداوند جلی با مرتضی کامل
در آن هنگامه ای که خفت حیدر جای پیغمبر
محمد گشت ابراهیم و اسماعیل شد حیدر
@hosenih
نبی همیشه آرام است تا حیدر به بر دارد
که او خیرالنسا دارد که او خیرالبشر دارد
گره وا می کند آری صد و ده بار یا حیدر
چنان ذات خدا گویم و ما ادریک ما حیدر
شاعر: #ناصر_شهریاری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_موسی_کاظم_ع_مدح_و_شهادت
کسی که طالب آنست تا خدا برسد
یقین کند که فقط از در شما برسد
بدون روی تو دنیا خموش و تاریک است
بدون روی تو مقصد به نا کجا برسد
@hosenih
خوش آن دمی که تو می خوانده ای نمازت را
خوش آن دمی که ز تو عطر ربنا برسد
( به آسمان رود و کار آفتاب کند )
کسی که از تو برایش شبی دعا برسد
گدا کنار تو باشد قرار خواهد داشت
همیشه نان تو بر سفره ی گدا برسد
تو باب حاجتی و کن روا تو حاجاتم
که پایم از حرمت تا به کربلا برسد
نشد که از تو خبر سوی دخترت ببرند
نشد که بر سر بالین تو رضا برسد
شکست پای تو اما تنت کفن دارد
گریز روضه دوباره به بوریا برسد
@hosenih
تن مقطع او بین بوریا جمع است
به جز سری که صدایش ز نیزه ها برسد
خدا کند که نبیند ز روی تل زینب
که کار سر نه ز حنجر که از قفا برسد
شاعر: #ناصر_شهریاری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت
ملائک گل فشان امشب زمین ها و زمان ها را
چراغان می کنند امشب تمام آسمانها را
منور می کنند امشب کران تا بی کرانها را
معطر می کنند امشب تمام کهکشان ها را
که بین خانه ی خورشید ماه عالمین آمد
بیاور آب و آیینه علمدار حسین آمد
عجب سروی عجب کوهی عجب دست یداللهی
عجب مهری عجب ماهی عجب عبدی عجب شاهی
عجب اسمی عجب رسمی عجب زیبای دلخواهی
دلا بنگر که از کویش نباشد تا خدا راهی
به مدحش واژه ها گنگ است و مبهوت است و سرگشته
علی در کربلا با هیبت عباس برگشته
@hosenih
پر از عشقم پر از نورم پر از شوقم پر از شورم
به مهر و ماه نزدیکم ز هر چه غیر از آن دورم
ز هر چه نوکری کردن رضای اوست منظورم
چنین فریاد می دارم دل گهواره تا گورم
همیشه بنده ی کوی امیرالمومنینم من
همیشه آستان بوس یل ام البنینم من
@hosenih
برای عاشقان عطر و شمیم یاس عباس است
پر از جذبه سرا پا ، پا به سر احساس عباس است
علی خیرالبشر آری و خیرالناس عباس است
شبیهش نیست در عالم فقط عباس عباس است
چو با تیغ دودم عباس در پیکار می آید
ابالفضل است او یا حیدر کرار می آید ؟
ندیده چشم عالم مثل او یار وفاداری
سپهداری و سالاری و سردار و علمداری
بدون دست هم عباس دین را می کند یاری
پناه عالمین است او پناه هر گرفتاری
به هر مشکل بود آهم ، دخیلک یا ابوفاضل
تویی مهرم تویی ماهم ، دخیلک یا ابوفاضل
شاعر: #ناصر_شهریاری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_شهادت
چو میبینم جمالش را به چشمم مصطفا باشد
چو میبینم جلالش را سرا پا مرتضا باشد
قد و بالاش غوغایی میان لشگر اندازد
جهانی را به یاد مصطفا و حیدر اندازد
به وصفش واژه ها را در صف ابیات بنشاندم
نبی بود و علی بود و علی اکبرش خواندم
@hosenih
شبیه مصطفا نور خدایی بر جبین دارد
و در رگ های خود خون امیرالمومنین دارد
زبان در وصف او عاجز چو طفل مانده در راه است
چه باید گفت در وصفش که او ممسوس فی الله است
ببین که دست و دلبازیش بر خیرالنسا رفته
