eitaa logo
عزیزم حسین♥️
3.1هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
5.4هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجود ما عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوادهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۴۰۰ 🏴بند اول: غریب و لب تشنه و بی گناه پسره زهرا توی قتلگاه زیره چکمه های سنگینه شمر گیر افتاده تنها و بی پناه نشسته روی سینه از جفا داره می بره سر رو از قفا نمیذاره کندی خنجرش سرش راحت از تن بشه جدا این گلو رو بوسیده آخه خواهرش رحمی بکن به ناله های مادرش اینقده خنجرت رو از قفا نکش روی حنجرش از خدا، شرم کن دست بکش از سرش، بی حیا بی حیا، موهاشو نکش با کینه، بی هوا (غریب حسین۲) یا شیب الخضیب حسین (غریب حسین۲) یا خدالتریب حسین 🏴بند دوم: شده جسمش توی مقتل رها میون تیر و سنگ و نیزه ها کنارش جنجال و دعوا شده سر کفش و عمامه و عبا یکی فکر جایزه ی سره یکی داره پیرهنو می بره اومد ساربون و برگشت ولی توی دست خونیش انگشتره جلو چشای بچه ها و خواهرش رفته روی نیزه ی دشمنا سرش بی کفن افتاده رو خاکا پیکرش میسوزه پرش وای حسین، رفته توی تنور خولی سرش وای حسین، مرکبا رد شدن از رو پیکرش (غریب حسین۲) یا شیب الخضیب حسین (غریب حسین۲) یا خدالتریب حسین 🏴بند سوم: روی تل زینب شد یک روزه پیر حسینو کشتن زینب شد اسیر اون آفتاب پشت ابرا حالا میون نامحرم ها کرده گیر زیاده اینجا دست بالای دست یه دست با سیلی حرمت میشکست یه دست گوشواره و خلخال می برد یه دست با آتیش راهشونو بست دم غروبه و شده قدی کمون میگه داداش گناه داره رقیه مون پاشو ببین برات شده چه نیمه جون وای امون امون آه حسین، اهل بیتشو زدن تو ازدحام آه حسین، توی شهر شام با سنگ از روی بام (غریب حسین۲) یا شیب الخضیب حسین (غریب حسین۲) یا خدالتریب حسین 📝: (طاها تحقیقی) (عبدالمحسن)
۱۴۴۲🏴 😍 بند اول: اومد شب آخر به غم و غصه شده دلا دچار اومد شبِ آخر امشبه وداع بینِ دوتا یار اومد شب آخر دل زینبه چه بی تاب و قرار میبینه فردا داداش و، روی خاک، زیر دست و پا میبینه فردا خنجر و، حنجر و، شمر بی پروا میبینه فردا پیکری، بی سر و، زیر مرکب ها ای وای، نکن ای صبح طلوع، ندای زینب ای وای، نکن ای صبح طلوع، دعای زینب ای وای، نکن ای صبح طلوع، برای زینب واویلتا امون ( وا حسینا ۳ ) بند دوم: امشب صدا قرآن میزنه آتیش به جونِ کربلا شدن همه اصحاب مشغول و گرمِ مناجات خدا اهلِ حرم فردا میدونند که محشری میشه به پا امون از فردا که میشن، نیزه ها، مرکبِ سرها امون از فردا که میشه، پُر خون، همه ی صحرا امون از فردا که میاد، صدای، حضرت زهرا ای وای، دل صحرا میشه، پر از خونِ پاک ای وای، بدن شاه میشه، هزار و چند چاک ای وای، کفن شاه میشه، فقط یک مشت خاک واویلتا امون ( وا حسینا ۳ ) بند سوم: امون از عاشورا آسمونِ کربلا شده سیاه امون از عاشورا چه خبر شده میونِ قتلگاه امون از عاشورا اومده چی به سره پیکرِ شاه تشنه و بی حال افتاده، یه تنی، وسطِ گودال میزنن نیزه امونش، نمیدن، حتی یک لحظه میکنن دعوا سره کهنه پیرَن، جلوی زهرا ای وای، نعلِ تازه زدن به پای اسبا ای وای، لِه میشه زیره پا، تنِ ثارالله ای وای، زینبش مونده بی پناه و تنها واویلتا امون ( وا حسینا ۳ ) 📝: (طاها تحقیقی)
