eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
5.2هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5830420823034301180.mp3
2.76M
|⇦•برگرد ای توسلِ .. و توسل به امام زمان روحی له الفدا به نفس حاج محمود کریمی•✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ از میترسید، اما از نمیترسید؟ عجب موجودی‌ست این ! 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•برگرد ای توسلِ .. و توسل به امام زمان روحی له الفدا به نفس حاج محمود کریمی•✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ برگرد ای توسلِ شب زنده دارها پایان بده به گریۀ چشم انتظارها از یک خروش نالۀ عشاق کوی تو حاجت روا شوند هزاران هزارها یک بار نیز پشت سرت را نگاه کن دل بسته این پیاده به لطف سوارها از درد بی حساب فقط داد می زنم آیا نمیرسند به تو این هوارها ما را به جبر هم که شده سر به زیر کن خیری ندیده ایم از این اختیارها باید برای دیدن تو "مهزیار" شد یعنی گذشتن از همگان "محض یار" ها دیگر برای تو صدقه رد نمی کنم بیهوده نیست اینکه گره خورده کارها یک بار هم مسیر دلم سوی تو نبود اما مسیر تو به من افتاد بارها شب ها بدون آمدنت صبح می شوند برگرد ای توسل شب زنده دارها این دست ها به لطف تو ظرف گدایی اند یا ایها العزیز تمام ندارها .. شاعر: علی اکبر لطیفیان ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 زبانحال ام البنین (س) 🔸🔸🔸🔸🔸🌺🔸🔸🔸🔸🔸 عباسیمون اوجا بویی واریدی گؤزلریندن حیدره اوخشاریدی من گؤرمدیم زینب دیور ابالفضل یامان گونده قارداشینا یاریدی غروب اولار قاپیلاری باغلارام آخ چکرم ئورگیمی داغلارام خیالیمده خاطره لر دولانار گه عباسه گه حسینه آغلارام منیم اوغلوم عبداللهین آتاسی شهید اولوب آغلار قالیب بالاسی فرات اوسته گؤزلرینه اوخ دگوب منه گلسین گؤزلرینون قاداسی سوار اولوب غم مرکبین پیلرم عباس آدین هی دیلیمده سویلرم گؤزل نوه م پرچم آلار الینه باخوب اونا عباسی یاد ایلرم @Hazrate_Abalfazll
در هوای وصال دربه درم شاهدم گریه زاریِ سحرم جگرت خون شده ز غفلت من من‌ هم از غصه ی تو خون جگرم اذن داخل شدن که‌ نیست مرا از درِ خیمه تو میگذرم خبرت آنقدر نمی آید تا به دیوار میخورد خبرم! یک سلام علیک هم کافیست حالی از ما بپرس ای پدرم بی کسم ای کس همه عالم بخدا خالی است‌ دور و برم نده دست کسی مرا آقا که دخیل تواند بال و پرم به همان‌روضه های ناحیه ات یک‌ سفر‌ پیش جد خود ببرم تو که هرشب مسافر حرمی برسان این حقیر را به حرم بین‌ مقتل چهارده قرن است مادرت داد میزند پسرم سیدپوریا هاشمی @deabel
یک عمر، عار ماندن، اصلا روا نباشد سربارِ یار ماندن، اصلا روا نباشد با کفر و ناسپاسی، با این همه معاصی چشم انتظار ماندن اصلا روا نباشد وقتی نگار تنهاست، مظلوم مثل مولاست... دور از نگار ماندن، اصلا روا نباشد هرجا ولی وسط بود، حرف علی وسط بود از حق کنار ماندن، اصلا روا نباشد می سوخت قلب مولا، فرمود علی به زهرا چون لاله زار ماندن، اصلا روا نباشد ای ذوالفقار حیدر، بر شیر مرد خیبر بی ذوالفقار ماندن اصلا روا نباشد خیره به خون دیوار، خیره به سوی مسمار با چشم تار ماندن، اصلا روا نباشد بانوی زخمی من، در آرزوی رفتن روزی سه بار ماندن اصلا روا نباشد بعد از حسین و عباس، وقتی عقیله تنهاست با نیزه دار ماندن، اصلا روا نباشد محمدجواد شیرازی @deabel
