eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6021652184599366006.mp3
9.23M
‍ ‍ علیه السلام اسیر رنج وبلا*شاهد کرببلا*باقرآل عبا کشتة زهرِ جفا*سفیر خون خدا*باقرآل عبا سلام ما بر تو ومزار ویرانت به آن دل پر غم و دوچشم گریانت وای وای واویلا غم غریبی شاه*به گودی قتلگاه*به چشم خود دیدی قد خمیده شده*سربریده شده*به چشم خود دیدی تو دیده ای روی تل به سر زند زینب تن عزیز خدا زیر سم مرکب وای وای واویلا به روضه های منا*تو گفته ای همه جا*زتشنگی حسین عزا نمودی بپا*صدا زدی هرنوا*زتشنگی حسین به چشم خود دیده ای لبش بهم میخورد در آن میانه یکی پیراهنش میبرد نهاده دستان خود به روی سر دختر صدا زد الامان زغارت معجر وای وای واویلا ✍ 🌾🌾🌾🌾🌾 🕊🕊🕊 @majmaozakerine
راوی کرببلایم ، جگرم میسوزد سوز زهرست که پا تا به سرم میسوزد زهر تسکین شده بر آتش جان و جگرم از جفا سوخته مادر همه ى بالو پرم در جگر آتشی از آتش صحرا مانده جای زنجیر اسارت به برم جامانده بوی سیبست که از خون لبم می آید بوی دودست که از سوز تبم می آید راوی خیمه ی افروخته و نیزارم خاطرات بدی از آتش و صحرا دارم من که جامانده ی ویرانه و آن بازارم بر غم طفل سه سالست چنین میبارم دامنش در شرر آتش صحرا میسوخت پیش چشمان ترم چادر زهرا میسوخت آه ، هم بازی من با لگد از پا افتاد با تنی سوخته از دوری بابا افتاد من که جا مانده ی آن خار و خسم میدانم من که از دود گرفته نفسم میدانم که چه دردیست به صحرا غم بی بابایی غم گهواره ی خالی و غم لالایی زهر میسوزد و خون جگرم میریزد خاک صحراست که از موی سرم میریزد دستو پا میزنمو گاه زمین میافتم یاد آن سوخته ی نیزه نشین میافتم آتش این جگر از فاجعه ی آن صحراست از همان روز نفیر لب من یا زهراست باقر علممو در سایه ی إنا لله مادرم آمده با ناله و با واویلا تا ابد هست به لب ، ناله ی هل من ناصر شیعه حاصل شده از ، مکتب قال الباقر
عاقبت آه کشیدم نفس آخر را نفس سوخته از خاطره‌ای پرپر را روضه‌خوانی مرا گرم نمودی امشب روضه‌ی آنهمه گل ، آنهمه نیلوفر را آخرین حلقه‌ی شب‌های محرّم هستم شکر ای زهر ندیدم سحری دیگر را باورم نیست هنوز آنچه دو چشمم دیده‌است باورم نیست تماشای تنی بی سر را باورم نیست غروب و حرم و آتش و دود دیدن سوختن چارقد دختر را غارت خود و علم ، غارت گهواره و مشک غارت پیرهن و غارت انگشتر را ذوالجناحی که ز یالش به زمین خون می‌ریخت نیزه‌هایی که ربودند سر اکبر را آه در گوشه‌ی ویرانه که دق مرگ شدیم تا که همبازی من زد نفس آخر را کمک عمّه شدم تا بدنش خاک کنیم بین زنجیر نهان کرد تنی لاغر را چنگ بر خاک زدم تا که به رویش ریزم سرخ دیدم بدنش ، تکّه‌ای از معجر را 🔸شاعر: ______________________
بسم الله الرحمن الرحیم غزل مرثیه شهادت امام محمد باقر روحی فداه چه تفاوت بکند ناله کند یا نکند که دل سوخته را ناله مداوا نکند چه تفاوت بکند پا بکشد یا نکشد کاش می‌شد خودش اینقدر تقلا نکند زهر اینبار چه دارد متورم شده است زهر با این تن بیمار مدارا نکند این جوانی که کنار پدر اُفتاده زمین چه کند گریه اگر بر سرِ بابا نکند اینهمه جایِ جراحات برای شام است زهر هرچند که سخت است چنین تا نکند نَفَس آخر و با روضه‌ی ویرانه گریست نشد او یاد غمِ عمه‌ی خود را نکند یادش اُفتاد که هم بازیِ او می‌اُفتاد سنگ رحمی به سرِ دخترِ نوپا نکند گفت دستم... سرِ زنجیر به دستش بستند پس از آن شِکوه‌ای از آبله‌ی پا نکند کاش می‌شد که سرِ بام کسی ننشیند یا اگر رفت فقط شعله مهیا نکند یاکه رَقّاصه‌شان موقعِ هُل دادنمان خنده بر گریه‌ی ذریّه‌ی زهرا نکند چادر عمه پناهش شد و نالید : سرم... چه کنم تا که مرا زجر تماشا نکند .... زنِ غساله چه فهمید که می‌گفت به خود بهتر این است که این مقنعه را وا نکند (حسن لطفی
