#امیرالمومنین_علی
#شام_غریبان
تنها دلت نبود كه شوق شفا نداشت
حتي طبيب هم به شفايت رضا نداشت
حق ميدهم كه ديده بدوزي به راه مرگ
دنياي بعد فاطمه ديگر صفا نداشت
باباي مهربان تمام يتيم ها
بعد از تو سفره هاي يتيمان غذا نداشت
زخم سرت اگر كه دوا داشت باز هم
زخم عميق قلب تو هرگز دوا نداشت
طوري فراق فاطمه قد تو را شكست
سي سال خونجگر شدنت هم صدا نداشت
همراه تو فقط حسنينند اي غريب
بي شك مدينه غربت دفن تو را نداشت
كوفه پس از تو باز هم اهل وفا نشد
هرچند اين ديار از اول وفا نداشت
با بغض بر حسين تو شمشير مي زدند
حتي براي بوسه اي آن جسم جا نداشت
محمدعلی بیابانی
@rozeh_1
#امیرالمومنین_علی
#شام_غریبان
میریخت اشکِ شام غریبان به نیمه شب
تشییع شد، امامِ امامان به نیمه شب
ارثِ شب مدینه، به کوفه رسیده است
تکرار شد، شبِ غمِ هجران به نیمه شب
بعد از نبی که در دلِ شب دفن شد، چرا
گردید دفنِ فاطمه پنهان به نیمه شب؟
گویا که خوفِ فاجعه ی نبشِ قبر بود!
شد دفنِ آلِ عترت و قرآن به نیمه شب
تنها حسن مشایعتش روز شد، ولی
آخر کشاند فتنه ی عدوان به نیمه شب
هفتاد تیر بر بدنِ مجتبی زدند
تا در بقیع، خاک شد اینسان به نیمه شب
از پنج تن، یکی تنَش از زیرِ آفتاب
شد تا سه شب، به فاطمه مهمان به نیمه شب
طاقت ز دستِ خیلِ ملائک ربوده شد
از گریه ی وحوشِ بیابان به نیمه شب
اما تمامِ غربتِ زینب، به یک طرف
وای از نمازِ شامِ غریبان به نیمه شب
با چادری که پاره و خاکی و سوخته است
دارد عجب، قنوتِ درخشان به نیمه شب
از داغِ نعشِ بی سرِ گودالِ قتلگاه
زهرا هنوز مانده پریشان به نیمه شب
مهدی بیا که گمشده، گلهای کاروان
کِی میرسی بدادِ یتیمان به نیمه شب
آتش گرفته خیمه ی اهل حرم، بیا
غارت شدند زینتِ طفلان به نیمه شب
یک سر، نهان به کیسه ی خورجین و مابقی
بر نیزه رفت، راسِ شهیدان به نیمه شب
محمود ژوليده
@rozeh_1
#امیرالمومنین_علی
#شام_غریبان
کوفه در اندوه و واویلاست واویلا علی
در نجف صاحب عزا زهراست واویلا علی
پیر نابینایی افتاده است در ویرانه ها
دیده اش بر راه آن مولاست واویلا علی
کاسه های شیر در دست یتیمان است و او
فکر این طفلان بی باباست واویلا علی
مخفیانه دور از چشم همه تشییع او
مثل تشییع تن زهراست واویلا علی
می کند هر دم نظر بر جای خالی پدر
خون به قلب زینب کبراست واویلا علی
مرتضی راحت شد و اما میان کوفیان
بر سر نام علی دعواست واویلا علی
رفت مولا و نرفت از قلبشان بغض علی
شاهد من روز عاشوراست واویلا علی
هر که شد نامش علی طوری دگر او را زدند
این هم از مظلومی مولاست واویلا علی
یک علی با تیغ و نیزه اربا اربا شد تنش
پاره تر از آن دل باباست واویلا علی
یک علی را تیر هم اندازه قدش زدند
آخر این کودک مگر سقاست واویلا علی
یک علی با دست بسته چون علی بر ناقه ها
کو به کو آواره صحراست واویلا علی
کوفه و شام بلا با عمه های بی کساش
میهمان مجلس اعداست واویلا علی
در میان هیجده سر دید روی نیزه ها
راس یک شش ماهه هم پیداست واویلا علی
یک نفر کوی یهودی داد زد این قافله
اهل بیت حیدر و زهراست واویلاعلی
یا علی داری خبر یک بی حیا ....بزم یزید
دخترت را به کنیزی خواست واویلا علی
عبدالحسین میرزایی
@rozeh_1
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
#امیرالمومنین_علی
#شام_غریبان
میریخت اشکِ شام غریبان به نیمه شب
تشییع شد، امامِ امامان به نیمه شب
ارثِ شب مدینه، به کوفه رسیده است
تکرار شد، شبِ غمِ هجران به نیمه شب
بعد از نبی که در دلِ شب دفن شد، چرا
گردید دفنِ فاطمه پنهان به نیمه شب؟
گویا که خوفِ فاجعه ی نبشِ قبر بود!
