هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#حضرت_معصومه_س_مدح
این زن که خاک قم به وجودش معطر است
تکرار آفرینش زهرای اطهر است
@hosenih
تکرار آفرینش افلاک بر زمین
تکرار آفرینش عرش مصوّر است
این جلوۀ فرشته صفت این شکوه غیب
بر خاک مینشیند و از خاک برتر است
دست سخاوتش پر از آمال دوستان
چشم محبتش به غریبان مضطر است
همشیرۀ شقایق و همراز رازقی
با آفتاب مشرقی عشق خواهر است
@hosenih
این زن که از نیایش او مست عالماند
معصومه است مریم آل پیمبر است
شاعر: #پروانه_نجاتی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
💠ضریح مطهر حضرت معصومه(س) گل آرایی شد
🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺
🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺
#میلاد_حضرت_معصومه(سلام الله علیها )🌺
تکثیر عشق 💚 👈
@shoormahshar
@yaraliagham
ا ﷽ ا
🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺
▫️ میلاد با سعادت کریمه اهل بیت، حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها مبارک باد.
🌷قال اباالحسن علی بن موسی الرضا علیهالسلام: من زارها عارفا بحقها فله الجنه؛
کسی که فاطمه معصومه را در حالی که عارف به حق اوست زیارت کند، بهشت بر او واجب است.
🏷 بحار الانوار، ج ۴۸، ص ۳۱۶.
🌼🌼🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺
تکثیر عشق 💚 👈
@shoormahshar
@yaraliagham
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_ولادت
عالم حریم حرمت آل پیمبر است
کلِّ فلک همان فدک آل کوثر است
چیزی ندارد این دو جهان غیر فاطمه
دنیا چو گوی، در کفِ دستان حیدر است
ما غیرِ خیرِ فاطمه خیری ندیده ایم
هر نعمتی که هست سرِ خوان مادر است
آری به حرمت حرم ثامن الحجج
ایران حریم حضرت موسی بن جعفر است
اصلاً قسم به حضرت معصومه و رضا
این مملکت هدیّۀ زهرای اطهر است
مکه مدینه سامره کرب و بلا نجف
تا کاظمین یکسره با قم برابر است
بالاترین زمان که پس از روز مادر است
معصومه شاهد است، همین روز دختر است
آمد چه دختری که چو زینب کند قیام
جان برادر است و رضا جان خواهر است
از مشهدِ شَهَنشَه و شیرازِ شاچراغ
تا قم حریم این دو سه خواهر برادر است
شوق زیارت و حرم و آب و دانه ام
یعنی که من کبوتر این آستانه ام
@hosenih
ای مرقد تو قبلۀ عالم تو را سلام
ای امتدادِ سورۀ مریم تو را سلام
ای جانشین زینب و زهرا به حلم و صبر
جام طهور کوثر و زمزم تو را سلام
ای پارۀ تنِ همۀ آل مصطفی
وی بضعۀ نبیِّ مکرّم تو را سلام
ای بارگاه قدسیِ تو آشیانه ای…
بر بهترین سلالۀ خاتم تو را سلام
آئینه دارِ معرفةُ الفاطمه تویی
ای رازدارِ خلقتِ آدم تو را سلام
باید تو را عقیلۀ دوّم صدا کنیم
عِلم لدُن تُوراست مسلّم، تو را سلام
یک نَخ ز چادر تو همان حبل محکم است
ای بر عفاف،رشتۀ محکم تو را سلام
نیکان تو را ملیکۀ اسلام خوانده اند
ای وصف تو ز نَیّرِ أعظم تو را سلام
شد بارگاهِ قدسیِ تو کلبۀ مَلَک
آید ز هر فرشته دمادم تو را سلام
عشق رضا و شوق حریمت،دو بالِ عشق
با این دو بال،نیست در عالم زوالِ عشق
@hosenih
ما را اگر به کشور تو بار داده اند
یعنی به ما خزائنِ أسرار داده اند
بعد از ولای فاطمه و زینب و حسین
