eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
5.2هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۲ امشب مدینه در عزا بهر امام صادق است موسی بن جعفر دیده گریانِ شمس حقایق است فرزند پاک او موسی، نشسته در غم و عزا واغربتا واغربتا(۲) زهر منصورِ بی حیا شرر زده بر جان او زهر ستم اثر کرده بر پیکر سوزان او ازاین داغ و مصیبت ها خون شد دل آل عبا واغربتا واغربتا(۲) امام هفتم از داغ بابا شده خونین جگر در کنار جسم پدر ریزد ز غم اشکِ بصر ششم امام شیعیان شد کشته ی زهر جفا واغربتا واغربتا(۲) قرآن ناطق امام صادق ما گشته خموش بادست موسی بن جعفر پیکراو شدکفن پوش در کنار پیکر او دارد با پدرش نجوا واغربتا واغربتا(۲) فرزند قد خمیده در غم بابا نشسته است موسی بن جعفر برپدر دخیل گریه بسته است بعد از پدر فرزند او در غربت و گشته تنها واغربتا واغربتا(۲) در نیمه های شب ز کین دشمن آمد در خانه اش همچون خانه ی فاطمه آتش زده کاشانه اش در بین آتشِ دشمن افتاده به یاد زهرا واغربتا واغربتا(۲) در میان آتش دشمن افتاده یاد مادر یاد ضرب لگدِ دشمن و ناله ی پشت در سوزد به یاد فاطمه با گریه های بی صدا واغربتا واغربتا(۲)
. تو گل باغ ولایی، نور حی کبریایی ششمین شمس ولایت شیعیان رامقتدایی تویی ششم امام تویی ماه تمام به شیعه تابه حشر بود لطفت مدام مدد صادق مدد۴ تو صفای قلب مایی درد ما را تو دوایی تو به اذن حی یکتا هر گره را می‌گشایی من از احسان تو شدم مهمان تو نشستم از کرم کنار خوان تو مدد صادق مدد۴ عالم علم پیمبر، صادق آل محمد حی داور را تو مظهر صادق آل محمد تویی یار و حبیب به درد ما طبیب تو هستی صادقا به شهر خود غریب مدد صادق مدد۴ ای امام بی قرینه،تو به شهر خود مدینه گشته ای بادست دشمن توشهیدظلم و کینه ز ظلم و کینه‌ها شده پر خون دلت زده زهر ستم شرر بر حاصلت مدد صادق مدد۴ زده دشمن آتش کین ازستم کاشانه ی تو دشمنان بی حیایت آمده درخانه ی تو عدوی بی حیا زده آتش به جان ز غم فرزند تو شده قامت کمان مدد صادق مدد۴ صادق آل محمد جز غم و محنت ندیدی دست بسته یابن زهرا درپی اسب میدویدی از این ظلم و ستم شدی مولا حزین بمیرم صادقا فتادی بر زمین مدد صادق مدد۴ از غم داغ تو مولا شد مدینه غرق ماتم زین مصیبت یابن زهرا قامت موسی شده خم ز سوز داغ تو مدینه در عزاست درون خانه‌ات زغم ماتم سراست مدد صادق مدد۴ مرقد تو در مدینه شد نشان غربت تو مانده خاکی یابن زهرا از ستم ها تربت تو بسان فاطمه بود قدرت رفیع غریب از ظلم و کین بود قبرت بقیع مدد صادق مدد۴
نوحه امام جعفر صادق علیه السلام ،سبک یا حسین عزیز مادر تویی ارباب دل من ✍شاعر مریم صالحی مرزیجرانی 🖤🥀🥀🥀🖤🖤🖤 آقا جون امام صادق،بمیرم برا غریبیت ۲ قربون مظلومی تو فدای صبروشکیبت بمیرم میون کوچه،تورو میکشوندن آقا ۲ افتادی به یاد مادر دلتو سوزوندن آقا واغریبا گل زهرا ۳ توشدی وارث حیدر،تو غریبی مث مادر۲ وقتی دستاتو میبستن وقتی آتیش میگیره در الهی بحق زهرا،الهی بحق حیدر ۲ بیاد آقامون به زودی، بگیر انتقام مادر العجل بقیه الله، العجل یا حجه الله ۳ صبر مون دیگه سر اومد،جون به لب رسیده آقا ۲ بیا ای ناجیه دلها چشم براهه شیعه آقا ۲ العجل بقیه الله العجل یا حجه الله ۳ میاد اون روز که ببینم تو بقیع نماز می‌خونیم کوریه دشمن غاصب زیر پرچمت می‌مونیم ۲ تورو جان ابوفاضل دیگه بسه این جدایی ۲ می‌دونم دلت شکسته از من و از بی وفایی العجل بقیه الله العجل یاحجه الله ۳ صالحی مرزیجرانی