۱۴۴۲🏴 👌😍 بند اول: من برام هیشکی، ارباب نمیشه هیشکی مثلِ حسین ناب نمیشه وقتی میگم سلام ای حسین جان دیگه لب، تشنه ی آب نمیشه گریه پا روضه هاش بندگیمه اسمش آرامش زندگیمه میدونم ذکره آقام حسین جان رافعِ درد و افسردگیمه حسین آقام حسین مولام حسین دینمو دنیامه، حسین عقبام حسین جانان حسین ایمان حسین سفینة النّجات، حسین سلطان حسین سرور حسین رهبر حسین صراط المستقیم، حسین محشر جان حسین، سَنَه گوربان حسین بند دوم: یکسره روی لب هامه آقا کربلات خواب شب هامه آقا بی قرارم واسه دیدنه تو شیش گوشَت فکر و رؤیامه آقا گنبدِ تو به کعبه شبیهِ شیش ماهَت واسم آقا مسیحه کی میگه گریه زشته برا مَرد عشقِ من گریه پای ضریحه فدای تو گدای تو جونم رو میدم آقاجون، برای تو تو اربابی تو نایابی تو آسمونِ قلبِ من، تو مهتابی تو زیبایی تو رؤیایی واسه ساحل بی دریا، تو دریایی جان حسین، سَنَه گوربان حسین بند سوم: صد و سی و سه بار هِی میخونم یا اباالفضل به تو وصلِ جونم میزنم سینه پای علَمت عمریه که از عشقت دیوونم مادرم گفته بهم همیشه که گدای تو تنها نمیشه عاشقای اباالفضل قیامت گفته جاشون به دور از آتیشه امیرِ دل شَهِ عادل بگیر دستمو تو محشر، ابوفاضل تویی ساقی تویی باقی تو شور و مستیِ دل های عُشّاقی تو الماسی مثه یاسی تو باب الحوائجی و، تو عباسی جان قمر، سَنَه گوربان قمر 📝: (طاها تحقیقی)
بند اول: گوداله پیکره حسین تَهِ گوداله بدنش به زیرِ پا پاماله رو سرش یه لشگره قتّاله ، جنجاله جنجاله سره کهنه پیرُهن جنجاله قتلگاهش پره از دجّاله لشکری دور و برش خوشحاله ، واویلا داره خون از بدنش میریزه از رگای گردنش میریزه کفنش نمیشه کرد واویلا زدن اینقد که تنش میریزه آه اباعبداللهِ الحسین بند دوم: میشینه با دلی سیاهو پر از کینه شمرِ بی حیا به روی سینه میدونه که زانو هاش سنگینه ، میشینه دستاشو پنجه کرده میکِشه موهاشو زینبش با گریه میگه پاشو خجالت زده تو از زهرا شو ، واویلا پاشو از رو سینه ی داداشم نذار آواره ی این صحراشم زیرِ بارِ سنگین این صحنه نزدیکه از غمو غصه تاشم آه اباعبداللهِ الحسین بند سوم: می بُرّه از رو کینه و جفا می بُرّه سرو داره از قفا می بُرّه هِی میزنه ضربه ها ، می بُرّه ، واویلا میگیره دلِ مادرش آتیش میگیره داره زینب روی تل می میره آب نیارین آخه دیگه دیره ، میمیره آتیش غم به دلِ مجنون زد روی نیزه اون سرِ پر خون زد اونقده سرو، رو نی زد محکم نوکِ نیزه از سرش بیرون زد😭 آه اباعبداللهِ الحسین 🎵📝: (طاها تحقیقی)