بر زینبِ رضاست که این کار داده اند
تو خود نشانِ سلسلۀ این أمانتی
یعنی تو را ولایتِ ابرار داده اند
وقتی حدیث میکنی از جدِّ اکرمت
بر تو کلامِ فاطمه انگار داده اند
موسی سِرِشتی و گُلِ موسی بن جعفری
دین را نمک به کام تو بسیار داده اند
هستی فقیه و مجتهده در علومِ دهر
بر تو عجیب بینشِ بیدار داده اند
پا جای پای حجّتِ سرمد گذاشتی
با تو به ما بشارت و إنذار داده اند
طی کرده ای چه ناب مسیرِ امام را
زیبات، نامِ قافله سالار داده اند
میخواستی که زائر کوی رضا شوی
بعد از عروج، رخصت دیدار داده اند
حالا دفاع از حَرمت تا هنوز هست
صحن و رواق محترمت تا هنوز هست
@hosenih
تو در تمام مُلک و مَلک تا نداشتی
آنگونه خِلقتی که تو همتا نداشتی
روحِ مجرّدِ تو همان نور فاطمه ست
نوری که جز به صُلبِ علی جا نداشتی
وقتی شدی تو خانه بدوشِ امام خویش
جز انفجارِ نور تمنّا نداشتی
در مقطعی که نهضتِ تو انقلاب کرد
غیر از خدا تو هیچ کسی را نداشتی
روح خدا به مکتب تو رُشد کرده است
غیر کلامِ حق، یَدِ بَیضا نداشتی
در نوجوانی اَت به فِقاهت رسیده ای
در پُرسشی نبود، که فتوا نداشتی
شد حوزه های علمیه از عِلم تو علَم
ای عالمه که عِلم ز دنیا نداشتی
شأن و مقامِ شامخِ تو همچو زینب است
با آنکه عمرِ زینب کبری نداشتی
**
آنچه مصائب است چشیدی ولی یقین
بر نیزه رأس زادۀ زهرا نداشتی
از ساوه تا به قم به شما مرحبا رسید
از کوفه تا به شام به زینب جفا رسید
شاعر: #محمود_ژولیده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#حضرت_معصومه_س_مدح
هر که رو انداخت، خاطرجمع، زائر میشود
قبل زائر کولهبار راه، حاضر میشود
@hosenih
خوش به حال خانهی خشتی نزدیک حرم
آخرش یک تکه از صحن مجاور میشود
دل سپردن ساده اما دل بُریدن مشکل است
هر کسی یکبار آمد قم، مهاجر میشود
شیخ مییابد مفاتیح الجنان را پشت در
شاطر عباس قمی در صحن شاعر میشود
از زبان شعر بالاتر در عالم هست؟ نیست
در حرم حتی زبان شعر، قاصر میشود
رو به قم هر بار در مشهد سلامی میدهم
خادم باب الرضا با من مسافر میشود
@hosenih
دست را بر سینهات بگذار و چشمت را ببند
رو به رویت گنبد و گلدسته ظاهر میشود
شاعر: #محمدحسین_ملکیان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_ولادت
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_شهادت
برگدای خانه اش معصومه، عصمت میدهد
دستِ زائرهای خود برگ شفاعت میدهد
برکسی که خاک شد، تاثیر ِتربت میدهد
قولِ دیدارِ رضا را در قیامت میدهد
مثل سلطان ، گنبدِ این شاه بانو با صفاست
زائر ِ معصومه در قم ، زائر قبرِ رضاست
سفره ای مثل عموجانش حسن انداخته
حضرت رب الکرم اورا کریمه ساخته
هرکه بی حاجت به کویش پا گذارد؛باخته
شک ندارم اصلاً او معصومه را نشناخته
مثل زهرا مادرش احسان او بی انتهاست
دختر باب الحوائج، دیده بر راه گداست
@hosenih
مثل زینب مو به مو تفسیر قرآن می کند
با تکان چادرش کافر مسلمان می کند
دست او باز است و زینب وار، احسان می کند
خواهر سلطان ِعالم کار ِسلطان می کند
از کلام حضرت صادق چنین معلوم شد
زائرِ او زائرِ هر چهارده معصوم شد
رشته های معجر او دست بافِ فاطمه است
هرکه دورش گشته بی شک در طواف فاطمه است
در عفافِ زندگیِ او، عفافِ فاطمه است
