#مناجات_با_خدا #زیارت_کربلا #زیارت_اربعین #دلتنگ_محرم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
دنبال بد هستی اگر، من بدترینم
بی آبرو نزد کرام الکاتبینم
یک ذره حاجات مرا تا دیر دادی
بلوا به پا کردم، کجا رفته یقینم؟!
زانو بغل کردم ببینی بی پناهم
از بار سنگین گناهم، شرمگینم
دست مرا امشب نگیری، شک ندارم...
روز قیامت در صفوف مذنبینم
@hosenih
ممنونم از لطفت، اجازه داده ای باز
در پای سفره، پیش خوبان می نشینم
پابند حبت کن دل هرجایی ام را
شیطان نشسته دست بسته، در کمینم
با اذن زهرا سینه چاک بوترابم
نام علی حَک گشته بر روی نگینم
حیدر که جای خود، غلام قنبرم من
عبد غلامان امیرالمؤمنینم
تا کربلا پر می کشم هر جا که باشم
تا می گذارم بر روی تربت، جبینم
از محضرت یک خواهشی دارم، خدایا
زنده نگه دارم محرم را ببینم
زنده نگه دارم، ببینم کربلا را
دلتنگ دیدار حسین و اربعینم
با هر سلام لحظه ی افطار، هر شب
لبیک گوی ناله ی هَل مِن مُعینم
@hosenih
امشب کنار علقمه روضه گرفتم
گریان چشمان یل اُم البنینم
اُم البنین با چشم تر یک عمر می گفت:
«چشمت چه شد، شیرِ حماسه آفرینم
ای کاش بودم کربلا تا آخرین بار
از ماهِ روی خونی ات بوسه بچینم
ای کاش بودم، پاک می کردم ز رویت
خون سر پاشیده را با آستینم»
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
#علیرضا_خاکساری
▶️
هر چه گشتم شهر کوفه مالک اشتر نداشت
مسلم درمانده غیر طوعه همسنگر نداشت
شهر بود و قصه ی مسلم فروشی بلال
در وجودش ذره ای از غیرت مادر نداشت
@hosenih
انتظارم از سلیمان بیش از اینها بود حیف
هیچ کس مانند او حرف مرا باور نداشت
نامه بود از جانبش هر روز دستت می رسید
کفتر نامه برش ای کاش اصلا پر نداشت
پرسه می زد در پی تیر سه شعبه حرمله
کاش که بازار کوفه دیگر اهنگر نداشت
لشگر ابن زیاد از معجزات سکه است
ابن مرجانه میان چنته غیر از زر نداشت
تشنه ی خون تمام بستگان حیدر اند
کوفه ی نامرد دست از کشتن من برنداشت
در عجب از حکم قاضی القضات کوفه ام
تیغ می زد بر تو گرچه دست بر خنجر نداشت
پرده را بالا زدند از پیش چشمان ترم
دخترت را دیدم اما بر سرش معجر نداشت
زجر های شهر می آیند چنگم می زنند
حرف دارم می زنم با کینه سنگم می زنند
از دل از دشمنی لبریز می ترسم حسین
از سپاه شهر نفرت خیز می ترسم حسین
پیرمردان حریصی را به چشمم دیده ام
از عصای چوبی ناچیز می ترسم حسین
خنجر کندی نشانم می دهد شمر لعین
از همین تیغ نگشته تیز می ترسم حسین
دختران خویش را قول غنیمت داده است
خیلی از خولی و چشم هیز می ترسم حسین
در ضمیر من لبانت خودنمایی می کند
از وجود خیزران هم نیز می ترسم حسین
طاقت دیدن ندارم کوره ای از آتشم
میروم پیش قدم های تو قربانی شوم
مسلم اما پیرو اسلام اینان نیستم
تا بفهماند به عالم من مسلمان نیستم
بر سر دار بلا با سر نه با پا می برد
پیکرم را دشمنت برعکس بالا می برد
این بدان معنی ست که حرمت ندارد این بدن
بی عبا و بی عمامه بی ردا و پیرهن
@hosenih
محض خوشنودی امثال سنان و حرمله
پیکرم را می برند آخر به سوی مزبله
با غم غربت چه بر روز من آوردی حسین
کاش می شد از میان راه برگردی حسین
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
#مهدی_مقیمی
▶️
" دردا که در دیارِ شما دردِ یار نیست
آنجا که دردِ یار نباشد دیار نیست " *
هر چار فصل سال در اینجا خزانی است
یک روز هم برای نمونه بهار نیست
@hosenih
اینجا محبت و شفَقَت هر دو مرده اند
اما به سوگشان احدی سوگوار نیست
مهمان کجا و بستنِ درهای خانه ها
بی رحم تر ز کوفه در این روزگار نیست
بیعت نکرده بیعتشان را شکسته اند
جز هانی و حبیب کسی پای کار نیست
بستند انتهای گذرها و غافلند
قوم ابوتراب که اهل فرار نیست
شب را میان کوچه سحر کرده ام ، کسی
اینجا شبیه من به غریبی دچار نیست
گفتم بیا ، ندیده بگیر و نیا حسین
اینجا کسی برای تو چشم انتظار نیست
شرمندهء رباب مکن تا ابد مرا
کوفه که جای آمدنِ شیرخوار نیست
یک لحظه در خیالِ خودم غرق بودم و
دیدم به گوشِ دختر تو گوشوار نیست
دادند تا که نیزه بسازند بیشمار
انگار در سپاه ، به جز نیزه دار نیست
@hosenih
فهمیدم از سکوتِ پر از حرف کوفیان
انگار اینکه زنده بمانم قرار نیست
باید که سر به دار دهم در هوای تو
تاوانِ عاشقی به جز از اوج دار نیست
* وامی از شاعری دیگر
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
#وحید_قاسمی
▶️
سر به دیوارِ غصه، بغضم را
مستحقِ نگاه می بینم
جگر گُر گرفته ی خود را
زخمی تیغِ آه می بینم
زودتر از شما سفیرت را
راهیِ قتلگاه می بینم
گریه گاهی به مرد می چسبد
به درِ بسته خورده ام آقا
غم تو آمد و غم خود را
دیگر از یاد بُرده ام آقا
غمم این بود بچه هایم را
دستِ دشمن سپرده ام آقا...
