eitaa logo
عزیزم حسین♥️
4.5هزار دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
10.4هزار ویدیو
162 فایل
ا ﷽ ا تکثیر و نشر کانال🙏 تکثیر عشق ناب علوی،حسینی است❤️💚 عشق را باید همی تکثیر کرد👌 ای عشق سربلند که برنیزه میروی ازحلقه کمندتو راه گریز نیست کانال های ما: حسینی، محبتی : @azizamhosen روضه،مقتل: @yaraliagham علمی،حدیثی: @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم تنگ غروب عرفه غم تو دلم پا مي گيره دلم هوايي مي شه و بونۀ آقا مي گيره اين روزايي كه دم به دم غريبي رو حس مي كنم با گريه ياد غربت عزيز نرگس مي كنم تا كه بياي تو از سفر تا كه ببيني حالمو نذر نگاهت مي كنم اين اشكاي زلالمو ميون طوفان غمت شكسته بال و پر من كاشكي بياي پا بذاري به روي چشم تر من كوچه رو صبح جمعه ها هم نفس بوي گلاب با مژه جارو مي زنيم با اشكامون مي پاشيم آب كاشكي بياي و سوغاتي برام بياري بوي سيب يا كه يه مهر و تسبيح از تربت ارباب غريب كاشكي بياي برامون از تشنگي و آب بخوني بياي رو منبر بشيني روضۀ ارباب بخوني مسلميه دم بگيري با گريه و شور و نوا بياي و با هم بخونيم "حسين من كوفه نيا" كوفه نيا كه اينجاها قحطي آبه به خدا حرمله چشم انتظار طفل ربابه به خدا اينجا تموم مردمش تشنۀ خون لاله اند با كعب ني منتظر رقيۀ سه ساله اند همه با فكر انتقام روز مي كنن شباشونو نعلاي تازه مي زنن تموم مركباشونو رو خاك گرم كربلا سه روز مي مونه پيكرت خورشيد نيزه ها مي شه اينجا سر مطهرت
هر شاعری‌ست تشنۀ تحسین چشم تو از بس سرودنی‌ست مضامین چشم تو چشم جهان به مقدمت ای عشق! روشن است از لحظۀ طلوع نخستین چشم تو از ابتدای خلقت خود، اهل آسمان دل باختند، دل به تو و دین چشم تو دل باختند و نور خدا داشت جلوه‌ها از پشت پلکت از پس پرچین چشم تو دیگر شکوه خلدبرین دیدنی شده وقتی شده‌ست منظر و آیینه چشم تو گل کرده بر لب غزلم باغی از رطب امشب به لطف لهجۀ شیرین چشم تو چشمت بهشت مهر و بهار کرامت است یعنی خوشا به حال مساکین چشم تو حالا دو خط دعا به لبم نقش بسته است در انتظار لحظۀ آمین چشم تو: «آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا شود که گوشۀ چشمی به ما کنند» @hosenih خوش عالمی‌ست عالم باب الحوائجی با توست نورِ اعظم باب الحوائجی مهر شماست حلقۀ وصل خدا و خلق داری به دست خاتم باب الحوائجی در عرش و فرش واسطۀ فیض و رحمتی بر دوش توست پرچم باب الحوائجی در آستان تو احدی نا امید نیست وقتی برای ما همه باب الحوائجی بی‌شک شفیع ماست نگاه رئوف تو در رستخیز واهمه، باب الحوائجی دلبستۀ سخای اباالفضلی توام مانند ماه علقمه، باب الحوائجی صحنت دوباره غرق گل یاس می‌شود وقتی که میهمان تو عباس می‌شود... @hosenih در سایه‌سار کوکب موسی بن جعفریم ما شیعیان مکتب موسی بن جعفریم لطفش به گوشه گوشۀ ایران رسیده است یعنی گدای هر شب موسی بن جعفریم هستی ماست نوکری اهل‌بیت او ما خانه‌زاد زینب موسی بن جعفریم قم آستان رحمت آل پیمبر است در این حرم، مُقرَّب موسی بن جعفریم چشم امید عالم و آدم به دست اوست مات مرام و مشرب موسی بن جعفریم حتی قفس براش مجال پرندگی‌ست مدیون ذکر یا رب موسی بن جعفریم وقت قنوت، قبلۀ حاجات می‌شود عالم پر از شمیم مناجات می‌شود شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شب های بی قراریِ چشمم سحر نشد دلواپسی و غربت و اندوه سر نشد آهم کشید شعله ولی بال و پر نشد اصلاً کسی ز حال دلم با خبر نشد فرموده ای که شرط وصالت صبوری است وقتی زمان زمانه‌ی هجران و دوری است ای طلعة الرشیده‌ی من أیها العزیز ای غرة الحمیده‌ی من أیها العزیز ای نور هر دو دیده‌ی من أیها العزیز خورشید من سپیده‌ی من أیها العزیز این جمعه هم غروب شد اما نیامدی ای آخرین سلاله‌ی زهرا نیامدی @hosenih وقتی که هست چشم تر تو مطاف اشک گم می شود دوباره دلم در طواف اشک چشمان بی قرار من و اعتکاف اشک آقا بخر مرا به همین دو کلاف اشک این اشک ها شده همه‌ی آبروی من چشمی گشا به روی من ای آرزوی من آمد محرم و غم عظمای کربلا خون می تراود از دل صحرای کربلا چشمان توست مصحف غم های کربلا داری به دوش پرچم آقای کربلا هر صبح و شام غرق عزا گریه می‌کنی با روضه های کرب و بلا گریه می‌کنی در حیرتم که با دلت این غم چه می‌کند شب های داغ و شیون و ماتم چه می‌کند با چشمهات اشک دمادم چه می‌کند زخمی ترین غروب محرم چه می‌کند امشب بیا که روضه بخوانی برایمان صاحب عزای خون خدا صاحب الزمان @hosenih امشب بیا و با دل خونین جگر بخوان از ماه خون گرفته و شق القمر بخوان از شام بی کسی و شب بی سحر بخوان از روضه های عمه تان بیشتر بخوان وقتی که چشم های تو از غم لبالب است آئینه‌ی غریبی و غم های زینب است این خاک غرق ندبه و آه است العجل هر صبح جمعه چشم به راه است العجل آل عبا بدون پناه است العجل بر روی نیزه ها سر ماه است العجل یا این دل شکسته‌ی ما را صبور کن یا از برای زینب کبری ظهور کن شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🏴 اشعار =======================  شانه‌های زخمی‌اش را هیچ‌کس باور نداشت  بار غربت را کسی از روی دوشش بر نداشت  در نگاهش کوفه کوفه غربت و دلواپسی  عابر دلخسته جز تنهائیش یاور نداشت  بام‌های خانه‌های مردم بیعت‌فروش  وقت استقبال از او جز سنگ و خاکستر نداشت  می‌چکید از مشک‌هاشان جرعه‌جرعه تشنگی  نخل‌هاشان میوه‌ای جز نیزه و خنجر نداشت  سنگ‌ها کمتر به پیشانی او پا می‌زدند  نسبتی نزدیک اگر با حضرت حیدر نداشت  روی گلگون و لبی پر خون و چشمانی کبود  سرنوشتی بین نامردان از این بهتر نداشت  سر سپردن در مسیر سربلندی سیره‌اش  جز شهادت آرزوی دیگری در سر نداشت  دخترش با دیدن بازارهای کوفه گفت  خوب شد بابای من در دست انگشتر نداشت  🔸شاعر: ====================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
