💠 زبان حال حضرت سکینه
💠 مرثیه سالروز وفات حضرت سکینه سلام الله علیها
آنان که بهر دنیا دل از خدا بریدند
گلهای باغ ما را در خاک و خون کشیدند
بر روی آل احمد از کینه آب بستند
فریاد العطش را از کودکان شنیدند
مانند ابن ملجم فرق علی اکبر
از ضرب تیغ کینه از راه کین دریدند
در پیش چشم نجمه لب تشنه جسم قاسم
پامال سم اسبان کردند و سر بریدند
از بهر جرعه آب لب تشنه دست سقا
از تن جدا نمودند بر آرزو رسیدند
بر روی دست بابا شش ماهه کودکی را
مانند غنچه گل با تیر کینه چیدند
اینجامکن اقامت ترسم دوباره آیند
آنان ک ناز ما را با کعب نی خریدند
ما را ببر از اینجا بالین قبر زهرا
تا گویمش چه کردند آنان با یزیدند
ما وارثان اوییم در تازیانه خوردن
از روی ما به سیلی یک باغ لاله چیدند
ژولیده
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
#در_رثای_حضرت_سکینه_س
نقش جلیله دخترِ ارباب سرجدا
بعد از شهادت پدرش، بعد نینوا...
کمتر نبود از هنرِ عمه های خود
با شعر، خطبه، نوحه، تباکی، بکا، دعا
یعنی پس از شهادت شاه شهیدمان
مرهون نوحه های سکینه ست کربلا
آن بانویی که عابدۀ اهلبیت بود
با سوز خویش داده چنین درسِ دین بما
راه حسین، راه قیام است و راه خون
باید همیشه زنده نگه داشت راه را
تیغ زبان گشود، به فریادِ فاطمی
گفت از هزار داغ، یکی را برای ما
وقت غروب بود و أذانی نمی رسید
إلاّ صدای هلهلۀ لشگر دَغا
دیدم به چشم خویش در اطراف خیمه گاه
در لابلای شیون و غوغای ماجرا
یک دسته نیزه، رأسِ بریده کنند حمل
یک فوج نیزه، معجرِ زنهای با حیا
دست خودم نبود که فریاد میزدم
معجر مگیر از سرِ ما، پَستِ بی حیا
دیدم ز پای خواهر من زیوری ربود
یک نابکار، با طمع و حرص، بی هوا
در بینِ دود و آتشِ خیمه، بدست خصم
دیدم چکید خون، ز همه گوشواره ها
دیدم فرارِ خواهر دیگر در آن میان
با دامنِ به شعله نِشسته ،سوی کجا؟
میگفت با تمام نواهای زخمی اش
اینجاست موجِ خونِ خدا، موج کربلا
این موجِ کربلا همه را غرق می کند
مستغرق خدا چو سکینه، نه در بلا
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_سکینه_س_مرثیه
#رضا_حاج_حسینی
▶️
نه از لباس کهنهات نه از سرت شناختم
تو را به بوی آشنای مادرت شناختم
تو را نه از صدای دلنشین روزهای قبل
که از سکوت غصهدار حنجرت شناختم
تو شعر عاشقانه بودی و من این قصیده را
میان پارهپارههای دفترت شناختم
قیام در قعود را، رکوع در سجود را
من از نماز لحظههای آخرت شناختم
غروب بود و تازه من طلوع آفتاب را
به روی نیزه، از سر منورت شناختم
شکست عهد کوفه... این گناه بیشمار را
به زخمهای بیشمار پیکرت شناختم
تو را به حس بیبدیل خواهر و برادری
به چشمهای بیقرار خواهرت شناختم
اگرچه روی نیزهای ولی نگاه کن مرا
نگاه کن... منم سکینه دخترت... شناختی؟
@majmaozakerine
🌹#ولادت_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
🌹#سرود
🎤مداح :حاج محمود کریمی
💫💫💫💫💫💫💫
سلام ای ماه شبای تارِ، دو دنیا زینب، یا زینب
سلام ای راه، فضیلت دارِ، تولا زینب، یا زینب
عزیز شاهِ، جهان و یارِ، حسین یا زینب، یا زینب
زمین و زمون/ میخونن امشب