ای که در حسن، کسی همسر و همتای تو نیست جلوه‌ی ماه فلک، چون رخ زیبای تو نیست سرو افراخته چون، قامت رعنای تو نیست کیست آن کو به جهان، واله و شیدای تو نیست؟ گر چه پنهان ز نظر، روی نکوی تو بود چشم ارباب بصیرت، همه سوی تو بود   آتش عشق تو در سینه نهفتن، تا کی؟ همه شب از غم هجر تو نخفتن، تا کی؟ طعنه ز اغیار تو ای یار! شنفتن، تا کی؟ روی نادیده و اوصاف تو گفتن، تا کی؟ چهره بگشای که رخسار تو دیدن دارد سخن از لعل تو ای دوست! شنیدن دارد   اگر ای مه! ز ره مهر بیایی، چه شود؟ نظری جانب عشّاق نمایی، چه شود؟ غنچه‌ی لب به تکلّم بگشایی، چه شود؟ همچو بلبل به چمن نغمه سرایی، چه شود؟ بی گل روی تو گلزار ندارد رونق از صفای تو صفا یافته گیتی الحق   روی زیبای تو ای دوست ندیدم آخر گلی از گلشن وصل تو نچیدم آخر نغمه‌ی روح فزایت نشنیدم آخر چون هلال از غمت ای ماه خمیدم آخر روز ما تیره‌تر از شب بود از دوری تو زده آتش به دل ما غم مستوری تو   دل بود شیفته‌ی طره‌ی مویت، ای دوست چشم ما هست شب و روز به سویت، ای دوست جان به لب آمده از دوری رویت، ای دوست کس نیاورد خبر از سر کویت، ای دوست ره نبردیم به کوی تو و خون شد دل ما رفت بر باد فنا از غم تو حاصل ما   خاطر ما ز فراق تو پریشان، تا چند؟ دوستان از غم تو بی سر و سامان، تا چند؟ خانه‌ی دل بود از هجر تو ویران، تا چند؟ در پس پرده‌ی غیبت شده پنهان، تا چند؟ پرده ای ماه فروزنده ز رخسار فکن تا جهان را کنی از نور جمالت روشن   شب تار همه را ماه دل‌افروز تویی عارفان را به خدا معرفت‌آموز تویی داور و دادرس و دادگر امروز تویی مصلح کل تویی و بر همه پیروز تویی هر که آزاده و دانشور و صاحب‌نظر است بهر اصلاح جهان منتظِر منتظَر است   ما همه بنده، تویی صاحب ما، سرور ما نبود جز تو کسی قائد ما، رهبر ما چون تویی در همه جا حامی ما، یاور ما در پناه تو بود ملّت ما، کشور ما سایه‌ی لطف تو تا بر سر أحباب بود دل ز مهر تو چو خورشید جهان تاب بود   ما همه عاشق دلداده و جانانه تویی رهبر مردم آزاده و فرزانه تویی صدف دین خدا را دُر یکدانه تویی قدمی رنجه نما، صاحب این خانه تویی خانه‌ی صبر ز هجران تو گردید خراب ای شه از لطف و کرم، منتظران را دریاب   خاطر آشفته چنین، پیرو قرآن مپسند بی‌پناه این همه افراد مسلمان، مپسند بیش از این ذلّت این جمع پریشان، مپسند دوست را دستخوش فتنه‌ی دوران مپسند تا به کی نزد کسان بی‌کس و یاور باشیم؟ چند از دوری روی تو در آذر باشیم   سوی ما کن نظری از پی دلداری ما که کند غیر تو از مهر و وفا یاری ما؟ تا تو از لطف نیایی به هواداری ما که دهد خاتمه آخر به گرفتاری ما؟ ما همه منتظر مقدم فرخنده‌ی تو تا ببینیم مگر چهره‌ی تابنده‌ی تو   دل افسرده‌ی ما را ز غم، آکنده ببین مسلمین را ز هم، ای شاه پراکنده ببین آشنا را بر بیگانه سر افکنده ببین از غم بی هنری یکسره شرمنده ببین چه بگویم که تو خود آگهی از راز نهان؟ باری آنجا که عیان است چه حاجت به بیان!   بی تو ما در کف بیگانه گرفتار شدیم خون جگر از ستم دشمن مکار شدیم غرق محنت ز هوسرانی أشرار شدیم در بر خلق جهان خوارتر از خار شدیم أجنبی پای چو در کشور اسلام نهاد هستی ملت ما را ز جفا داد به باد سالها دم زند از مهر و ولایت «قدسی» می‌کند صبح و مساء مدح و ثنایت «قدسی» فکند کاش سر خویش به پایت «قدسی» تا کند جان خود از شوق، فدایت «قدسی» چون شود گر کنی از لطف به «قدسی» نظری تا که از نخل وصال تو بچیند ثمری   غلام‌رضا قدسی 📚 @deabel
مرا شروع کن از ابتدا ، که پایانم چرا که بی تو نمیخواهم و نمیدانم برای این که مرا یاد تو می اندازد پر است از گلِ نرگس میان گلدانم دراین هوای نبودت ببین که یخ کردم بیا بهار ؛ که از غیبت تو لرزانم تو نیستی و دلم هر غروب میگیرد طلوع کن ز پس ابرها به چشمانم گرفته ام به سرم چتر انتظار تو را به زیر بارش یک ریزِ اشکِ چشمانم به باوری که می آیی هنوز شک دارم مرا ببخش که کُند است نبضِ ایمانم شبی شمردم و دیدم هنوز کم دارد که پر شود ز غزل های عشق دیوانم محمدحسن بیات لو @deabel