۱۴۴۲🏴 بند اول: چه شور و غوعایی امشب شده بین خیمه بر پا خدا زینب بی قراره برای طوفان فردا میدونه زینب بی حسین میشه ظهر عاشورا تو دنیا قلبش آشوبه میدونه فردا عید قربانه خدایا میگه داداش قرآن بخون آروم بگیره این دلم بی تو بگو چیکار کنم خشکیده میشه ساحلم امون امون واویلتا بند دوم: امون از ظهرِ غریبی که آقا تشنه و بی حال با پیکری خون و زخمی سرازیر میشه تو گودال میبینه زینب از بالای تَل که میشینه شِمر رو سینه سر رو می بُرّه از قفا نامرد مادرش داره میبینه کُندیِ خنجرش کنار دوازده ضربه بی حیا زد و برید سر از حسین سرو گذاشت رو نیزه ها امون امون واویلتا 🎵: 📝: (طاها تحقیقی)
ولادت حضرت امام موسی کاظم علیه السلام ای آفتـاب حُسن به زيبائيت سلام وی آسمــان فضل به دانائيت سلام در صبر شاخصی به شکيبائيـت سلام تنها تو کاظمی که به تنهائيت سلام هرگه غضب به قلب رئوف تو يافت دست از آب عفــو آتش خشمت فرو نشست اي صرف گشته عمر گران تو در نماز دُرِّ خداست اشک روان تو در نماز مطلوب ايزد است بيان تو در نمــاز واجب بُود درود به جان تو در نماز ای جلوه های لطف خدا دودمان تـو اين دوستی است دوستی خاندان تو تو عبد صالح و به کفت قدرت خــداست هر ادعا ز قدرت و عزت تو را سزاست هارون چگونه صاحب اين دعوی خطاست کي ابر هر کجا که بباری ز ملک ماست قدرت از آن توست کــه بر ابر پيــل وار فرمان دهی و شيعـۀ خود را کنی سوار ای نبض روزگار بـه کفِ با کفايتــت شيرازۀ کتــاب شفاعــت ولايتت شمس و قمر دو جلـوه ز نور هدايتت گر می نبود جوشش بحر عنايتت تبليغ سوء رشتۀ احکام می گسست طوفان کفر کشتی اسلام می شکست بـاران ابــر دست تو پايــان پذير نيست دريــای قلب پاک تو طوفـان پذير نيست مهر تو گوهری است که نقصان پذير نيست خصم تو کافری است که ايمان پذير نيست آن سان که نور عشق خدا در وجود توست از صبح تا به ظهر زمان سجـــود توست ای کشتی نجات به درياي حادثـات دارند شيعيان به شما چشم التفات لب تشنه ايم تشنۀ يک جرعۀ فرات بر ما ببخش از کرم خويشتن برات در آستــان قدس رضا نور عين تو دل پر زند به سوی تو و کاظمين تو چون قلب مرده از دم تو جانم آرزوست چون خاک تشنه قطرۀ بارانم آرزوست سر تا به پاي دردم و درمانـم آرزوست پا تا به سر نيــازم و احسانـم آرزوست بر من ببخش آنچه کند جودت اقتضــا سوگند می دهم به جگر گوشه ات رضا ✍منکلام:استاد حاج سیدرضا مؤید 🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س» https://eitaa.com/hazratehzeynab
ولادت حضرت امام موسی کاظم علیه السلام وارث مُلک تبسم کاظم است عشق عالمتاب هفتم کاظم است آفرینش سوره ای از مهر او بر لب هستی تبسّم کاظم است مُصحف اخلاص و قاموس یقین بحر عرفان را تلاطم کاظم است مُقتدای آسمان مردان سبز قبله ی آیینه مردم کاظم است ترجُمان وحدت دل های ما تابش مِهر تفاهم کاظم است مِی پرستان وقت سرمستی رسید در میستان هفتمین خُم کاظم است آسمان تبریک فصل هفتم است مِهر عالمتاب هفتم کاظم است ✍منکلام:کربلایی رضا اسماعیلی 🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س» https://eitaa.com/hazratehzeynab
