#پیامبر_اعظم_ص_حضرت_خدیجه_س_ازدواج
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح
تصمیم به خیرالعملی داشت
وقتی به نبی(ص) شوقِ بلي داشت
بانوی نجیبی که به احمد(ص)
دلبستگی اش نورِ جلي داشت
@hosenih
این وصلتِ زیبایِ دو خورشید
از آینه إذنِ ازلی داشت
یک عمر محمد(ص) به خدیجه(س)
شور و شعفِ بی خللی داشت
هنگامهٔ سرمایه گذاری
اسلام چه بانویِ یلی داشت
عشقش به حلاوت شده مشهور
در لحن بیانش عسلی داشت
@hosenih
در سجده به همراه پیمبر(ص)
ذکر بعلیٍ(ع) بعلي(ع) داشت
زهرا(س) متولد شد و بَه بَه...
این عشق عجب ماحصلی داشت!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ا ﷽ ا
استاد سید رضا موید شاعر آئینی بزرگ کشور ، روز جمعه دارفانی را وداع گفت
🔹سیّد رضا مؤیّد فرزند سیّد محمد متخلص به «مؤیّد» در سال ۱۳۲۱ هجری شمسی در مشهد متولد شد
🔹مؤیّد با مطالعه اثر ادبی و دیوانهای سایر شعرا از آغاز جوانی به سرودن اشعار به ویژه مدایح و مراثی مذهبی پرداخت، وی از شاعران نامور اهل بیت پیامبر (ص) به شمار میرود.
از مؤید تاکنون سه دفتر به نام «گلهای اشک»، «جلوههای رسالت» و «نغمههای ولایت» منتشر شده است.
@azizamhosen
@yaraliagham
💚عزیزم حسین💚
ا ﷽ ا استاد سید رضا موید شاعر آئینی بزرگ کشور ، روز جمعه دارفانی را وداع گفت 🔹سیّد رضا مؤیّد فرزن
رحمت الهی بر همه ذاکرین و شاعران مخلص حسینی
خاصه این شاعر با صفای آیینی
خداوند حشر ایشان را با حضرت ارباب قرار دهد انشا ءالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ا ﷽ ا
سید رضا موید، شاعر پیشکسوت آئینی، درگذشت.
سید رضا مؤید، شاعر پیشکسوت آئینی اهل مشهد که عصر امروز، ۱۵ مهر ماه، از دنیا رفت، در سال ۱۳۲۱ در مشهد مقدس دیده به جهان گشوده بود. او تحصیلات مقدماتی را در مکتبخانه پشت سر گذاشت و پس از آن به شغل آزاد روی آورد.
موید سرودن را از ۱۲ سالگی آغاز کرد؛ علاقهاش به شعر پای او را به کتابخانه آستان قدس رضوی گشود و باعث شد ساعتها در جوار حرم مطهر رضوی به مطالعه دیوان اشعار گذشتگان بپردازد.
او طی سالهای متمادی اشعار قابل توجه آئینی سروده که همواره مورد استفاده ذاکران و مداحان اهل بیت(ع) قرار گرفته است.
موید از بزرگان شعر آئینی به شمار میآید و هیچ مناسبتی در تقویم تشیع نیست که برای آن شعری نسروده باشد. «گلهای اشک»، «جلوههای رسالت»، «نغمههای ولایت»، «سفینههای نور» و «چکامه عشق» بخشی از آثار متعدد او است که منتشر شده است.
