eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
هدیه به امام حسن صلوات واحد یا زمینه یا زمزمه ی روضه ای حضرت قاسم قاسمم بلند بالا شدی تو به زیر سم مرکب قد سقا شدی تو عقاب حسن قاسم کی بال تورو چیده جای نقل بارون سنگ رو سر تو باریده قاسمم جلو چشمام رو خاک افتادی جلو چشمام تو جون می دادی عزیز جونم قاسمم چقدر زدن تیغ به تنت چیزی نمونده از بدنت عزیز دلم. از حسن هر کسی کینه ای داشت دیدم روی تنه تو تیغ یا شمشیری می ذاشت بند بند تنت قاسم دیدم که گسست از هم به زیر سم مرکب تنت می پیچید در هم قاسمم ناله ی عمو جونت اومد صدای استخونت اومد عزیز دلم قاسمم تورا اهلا من عسل زدن تورا با بقض جمل زدن عزیز دلم رضا نصابی
🔘🔘🔘🔘 ✅بنداول عموجون/ منم قاسم ابن الحسن بن حیدر عموجون/ منم مثل اکبر رشیدو دلاور عموجون/ منم زاده ی زاده ی شیر خیبر عموجون 🔘 عموجون/بده اذن میدون به من ای عموجون عمو جون بزار تا بریزم به پای تو من خون عمو جون بخون از چشام حال قلب پریشون 🔘 عموجون/ببین واسه ی تو چقدبیقرارم ببین که /برات ازباباجون حسن نامه دارم بزارتا/به زیرقدمهای توسربزارم .... بزار تا بشم فدای سرت قسم میدمت جون مادرت 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بنددوم عمو جون/تو جون دادی و جون من شد به این لب عمو جون/چه ناجور تو افتادی از روی مرکب عمو جون/ می زد بر سرو صورتش عمه زینب (س) تو خیمه/دلش بی قرار دیگه مادر تو جای نقل /دارن سنگ می ریزن به روی سر تو شکستن/ زیر سم مرکب ها چه پیکر تو 🔘 ببخشم/تورو تنها بین یه لشگر می دیدم ببخشم /زیر سم مرکب صداتو شنیدم ببخشم /عزیزم اگه پیش تو دیر رسیدم 🔘 چه اندازه شد برات پیرهنت زیرمرکبا کش اومد تنت 🔘➖➖➖➖🔘 ✅بندسوم پریدی ولی ریخت عزیزم چه بال و پر تو می بینم یه لشگر که ریختن به روی سر تو نمونده چیزی قاسمم از تن و پیکر تو 🔘 عزیزم به داد دل من تو بودی رسیدی می مردم من و وقتی داشتی که ازدور میدیدی بمیرم زیر سم مرکب چقد قد کشیدی 🔘 تن تو/شبیه عسل شد به هم دیگه چسبید تن تو/چقد روی این خاک صحرا می چرخید تن تو/زیر نعل مرکب از هم دیگه پاچید 😭 جلوی چشام شکستش تنت عزیز دلم چه بد کشتنت 💠💠7⃣8⃣6⃣💠💠 🔘➖➖➖➖➖🔘
🔘🔘🔘🔘 ☑️بنداول نوه ی حضرت زهرایی وارث هیبت مولا یی یل با هیبتی تو قاسم‌ دانش اموخته ی سقایی ... منبع هوشی و تدبیری مرد جنگاوری و شیری مثل بابات حسن توو پیکار نفس دشمن و می گیری ... توو جنگ تن به تن مثل بابات حسن نداری تو حریف حریف حریف تو موقع نبرد همه این و می گن نداری تو حریف حریف حریف قاسم ابن الحسن یا قاسم(ع) •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• ☑️بنددوم ضربه ی بی امون خوردی تو شمشیر از این و اون خوردی تو افتادی روی خاک و نیزه از پیر و از جوون خوردی تو چقدر خوردی تو پا قاسم (ع) تنت از هم شده وا قاسم(ع) افتادی زیر نعل مرکب شدی هم قد سقا قاسم(ع) دلبر مجتبی (ع) اکبر مجتبی(ع) چه لاله گون شدی شدی شدی به زیرمرکبا کش اومده تنت غرق به خون شدی شدی شدی قاسم ابن الحسن یا قاسم(ع) 💠💠8⃣7⃣6⃣💠💠 •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
