nariman-panahi-safar-karbala.mp3
2.01M
🔊 #واحد #امام_حسین(علیه السلام)
⭕ متن: سفر کربُبلا، حاصلش...
🎤 #کربلایی_نریمان_پناهی
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سفر کربُبلا، حاصلش رنج و بلاست
خطبه خوان نهضتش، دختر شیر خداست
سیدی یا مظلوم، یا اباعبدالله
در زمین کربلا، شور و غوغا برپاست
پیکر خون خدا، زخمی تیغ بلاست
عترت مولا را، به اسارت بردند
هستی خیمه را، همه غارت بردند
سفر کربُبلا، حاصلش رنج و بلاست
خطبه خوان نهضتش، دختر شیر خداست
سیدی یا مظلوم، یا اباعبدالله
در ره کوفه و شام، دختری محزون است
از جفای اشقیا، قلب پاکش خون است
دیدگانش ترِ غم، پای او مجروح است
دست او زخمیُ کین، خسته جان و روح است
عترت مولا را، به اسارت بردند
هستی خیمه را، همه غارت بردند
سفر کربُبلا حاصلش رنج و بلاست
خطبه خوان نهضتش دختر شیر خداست
سیدی یا مظلوم، یا اباعبدالله
قبلهگاه ما بوَد، خال ابروی حسین
مرکز دارالشفاست، خاک بین الحرمین
سیدی یا مظلوم، یا اباعبدالله
از روز ظهور تو خبر کاش بیاید
این شام سیه رفته سحر کاش بیاید
آدینه شد و منتظران چشم به راهند
آن یار که رفته است سفرکاش بیاید
درلجه غم بست نشستیم وبنالیم
هجران بسمانست دگر کاش بیاید
دنیا شده چون دوزخ وما غرق عذابیم
آن ناجی وامید بشر کاش بیاید
در عصر مدرنیته وبت های جدیدش
مردانه خلیلی به تبر کاش بیاید
بازیچه شده دین خدا دست لئیمان
شد قبله ما درهم وزر کاش بیاید
شهریکه پراز بوی گناهان کبیراست
هیزند به هم ماده ونر کاش بیاید
امید به باران و نزولات ندارند
خلقی که بریدند دگر کاش بیاید
وای ازدل آن رعیت بیچاره مظلوم
گوش امرایش شده کر کاش بیاید
می کرد دعا مادرتان حضرت زهرا
آن منتقم و نور بصر کاش بیاید
وقتی که علی اکبراو رفت به میدان
میگفت به خواهرکه پسر کاش بیاید
در مقتل خون زینب مظلومه چنین گفت
از حنجر او نیزه بدر کاش بیاید
وقتی اسرا را سر بازار کشیدند
میگفت سکینه که قمر کاش بیاید
در گوشه ویرانه شنیدم که رقیه
میگفت به عمه که پدر کاش بیاید
عمه بدنش ماند به زیر سم اسبان
حالا بدنش نیست به سر کاش بیاید
#امام_زمان_عج
حالمان حال خوشی نیست بیا ای جانا
زندگی بی تو دگر سخت و نفس گیر شده
دور دیدند تو را بر سر اُمَّت آقا...
دشمن دین به خودش آمده و شیر شده!
جُرم و تقصیر ز ما بوده و هست آقا جان
که دعای فرجت فاقد تأثیر شده!
ما اگر بد شده ایم،خاطر زهرا برگرد
مادرت قامت خَم از غم تو پیر شده!
آه برگرد به آن رأس جدا بر سرِ نی
به همان جسم که بازیچه ی شمشیر شده!
تشنه ی ذکر انالمهدی تو هست حسین...
طالب خون خدا،،آمدنت دیر شده!!