بالای بام از دور می‌بینم از اولین غم تا به آخر را در اشک‌هایم کاش می‌دیدی این صحنه‌های گریه‌آور را از دور می‌بینم که می‌آیی اهل و عیالت حالشان خوب است دارد رباب از ذوق می‌خندد دید اولین دندان اصغر را سجاده‌ات را پهن کرد و گفت «بابا! رقیه دوستت دارد» چادر نمازش را سرش کردی اکبر که گفت الله‌اکبر را دارد سکینه آب می‌نوشد اصحاب و اهل خیمه‌گاهت هم سیراب‌ها بعدش دعا کردند در لشکرت سقای لشکر را دور سرت هر لحظه می‌گردد پروانه‌ی شمع وجود تو می‌بینم اشک شوق زینب را تا سیر می‌بیند برادر را این دلخوشی‌ها را نگیر از خود با آمدن در سرزمینی شوم از خیر کوفه بگذر و برگرد از اهل خیمه دور کن شر را اینجا بهارش هم زمستان است از ساقه می‌بُرّند گل‌ها را برگرد، این مردم تبر دارند بر پیکرِ خود حفظ کن سر را دلشوره می‌آید سراغ من با دیدن چشمِ حرامی‌ها حالا که می‌آیی نیاور پس همراه خود ناموس حیدر را 🔸شاعر: _______________________
در این دیار آمده ام تا ببینمت آیا نصیب می شود آقا ببینمت بهر وصال توست حضورم درین دیار باور کنید آمده ام تا ببینمت دلخسته تر ز عاشق بیچاره ات منم لطفی ز توست گر من شیدا ببینمت احرام عشق بر تن رنجور من ببین دارم امید بهر مداوا ببینمت وقتی شناخت از تو ندارم ، چه دم زنم ای آشناتر از همه بازآ ببینمت رسوای عشق این دل بیچاره ی من است باشد بعید با دل رسوا ببینمت با یک نگاه کسب معارف کنم ز تو مولا بیا بیا که در اینجا ببینمت مولا بیا بجان سفیری که شد شهید در بین اشک و ناله و نجوا ببینمت مسلم گریست لحظه ی آخر بروی بام یعنی حسین می شود آیا ببینمت در کوفه نیست یاور و یاری برای من ماندم غریب ، با دل تنها ببینمت اینجا برای کشتنت آماده می شوند آخر چگونه کشته به صحرا ببینمت "یاسر" سرود مصرع آخر ، که می شود در مصر عشق ، یوسف زهرا ببینمت 🔸شاعر: _______________________
کعبه محروم شد ز دیدارت یابن زهرا خدانگهدارت کربلا می‌روی و یا کوفه؟ یا به شام اوفتد سر و کارت؟ چه شود ای امام جود و کرم یک نگاه دگر کنی به حرم ای ز جام بلا شده سرمست دست و دل شسته از هرآنچه‌که‌هست چه شتابان روی به دیدنِ دوست جای گل سر گرفته‌ای سر دست از حریمت برون شدی مولا عازم حج خون شدی مولا هشتِ ذیحجه مردم عالم همه رو آورند سوی حرم تو دل شب ز بیت امن خدا سر به صحرا نهی قدم به قدم کعبه تا صبح ناله سر می‌کرد پسر فاطمه مرو برگرد کعبه با سوز و اشک و ناله و آه بر نمی‌دارد از تو چشم نگاه سفر تیر و نیزه و عطـش است طفل شش ماهه را مبر همراه از سفیدی حنجرش پیداست این پسر ذبح سیدالشهداست نظری کن به غنچه یاست ثمر سرخ باغ احساست اصغرت را بگیر از مادر بسپارش به دست عباست چون صدایت زند جوابش ده از سرشک دو دیده آبش ده ناله‌ای بر لب سلاله توست که شبیه صدای ناله توست ساربان را بگو که تند مرو آخر این کودک سه ساله توست قدری آرام ای هدی‌خوانان! کمی آهسته ای شتربانان! ناقه‌ها ذکر یا حسین به لب کوه‌ها ناله می‌زنند امشب نخل‌ها خم شدند و می‌گویند السلام علیک یا زینب غم مخور ای فدای چشم ترت! هیجده محرمند دور سرت کاش خورشید واژگون می‌شد از تن کعبه جان برون می‌شد کاش از اشک دیده حجّاج آب زمزم تمام خون می‌شد کعبه ساکت مباش واویلا گریه کن بهر لاله لیلا ای سکینه دگر چه غم داری؟ اشک از دیدگان مکن جاری که محوّل شده است بر عباس مشک سقایی و علمداری بر سماعش دو دست بالا کن هر چه دانی دعا به سقا کن ناله دیگر به‌سر نمی‌گردد این شبِ غم، سحر نمی‌گردد این مسافر که دل به همره اوست می‌رود، لیک برنمی‌گردد عالمی گشته محو اجلالش چشم «میثم» بوَد به دنبالش 🔸شاعر: _______________________