🏴 اشعار =======================  شانه‌های زخمی‌اش را هیچ‌کس باور نداشت  بار غربت را کسی از روی دوشش بر نداشت  در نگاهش کوفه کوفه غربت و دلواپسی  عابر دلخسته جز تنهائیش یاور نداشت  بام‌های خانه‌های مردم بیعت‌فروش  وقت استقبال از او جز سنگ و خاکستر نداشت  می‌چکید از مشک‌هاشان جرعه‌جرعه تشنگی  نخل‌هاشان میوه‌ای جز نیزه و خنجر نداشت  سنگ‌ها کمتر به پیشانی او پا می‌زدند  نسبتی نزدیک اگر با حضرت حیدر نداشت  روی گلگون و لبی پر خون و چشمانی کبود  سرنوشتی بین نامردان از این بهتر نداشت  سر سپردن در مسیر سربلندی سیره‌اش  جز شهادت آرزوی دیگری در سر نداشت  دخترش با دیدن بازارهای کوفه گفت  خوب شد بابای من در دست انگشتر نداشت  🔸شاعر: ====================== https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
بعد از سه روز جسم عزیزش کفن نداشت یوسف‌ترین شهید خدا پیرهن نداشت او رفت تا که زنده کند رسم عشق را از خود گذشته بود، غم ما و من نداشت @hosenih آنقدر عاشقانه به معراج رفته بود آنقدر عاشقانه که سر در بدن نداشت خورشیدِ شعله‌ور شده بر روی نیزه‌ها کنج تنور رفتن و افروختن نداشت @hosenih هر کس شنید غربت او را سؤال کرد بعد از سه روز جسم عزیزش کفن نداشت؟! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آسمان را به خاک می‌آری با همان جذبه‌های عرفانی ولی از یاد می‌بری خود را دم‌به‌دم در شکوه ربانی با خودت یک سحر ببر ما را تا تجلی روشن ذاتت دل ما را تو آسمانی کن با پر و بالی از مناجاتت تربت کربلاست تسبیحت همدم ندبه‌هات سجاده بی‌قرار است گریه‌هایت را که بیفتد به پات سجاده غربتت را کسی نمی‌فهمد چشم‌هایت چقدر پُر ابر است آیه آیه صحیفه‌ات ماتم جبرئیل نگاه تو صبر است شده این خاک گریه‌پوش آقا مثل چشمت صحیفهٔ باران صبح تا شب، شکسته می‌گویی السلام علیک یا عطشان غم به قلبت دخیل می‌بندد چشم‌های تو با خوشی قهر است تشنگی بر لبان تو جاری آب دیگر برای تو زهر است کربلا در نگاه تو جاری روضه می‌خواند چشم تو سی‌سال دل تو هروله‌کنان، یک عمر علقمه، خیمه‌گاه، تل، گودال پردهٔ خیمه‌ها که بالا رفت کربلا در برابرت می‌سوخت ناگهان روی نیزه‌ها دیدی سر خورشید پرپرت می‌سوخت در دل قتلگاه می‌دیدی لحظه لحظه غروب زینب را چه به روز دل تو آوردند؟ «وَ أنَا بنُ مَن قُتِلَ صَبراً»... جز تو و عمهٔ پریشانت کوفه و شام را که می‌فهمد طعنه‌های کبودِ سلسله و سنگ و دشنام را که می‌فهمد دست بسته به سوی شهر بلا خاندان رسول را بردند به روی ناقه‌های بی‌محمل دختران بتول را بردند یادگار کبود سلسله‌ها به روی مصحف تنت مانده مرهمی از شرار خاکستر به روی زخم گردنت مانده سنگ‌های بدون پروایی محو لب‌های پاک قاری بود از لب آیه آیهٔ قرآن روی نی خون تازه جاری بود با شکوه نجیب قافله‌ات کینه‌های بنی‌امیه چه کرد در خرابه نشسته‌ای از پا با دلت ماتم رقیه چه کرد بی‌کسی‌های عمه‌ات زینب غصه‌های