سلام بر حسین/ سلام بر زینب
احساسی تریم از
هر چی عاشقون است
تو این قصه لیلی
نقشش خواهرون است
همه حاجت ها، روا میشه با، نگاه زینب، یا زینب
پیشِ آقاشه، کسی که باشه، تو راهِ زینب، یا زینب
پُر از اسرارِ، پُر از سردارِ، سپاه زینب، یا زینب
بخونیم همه/ با هم زیر لب
سلام بر حسین/ سلام بر زینب
ای جان های عاشق
ای دل های بیتاب
این ذکر و بگیرید
دریاب دریاب دریاب جان ارباب
پَرِ پروازِ، شهادت بازِ، به نام زینب، یا زینب
سر و منصورِ، سراسر نورِ، قیام زینب، یا زینب
به قدری والاست، که میشه عباس، غلام زینب، یا زینب
عرش قلب زینب
سر تا سر حسینه
حرف عشق از اول
تا آخر حسینه
میگن عاشقا/ توی تاب و تب
سلام بر حسین/ سلام بر زینب
چشمه ی خِیراتی، چشمه ی برکاتی
خواهر حسنین، عمه ی ساداتی
جان و روح حسین، مُقتدای اباالفضل
اهلا و سهلا، مرحبا مولاتي
جلوه ی قبله، جلوه ی صلواتی
جلوه ی ثقلین، نورِ در مِشکاتی
ماهِ آل علی، ماهِ خونه ی حیدر
اهلا و سهلا، مرحبا مولاتي
طایره ملکوت، ضامن عرصاتی
مَروه و عرفات، مَشعَر و میقاتی
عمه ی سجاد، عمه ی علی اکبر
اهلا و سهلا، مرحبا مولاتي
زمین و زمون/ میخونن امشب
سلام بر حسین/ سلام بر زینب
با یک نفس تمام جهنم شود بهشت
گویند اگر جهنمیان یک صدا
حسین
@ewwmajmamolodi
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟
.
#سرود
#میلاد_حضرت_زینب
#سبک_چراغونی_کنید_خیابونارو
#حاج_رضا_یعقوبیان
شیعیان آمده ماه جمادی
پنجم مه شده موسم شادی
شادمان گشته مرتضی و زهرا
گوید این نکته را امشب منادی
در سپهر دین سرزده یک کوکب
آمده دنیا دخت علی زینب
دخت زهرا یازینب
هست مولا یا زینب
شده روشن زمقدمش مدینه
آمده بر علی سرور سینه
بین زن های عالم دخت حیدر
همچو زهرا بود او بی قرینه
بحر دین رااو گوهر یکتاستی
دختر فاطمه کعبه ی دلهاستی
دخت زهرا یا زینب
هست مولا یا زینب
دختر حضرت حیدر رسیده
فاطمه را بود نور دو دیده
در صبوری چنان زینب کبری
نه کسی دیده نه کسی شنیده
در شمایل چون فاطمه ی زهراست
در خصایل هم فاطمه ی زهراست
دخت زهرا یا زینب
هست مولا یا زینب
اوگل فاطمه زینب کبراست
هدیه بر حیدر از خالق یکتاست
محور صبوری و استقامت
همه ی هستی اهل تولاست
همچنان بابا روح کرامت اوست
شافع مادر روز قیامت اوست
دخت زهرا یا زینب
هست مولا یا زینب
شمع جمع تمام عالمین است
بر علی و زهرا نور دو عین است
روز اول که او آمد به دنیا
دیده اش محو رخسار حسین است
نسبش احمد فاطمی سیرت اوست
کرمش بیحد حیدری صولت اوست
دخت زهرا یا زینب
هست مولا یا زینب
دختر دختر پیمبری تو
گل خانواده ی حیدری تو
چون حسین تو کشتی نجات است
کشتی نجاتش را لنگری تو
در دلم دارم ولایتت زینب
شاملم عمری است عنایتت زینب
دخت زهرا یا زینب
هست مولا یا زینب
#سرود_ولادت_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#حضرت_زهرا
ای کاش کار کوچه به اینجا نمی رسید
دست کسی به صورت زهرا نمی رسید
میخواست تا سپر بشود بهر مادرش
بیچاره مجتبی قدش اما نمیرسید
آن لحظه ای که پشت در افتاد فاطمه
با فضه کاش زینب کبری نمیرسید
می برد سوی خانه علی را ،ولی اگر