تکثیر عشق 💚 👈 @azizamhosen @yaraliagham
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با غنچه های ِ دشت و دمن مو نمی زند با مُشک و زعفران و ختن ، مو نمی زند با انبیاء ِ پاک ِ سلف ، هم طراز هست با نِکهـت ِ بهـشت ِ عَـدَن ، مـو نمی زند @hosenih رُقعه به دست ، بسته و... آماده ، آمـده با غیـرت و غـرور ِ حسـن ، مو نمی زند یاقـوت ِ چشـم های ِ حُنِـینیّ ِ این پسر با خـاتـم ِ نفیـس ِ یمـن ، مو نمی زند با شیر ِ خِبره ی ِ جَمل از جامع ِ صفات وقت ِ نبـرد ، بین دو تـن ، مو نمی زند مرهب مساوی از دم ِ تیغش دو نیم شد اصـلاً بـگو دوبـاره بـزن ، مو نمی زند بو می کشید ، عطر تنش را حسین گفت او با علی ِ اکـبر ِ مـن ، مو نمی زند @hosenih هر دو شکسته سینه ، نفس می کشند... آه با مادرش به وقت ِ سخن ، مو نمی زند کندو که پاره گشته از آن می چکد عسل با زخم ِ باز کرده ِ دهن ، مو نمی زند شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پیش نگاه مضطر من دست و پا مزن در موج خون ، کبوتر من دست و پا مزن @hosenih ای قد کشیده زیر سم اسب ، داغ تو تیغی است روی حنجر من دست و پا مزن عطر مدینه می وزد از زخم های تو آیینه ی برادر من دست و پا مزن اینسان عمو مگو که کار از عمو گذشت ای بسمل برابر من دست و پا مزن خون می چکد ز پهلو و بازو و سینه ات زخمی ترین چو مادر من دست و پا مزن @hosenih دشمن دوباره دید که من گریه میکنم ای وای علی اکبر من دست و پا مزن شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بی‌زره رفت به میدان که بگوید حسن است ترسی از تیر ندارد زرهش پیرهن است... @hosenih دست‌خطی حسنی داشت که ثابت می‌کرد سیزده سال، به دنبال حسینی شدن است! جان سرِ دست گرفت و به دل میدان برد خواست با عشق بگوید که عمو، جانِ من است ناگهان از همه سو نعره کشیدند که آی... تیرها! پر بگشایید که او هم حسن است @hosenih نه فرات و نه زمین، هیچ کسی درک نکرد راز این تشنه که آمادهٔ دریا شدن است... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
محرم👇👆
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 به سبک (هیچ کی نکرد به حال من رحمی) توو خوابی یا بیهوشِ از دردی کشتیم تو از بس تلظی کردی داری با این ناز نگات قلب باباتو می سوزونی می رم برات رو می زنم هر طور شده با هر زبونی من قول دادم به مادرت باید که تو زنده بمونی 2 انگار گلوت بریده با شمشیر لباتو خون گرفته جای شیر تیر سه پر گرفت ازم زیبایی چشم ترت رو میخواست که از آغوش من ببره با خودش سرت رو حالا چه جور ببندم این زخم بزرگ حنجرت رو 3 تویی که غرق خون رو دست منی چه کار کنم که دست و پا نزنی تو بی سر و بابای تو سرگردونه وسط لشکر هیچکی ندیده تا به حال منو چنین حیرون و مضطر کجا باید برم حالا از شرم مادر تو اصغر حضرت علی اصغر (ع) زمزمه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 