eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
امشب افتاد شکاف و خللی در محراب رفت از حال، امام ِ ازلی در محراب نائبِ ناخلفِ آن خُلفای باطل- -إبن ملجم(لع) شد و آمد أجلی در محراب @hosenih مُهر و پیشانی را تیغ ستم دوخت به هم وای! رخ داد چه شرّالعملی در محراب غرق در سجده و با فرقِ به خون آغشته با خدا داشت ملاقات علی(ع) در محراب عاقبت جاری شد پاسخ ایام ِ «ألَست» عاقبت با سرِ خود گفت: «بلی» در محراب قلبش آرام شد و «فزتُ و رب» را میخواند مرد و مردانه و با صوت جلی در محراب @hosenih از غمش ضجه زنان قلعهٔ خیبر میگفت خورده بد ضربهٔ شمشیر؛ یلی در محراب در خم کوچه علی(ع) ضربتِ اصلی را خورد ثبت شد در دل تاریخ ولی در محراب! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
به حکم عشق شدم دستبوس سلطانی.. که انبیا به درش میروند دربانی گلیم کهنه این خانه را نخواهم داد به زرق و برق دوصد قالی سلیمانی @hosenih خدا برای همه اول از علی گفته علی علی ست همه آیه های قرآنی هرآنچه هست درِ خانه علی ست فقط خدا مرا تو ازین در جدا نکن آنی خداشناسی ما ختم میشود به علی تویی خلاصه ی این بحث های عرفانی به هرکجا که قدم میزنیم معلومی به هرکجا که سرک میکشیم پنهانی قدم زدی و به نوبت به پات افتادیم به پیش پای تو خلق اند خیل قربانی شراب هیچکس اصلا به ما نمیسازد نشسته ایم خودت باده را بگردانی غذای ساده که دیده به سفره شاهی؟ عبای‌ پاره که دیده به دوش سلطانی؟ @hosenih همه به سوی تواند و تو رو به زهرایی منوریم ازاین قبله های نورانی برات کرببلا را بده که خوبترست... برای بزم پسرها پدر شود بانی شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
قلم مست است در پس‌کوچه‌ی این شعر دفتر هم شراب ناب می‌ریزد به کاغذ جای جوهر هم مضامین بلندی ریخته در شعر کوتاهم که دارد واژه‌واژه از لب من می‌رود سر هم چگونه این منِ آلوده از او شعر بنویسم؟ که نامش را نبرده بی وضو حتی پیمبر هم @hosenih دم از عشقش زدن اندازه‌ی این بی سر و پا نیست که جانش را فدای عشق او کرده‌ست کوثر هم چگونه مدح آن شاه بلندآوازه را گویم؟ که درمانده‌ست طبع قاصرم از مدح قنبر هم خودِ مولا اگر یاری کند با گوشه‌ی چشمی شکوفا می‌شود با یک اشاره نطق نوکر هم خدا از باء بسم الله خود تا سین والناسش نیاورده‌ست جز وصف علی یک حرف دیگر هم علی فرقان، علی برهان، علی حق و علی میزان علی راه و علی هادی، علی قاضی و داور هم علی حیدر علی صفدر علی رهبر علی سرور وصی و جانشین و نفس پیغمبر، برادر هم علی همبازی طفلان، علی تسبیح نخلستان علی پیروز میدان حنین و بدر و خیبر هم علی نان جوین می‌خورد و روی خاک می‌خوابید اگرچه بود با افلاک از خاک آشناتر هم غم مولا غم دین بود، تا بود آدم دین بود به دوشش پرچم دین بود و شد بی یار و یاور هم تمام زخم‌هایش تا که زهرا بود مرهم شد ولی زخمی که خورد از داغ او هرگز نشد مرهم علی راه سعادت بود و سد کردند راهش را درِ علم نبی بود و زدند آتش بر آن در هم علی را از میان راندند و خود با ناکسان ماندند نکردند اعتنا حتی به فرمان پیمبر هم @hosenih علی امروز هم در غربت است آری، نمی‌بینی؟ که غایب مانده از بی یاوری فرزند حیدر هم به احوال پریشان گرفتاران گیسویش که این نظمِ سراپا نقص روزی می‌خورد برهم گنهکارم ولی از عشق تو دم می‌زنم عمری تو هم فردا مرا با شیعیان خود بخر درهم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
AUD-20220402-WA0031.