قنفذ در آن کشاکش و غوغا نمیرسید
میخواست خصم کار علی را کند تمام
زهرا اگر به یاری مولا نمیرسید
ای کاش وقت غسل تن لاغرش دگر
دست علی به بازوی زهرا نمیرسید
دست علی به بازوی زهرا رسید و کاش
دست حسین به بازوی سقا نمیرسید
قبل از حسین فاطمه آمد به علقمه
ای کاش وقت خنده اعدا نمیرسید
دست بریده بر روی دست شکسته بود
نوبت به دست بوسی سقا نمیرسید
در خیمه ها سکینه لب تشنه منتظر
اما عمو به همره بابا نمیرسید
عباس اگر که بود حرم تکیه گاه داشت
کارش دگر به غارت و یغما نمیرسید
عباس اگر که بود که زینب غمی نداشت
پای عدو به خیمه زنها نمیرسید
عباس اگر که بود کجا دست زجر دون
بر صورت رقیه دردانه میرسید
آه ای فرات بر لب شش ماهه رباب
یک قطره آب از آن همه دریا نمیرسد!؟
عبدالحسین میرزایی
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
@majmaozakerine
#حضرت_زهرا
آتش زبانه میزد و زهرا به خوش نشست
در بین شعله ها گل طاها به خون نشست
مسمار لعنتی به پرش گیر کرده بود
بال و پر پرستوی زیبا به خون نشست
معنای نور و کوثر و توحید را زدند
تفسیر آیه های تولا به خون نشست
در هم به روی فاطمه افتاد و بعد ازآن
دار و ندار حضرت مولا به خون نشست
سیلی به روی مادر سادات میزدند
روی کبود عصمت کبری به خون نشست
روی کبود و پهلوی زخمی و چشم تر
بانوی قد خمیده طوبی به خون نشست
مریم کنیز و فضه اسیر نجابتش
استاد درس هاجر و حوا به خون نشست
فرصت نشد که محسن خود را بغل کند
اولاد پاک شافع عقبی به خون نشست
وقتی صدای گریه زینب بلند شد
کون و مکان و عرش معلا به خون نشست
وقت گریز روضه شده یا ابا الحسن
در قتلگاه ماه دلارا به خون نشست
وقتی که نیزه آمد و زد بوسه بر گلو
حلقوم خشک رهبر تنها به خون نشست
با چکمه ها به صورت مولا لگد زدند
آن دم تمام عالم معنا به خون نشست
سعید مرادی
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
@majmaozakerine
🌺🌺🌺👏🏻👏🏻👏🏻🌺🌺
بسم الله الرحمن الرحیم
متن سرود ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام.
بالا بگیر کشکولِ گدایی تو (۲)
وا کن امشب بالِ رهایی تو(۲)
پشتِ دربِ خونه ی ابوتراب
ابراز کن عشقِ مجتبی تو
پشتِ دربِ خونه ی ابوتراب
ابراز کن عشقِ مجتبی تو
(باید بگی)
بالا بگیر کشکولِ گدایی تو (۲)
وا کن امشب بالِ رهایی تو(۲)
پشتِ دربِ خونه ی ابوتراب
ابراز کن عشقِ مجتبی تو
آره غوغا کن ،دلو دریا کن(۲)
بگیر ذکرِ حسن به زیر لب نجوا کن(۲)
دلو شیدا کن،غمو رسوا کن(۲)
همه هستی تو تقدیمِ گُلِ زهرا کن(۲)
دلو شیدا کن،غمو رسوا کن(۲)
همه هستی تو تقدیمِ گُلِ زهرا کن(۲)
(از اول)
آره غوغا کن(۲) ،دلو دریا کن(۲)
بگیر ذکر حسن به زیر لب نجوا کن(۲)
دلو شیدا کن،غمو رسوا کن(۲)
همه هستی تو تقدیمِ گُلِ زهرا کن(۲)
یا وجیها عند الله ،ای کریمِ آلُ الله(۳)
قلبم با ذکرِ حسن جان میزنه
این ذکر ذکرِ قلبِ شیدای منه
قلبم با ذکرِ حسن جان میزنه
این ذکر ذکرِ قلبِ شیدای منه
دنیا رو میخوام چیکار من امشب
مَستیم بینِ عُشاقُ الحسنه(۲)
(شور)
حسن آقامه، دین و دنیامه(۲)
آره ذکرِ حسن مسکن دردامه
حسن مولامه، شَهِ والامه