ولادت حضرت امام موسی کاظم علیه السلام می رسد از هر طرف زائر مدام از راهِ دور سهم من در حدّ یک عرض ِسلام از راه دور نیستم دور ضریحت! در خیالم بارها- می روم گم می شوم در ازدحام از راه دور در طوافت می دوَم با پای شعرم هفت بار تا کمی زائر شوم با احترام از راه دور اشک می ریزد دلم! از شوق٬ پرپر می زند دور گنبد؛ بر فراز پشت بام از راه دور آیهٔ «وٱلکاظمینَ ٱلغَیظ» راه و رسم توست کاش دریابی مرا در این مقام از راه دور حضرت باب ٱلحوائج هستی و تا زنده ام میگذاری مهربان سنگ تمام از راه دور بارها با چشم خود دیدم سپردی از کرم زخم هایم را به دست التیام از راه دور بُعد منزل نیست اما در حرم حالم خوش است گر چه می دانم نظر دارد امام از راه دور ✍منکلام:مرضیه عاطفی 🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س» https://eitaa.com/hazratehzeynab
ولادت حضرت امام موسی کاظم علیه السلام ذره ای در نزد خورشید درخشان تو ایم تشنه ای در حسرت یک جرعه باران تو ایم سالها نان خورده ایم از سفره ی اولاد تو روزی ما می رسد چون بر سر خوان تو ایم گوشه ای از صحن آیینه و یا صحن عتیق هرکجا هستیم گویی کنج ایوان تو ایم زائران دختر تو زائران فاطمه اند تا ابد ممنون این لطف دو چندان تو ایم ما غذای خانه هامان هم غذای حضرتی ست درمیان خانه هم در اصل مهمان تو ایم بی گمان ایل و تبارت عزت این کشور اند در حقیقت اهل جمهوری ایران تو ایم بچه های تو در ایران پادشاهی میکنند حضرت غربت نشین مدیون احسان تو ایم شش امامی نیستیم و نیستیم اهل وقوف امر، امر توست آقا تحت فرمان تو ایم بی گمان بی حب تو اسلام ابتر می شود دین هر کس پای خود ما که مسلمان تو ایم ما مسلمان تو نه از پیر خود آموختیم پیش شانت در مقام کلب دربان تو ایم قبله ی ما را کشاندی سوی مشهد در عوض بنده ی ناقابل شاه خراسان تو ایم عبد صالح بوده ای باب الحوائج بوده ای ماهم آقا از مریدان عموجان تو ایم مست بودیم از غدیر خم دوباره عید شد تو به دنیا آمدی مستی ما تمدید شد ✍منکلام:کربلایی مجید تال 🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س» https://eitaa.com/hazratehzeynab
ولادت حضرت امام موسی کاظم علیه السلام هر آنکه بر دلِ خود مُهرِ مِهرِ عترت داشت قرین لطفِ خدا بود و بس سعادت داشت ولای آل محمّد، رهِ نجات بُوَد هر آنکه داشت ولایت اجلّ نعمت داشت سفینه های نجاتند و رهنمای بشر که هرکدام به کف مشعل هدایت داشت چگونه وصف کنم خاندان پاکی را که با گواهی داور مدال عصمت داشت خدا ستوده به قرآن و گفته مدحتشان بیان نموده که این دودمان طهارت داشت بر آستانۀ ایشان نهاده سر خورشید خوشا کسی که بر این در سرِ ارادت داشت من و محبّت این خاندان خدا را شکر که مهرشان ز ازل در دلم اقامت داشت دلم دوباره هواییِّ کاظمین شده که آن دیار مرا رنگ و بوی جنّت داشت با یاد بارگهی که ربوده دل از عرش به یاد آن حرمی که به بر دو حجّت داشت دو نورِ دیده دو دریای بی کرانِ کرم دو گل، که برگ و بر از گلشن رسالت داشت به کاظمینِ جوادین شهره گردیدند طوافِ مرقدِ ایشان چقدر لذّت داشت دلم به سینه تپد با ولای آن سرور که از صفای وجودش جهان طراوت داشت امام موسیِ جعفر ولیّ جنّ و بشر عزیز صادق و هر گفته اش صداقت داشت به یک پیام رُباید ز بشر حافی دل ز بسکه در سخنش نورِ معنویّت داشت فرو برندۀ خشم است و روحِ بخشایش به دشمنانِ قسم خورده هم عطوفت داشت امام مفترض الطاعتی که در هر حال به خاک بندگیِ حق سر اطاعت داشت کسی که سجدۀ طولانی اش به خلوت شب به سجده های علیّ ولی شباهت داشت نماز، محوِ خضوع و خشوعِ او می گشت گهِ نماز، ز خود تا خدای هجرت داشت به یک اشارۀ خود نقش پرده را جان داد به شیر پرده نشین حضرتش ولایت داشت بداد حکم که حمله به ساحری آرد که بر امامِ زمانش سرِ اهانت داشت درید شیر، تنِ ساحری نمک به حرام که پشت کرده به خورشید و رو به ظلمت داشت خلیفه دید چو این صحنه رنگِ رخ را باخت چو بید لرزه بر اندامِ خود ز وحشت داشت ز عجز گفت بدان مقتدای آزاده الا! که بخشش و عفوت به دهر شهرت داشت بگو به شیر، پس آرَد دوباره ساحر را اگر چه در بَرِتان قصد بر جسارت داشت امام گفت به هارون اگر عصای کلیم که اژدها شد و اعجاز را دلالت داشت هر آنچه خورد از آثار سِحر پس می داد بر این قضیّه همین شیر نیز رخصت داشت شکسته سحرِ دو فرعون از دو موسی شد که هر کدام فزون از عدد فضیلت داشت فدای موسی کاظم تمامِ هستیِ من که با چنین جبروتی هزار محنت داشت به جور گشت جدا از حریمِ پیغمبر ز ظلمِ خصم به جدّش بسی شکایت داشت ز خانواده و یارانِ خود جدا افتاد مکان به قعر سیه چال از عداوت داشت شکنجه های فراوان کشید در زندان به ساقِ پاش ز زنجیرِ کین جراحت داشت ز فرطِ ظلمت زندان و ظلم زندانبان ز پیشگاه خدا، خواهشِ شهادت داشت هزار حیف که مسموم شد ز زهر ستم دلی شکسته ز بیدادها به غربت داشت اگرچه وقت شهادت غریب و بی کس بود به سمتِ شهر مدینه، نگاهِ حسرت داشت پس از شهادتِ او ریخت گل به روی تنش اگرچه بسته به زنجیر بود حُرمت داشت هزار شکر، سلیمان بر او کفن آوَرد زمانِ دفن به همراه خود جماعت داشت هزار شکر تنش زیر سمّ اسب نرفت نه ساربانِ پلیدی خیال غارت داشت فدای آنکه شکستند استخوانهایش "هزارونهصد و پنجاه و یک "جراحت داشت به صبح روز قیامت گواه من باشید که "ایزدی" ز فلان و فلان برائت داشتمدینه لام کربلایی امیر ایزدی 🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س» https://eitaa.com/hazratehzeynab