رباب پیرت کرد داغِ زخم زبان و هلهله‌ها بزم شوم شراب پیرت کرد... کربلا را به کوفه آوردی با شکوه پیمبرانهٔ خود لرزه انداختی به جان ستم با بیانات حیدرانهٔ خود چه حقیر است در برابر تو قد علم کردن سیاهی‌ها تو ولی از تبار خورشیدی شام را در می‌آوری از پا با دعاهای روشنت آخر شهر پُر از کمیل خواهد شد کاخ ظلمت به باد خواهد رفت اشک‌های تو سیل خواهد شد از همه سو برای خون‌خواهی در خروشند باز بیرق‌ها راوی زخم‌های پنهانِ دل مجروح تو فرزدق‌ها
علیهاالسلام: چون پدرم كشته شد، آن بدن نازنين را در آغوش گرفتم، حالت اغما و بی‌‏هوشى بر من روى داد در آن حال شنيدم پدرم می‌‏فرمود: شيعتى ما اِن شربتم، ماءَ عَذب فاذكرونى اِذ سمعتم بغريبٍ اَو شهيد فاندبونی... ‏ 📗 منتهى الآمال، شيخ عباس قمى، ج۲، ص۹۳۰؛ به نقل از مصباح کفعمی، ص۹۶۷. تشنه بودم، خواستم لب وا کنم، آبی بنوشم ناگهان کوه غمی احساس کردم روی دوشم دیدم آشوبم، تلاطم دارد اشکم، در خروشم می‌رسید از هر طرف فریاد جانکاهی به گوشم: شیعتی ما إن شَرِبْتُم ماء عَذْبٍ فاذکرونی @hosenih راه را گم کرده بودم، آخر آیا می‌رسیدم؟ خسته و تنها در آن صحرا، چه غربت‌ها که دیدم هر غریبی را که دیدم، زیر لب آهی کشیدم دشت ساکت بود، اما این صدا را می‌شنیدم: اِذ سَمِعْتُم بِغَریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی آرزوها داشتم... راهی شدم تا در سپاهش... کاش من هم می‌شدم از کشتگان یک نگاهش آخر راه من و... او تازه بود آغاز راهش راه او آغاز می‌شد از میان قتلگاهش... لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشورا جمیعاً تَنْظُرونی می‌زد آتش بر جهانی غربت بی‌انتهایش کودک شش‌ماهه هم می‌خواست تا گردد فدایش ناگهان شد غرق خون با یک سه‌شعبه ربنایش کاش آنجا آب می‌شد آب از هُرم صدایش: كَيْفَ‌ أَسْتَسْقی لِطِفْلی فَأَبَوْا أَنْ‌ يَرْحَمُونی @hosenih بود آیات شگفتی از گلویی تشنه جاری هر دلی بی‌تاب می‌شد با طنین سرخ قاری دخترش راوی خون بود آن میان با بی‌قراری می‌سرود این اشک‌ها را تا بماند یادگاری: وَ انا السّبط الّذی مِن غَیر جُرم قَتَلونی شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سرود؛ عطر سلام.mp3
زمان: حجم: 2.52M
🔹عطرِ سلام🔹 رو لبا عطر سلامی جاریه یه سلام گرم و ساده‌، بی‌ریا این ترنم خوش بهاریه که میاره توی دل‌هامون صفا سلام بابا، سلام آقا من با این سلامم عشق و ادبو هدیه می‌دم سلام مولا، سلام جانا دوست دارم وقت سلام باشم همیشه پیش‌قدم منم آقا به یادتون، لبریزِ بهشت، می‌شه لحظه‌ها سلام می‌دیم، بعدِ هر نماز، آقا به شما «اَلسَّلامُ عَلیکَ یا رَسُول‌الله» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سایۀ لطفتونو مثل پدر همیشه حس می‌کنم روی سرم هدیه‌ای قشنگ‌تر از این ندارم که بیام سلام بدم سمت حرم سلام بابا، سلام آقا می‌شنوم با گوش دل سلامتونو هنوزم سلام مولا، سلام جانا تو سلام دادن شما هستید همیشه پیش‌قدم حتی حالا با هر سلام، راهی می‌شه تا، صحنتون دلا سلام می‌دیم، بعدِ هر نماز، آقا به شما «اَلسَّلامُ عَلیکَ یا رَسُول‌الله» 📝 📝
سرود؛ عطر سلام.mp3
زمان: حجم: 2.52M
🔹عطرِ سلام🔹 رو لبا عطر سلامی جاریه یه سلام گرم و ساده‌، بی‌ریا این ترنم خوش بهاریه که میاره توی دل‌هامون صفا سلام بابا، سلام آقا من با این سلامم عشق و ادبو هدیه می‌دم سلام مولا، سلام جانا دوست دارم وقت سلام باشم همیشه پیش‌قدم منم آقا به یادتون، لبریزِ بهشت، می‌شه لحظه‌ها سلام می‌دیم، بعدِ هر نماز، آقا به شما «اَلسَّلامُ عَلیکَ یا رَسُول‌الله» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سایۀ لطفتونو مثل پدر همیشه حس می‌کنم روی سرم هدیه‌ای قشنگ‌تر از این ندارم که بیام سلام بدم سمت حرم سلام بابا، سلام آقا می‌شنوم با گوش دل سلامتونو هنوزم سلام مولا، سلام جانا تو سلام دادن شما هستید همیشه پیش‌قدم حتی حالا با هر سلام، راهی می‌شه تا، صحنتون دلا سلام می‌دیم، بعدِ هر نماز، آقا به شما «اَلسَّلامُ عَلیکَ یا رَسُول‌الله» 📝 📝
سرود؛ عطر سلام.mp3
زمان: حجم: 2.52M
🔹عطرِ سلام🔹 رو لبا عطر سلامی جاریه یه سلام گرم و ساده‌، بی‌ریا این ترنم خوش بهاریه که میاره توی دل‌هامون صفا سلام بابا، سلام آقا من با این سلامم عشق و ادبو هدیه می‌دم سلام مولا، سلام جانا دوست دارم وقت سلام باشم همیشه پیش‌قدم منم آقا به یادتون، لبریزِ بهشت، می‌شه لحظه‌ها سلام می‌دیم، بعدِ هر نماز، آقا به شما «اَلسَّلامُ عَلیکَ یا رَسُول‌الله» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سایۀ لطفتونو مثل پدر همیشه حس می‌کنم روی سرم هدیه‌ای قشنگ‌تر از این ندارم که بیام سلام بدم سمت حرم سلام بابا، سلام آقا می‌شنوم با گوش دل سلامتونو هنوزم سلام مولا، سلام جانا تو سلام دادن شما هستید همیشه پیش‌قدم حتی حالا با هر سلام، راهی می‌شه تا، صحنتون دلا سلام می‌دیم، بعدِ هر نماز، آقا به شما «اَلسَّلامُ عَلیکَ یا رَسُول‌الله» 📝 📝
زیارت مخصوص ..... آقاجان امام رضا ..... تا حال و هواى دل من بارانيست آقـا بطلب کـه در دلم طوفانيست هر کس که نشد زائر کويت آقـا سودى نبرد ، عاقبتش ويرانيست🌹 🌴مدح امام رضا(ع) خورشید سر زد از سحرت أیها الرئوف از سمت چشم‌های ترت أیها الرئوف تو ابر رحمتی که به هر گوشه سر زدی باران گرفت دور و برت أیها الرئوف جاری‌ست چشمه چشمه قدم‌گاه تو هنوز جنت شده‌ست رهگذرت أیها الرئوف تو آفتاب رأفتی و کوچه‌کوچه شهر در سایه‌سار بال و پرت أیها الرئوف با این همه، غریبِ غریبان عالمی داغی نشسته بر جگرت أیها الرئوف از کوچه‌های غربت شهر آمدی ولی داری عبا به‌روی سرت أیها الرئوف شکر خدا جواد تو آمد ولی هنوز بارانی است چشم ترت أیها الرئوف یک عمر خواندی از غم آقای تشنه‌لب با اشک‌های شعله‌ورت أیها الرئوف در قتلگاه، لحظهٔ آخر چه می‌کشید؟ جد ز تو غریب‌ترت أیها الغریب!