حسن کرامتِ شهره ی خاص و عامه(۲)
حسن.حسن ،حسن ،حسن ،...(دست بیاد بالا)
قلبم با ذکرِ حسن جان میزنه
این ذکر ذکرِ قلبِ شیدایِ منه
قلبم با ذکرِ حسن جان میزنه
این ذکر ذکرِ قلبِ شیدایِ منه
اصلا اعتقادِ من بر اینکه(۲)
حسینی بودنم زِ لطفِ حسنه(۲)
حسن اقامه، دین و دنیامه(۲)
اره ذکر حسن مسکن دردامه(۲)
حسن مولامه ،شه والامه(۲)
حسن کرامتِ شُهره ی خاص و عامه
یا وجیها عندَ الله ،ای امامِِ ثارُ الله(از ابی عبدالله عیدی بگیر)
یا وجیها عندَ الله ،ای امامِِ ثارُ الله
❣﷽❣
🍁 #سینه_زنی_حضرت_زهرا_س
🍁 #سبک یا فاطمه من عقده دل وا نکردم
🍁 #سبک ای درد بی درمان لارا درمان ابالفضل
🍁 #ترکی
آچ گوزلرون سس ویر منه امِّ ابیها
یاتما آماندور حیدره رحم ایله زهرا
پشت و پناهیم - بال و پریمسن
پهلو شکسته - نیلوفریمسن
🍁مظلومه زهرا
سقط اولدی محسن فاطمه٬ قانه باتوبسان
قبر ایچره حیدرسیز نجه٬ راحت یاتوبسان
زهرا علینی سن نَه تز٬ گوزدن آتوبسان
گون چیخمامیش باتدون نَدن٬ ای ماه زیبا
پشت و پناهیم - بال و پریمسن
پهلو شکسته - نیلوفریمسن
🍁مظلومه زهرا
اون سکّیز ایلده قامتون٬ اولدی خمیده
یاندی قاپون ظلمیله سن٬ اولدون شهیده
صد مرحبا ایثارووَه٬ ای نورِ دیده
صدّیقه سن٬ مرضیّه سن٬ انسیّهْ حورا
پشت و پناهیم - بال و پریمسن
پهلو شکسته - نیلوفریمسن
🍁مظلومه زهرا
سنسیز بودنیا حیدره٬ زندان اولوبدی
صبریم داخی الدن گیدوب٬ تالان اولوبدی
باخ دودِمانیم بی سر و٬ سامان اولوبدی
هرگون سنه برپا اولور٬ بزمِ غم افزا
پشت و پناهیم - بال و پریمسن
پهلو شکسته - نیلوفریمسن
🍁مظلومه زهرا
زینب نواخواندور سنه٬سسلر الهی
بو زینبون سندن صورا٬ یوخدور پناهی
بش سنّیدن دوشدوم غمه٬ ایله گواهی
صبر ائت عطا بوزینبه٬ باری تعالیٰ
پشت و پناهیم - بال و پریمسن
پهلو شکسته - نیلوفریمسن
🍁مظلومه زهرا
ای قیزلارین آغلار قویان٬ مظلوم ننم وای
ای زینبیندن تِز دویان٬ مظلوم ننم وای
سن بیل حسین جانی اویان٬ مظلوم ننم وای
دور زینبین گوزیاشینه٬ ایله مداوا
پشت و پناهیم - بال و پریمسن
پهلو شکسته - نیلوفریمسن
🍁مظلومه زهرا
(کربلایي محمد دهقان اردبیل)
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#سبک_زمینه
🎤مداح :کربلایی سید رضا نریمانی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
چارقدت موند و گلهاي پرپرش، واي مادرم، اي واي مادر
بهشتمون رو سوزوندن آخرش، واي مادرم، اي واي مادر
حيرونه بابا از داغِ كوثرش، واي مادرم، اي واي مادر
هنوز نميدونه چي اومد سرش، واي مادرم، اي واي مادر
آه روزگارِ من
داره ميره مادرم از كنارِ من
آه روزگارِ من
گريه به زخمِ تنت شده كارِ من
آه روزگارِ من، روزگارِ من..
اي مادر! مرو مرو...
فكر خداحافظي با حيدري، واي مادرم، اي واي مادر
حالت كه بهتر شد روزِ آخري، واي مادرم، اي واي مادر
گوشه ي حجره ي تو ميشينمو، واي مادرم، اي واي مادر
لباساي سوخته رو مي بينمو، واي مادرم، اي واي مادر
آه روزِ ماتم شد، تو زمين خوردي از عُمرِ من كم شد
آه از همين حالا، روزگارِ زينبت ديگه درهم شد
آه روزگارِ من، روزگارِ من..
اي مادر! مرو مرو...
نگاه كن مادر حسينتو منم، واي مادرم، اي واي مادر
شنيدم كه آمده شد پيرهنم، واي مادرم، اي واي مادر
تو گريه به اين پيراهن ميكني، واي مادرم، اي واي مادر
وا عريان ميگي رو به من ميكني، واي مادرم، اي واي مادر
آه به گلويِ من
گريه ميكني همش رو به روي من
آه پيرهنو مادر!
مي برن كه ببرن آبرويِ من
آه روزگارِ من، روزگارِ من..
اي مادر! مرو مرو...
حسينِ من بي كَس ميشه كربلا، واي مادرم، اي واي مادر
پيرهنش دست به دس ميشه كربلا، واي مادرم، اي واي مادر
نيزه ميخوره از دشمن بي هوا، واي مادرم، اي واي مادر
پيشه چشم من ميزنه دست و پا، واي مادرم، اي واي مادر
آه روزگارِ من، تنت افتاده زخمي كنارِ من
آه روزگار من، بي سرِ من اي نيزه سوارِ من
روزگارِ من...
اي مادر! مرو مرو...
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
14000926-narimani-zamine.mp3
2.53M
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#سبک_زمینه
🎤مداح :کربلایی سید رضا نریمانی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
4_6019254403142255826.mp3
3.27M
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#روضه
♥️اِلا بِذکرالله تطمئن القُلوب♥️:
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#روضه
🎤مداح :حجت الاسلام میرزا محمدی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ الشَّهِيدَة
همه ی بچه هاش گفتن مادر ما صدیقه بود،اما اینا گفتن فاطمه دروغ میگه "باید بره شاهد بیاره ...."
الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّة... راضی ام کتک بخورم اما یه تار مو از سر علی کم نشه ...
آخرالامرم انقده گریه کرد؛گفت علی جان حلالم کن ..." یعنی از من راضی شدی یانه ؟
شرمنده ام حمایت من بی نتیجه ماند ...
دستم شکست و بند زدست تو وا نشد ....
چه جوری شکست؟(عذر خواهی می کنم از محضر امام زمان(عج))یه جوری شکست،که فرمود سلمان پیغام منو به علی بده ،بگو فاطمه گفته،مبادا کسی کتف و شانه ام رو ببینه .."
فلا یکشفن احداً لی کتفاً.....
الْمَمْنُوعَةِ إِرْثُهَا... الْمَغْصُوبَةِ حَقَّهَا... الْمَظْلُومِ بَعْلُهَا ... الْمَقْتُولِ وَلَدُهَا..... بد کشتنش ....
خود بی بی تو عباراتشون هست،وقتی مهاجمین آمدن پشت در قرار گرفتن،به نقل اهل سنت اول سوال کرد،فرمودأتراك محرّقا عليّ بابي؟نکنه میخواید درو رو من بسوزانید؟؟نانجیب گفت آری "
تو بعضی عبارات هست که خود بی بی فرمود من اصلا گمان نمی کردم اینا بیهوا وارد بشن"" وقتی وارد شدن (گفتم و نشستم،سادات ببخشید)معمولا اگر یه همچین حادثه ی غیر منتظره ای پیش بیاد اول دستارو سپر می کنن .... تا حمل شیشه آسیب نبینه ...." اما قبل از اینکه دستاشو جلو بیاره و رَكْل الباب برجله....
ای زهرا ....