سفرت بی خطر مسافر عشق دست حق باد یار و یاور تو سایه ات هیچ وقت کم نشود از سر کاروان و خواهر تو سفرت بی خطر مواظب باش شب غم حمله بر سحر نکند بین این راه پر فراز و نشیب پسرت را کسی نظر نکند خواهرت را سوار محمل کن دور از چشم شهر در شب تار عصمت الله اعظم است این زن دور تا دورش آفتاب بکار آفتابی ز هیبت عباس آفتابی ز غیرت قاسم آفتابی ز جذبه ی اکبر جان فدای شما بنی هاشم دخترت را به عمه اش بسپار هر دو مثل ستاره و ماهند تا کنار هم اند آرامند باعث روشنایی راهند چشم های سکینه خیره شده به شکوه و جلال ناب عمو هیچکس تشنه لب نمی ماند از کرامات مشک آب عمو اوج زیبایی سفر اما کهکشانی ست که زحل دارد بین محمل نشسته ست رباب و گل یاس در بغل دارد همه آسوده اند غیر حسین که به فکر غروب عاشوراست فکر آتش گرفتن خیمه غارت و هتک حرمت زنهاست 🔸شاعر: _______________________
--------------،------------- دلگیرم، دارم میمیرم آه از اشک سرازیرم من باقرم، یادگار کرببلام عزاداره کرببلام سوگواره کرببلام همراه زینب بودم دنبال مرکب بودم زنجیر به دستام بستن خیلی معذب بودم من باقرم ..امونمو مصیبت برید أبکي علی.. أبکي علی الحسین الشهید ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو غارت، عمه رو دیدم آتیش خیمه رو دیدم خودم دیدم،آتیش و سوز و آزار و ناله ی سخت بابا رو علیکن بالفرارو پر از گلایه سوختم با سوز و گریه سوختم تو شعله های خیمه مثل رقیه سوختم میسوختم و.. دیدم رقیه رو خار دوید أبکي علی.. أبکي علی الحسین الشهید ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو روضه ،بکشون مارو تا صحنت برسون مارو مولای من، آخرت و دنیای من آرزومه آقای من عرفه کربلای من اشکای نم نم میخوام روضه تو هر دم میخوام از حالا میگم آقا رزق محرم میخوام امشب دیگه.. نسیم ماه ماتم رسید أبکي علی.. أبکي علی الحسین الشهید ※※※※※※※※※※※※※※※※※※※※※※ ●شاعر: علدالزهرا هاشمیان     
الهی سر تا پا میسوزم غریبونه تنها میسوزم زهر میزنه آتیشم اما با یاد کربلا میسوزم خشکه لبامو با دلی سوزان گریم برای سیدالعطشان غریب حسین غریب حسین جانم مونده تو گوشم آهِ جدم مگه چی بود گناه جدم یه لحظه از یادم نرفته گودالِ فتلگاه جدم دیدم رو خاکا سوره ی قدره و الشمر جالس علی صدره غریب حسین غریب حسین جانم هم خیمه هامون رفت به غارت هم که به ما کردن جسارت از کربلا تا کوفه و شام آل علی رفته اسارت با یاد این غم میزنم پرپر بزم شراب و دختر حیدر غریب حسین غریب حسین جانم
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 💠💠 🔶🔸اللهم عجل لولیک الفرج🔸🔶 سبک زمینه شهادت امام محمد باقر علیه السلام بند🌹 نه حرم، نه یک چراغ، نه زائری نه سینه زن و نه حتّی ذاکری درد و غم میباره از خاک بقیع نداری صحن و سرای فاخری یا ابا جعفر، الهی دشمن تو خیر نبینه یا ابا جعفر، شیعه برای تو زار و حزینه یا ابا جعفر، چقد غریبی تو شهر مدینه مادره غصّه پرورت هر شب میاد بالا سرت میخونه با قدِّ دو تا روضه ی زهر و جگرت 📿 مظلوم امام باقر 📿 بند🌹🌹 راوی قیام کربلایی تو زخمی آتش خیمه هایی تو غصّه داره سَرایِ رو نیزه ای شاهد غربت عمّه هایی تو یا ابا جعفر، دیدی روزای سخت و پر عذابو یا ابا جعفر، دیدی به گردنت ردّه طنابو یا ابا جعفر، دیدی ناله های بی بی ربابو با پاهای پر آبله میرفتی پیِ قافله خیلی تو رو عذاب میداد طعنه و حرف حرمله 📿 مظلوم امام باقر 📿 «التماس دعای خیر» 🖋 💠💠 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
روضه شب دوم محرم ورود کاروان به کربلا 🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲 سید مهدی میرداماد 🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲 اینجا که آمدیم غم و غصه پا گرفت دلشوره ای عجیب وجود مرا گرفت تا عقیله بنی هاشم پا شو گذاشت تو کرببلا میگن همه ی غم های عالم رو دل زینب جمع شد، الان بعد از هزار چهارصد سال هر کی میره کربلا همینجوره، نجف میری اینجوری نیست، سامرا و کاظمین میری اینجوری نیست، تا میرسی کربلا دلت پر غمه، دلشوره میاد سراغت، اول حرفی که می زنی اینه: امان از دل زینب... اینجا که آمدیم غم و غصه پا گرفت دلشوره ای عجیب وجود مرا گرفت حس غم جدایی این دشت لاله خیز بال و پرم جدا و دلم را جدا گرفت فالی زدم به مصحف پیشانی ات حسین آیات غربت تو دلم را فرا گرفت من پنجاه چند سال با تو بزرگ شدم، هیشکی مثل من تو رو نمی شناسه حسین، من هم برات خواهری کردم، هم برات مادری کردم، من از چهار سالگی همه کاری برا تو کردم، عین پروانه دورت گشتم، حسین من با تو بزرگ شدم، حسین جان نگاه تو صورتت می کنم می فهمم چه خبره، مدینه داشتیم می اومدیم، یه جوری با مادرم وداع کردی فهمیدم سفر آخره، یه جوری به بچه هات داری نگاه می کنی، یه جوری به قد بالای اکبرت داری نگاه می کنی، دارم می ترسم از این سرزمین.... تنها دلیل بودن من سایه سرم زینب فقط به عشق برادر بقا گرفت حتی مدینه این همه زجرم نداده بود یک نیم روز جان مرا کربلا گرفت وای از دل رباب که بیند به جای آب تیر سه پر به حنجر شش ماهه جاگرفت تا وقت هست حلقه ی انگشتری درآر از ترس ساربان دل زینب عزا گرفت ابی عبدالله تو راه دست رو سر دختر مسلم کشید، کربلا هم تکرار شد روز عاشور می خواست بره، سکینه نشست بغل باباش، ابی عبدالله دست کشید روی سرش، وقتی پدر دست می کشه رو سر، اگه پدر انگشتر داشته باشه، دختر حس میکنه بابا انگشتر داره، وقتی دست رو سرش کشید انگشتر داشت، اما وقتی رفت تو گودال بهش گفتن: این بابات حسینه، نگاه کرد دید سر بردن، پیراهن بردن، انگشت با انگشتر بردن، حسین.... @majmaozakerine
⚜زمینه شهادت امام محمد باقر ع: بند اول: چشمام غمای کربلا رو دیده آتیش به معجرا رو دیده رو نیزه ها سرا رو دیده شکسته بال و پر چشای من کبود پاهام پر آبله شبیه عمه بود یادم نمیره که یه عده بی حیا تو کربلا زدن آتیش به خیمه ها بند دوم: روضه می خونم از غمای شام اسیر سلسله پاهام خاکسترای پشت بام یادم نمیره اون محله ی یهود یه ذره عاطفه تو سینه ها نبود یادم نمیره که می خندیدن به ما یه عده نانجیب میون کوچه ها بند سوم: دیدم یه دختری که تنها بود اسیر غصه و غما بود روی لبش دم بابا بود جامونده بود واز تموم بچه ها پاهاش پرآبله توی بیابونا یادم نمیره که دشمن چه بد میزد به پهلوهاش یکی فقط لگد میزد 🖊شعروسبک:علی علی بیگی
⚜واحد سنگین شهادت امام محمد باقر ع: بند اول: از کوچیکی چه ناسزاهایی شنیدم همراه قافله دویدم چه صحنه هایی که ندیدم از تو خیمه دیدم علی رو اربن اربا رباب و چشم تو چشم بابا تو دست بابا دست سقا بدن بابا تو گودال شده خاکی شده پامال بالای بلندی دیدم عمه زینب رفته ازحال بند دوم: زاروخسته از طعنه های مردم شام از قفل و زنجیره به پاهام از خشکی و خون رو لبهام میدیدم که اون نانجیب میکرد جسارت محکم میزد سیلی به صورت مابودیم و یه مشت بی غیرت مجلس شراب اغیار عمه و کوچه و بازار روی نیزه ها میدیدم سر بی تن علمدار بند سوم: چی بگم از مصیبت های یک سه ساله از ماجرای گوشواره از لاله های گوش پاره تو خرابه منتظر روی بابا بود همش به زیر دست و پا بود رقیه و تشت طلا بود سر باباشو تکون داد جای سیلی رو نشون داد هی میگفت ببین رقیت مثل مادرتو جون داد 🖊علی علی بیگی
شبی میان همین روضه ها قبولم کن به حرمت غم آل عبا قبولم کن درون سینه ی من حبّ مرتضی جاریست به حق فاطمه و مرتضی قبولم کن برای اینکه به وصل تو دلربا برسم گذاشتم همه را زیر پا، قبولم کن ز لطف بی حدت آقا که کم نمی آید بیا کرم کن و این دفعه را قبولم کن گناه کرده ام آقا، ببخش، شرمنده قبول، من بدم امّا شما قبولم کن سلام منتقم کشته های دشت منا به غربت شهدای منا، قبولم کن به حق آن شهدایی که تشنه جان دادند شبیه تشنه لب کربلا، قبولم کن -- به ناله های جگر سوز حضرت باقر به روضه خوان غم نینوا قبولم کن به لحظه های پر از ماجرای کوفه و شام به رأس رفته روی نیزه ها قبولم کن عجل الله فرجه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣﷽❣ ✨برجلوه روي ماه مهدی صلوات ✨بر جذبهٔ هر نگاه مهدی صلوات ✨مارا نَبود چوهدیه‌ای درخور او ✨بفرست به‌پیشگاه مهدی‌صلوات ⚡️✨⚡️✨ ⚡️ماروی به کشتی نجات آوردیم ⚡️امیـد به سـاحل نجات آوردیم ⚡️در ایـام شهــادت امام باقــر ع ⚡️ماهدیه برایش صلوات آوردیم 💥() (( ه‌اناتوجهناواستشفعناوتوسلنابک‌الی‌الله‌وقدمناک‌بین‌یدی‌حاجاتنایاوجیهاعندالله‌اشفع‌لناعندالله)) 🌾من ذاکر انا الیه الراجعونم 🌾من خاطرات جانگداز دشت خونم 🌾در کربلا بودم صغیری 5 ساله 🌾همراه بابایم مرا بردند اسیری 🌾دیدم پرستوهای دین را پر بریدند 🌾در قتلگه جدم حسین را سر بریدند ⬅️روز شهادت امام باقرع دلتو راهی کن مدینه، امروز بقیع خلوته، فدای اون آقایی که امروز عزادار نداره، قربون قبر بی شمع و چراغت آقا، خیلی امام باقر غریبه ، خیلی مظلومه... ◀️زائرا وقتی میرن مدینه،،، شب و روز شهادت امام باقر ع که میشه مدینه یه زائر نداره،، روز شهادت آقا مدینه خلوته همه میرن مکه،، یه نفر نیست پشت پنجره های بقیع براش گریه کنه.. اما این روزها غربت ائمه مون بیشتر حس میشه... بیایید امروز غریب نوازی کنیم ،،آقا رو از غریبی در بیاریم.،، قربون مظلومیتت برم آقا جان .. قربون غربتت بشم آقا... ▪️تو از کودکی دایم محنتُ بلا دیدی ▪️با دو چشم معصومت ظلم برملا دیدی ▪️راه شام طی کردی، دشت کربلا دیدی ▪️اهل بیت عصمت را زارو مبتلا دیدی ⬅️امروز هم ناله شید با امام صادق ع کنار بستر بابا اشک میریزه ، [ان شا الله وعده من و شما کنار قبرستان بقیع] ⏪امروز امام زمان عزاداره... مادرش زهرا عزاداره... 🍁از کربلا تو یادگاری 🍁چون خون حسین پایداری 🍁بر نیزه سر حسین دیدی 🍁بارغم او به جان خریدی 🍁پرپر زخرابه لاله دیدی 🍁بی جان دل شب 3 ساله دیدی ⬅️امام باقر از بچگی مصیبت دیده، تو کربلا همراه بابا بوده، همه مصیبت های کربلا، سختی های اسارت رو دیده.. بدنهای غرق به خون دیده... 40 منزل سر بریده جدش حسینو بالای نیزه دیده.. شام غریبان دیده... آخ اون شبی که خیمه هارو آتش زدن . خرابه شام دیده.. اون موقعی که نازدانه امام حسین صدا زد عمه جان من بابامو میخوام... ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘 (.گریز به روضه حضرت رقیه س) ✨ آخ دیدنی گوشه ویرانه شدی ✨جمع شمع و گل و پروانه شده ✨امشبی را که تو مهمان منی ✨بخدا خوبتر از جان منی ✨بابا که به پیشانی تو سنگ زده ✨که ز خون بر رخ تو رنگ زده ✨ای پدر کاش بجای سر تو ✨می بریدند سر دختر تو یه وقت دختر علی زینب دید رقیه آرام شد دیگه حرفی نمیزنه، دید کنار سر بریده بابا جان داده 🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️ (بگم و التماس دعا ) ⬅️وقتی امام باقر به شهادت رسید مدینه یک پارچه ضجه و ماتم شد .. دوستان،، شیعیان حضرت اومدن،، شاگردان امام باقر عقب جنازه وااماما میگفتن،،، امام صادق ع به بدن بابا نمازخوند،،، نازنین بدن امام باقر ع رو بردن داخل بقیع،،، کنار قبر پدرش امام زین العابدین دفن کردند احترام کردند... ( اما بگم و نالشو بزنی... ) ⬅️آقا جان بدن شما رو شیعه ها،، دوستان،،،محبین شما بردند داخل بقیع با احترام دفن کردند... ☑️اما... اما.. اما.. [آی کربلاییا دل عالمی بسوزه برا جد غریبش حسین ...] ⬅️به فدای اون بدنی که سه روز و دوشب بدنش رو خاک گرم کربلا، بنی اسد وقتی اومدن بدنها رو دفن کنند نشناختند، یه وقت امام سجاد فرمود بنی اسد صبر کنید من این بدنها رو خوب میشناسم این بدن بریره، این بدن ظهیره، این بدن عموم ابالفضله،،، این بدن بابای غریبم حسینه،، یه وقت آقا فرمود بنی اسد برید یه قطعه حصیر بیارید... بدن بابا رو میان حصیر گذاشت.... همینکه بدن رو گذاشت داخل قبر دیدن آقا بیرون نمیاد،،، بنی اسد نزدیک شدن دیدن آقا لبها رو گذاشته به رگهای بریده بابا،،، هی میگه بابای غریبم حسین... بابای مظلومم حسین... 🔸سوغات ما از کربلا دردو محن بود 🔸پژمردگی لاله های در چمن بود 🔸من تشنگی در خیمه را احساس کردم 🔸یاد از د ودست خونی عباس کردم 🔸من کودکی بودم که آهم را شنیدند 🔸دیدم سر جدم حسین را که بریدند 🔸من دیده ام در وقت تشییع جنازه 🔸اسبان دشمن را که خورده نعل تازه بدم المظلوم بکربلا صدای نالتو بلند کن سه مرتبه بگو یا حسین... ⬇️خواهشا صلوات حذف نشه⬇️ 🌾هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌾
‍ مناجات و ذکر توسل ویژۀ عرفه و شهادت حضرت مسلم علیه السلام گوشه چشمی اگر از جانب دلبر برسد دست من نیز به آن چشمه ی کوثر برسد *امروز اگه یه نگاهی به ما کنی،کار ما حل میشه* اگر از شانه ی من کوه گنه برداری پای این بنده هم از عرش فراتر برسد *اصلاً امروز مالِ جامونده هاست،اصلاً امروز مالِ اونهایی است که از ماه رمضان جاموندن...راستی آی رفقا! امروز چرا اومدی اینجا نشستی؟ مگه شما کربلا نرفتی؟ مگر نفرمودن:اول جایی که روز عرفه نظر می کنند به زائرای حسینِ...من اومدم بگم:امروز من از همه چیز جاموندم،از کربلا جاموندم،از حرم امام رضا جاموندم،به هیچ چی نرسیدم،امروز روز خوبا و بداست،امروز قرارِ در هم بخرن...* باز هم توبه شکستم،بگذارید فقط باز هم فرصتِ یک توبه ی دیگر برسد *یک بار دیگه بهم فرصت داده،خیلی ها مُردن،نرسیدن به امروز،اما به من دوباره فرصت دادی...* همه ی ترسم ازین است که به هنگام گناه عمر این بنده ی آلوده به آخر برسد بس که آلوده ام،اَبکی لِخُروجِ نَفسی وای از آن لحظه ی سختی که اجل سربرسد خیلی از تنگی و ضیق لحدم می ترسم وحشت بیشتر آن است که مُنکَر برسد همه ی خواهشم این است که در موقع مرگ سر این بنده، روی دامن حیدر برسد مطمئنّم که در آن لحظه ی سخت و حسّاس حضرت فاطمه با آل پیمبر برسد توی کامل الزیارات نوشته شده:امام صادق علیه السلام فرمودند به یکی از یارانشون که کربلا رفتی یا نه؟ فرمود:آقا نمیتونم برم کربلا،آخه ما توی بصره زندگی می کنیم،اگر مردم بفهمند ما دوستان شما هستیم مارو زنده نمیگذارند،اما آقا جان! ما توی خونمون برای حسین روضه می گیریم،دور هم جمع میشیم،میگیم:ای حسین..{ما هم امروز بگیم: حسین...همه امروز دارن میگن: حسین،مسلم هم تو کوفه داره میگه:حسین...مادرش فاطمه هم امروز داره میگه:حسین..} امام صادق فرمودند:کمترین چیزی که برای شما پیش میاد موقع مرگتون ما اهلبیت همه میاییم،حسینم میاد بالا سرتون... {من یه عمری دارم میگم:حسین...فقط به این امید که لحظه ی جون دادن سرم روی پای اربابم باشه...}* چادر مادر ما کار خودش را بکند بگذارید فقط لحظه ی محشر برسد *آقا فرمودند: این سر چادر مادر ما فاطمه توی بهشتِ،یه سر دیگه اش روی پلِ صراطِ،صدایی میاد" يَا أَيُّهَا الْمُحِبُّونَ لِفَاطِمَة" بعضی ها سر بلند میکنند،میگن:بله...میگن:بیایید به چادرمادرتون چنگ بزنید،همه رو میخره...* مثل هر دفعه به ارباب توسّل کردم حتماً ارباب به داد دل نوکر برسد *اما چند بیتم روضه بخونم،دلامون آماده بشه...* با لب پاره ؛ لب بام ؛ سلامم به شما تا بگیرد دلم آرام ؛ سلامم به شما آخر از عشق تو راهیّ سر دار شدم ای علی زاده ببین میثم تمار شدم باز هم شُکر، زن و بچّه ندیدند مرا موقعی که وسط کوچه کشیدند مرا هیچ کس نیست دگر دور و بر مسلم تو بسته شد مثل علی بال و پَرِ مسلم تو سر عباس و پسرهات سلامت آقا گر شکستند در این کوچه سر مسلم تو قسمت این بود ؛ لبِ تشنه شهیدم بکنند پیش مرگِ جگرت شد جگر مسلم تو لب من خشک و دو چشمم تر و قلبم سوزان زده اند آتش بر خشک و تَرِ مسلم تو به فدای سر یک موی عزیزان تو باد جان هر دو پسر در به در مسلم تو کاش می شد بنویسم که نیایی اینجا که می آید به سر تو چه بلایی اینجا حاصل این سفرت بی علی اصغر شدن است بی برادر شدن و بی علی اکبر شدن است همه ی ترسم از این است که مضطر بِشَوی مثل این نائب دل سوخته ؛ بی سر بِشَوی وای اگر گَرْد بر آیینه ی تو بنشیند شمر با چکمه روی سینه ی تو بنشیند وای اگر کار به توهین و جسارت بکشد وای اگر خواهرتان بار اسارت بکشد وای اگراهل و عیال تو زمین گیر شوند دخترک هات پس از رفتن تو پیر شوند بدنم نقش زمین است میا کوفه حسین خواهش مسلمت این است میا کوفه حسین ای حسین... 🌾🌾🌾 @majmaozakerine