و رزم او میان معرکه بر مجتبا رفته
ببین سر تا به پا , پا تا به سر او نور قرآن است
جوانان را بگو او سرور کل جوانان است
نمی گردد به درگاهش ارادت های مردم ، گم
بهشت عاشقانش سمت پایین پاست ای مردم
به درگاهش بیاور رو که جان عالمین است او
شبیه کاشف الکرب الحسین باب الحسین است او
جوانی که تماما نور الله الصمد باشد
الهی که قد و بالاش دور از چشم بد باشد
به خاک کربلا در بین چشم شور آن امّت
نظر خورد عاقبت در معرکه آن قد و آن قامت
ز دامان حرم بنگر که قرآن حسین می رفت
علی می رفت و دنبالش ز تن جان حسین می رفت
علی اکبر ز روی اسب ناگه در سجود آمد
میان معرکه تا بر سرش تیغی فرود آمد
@hosenih
چو پهلویش به ضرب نیزه ای از خون چو دریا شد
تمام معرکه انگار پُر از بوی زهرا شد
چنان جسم علی اکبر به مقتل ارباً ارباً شد
تو گویی که تمام نیزه ها بر پیکرش جا شد
کنار اکبرش گریان بیامد پیش ثارالله
علی را چید در بین عبای خویش ثارالله
شاعر: #ناصر_شهریاری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#سالروز_تخریب_بقیع
به اشک دیده بر گونه من از داغی نشان دارم
که من داغ قبوری خاکی و بی سایبان دارم
به روز هشتم شوال چشم شیعه گریان شد
که قبر چار فرزند علی با خاک یکسان شد
@hosenih
اگر چه گریه باید کرد بر آن تربت ویران
ولیکن گریه ممنوع است نزد خاک معصومان
رواقی نه مزاری نه چراغ و سایبانی نه
نه حتی خادمی آنجا نه حتی روضه خوانی نه
به ظاهر خاک اما باطنا سرچشمه ی نورند
که این انوار قدسی تا قیامت سر مستورند
اگر چه ظاهرا بی زائرند این قدسیان اما
یقینان زائر آنهاست هر شب حضرت زهرا
کنار مجتبا از داغ او اشکش روان باشد
کنار قبر زین العابدین او روضه خوان باشد
چو مادر می شود بر آن قبور محترم زائر
به اشک دیده می شوید مزار صادق و باقر
@hosenih
بهاران می شود یک بار دیگر این همه غربت
پر از گل می شود یکبار دیگر روی هر تربت
بود نزدیک تا آنجا پر از صحن و حرم گردد
به کوری سعودی باز آنجا محترم گردد
شاعر: #ناصر_شهریاری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#محکومیت_اهانت_به_امام_رضا_ع
#عشق_مقدس
ای بر تمام درد دو عالم دوا رضا
ماییم رعیت و تویی سلطان ما رضا
ای آنکه آشنای غریبان عالمی
هستی غریب با دل دردآشنا رضا
@hosenih
آنکس که بود مهر تو در کنج سینه اش
زهرا نموده است برایش دعا رضا
لعنت به آنکه زخم به قلب تو می زند
ای رحمت خدا به جانب خلق خدا رضا
بس نا مقدس است کسی که تو را فروخت
ای طُهر طاهر ای خلف مرتضا رضا
این طایفه ز نطفه ناپاک آمدند
نَبوَد عجب اهانت این اشقیا رضا
@hosenih
دریای تو نمی شود از پوز سگ نجس
ظلمت کجا و شمس جمال تو یا رضا
خرمای نخل کن ثمر گندم ری است
این قوم ابن سعد و تو خون خدا رضا
شاعر: #ناصر_شهریاری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_رضا_ع_مدح_و_ولادت
#ناصر_شهریاری
مدینه غرق هیاهو مدینه غرق خبر
خبر خبر که رسیده دوباره فوق بشر
رسیده قبله ی خورشید و قبله گاه قمر
رسیده حضرت باران در این خجسته سحر
خبر خبر که بهار عطای ذوالمنن است
شب تولد سلطان دین ابوالحسن است
بهشت می وزد امشب ز خاک کوی رضا
ملائکند یکایک به گرد روی رضا
زدند خیل فرشته می از سبوی رضا
جهان معطر و خوشبو شده ز بوی رضا
چه نازنین پسری روی دامن موساست
که او مسیح مسیحای حضرت عیساست