14.02M
🌼🌙🌼🌙📿📿📿📿🌙🌼🌙🌼 خدایا ببخش خدایا ببخش 😭😭 🎤حاج محمود کریمی عبد گنهکارت( دلش بی قراره)3 بنده ات به غیر از تو( کسیرو نداره)3 خدایا از بس که مهربونی تو دلیل این اشکامو میدونی تو عمر داره میشه تباه (خدایا ببخش)3 خستم از بار گناه (خدایا ببخش)3 هر بار صدات کردم (به دادم رسیدی)3 حاجت روام کردی (بدیمو ندیدی)3 به این عبد بی مقدار و ناقابل نظر کن جان آقام( ابوفاضل)3 از همه تشنه ترم (خدایا ببخش)3 جان سقای حرم (خدایا ببخش)3 دامن کشان رفتی(دلم زیر و رو شد)3 چشم حرامی با(حرم رو به رو شد)3 بیا برگرد خیمه ای کس و کارم منو تنها نگذار ای (علمدارم )3 آب به خیمه نرسید( فدای سرت)3 کانال باب الحوائج اشعار ناب ( مداحی،مولودی ترکی و فارسی) لینک کانال👇 http://eitaa.com/torkiy ---•••◇🔹️💢🔹️◇•••--- @torkiy
مَردمِ كوچه‌های خواب‌آلود، چشم بیدار را نفهمیدند مرد شب‌گریه‌های نخلستان، مرد پیكار را نفهمیدند وصله‌های لباس و پاپوشش، و یتیمان مست آغوشش راز آن كیسه‌های بر دوشش، در شب تار را نفهمیدند مردمِ دل‌بریده از بعثت كه فقط فكر آب و نان بودند مثل اشراف عهد دقیانوس، قصهٔ غار را نفهمیدند با تبر باغ را درو كردند، حالی از باغبان نپرسیدند خم به ابرویشان نیاوردند، در و دیوار را نفهمیدند نیمه‌شب بود و سایه‌ها آرام، كوچه را خیس اشک می‌كردند گفت مولا كه زود برگردیم، تا غم یار را نفهمیدند لات‌هایی كه عبدود بودند، ابتدا با هبل بلی گفتند بعد از آن هم كه یاعلی گفتند، «أین عمّار» را نفهمیدند آخر قصه‌اش بهاری بود، سورهٔ انفطار جاری بود عالمان قرائت و تفسیر، شوق دیدار را نفهمیدند كودكانی كه باخبر بودند، از همه روزه‌دارتر بودند بس كه لب‌تشنه سحر بودند، وقت افطار را نفهمیدند 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
یارب گناهانم ز من ایمان گرفتند ایمان من را راحت و آسان گرفتند رودی که دریا را نبیند مرده رود است شبهای قدر از من فقط باران گرفتند در دیگران رکعت به رکعت روح امید در من فقط دلواپسی ها جان گرفتند شمشیر نه ، این سُبحه ها از من علی را در سجده با سبحانَ یا سبحان گرفتند قرآن به سر می گیرم و فرقی ندارم با نیزه هایی که به سر قرآن گرفتند از سر گذشته است آب و دیگر فرصتی نیست سلول هایم بوی الرحمن گرفتند 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
بخوان که اشک بریزم کمی به حال خودم دل شکستۀ من! ای شکسته بال خودم بخوان به لهجۀ اشک و بخوان به لحن سکوت چقدر خسته‌ام از لحن قیل و قال خودم اگر رسید صدایت به شور عشق بگو مرا رها نکند لحظه‌ای به حال خودم شب معاشقه قرآن به سر بگیر و بخوان که رزق گریه بگیرم برای سال خودم قرار بود من و تو به آسمان برسیم مرا ببخش که این‌گونه خود وبال خودم شبی به لطف علی می‌رسم به صحن نجف تمام عمر، خوشم با همین خیال خودم 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
راه را کاش که اینبار تو پیدا نکنی گره ای را که زده در به عبا وا نکنی دست بر دامن تو زد درِ خانه، اما میشود یاد زمین خوردن زهرا نکنی؟ تو طبیب همه ای...زخم سرت را هم پس تو خودت خواستی انگار مداوا نکنی روضه را بازتر از این نکن، اصلا آقا! شال را میشود از دور سرت وا نکنی؟ کم بزن حرف سفر را و وصیت، بلکه بیش از این خون به دل زینب کبری نکنی... روی دامانِ که بگذارد از این غم سر را؟ کاش بودی که نبینند غم دیگر را آه از خاطره ها...بعد تو هر شب باید دست اندوه فقط وا بکند این در را اینکه با تیزی اش افتاده ای از پا، قبلا با غلافش زده بودند زمین مادر را رفتنت داغ گرانی ست که زینب بسته ست بعد تو اینهمه محکم گره معجر را چاه بسیار تو کندی، همه ی درد اینجاست قطره ای آب ندادند علی اصغر را 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