حاج محمد باقر علم مصطفی هستم وارث حلم انبیاء هستم ساکن عرش کبریاء هستم از اهالیِ کربلا هستم سینه ام از غم و بلا چاک است سنگِ روی مزار من خاک است *برای این گریه کنِ کربلا هر چقدر گریه کنی جا داره... * نورم از نور حضرت زهرا است پدرِ من شفیع روز جزا است عشقِ من در تمامی دلهاست جد من آفتاب عاشوراست سینه ام مملو از تبِ عشق است مکتبم چون که مکتب عشق است قطره قطره شبیه بارانم من امام حدیث و قرآنم از همان کودکی پریشانم بس که با گریه روضه میخوانم اشک جاری و سوز و گریه منم چون که همبازیِ رقیه منم همۀ خاطرات من درد است زندگی و حیات من درد است دفترم که دوات من درد است تا قیامت بساط من درد است آفتاب غمم غروب نداشت عمر من لحظه های خوب نداشت من خودم مشک پاره را دیدم گلویِ شیر خواره را دیدم غارتِ گاهواره را دیدم تن روی قناره را دیدم ارباً اربایِ اکبر آبم کرد زخم پهلوی او کبابم کرد *کربلایی ها کجا هستن .. * علم افتاد و عمه جان اُفتاد ناگهان دیدم آسمان اُفتاد تازیانه به جانمان اُفتاد رویِ جسم همه نشان اُفتاد قسمتم زخم خار صحرا شد رویِ عمه شبیه زهرا شد *اگه کسی ازت سوال کرد چرا انقدر گریه میکنی دلیلشُ از زبان امام صادق بگو : * میشود نیزه دید و اشک نریخت روی مقتل رسید و اشک نریخت میشود دل برید و اشک نریخت از گلو بوسه چید و اشک نریخت دیدم از تل تنی که لرزان شد وقتی افتاد نیزه باران شد من خودم قتل شاه را دیدم خیمۀ بی سپاه را دیدم عمۀ بی پناه را دیدم من خودم قتلگاه را دیدم پدرم را اسیرِ تب دیدم روزها را تمام شب دیدم گریه هایِ رباب را دیدم ناقۀ بی رکاب را دیدم کل بزم شراب را دیدم محمل بی حجاب را دیدم در دلم زخم های دشنام است قاتل من خرابۀ شام است * از همه گفت ، مگه میشه از هم بازیش امام باقر نگه ..* رویِ دست گلی سر بابا دختری مثل مادرِ بابا پایِ او بود منبر بابا سر به او گفت : دختر بابا میبرم با خودم تو را بابا چشم خود را ببند بابا
شبی میان همین روضه ها قبولم کن به حرمت غم آل عبا قبولم کن درون سینه ی من حبّ مرتضی جاریست به حق فاطمه و مرتضی قبولم کن برای اینکه به وصل تو دلربا برسم گذاشتم همه را زیر پا، قبولم کن ز لطف بی حدت آقا که کم نمی آید بیا کرم کن و این دفعه را قبولم کن گناه کرده ام آقا، ببخش، شرمنده قبول، من بدم امّا شما قبولم کن سلام منتقم کشته های دشت منا به غربت شهدای منا، قبولم کن به حق آن شهدایی که تشنه جان دادند شبیه تشنه لب کربلا، قبولم کن -- به ناله های جگر سوز حضرت باقر به روضه خوان غم نینوا قبولم کن به لحظه های پر از ماجرای کوفه و شام به رأس رفته روی نیزه ها قبولم کن عجل الله فرجه #
◾شهادت حضرت مسلم(ع) بار محبت تو بر دوش تا کشیدم از دشمنان به کوفه زخم و زبان شنیدم سرگشته‌ و پریشان کوچه به کوچه در شهر در زیر بار غربت اینگونه من خمیدم بعد از نماز مغرب هر سو که رو نمودم همراه کودکانم درهای بسته دیدم (آسایش‌دوگیتی تفسیراین‌دو‌حرف است) با عشق در مسیرت من تا خدا رسیدم آتش ز بام بر سر ریزد به عشقت آقا شور غم تو دارم چون لاله‌ای دمیدم دادم سلام آخر با لعل پاره پاره با کام تشنه آقا در راه تو شهیدم نامه نوشتم آیی... اما میا به کوفه جز هانی‌بن عروه یک یار من ندیدم با دست بسته بین بازار کوفه بودم سرباز لشکر تو رزمنده‌‌ای رشیدم در فکر زینبم من کوفی حیا ندارد فکری نما به حال زینب که ناامیدم راضی‌شوی ز دستم خوشحال و سربلندم در حشر پیش زهرا سرباز رو سپیدم #
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂 هرکس که امروز ازحسین(ع)امضانگیرد فردا برات عفو از زهرا (س) نگیرد ما هرچه داریم ازحسین است وقیامش ماه محرم را خدا از ما نگیرد اشک عزایش را به هر چشمی نبخشند داغ غمش در هر دلی ماوا نگیرد توفیق می خواهد عزاداری برایش ای وای اگر امسال هیئت پا نگیرد دلتنگ حال روضه و محتاج اشکیم زنگار دوری کاش این دلها نگیرد باید به اصل خویش برگردیم ای دل قطره چه باشد گر ره دریا نگیرد دست من و دامان پر فیض اباالفضل(ع) هیهات که دست مرا سقا نگیرد نام ابالفضل(ع) آمد و دل زیر و رو شد روضه ، زیارت ، اربعین ، بغض گلو شد شاعر:
😭😭😭😭یاحسین حسین جان ای آبروی دو عالم   حسین جان ای آبروی دو عالم     نگین سلیمان به حلقه ی خاتم خدا حافظ ای برادر زینب      به خون غلطان در برابر زینب  برادر جان بی تو در دل صحرا   شده تنها خواهرت گل زهرا  ز زخم تنت روی ریگ بیابان      به اشک دل و سوز و آه یتیمان  تنت بی سر مانده در دل صحرا  سرت هر دم روی نیزه اعدا  کند گریه خواهر تو به هر شب   شده محمل جای روضه ی زینب  تو ای سوره ی پاره در بر زینب  مزن دست و پا در برابر زینب  به شهر شام در هجوم نظر ها  کند خنده دشمنت به غم ما  زند سیلی دشمنت به رخ من  دلم خون است از جسارت دشمن  حسین جان ای آبروی دو عالم   نگین سلیمان به حلقیه خاتم  يا حسين ويا حسين ويا حسين فاطی
(واحد شلاقی) (امام حسین«ع») بندسوم (<< امام زمان عج >> ) 🖌به قلم:شاعرین تخلص (خادم الحسین ع) 🌹-----------------------بند اول دیونه های عشق تو كاری به عالم ندارن تا وقتی که تو رو دارن چیزی دیگه کم ندارن واله و شیدای توأم عاشق سقای توأم در دو جهان ارباب حسین خاك كف پای توأم شاه جوانان بهشت مهر تو با گِلم سرشت حضرت حق روز ازل بر قلب ما حسین نوشت گویم به آوای جلی در هر دیار و منزلی خاک کف پای توأم آقا حسین بن علی ((آقام حسین بن علی)) ((آقام حسین بن علی)) ---------------------------------------- به عشق اربابم حسین تاعمردارم سینه زنم تاک نفس دارم آقا نام شمارو میبرم من خادم وعبدتوأم چو صیدی در بند توأم توهیئتت ارباب حسین خادم و پا بند توأم ذکرقشنگت آقاجون همیشه وردِ زبونه خداکنه مهدی بیاد خسته شدم اززمونه مهدی بیاد جون میگیرم دردامو درمون میگیرم با دعای خیره آقام من سر و سامون میگیرم ((آقام حسین ابن علی)) ((آقام حسین ابن علی)) 🌹ـــــــــــــــــــــــ بندسوم اقا یا صاحب الزمون بیا برس به دادمون جزتوکسی رو نداریم سروری و تو مولامون بیا ببین ای اقاجون منتظرانِ راهتیم توهیئتا گریه کنه روضه های مادرتیم ولی ای نوره خدا ای توامیدِ دل ما مهدی بیا مهدی بیا یاابن الحسن یاابن الحسن 🌹ـــــــــــــــــــــــــــــــ
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام سبک شور کار دنیا رو بیین شده فکر و ذکر من نامِ حسینِ دلنشین کار دنیا رو ببین که با سر میرم حرم به عشق روز اربعین کار دنیارو ببین حاضرم که جون بدم برا یل ام بنین بایَدَم، که برا حسین باشه تموم دلبستگیمو بایَدَم، سپری کنم به پاش لحظه های بندگیمو بایَدَم، که بدم به عشق ارباب همه ی زندگیمو کل عالم جون فداشه دنیا هم نباشه، کاش روضه باشه زندگیمه لطف مولا کاشم باشم حرم همین لحظه آقا ربنا، آتنا، فی الدنیا کربلا کربلا کربلا اللهم الرزقنا فکر و ذکرمه حسین دارم هر لحظه میبینم که با اشک و شور و شین فکر و ذکرمه حسین چه صفایی داره روضه بینِ بین الحرمین فکر و ذکرمه حسین کربلا نگو، بگو قبله ی اهل عالمین دلبرم، آقاجون نگاهی کن به اشک چشمای ترَم دلبرم، بده رخصت تا بیام بازم ورودیه حرم دلبرم، خیلی دلتنگ ضریحتم به زهرا ببرم عزت دنیا، رو دارم تا که سر بروی شش گوشه میزارم کربلاته آشیونم باز محرم بطلب مهربونم ربنا، آتنا، فی الدنیا کربلا کربلا کربلا اللهم الرزقنا حضرت والامقام من کی اَم وقتی خدا داده به محضرت سلام حضرت والامقام عرش و فرش و نُه فَلَـک به کوی تو عبد و غلام حضرت والامقام بَدَم اما اومدم، بذار تا کربلا بیام یاحسین، اولین روضه خونه مجلس تو خود خداست یاحسین، مادرت هر شب جمعه کربلا صاحب عزاست یاحسین، هرشب جمعه میگن تو حرمت روضه به پاست حضرت شاه قسمتم کن یک شب جمعه بیا دعوتم کن شاه عالم، شور و حالم از تو میرسه حسین رزق سالم ربنا، آتنا، فی الدنیا کربلا کربلا کربلا اللهم الرزقنا هدیه به پیشگاه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نذر فرج حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف شعر و سبک ۲۱۶