هادی همتی
@rozeh_1
#امام_زمان_عج
پایان کار من شده اما نیامدی
خیره به قبلگاه شدم یا ابن فاطمه
ای کاش همچنان شهدا وقت رفتنم
بینم چو قرص ماه شدم یا ابن فاطمه
اما زمان زمان گریه به غم های مادرت
در زمره ی سپاه شدم یا ابن فاطمه
قدری غم غریبی مولاست در دلم
سر در میان چاه شدم یا ابن فاطمه
با که بگویم از غم مظلومی علی
دلخون شبیه آه شدم یا ابن فاطمه
مادر میان کوچه صدا زد حسن بیا
محتاج تکیه گاه شدم یا ابن فاطمه
با گریه بر حسین عزیز تو می شوم
با آنکه رو سیاه شدم یا ابن فاطمه
هنگام روضه چشم مرا گریه باز کرد
راهی قتلگاه شدم یا ابن فاطمه
ازلطف حاجت دل مارا روا کنید
ما را مسافر حرم کربلا کنید
قاسم نعمتى
@rozeh_1
#امام_زمان_عج
چه مي شود که شبي بشنوم صدايت را
به درد، گريه کنم زخم روضه هايت را
بگو کجا زده اي خيمه در کدامين دشت
به اين دو چشم که طي کرده رد پايت را
زمان بدون تو امشب چه سرد مي گذرد
بيا که گرم کني مجلس عزايت را
جسارت است ولي مي شود همين شب سرد
کشي به روي سرم لحظه اي عبايت را
گمان کنم که صدايت گرفته چون زينب
ميان بغض صدا مي زني خدايت را
حسن لطفی
@rozeh_1
#امام_زمان_عج
اقا حلال کن که بد کرده ام به تو
اقا ببخش جرم و خطای مرا بیا
از من به جز بدی که چیزی ندیده ای
شرمنده ام ز روی تو ای باوفا بیا
فخرم شده همین که شدم نوکر حسین
اقا به حق کشته کرببلا بیا
من با دعای خیر شما گریه کن شدم
ای صاحب حقیقی این روضه ها بیا
اقا شنیده ایم که مادر صدا زده
ان روز پشت در وسط شعله ها بیا
مولا تورا قسم به پهلوی مادرت
اقا قسم به ان سر از تن جدا بیا
رجبعلی صفری
@marsiyeeh
#امام_زمان_عج
چشم نیاز دوختم به راه صاحبالزمان
امید بستهام به یک نگاه صاحبالزمان
امید بستهام ولی چقدر پُر توقعام
چشم گناهکار و روی ماه صاحبالزمان
کویر شد اگر دل از شب سیاه کاریم
صبح در آن جوانه زد گیاه صاحبالزمان
دین ضعیف من در این طبیعت پر از گناه
غزال خسته ایست در پناه صاحبالزمان
آه که آه می کشد هنوز سینه ی زمین
بعد هزار و چند سال از آه صاحبالزمان
هنوز بعد کربلا منظره ی وداع را
مدام درک می کند نگاه صاحبالزمان
عمه صاحبالزمان به دست خویش دوخته
رخت عزای خاکی و سیاه صاحبالزمان
امیر عظیمی
@rozeh_1
#امام_زمان_عج
دلتنگ روی ماه تو هستیم،ماه ما
چشمان خیس وقت سحرها گواه ما
معلوم می شود که دلت را شکسته ایم
از بس که بی اثر شده این سوز آه ما
نگذشته ایم محض رضای تو از گناه
بگذر عزیز فاطمه از اشتباه ما
یارانتان که سیصد و اندی نشد،ببخش
محبوس شد میان معاصی سپاه ما
در زیر نور ماه،کجا خیمه می زنی؟
تنها پناه عالمیان...تکیه گاه ما
بیچاره آن که مثل شما اهل گریه نیست
حال بکا و روضه و غم شد سلاح ما
یک قطره اشک در غم جدّ تو کوه ساخت