دو لقمه اشک و نان و بغض، خورد از سهم افطارش نمکدان ریخت بر زخم دلِ از زخم سرشارش گلویش میزبان استخوان و خار در چشمش لبش را می‌گَزید از دردهای «حیدر آزارش» تبسم‌های بغض‌آلود، از درد دلش می‌گفت نگاهش روضه بود؛ اما لبش می‌کرد انکارش دو چشمش ابر شد وقتی نگاهش را به بالا دوخت تمام آسمان‌ شد خیس، از آیات رگبارش سکوتش را شکست «انا الیه الراجعون»هایش نمی‌دانم چرا بوی سفر می‌داد اذکارش قدومش خسته بود از ماندن و رویای رفتن داشت همان مردی که در دل دردهای مردافکن داشت پدر از کوچه‌‌های ‌نوحه‌ی «بابا بمان» می‌رفت زمین همراهِ جانش آسمان تا آسمان می‌رفت به زخم شانه‌اش فرمود: امشب استراحت کن به وقت هر شبش؛ این بار بی‌انبان نان می‌رفت کلون در دخیلش را گره می‌زد به دامانش و بابا از میان روضه‌ی در؛ روضه‌خوان می‌رفت تمام شهر، خوش بودند در خوابِ زمستانی امیرالمومنین از دستِ سرد کوفیان می‌رفت شهادت داد بر مظلومی‌اش همراه گلدسته مراد «اشهدُ انّ علی» سمت اذان می‌رفت قدوم قبله‌ی سیار، مسجد را مزیّن کرد چراغ روضه‌‌ی خود را به دست خویش روشن کرد به وقت سجده؛ مسجد اتفاقی را خبر می‌داد سجود آخر مولا به ذکرش بال و پر می‌داد به دستی مست، می‌رقصید تیغِ کهنه‌ی کینه چه شمشیری که زهرش بوی خونِ میخ در می‌داد خدای روضه از آوار ارکانُ‌الهدیٰ می‌گفت نمازِ غرق خون «فزتُ و ربّ الکعبه» سر می‌داد تَرک در تارک خورشیدِ نخلستانی کوفه خبر از آیه‌ی مکشوفه‌ی «شق‌القمر» می‌داد شب قدری که قرآن جای قرآن؛ تیغ بر سر داشت درخت آرزوی دیدن زهرا ثمر می‌داد محاسن را خضاب و دست خود را شست از دنیا به جای "یا علی" هنگام رفتن ‌گفت "یا زهرا" 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
نه در آیینه ابیات می تابد ثنای تو نه در این واژه های گنگ اوصاف رسای تو کدامین بال خواهد برد ما را تا بلندایت پری از نور میخواهد پریدن در هوای تو پدرها پاک دل بودند و مادرها از آن بهتر که اکنون پر شده جان و دل ما از ولای تو چنان صحن و سرای توست قلب عاشقان اما پر است از عاشقان اینک دل صحن و سرای تو چه دستانی گره خورده به دامان ضریح آقا چه دلهایی که جا مانده در ایوان طلای تو یتیمان میشناسندت تمام درد مندان هم نگاهی نیز بر ما کن که جان ما فدای تو گره ها باز خواهد شد به وقت یاعلی گفتن چه حاجت ها روا کرده ید مشکل گشای تو عجب زیباست بعد از مرگ بیداری به شرطی که به پا خیزیم مولا جان به لحن آشنای تو به پیش هیچ کس دست گدایی بر نخواهم داشت سرم بالاست وقتی میگذارم سر به پای تو 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
همین که تیغ بَر سر  بر جبین خورد میانِ خانه‌اش زینب زمین خورد نه  تیغ اینقدر‌ها زوری ندارد غلط گفتم که میخی آتشین خورد - - - علی را عاقبت از پا درآورد که با خود تیغ یادِ مادر آورد چنان زد تیغ هم نالید از درد چنان زد دادِ زهرا را درآورد - - - سرِسفره دلِ دختر تَرَک خورد فقط سه لقمه امشب با نمک خورد علی امشب هوایِ روضه‌ها داشت فقط میگفت بودم او کتک خورد - - - همان‌هایی که بانو را شکستند خدایا بِینِ اَبرو را شکستند چنان زد فاطمه اُفتاد از پا گمانم باز پهلو را شکستند - - - چه با این مَرد این شمشیر کرده چه با این فرق این تقدیر کرده چنان بد زد نشد بیرون کشانَد گمانم تیغ در سر گیر کرده - - - حسن با داغِ خود درگیرتر شد  تمامِ مسجد از شمشیر تر شد علی اُفتاد رویِ دامنِ او حسن پیر است حالا پیرتر شد - - - نه مرحم نه دوا آورده بودند فقط آه و نوا آورده بودند فقط یک ضربه خورده بود اما برای او عبا آورده بودند - - - زمین اُفتاد و می‌نالید بابا که هر گوشه علی می‌دید بابا عبا آورده بودند و کمش بود علی را روی هم میچید بابا - - - علی جانش علی جانش زمین ریخت که حتی آه مژگانش زمین ریخت کشیدش در بغل این بارِ آخر ولی از بین دستانش زمین ریخت - - - صدا زد آتشِ دل را نشانید مرا بر شانه‌های خود کشانید جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر درِ خیمه رسانید 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
من و دست دعا و روضه ی پر اشک و آه امشب به درگاه شما آورده ام رویی سیاه امشب قنوت من پر است از یارب و یا نور و یا قدّوس کدامین عشق را من آورم نزدت گواه امشب دلی دارم گناه آلوده و حسرت نصیب اینجا کدامین دست می گیرد دلم را در پناه امشب تو ستّارالعیوب ستی و من عبد گنه کارم به دیدار شما من هستم و کوه گناه امشب خجالت می کشم چون پرده برداری ز اعمالم بگو بیرون نیاید لحظه ی دیدار ، ماه امشب به دیدار شما آورده ام حال خرابی را مدارایی نما با بنده ات ، آه ای اله امشب چه کم می گردد از دریای لطفت این که بخشایی حساب جرم و عصیان مرا کوهی به کاه امشب خداوندا ، مرا سیراب کن از جان شیرینت نصیب من شود از سوی مولا یک نگاه امشب 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
چه دشمنی است که با ذوالفقار هم بوده برای یاری دین جان نثار هم بوده کنار ذکر و مناجات و خواندن قرآن برای گریه شدن بی قرار هم بوده مگر غریب تر از این ؟! که دشمن حیدر کنار او وسط کارزار هم بوده کدام درد ، از این بیشتر که قاتل او به وقت ضربه زدن روزه دار هم بوده # همیشه شیعه ی حیدر میان معرکه است به نخل بسته شده سر به دار هم بوده خدا کند که بگویند بعد رفتنمان شهید ، شیعه ی چشم انتظار هم بوده 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
امشب افتاد شکاف و خللی در محراب رفت از حال، امام ِ ازلی در محراب نائبِ ناخلفِ آن خُلفای باطل- -إبن ملجم(لع) شد و آمد أجلی در محراب مُهر و پیشانی را تیغ ستم دوخت به هم وای! رخ داد چه شرّالعملی در محراب غرق در سجده و با فرقِ به خون آغشته با خدا داشت ملاقات علی(ع) در محراب عاقبت جاری شد پاسخ ایام ِ «ألَست» عاقبت با سرِ خود گفت: «بلی» در محراب قلبش آرام شد و «فزتُ و رب» را میخواند مرد و مردانه و با صوت جلی در محراب از غمش ضجه زنان قلعهٔ خیبر میگفت خورده بد ضربهٔ شمشیر؛ یلی در محراب در خم کوچه علی(ع) ضربتِ اصلی را خورد ثبت شد در دل تاریخ ولی در محراب! 🔸شاعر: _______________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
رازقِ من..بعدِ اللهِ تعالے حیدر است بهترین خلقِ خدا قطعا که مولا حیدر است کیست جز مولاے ما عابدترین زاهدترین؟ الگوی صدهاهزاران مثلِ عیسا حیدر است از مقاماتش چه مے دانیم الحق جاهلیم.. فوقِ. ادراڪِ خلایق اصل معنا حیدر است در شبِ معراج پیغمبر نظاره کرد و دید.. هرطرف تصویرےاز عالیِ اعلا حیدر است مات و مبهوتم دراین عرصه..خداامدادکن باعثِ حیرانے ام تنها و تنها حیدر است نه فلڪ مانندِ یڪ قطره ست در پیشِ علی مطمئن باشید واسعِ تر ز دریا حیدر است بعدِ ختم المرسلین..دل رانده. بردیگران چونڪه تنها جانشینِ شخصِ طاها حیدر است افتخاراتِ عجیبے داده شد بر مرتضا.. همسرِبانوےما، هم شانِ زهرا حیدر است فاش مے گویم امینُ اللهِ في ارضه..علیست حضرت عالیجنابِ ارضِ دلها حیدر است بے امیرالمؤمنین اصلا ندارم رنگ و بو.. رنگ وبوے شیعیان با نغمه ے یا حیدر است 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
شبِ قدر است و دلم کرببلا می خواهد کربلا هم که دلِ غرقِ صفا می خواهد یا حسین اِبنِ علی(ع) نوکرِ خود را دریاب دلِ آلوده ی من از تو جلا می خواهد روضه ی آب و عطش گر چه ملول است ولی دلِ بشکسته ی پُر شور و نوا می خواهد شبِ قدر و به سرم شورِ حرم افتاده است وا که این صحنه عجب حال و هوا می خواهد آخر این غرقِ گنه را چه به این حال و هوا جانِ من جرعه ای از آبِ شفا می خواهد عاشقم در سرِ خود شوقِ زیارت دارم زیرِ پرونده ام امضای شما می خواهد باز پروانه ی دل طالبِ شمعِ رُخ توست این تبِ عشق مگر چون و چرا می خواهد کی شود قسمتِ من هم بشود کرببلا دلم عطرِ حرمِ شاهِ ولا می خواهد! 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
872400339 (7).mp3
1.15M
◾زمزمه‌ی و نوحه‌ی ◾شب نوزدهم ◾بنداول به سوی مسجد از خانه دویدم من سرت ز کین بشکست دیر رسیدم من نماز و محرابت غرقه بخون دیدم ز غربتت بابا ناله کشیدم من واعلیا واعلیا واعلیا واعلیا(۳) ◾بنددوم بخون سر بابا دیده‌ام افطارت به سوز دل گفتم خدانگهدارت تازه شده داغ مادر مظلومه کجاست تا گردد باز جلودارت واعلیا واعلیا واعلیا واعلیا(۳) ◾بندسوم سرت‌شکسته‌شد و دلم‌شده‌چاک‌چاک ببین‌حسینم ز غم فتاده بر روی خاک حسن صدایت زند ز سوز سینه پدر چونکه رسیده برت مادرم ای روح پاک واعلیا واعلیا واعلیا واعلیا(۳) سمت گودال
دیده بگشا منبر و سجاده ی خود را ببین یا امیرالمؤمنین همچو زهرای جوان هستی چرا نقش زمین یا امیرالمؤمنین اللهم عجل لولیک الفرج فرق حیدر دگر از تیغ جفا گشته دو تا کوفه شد غرق عزا وا علیا شده ذکر همه ی آل عبا کوفه شد غرق عزا اللهم عجل لولیک الفرج... مرتضی در سجده اش افتاده از جوش و خروش زینبش رفته ز هوش ناله ی فزت و رب الکعبه اش آید به گوش زینبش رفته ز هوش اللهم عجل لولیک الفرج... قد قتل آید به گوش از سوی جبریل امین یا إله العالمین از جبین مرتضی خون می چکد روی زمین یا إله العالمین اللهم عجل لولیک الفرج...
واحد جفت مدح مولا و کربلا از روز اول من گدای آل زهرایم‌ من ادّعای بندگی دارم به مولایم من بنده ام من عبد آن صاحب لوا هستم من بنده ام من بَردهء شیر خدا هستم درسینه تارم نور جلی دارم من سرفرازم چون عشق علی دارم یا مرتضی حیدر از برکت شیرحلال و لقمهء بابا شد قسمتم باشم گدای حضرت مولا عمری درِ این خانه کشکولی به کف دارم عمری بود که سر به ایوانِ نجف دارم من روزیِ خود را زین خانه میگیرم بی حیدر و زهرا واللهِ می میرم یا مرتضی حیدر صحرا به صحرا بیقرار و مست و مجنونم من پای پیمان غدیر خم دهم خونم لعنت به هر کس که ولایت را شده منکر باشد ولیِ مطلق حق حیدر و لاغیر نفرین و لعنت بر هرکس که غاصب شد رُکنِ ولایت را با حیله صاحب شد یا مرتضی حیدر ای کربلا ای قبله گاهم آرزو دارم تا که دوباره سر رویِ خاک تو بگذارم مجنون شدم با دیدن گنبد طلاهایت با دیدن سرخیِ پرچم های زیبایت دیوانه شد قلبم مجنون صحرا شد پایم که به خاک کربُ بلا وا شد یا اباعبدالله یا حسین ثارالله شبهای جمعه کربلا غوغا وطوفانی است در قتلگاه شاه بی سر بزم مهمانی است مادر بدیدار حریم پسرش آید زهرا بدیدار حسین بی سرش آید گوید به صد ناله شیب الخضیب من بهر تو میمیرد مادر غریب من یا اباعبدالله یا حسین ثارالله
➖ زمزمه/ واحد نوزدهم رمضان ➖ چشمای حیدر امشب خیره به آسمونه دلخسته از فراق زهرای قد کمونه صبرش دیگه سر رسیده از غصه دیگه بریده از وقتی بی زهرا شده از دنیا خیری ندیده علی غریبه بخدا برای آخرین بار از لابلای نخلا میاد صدای گریه ش از دل چاه صحرا پر غم دل بی تابشه دل علی در تپشه آخه علی از فاطمه هنوز خجالت می کشه علی غریبه بخدا همه دعا بخونید که بی سحر شه امشب دل همه گرفته دلشوره داره زینب زینب میگه ای پدرم من از دلت با خبرم امروز به مسجد نرو تا کم نشه سایه ت از سرم علی غریبه بخدا
🎼 🔘🔘🔘🔘 ✅بنداول نرو بابا/نرو بابا ی جون برلب نرو بابا/که بی تومیمیره زینب نرو بابا/ ببین این چشمای تر رو چقدر امشب /میاری نام مادر رو بابا جونم/نذار باغم مارو تنها ببین بابا /حسن چشماش شده دریا زداغ تو/تمومه چشم ها گریانند درو دیوار/ببین که روضه می خوانند نرو بابا نرو بابا 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بنددوم ببین بابا /دو چشمه گریونه زینب(س) نرو بابا /اگه می شه جونه زینب (س) بابا جونم/اگه می شه بمون پیشم نمونی تو/با غصه هم نشین می شم بابا حیدر/ببین این چشم های تر رو اگه می شه/تو ترک کن دیگه بستر رو یه عمری بود/که همراز غمات چاه بود یه عمری بود/نصیبت غصه و اه بود نرو بابا نرو بابا 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بندسوم بابا حیدر/چقد بی تاب شدی بابا مثل شمعی /بمیرم اب شدی بابا ببین بابا/یتیما خیلی بی تا بند از بعد تو /دیگه نخل ها نمی خوابند میدونم که/رسیده لحظه ی آخر میدونم که /دلت تنگه برامادر داری میری/کنار مادرم زهراا نروبابا /نرو بی دخترت تنها نرو بابا نرو بابا 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بندچهارم بیا عباس بگم از کربلا واسه ت بیا عباس بگم از عاشورا واسه ت ابالفضلم /تو تا کرببلا میری با زینب تو/به اون دشت بلا میری اباالفضلم/ دستات از تن جدا میشه مثل بابات/فرق سرت دوتا میشه ابوالفضلم/ تویی نور دوعین من ابوالفضلم/ علمدارحسین من اباالفضلم اباالفضلم 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بند پنجم گریز به کربلا توکربلا/ میرسه جون تو برلب بمیرم که یه روزه پیرمیشی زینب(س) میبینی تو/تن داداش تو روخاک زیر تیغا/میشه صد پاره و صدچاک یه روز بابا/میبینی بزم می زینب (س) میبینی تو/ سری رو روی نی زینب (س) حسین جانم حسین جانم 💠💠4⃣0⃣8⃣💠💠 🔘➖➖➖➖➖🔘
سبک مشترک سه شب قدر سبک 42 از زبان حضرت زینب علیهاالسلام مرو تو ای تنها پناهم پدر مرو امام بی گناهم پدر چقدر بابا نحیف و زردی یه عمره آشنای دردی سی ساله یاد مادری غمگین یاس پرپری نکشت تو رو تیغ عدو تو کشته ی میخ دری واااای یا ابانا الغریب... 🌸🌸🌸🌸🌸 کنار بستر شد حسن محتضر نگاه عباس خیره به زخم سر روضه خونه حسین براتو بوسه زده کف دو پاتو نفس بکش ای مهربون نکن تو ترک آشیون مادر که رفت تو لااقل کنار این گلها بمون واااای یا ابانا الغریب... 🌸🌸🌸🌸🌸 بازم شبونه درد غسل وکفن خدا کنه زنده بمونه حسن کبوترای خسته ای وای غسل سر شکسته ای وای یادم اومد گریه ت بابا دستت رسید جای جفا بلند بلند ناله زدی یه دنده گشته جابجا واااای یا ابانا الغریب....