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
درمدح ومأتم حضرت زهرا سلام الله علیها
توهَستی جلوه ای اَزجلوه های خالق داداریازهرا
تورا اُمّ اَبیها خوانده زَاَول اَحمدمختاریازهرا
کسی هَم شأن تو دَراینجهان پیدا نمیگردد
بجزاَزخاتم پیغمبران وحیدَرکَراّریازهرا
توزینت بخش عرش کبریائی حضرت مادَر
توماه روشَن مائی بشام تار یا زهرا
نَخی اَزچادُرَت حَبلُ المَتین اَهل دل باشد
نگاهَت روشَنی بخش اَست بشام تاریازهرا
توهَرگزسائلی رادَست خالی بَرنَگرداندی
ندیده درهَمه عُمر اَزتوکَس آزار یا زهرا
شَب شام زفافت هَم زسائل رونگردانی
کسی چون تو نَکَرده وا گره اَزکار یا زهرا
عَجَب حَقّ ذَوی القُربا اَداء شد بعد پیغَمبَر
توراکُشته فشار آن دَرودیوار یا زهرا
دری که حَضرَت جبریل دربانی کند او را
زدندآتش بَرآن دَر عدهّ ای اَشرار یا زهرا
لَگَدمال عَدو گَردید بهشت قُرب پیغَمبَر
عداوَت ها شروع شد بَعداَزآن آزار یازهرا
میان کوچه افتادی زپا ای حافظ قُرآن
چه کرده باتن تو ضَربَت مسمار یا زهرا
شبی که غُسل میدادَت علی بادیدهٔ گریان
کبودی رُخَت رادید حیدرباغم بسیار یا زهرا
خسروی فر
#حضرت_زهرا
عالم فدای خاک کف پای فاطمه
قربانِ "بعلها و بَنیها"ی فاطمه
خورشید و ماه، محو تماشای فاطمه
تنها علی ست گوهر همتای فاطمه
بی فاطمه، علی لقبش مرتضی نبود
زهرا اگر نبود، رسول خدا نبود
شب، انعکاس کوچکی از رنگ چادرش
درمانده اند آینه ها از تصورش
تدبیر، سر نهاده به پای تدبّرش
کوثر شده کثیر برای تکاثرش
هفت آسمان چو نقطه ای از «هَل أتی» او
نازل شده ست سوره انسان برای او
چشم فلک به گردش دستاس خانه اش
جنّ و ملک، گدای درِ آستانه اش
اخلاص، محو بندگی خالصانه اش
یک شهر، وامدار دعای شبانه اش
قوم یهود، معجزه ها دیده اند از او
مردان کور نیز حیا دیده اند از او
با نام او صحیفه خلقت گشوده شد
زیباترین سرود نجابت سروده شد
نوری که در لسان خدایش ستوده شد
از قبلِ آفریده شدن آزموده شد
هر واژه ی زیارت او، چاره ساز ما
تسبیح اوست مهر قبول نماز ما
سرِّ نهفته در دل تکبیر، فاطمه
شأن نزول آیه ی تطهیر، فاطمه
همچون علی شجاع تر از شیر، فاطمه
گرچه نبرده دست به شمشیر، فاطمه
جنگیده در برابر صد مرد، پشت در
هی شعله پشت شعله و هی درد، پشت در
این در، حسابش از همه ی خانه ها جداست
این در محل آمد و رفت فرشته هاست
با دستهای پاک نبی، خوب آشناست
یک میخ آن شریف تر از خانه ی خداست
بازار دین فروشی تاریخ، داغ شد
آتش به در زبانه زد و میخ داغ شد
درها که وا شوند به دیوار می رسند
دیوار اگر نشد به تنِ یار می رسند
غم ها به قلب حیدر کرار می رسند
یک روز هم به گوش علمدار می رسند
عباس، اشک ریختنش فرق میکند
از کوچه طرز رد شدنش، فرق می کند
تا رفت سوی علقمه یک کوچه باز شد
بی جنگ و بی مقدمه یک کوچه باز شد
در آن خروش و همهمه یک کوچه باز شد
گویا برای فاطمه یک کوچه باز شد
اینجا ولی به جای لگد، تیر میزدند
جای غلاف، با خودِ شمشیر میزدند
میخواست پیش پای برادر بایستد
در پیش چشم خسته خواهر بایستد
سر راست کرد، حداقل سر بایستد
آخر توان نداشت که بهتر بایستد
یک عمر ایستاده به زینب سلام کرد
دستش به سینه بود و به او احترام کرد
میخواست آب را برساند ولی نشد
شرمنده ی رباب نماند، ولی نشد
خود را کشید تا بتواند، ولی نشد
خود را به خیمه ها بکشاند ولی نشد
تا برد نامِ فاطمه را مادرش رسید
قبل از حسین، فاطمه بالا سرش رسید
محسن مرادنوری
@marsiyeeh
#حضرت_زهرا
آه سلمان چه بی وفا شده ای
خانه ی ما دگر نمی آیی
نیست یادت مگر پدر میگفت
نیستی تو غریبه؛ از مایی
حال من هم شبیه حال توست
شهر بعد از پدر پر از غم هاست
راستی از علی خبر داری؟!