دست و پا میزنی انگار بغل می‌خواهی یاکه جایِ من از این تیر عسل می‌خواهی می‌شُد ای کاش به جایش که عبا اندازم بغلت گیرم و با خنده هوا اندازم لااَقَل بَر لبِ من قند بده پیشِ رُباب به لبت حالتِ لبخند بده پیشِ رُباب عمه‌ات نَشنود این را : کَمَرم درد گرفت چقَدَر دورِ گلویت پسرم درد گرفت تیر اِی کاش به سویِ پدرت می‌آمد صبر می‌کرد که دندانِ تو در می‌آمد صبر می‌کرد که یک جرعه دلِ سیر خوری صبر می‌کرد که این دفعه کَمی شیر خوری به لبت حداقل آب ندادند که هیچ به رویِ دست تو را تاب ندادند که هیچ خواستی تا بخوری آب پریدی بابا ناگهان تیر زد از خواب پریدی بابا خونِ سُرخی به رُخِ زرد گرفتی ای جان محکم انگشتِ من از درد گرفتی ای جان مادرَت بر درِ خیمه نگرانِ من و توست نَشَود فاشِ کسی آنچه میانِ من و توست همه بر خواهشِ بابا چه کنم خندیدند به همه رو زدم اما چه کنم خندیدند هِلهله زودتر از من خبرت را می‌بُرد من نبودم لبه‌ی تیر سَرَت را می‌بُرد بی تعادل شدم از زین پدَرَت می‌اُفتد وای اگر خَم کُنَمَت زود سَرت می‌اُفتد بوسه بر حلقِ تو باید که از این پس بدهم کارِ من نیست که قنداقِ تو را پَس بدهم بندِ قُنداقِ تو را سرخ ندیده بودیم پیرهن هایِ تو را تازه خریده بودیم عاقبت دادِ مرا تیر در آورد اِی وای حجمِ حلقومِ تو را حرمله پُر کرد اِی وای نَفَسِ بی رمقت کار به دستم داده حرمله نیزه‌ای انگار به دستم داده درد داری که پُر از چین شده‌ای بابا‌جان؟ با سه‌شعبه تو چه سنگین شده‌ای بابا‌جان تیر چرخی زَد و با خویش پَرت را چرخاند خواستم بوسه بگیرم که سَرَت را چرخاند به لبت حالتِ لبخند بده حِس دارد می‌روم خیمه ولی زخمِ تو خِس خِس دارد روضه‌هایِ تو مَهیب است زبان‌بسته چه‌شد استخوانِ تو ظریف است زبان بسته چه شد یِک سَرِ تیر گلویِ پسرم را سوزاند دو سرِ دیگر آن هم جگرم را سوزاند ضَربَش آنقَدر شدید است که پاشید علی تارِ صوتیِ تو را تیر تراشید علی مادرت دید به رویِ تو عبا اُفتاده استخوان‌های گلویَت به صدا اُفتاده نَفَس از حنجره‌یِ پاره کشیدن سخت است پابرهنه عقبِ بچه دویدن سخت است (حسن لطفی) حضرت علی اصغر (ع) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 شده آب آب حرم بی جواب کمی روی دستان مادر بخواب ببین مادرت از خجالت شد آب چه کردی تو با حال و روز رباب لبانت ترک خورده شرمنده ام از این چشم آزرده شرمنده ام لبت چون دل مادرت سوخته از آن بیشتر حنجرت سوخته ز هرم عطش پیکرت سوخته گل اشک چشم ترت سوخته تو با جان این خسته بازی مکن تلظی مکن دل نوازی مکن علیِ مرا خواهش شیر نیست به چشمان تو ترسِ شمشیر نیست اگر چه گریزی ز تقدیر نیست گلوی تو اندازه ی تیر نیست پدر را ز قول من ای جان بگو بپوشان سپیدیِ زیر گلو برو مرد مادر خدا یاورت الهی بلایی نیاید سرت خراشی نگیرد به بال و پرت برو بعد تو وای بر مادرت تو را می سپارم به دست پدر تویی هستی من و هست پدر ببین بی قرار توام بی قرار بمان تا بهارم بیاید،بهار ندارد تنت طاقت کارزار گلوی تو را با سه شعبه چه کار به زیر گلو مثل یک نیزه خورد رد بوسه های مرا تیر برد حسن کردی حضرت علی اصغر (ع) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 هر كجا مينگرم جسم تورا ميبينم صد علي اكبر ِ ديگر به خدا ميبينم قول دادي كه مرا مثل عصايم باشي حال بر رويِ زمين چند عصا ميبينم تا كه گفتي علي ام سنگ به سمتت آمد مثل مادر رويِ پهلوي تو پا ميبينم تو نبي بودي و اكنون به رويِ لبِ تو مانده ام جايِ رَدِ نعل چرا ميبينم!!! خواهرم آمده از خيمه كه من جان ندهم عمه ات را تو ببين بين ِ كه ها افتاده حضرت علی اکبر (ع) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 شعر مداحی به مناسبت حرکت کاروان امام حسین (ع) از مدینه به سمت مکه وقتی که می‌رفتند،دنیا گریه می‌کرد شهر مدینه مثل زهرا گریه می‌کرد وقتی که می‌رفتند پشت پای آن‌ها چشمان جبرائیل حتی گریه می‌کرد پائین پای ناقه مریم گریه می‌کرد دور سر گهواره عیسی گریه می‌کرد وقتی که می‌رفتند،دنیا گریه می‌کرد شهر مدینه مثل زهرا گریه می‌کرد وقتی که می‌رفتند پشت پای آن‌ها چشمان جبرائیل حتی گریه می‌کرد پائین پای ناقه مریم گریه می‌کرد دور سر گهواره عیسی گریه می‌کرد این است آن داغ عظیمی که برایش حتی میان تشت،یحیی گریه می‌کرد این است زینب بانویی که زیر پایش زانوی لرزه دار سقّا گریه می‌کرد بوسید اکبر دستهای مادرش را در زیر چـادر،‌امّ لیلا گریه می‌کرد بر روی دامن مادری در گوش طفلش آهسته تا می‌گفت لالا گریه می‌کرد یک کاروان گریه شد وقتی رقیه با گـفتن بابا،بابا گـریه می‌کـرد در زیر پای محمل مستوره عشق منزل به منزل ریگ صحرا گریه می‌کرد وقتی که می‌رفتند عالم سینه می‌زد وقتی که می‌رفتند دنیا گریه می‌کرد علی اکبر لطیفیان امام حسین (ع) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 عمو جونم ببین مست خیرالعمل شدم (مثل شیر جمل شدم) به مجتبی بدل شدم عمو جونم ببین (که تو فکر شهادتم) فقط همینه حاجتم نگو که کم سعادتم وای(علی اکبر رفت،قاسمت مونده غم غربت رو،از چشات خونده) من بی معطلی،با ذکر یا علی (میرم تا جون بدم،برا ولی) جانم عمو حسین۳ **** نوه ی حیدرم (حامی خیمه های تو سرباز با وفای تو جون میدم زیر پای تو) (جوونی مو میدم اینجا واست عمو جونم بی تو زنده نمیمونم دردو بلاهات به جونم (وای،نمیزارم تا،بمونی تنها پای عشق تو،میکنم غوغا) (ای امید من،ای پناه من) (مقتلم میشه،حجله گاه من) (میرم که جون بدم،اینجا برابرت غصه نخور عمو،فدا سرت) جانم عمو حسین۳ **** عمو جونم بیا برس به داد قاسمت که دشمن شاده قاسمت (تو خون افتاده قاسمت) عمو جونم بیا می خوام باشی کنار من (ای صبر و ای قرار من خزون شده بهار من) (وای،دیگه از دنیا،نا امیدم من) به زیر نعلا،قد کشیدم من (خون شده جاری،از سر و ابروم شبیه مادر،زخمیه پهلوم) (من زیر نعل اسب،دارم نوا عمو با خاک یکی شدم،بیا عمو) جانم عمو حسین۳ **** شاعر : میلاد قبایی قاسم ابن الحسن (ع) زمینه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 پسر من پسر من – قمر من قمر من جگر من رو سوزوندی – جگر من جگر من در خسوفی ماه دلجوی حرم – دیده بگشا گل خوشبوی حرم بس که پاشیده شده پیکر تو – با عبا می برمت سوی حرم وای علی علی علی – وای علی علی علی *** تو مگر از من چه دیدی – چرا از من دل بریدی مردم از خجلت چو دیدم – بر زمین پا می کشیدی جانی ای شبه پیمبر نداری – جای سالمی به پیکر نداری کو سرت تا که به دامن بگیرم – پسرم گمون کنم سر نداری وای علی علی علی – وای علی علی علی شاعر : سید محسن حسینی حضرت علی اکبر (ع) زمزمه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 ای مادران عالم من حضرت ربابم از تشنگی طفلم خسته دل و کبابم ای مادران عالم طفلم توان ندارد ازتشنگی چه گوید وقتی زبان ندارد ای مادران عالم ،مادر دعا نماید شاید که ساقی ما سوی حرم بیاید ای مادران عالم چه کس خبر ندارد طفلی که تشنه باشد خوابی دگر ندارد ای مادران عالم جز چشم تر ندارم شیری برای طفلم آخر دگر ندارم ای مادران عالم من مادری غمینم باید به سوک طفل ششماهه ام نشینم ای مادران عالم حالم شده دگرگون دهان کودک من با تیر شد پر از خون ای مادران عالم جز چشم من که دیده قنداقه ای پر از خون یک طفل سربریده الهی هیچ مادر داغی چنین نبیند یک ماتم چنینی روی زمین نبیند زین ماتم نفس گیر گر ماتمی بگیرد دیگر تعجبی نیست مادر اگر بمیرد ای مادران بگویید بنویس ای «وفایی» رباب شد شهیده ،رباب شد فدایی حاج سید هاشم وفایی حضرت علی اصغر (ع) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 ای ماه من که ماهی در خون شناوری  در موج خون، چقدر شبیه پیمبری  با جسم چاک چاک تو شد امر، مشتبه  تو قاسمی، عزیز دلم، یا که اکبری؟  اینقدر پیش چشم عمو دست و پا مزن  جان می دهی و جان من از دست، می بری من بر توام به جای پدر، تو برای من  جای علی اکبر و جای برادری  مشکل گشای من شده بازوی کوچکت  انگار می کنم که تو عباس دیگری  عمو شود فدات که طاقت نداشتی  بر غربت عمو بنشینی و بنگری  شرح غم من و تو، همین مصرع است و بس  من باغبان پیرم و تو یاس پرپری  امروز، روز غربت آل پیمبر است  نبْوَد روا، مرا بگذاری و بگذری  خواهی بپایْخیزی، از این دست و پا زدن  گویی هنوز، بر من مظلومه یاوری  میثم از این شرارۀ جانْسوز و سوزِ دل  مرهون عفو و رحمتِ ما، روز محشری غلامرضا سازگار قاسم ابن الحسن (ع) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 شوريدگيت داده به دل اختيار را با زلف دوست بسته قرارومدار را آيينه ي تمام نماي يل جمل ازاين سپاه فتنه درآور دمار را ابروكشيده ! حُكم نيام است اين نقاب بايد مهاركرد كمي ذوالفقار را ازانعكاس نام «حسن» كوفه دلخوراست فرياد كن دوباره شكوه تبار را « إن تنكرون» تولجشان را درآورد آري،به رخ بكش نسب واعتبار را مثل علی چه قدر تو شمشیر می زنی ! دنبال كن سواربه فكر فرار را برخيزجان فاطمه، دلگيرترنكن! تصويربي سپاهي اين شهريار را ازنيزه اي كه خورده به پهلوت واضح است زرگرتلاش كرده بسنجد عيار را با يك غرور له شده ؛مانده ست باغبان آخرچگونه جمع كند اين انار را شاعر : وحید قاسمی قاسم ابن الحسن (ع) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴نوحه عبدالله ابن الحسن علیه السلام🏴 🎶سبک عجب رسمیه..... دیگه به ماندن طاقت ندارم آوای غربت برده قرارم همچو پرستو درخیمه غم از بهر پرواز میل تو دارم گشته عموجان جسمم پراز تیر از مجتبی چون یک یادگارم🌴 خورشید من چون افتاده برخاک سرگشته روزم شد شام تارم دارم هوای وصل جمالت افتم به پای تو ای نگارم گشته عموجان جسمم پر از تیر از مجتبی چون یک یادگارم🌴 ای باغبان در خون نشسته من غنچه ی تو برشاخسارم چا مانده یک گل از لاله زارت با لطف دلبر آید بهارم من چون کبوتر دیگر زنم پر تاکه رسم بر دیدار یارم دستم زدست عمه کشیدم🌴 گشته عموجان جسمم پراز تیر از مجتبی چون من یادگارم🌴
عمه محکم گرفته دستش را داشت اما یتیم‌تر می‌شد لحظه لحظه عمو در آن گودال حال و روزش وخیم‌تر می‌شد باورش هم نمی‌شد او باید بنشیند فقط نگاه کند بزند داد... بعدِ هر تیری "ای خدا کاش اشتباه کند" کار او نیست بی عمو ماندن داغ‌ها را الی‌الابد بکشد تا ببیند چه می‌شود باید به نوکِ پایِ خویش قد بکشد ازدحامی میانِ گرد و غبار از حرامی و سنگ و شمشیر است نوک سرنیزه‌های بی احساس با تنی زخم خورده درگیر است تشنه بود و زِ گونه‌ها خونش روی لب‌های آتشین می‌ریخت یک نفر آب می‌خورد پیشش یک نفر آب بر زمین می‌ریخت خواست تا خویش را به سینه کشد تا که شاید رسد به اطفالش یک نفر نیزه‌ای به کتفش کرد رفت و او را کشید دنبالش از همانجا به سنگ اندازان "داد می‌زد تو رو خدا نزنید" وای بر من مگر سر آورید اینقدر تیغ بی هوا نزنید هرچه گلبرگ بر زمین می‌ریخت پخش هر گوشه بوی گُل می‌شد کم‌کم احساس کرد انگاری دست بی جان عمه شُل می‌شد دستِ خود را کشید از آنجا یک نَفَس می‌دوید در گودال از میانِ حرامیان رد شد شمر با او رسید در گودال باز هم پای حرمله وا شد پیچ می‌خورد حنجری ای داد پیش چشم حسن عمو می‌دید بازویش در مقابلش اُفتاد دو گلو را سه‌شعبه با هم دوخت نیزه‌ها هم که از دو سو  رفتند اسبها کارِ خویش را کردند دو بدن بینِ هم فرو رفتند چند ساعت میانِ آن گودال به گمانم قمار می‌کردند فقط عبدلله است شاهد که چند ساعت چکار می‌کردند ... شاعر: @babollharam
چیزی نمانده از بدن او حیا کنید دست مرا به جای سر او جدا کنید خواهر تمام دار و ندارش برادر است تا جان نداده عمه ، عمو را رها کنید من مثل مجتبی و عمو مثل فاطمه گودال هم مدینه شده ، کوچه وا کنید ارزش نداشت آن قَدَر این چند روز عمر تا که به زور، نیزه در این جسم جا کنید ای پیرمردهای کوفه ، مبادا که بعد من بی حرمتی به پیکر او با عصا کنید باید که این جهاد علی اصغری شود پس زود ِ زود حرمله را هم صدا کنید تا عمه را غریب تر از این ندیده ام جان مرا ازین قفس تن رها کنید خیلی برای عمه دلم شور می زند ای وای اگر که حمله به ناموس ما کنید... شاعر: @babollharam