عشق او تفسیر ِ عین و شین و قاف فاطمه است
هیچ مردی با چنین اعجوبه ای هم تا نشد
عاقبت هم همسری در رتبه اش پیدا نشد
سالهای سال در چشم انتظاری سوخته
در فراق روی بابا دیده بر در دوخته
اسم زندان در دل او شعله ها افروخته
گریه های بی صدا را از کسی آموخته
خانهٔ موسی بن جعفر بیت الاحزانش شده
گریه در ده سالگی روزی چشمانش شده
در یتیمی احترامش را نگه می داشتند
دور تا دورش برادر ها اقامت داشتند
بی اجازه پا کنار خانه اش نگذاشتند
جای هیزم شاخه گل در پشت در بگذاشتند
داغ بابا دید اما داغی مسمار نه
کوچه های تنگ دید اما درودیوار نه
فاطمه بود و مدینه قامتش را تا نکرد
بی حیایی با لگد در را به سویش وا نکرد
با کف پا روی چادر قاتلی امضا نکرد
گوشوارش را کسی در کوچه ها پیدا نکرد
مادرش زهرا ولی در زیر یک «در» گیر کرد
سینهی زخمی سه ماهه مادرش را پیر کرد
بعد بابا با رضا جان بیشتر مأنوس شد
ساحل چشمان او دلبند ِ اقیانوس شد
غربت آن دم در تمام ِ هستی اش ملموس شد
که رضایش از مدینه رهسپار طوس شد
شد مدینه بی رضا، یکسال مانند قفس
گریه می کرد و صدا می زد رضا را هرنفس
نامه ای از یار آمد، بالهایش باز شد
موسم ناقه سواری های او آغاز شد
تا به شهر ساوه بغض دشمنان ابراز شد
بال و پرهای های کبوتر ها شکارِ باز شد
صحنه ای از کربلا با دیدهٔ تر دیده است
در دیار بی کسی داغ برادر دیده است
سوی قم او داغدار آمد ولی با احترام
کوچه واکردند مردم در میان ازدحام
می رسید از هر طرف تنها صدای السلام
شد گریز روضه ام یک جمله «ای لعنت به شام»
چه بلایی بر سر ناموس حق آورده اند
عمه سادات را خیلی مُعَطّل کرده اند
@hosenih
کوچه کوچه محمل ِ بی پرده را چرخانده اند
دورِ ناقه چشمهای بی طهارت مانده اند
خارجی فرزند زهرا را به خنده خوانده اند
بسکه سرها را به روی نیزه ها رقصانده اند
بارها از روی نیزه سر زمین افتاده است
گیسوی آقام دست آن و این افتاده است
بی طهارت ، دستْ گردان آیهٔ تطهیر شد
بسته دستِ قافله در حلقهٔ زنجیر شد
باتکانِ نیزهٔ ششماهه مادر پیر شد
بارها با نیزه دار مست او درگیر شد
داد زد نامرد با بال و پرش بازی نکن
کودکم خوابیده بس کن باسرش بازی نکن
شاعر: #قاسم_نعمتی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_ولادت
#مخمس_ترکیب
تو مجموعهی لطف و جود و عطایی
تو یک چشمه از جوشش هَل اَتایی
تو دریاچه نه ؛ بَحر بی انتهایی
چهگویمکههستی؟چهگویمچههایی؟
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
تو زهرا خصالی تو زهرا جمالی
تو زهرا مَآبی تو زهرا جلالی
تو زهرا سِرشتی تو زهرا مثالی
تو در دورهی خویش خیرالنّسایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
@hosenih
تویی راحت جان موسی بن جعفر
تویی روح و ریحان موسی بن جعفر
تویی یاس بُستان موسی بن جعفر
تو بنت الامامی تو بنت الهُدایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
تو عَذراترین مریم اهل بیتی
تو در هر دمی همدم اهل بیتی
در اسرار حق، مَحرم اهل بیتی
تو تندیس آن چارده مُقتدایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
هُمای بهشتی و عرش آشیانی
که در عُشّ دین صاحب آستانی
تو باب الرّضایی تو بابُ الجَنانی
بهشت خداوند در خاک مایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
تو مانند کلثوم، زینب ترینی
خدیجه وقار اَستی و بیقرینی
وفادار مانند اُمّ البنینی
تو منظومه ی جمع معصومه هایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
چه گویم؟که بابا ثنای تو گفته
((فداها ابوها))برای تو گفته
به مدحت ولیّ خُدای تو گفته
که در حشر تو شافع شیعه هایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
در اطراف صحنت غُباریم بانو
به درگاه تان خاکساریم بانو
به لطفت در این شهر داریم بانو
عجب کاظمینی؛عجب کربلایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
تو نَفس نفیس اَنیس النّفوسی
تو همشیرهی شخصِ شَمس الشّموسی
درِ خانه ات از پی خاکبوسی
رسیدند صدها چو شیخ بهایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
از این در چو بُردیم فیض دوچندان
طمعکار گشتیم ما مستمندان
به اقرار ما فرقهی دردمندان
تو با درد هر بینوا، آشنایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
@hosenih
اگرچه در این خاک کم غم ندیدم
در این شوره زار آب زمزم ندیدم
به من درد دادند و مرهم ندیدم
ولی از قُمم نیست مِیل جُدایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
به این خسته حال مجاور نظر کن
تو ای روح شعرم به شاعر نظر کن
به من هم به عنوان زائر نظر کن
تو رُخصت دهی۰ میشوم نینوایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
شاعر: #محمد_قاسمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج
بیا یابن الحسن ما بی قراریم
کسی را جز تو یا مهدی نداریم
کجایی کعبه ی آمال عشاق
که ما در انتظار تو نگاریم
توی حصن حصین کل عالم
همه بی تو درون یک حصاریم
تمام صبح و شام و روز و شبها
به یاد تو ز لطف کردگاریم
کجایی ای گل بستان عصمت
بیامهدی که مادر انتظاریم
همه در انتظار دیدن تو
به راه عشق تو ما جاننثاریم
بیایابن الحسن، ذکر لب ماست
تمام جمعه ها با این شعاریم
همه آماده بهرجانفشانی
به درگاه شما خدمت گذاریم
خداداده دو عالم را به دستت
به پیش تو همه بی اختیاریم
تویی آخر گل باغ ولایت
ولی ما در گلستان توخاریم
بیا ای یوسف زهرای اطهر
که ما بر درد هجرانت دچاریم
بیا ای ثانی حیدر ز غربت
که ما در انتظار ذوالفقاریم
تو گر آیی جهان گردد گلستان
کنار تو همه باغ و بهاریم
درون سینه ها،مهدی زهرا
به جز مهر و ولای تو چه داریم
تمام افتخار ما ولایت
به نام توست ما با اعتباریم
کسی جز تو در عالم یار ما نیست
دعای توست ما با اقتداریم
در این برهه که عالم در تباهی است
به کشتی نجات تو سواریم
چو سالار شهیدان ره عشق
به راه دین و قرآن استواریم
ز لطف خالق یکتا همه عمر
کنار سفره ی تو ریزه خواریم
برای دیدن روی چو ماهت
تمام جمعه ها چشم انتظاریم
(رضایم) این بودهردم نوایم
بیا یابن الحسن ما بی قراریم
حاج رضا یعقوبیان
@rozeh_1
#امام_زمان_عج
آن صدایی که مرا سوی تماشا میخواند
از فراموشیِ امروز به فردا میخواند
آشنا بود صدا، لهجۀ زیبایی داشت
گله از فاصله، از غربت و تنهایی داشت
همنفس با من از آهنگ فراقم میخواند
داشت از گوشۀ ایران به عراقم میخواند
یادم انداخت که آن سوی تماشا او هست
میروم میروم از خویش به هر جا او هست
جمکران بدرقه در بدرقه، تسبیح به دست
سهله آغوش گشودهست مفاتیح به دست
رایحه رایحه با بوی خودش میخوانَد
خانۀ دوست مرا سوی خودش میخوانَد
خانۀ دوست که از دوست پر از خاطره است
خانۀ دوست که نام دگرش سامره است
آن اویسم که شبی راه قرن را گم کرد
با دل ما تو چه کردی که وطن را گم کرد؟
وطن آنجاست برایم که پر از خویشتن است
یعنی آنجا که در آن خانۀ محبوب من است
سامرا! خانۀ محبوب من! از او چه خیر؟
از دلآرام من، از خوبِ من، از او چه خبر؟
ما همه غرق سکوتیم تو اینبار بگو
سامرا! طاقت ما طاق شد از یار بگو
سایۀ روشنش آورده مرا تا اینجا
بوی پیراهنش آورده مرا تا اینجا
به اذانش، به قنوتش، به قیامش سوگند
به رکوعش، به سجودش، به سلامش سوگند
قَسَمت میدهم آری به همان راز و نیاز
آخرین بار کجا در حرمت خواند نماز؟
آخرین مرتبه کی راهی میقات شدهست؟
آخرین بار کجا غرق مناجات شدهست؟
خسته از فاصلهام با منِ بیتاب بگو
با من از گریۀ او در دل سرداب بگو
سامرا! ای که بلندای شکوهت عرش است
گرد و خاک قدمش روی کدامین فرش است؟
حرمت ساحل آرامترین امواج است
این گدا سامرهای نیست، ولی محتاج است
از زمستان پیاپی به بهارم برسان
بر لبم عرض سلام است به یارم برسان
ما به تکرار دچاریم بگو با یارم
غیر او چاره نداریم، بگو با یارم ـ
رنگ و رو رفته شد آفاق، به دنیا برگرد
ما نخواندیم دعای فرج اما برگرد
آنچه را مانع دیدار شد از دیده بگیر
جز تو ما از همه گفتیم، تو نشنیده بگیر
تو فقط چارۀ هر دردی و برمیگردی
وعدۀ بی برو برگردی و برمیگردی
روزیِ باغچه آن روز نفس خواهد بود
جای دل، آنچه شکستهست، قفس خواهد بود
از سر مأذنۀ کعبه اذان میخوانیم
قبلۀ کج شده را سوی تو میچرخانیم
هر کجا مینگرم ردّ عبورت پیداست
کوچه در کوچه نشانی ظهورت پیداست
تازه این اول قصهست، حکایت باقیست
ما همه زنده بر آنیم که رجعت باقیست
مینویسم که شب تار سحر میگردد
یک نفر مانده از این قوم که برمیگردد
سید حمیدرضا برقعی
@rozeh_1
#امام_زمان_عج
حالا که سیل غم بنا دارد بیاید
کشتی نوحی لاجرم باید بیاید
دل را به هرکه غیر او دادیم و گفتیم
باز است این در هرکه میخواهد بیاید
فریاد ایمان سر برآوردیم و با شک
گفتیم منجی جمعه ای شاید بیاید
شاید برای کوفیان عصر غیبت
بد نیست گاهی استخاره بد بیاید
بیراهه رفتیم و گمان کردیم کافی است
روی ولا الضالین مومن "مد" بیاید
در غیبتیم و ظاهرا فکر ظهوریم
قبل از نود آخر چگونه صد بیاید؟
هی درد پشت درد ما دنبال درمان
آخر نفهمیدیم او باید بیاید
از دست ما گم کرد قافیه خودش را
حق دارد اینکه ظرف صبرش سر بیاید
علی اکبر نازک کار
@rozeh_1
#امام_زمان_عج
روز درگیرم که شب نایی نمیماند بجا
شب که غفلت باشد احیایی نمیماند بجا
آه وقتی میکشم،سوزی میان سینه نیست
از دل ناساز آوایی نمیماند بجا
گریه دادی تا گناهان مرا پاکش کنی
قطره میریزم، و دریایی نمیماند بجا
سایهات را کم نکن که بیحضورت از دلم
هیچ چیزی غیر رسوایی نمیماند بجا
در مسیرت بودم اما نیتم با تو نبود
این شده از من رد پایی نمیماند به جا
مثل زهرا باید از گمنامی استقبال کرد
میدهد جان و از او جایی نمیماند به جا
تا نیایی رد آن شلاقها که میزدند
همچنان بر صورت آیینه میماند به جا
وحید عظیم پور
@rozeh_1