ولادت حضرت امام موسی کاظم علیه السلام انفجار نور در عرش خدا رخ داده است هفتمین خورشید در هفت آسمان افتاده است عشق در انوار حق او چو حیدر منجلیست عالمی مبهوت مانده احمدست او یا علیست این مسیحا انقلابی تازه از پیغمبرست حیدری سیرت علی رو کاظم بن جعفرست لافتی ای تازه از نام آوری های علیست ذوالفقارش برلبست و دُری از قلب نبیست آیه هایش در دل قرآن تلاوت میشود آیه های نور بر صادق عنایت میشود امشب از گهواره ی ناهید می آید خبر از میان حاله ی خورشید می آید خبر در کنار بسترش موسی بن عمران آمده آسیه زانو زده ، مریم خرامان آمده با مسیح آمد محمد ، با محمد فاطمه با حسن آمد حسین و پادشاه علقمه شد اذان گویش علی و تا به أشهد میرسید از پر قنداقه اش انگار باران میچکید خنده هایش فاطمی و گریه هایش زینبیست در کرامت چون حسن در عشق مانند علیست هفتمین خورشید از آرایه ی طه پرست گونه هایش از شمیم مادرش زهرا پرست رحمت از دست حسن وارش چوباریدن گرفت سوره ی والشمس بر عالم تراویدن گرفت دوخته پیراهنش را فاطمه خیرالنساء اینچنین شد کاظمین او شبیه کربلا ✍منکلام:نرگس غریبی 🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س» https://eitaa.com/hazratehzeynab
ولادت حضرت امام موسی کاظم علیه السلام ای حیات روح مطهّــر وی بقـای عالـم اکبــر هشتمین ستارۀ عصمت هفتمیـن وصـیّ پیمبر یـا ولـیّ خالــق منّـان یـا امام موسی جعفر درِّ هفـت بحـرِ فـضیلت بحرِ شش فروزانْ گـوهر هم ز وصف خلـق مبرّا هـم ز حـد مـدح فراتر هم قضا تو راست به فرمان هم قـدَر تـو راست مقـدّر بـال ده بـه مـرغ عروجم تـا بـه کاظمیْـن زنـم پر کاظمیـن:قبلـۀ جان‌هـا کاظمیـن:خانــۀ دلبــر کاظمین:خاک دو مولا کاظمین:شهر دو سرور تا دهم به بارگهت جان تا نَهم به خاک درت سر کـرده‌ام مشــام دلـم را از ولایــت تــو معطّــر خاک و باد و آتش و آبند در ارادۀ تــو مسخّــر جـز درت پنـاه ندارم سیّدی مرانم از این در! گر از این درم برهانی بـاز آیـم از درِ دیگــر شیر با ولای تو خـوردم پیشتـر ز خلقـت مــادر من کی‌ام که مدح تو گویم ای همـه خدات ثناگر مــاه آفتـاب شمـایل آفتابِ فاطمـه منظـر چـون رضات نور دودیده همچو فاطمه به تو دختر او امــام کـلّ خــلایق ایــن حبیبـــةاللهِ داور دور بـا اشارۀ چشمت می‌زنــد سپهــر مـدوّر آن چنان که با یَدِ موسی چوب خشک می‌شود اژدر مهر تو چو خلق مـرا هم هم چو ذرّه داشته در بر خـار بـوده‌ام شده‌ام گل خاک بـوده‌ام شده‌ام زر کظم غیظ تو همه احمد دست و تیغ تو همه حیدر جای جـای عالـم هستی از ذُراری تـــو منــوّر بس امام‌زاده که دیدم بود نجلِ موسی جعفر این بوَد تجلّیِ زهرا ایــن بـوَد نتیجـۀ کوثر ای امــام نــور! چگونـه حبس تیره شد به تو بستر تیرگی تو را شده مونس سلسله تو را شده یاور آفتاب و سلسله هرگز ایــن مـرا نیایـد باور تـا ولــی‌عصـر نیـاید آن امیـد اوّل و آخـر داغ توست بر جگر ما زخم تو هماره به پیکر کاش دور حبس تو می‌شد پـر زنــم بســان کبــوتر نخل «میثم» است که دائم می‌دهـد ز اشک غمت بـر ✍شاعر:استاد حاج غلامرضا سازگار متخلص به میثم 🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س» https://eitaa.com/hazratehzeynab