از این عبادت کم و هم قدِّ کاه ما
دلخوش به روضه های عموییم تا مگر
بر روی دلربای تو افتد نگاه ما
میگفت دختری که شرر داشت دامنش
نا امن شد پس از تو عمو خیمه گاه ما
مرضیه نعیم امینی
@rozeh_1
#امام_زمان_عج
ز آستانِ تو دورم دلم پر آشوب است
گواهِ من به همین پلک هایِ مرطوب است
فقط به خاطر تو به من آبرو دادند
چنان سگی که به اصحابِ کهف منسوب است
ز من مخواه صبوری کنم به پایِ فراق
که صبر پایِ فراق تو کار ایوب است
دعای خیر تو باعث شده زمین نخورم
چقدر اینکه تو هستی کنار من خوب است
بدون تو همه ی سال را عزاداریم
زمان دوری یوسف عزای یعقوب است
مرا درست کنُ به وصال خود برسان
نمی رسد به وصالت دلی که معیوب است
عریضه دادم و گفتم مرا حرم بفرست
تمام حاجت من در عریضه مکتوب است
غریب کرب و بلا در میان گودال و
به رویِ پیکر او سنگ و آهن و چوب است
@marsiyeeh
#امام_زمان_عج
عطر تو زینت فضای روضه ها، مهدی بیا
هجر تو از پا می اندازد مرا، مهدی بیا
مهربان تر از پدر و مادر به فرزندان تویی
العجل ای بهترین بابای ما، مهدی بیا
فَلاَندُبَنَّکَ از دردِ فراق
وَ لَأَبْكِيَنَّ صَبَاحاً وَ مَسَاء، مهدی بیا
به تقاص خون جدت یا لثارات الحسین
زودتر با ذوالفقارِ مرتضی،مهدی بیا
جان به لب آمد ولی نامت نیافتد از لبم
عمر من آمد به سر با ذکر یا مهدی بیا
صبح عاشورا نشد پس وعده ی ما اربعین
درمسیرِ از نجف تا کربلا،مهدی بیا
شیرخواری با گلوی خشک و با چشمان تر
از دل گهواره میخواند تو را مهدی بیا
@marsiyeeh
#امام_زمان_عج
از هجر تو طبیعت ما گریه می کند
چشم تمام آینه ها گریه می کند
چشم انتظار آمدنت شیر خوارهای است
گهوارهای به کرب و بلا گریه می کند
پای سه سالهای که پر تاول آمده است
دارد به اشک و دعا گریه می کند
در علقمه به خاطر تو مشک پاره ای
دارد کنار دست جدا گریه می کند
گودال سرخ روز عطش نعره می کشد
از روضه های خون خدا گریه می کند
علی اشتری
@marsiyeeh
#امام_زمان_عج
دستِ ما گير كه در ورطه یِ غم میاُفتيم
يادِ ما باش كه ما يادِ تو كم میاُفتيم
بايد اينجا بنشينيم كه ما را بخرند
گريه كن گريه وگرنه زِ قلم میاُفتيم
لطفِ چشمانِ تَرِ مادرمان بود اگر
كه درِ خانهیِ اربابِ كَرَم میاُفتيم
ريشهیِ ما همه در خاكِ حسينيهیِ توست
دستِ ما نيست اگر پایِ علم میاُفتيم
میزنيم آنقدر از عشق بر اين سينه كه باز
مثل گيسویِ تو بر شانهیِ هم میاُفتيم
تا نفس هست حسين است حسين است حسين
حق بده پيشِ تو هر نيم قدم میاُفتيم
مادر اُفتاد زمين تا كه نيافتيم از پا
تا بگوييم فقط بينِ حرم میاُفتيم
تا شنيديم كه بر رویِ كمر دست گذاشت
در ورودیِ حرم با قدِ خَم میاُفتيم
ما كه يك عمر در اين داغ كبودت شدهايم
عاقبت در قدمت مطمئنم میاُفتيم
حسن لطفی
@marsiyeeh