زمان مراسم تشییع و تدفین این شاعر آئینی متعاقبا اعلام
@azizamhosen
@yaraliagham
سروده ماندگار مرحوم استاد حاج #سيدرضا_مؤيد در مدح حضرت زهرا سلام الله علیها
گر نگاهی به ما كند زهرا
دردها را دوا كند زهرا
بر دل و جان ما صفا بخشد
گر نگاهی به ما كند زهرا
كم مخواه از عطای بسيارش
كانچه خواهی عطا كند زهرا
خانهی وحی را ز رخسارش
رشک غار حرا كند زهرا
بضعهی مصطفی بُوَد آری
جلوه چون مصطفی كند زهرا
نه عجب گر به شأن او گويند
خاك را كيميا كند زهرا
اين مقام كنيز او باشد
تا دگر خود چهها كند زهرا
چهره پوشد ز مرد نابينا
تا بدين حد حيا كند زهرا
در طرفداری از خدا و رسول
به علی اقتدا كند زهرا
جان خود را و محسن خود را
در ره دين فدا كند زهرا
تا سهشب قوت خانهی خود
بر مساكين عطا كند زهرا
روز محشر كه از شفاعت خويش
حشر ديگر به پا كند زهرا
همچو مرغی كه دانه بر چيند
دوستان را جدا كند زهرا
چه شود گر ز رحمت بسيار
حاجت ما روا كند زهرا
فاطی
#امیرالمومنین_علی
اینکه از دستِ پیمبر دستِ او بالاست کیست
اینکه جمعش با نبی یک شعرِ بی همتاست کیست
اینکه در پایِ تنورِ خانهاش زهراست کیست
اینکه در قابِ خدا تصویرِ او تنهاست کیست
کیست این و کیست این و کسیت این ، تنها علی
اَشهدُاَن لا امیرالمومنین الا علی
باز تکلیفِ مرا این جام روشن میکند
این شرابِ کهنه من را فارغ از من میکند
این جنون آوارهام در کوی و برزن میکند
مدحِ او من را نه ، حافظ را هم اَلکَن میکند
از ازل تا تا ابد...حقحق و هوهو... یاعلی
اَشهدُاَن لا امیرالمومنین الا علی
آسمان اینقدر پُر باران مگر هم میشود
ای خدا مانندِ تو انسان مگر هم میشود
جمع خشم و عشق و تیغ اینسان مگر هم میشود
در دو تَن_زهرا و او_یک جان مگر هم میشود
مصطفی شد مرتضی یعنی که شد زهرا علی
اَشهدُاَن لا امیرالمومنین الا علی
حضرت اردیبهشت سالها و ماهها
روزها با نخلها و شب انیسِ چاهها
پیشِ تو همسُفره میگردد گدا با شاهها
میشود پیدا پس از تو چاهها از راهها
از علی نازل شدیم و رفتنِ ما تا علی
اَشهدُاَن لا امیرالمومنین الا علی
حق علی و او حق و این دو تسلسل میشود
حق بده جبریل هم در محضرش هُل میشود
او صراطُالله او راهِ تکامل میشود
شانی از وَالعادیاتش مدحِ دُلدُل میشود
درکِ ما گُم شد وَ ما اَدراکَ ما مولا علی
اَشهدُاَن لا امیرالمومنین الا علی
تا به میدان آمدی لشکر نفهمیدم چه شد
تَن دوتا شد سرجدا شد سر نفهمیدم چه شد
تا گرفتی از درَش خیبر نفهمیدم چه شد
آنچنان کَندی در از جا در نفهمیدم چه شد
آنچنان لرزید خیبر گفت واویلا علی
اَشهدُاَن لا امیرالمومنین الا علی
ذوالفقارت آمد و بسیارها جا ماندهاند
چشمها از ضربِ تندت بارها جا ماندهاند
زیرِ ضربِ تیغِ تو سردارها جا ماندهاند
عَمرو عاصان رفته و شلوارها جاماندهاند
گفت عزائیلِ حیران بینِ این غوغا: علی
اَشهدُاَن لا امیرالمومنین الا علی
تیر بر پایِ تو خورد و از نمازت فیض برد
در رکوع آمد گدا از دستِ بازت فیض برد
آفرینش از قنوتِ چاره سازت فیض برد
عَمرو وَد از نازشصتِ تن نوازت فیض برد
شد کُمیل و میثم و سلمان و بوذرها علی
اَشهدُاَن لا امیرالمومنین الا علی
پیرزن چشم انتظارت بارِ نانش را بِبَر