‍ ❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨ 🔹السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا خُزّانَ عِلْمِ اللّهِ اَلسَّلامُ ... 🔹 بند اول👇 یه پیرمرد روی زمین افتاده پای برهنه بردنش تو جاده هجوم آوردن یه شبی تو خونه ش کشیدن از زیر پاهاش سجاده شب اسارت و غریبی آقامه یه بچه ای داد می زنه نزن بابامه بستن پیش چشم همسرش دستاشو نذاشتن حتی بذاره عبا عمامه فداک امی و ابی یا امام صادق بند دوم👇 غریب و تنها تو مدینه مونده با یه بغل بغض تو سینه مونده حالا میفهمم چقَدَر نامردا تو دلشون از علی کینه مونده چقد غریبونه به پشت در افتادن علی می بینه مادر و پسر افتادن دستای پهلوون خیبرو که بستن چهل نفر به جون یک نفر افتادن فداک امی و ابی مادرم یا زهرا بند سوم👇 تو سینه بذر کینه کاشتن اما حیا رو زیر پا گذاشتن اما حرمتتو شکستن آقای من کاری به دخترت نداشتن اما تو کربلا کف میزدند و پا کوبیدن به گریه ها و ضجه ی رباب خندیدن به خیمه حمله بردن و برا سوغاتی گوشواره از گوشای دخترا دزدیدن فداک امی و ابی یا ایاعبدالله مظاهر کثیری نژاد علیه السلام
از شميم بهشت است منبرت آقا به بركت نفحات معطرت آقا هنوز عطر و شميم محمدي دارد گلِ دميده ز لب‌هاي أطهرت آقا شبيه حضرت خاتم مدينه العلمي علوم مي‌چكد از خاك معبرت آقا چهار هزار حكيم و فقيه و دانشمند رهين مكتب انديشه گسترت آقا اشاره‌هاي نگاهت زُراره مي‌سازد شنيدني است كرامات محضرت آقا و ديده‌ايم به وقت جهاد انديشه هزار مرتبه ما فتح خيبرت آقا ببين كه شيعه‌ صبح نگاه تو هستيم در آسمان هميشه منورت آقا هنوز شيعه و «قال الامامُ صادق» هست كنار چشمه‌ جاري ِ كوثرت آقا سبد سبد گل لاله به باغ دل دارم به احترام دل داغ پرورت آقا نبود غير گل آه و غنچه‌ شيون به باغ بغض گلوگير حنجرت آقا مگر نه شيعه‌‌ تو در تنور آتش رفت چگونه سوخت بهشت معطرت آقا در آن شبي كه تو را پا برهنه مي‌بردند بهشت عاطفه‌ها بود پرپرت آقا چه كرد با دل تو كوچه‌ بني هاشم چه كرد با دل تو داغ مادرت آقا هنوز غربت و غم ارث خاندان علي است طناب و كوچه و دست مطهرت آقا من از حضور شريفت اجازه مي‌خواهم كه روضه خوان شوم امشب برابرت آقا اگر چه حرمتتان را شكسته‌اند آن شب نبسته‌اند ولي دست خواهرت آقا چه خوب شد كه نشد در مقابل چشمت كبود ، چهره‌ معصوم دخترت آقا گل گلوي تو را دشنه‌اي نبوسيده و ماهِ نيزه نشينان نشد سرت آقا به حرمت لب تو، چوب پا نزد آنجا و داغ نعل نديده است پيكرت آقا یوسف رحیمی
باز گرفته دلم برای مدینه باز نشسته دلم به پای مدینه شکر خدا عاشق دیار حبیبم شکر خدا که شدم گدای مدینه بال فرشته است، سایبان قبورش بال فرشته است،خاک پای مدینه در کفنم تربت بقیع گذارید صحن بقیع است، کربلای مدینه کرب و بلا می­شود دوباره مجسم تا که به یاد آورم عزای مدینه دست من و لطف دست با کرم تو جان به فدای بقیع بی حرم تو سنّ تو، قدّ تو را کشیده خمیده؟ یا که خداوند آفریده خمیده؟ منحنی قدت از کهولت سن نیست شاخه ی سیبت ز بس رسیده، خمیده بس که غریبی تو ای سپیده محاسن شیعه اگر چه تو را ندیده، خمیده نیست توان پیاده رفتنت ای مرد پس به کجا می روی خمیده، خمیده هر که صدای تو را میان محله وقت زمین خوردنت شنیده، خمیده در وسط کوچه ها صدای تو این بود مادر من، مادر شهیده، خمیده کیست که دارد تو را ز خانه می آرد؟ در وسط کوچه ها شبانه می آرد؟ وقتی درِ خانه در برابرت افتاد خاطره ای در دل مطهرت افتاد مرد محاسن سپید شهر مدینه کاش نگویی چگونه پیکرت افتاد گرم خجالت شدند خیل ملائک حرمت عمامه ات که از سرت افتاد راستی این کوچه آشناست، نه آقا؟ یعنی همین جا نبود مادرت افتاد؟ تکیه زدی تا تنت به خاک نیفتد حیف ولی لحظه های آخرت افتاد... 🖋علی اکبر لطیفیان
YEKNET.IR - vahed - shahdat imam sadegh - 1400.03.15 - hosein taheri.mp3
4.35M
🔳 (ع) 🌴دین از تو پدیدار شده حضرت صادق 🌴شیعه ز تو بیدار شده حضرت صادق 🎤 ⏯ تکثیر عشق 💚 👈 @shoormahshar @yaraliagham
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
قرارِ وصل، دل بی‌قرار می‌خواهد وصال، عاشقِ چشم‌انتظار می‌خواهد امام؛ راه رسیدن؛ به شرط همراهی‌ست به قدرِ یک قدم از رهسپار می‌خواهد @hosenih امام؛ ظرف قنوتش برای مأموم است هر آنچه از درِ پروردگار می‌خواهد امام؛ گنبد و گلدسته نیست زائرها! برای ماست اگر هم مزار می‌خواهد به زعمِ مرده‌پرستان امام یعنی سوگ به جای یار، فقط سوگوار می‌خواهد امامِ شهرِ مدینه «دعا؛ سکوت؛ قلم» امامِ کوفه ولی ذوالفقار می‌خواهد امام؛ گاه محاسن سپید می‌طلبد و گاه لبیک از شیرخوار می‌خواهد @hosenih تنورخوابی هارونِ مکّی است قیام امام؛ لشکری از جا‌ن‌نثار می‌خواهد امام؛ از قلمِ در غلاف، دلگیر است به جای آن همه شاگرد، یار می‌خواهد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
دستِ ستم، امام اُمم را ز ما گرفت زهرا دوباره در غم دیگر عزا گرفت داغِ دلِ پیمبر و حیدر که تازه شد بارِ دگر، مدینه غم کربلا گرفت یک مجتبای دیگر و یک باقرِ دگر سجادِ دیگری به بقیع باز جا گرفت @hosenih □ □ □ کرب و بلای صادق آل عبا رسید شعله دوباره دامن آل کسا گرفت آتش رسید باز به دهلیزِ بیتِ وحی این خانه باز هم ز سقیفه بلا گرفت با اینکه خانواده، همه در امان شدند هُرمش، تمام اهلِ حرم را فرا گرفت تا حال، نیمه شب به حرم حمله ای نبود این بارِ اول است که این فتنه پا گرفت دشمن ز در نرفت، ز دیوارِ خانه رفت بَد فرصتِ نماز ولیِ خدا گرفت با بددهانی از پسر فاطمه ربود... سجاده و مجالِ نماز و ثنا گرفت آن سالخورده را پیِ مرکب ز بس کشید ناگه میانِ رَه، نفَسَش بی هوا گرفت □ □ □ در کاخِ ظلم، گرچه فراخوانده شد، ولی هربار، تیرِ قهرِ رسول خدا گرفت اینجا چه شد، رسول خدا فرصتِ قتال... از قاتلانِ صادق آل عبا گرفت؟ اما حسین،،، طعمه ی شمشیرها شد و بر جای جایِ پیکرِ او نیزه جا گرفت با چکمه روی سینه ی آقا نشست و گفت: باید که تیغ بر سرِ تو از قفا گرفت @hosenih بس استخوانِ پیکرِ او نعلِ تازه خورد "اِبنِ زیاد" پای جفا را طلا گرفت وقتیکه حکمِ حمله به خیمه مباح شد تازه تمامِ نقشه ی آن بی حیا گرفت غارت که شد تمامِ حرم، تازه بعد از آن معجر بروی نیزه ی کفار جا گرفت شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