به شوق مشهد او بیقرارم از این راه
به روی لب همه دم ذکر یارم از این راه
سر از بهشت رضا برندارم از این راه
به سینه دست ادب می گذارم از این راه
سلام می دهم و می شوم مسافر او
به اشک دیده بگویم که ضامن آهو
تو کیستی که جهان پر شد از عنایت تو
که هست شرط قبولی دین ولایت تو
چنان گرفته جهان را تب کرامت تو
نشسته بر دل فیروزه ها محبت تو
تویی که کعبه به دور سر تو می گردد
به شوق دور سر مادر تو می گردد
در این هوای کرامت کرامت تو خوش است
خدا گواست که ما را زیارت تو خوش است
بر این مسافر خسته عنایت تو خوش است
دل رمیده ی ما را ضمانت تو خوش است
بیا بیا و کرم کن که اربعین بروم
من از نجف به دم یا رضا رضا به حرم
اگر چه روسیهم دلخوشم تو را دارم
دلی به شوق حریم تو مبتلا دارم
غریبه ام که فقط چون تو آشنا دارم
که با تو من نجف و با تو کربلا دارم
تویی همان که حریمت پناه زائرهاست
همان که مشهد تو کعبه ی مسافرهاست
تو ضامنی و دلم شد به راه آهوها
تویی نفس نفس و آه آه آهوها
نوشته در صفحات نگاه آهوها
تو آمدی و شدی جان پناه آهوها
تو ای جمال خدا و علی میانه ی قاب
دل رمیده ی ما را چو آهوان دریاب
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#ناصر_شهریاری
▶️
ذکر تسبیح ملائک ذکر نام فاطمه
او امام مرتضی ، حیدر امام فاطمه
ذکر یا حیدر دمادم شد کلام فاطمه
هست تا آخر - غدیر خم - پیام فاطمه
می دهد با چادری خاکی پیامی این چنین
نیست جز حیدر در این عالم امیرالمومنین
کیست او آنکس که ظلمت را چراغان می کند
سائل بی آب و نان را صاحب نان می کند
نه یهودی عالمی را او مسلمان می کند
تار و پود چادرش هم کار قرآن می کند
مِهر او مُهر قبولی عبادات همه ست
حجت حق بر امامان دو عالم فاطمه است
فاطمه آیه به آیه ، آیه های داور است
حُسن اسماء خدا ، آیات نور و کوثر است
هم نبی را دختر است و هم نبی را مادر است
چادرش در یاری دین ذوالفقار حیدر است
دیده ی دنیا ندیده تا ابد مانند او
می برد غم از دل حیدر گل لبخند او
غصه او نه غم دست و نه بازو بود نه
غصه ی او نه در و نه درد پهلو بود نه
غصه ی زهرا گرفتن از علی رو بود؟ نه
ضرب سیلی و جراحتهای ابرو بود؟ نه
غصه اش شب تا سحرها غصه ی پیغمبر است
غصه ی او غصه ی بی یاوری حیدر است
نیست چون زهرا به عشق مرتضی دلداده ای
پای مولا با شکسته دست و بازو ، مانده ای
نیست جز او در ره مولا ، ز پا افتاده ای
در غم مولای خود ، عجل وفاتی خوانده ای
پشت در آمد ، نمانَد رهبرش بی یار و کس
از نفس افتاد تا مولا نیفتد از نفس
دست بر پهلو به پیش دیده طفلان خود
ریسمان تا دید بر دست و سر قرآن خود
سوی مسجد شد روانه در پی جانان خود
آورد تا از دل اهل سقیفه جان خود
می زدند او را میان کوچه ها با هر چه بود
می زدند او را به پیش مرتضا با هر چه بود
دختر پیغمبر است بر دست و بازویش نزن
پیش چشم شوهرش سیلی تو بر رویش نزن
با غلاف تیغ بر بازوی بانویش نزن
پا به ماه است او لگد را سمت پهلویش نزن
مغرب روز دوشنبه فاطمه از حال رفت
از دوشنبه روضه ها تا جمعه ی گودال رفت
از دل گودال می آید صدای مادری
می زند بوسه به رگهای بریده خواهری
روی خاک افتاده بی سر غرق در خون پیکری
رفته از دست حسین انگشت با انگشتری
فتنه ای که پشت در پهلوی زهرا را شکست
کربلا هم آمد و پهلوی مولا را شکست
⏹