شد دفنِ آلِ عترت و قرآن به نیمه شب
تنها حسن مشایعتش روز شد، ولی
آخر کشاند فتنه ی عدوان به نیمه شب
هفتاد تیر بر بدنِ مجتبی زدند
تا در بقیع، خاک شد اینسان به نیمه شب
از پنج تن، یکی تنَش از زیرِ آفتاب
شد تا سه شب، به فاطمه مهمان به نیمه شب
طاقت ز دستِ خیلِ ملائک ربوده شد
از گریه ی وحوشِ بیابان به نیمه شب
اما تمامِ غربتِ زینب، به یک طرف
وای از نمازِ شامِ غریبان به نیمه شب
با چادری که پاره و خاکی و سوخته است
دارد عجب، قنوتِ درخشان به نیمه شب
از داغِ نعشِ بی سرِ گودالِ قتلگاه
زهرا هنوز مانده پریشان به نیمه شب
مهدی بیا که گمشده، گلهای کاروان
کِی میرسی بدادِ یتیمان به نیمه شب
آتش گرفته خیمه ی اهل حرم، بیا
غارت شدند زینتِ طفلان به نیمه شب
یک سر، نهان به کیسه ی خورجین و مابقی
بر نیزه رفت، راسِ شهیدان به نیمه شب
محمود ژوليده
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
#امیرالمومنین_علی
#شام_غریبان
کوفه در اندوه و واویلاست واویلا علی
در نجف صاحب عزا زهراست واویلا علی
پیر نابینایی افتاده است در ویرانه ها
دیده اش بر راه آن مولاست واویلا علی
کاسه های شیر در دست یتیمان است و او
فکر این طفلان بی باباست واویلا علی
مخفیانه دور از چشم همه تشییع او
مثل تشییع تن زهراست واویلا علی
می کند هر دم نظر بر جای خالی پدر
خون به قلب زینب کبراست واویلا علی
مرتضی راحت شد و اما میان کوفیان
بر سر نام علی دعواست واویلا علی
رفت مولا و نرفت از قلبشان بغض علی
شاهد من روز عاشوراست واویلا علی
هر که شد نامش علی طوری دگر او را زدند
این هم از مظلومی مولاست واویلا علی
یک علی با تیغ و نیزه اربا اربا شد تنش
پاره تر از آن دل باباست واویلا علی
یک علی را تیر هم اندازه قدش زدند
آخر این کودک مگر سقاست واویلا علی
یک علی با دست بسته چون علی بر ناقه ها
کو به کو آواره صحراست واویلا علی
کوفه و شام بلا با عمه های بی کساش
میهمان مجلس اعداست واویلا علی
در میان هیجده سر دید روی نیزه ها
راس یک شش ماهه هم پیداست واویلا علی
یک نفر کوی یهودی داد زد این قافله
اهل بیت حیدر و زهراست واویلاعلی
یا علی داری خبر یک بی حیا ....بزم یزید
دخترت را به کنیزی خواست واویلا علی
عبدالحسین میرزایی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
#امیرالمومنین_علی
#شام_غریبان
میریخت اشکِ شام غریبان به نیمه شب
تشییع شد، امامِ امامان به نیمه شب
ارثِ شب مدینه، به کوفه رسیده است
تکرار شد، شبِ غمِ هجران به نیمه شب
بعد از نبی که در دلِ شب دفن شد، چرا
گردید دفنِ فاطمه پنهان به نیمه شب؟
گویا که خوفِ فاجعه ی نبشِ قبر بود!
شد دفنِ آلِ عترت و قرآن به نیمه شب
تنها حسن مشایعتش روز شد، ولی
آخر کشاند فتنه ی عدوان به نیمه شب
هفتاد تیر بر بدنِ مجتبی زدند
تا در بقیع، خاک شد اینسان به نیمه شب
از پنج تن، یکی تنَش از زیرِ آفتاب
شد تا سه شب، به فاطمه مهمان به نیمه شب
طاقت ز دستِ خیلِ ملائک ربوده شد
از گریه ی وحوشِ بیابان به نیمه شب
اما تمامِ غربتِ زینب، به یک طرف
وای از نمازِ شامِ غریبان به نیمه شب
با چادری که پاره و خاکی و سوخته است
دارد عجب، قنوتِ درخشان به نیمه شب
از داغِ نعشِ بی سرِ گودالِ قتلگاه
زهرا هنوز مانده پریشان به نیمه شب
مهدی بیا که گمشده، گلهای کاروان
کِی میرسی بدادِ یتیمان به نیمه شب
آتش گرفته خیمه ی اهل حرم، بیا
غارت شدند زینتِ طفلان به نیمه شب
یک سر، نهان به کیسه ی خورجین و مابقی
بر نیزه رفت، راسِ شهیدان به نیمه شب
محمود ژوليده
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#زمزمه
#امیرالمومنین_علی علیه السلام
#پس_از_شهادت
#شام_غریبان
#رضا_تاجیک
〰〰〰〰〰〰
شبا توى كوفه چقدر خاليه جاش
نمى پيچه بازم صدای قدمهاش
ديگه بين نخلا براى هميشه
صداى نفسهاش شنيده نميشه
ميگه چاه كوفه كو يار قديمى؟
مياد از يه خونه صداى يتيمى:
ديگه بعد بابا پر از اضطرابم
دوباره من امشب گرسنه مى خوابم
على جان على جان ۴
〰〰〰〰〰〰
ميگه پيرمردى: دلم بى قراره
كو دستى كه لقمه دهانم بذاره
با اينكه مى دونست نمى بينه چشمام
ميشست با صبورى پاى درد و دلهام
همه فهميدن كه كى بود نون مى آورد
با نامردى هرشب كى زخم زبون خورد
يه غم جون من رو به لبهام رسونده
ميگفتن كه حيدر نمازم مى خونده؟
على جان على جان ۴
〰〰〰〰〰〰
دل زينب امشب چقدر بى قراره
به اين دلخوشه كه حسينش رو داره
نمى دونه كوفه باهاش هم مسيره
ميخواد خواهرو از برادر بگيره
يه روزى مياد كه غمى توو گلوشه
تو كوفه لباس اسارت مى پوشه
تا صبح پشت دروازه ى شهر مى شينه
ولىِّ خدا رو، رو نيزه مى بينه
حسين جان حسين جان ۴
〰〰〰〰〰〰
نگم ديگه از شام كه داغش شديده
براى عقيله چه خوابايى ديده
يه شهرى كه بيخود بهونه مى گيرن
اسيرارو با سنگ نشونه مى گيرن
نگم كه رسيدن براى تموشا
نگم من ز بازار برده فروشا
نگم كه چه داغى رو قلب ربابه
نگم عصمة الله توو بزم شرابه
حسين جان حسين جان ۴
.
#زمزمه #مناجات
#شب_قدر
#امیرالمومنین_علی علیه السلام
#شهادت
#رضا_تاجیک
〰〰〰〰〰〰
شب قدره هستم هوايى حيدر
هوايى ايوون طلايى حيدر
شب قدره و من همين آرزومه
ببينم ضريح على روبرومه
ميخوام حاجتم رو از اين در بگيرم
ايشالا كه قرآن، نجف سر بگيرم
دارم حس خوبى توى صحن آقام
ميذارم سر انگار رو زانوى بابام
على جان على جان ۴
〰〰〰〰〰〰
به حالم نيگا كن اسير گناهم
شبيه يتيما بده باز پناهم
به آه حسينت به اشكاى زينب
خدا رو به اسمت قسم ميدم امشب
آقا عشقتون توو دلم مى درخشه
بديمو خدا به گل روت مى بخشه
تموم اميدم تويى سرور من
بكش دست رحمت به روى سر من
على جان على جان ۴
〰〰〰〰〰〰
شب قدره شد دل دوباره هوايى
اجازه ميدى كه بشيم كربلايى
شنيدم حسينت غريب غريبه
شب جمعه صحنش پر از عطر سيبه
شنيدم نديدن چشاى ترش رو
ز دستش گرفتن على اصغرش رو
شنيدم حرم رو به آتيش كشيدن
حسين تو رو از قفا سر بريدن
حسین جان حسین جان ۴
.
#امیرالمومنین_علی
وقت و بی وقت است کار دل، هوایش می کنم
دلبری دارد دلم، حیدر صدایش می کنم
بردن نام علی از واجبات هر شب است
هر شبی یادم رود، فورا قضایش می کنم
جان فدای مهربانی و سَلونی گفتنش
باب علم است و به جهل خود ثنایش می کنم
پای حیدر سنگ خوردن، طعنه خوردن، برکت است
کور خوانده هر کسی گفته رهایش می کنم
با علی تا آخر خط هستم و در این مسیر
اقتدا بر وصله ی روی عبایش می کنم
دست اگر سوی طعام دشمن مولا رود
پیش چشمان همه از تن جدایش می کنم
راحت و آسوده ام از فکر نان، چون تکیه بر...
دست های رازق و مشکل گشایش می کنم
آن کسی که نام حیدر را برایم مشق کرد
تا ابد، بعد از نماز خود دعایش می کنم
آن قدر می گویم از روز غدیرش، عاقبت
بی خبر هرکس که باشد، آشنایش می کنم
نفسِ احمد بودنش بالاتر از هر رتبه ایست
مثل پیغمبر دلم را مبتلایش می کنم
در اُحد با جسم مجروحش نبی را حفظ کرد
تا ابد صحبت از ایمان و وفایش می کنم
باب خیبر... خطبه ی بی نقطه... یا که ردّ شمس...
شک به بنده بودنش با کارهایش می کنم
خلقتش، تأیید توحید است و الله الصمد
با ثنای مرتضی، شکر خدایش می کنم
خاک، سجده گاه مؤمن شد، علی هم بوتراب
در نمازم، روز و شب سجده برایش می کنم
نیستم پیغمبر اما مرتضی فرمان دهد
کودکم را ذبح در پایین پایش می کنم
او که جای خود اگر که قنبرش لب تر کند
هرچه را دارم همه یک جا فدایش می کنم
آه، بر لب... اشک، بر دیده... به لب جان می رسد
تا نظر بر عکس ایوانِ طلایش می کنم
گر که شرط وصل در مرگ است، پس با این حساب
آرزوی مرگ با شوق لقایش می کنم
تا نفس در سینه ام باقی است، در هر حالتی
گریه بر جسم حسینِ سرجدایش می کنم
روضه را سر بسته می گویم کفن پیدا نشد
شرم از تشریح داغ بوریایش می کنم
محمدجواد شیرازی
@rozeh_1
#امیرالمومنین_علی
من ذکر بسم الله الرحمن الرحیمم
تصویر اسماءِ خداوند کریمم
من قل هو الله احد را رازدارم
یعنی علیِ عالی ام، ذکر قدیمم
من ذکر الله الصمد را عینِ معنام
عینِ خداوندِ علیمم، من علیمم
از کعبه راز لم یلد باید بپرسید
لم یولَدَش، خود پاسخی از آن حریمم
کفواً اَحد را فاطمه معنا نموده:
خَلقاً و خُلقاً چون علی خَلقِ عظیمم
همتای کوثر، کفوِ زهرای بتولم
أبتر سزاوار است بر خصمِ عقیمم
کِی زادگاه دیگران در کعبه باشد؟
من صاحب بیتُ اللَّهَم، رُکنم، حَطیمم۱
من کعبه ام، من قبله ام، من عینِ ذاتم
میزانِ دین،یعنی شریعت را حریمم
من در رکوعِ خویش، مُحییِ زکاتم
مجریِ احکام خداوند حکیمم
آن حاکمِ شرعم که در وقت قضاوت
حتی برای دشمنان خود حلیمم
خود پادشاه عالمم، اما به زُهدم
این بس، که فرش کُلبه اَم، تنها گِلیمم
حتی برادرهای خود را منع کردم
زانچه به بیت المال باشد زرّ و سیمم
*
جانِ پیمبر هستم و نفسِ رسالت
سلطان عالم هستم و عبدالکریمم
من، آسمانِ بی ستون را آفریدم
من حاکم و جبریل در جنّت ندیمم
من سفره دار خلقت و کون و مکانم
رزق سماوات و زمین، بارِ عَمیمم۲
کوه و در و دشت و دَمن یک گوشه چشمم
بر بادها فرش سلیمان، یک نسیمم
موسی عصا انداخت، کردم اِژدهایش
در طور سینا،یارِ موسای کلیمم
عیسی نفَس زد، مُرده را من زنده کردم
عالم شود إحیاء از عطرِ شمیمم
آتش به ابراهیم اگر بَرد و سلام است
نامِ مرا آورد، من قلب سلیمم
راه زمین، راه سما، راه کُراتم
تنها در عالم من صراط المستقیمم
بر لشگر پیغمبران، مولا منم من
بر احمد مختار چون سیبِ دونیمم
من اولین مؤمن به اسلامِ رسولم
خود در تمام کارها با او سهیمم
با نَصِّ پیغمبر امیرالمومنینم
تنها منم دارای این اسم عظیمم
من جانشینِ حضرت ختمی مآبم
داده ولایم را خداوند علیمم
اولاد معصومم، امامانِ مبینند
آری امامانِ مبین را هم زعیمم
حتی ولایت بر همه کفّار دارم
پس منکرانم را بخوان خصمِ لئیمم
*
کی میتوان شاعر کِشد پَر در حریمم
دستانِ من بنوشت ابیاتِ فخیمم
حق«لافتی الا علی» در شأنِ من گفت
در جبهه وحشت میکند دشمن ز بیمم
من پهلوان خیبر و بدر و حنینم
من قالعِ هر یل یلِ بازو ضخیمم
با جاهلیَّیت در ستیزم تا به آخر
من دشمنِ دیرینِ شیطان رجیمم
چشمان اهل فتنه را من کور کردم
آرامشِ مَردم در اوضاعِ وخیمم
ابطالِ باطل میکنم، احقاقِ حق نیز
فاروقم و در این سِمَت دُرِّ یتیمم
هر منحرف را از رهِ خود بازدارم
تحریفِ دین را بر نمیتابم، قَویمم۳
هر روز با کفر و نفاق و شرک در جنگ
هر شام، سفره دارِ أطفال یتیمم
دست خدا، چشم خدا، گوش خدایم
هر صحبتی باشد به هر جمعی، فهیمم
من دستِ مهدی میشوم روز عدالت
من قاسمِ کیفر ز جنّت تا جحیمم
***
عقبای من زهراست، دنیایم که پاشید
با فاطمه، صحرای محشر من قسیمم
در پیش من بازوی زهرا را شکستند
بستند پیشِ او دو بازوی حَجیمم
سیلی زنَم، آنکس که ناموسِ مرا زد
من ظلم دیدم وَز غم زهرا ظَلیمم۴
من از مدینه تا نجف در انتظارم
تا صبحِ روز انتقام آنجا مقیمم
از کوفه تا شام است، هر روزم عزادار
شبهای جمعه کربلا خوانِ نعیمم
عالم بگِرید بر حسینِ من که گوید:
پُر غصه تر از قصۀ کهف و رقیمم
رأسِ بریده دیده کس، قرآن بخواند؟
من ناطقِ قرآن و مقتولِ خصیمم۵
گودال بود و پیکرم زیر سُم اسب
من بودم و حالِ مناجات صمیمم۶
تنها کلامم: یا غیاث المستغیثین!
این جانِ بی جان است، احسانِ قدیمم
۱_جای اجابت دعا درکعبه
۲_بارعام
۳_درست کننده و معتدل
۴_بسیارستمدیده
۵_دشمن لجوج
۶_خالص
محمود ژولیده
@rozeh_1
#امیرالمومنین_علی
اولین بار علی گفتم و جانم دادند
با علی در رگ غیرت ضربانم دادند
یا علی گفتم و معیار نشانم دادند
با تماشای نجف جان جهانم دادند
لب من تا که به انگور ضریح تو رسید
لرزه افتاد به جان و ز سرم عقل پرید
اسم اعظم همه جا نام علی بود علی
مظهر لطف خداوند جلی بود علی
در شب جهل چراغ ازلی بود علی
به خدا در همه افاق ولی بود علی
قبل از ایجاد علی نقش به دلها می زد
بر گِل شیعه چه با حوصله امضا می زد
هر که از جام تو نوشید خدا باور شد
هر که سودای جهان داشت تو را نوکر شد
رند ان بود که دنباله روی قنبر شد
حرف سلمان شد و دیدم ز ملک سرتر شد
حب حیدر شده مبنای مسلمانی ما
از علی بوده مسلمانی ایرانی ما
نوکرت نزد تو ارامش فردا دارد
بی نیاز است هر ان کس که علی را دارد
ملکوت نجفت ارزش دنیا دارد
هر که از عشق تو دیوانه شود جا دارد
معنی دست خدا دست توانای علی ست
بهترین نام جهان نام دل ارای علی ست
بی علی هیچ نمازی به خدا واصل نیست
قبله یک لحظه به بدخواه علی مایل نیست
جز علی شیعه امیری به جهان قائل نیست
بی علی دعوت یک عمر نبی کامل نیست
نفسی از تو اگر وقت حسابش برسد
به همه خلق خداوند ثوابش برسد
دم تو معجز عیسای مسیحا میشد
روشنایت ید بیضایی موسا میشد
به خلیل عشق تو بردأ و سلاما میشد
گره نوح به یک ناد علی وا میشد
یار شبهای حرایی محمد بودی
مثل زهرا ز همه خلق سرامد بودی
مظهر قهر خدا تیغ دو ابروی علی
می وزد از شب معراج نبی بوی علی
تکیه زد پرچم اسلام به بازوی علی
اُحد انگشت به لب مانده ز نیروی علی
ذولفقار تو خدا را به تغزل اورد
جبرییل ایه برایت عوض گل اورد
حسن کردی
@rozeh_1
#امیرالمومنین_علی
با جامِ نامِ خود دهانم را شرابآلود کن
در «عین و لام و یا» الفبای مرا محدود کن
یکدم، اگر دَم مرتضی و بازدم حیدر نشد
با دستِ خود راهِ نفسهای مرا مسدود کن
هر شب طوافت میکنم؛ پروانهوار، اسپندوار
هر شب مرا دورِ سرِ شمعِ خیالت دود کن
از آسمان انداختم خود را به شوقِ دیدنت
این قطره را تا مرزِ دریایت سوار رود کن
درگیر کن بود و نبودم را به بودن پای تو
آنی، اگر فعلم "نبودن" شد مرا نابود کن
غسلِ شهادت کردم از بس مدحِ باده گفتهام
مثل مناره اشهدم را ایستاده گفتهام
ای کاش جبرائیل با صد مثنوی نازل شود
تا بیتی از مدحِ عبایت لااقل کامل شود
هر شاعری که دفترش خالیست از نام علی
هذیانسرایی میکند، حتی اگر دِعبل شود
یک ذره بغضِ قنبرت هم در دلی باشد اگر ...
کافیست، تا هر چه عبادت میکند باطل شود
باید بیاموزد الفبای گدایان تو را ...
هر کس که میخواهد بیاید در حرم سائل شود
باید دهان را پاک، با خاکِ کفِ پایت کنم
آنقدر اشکم را بنوشم تا گِلِ من دل شود
دورم؛ زمین تا آسمان از دستِ عالمگیرِ تو
باید دخیلم را ببندم بر دَمِ شمشیرِ تو
نامت گره میخورد، در جنگاوری با ذوالفقار
دم «یاعلی» میشد مسیحِ بازدم «یاذوالفقار»
هر تشنهی دستِ نوازش آمد و سیراب شد
از دستهای چاهآلودِ تو، حتی ذوالفقار
از بس نمیشد گفت از تو از دَم شمشیر تو
گفتیم: "هذا حیدر کرار"، "هذا ذوالفقار"
گفتیم: بعد از «قلهواللهاحد» این آیه را
«قل لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار»
نامِ مرا بنویس، پای دفترِ قربانیان
دستی بکش بر گردنم؛ بنویس، «امضا ذوالفقار»
ذبحِ منایت کن مرا؛ هر چند قابل نیستم
وقتی که مالک میشود قربانِ تو؛ من کیستم ؟!
من چیستم ؟! خاری نشسته در گلستان نجف
یک سنگریزه زیر کوهی در بیابان نجف
من چیستم ؟! شاید غباری روی بالِ بادها
ای کاش بنشینم به کاشیهای ایوان نجف
من چیستم ؟! بذری که دور افتاده از دستِ کویر
با التماس افتاده روی پای باران نجف
من چیستم ؟! کفری که پنهان بود پشتِ دین خود
سلمان به من آموخت، تا باشم مسلمان نجف
من چیستم من کیستم ؟! در حدّ گفتن نیستم
حتی به لبهای غلامانِ غلامان نجف
جَلد توام؛ افتادهام از بام، دستم را بگیر
بابای دنیا! یا ابالایتام! دستم را بگیر !
رضا قاسمی
@rozeh_1