دیده ای که چقدر او تنهاست؟
راستش خواب دیده ام سلمان
پدرم مصطفی و مادر را
گفت با ما بیا دگر برویم
دیدم اشک دو چشم حیدر را
آه سلمان تنم، سرم، دستم
چه کنم سوختن در این تب را
رفتنی ام، امید ماندن نیست
چه کنم پنج ساله زینب را
راستی این رطب برای تو
میوه ای از بهشت می باشد
حسنم بغض میکند سلمان
فکر دیوار و کوچه می باشد
مثل شب های قبل بین خواب
از عطش تشنه لب صدایم کرد
آب دادم، نخورد حسین و فقط
ایستاد و مرا نگاهم کرد
گفت همسایه ها همه با هم
جمعشان بین کوچه دیدنی است
من شنیدم که باز میگفتند
فاطمه این دو روزه رفتنی است
بعد من جان تو و جان علی
فارغ از غصه و ملالم کن
اشک می ریخت دیشب ای سلمان
گفتم حیدر دگر حلالم کن
علیرضا مسیحا
@marsiyeeh
#حضرت_زهرا
سلامِ شمس به تصویر روی ماه شما
سلامِ نجم به تسبیح سجده گاه شما
سلام کوثر بر رود جاری نسلت
سلام قدر به تنزیل لا اله شما
سلام عرش بر این آستان زهرایی
سلام فرش بر آن آسمان جاه شما
سلام دریا بر تکیه گاه ساحلتان
سلام آینه بر وسعت نگاه شما
سلام نور به تفسیر آیه های حجاب
که جلوه گر شده از چادر سیاه شما
سلام جنت و رضوان به عکس لبخند و
سلام آتش دوزخ به دود آه شما
سلام شمع به پروانگی ایثار و
سلام گل به نم شبنم پگاه شما
سلام بر همهٔ فضه ها و سلمان ها
که نذر مادریت گشته سر به راه شما
سلام شهر مدینه به خانه امنی
که پیش چشم علی گشته قتلگاه شما
سلام اجر رسالت به هیزم و آتش
که بین آن در و دیوار شد پناه شما
سلام بر تو امیر مدافع حیدر
که دست و سینه و پهلو شده سپاه شما
سلام آن که سلامش دگر جواب نداشت
بر آن تبسم خون رنگ گاهگاه شما
سلام غربت تشییع و دفن و غسل و کفن
به اشک حسرت طفلان بی گناه شما
سعید نسیمی
@marsiyeeh
#حضرت_زهرا
گرفتم اینکه باشد هرچه در دنیاست از آنم
جهان را با چه رویی دور تو بانو بگردانم
کجا آن آستانی که در آن جبریل دربان است
کجا من؟ که اگر یک ذره کم باشد کم از آنم
نبی را شان تو وقتی و ما ادرئک می آید
مرا بد نیست شان فضه ات را هم نمیدانم
خدا کار دو عالم را و تو دستاس را در دست
خدا فرمود یا زهرا! بچرخان تا بچرخانم
تو آغازی نداری روز میلاد تو بی معناست
تو پایانی نداری پس شهادت چیست؟ حیرانم
عبادت شد حجابت می نشستی روی سجاده
ولی هرگز نگفتی که نماز زخم میخوانم
نمیگویم چرا دستار زردی بر سرت بستی
مبادا خاطرت صاحب عزایت را برنجانم
نشان قبر مخفی تو را هر کس که پرسیده است
دهانم بغض شد هر بار تا گفتم نمیدانم...
حسین صیامی
@marsiyeeh
#حضرت_زهرا
نقطه ی ثقل عنایات فقط مادر ماست
باب احسان و کرامات فقط مادر ماست
امة الله ولی سیده ی عالمیان
مادر شیعه و سادات فقط مادر ماست
همه شب پای ورم دار شهادت بدهد
روح طاعات و عبادات فقط مادر ماست
وصف آن زینت گوش و سر گردن این بود
برتر از هرچه مقامات فقط مادر ماست
گر خدا نور سماوات و زمین است به حق
جلوه ی کامل مشکات فقط مادر ماست
مرد اگر بود به والله که پیغمبر بود
وجه رب در همه حالات فقط مادر ماست
امتحان گشته ی حق صابره در هرچه بلا
منشاء سر موالات فقط مادر ماست
کربلا وسعت آن ضربه ی سیلی باشد
صاحب کل بلیات فقط مادر ماست
خون مسمار نشان سر نیزه دارد
قبله ی درد و مصیبات فقط مادر ماست
قاسم نعمتی
@marsiyeeh
#حضرت_زهرا
تو رو جان من از علی رو نگیر
به لالایی محسنت خو نگیر
نه اینکه سکوتت من و میکشه
نفس میکشی دست و پهلو نگیر
خوشم با همین انتظار خانومم
تو خوب میشی طاقت بیار خانومم
شنیدم به زینب وصیت شده
دیگه حرفش و پیش نیار خانومم
به زلف پریشون دختر، نرو
به اشک حسینِ دم در، نرو
به زانو بغل کردنای حسن
که کرده یتیمیش و باور، نرو
شنیدم که رو چادرت پا زده
شنیدم تو رو دیده تنها، زده
بگو کوچه جریانش و؛ دیشبی ...
حسن بین خوابش یه حرفا زده:
فدک نامه رو کردی پاره، نزن
چکاری مگه با تو داره، نزن
تو که کردی کار خودت رو برو
نزن٬ مادرم بارداره، نزن
علی جان نبینم می باری هنوز
نبینم که باور نداری هنوز
خودم پشتتم مثل سابق ببین
نکن گریه، زهراتو داری هنوز
نکن گریه، گریه م میگیره علی
که زهرا از این دنیا سیره علی
اگر کوچه شد قاتل من، بدون
با اشکاته زهرا می میره علی
سرت رو بالا کن ببینم تورو
سرم رو بالا کن ببینم تورو *
دارم بچه ها رو به تو میسپرم
ولی بیشتر دل غمینم تورو
میدونم نگفته میخونی خودت
که با من چه کردن، میدونی خودت
شبانه بیا کفن و دفنم بکن
که قبرم رو تنها بدونی خودت
نخوابید حسینم، تو خوابش بده
شبای عطش کاسه آبش بده
نزار ام کلثوم بشه بی قرار
خصوصا حسن رو جوابش بده
علی جان برا زینبم، پر بلا
نوشته زمونه سراسر بلا
می بینم یه عده حرومی میشن
مزاحم برا زینبم کربلا
فرشید یارمحمدی
@rozeh_1
#حضرت_زهرا
شب و کابوس از چشمِ منِ کَم سو نمیاُفتد
تبِ من کَم شده اما تبِ بانو نمی اُفتد
غرورم را شکسته خندهی نامحرمی یارَب
چه دردی دارد آن کوچه که با دارو نمیاُفتد
جماعت داشت میآمد دلم لرزید میگفتم
که بیخود راهِ نامردی به ما این سو نمیاُفتد
کِشیدم قَد به رویِ پایم و آن لحظه فهمیدم
که حتی ردِ بادِ سیلی اش بر گونه میاُفتد
نشد حائِل کند دستش گرفته بود چادر را
که وقتی دست حائِل شد کسی با رو نمیاُفتد
به رویِ شانهام دستی و دستی داشت بر دیوار
به خود گفتم خیالت تخت باشد او نمیاُفتد
سیاهی رفت چشمانش سیاهی رفت چشمانم
وَگَرنه مادری در کوچه بر زانو نمیاُفتد
میانِ خاک میگردیم و میگویم چه ضربی داشت
خدایا گوشواره اینقَدَر آنسو نمیاُفتد
دو ماهی هست کابوس است خواب هر شَبَم ، گیرم
تبِ من خوب شد اما تبِ بانو نمیاُفتد
حسن لطفی
@rozeh_1
#حضرت_زهرا
نَیُفتــَــد بـر قــــدِ گـــل آذر ای کاش
نگـردد هیـــچ یاسی پـرپـر ای کاش
به نفســــه عمر گـــل کوتاه باشــــد
نَشیند بر گلـــی خاکستــــر ای کاش
چه تشبیهی برایش بهتــــر از گــــل
بجای گــــل بگویند مــــادر ای کاش
صفــــا مادر ، وفــــا مادر ، شفـــا او
نگیــــرد مــــادری دردِســـَر ای کاش
پســر طاقــــت نــدارد دیدنــــش را
نبینــــد دردِ مادر ، دختــــر ای کاش
غمِ بی مادری سخت است وجانکاه
نباشــد خانه ای بی مـــادر ای کاش
مدینه مادری در شعلـــه ها سوخت
نگیرد آتشــــی بر معجــــر ای کاش
چـــه گویــم بار شیشه داشت مادر
به بیرون باز میشــد آن در ای کاش
علــی را دست بستــــه ؛ میکشیدند
یکی می بست چشمِ حیدر ای کاش
تمــام صحنــــه ها را دیــــد مــــولا
فلک سوزد ز داغش یکسـر ای کاش
به گودال آمــــد آن جانـیِ بی رحم
نمی آورد با خود خنجــــر ای کاش
بریدنــد از قفایــش آن ســــری که
تماشایش نمیکرد خواهــر ای کاش
سیدحسین میرعمادی
@rozeh_1