من آمدم به کوی تو برای گفتگوی تو با کوله باری از گناه شرمنده ام ز روی تو مرا مران مرا مران تو ای عزیز فاطمه تویی تویی پناه من دوای درد و آه من منم گدا تو شاه من ببخش تو بر گناه من مرا مران مرا مران تو ای عزیز فاطمه نمیزنم به هر دری زهرکس آشنا تری یبن الحسن قسم به حق تو آبرو نمی بری مرا مران مرا مران توای عزیز فاطمه سرم شود فدای تو فدای خاک پای تو برای دیدنت بگو من چه کنم برای تو مرا مران مرا مران تو ای عزیز فاطمه به درد خود کجا رَوَم اگر رَوَم خطا روم تا که توهستی به حضور جای دگر چرا رَوَم مرا مران مرا مرا تو ای عزیز فاطمه قلب مرا جلا بده درد مرا دوا بده برای حاجت دلم برات کربلا بده مرا مران مرا مران تو ای عزیز فاطمه قسم به جان مادرت من که شدم در به درت چه میشود مگر دمی نظر کنی به نوکرت مرا مران مرا مران تو ای عزیز فاطمه من به فدای نام تو فدای آن مقام تو درد تراب و خواهشش مرا بخوان غلام تو مرا مران مرا مران تو ای عزیز فاطمه رضا ترابی گیلده @deabel
ممنونم ای امام زمان،یاد ما کنی حتی برای ثانیه هایم،دعا کنی یکدم ردم نکن،که من از دست میروم تنها تویی که قلب مرا با خدا کنی میترسم از جداییِ دستان گرم تو دست مرا بگیر،مبادا رها کنی بابای ماتویی و مسیحای ما تویی با دست گرم خویش بخواهی،چها کنی بد میشویم بی نظرِرحمت شما خوبیم تا نگاه به دلهای ما کنی ما که حیا ز روی تو آقا نمیکنیم وقت گناه،این تویی از ما حیا کنی تنها تو میتوانی از این عبد،بگذری تنها تویی ز بنده، خدا را رضا کنی هیئت میایی،از برِ ما بی خبر مرو تا در مصافحه بمن آغوش وا کنی گردد سلام ما به سلام شما قبول وقتی که رو سوی حرمِ کربلا کنی با تو خوش است سِیرِ نجف،بعد،کربلا هم قصدِ کاظمین و هم سامرا کنی محمود ژولیده @deabel
بی تاب وبی صبر و قرارم در فراقت یابن الحسن(عج) ابربهارم در فراقت در سینه آتش دارم و در دیده باران این است حال و روزگارم در فراقت یک عمر دردل بودی و از دیده پنهان هم با منی ، هم غصه دارم از فراقت هرصبح وشب درخلوت خود روضه دارم شد روضه ها دار و ندارم در فراقت یاد سه ساله دختری که گفت : بابا رفتی ومن چشم انتظارم در فراقت بابا منی که دست تو زیر سرم بود برخاکها سر می گذارم در فراقت می سازد عمه با من و با مشکلاتم می سوزد عمه در کنارم در فراغت امشب بیا باخود ببر جامانده ات را بابا دگر طاقت ندارم در فراقت علی ساعدی @deabel
شب است و منتظرم تا دم سحر برسی هنوز منتظرم تا که منتَظَر برسی چگونه گویمت آقا که از سفربرگرد سفرنکرده ای آقا، که ازسفربرسی چقدر مانده زعمرم چه جمعه ها که گذشت خدا کند که همین جمعه ی دگر برسی امید مردم مستضعف جهان ،باید به داد این همه مظلوم خون جگر برسی به کوچه باغ ظهورت گلاب می پاشیم صلا زنیم تو را ، تا که زودتر برسی قسم به کعبه که چشم انتظار مقدم توست به کعبه تکیه زنی با شکوه و فر برسی زکعبه بانگ انا المهدیت به گوش آید چه باطل است گمانی که بی خبربرسی سلام ما به توای زائری که هرشب و روز کنار تربت مادر به چشم تر برسی همیشه ذکر فرج را به روی لب دارم که ای امام«وفایی» مگر تو سر برسی سیدهاشم وفایی @deabel
بی تاب وبی صبر و قرارم در فراقت یابن الحسن(عج) ابربهارم در فراقت در سینه آتش دارم و در دیده باران این است حال و روزگارم در فراقت یک عمر دردل بودی و از دیده پنهان هم با منی ، هم غصه دارم از فراقت هرصبح وشب درخلوت خود روضه دارم شد روضه ها دار و ندارم در فراقت یاد سه ساله دختری که گفت : بابا رفتی ومن چشم انتظارم در فراقت بابا منی که دست تو زیر سرم بود برخاکها سر می گذارم در فراقت می سازد عمه با من و با مشکلاتم می سوزد عمه در کنارم در فراغت امشب بیا باخود ببر جامانده ات را بابا دگر طاقت ندارم در فراقت علی ساعدی @deabel