واحد جفت مدح مولا و کربلا از روز اول من گدای آل زهرایم‌ من ادّعای بندگی دارم به مولایم من بنده ام من عبد آن صاحب لوا هستم من بنده ام من بَردهء شیر خدا هستم درسینه تارم نور جلی دارم من سرفرازم چون عشق علی دارم یا مرتضی حیدر از برکت شیرحلال و لقمهء بابا شد قسمتم باشم گدای حضرت مولا عمری درِ این خانه کشکولی به کف دارم عمری بود که سر به ایوانِ نجف دارم من روزیِ خود را زین خانه میگیرم بی حیدر و زهرا واللهِ می میرم یا مرتضی حیدر صحرا به صحرا بیقرار و مست و مجنونم من پای پیمان غدیر خم دهم خونم لعنت به هر کس که ولایت را شده منکر باشد ولیِ مطلق حق حیدر و لاغیر نفرین و لعنت بر هرکس که غاصب شد رُکنِ ولایت را با حیله صاحب شد یا مرتضی حیدر ای کربلا ای قبله گاهم آرزو دارم تا که دوباره سر رویِ خاک تو بگذارم مجنون شدم با دیدن گنبد طلاهایت با دیدن سرخیِ پرچم های زیبایت دیوانه شد قلبم مجنون صحرا شد پایم که به خاک کربُ بلا وا شد یا اباعبدالله یا حسین ثارالله شبهای جمعه کربلا غوغا وطوفانی است در قتلگاه شاه بی سر بزم مهمانی است مادر بدیدار حریم پسرش آید زهرا بدیدار حسین بی سرش آید گوید به صد ناله شیب الخضیب من بهر تو میمیرد مادر غریب من یا اباعبدالله یا حسین ثارالله
سبک 43 😭لحظه های آخر ( زبان حال امام حسن با پدر علیهما السلام ) ای سرشکسته بمان در کنارم برسر به جز توکسی را ندارم رحمی نما بی مادرم من بی تو دگر بی یاورم من چشمان خود واکن ببین که از خون رأست مضطرم من یاحیدر ای بابای مظلوم.... یا یامرتضی ،مظلوم عالم... یا یاحیدر ای مظلوم، بابا... یا واویلتا،آه و واویلا.... 🌸🌸🌸🌸🌸 تیغ عدو شد جواب سلامت راحت شدی از بلای مدامت پایان رسیده هجر مادر روضه به وقت دیدن در از دیدن قنفذ به کوچه راحت شدی بابا تو آخر 🌸🌸🌸🌸🌸 در انتظار تو مادر نشسته قامت خمیده وپهلو شکسته دیگر شود زخمت مداوا دیگر ببینی محسنت را گوید کدامین بی حیایی رأس تو را بشکسته بابا 📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
ای کوفه حالا می‌چشی طعم یتیمی را از دست خواهی‌داد بابایی صمیمی را از رحمت حق بعد از او بی‌بهره خواهی‌ماند حتی نمی‌بینی به خود دیگر نسیمی را شمشیر زهرآلود جهل و کینه می‌کارد بر روی دل‌ها تا ابد داغ عظیمی را یک‌عمر از دست شما خون جگر خورده‌ست با این که بر دل داشته زخمی قدیمی را حکم علی حکم خدا بود و نفهمیدید محکوم کرده حکمتان حکم حکیمی را این چشم‌های خیره بر در تا سحر مانده باید کجا پیدا کند مرد کریمی را؟ از دست و پا افتاده کوه صبر در محراب تا حس کند دنیا کمی حال وخیمی را غیر از غمی جانکاه و زجرآور چه‌خواهد داشت؟ آه! این جهان بعد از علی دیگر چه‌خواهد داشت؟ ارکان دین با رفتن این مرد ویران شد محراب مسجد قتلگاه شاه‌مردان شد دیگر صدا از چاه نخلستان نمی‌آید از‌بس‌که شب‌هایش پر از آه یتیمان شد حالا جهان بی‌علی دنیای بی‌دین‌هاست دست بشر کوتاه از دامان ایمان شد دل‌های ما با رفتن او چون کویری خشک در آرزوی دیدن یک‌قطره باران شد مولای مظلومان همین که بار رفتن بست جولان ظالم‌ها در این عالم فراوان شد "فُزتُ وَرَبِّ الکَعبه" را وقتی که سر می‌داد تا روز حشر از محضرش شرمنده انسان شد خون دلی که از فراق فاطمه می‌خورد امروز از زخم سرش لعل نمایان شد لعنت به آن که با مرادش نامرادی کرد لعنت به آن که تا تو را کشتند، شادی کرد! دنیا پس از تو می‌شود آیینه‌ی غم‌ها رنگ عدالت را نمی‌بینند آدم‌ها دیگر فقیران مانده‌اند و خاطرات تو هر نیمه‌شب دارند با یاد تو عالم‌ها کار خلافت می‌رسد در دست نااهلان دار محبت می‌شود معراج میثم‌ها راه نجات این است که یار علی باشیم وقتی که دنیا پر شود از ابن‌ملجَم‌ها روزی که از نسل