سلام ای قرار دل بی قرارا سلام ای محاسن سفید ِ شهیدا سلام ای که هس زائر تربت تو امام زمان باز تنهای تنها چه شهری چه دردی ، چه بدکینه هایی عجب روزگاری ، چه قد پسته دنیا اونی که جهان روشنه از وجودش روو قبرش یه شمعم ، نمی سوزه حالا @hosenih چرا باید آروم بگیرم خدایا یه دنیا فراقه توو این چشم گریون باید بودیم این ساعتا ما مدینه باید میشد الآن ، بقیع غرق بارون دلم مادری تر شده از همیشه دلم باز گرفته برا فاطمیه باید اشک خون ریخت ، امشب باید مُرد توو این روضه که هس یه پا فاطمیه چرا باز هیزم ،چرا باز آتیش چی میخواد مدینه ازین خانواده جوونا روو مرکب با خنده می بردن یه آقای پیر و با پای پیاده چه جور پیرمرد قبیله نَمیره توو این کوچه ای که شده نوجوون پیر میگه مو به موی غمای حسن رو همین بغض آقا ، همین آه دلگیر چه رسم بدی مونده جا از مغیره چی کار کرده کینه ، چه کار کرده دنیا چرا میخوره تا زمین دست بسته میگه وای مادر ، میگه وای بابا چی میخوای کوچه از اولاد روضه چی میخوای کوچه ازین مادری ها مگه زحمتای یه عُمرِ نبی رو تلافی نکردی با سیلی به زهرا مدینه نگهدار یه کم احترام و نلرزون یه عرش و ، نرو راه شام و نزار بیشتر از این ، بشه روضه تکرار توی بزم مستا ، کی دیده امام و @hosenih بازم خوبه تشت ِ طلا نیست اینجا بازم خوبه که خیزران در کمین نیست کسی بعد آقا اسارت نمیره کسی بعد آقا خرابه نشین نیست غریبونه جون داد ولیکن چهل روز به اهل و عیالش جسارت نکردن آهای دیو و دَدهای کوفه ببینید عقیق سلیمان و غارت نکردن شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
از حدیث لوح می آید مقامات اینچنین که ندارد هیچ کس جزتو کرامات اینچنین مانده در توصیف یک شأن تو ابیات اینچنین سالها محکوم عشق توست، نیات اینچنین تا ابد مرئوس ماییم و ریاست با شما نازشصت هرکسی ما را رسانده تا شما @hosenih انقلاب علم، با کرسی درست پا گرفت بحث و استدلال از عصر شما بالا گرفت فقه ما از نور فقه جعفری معنا گرفت میشود جزء مفاخر هرکس اینجا جاگرفت راه گم کرده کنارت راه پیدا میکند از دمت پیرزنی کار مسیحا میکند آبروی پرچم در اهتزاز ما تویی از بقیه بی نیازیم و نیاز ما تویی ما همه اهل نمازیمو نماز ما تویی پس شفاعت کن که تنها چاره ساز ماتویی بانی ترویج عاشورا تویی پس بی گمان خانه ات یعنی حسینیه شما هم روضه خوان مجلس درست شلوغ و خانه ات خلوت شده سهم تو در این دیار آشنا غربت شده بازهم پشت دری لبریز جمعیت شده خانۀ امن الهی سلب امنیت شده آتشی از خانه ی زهرا به این در هم رسید ارث دست بسته حیدر به جعفر هم رسید پیرمرد شهر از دارالعباده رفتنی ست نور حق با عده ای ابلیس زاده رفتنی ست دستهایش بسته شد پس بی اراده رفتنی ست بی عمامه بی عبا پای پیاده رفتنی ست کوچه در کوچه به پشت اسب حالا میدوی پیش چشم مردمی بی عار تنها میدوی گرچه کوچه گردی و دست تو بند سلسله ست راستی آقا بگو دور شما هم هلهله ست؟ راستی بر پای تو از خار صحرا آبله ست؟ راستی آقا دلت دلواپس یک قافله ست؟ راستی اهل و عیالت را اسارت میبرند چادر و روبنده از آنها به غارت میبرند؟ @hosenih نه کسی اینجا ز سرها معجری را میکشد نه کسی با تازیانه خواهری را میکشد نه کسی از پشت موی دختری را میکشد نه کسی بر گردن تو خنجری را میکشد نیزه داری هم اگرباشد سری بر نیزه نیست قلب هجده پاره ی پیغمبری بر نیزه نیست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e