مرکبِ طفلان ، به پشتت کودکانش را بِبَر
با جُزامی نان بخور غم از گریبانش بِبَر
یک تبسم کن به زهرا باز جانش را بِبَر
با حسین و با حسن گفتیم ما : بابا علی
اَشهدُاَن لا امیرالمومنین الا علی
هرکجا که میرسد انگار محشر میرسد
زودتر از هر گدا آقا دَمِ در میرسد
هرچه دارد سُفرهاش نصفش به نوکر میرسد
بیش از خود او به حال و روزِ قنبر میرسد
کارِ ما با قنبر است و کارِ قنبر باعلی
اَشهدُاَن لا امیرالمومنین الا علی
باده از اللهاکبر تا علیکم میخورَد
حسرتِ نانِ جواَش را سخت گندم میخورد
زخمها و زخمها از جهلِ مردم میخورد
ناسزاها را بجای هر تبسم میخورد
این نماز عشق باشد شد سجودِ ماعلی
اَشهدُاَن لا امیرالمومنین الا علی
اینکه بر دوشِ پیمبر از شرافت پا گذاشت
رویِ دوشِ خویش عمری کیسهی خرما گذاشت
اینکه دنیا را خدا آورد پیشش جا گذاشت
لقمه لقمه نان دهانِ مردِ نابینا گذاشت
میخورَد اما همیشه خونِ دلها را علی
اَشهدُاَن لا امیرالمومنین الا علی
کربلا او آمد و در پیشِ آبآور نشست
کربلا او بود و بالایِ سرِ اکبر نشست
کربلا او دید تیری را که بر اصغر نشست
کربلا او ناله زد تا تیر تا خنجر نشست
میدود دنبالِ زینب عصرِ عاشورا علی
اَشهدُاَن لا امیرالمومنین الا علی
حسن لطفی
@rozeh_1
#امیرالمومنین_علی
قسم به حضرت الله ، خالق یکتا
قسم به خالق صحرا و خالق دریا
قسم به خالق صبح و قسم به خالق شب
قسم به خالق لوح و قلم ، قسم به خدا
قسم به نور و به نام هر آنچه از نور است
قسم به ارض و سماوات و کل ما فیها
قسم به نون و قلم ، فجر و تین و والزیتون
قسم به آنکه فرستاده آب و باران را
قسم به پاکی دامان انبیا سلف
قسم به حضرت موسی و حضرت عیسی
قسم به میم محمد قسم به نون نبی
قسم به نور تجلی جلوه ی طاها
که هست روزی عالم به دست شاه نجف
که هست بر همه ی مومنان علی مولا
علی خدا که نه اما خدا نماست علی
علی ست آینه دار خدای بی همتا
خدا به شکل علی در میان مردم بود
همیشه بوده خدا از رخ علی پیدا
خدا به لحن علی با نبی تکلم کرد
در آن میانه ی معراج ، لیله الاسرا
علیست آنکه به دوش نبی گرفته مکان
علی ست آنکه غدیر از دمش گرفته بها
علی ست آنکه به یمنش گدا ، سلیمان شد
علی ست آنکه بقا می دهد به آب بقا
طواف کعبه چه حاصل اگر بدون علیست
علیست کعبه ی کعبه علیست قبله نما
علی ست آنکه خدا را به چشم می بیند
علیست محشر محشر به صبح روز جزا
به کوری همه ی دشمنان آل الله
بود ز روز ازل پرچم علی بالا
هر آنکه حاجت خود از علی طلب کرده
روا شده ست به دستان حضرت زهرا
غبار کوی علی باش تا شوی خورشید
غلام کوی علی باش تا شوی آقا
ناصر شهریاری
@rozeh_1
#امیرالمومنین_علی
با خطبه اش تسخیر کرده قلب منبر را
دیوانه ی خود کرده سلمان و ابوذر را
یل های نامی عرب پاسخ نمی گویند
دررمعرکه هل من مبارز های حیدر را
دیگر به جنگیدن نیازی نیست، جایی که
چشمش به هم می زد شکوه چند لشکر را
ان ابالقاسم قسیم النار و الجنه
جز او که دارد اختیار روز محشر را
می خواست مادر تا قیامت حیدری باشم
بر روی چشمم می گذارم حرف مادر را
دنبال مولا راه می افتاد جبرائیل
از گرد نعلین علی می ساخت قنبر را
هر کس که شد شاگرد رزم حیدر کرار
نامش بلرزاند در و دیوار خیبر را
هر روز نه...هر لحظه صدها بار می میرم
وقتی بنا باشد ببینم روی دلبر را
مصداق عینی اشدا علی الکفار
در قلب میدان کیست؟ غیر از حیدر کرار
از فرش تا عرش الهی زیر پایش بود
افلاک سرگرم طواف چشم هایش بود
حتی خدا هم با صدای او سخن می گفت
حتی خدا هم عاشق لحن صدایش بود
در چشم حیدر، فاطمه افلاک را می دید
معراج زهرا چشم های مرتضی یش بود
وقت رکوعش عالم و آدم گدا می شد
وقت قنوتش کعبه محو ربنایش بود
هر روز تا عرش خدا می رفت و برمی گشت
جبریل هم مبهوت این سعی و صفایش بود
خورشید را دیدم شبی در بین زائرها
مشغول بوسه چینی از ایوان طلایش بود
عباس با چشمش جهان را زیر و رو می کرد
جای تعجب نیست، حیدر مقتدایش بود
از اینکه در کعبه تولد یافت ، فهمیدم
قبل از تولد نیز در قلب خدایش بود
ذکر فلک ذکر ملک تسبیح هر دریا
مولای یا مولای یا مولای یا مولا
احسان نرگسی
@rozeh_1
#امیرالمومنین_علی
از چيست كاسمان ز كواكب منوّر است
باد صبا چو باد بهاري مُعطّر است
قمري به بوستان شده از شوق نغمه خوان
در دامن چمن بَرِ گل هاي اَذفر است
مُشك تتار مي چكد از ابر نوبهار
كاینسان نسيم دشت پُر ازبوي عنبر است
خلد و جنان تأسي از اين روز ميبرند
زيرا كه باغ و راغ پُر از ياس و عبهر است
ساقي خراب كن ز مي نابِ خود مرا
آور قدح كه موسم شادي ديگر است
باشد شب تولّد آن والي الولي
كاینسان مُشعشع آن مه و پروين و اختر است
نو باوه اي به عرصة هستي نهاد پاي
كز يمن مقدمش همه آفاق انور است
نطقم به مدح آن شه دين گشته دُرفشان
طبعم روان چو آب به شأنش مُكرّر است
بيت الحرام گشته مُزيّن ز نور وي
پنهان به زير ابر نگر قرص خاور است
شد نطق ها ناطق و گويا به مدح او
باغ اِرم ز پرتو رويش منوّر است
جاه و جلال و شأن و مَقامش همين که بس
او جانشين و بن عم و صهر پيمبر است
آن شهسوار و صاحب تيغ دو سر علي
كان بازوی يداللهيش اژدها در است
آن كس كه ماية شرفِ خاص و عام شد
لاشك بدانكه باب شبير است و شبر است
شاه عرب ، علي ولي ، سرور اُمم
مقصود كل ، امام به حق نور ازهر است
نام گراميش كه بود زيب عرش حق
بر کائنات دَرج و به گيتي مُصوّر است
شاهي كه نوح را شده حامي به بحر غم
در كشتي نجات بشر طُرفه لنگر است
آن لايموتِ مُلك ابد مقتداي دين
در شرق و غرب و كون مكان حيّ و حاضر است
يعقوب داشت آگهي از وصل پور و گفت
شاه نجف به گمشده ام يار و ياور است
يونس به بطن حوت بُد آگاه كان امام
فريادرَس به جمله مسلمان و كافر است
اي دل كن افتخار كه خاك رهش شوی
زيرا كه خاك رتبه اش از تاج برتر است
هستي اگر مُحبّ علي شاه لو كشف
هان اي عزيز گو كه چه بيمت ز محشر است
حُبّ علي اگر به دل مؤمني بود
جایش به حشر جنّت و فردوس اكبر است
بغضش اگر به قلب كسي جا گزين شود
در دين ما ز جملۀ غالي و كافر است
عهد شباب طي شود و پيري اَر رسد
پيوسته در دلم سخن از مدح حيدر است
زاهد درون مسجد و محراب روز و شب
مشغول شكر و حمد خداوند اكبر است
صوفي درون صومعه با سبحة مراد
سرگرم در ستايش خلاق داور است
خصم عدو ، قوام جهان ، مظهر عيان
مصداق کل،دليل سبل،مير و صفدر است
گفتي تو اين قصيده به هجده بهار عمر
#رونق به طبع تو صِله امروز درخور است
محمد رونقی
@rozeh_1