علی یک مرد می‌آید بر زخم‌های کهنه می‌بارند مرهم‌ها او عاقبت با ذوالفقار از راه می‌آید تا سرنگون گردند در هر گوشه پرچم‌ها پر می‌شود از دوستان او بهشت، اما پر می‌شود از دشمنان او جهنم‌ها ما چشم‌مان کور است، بین ما ولی هستی عین علی، عین علی، عین علی هستی ای منتقم ما شوق دیدار تو را داریم ما نیز مانند علی مشتاق دیداریم تو در لباس و سیره مانند علی هستی ما هم برایت قنبر و سلمان و تماریم هر روز ما روز قیامت می‌شود بی‌تو هرشب شب قدر است و با یاد تو بیداریم در سینه‌ی ما هیچ‌ترسی از شهادت نیست تا در رکاب یک نفر از نسل کراریم یا با تو باید بود یا با دشمنان تو این حرف سنگین است و ما آن روز مختاریم آن‌جا مشخص می‌شود هر دوست از دشمن ما دوستان از دشمنانت سخت بیزاریم حاشا که از این باور خود دست برداریم ما از سقیفه داغ "مادرکُشتگی" داریم وقتی بیایی مرهم این درد خواهی شد راه تمیز مرد از نامرد خواهی شد. مجتبی خرسندی @rozeh_1
امشب افتاد شکاف و خللی در محراب رفت از حال، امام ِ ازلی در محراب نائبِ ناخلفِ آن خُلفای باطل- -إبن ملجم(لع) شد و آمد أجلی در محراب مُهر و پیشانی را تیغ ستم دوخت به هم وای! رخ داد چه شرّالعملی در محراب غرق در سجده و با فرقِ به خون آغشته با خدا داشت ملاقات علی(ع) در محراب عاقبت جاری شد پاسخ ایام ِ «ألَست» عاقبت با سرِ خود گفت: «بلی» در محراب قلبش آرام شد و «فزتُ و رب» را میخواند مرد و مردانه و با صوت جلی در محراب از غمش ضجه زنان قلعهٔ خیبر میگفت خورده بد ضربهٔ شمشیر؛ یلی در محراب در خم کوچه علی(ع) ضربتِ اصلی را خورد ثبت شد در دل تاریخ ولی در محراب! مرضیه عاطفی @rozeh_1
قلم مست است در پس‌کوچه‌ی این شعر دفتر هم شراب ناب می‌ریزد به کاغذ جای جوهر هم مضامین بلندی ریخته در شعر کوتاهم که دارد واژه‌واژه از لب من می‌رود سر هم چگونه این منِ آلوده از او شعر بنویسم؟ که نامش را نبرده بی وضو حتی پیمبر هم دم از عشقش زدن اندازه‌ی این بی سر و پا نیست که جانش را فدای عشق او کرده‌ست کوثر هم چگونه مدح آن شاه بلندآوازه را گویم؟ که درمانده‌ست طبع قاصرم از مدح قنبر هم خودِ مولا اگر یاری کند با گوشه‌ی چشمی شکوفا می‌شود با یک اشاره نطق نوکر هم خدا از باء بسم الله خود تا سین والناسش نیاورده‌ست جز وصف علی یک حرف دیگر هم علی فرقان، علی برهان، علی حق و علی میزان علی راه و علی هادی، علی قاضی و داور هم علی حیدر علی صفدر علی رهبر علی سرور وصی و جانشین و نفس پیغمبر، برادر هم علی همبازی طفلان، علی تسبیح نخلستان علی پیروز میدان حنین و بدر و خیبر هم علی نان جوین می‌خورد و روی خاک می‌خوابید اگرچه بود با افلاک از خاک آشناتر هم غم مولا غم دین بود، تا بود آدم دین بود به دوشش پرچم دین بود و شد بی یار و یاور هم تمام زخم‌هایش تا که زهرا بود مرهم شد ولی زخمی که خورد از داغ او هرگز نشد مرهم علی راه سعادت بود و سد کردند راهش را درِ علم نبی بود و زدند آتش بر آن در هم علی را از میان راندند و خود با ناکسان ماندند نکردند اعتنا حتی به فرمان پیمبر هم علی امروز هم در غربت است آری، نمی‌بینی؟ که غایب مانده از بی یاوری فرزند حیدر هم به احوال پریشان گرفتاران گیسویش که این نظمِ سراپا نقص روزی می‌خورد برهم گنهکارم ولی از عشق تو دم می‌زنم عمری تو هم فردا مرا با شیعیان خود بخر درهم علی سلیمیان @rozeh_1
بشنوید ای عاشقان احمد روایت میکند هر که میگوید علی دارد عبادت میکند یا علی ، شد بر تو نازل روح همراه ملک مطلع فجر  از جبین تو روایت میکند لیله ی قدر است افضل از هزاران ماه اگر قدر ، از زهرای تو کسب فضیلت میکند پاک میگردد دو گوشی کز ثنایت بشنود پاک میگردد زبانی کز تو صحبت میکند گر که خلقت جمع گردد بر تولایت ، خدا شعله های نار را   سرد و سلامت  میکند دوستش دارد خدا و دوستش دارد رسول هر که بر آل تو ابراز محبت میکند خیر هر کس را که میخواهد خداوند علیم دوستیِ تو به قلب او عنایت میکند آیه ی اکملت بر دوش نبی تکلیف بود دین به تایید تو تکمیل رسالت میکند سه هزار و سه ملک بر تو سلام آورده اند در شبی که مشک آب تو سقایت میکند می شود فهمید که از بعد "منذر" ، "هاد" کیست هر کس آیات برائت را قرائت میکند نان و خرما روی دوش و سنگ بستن بر شکم بین خلق و خود ، علی اینگونه قسمت میکند طشت رسواییِ باطل از سر بام اوفتاد چون علی در مسجد کوفه قضاوت میکند هر قدم یک حج و در برگشت دو حج میشود آن مثال کعبه را هر کس زیارت میکند تا نجف را دید آدم روی خاکش سجده کرد در بهشت آمد دوباره شکر نعمت میکند ** در عزایش قامت محراب ها از غم خمید در رثایش منبر از ناله قیات میکند همچو خورشیدی شفق گون گشت در مغرب نهان آنکه با ایمای او خورشید رجعت میکند نوحه خوانش جبرییل است و میان آسمان نوحه از ویرانیِ رکن هدایت میکند ای مسلمانان به مسجد حرمت قرآن شکست گریه ها ختم رسل بر این مصیبت میکند بر روی سجاده اش گلبرگ های لاله ریخت مسجد از خون خدا کسب طهارت میکند میثم مؤمنی نژاد @rozeh_1
به مسجد می رود معنا کند روح عبادت را به مسجد می برد با خود علی امشب شهادت را دلیل محکمی دارد اگر در داخل محراب فرادا می کند در سجده ی دوم جماعت را مگر اینبار در بستر بخوابد ساعتی آرام که سوزانده است عمری در فراقش خواب راحت را برای کشتنش از بدر تا محراب ، راه افتاد ندیدم هیچ جا از تیغ ، تا این حد سماجت را چنان آغوش واکرده است رفتن را که تا امروز میان مرگ با انسان ندیدم این قرابت را سحر ، در کمتر از یک لحظه ارکان هدی لرزید مگر گویاتر از این بود تفسیر قیامت را ؟! رها شد نغمه ی فزت و رب الکعبه در عالم علی می خواست دریابیم معنای سعادت را بلی گفتیم عشقش را و اینک چارده قرن است به دوش شیعه می بینم غم بار امانت را محسن ناصحی @rozeh_1
دو لقمه اشک و نان و بغض خورد از سهم افطارش نمکدان ریخت بر زخم دلِ از زخم سرشارش گلویش میزبان استخوان و خار در چشمش لبش را می‌گَزید از دردهای «حیدر آزارش» تبسم‌های بغض‌آلود، از درد دلش می‌گفت نگاهش روضه بود؛ اما لبش می‌کرد انکارش دو چشمش ابر شد وقتی نگاهش را به بالا دوخت تمام آسمان‌ شد خیس، از آیات رگبارش سکوتش را شکست «انا الیه الراجعون»هایش نمی‌دانم چرا بوی سفر می‌داد اذکارش قدومش خسته بود از ماندن و رویای رفتن داشت همان مردی که در دل دردهای مردافکن داشت پدر از کوچه‌‌های ‌نوحه‌ی «بابا بمان» می‌رفت زمین همراهِ جانش آسمان تا آسمان می‌رفت به زخم شانه‌اش فرمود: امشب استراحت کن به وقت هر شبش؛ این بار بی‌انبان نان می‌رفت کلون در دخیلش را گره می‌زد به دامانش و بابا از میان روضه‌ی در؛ روضه‌خوان می‌رفت تمام شهر، خوش بودند در خوابِ زمستانی امیرالمومنین از دستِ سرد کوفیان می‌رفت شهادت داد بر مظلومی‌اش همراه گلدسته مراد «اشهدُ انّ علی» سمت اذان می‌رفت قدوم قبله‌ی سیار، مسجد را مزیّن کرد چراغ روضه‌‌ی خود را به دست خویش روشن کرد به وقت سجده؛ مسجد اتفاقی را خبر می‌داد سجود آخر مولا به ذکرش بال و پر می‌داد به دستی مست، می‌رقصید تیغِ کهنه‌ی کینه چه شمشیری که زهرش بوی خونِ میخ در می‌داد خدای روضه از آوار ارکانُ‌الهدیٰ می‌گفت نمازِ غرق خون «فزتُ و ربّ الکعبه» سر می‌داد تَرک در تارک خورشیدِ نخلستانی کوفه خبر از آیه‌ی مکشوفه‌ی «شق‌القمر» می‌داد شب قدری که قرآن جای قرآن؛ تیغ بر سر داشت درخت آرزوی دیدن زهرا ثمر می‌داد محاسن را خضاب و دست خود را شست از دنیا به جای یا علی هنگام رفتن ‌گفت یا زهرا رضا قاسمی @rozeh_1