@hosenih
باغ پُر میوه ای ندیدم من!
دیدنی نیست این خزان برگرد
کوفه با تو پدرکُشی دارد!
جانِ مولا به شهرمان برگرد
شمر تا چکمه را نپوشیده
به مدینه حسین جان برگرد
سرِ ارباب من سلامت باد
به فدای سرت شکست سرم
نذر کردم مدینه برگردد
نذر آن خواهرت شکست سرم
کوچه ای تنگ هم مقصر بود
از غمِ مادرت شکست سرم
@hosenih
کوفه با کوچه های باریکش
زخم دیروز را نمک می زد
جایِ مزد دعای بارانت
تیشه بر ریشه ی فدک می زد
کوفه با ازدحام بازارش
اشک های مرا محک می زد
میهمان را که سر نمی بُرند!
میزبانی چنین! کجا دیدی!؟
کودکان سنگ می زنند به من
بازی روزگار را دیدی!؟
بغلش کن، ببوس رویش را
دخترم را اگر شما دیدی
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
بگو حسین کجایی؟بگو چه کار کنم؟
برای اینکه نیایی ؛بگو چکار کنم؟
به هر دری زدم اما نشد پیام دهم
به دستِ بسته از اینجا به تو سلام دهم
تمام شب سر بازار راه رفتم من
غریب و بی کس و بی یار راه رفتم من
@hosenih
اگر که نامه نوشتم« بیا» حلالم کن
نشد پیام رسانم ؛نیا... حلالم کن
قسم به حولهٔ احرام تو امیرِ حرم
تمام شهر به یکباره ریختند سرم
دعا کنم که نگاه از دیارشان بٍبُری
خدا نیاورد آن لحظه را زمین بخوری
همینکه زانوی من زیر ِ ضربه خورد زمین
تمام ِ کوفه سرم ریخت از یسار و یمین
به دور بازوی من ریسمان که پیچیدند
شبیه شهر مدینه بلند خندیدند
خدا رو شکر که طوعه میان ِ خانه نشست
ولی غرور عمویم میان کوچه شکست
بگو به خواهر خود کوفه با مدینه یکیست
اگر اسیر شوی چادر توهم خاکیست
بگو که نیزهٔ کوفی شبیه مسمار است
مسیر قافله آخر به سوی بازار است
ز چشم ِ بی ادب ِ کوفیان خبرداری؟
خداکند که تو چادر اضافه برداری
مسیر قافله را از عراق برگردان
خداکند نشوی بین کوفه سرگردان
سرم شکسته فدای سرت فقط برگرد
قسم به بی کسی مادرت فقط برگرد
@hosenih
خداکند که صدایم به کاروان برسد
وگرنه زیور زنها به ساربان برسد
خبر رسید اگر مسلمت زدنیا رفت
حمیده را بغلش کن بگو که بابا رفت
بجای من پدری کن برای دخترمن
خداکند که نبیند به نیزه ها سرمن
شاعر: #قاسم_نعمتی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
در کوچه وقتی سنگها بر صورتم خورد
خیلی برای خواهر تو گریه کردم
درازدحام کوچه های کوفه ، یادِ
اهل وعیالِ مضطر تو گریه کردم
@hosenih
تا مادران را در بر اطفال دیدم
یاد رباب و اصغر تو گریه کردم
وقت اذان ظهر دلتنگ تو بودم
یاد اذان اکبر تو گریه کردم
گفتم به طوعه که نرو در پشت آن در
با روضه های مادر تو گریه کردم
تا کاخ آن ملعون مرا با زجر بردند
مردانه پای دختر تو گریه کردم
در زیر لب گفتم به قربان سر تو
از بام اینجا بر سرِ تو گریه کردم
@hosenih
اینجا میا که آب هم فکر لبت نیست
لب تشنه یاد حنجر تو گریه کردم
شاعر: #محمدجواد_مطیع_ها
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زمزمه زیبای حضرت عباس(ع)
ناله العطش داره به گوش میاد
سکینه بایه مشک سمت عموش میاد
آبی نمونده توی مشکمون
طاقت نمونده ببین اشکمون
ببین عمولبای خشکمون
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
کنارعلقمه محشربپاشده
دستای ساقی ازپیکرجداشده
سه شعبه خورده به چش عمو
ازروی اسب افتاده اوبارو
زهرااومدبادست برپهلو
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
تادیدبرادروگفت کمرم شکست
سرت داداش مثه بابا علی شکست
چی اومده سرت عزیز داداش
منم باهات میومدم ای کاش
خداببین زخمی سرتاپاش
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
دست وپامیزنی تیره شده گلو
ببین به زینبت،خیره شده عدو
حرف کنیزی میشه توبازار
زینب کجاوچشمای انظار
میبرنش تومجلس اشرار
➖➖➖➖➖➖➖➖
من میرم ازپیشت،تنهامیشی حسین(ع)
اسیردشمنو،غمهامیشی حسین(ع)➖
تیکه تیکه تنت جلومادر
غارت میشه پیکرتوبی سر
میبرن انگشت وباانگشتر
علم افراز عباس
به پاخیز و علم گیر و علم افراز عباس
در این غوغای بی یاری نما اعجاز عباس
ندارم جز تو یاری در دل صحرای خونین
بزن شمشیر و دشمن بر زمین انداز عباس
نه وقت خفتن و ماندن به روی خاک باشد
در این صحرا نباشد جای خواب ناز عباس
علمدار دلیر لشکرم از خاک میدان
به پاخیز و دوباره حمله کن آغاز عباس
ای علمدار حسین ، عباس علمدار حسین
******
تو که عمری وفاداری نمودی بر حسینت
وفایت بر برادرها شده احراز عباس
میان بی کسی هایم امید لشکری تو
چه زیبا همتّت را کرده ای ابراز عباس
فراقت پرچم ماتم درون خیمه بسته
تلاشی تا نمایی قفل ماتم ، باز عباس
تمام دلخوشی های صغیران بر دو دستت
برای کودکان تشنه شو دمساز عباس
ای علمدار حسین ، عباس علمدار حسین
******
هراس افکنده نامت بر سپاهی بی نهایت
تویی در عرصة رزم آوری ممتاز عباس
علم افتاده بر خاک بیابان پیش پایت
نموده مرغ جانت سوی آن پرواز عباس
نگاهت خیره بر مشک و علم مانده برادر
دو چشمت با دو دستانت شده همراز عباس
تن صد پاره ات دیدم شکستم ای دلاور
تویی جان برکف و جان داده و جانباز عباس
ای علمدار حسین ، عباس علمدار حسین
******
مرا خواندی برادر ، پایة جانم بلرزید
چگونه از دو چشمانت کنم اغماض عباس
ندارد خیمه هایم بعد ماه تو صفائی
مکن ساز جدایی از برادر ساز عباس
شده کوتاه اگر چه قامتت از ضرب شمشیر
منم سازم سخن را زین جهت ایجاز عباس
شفاعت کن به فردای قیامت میر بی دست
مرا با سروریِ مرثیه پرداز عباس
ای علمدار حسین ، عباس علمدار حسین
******
8.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ا﷽ ا
🍃حسین جان ....
🍃به یاد لبت یک شبم خواب راحت .....
🎤آقا #نریمان_پناهی
عزیزم حسین♥️
مژده مژده مژده👇👇👇
داره کم کم تموم میشه...👆👆👆
والحمدلله عاشقان کل سال در کنار قتلگاه خیمه زده اند
ولی فصل برافروختگی و شور و شعور فرا رسیده...والحمدلله
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#طفلان_حضرت_زینب__س__روضه
اي فداي دلِ منوّرتان
اي به قربان چشم كوثرتان
واي بر حال جبرئيل ، اورا
گر برانيد ، روزي از درتان
تو سليمان و موري آمده است
تا مشرّف شود به محضرتان
من كيم؟دوره گردِ چشمانت
زينبم من همان كبوترتان
كودكانم چه ارزشي دارند؟
جانِ عالم ، تصدق سرتان
كرده ام يا اخا دو آئينه
نذر چشم علي اصغرتان
ظهر ديدي چگونه خوش بودند
در صفوف نماز آخرتان
به اميدي بزرگشان كردم
تا به دستم شوند ، پرپرتان
گر بگويي بمير ، ميميرند
دست بر سينه اند و نوكرتان
پاي تفسير ، شيرشان دادم
پاي تفسير ِگريه آورتان
پاي تفسير سوره ي مريم
سوره ي زخمهاي پيكرتان
تا كه راضي شوي و اذن دهي
پر بگيرند در برابرتان
يادشان داده ام ، قسم بدهند
بر ضريح كبود مادرتان
بگذار اينكه ذبحشان سازم
پاي رگهاي سرخ حنجرتان
شاعر:علی اکبر لطیفیان
طفلان حضرت زینب (س)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar