eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
این اسارته داداش یا قتلگاه نیمی از قافله جون داده تو راه ای پناه عالمین نگاهی کن بی پناهیم بی پناهیم بی پناه بعد از اون رنجی که تو راه کشیدیم بعد از اون همه جسارت که دیدیم حالا باید همه آماده بشیم دم دروازه ساعات رسیدیم @hosenih دستامون بسته شده کنار هم یه طرف طناب به بازوی منه یه طرف به گردنه زین العباد سر سلسله به دست دشمنه پریشون وارد شهر شام شدیم از رو نیزه احوال ما رو ببین تازیونه می زنن که راه بریم راه بریم بچه ها میخورن زمین دستی که برای ما حجاب میشد حالا بسته است تو بگو چی کار کنیم میون نامحرما گیر افتادیم کاش می شد از این قفس فرار کنیم باورم نمیشه نامسلمونا مارو خارجی داداش صدا کنن اگه میتونی یه کم قرآن بخون تا مارو کمتر اینا نگا کنن اینا سنگم میزنن ولی داداش میسوزه دلم برای بچه هات تا میشد پناهشون شدم ولی حالا هی با گریه میزنن صدات @hosenih خیلی سخته گذر از این مرحله کاش فقط سنگ میزدن به قافله بارون آتیش و ما چی کار کنیم دستامون بسته شده با سلسله بعد از اون کوچه های آتیش و سنگ که تن ما پره از کبودیه سخت ترین مسیر ما تو این دیار رد شدن از کوچه یهودیه شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دور محمل چه شلوغ است مکافات شده قافله وارد دروازه ساعات شده سنگ در دست رسیدند و خوش آمد گفتند بین هر کوچه ای از آل علی بد گفتند @hosenih وسط اینهمه خنده شرر آهم هست دور من هرکس و ناکس که نمیخواهم هست این جماعت که همه راهزن و دزد رهند زشت باشد که تو باشی و مرا هل بدهند سوره ناس بخوانید که شر کم بشود چشم ها خیره نماند سرشان خم بشود ای حسین از تو چه پنهان به خودم لرزیدم معجرم را به سر یک زن شامی دیدم اول ماه صفر بدسفری بود حسین ساربان من عجب بدنظری بود حسین از سر نیزه ببین رد کبودی هارا لال کن جان ابالفضل یهودی هارا مشکلی کاش ز هجران تو حل میکردم سرت از نیزه می افتاد بغل میکردم طعنه و زخم زبان مرحله به مرحله بود بی ادب تر ز همه دوروبرم حرمله بود @hosenih نصف روز است که اینجا سرپاییم حسین دوست داری که بگوییم کجاییم حسین وسط اینهمه روضه فقط این غم کم‌ بود آخرین منزل ما مجلس نامحرم بود شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5863101349448647342.mp3
541.1K
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 # تو دعای خیر زهرا به منی همه جا گفتم و میگم علنی بنویسید روی قبر و کفنم حسنی ام حسنی ام حسنی گدا یعنی من/عطا یعنی تو پر از دردم من/دوا یعنی تو سایه ات مستدام آقا رو سرم دستم رو بگیر ای شاه کرم سلطان کرم تو امامِ کشته ی بی کفنی به خدا قسم که تو عشق منی به خدا تو محشرم داد می زنم حسنی ام حسنی ام حسنی مریض یعنی من/طبیب یعنی تو برام بهترین/حبیب یعنی تو سایه ات مستدام عشق مادرم میدونی خودت خیلی نوکرم سلطان کرم تو تموم دین و دنیای منی دست رد به سینه مون نمی زنی تا نفس دارم همش جار می زنم حسنی ام حسنی ام حسنی غریب یعنی تو/کریم یعنی تو قسم به اسم/قدیم یعنی تو سایه ات مستدام سلطان کرم می سازیم یه روز واست یک حرم سلطان کرم وحید محمدی امام حسن (ع) شور
⚜زمینه ی جدید شهادت حضرت رقیه س: بند اول: کاش با من بودی باباجون دخترت رفته از جون جات خالی بود بیابون بابایی گوشوارمو بی حیایی زد و برد عمه به جای من اینجا کتک خورد هی با لگد حرمله ما رو آزرد حالا ببین بعد تو مو سپیدم رفته عمو رفته من هم امیدم تو شام و کوفه چیا که شنیدم من الذی أیتمنی بگو که بابای منی بند دوم: از پیشم رفتی دق کردم سیلی خوردم تو هر دم از ترسه رنگ زردم بابایی بابا ببین صورتم رو کبوده این جای مُشتِ سنانِ حسوده غصه نخور دندونام شیری بوده توو این خرابه دیگه جای من نیست یک جای سالم توی پای من نیست روز خوشی توی دنیای من نیست من الذی أیتمنی بگو که بابای منی بند سوم: تو مثل من لبهات خونه انگاری بوی نونه اومده تو ویرونه بابایی من که نمی پرسم انگشترت کو با سر رسیدی بابا پیکرت کو از من نپرسی که موی سرت کو حالا شدم مثل زهرا می بینی خورده به پهلوم لگد ها می بینی پشت من و که شده تا می بینی من الذی أیتمنی بگو که بابای من
بردار چوب خیزران از لب و دندانم قاری قرآنم آید صدای ناله زهرا حسین جانم قاری قرآنم بوسیده لبهای مرا لبهای پیغمبر رهرا و هم حیدر با چوب خود دیگر مکن تو بوسه بارانم قاری قرآنم با دست تو دست سکینه می رود بالا چوب و لب بابا آتش مزن بر سینه طفل پریشانم قاری قرآنم اهل مرا آورده ای با بازوی بسته محزون و دل خسته تو خنده بر لب داری و من دیده گریانم قاری قرآنم دست از سرم بردار در مقابل زینب وای از دل زینب گیرم نباشم سبط پیغمبر مسلمانم قاری قرآنم روی محاسنم مکن خون لبم جاری کن آبرو داری امشب در آن ویرانه بر رقیه مهمانم قاری قرآنم
از بام، سمت آل عبا سنگ می زنند با هلهله و شور و نوا سنگ می زنند رأس حسین،کرب وبلا سنگ خورده است بر جای زخم ِ سنگ چرا سنگ می زنند جاری شده ست اشک اباالفضل روی نی وقتی به سمت عمه ی ما سنگ می زنند وقتی امید هر دو جهان ِ خلایقیم دیگر چرا به قصد رجا سنگ می زنند درمان درد لاعلاج یک نگاه ماست اینان چرا به قصد شفا سنگ می زنند دل هایشان به کینه ی خیبر گرفته خو با ناسزا به اهل کسا سنگ می زنند بغض علی سبب شده بیشتر از همه این سه علیّ ِ قافله را سنگ می زنند ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف کی می رسد زمان غمت انتها شود شیعه ز درد غیبت رویت رها شود بنگر میان قلب مُحِبّین ِ آل تو هر جمعه از فراق تو برپا عزا شود بر درد دوری تو طبیبی نخواستیم این درد ِلاعلاج به دیدن دوا شود کی می شودکه کوری آل سعود ِپست بر تو نماز جمعه ی ما اقتدا شود آباد کی کنی تو بقیع و به امر تو صحنی برای مادرت اول بنا شود از خاک در بیاوری آن دو پلید را پرونده ی جنایت آن کوچه وا شود آتش زنی جنازه ی آن دونفر که این تسکین آه و ناله ی (مهدی بیا) شود آقا بیا بگو به چه جرمی کنار آب رأس امام تشنه ای از تن جدا شود کهنه لباس او برود غارت و تنش در زیر نعل تازه ی دشمن رها شود ناموس او رود به اسیری و رأس او تا شام همدم سر سرنیزه ها شود آقا ببین که جدّ تو مهمان شام شد دردی که بدتر از غم کرب وبلا شود وای از دمی که عمه ی قامت کمان تو با اشک و ناله وارد شام بلا شود با رقص و تار و هلهله آیند در رهش بر مرگ خود ز شدت غُصّه رضا شود وای از گذر ز کوی یهودیّ شهر شام رأس همه شکسته ی سنگ جفا شود (بزم شراب وچوب یزید و لب حسین) قدّش به زیر بار غم و درد تا شود اذنی بده که نوکر تو روز اربعین پای پیاده راهی کرب وبلا شود ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دلم گرفته پدرجان بیا دگر مهدی(آقا) ببین شکستن ِ دل ها شده هنر مهدی پُر است مدّعی و معرفت شده نایاب شده دعای همین قوم بی اثر مهدی به ظاهر از تو بخوانند و باطناً یک عمر زدند بر دل هر نوکرت شرر مهدی تو را چگونه بخواهد دلی که جای تو شده ست طالب یک مشت سیم و زر مهدی چقدر طعنه شنیدیم از همین مردم شدیم در وسط کینه بی سپر مهدی بیا و عزّت ما باش بین این مردم شب فراق رخت را نما سحر مهدی بیا دگر که شوی با جمال زهراییت در آسمان دل شیعیان قمر مهدی غروب جمعه ی بی تو چقدر دلگیر است گذشت جمعه و از تو نشد خبر مهدی نیامدی که شوی مرهم دل زینب که شد ز داغ، روی داغ خون جگر مهدی بیا و باش تو در کوچه های شهر شام امان عمّه ز خاکستر ِ گذر مهدی بیا سری به خرابه بزن که یک دختر کنار رأس پدر گشته محتضر مهدی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
وارد شام بلا شد دختر خیرالنّساء/ یا اباصالح بیا بین رقص و هلهله ها مانده ناموس خدا/ یا اباصالح بیا 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 زینب کبراست بین ازدحام شامیان/ العجل صاحب زمان شامیان مست می رقصند دور کاروان/ العجل صاحب زمان 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 مجلس باده کجا و عمه ی صاحب زمان/ العجل صاحب زمان لعل قاری پاره شد با ضرب چوب خیزران/ العجل صاحب زمان ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
غریب عالم داری می بینی مضطره توی کوچه ها عمّه ی سادات تو رو میخونه با دست بسته میون ازدحام دروازه ی ساعات دارن دورش می رقصند به ناله هاش می خندند روبه روش تو هر کوچه مردم حنا می بندند یک طرفه شمر پست یک طرفه زجر مست سر ِ راهشون هر جا باده ی مجّانی هست العجل یامنتقم.... 🌸🌸🌸🌸🌸 غریب عالم داری می بینی فاطمه ها رو می برند میون بازار سر تموم ِ گلا شکسته از وقتی که رفته رو نی سرعلمدار چقد شنیدند دشنام از یهودی های شام ریختند سنگ و خاکستر رو سرشون از رو بام با سنگ چندین جلّاد سرها از نیزه افتاد آتیش و دود بلنده از عمّامه ی سجاد العجل یامنتقم.... 🌸🌸🌸🌸🌸 غریب عالم داری می بینی دختر مرتضی' توی بزم شرابه تو صدر ِمجلس حرمله ی پست خنده ی تلخش آتیش ِ دل ربابه داره یزید ِ ملعون میزنه با خیزرون جوری که خون میچکه از لابه لای دندون بین خنده ی اعداء جلوی چشم زهرا پاره میشه واویلا بوسه گاه مصطفی' العجل یامنتقم.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
دلتنگ پروانه ایم..، از شمع، استدعای ما شاهد غم پروریم، اندوه جان‌فرسای ما شاهد از هرچه غیر عشق تو بیزارِ بیزاریم بی اعتنا بودن به این دنیای ما شاهد @hosenih شیرین‌ترین ذکر است ذکر یا حسینِ ما... دیگ بزرگِ نذریِ حلوای ما شاهد هرکس که با هُرم غمت جوشید..، قیمت یافت بازار‌ْگرمیِ بساط چای ما شاهد ارباب! ما در روضه حرصِ نوکری داریم هنگام نصب پرچم‌ات دعوای ما شاهد اشک میان هیئتت سَرفصلِ لبخندست این بَهجَت بعد تباکی های ما شاهد حُبِّ تو را با چه مشقت در دل ما کاشت نان حلال سفره ی بابای ما شاهد ما از طفولیت به دنبال غمت بودیم پشت سرِ هر دسته ردِّ پای ما شاهد رخت‌ِ عزای‌ سینه‌زن را مادرت داده نخ‌‌های چادر‌مشکیِ زهرای ما شاهد دلتنگ مشّایه..،نجف تا کربلا هستیم فریادهای مانده در صحرای ما شاهد اوج توان نوکرانت با ابالفضل است دوش علم‌کش‌های تاسوعای ما شاهد @hosenih ▪️ ▪️ آن قدّ و بالا را خجالت آبِ آبش کرد اندازه‌ ی قبر یلِ رعنای ما شاهد بعد از عمو خواباندنِ اطفالمان، روضه است لالا علی لالا علی لالای ما شاهد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
. ما هر چه بود پای محرم گذاشتیم در چَشم ها دو چِشمه ی زمزم گذاشتیم قطعاً دعای فاطمه پشت و پناه ماست وقتی دم حسینیه پرچم گذاشتیم ما ارث گریه از پدر خویش برده ایم پا جای پای حضرت آدم گذاشتیم این اشک ها برای تو باشد ، حسین جان شاید به روی زخم تو مرهم گذاشتیم تفسیر روضه هاست ، حروف مقطعه جان را میان سوره ی مریم گذاشتیم خیلی حسین زحمت مارا کشیده ای خیلی برای روضه ی تو کم گذاشتیم  یک عمر دم حسن شده و بازدم حسین این عشق را به سینه دمادم گذاشتیم یک اربعین زیارت مارا ردیف کن ما هر چه بود پای محرم گذاشتیم احمد ایرانی نسب✍ . @babollharam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. تو که از داغ حسین غرق عزایی مهدی آخرِ ماه محرم تو کجایی مهدی ؟ * جان فدای تو و آن ناله و اشک و آهت همگی منتظر دیدن روی ماهت گرچه دوریم ز تو، بر تو همه مهمانیم همه گریان تو وُ سوزِ غم هجرانیم از غم هجر تو ای یوسفِ جان، دل خونیم تا صف روز جزا ما به شما مدیونیم بردن نام تو بر درد همه تسکین است کار ما از تو گل فاطمیون تمکین است برهمه از کرمت لطف وعنایت داری نظر لطف، تو بر خیل گدایت داری بسوی خسته دلان کعبه ی مقصود بیا آخرین منجی دین، مهدی موعود بیا شیعه تنها شده ، ای یوسف زهرا برگرد سوی ما منتظران ، کعبه ی دلها برگرد از غم هجر تو بی صبر و شکیبم مولا من سراپا همه درد و تو طبیبم مولا باز من آمده‌ام دست تهی بر تو پناه تا کنی از کرم ولطف بر این عبد نگاه به حق غنچه ی پرپر زگلستان رباب به من زار بده از کرم و لطف جواب .@babollharam
به هر کسی ندهند این جنون که در سر ماست "حسین" در همه عالم یگانه دلبر ماست غلام زاده ی این خانوده ایم همه "گدای خانه ی عباس" نام دیگر ماست برادری به نسب نیست _در مسیر جنون کسی که دم زده از کربلا برادر ماست خدا کند دم آخر حسین سر برسد سلام بر لب عطشان سلام آخر ماست شفاعت تو که جای خودش_یقین دارم که گاه پیر غلامت شفیع محشر ماست 🔸شاعر: https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
این اسارته داداش یا قتلگاه نیمی از قافله جون داده تو راه ای پناه عالمین نگاهی کن بی پناهیم بی پناهیم بی پناه بعد از اون رنجی که تو راه کشیدیم بعد از اون همه جسارت که دیدیم حالا باید همه آماده بشیم دم دروازه ساعات رسیدیم دستامون بسته شده کنار هم یه طرف طناب به بازوی منه یه طرف به گردنه زین العباد سر سلسله به دست دشمنه پریشون وارد شهر شام شدیم از رو نیزه احوال ما رو ببین تازیونه می زنن که راه بریم راه بریم بچه ها میخورن زمین دستی که برای ما حجاب میشد حالا بسته است تو بگو چی کار کنیم میون نامحرما گیر افتادیم کاش می شد از این قفس فرار کنیم باورم نمیشه نامسلمونا مارو خارجی داداش صدا کنن اگه میتونی یه کم قرآن بخون تا مارو کمتر اینا نگا کنن اینا سنگم میزنن ولی داداش میسوزه دلم برای بچه هات تا میشد پناهشون شدم ولی حالا هی با گریه میزنن صدات خیلی سخته گذر از این مرحله کاش فقط سنگ میزدن به قافله بارون آتیش و ما چی کار کنیم دستامون بسته شده با سلسله بعد از اون کوچه های آتیش و سنگ که تن ما پره از کبودیه سخت ترین مسیر ما تو این دیار رد شدن از کوچه یهودیه 🔸شاعر: ___ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
حسرت دوباره کارِ روزای پیشِ روم شد آقای من چقد زود محرمت تموم شد دستای مادر تو بود که رو دوشم علم گذاشت نوکرتو ببخش آقا اگه براتو کم گذاشت باید که با تو درد ما دواشه بیچاره اونکه از درت جداشه الهی این محرمی که گذشت محرم آخر من نباشه ای جانم حسین... رو سر کل عالم سایه ی سروریته روزای خوب عمرم روزای نوکریته براتو گریه میکنم تا عشقمو نشون بدم عاقبتم به خیر میشه اگه تو روضه جون بدم تموم آبرومو از تو دارم سرم رو زیر پای تو میزارم تا که بیفتم روی پات بمیرم لحظه ی جون دادن بیا کنارم ای جانم حسین ... بال فرشته فرشِ صحن و سرات حسین جان قطعه ای از بهشته کرببلات حسین جان الهی تا نفس دارم به زیر این علم باشم بنویس اسممو آقا که اربعین حرم باشم فدای تو بشه الهی جونم کرببلاتو باز بده نشونم از زائرای اربعینت امسال آقا خدا کنه که جا نمونم ای جانم حسین...
ی تا هست کربلا دل ما بی پناه نیست عمري که خرج سینه زنی شد تباه نیست @hosenih مستیِ ما اگر که گناه است، غم مخور در شهر عشق، هیچ دلی بی گناه نیست پایِ رفاقتِ منِ بیچاره مانده است یعنی حسین چون دگران نیمه راه نیست ميعاد گاه‌ِ هر چه فرشته ست کربلا افسوس جا برایِ منِ روسیاه نیست امسال نیز کرب و بلا سهم ما نبود.. با این حساب روی لبم غير آه نیست ** با سنگ می زنند تو را خیلِ کوفیان این سرو ایستاده مگر پادشاه نیست؟ @hosenih شمر و سنان و حرمله از راه آمدند برخیز! جای خواهر تو قتلگاه نیست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
❣﷽❣ 🌹 @roze_daftari من گدایم من گدایم یا حسن من گدای بی نوایم یا حسن تو گُل زهرایی و من خار تو عشق تو داده بهایم یا حسن ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ هر چه دارم از تو دارم یا حسن هر چه خواهم از تو خواهم یا حسن گر نبودم کنیز خوبی تو را باز امید شفاعت از تو دارم یا حسن ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ ای مسیحای مسیحا پرور عالم حسن ای به دستت رشته عشق بنی آدم حسن گر که بی نام و نشانم یا امام مجتبی خاک بوس آستانم یا امام مجتبی ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ غربت آن نیست که سر بر سر نی ره کند با سپه دشمن طی غربت آن است که، فردی مظلوم شود از کینه یارش مسموم غربت آن است که بعد از کشتن بارش تیر ببارد به بدن تیر بارید ز بس بر بدنت بدنت گشت یکی با کفنت سینه‌ها از الم، فروخته شد تن و تابوت بهم دوخته شد ای بیاد تو دل هستی، خون وی حساب غمت از حد بیرون قلب احمد که برایت خون بود به همه مردم عالم فرمود: روز محشر که همه گریانند اشک ریزان حسن خندانند ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ غمِ مادر نمك پاشِ دلم شد جگر در طشت خونين حاصلم شد خدايا بعد عمري اشك و ماتم سراخر زهرِ يارم قاتلم شد ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ یا حسن ع ناقابلم اما گرفتار توأم یا حسن ع دستم تهی اما خریدار توأم بر سر بازار حُسنت نقد جان آورده ام نیست قابل لیک هر چه بود آن آورده ام ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ يا حسن دست منو دامان تو ياحسن درد من و درمان تو من چه گويم از يم احسان تو من به دل دارم همه ايمان تو ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ تو کریم اهل بیتی من گدای اهل بیت دست خالی رد مسازم ای صفای اهل بیت خوب میدانم که میدانی چه هستم یا حسن ذره ام، هیچم ولی دل بر تو بستم یا حسن ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ حسن قبری ملال انگیز دارد حسن صبری شهادت خیز دارد سلام ما به قبر بی چراغش قلوب شیعیان سوزد ز داغش ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ تو را زهرا به دامان پروریده رسول الله اوصاف تو خوانده تو زهرا و علی را نور عینی امید زینب و عشق حسینی ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ حسینم را بگو آید کنارم لحظه ای از غم که گویم درد دل با یادگار مادرم امشب بیا آخر دم آخر مرا دیگر حلالم کن که مهمانم به جنت نزد جد اطهرم امشب ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ جگر صبر کباب بود از صبر حسن گریه ممنوع بود بر سر قبر حسن نه فقط شعلهٔ داغش زده آتش به دلم قبر بی شمع و چراغش زده آتش به دلم ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ مدتی هست که جان رفته برون از بدنم تحت درمان شفاخانه ی بیت الحسنم من به تنهایی از این باده نخواهم نوشید همه ی اهل جهان را حسنی خواهم کرد ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ غارت زده منم که کنارت نشسته ام غارت زده منم که ز داغت شکسته ام غارت زده منم که تو را خاک می کنم تابوت را ز خون تنت پاک می کنم ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ دارد دلم سوز و محن با نغمه مرغ چمن دم یا حسین باشد اگر در بازدم گویم حسن 💔جانم حسن جانم حسن... دو چشم دارم هر یکی از دیگری سیلاب تر چشمی برای بی حرم چشمی برای بی کفن 💔جانم حسن جانم حسن🖤 ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ ای اهل مدینه فتنه بنیان مکنید بر آل علی این همه عصیان مکنید گر لاله نریزید به تابوت حسن شرمی ز رسول، تیر باران نکنید ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ بر درد دل خلق کریم است حسن هر چند ز درد غم نصیب است حسن مهدی بکنار قبر او میگرید تا خلق نگویند غریب است حسن ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ ذکرِ اسمت می‌شود مشکل گشای دردها گفتنِ یک یاحَسن ...صد چاره‌سازی می‌کند دردم حسن ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ پرچم یا حسنم روز قیامت بالاست علتش غربت و آن نام غریبانهٔ توست ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ هر کس که کند گریه به مظلومی او هرگز نشود کور به روز محشر ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ حسن زیباترین اسم دو دنیاست کرامت از سراپایش هویداست اگرچه عالمی هست ریزه خوارش ولی مظلومترین فرزند زهراست ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ مستان ولائیم و به خود مینازیم سر رابه ره عشق حسن میبازیم یک بار دگر به کوری آل صعود قبر پسر فاطمه را میسازیم @roze_daftari ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ امشب به لبم ذکر حسن جان دارم در کنج دلم کلبه ی احزان دارم از روضه ی « لا یوم کیومِ » آقا تا آخر عمر آه سوزان دارم ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ ای جان جهانیان فدایت هستی همه سائل و گدایت ای تکیه گه گناه کاران دیوار بقیع با صفایت گریان نبود به روز محشر چشمی که بگرید از برایت ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ از غربت تو اشک دمادم داریم دائم به لب پنجره شبنم داریم این درد دل ماست ، خودت می دانی در خاک مدینه یک حرم کم داریم ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ عوض لاله و گل بر بدنت چوبهٔ تیر نشسته به تَنَت پیش چشمان حسین و عباس خون بریزد ز حجاب کقنت ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ حسنی هستم و از حشر چه باكی دارم كه سر و كار غلامان حسن با زهراست ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ شد تیر باران پیکرش مقابل برادرش قاسم خونین جگرش ناله زند بر پدرش ⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️ 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
میبرندم بر سر بازار چشمت را ببند نور چشم حیدر کرار چشمت را ببند کربلا تا شام می گفتم که چشمت را نبند یا اخا اما به شام تار چشمت را ببند شد نقاب صورت من آستین پاره ام بی تو شد کار حرم دشوار چشمت را ببند پایکوبی و کف و دشنام و سوت و هلهله من کجا و این همه آزار چشمت را ببند تاب سیلی خوردن دختر نداری روی نی دخترت را دست من بسپار چشمت را ببند کاری از دست سر ببریده می آید مگر تو فقط یک کار کن یک کار چشمت را ببند من که می‌دانم تو از زینب خجالت می‌کشی در میان این همه انظار چشمت را ببند چشم عباس تو را بستند با تیر جفا تا نخورده سنگ این کفار چشمت را ببند کوچه ها را یک به یک گشتم به همراه سرت می‌روم در مجلس اغیار چشمت را ببند من کجا و این همه نامحرمان بی حیا من کجا و این همه خمار چشمت را ببند رفت انگشت اشاره سمت دخترهای تو ای برادر می‌کنم اصرار چشمت را ببند خیزران تا رفت بالا قلب من آتش گرفت تو بگو با خواهرت اینبار چشمت را ببند *مرحوم ذهنی در کتاب مدینه تا مدینه: حضرت زینب فرمودند بین کوفه تا شام سر برادرم بر نیزه چشمش باز بود و به اطفال و اهل و عیالش نگاه میکرد اما در شهر شام نگاه به سر برادرم کردم دیدم چشمهای مبارکش بسته شده یعنی دیگر طاقت ندارم این همه رقاص و شراب خوار دور اهلبیتم ببینم عبدالحسین میرزایی @rozeh_1
پشت دروازه عجب غوغا شده کاری بکن ای برادر خواهرت تنها شده کاری بکن گفتم از اینجا نبر مارا ولی لج کرد و برد روی خیلی ها برویم‌ وا شده کاری بکن خم شدم بردارم این سر را مرا محکم زدند قامتم زیر لگدها تا شده کاری بکن دختری را که سر بازار گم کردم حسین در کنار نیزه ات پیدا شده کاری بکن کوچه گردی با لباس پاره خیلی مشکل است دیدنم سرگرمی زنها شده کاری بکن سنگ آن بدکاره از ایوان سر من را شکست خون این سر غصه سقا شده کاری بکن با‌ کنیزم سمت بازار کنیزان میروم فضه میفهمد چه ها بر ما شده کاری‌ بکن من سر یک روسری صدبار سیلی خورده ام تازه میفهمم چه بر زهرا شده کاری بکن دور زنها یک تماشاخانه راه انداختند میهمانی ذوی القربا شده کاری بکن خیزرانش بیشتر از تازیانه درد داشت که رباب از شدت آن پا شده کاری بکن سیدپوریا هاشمی @rozeh_1
پشتِ دروازه غرق ابهام است ازدحامی عجیب در شام است کاروان را مُعطّلش کردند این چه جور احترام و اکرام است به کدامین بیان کنم تشریح فخرِ عالم به شام، گمنام است سَبِّ حیدر ز بس شده مرسوم همۀ شهر پُر ز دشنام است جای گُل، بر سر و روی زینب بارشِ سنگ و آتش از بام است بهرِ تهمت زدن به آل علی پیرِزن هم به عرضِ اندام است اصلاً انگار این ولایتِ کفر بی خبر از ظهور اسلام است شامیان را حیا و عفت نیست آل عصمت به شام بَد نام است! بر یتیم و اسیر بَد اَخمند از صغیر و کبیر بی رحمند کاروان شد به پیشِ منظرها همه دیدند پاره معجرها آستین های پارۀ زنها شد حجابی برای دخترها دور از چشم حضرت عباس ریختند آبروی خواهرها میهمانان خارج حتی همه دیدند بغضِ کوثرها سرِ شب تا سحر حرامی ها سنگ میریختند بر سرها این مصیبات را همان بهتر که ندیدند چشمِ مادرها حرف بَد میزدند نامردان پیش چشم و سر برادرها گریۀ آسمان درآمده بود داشت میریخت اشکِ اخترها هر طرف غرق در فسادی بود پایکوبی و رقص و شادی بود وای بر شامیانِ لاکردار بدتر از کوفیانِ بَدرفتار اهل بیتِ حسین را بردند از محلِ یهود تا بازار رأسها با کجاوه ها نزدیک تا ببینند مردمِ بَدکار از غرورِ شکستۀ زینب تارسیدن به کاخِ استکبار نان و خرما تعارفش کردند صدقه دادنِ حقارت بار ناسزا گفتنِ حرامیِ پست گریۀ طفل و خندۀ حضّار ریسمان ها به دستِ اهل حرم کعبِ نی ها به پنجۀ کفار همه اینها به یک طرف اما وای از چشم های پُر آزار اُسرا را به شهر گرداندند شهدا را چه سخت گرياندند محمود ژولیده @rozeh_1
پشتِ دروازه غرق ابهام است ازدحامی عجیب در شام است کاروان را مُعطّلش کردند این چه جور احترام و اکرام است به کدامین بیان کنم تشریح فخرِ عالم به شام، گمنام است سَبِّ حیدر ز بس شده مرسوم همۀ شهر پُر ز دشنام است جای گُل، بر سر و روی زینب بارشِ سنگ و آتش از بام است بهرِ تهمت زدن به آل علی پیرِزن هم به عرضِ اندام است اصلاً انگار این ولایتِ کفر بی خبر از ظهور اسلام است شامیان را حیا و عفت نیست آل عصمت به شام بَد نام است! بر یتیم و اسیر بَد اَخمند از صغیر و کبیر بی رحمند کاروان شد به پیشِ منظرها همه دیدند پاره معجرها آستین های پارۀ زنها شد حجابی برای دخترها دور از چشم حضرت عباس ریختند آبروی خواهرها میهمانان خارج حتی همه دیدند بغضِ کوثرها سرِ شب تا سحر حرامی ها سنگ میریختند بر سرها این مصیبات را همان بهتر که ندیدند چشمِ مادرها حرف بَد میزدند نامردان پیش چشم و سر برادرها گریۀ آسمان درآمده بود داشت میریخت اشکِ اخترها هر طرف غرق در فسادی بود پایکوبی و رقص و شادی بود وای بر شامیانِ لاکردار بدتر از کوفیانِ بَدرفتار اهل بیتِ حسین را بردند از محلِ یهود تا بازار رأسها با کجاوه ها نزدیک تا ببینند مردمِ بَدکار از غرورِ شکستۀ زینب تارسیدن به کاخِ استکبار نان و خرما تعارفش کردند صدقه دادنِ حقارت بار نازسزا گفتنِ حرامیِ پست گریۀ طفل و خندۀ حضّار ریسمان ها به دستِ اهل حرم کعبِ نی ها به پنجۀ کفار همه اینها به یک طرف اما وای از چشم های پُر آزار اُسرا را به شهر گرداندند شهدا را چه سخت گریاندند محمود ژولیده @rozeh_1
دم دروازۀ ساعات خدا رحم كند به دلِ عمه سادات خدا رحم كند محملم پرده ندارد مددي يا ستّار حاجتم وقت مناجات خدا رحم كند چشم من تار شده ، يا تو به هم ريخته اي گريه دار است ملاقات خدا رحم كند كو علمدار حرم ؟ آبرويم در خطر است وسط اين همه الوات خدا رحم كند سَرِ بازار به انگشتْ نشانم دادند رد شدم با چه مكافات خدا رحم كند به همان خنجر كُنْدي كه تو را زَجْرَت داد مي كند شِمْر مُباهات خدا رحم كند سرت از نيزه زمين خورد دلم ريخت حسين زير پا رفتي ؟ به لبهات ْ خدا رحم كند نيزه نيزه شده از بس گلويِ پاره تو گُم شدي بين جراحات خدا رحم كند به حرم چون لبِ تو چوبِ حراجي زده اند تا نميرم ز بليّات خدا رحم كند چشم يك شهر به دنبال كنيز است حسين تا كنم حفظ امانات خدا رحم كند چانه مي زد سَرِ گهواره يكي پيش رباب بهر تسكين مصيبات خدا رحم كند قاسم نعمتی @rozeh_1
از دم دروازه معلوم است بد تا میکنند خیره سر هایی که زینب را تماشا میکنند گاه با شمشیر و نیزه گاه با رقص و طرب دور بی بی های روی ناقه بلوا میکنند شمر با اعوان و انصارش دوباره میرسند کربلای دومی را باز برپا میکنند شهر را مانند روز عید آذین بسته اند با صدای پای هر رقاصه غوغا میکنند تا که نرخ هر النگو بیشتر بالا رود زرگران بالاتفاق این پا و آن پا میکنند کاش تنها سنگ باشد روی پشت بام ها میزنند آیینه را با هر چه پیدا میکنند دختران قافله با ذکر وا أماه خود پای زهرا را میان کوچه ها وا میکنند آستین پاره ای دارند جای روسری باهمان هم_ آه_ ناچارا مدارا میکنند در میان این حراجی پیش چشمان رباب بر سر گهواره ی شش ماهه دعوا میکنند نی اگر که خم شود یکبار دیگر بچه ها بوسه هایی هدیه بر لبهای بابا میکنند داغ پشت داغ تنها کار تیر و نیزه نیست خیزران ها هم چه کاری با جگرها میکنند علیرضا خاکساری @rozeh_1
کوفه که شهر علی بود چنان کرد به من وای از شام که بغض پدرم را دارند سرهرکوچه معطل شده ام خسته شدم چشمشان کور! همه قصد تماشا دارند سر بازار که رفتیم سرم داد زدند ای ابالفضل بیا نیت دعوا دارند دست بر دامن من داشت رقیه!میگفت عمه جان!باز هوای زدنم را دارند جگرم سوخت زمانیکه رقیه میگفت عمه جان!اینهمه دختر همه بابا دارند دخترانی که پس پرده عصمت بودند بعد تو در وسط مجلس می جا دارند سید پوریا هاشمی @rozeh_1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا