#واحد_زمینه
زبانحال حضرت مسلم علیه السلام
◆◆◆
◆◆
◆
رو دار الاماره حسین جان
بیــا و ببــین بی قــرارم
دم آخری اسمــتو ، مــن
با گــریه روی لب مــیارم
سفیرت شده بین غم ها اسیــر
تو این شهر غم دست من رو بگیر
أمیــري حســینٌ و نـِعـم الأمــیر
٬حسین جان٬
لبام تشنه ی آبه ولی زخمه لبم
توی شهر صد فرقه حسینی مذهبم
به فکر تو و به فکر بی بی زینبم
٬حسین ٬
٫امیری حسین ، حسین حسین نعم الامیر٫۳٫
--------------------------------------
توی کوچه ها نیمه ی شب
سفیرت شده زار و تنها
از این مردم شهر کوفه
فقط طوعه شد یارم آقا
چقدر اهل کوفه به ما بی وفاند
همه کوفیا دشمنای شماند
با شمشیر همه راهی کربلاند
٬حسین جان٬
بیا و ببین به جای گل شمشیر دارن
برا طفل شیر خواره ات سه شعبه تیر دارن
برا خواهرت اینا غل و زنجیر دارن
٬حسین٬
٫امیری حسین ، حسین حسین نعم الامیر٫
--------------------------------------
تو را جان زهرا حذر کن
از این کوفه شاه حجازی
اینا میشکنند حرمتت رو
آقا جای مهمون نوازی
دارن توی دل کینه ی حیدرو
نیاری یه وقت شبه پیغمبرو
رو قلبت میزارن غم اکبرو
٬حسین جان٬
به پیش چشات یه روزی غوغا میکنن
اینا قامت امامتو تا میکنن
علی اکبرت رو اربا اربا میکنن
٬حــــسین٬
■■□◇◇◆◇◇□■■
◇شاعر:
عبدالزهرا هاشمیان