eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
5.2هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺مجسمه زن چادری روگرفته 👈 سالها قبل از میلاد حضرت مسیح (ع) ▫️جنس: سفال | محل کشف: گفته می‌شود متعلق به معبد «آرتِمیس پارالیا» در شهر «کیتیون» در کشور «قبرس» است. 🔸حجاب یک سنت فطری دیرین در نزد بشریت است. @azizamhosen @yaraliagham
ا ﷽ ا 🔸اشاره با توجه به محدودیت وقت و زیادی اشعار متاسفانه فرصت فهرست نگاری نیست. جهت جستجو علاوه بر استفاده از فهرست اجمالی سنجاق شده می توانید از قسمت بالای صفحه کانال دست راست علامت سه نقطه را انتخاب نموده و از منوی "جستجو" موضوع مورد نظر را جستجوی آزاد بفرمائید.
قرارِ وصل، دل بی‌قرار می‌خواهد وصال، عاشقِ چشم‌انتظار می‌خواهد امام؛ راه رسیدن؛ به شرط همراهی‌ست به قدرِ یک قدم از رهسپار می‌خواهد @hosenih امام؛ ظرف قنوتش برای مأموم است هر آنچه از درِ پروردگار می‌خواهد امام؛ گنبد و گلدسته نیست زائرها! برای ماست اگر هم مزار می‌خواهد به زعمِ مرده‌پرستان امام یعنی سوگ به جای یار، فقط سوگوار می‌خواهد امامِ شهرِ مدینه «دعا؛ سکوت؛ قلم» امامِ کوفه ولی ذوالفقار می‌خواهد امام؛ گاه محاسن سپید می‌طلبد و گاه لبیک از شیرخوار می‌خواهد @hosenih تنورخوابی هارونِ مکّی است قیام امام؛ لشکری از جا‌ن‌نثار می‌خواهد امام؛ از قلمِ در غلاف، دلگیر است به جای آن همه شاگرد، یار می‌خواهد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کاش من هم به لطف مذهب نور تا مقام حضور می رفتم کاش مانند یار صادقتان بی امان در تنور می رفتم @hosenih علم عالم در اختیار شماست جبر در این مسیر حیران است چشم هایت طبیب و بیمارش یک جهان جابر بن حیان است روز و شب را رقم بزن آخر ماه و خورشید در مُرکّب توست ملک لاهوت را مراد تویی آسمان ها مرید مذهب توست قصه تکرار می شود یعنی باز هم در مدینه عاشق نیست کوچه در کوچه شهر را گشتم هیجکس با امام ، صادق نیست *** خواب دیدم که پشت پنجره ها روبروی بقیع گریانم پابه پای کبوتران حرم در پی آن مزار پنهانم @hosenih گریه در گریه با خودم گفتم جان افلاک پشت پنجره هاست آی مردم ! تمام هستی ما در همین خاک پشت پنجره هاست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امام مسلکش از مردمِ زمانه جداست امام مظهر احقاقِ حقِ دینِ خداست امام گرچه خودش بنده ی خداوند است درست مثلِ خداوند بی همانند است @hosenih یقین بدان که مبری زِ شک و تردید است امام سایه ندارد، امام خورشید است امام کعبه ی سیار، و خلق حجاج اند خلایقند که او را همیشه محتاج اند خلایقند که باید به او سلام کنند به کعبه واجبِ شرعی ست احترام کنند خلایقند که باید گرامی اش دارند امام اوست، ولو خلق عمامه بگذارند اگرچه خلق بدونِ امام محرومند امام و خلقِ جهان لازمند و ملزومند اگرچه خلق جهان را ز اوست شأنیتی به هر امام جماعت، سزاست جمعیتی اگرچه دینِ خداوند بی نیاز از ماست بدون مردم دنیا، امام هم تنهاست! سر خلافت اگر خلق اختلاف کند امام چاره ندارد مگر مصاف کند بنا به نص روایت امام چون کعبه ست که واجب است جهان گِرد او طواف کند مطیع امرِ امامت همیشه پشت ولی ست اگرچه خلق علیه وی ائتلاف کند مطیع امر ولی بینِ کوچه ها باید بنا به خواست او تیغ را غلاف کند غلاف گفتم و بازویی آمده یادم مگر که قافیه اینک مرا معاف کند قیام همت و عزمی رفیع می‌خواهد امام شیعه محب نه! مطیع می‌خواهد! امام شیعه به تاریخ، خوش نگشته دلش دمی به همهمه شیعیان منفعلش به شیعه خود امامی علاقه‌مند نشد بخاری از دم آن شیعه گر بلند نشد امام، شیعه خود را عزیز می‌خواهد سر برهنه و شمشیر تیز می‌خواهد حدیث دین خدا، حرف تیغ و پیکار است اطاعت از ولی الله سخت دشوار است مطیع، بهرِ اطاعت همیشه آماده ست چنان که حضرت صادق نشان‌ ما داده ست روایتی ست که خالی ز هرچه اشکال است ثقه ست چون سندش منتهی الآمال است که بود حضرت صادق به خانه دورانی رسید محضر او شیعه ای خراسانی گلایه کرد به حضرت؛ که یا امام ششم! برای معرکه آماده‌اند این مردم نظر کنید مساجد پُر از مسلمان اند کنون که شکر خدا شیعیان فراوان اند به خلق حجت خود را دگر تمام کنید زمان آن نرسیده ست تا قیام کنید؟! سخن رسید بدین جا، کلام کامل شد غلام خانه ی حضرت به خانه داخل شد امام گفت بیا و اطاعت از من کن تنورِ خانه ما را بیا و روشن کن همین که گشت تنور از حرارتش آذین خلیل وار برو بینِ شعله ها بنشین @hosenih غلام خانه که هارون مکی است اسمش بدون اینکه ببینند ترس در جسمش بدون حرفِ اضافه در آن تنور نشست امام صادق درب تنور را هم بست پس از گذشتِ زمانی میان خوف و رجا  امام گفت فلانی! تنور را بگشا همین که باز شد آن از شراره ها گلگون غلام سالم سالم پرید از آن بیرون! امام گفت فلانی! عجیب ترسیدی! نظاره کن که چنین است شیعه! فهمیدی؟ تویی که دعوی یاری شیعه ها داری بگو که شیعه اینگونه چندتا داری؟ رها ز همهمه ی شیعیان صوری باش اگر که شیعه شدی، شیعه ی تنوری باش تنور گفتم و دیدم قلم صبور نبود تنورِ حادثه تنها همین تنور نبود دوباره در تب و تابی عجیب افتادم تنور گفتم و آمد حکایتی یادم تنور حضرت صادق اگر گلستان شد تنور خولی ملعون ز شعله سوزان شد تنور حضرت صادق اگر که علم افروخت سر حسین میان تنور خولی سوخت سر عزیز خدا و تنور آن فاسق در آن زمانه کجا بود حضرت صادق؟ سری که بود سرآمد به کل مافیها سری که خُفت به دامان حضرت زهرا سری که دل ز تمام فرشته ها می برد سری که خنده آن دل ز مرتضی می برد سری چنان که به شب های شامیان کوکب سری که بود فقط روی شانه زینب سری که بود چنان خطبه نبی، سخنش سری که گریه نمودند پنج تن به تنش چرا تمامی موهاش سخت سوخته اند؟ سر عزیز خدا را چه سان فروخته اند؟ @hosenih صدای قرآنش را شنیده ای خولی؟ به چند درهم سر را خریده ای خولی؟ کشیده مسح ز خون بر سر و گرفته وضو کدام دست دو دندان شکسته است از او؟ شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چندبیت تقدیم به حضرت رسول اکرم (ص) جبریل پر زنان ،شده دور سرت نبی خیل ملک نگر ،همه دور و برت نبی آن چهره ات تجلی انوارکبریاست قربان آن صلابت چون حیدرت نبی روز تولد تومحمد رسیده است ماییم جملگی همه جایاورت نبی درزیرطاق صحن وسرایت رسدنوا ازبهرخطبه خوانی بر منبرت نبی عالم همه گدای تو ودخترشماست لبخندامده به لب مادرت نبی در زندگی دعای توماراکفایت است هستیم هرکجاهمگی یاورت نبی توچشمه زلال خداوند عالمی ماتشنه ایم تشنه لب کوثرت نبی فرموده ای که الگوی من ، دخترمن است بااین حساب فاطمه شد رهبرت نبی گرریشه کن کنی تو تبار یهود را جانم فدای طنتنه ء خیبر ت نبی دیدی که غاصبان فدک طعنه میزدند این انتقام گشته به حق باورت نبی مهدی رسد چو نعره زند جدی الحسین کرببلاست چون هدف آخرت نبی -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاه)
_آرمين غلامی ( مجنون کرمانشاهی ) ای دل ، بر ه دلبر با ادب باش درخانه ی دل دهند پاداش آمد شب عید حضرت دوست دنیا همه واله از رخ اوست قنداقه ی او گشته پرازنور چشمان حسود از بر او دور نامش همه جا همیشه پاک است یعقوب زمانه سینه چاک است این است مرام هرچه عاشق مائیم گدای روی صادق هرجن و ملک عبد سرایت یا جعفر صادق به فدایت در کوی تو خیل باده نوشان مستند زه جامت می فروشان صادق همه جا ره صراط است اوساقی مستی و نشاط است ای از تو فروغ کل موجود دلها همه از نام تو خشنود مهر تو اساس محکمات است احکام تو مایه نجات است سرسلسله ی سران دینی شاه و ولی دین مبینی تو شیخ تمام اوصیایی تو صادق آل مصطفی ای مجنو زه تو دارد احترامی دارد زه تو شهرتی و نامی ===
اشعار میلادپیامبراعظم (ع) یامحمدبی رخت دیده دل آرام نداشت دل من تاب فراق ازهمه ايام نداشت گفت از ذکر تو هرعضوحکايت دارد تن ماموي غلط در همه اندام نداشت برسر دانه ی خالت نظرم چون افتاد ره بيرون شدنی این دلم از دام نداشت چکنم شب مگر آنروز نخواهد آید بامدادت نگرم چون طمع شام نداشت یامحمد من ازآن روز که رويت ديدم چشم من طاقت ديداربه اقوام نداشت آمدی گفت خداوند نبی راعشق است جزشما پیمبر ی میان اسلام نداشت گرهمه شهر به جنگم به درآيند و خلاف دل دراین خلوت خاصش خبر از عام نداشت کی به زرق آمده ام تا به ملامت بروم ازچه رو فاطمه اش عزت و اکرام نداشت بارها گفت نبی فاطمه پاره ی تن است خبر از دشمن و انديشه ز دشنام نداشت؟ یامحمدلطف توگرشامل حالم شود گویم این بس تا ابد لطف تو یک دام نداشت هرچه ام (مجنون)که هستم برتو ای ختمی ماب گو رود رقیب ثانی که دلارام نداشت -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
اشعارولادت پیغمبراکرم (ص) برده ای ازچه همه آرام و تسکین مرا نام تو برپاکند این دین وآیین مرا گردش چشمان تو زیر وزبر کرده مرا بین رویا میبری این خواب سنگین مرا یامحمدغمزه ی چشمان تو دل میبرد از ازل بگرفته ای دست نگارین مرا می خورم ازباده ی وصل نگاهت ای صنم می کشیدی از ازل تو ناز شیرین مرا گر ز سر گیرم حیات جاودان از اذن توست درشب مرگم نگر یک لحظه بالین مرا من هوادار محمدبوده ام تاپای جان رام کردی از وفاآهوی مشکین مرا هرکجا تحسین نامت کرده (مجنون)بابیان زآن که تحسین کرد ه ای این فکر رنگین مرا -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
آرزوی وصل یاری داشتم میل دیدارنگاری داشتم دل محیابهر پروازش کنم هم سفر با روی طنازش کنم آمد آن دلبر دل و جانم ربود آمد و از روی خود چهر ه گوشود ناگهان آمد قفس را درشکست در خیالم روی ماه او نشست آسمان مشتاق روی دلبر است ماه عالم دیده اش بر این دراست عرش خود را فرش ره کرده بر او تا رسد دردانه با آوای هو کیست او برخالق خود عاشق است نام زیبایش امام صادق است کیست صادق ساقی جود و کرم شد نگاهش چشمه ی نور حرم کیست صادق قبله ی لطف و صفا معدن علم است و حلم است و وفا کسیت صادق یادگارمادر است زینت و نوردو چشم حیدر است کیست صادق رمز هستی همه دارد او الفت بنام فاطمه در بلندای وجودش وجه رب نام صادق گشته آوازه به لب گرنماید او نظر برسینه ها می شود هر درد بی درمان دوا عالمین دارد اگر قدری گران از غبار تربتت دارد نشان روز محشر می شوی ماراشفیع کن مرا قسمت زیارت در بقیع ای بقیع ای قبله دل های ما خاک بوسیت شده آوای ما تا که مجنون می کند این زمزمه می دهی حاجت به نام فاطمه سروده ی حاج آرمین غلامی ( مجنون کرمانشاهی ) ===
(ص)🌸 اسلام همه محو روایات محمد خواندیم روایات به آیات محمد مولا سر سجّاده دعاگوی توهستیم لب قاصره ازوصف عبادات محمد ای واسطه ی بین خدا وهمه ی خلق کردیم توسّل به مناجات محمد تنهاتو مجسّم‌شده ی حضرت حقی وصف است خداوند از این ذات محمد تا خانه‌ی زهرا همه جاپای توباشد او آمده دیدار به کَرّات محمد ماراهوس دیدن تو هست شب وروز ای جد مسلمان به سادات محمد (مجنون) به هوای دیدنت عرش‌نشین است از مرقدتوتابه سماوات محمد غلامی (مجنون کرمانشاهی) ــــــــــــــــــــــــــــــ
درسینه ی من محبت محمد است جانم همه صرف مدحت محمد است دارایی و جان و مال و فرزند و عیال یکجا همه وقف حضرت محمد است سروده ی حاج آرمین غلامی ( مجنون کرمانشاهی ) === گرمحمد یک نگه بر آتش دوزخ کند آتش دوزخ برای او گلستان می شود گرگشاید لب محمد روی منبر هرکجا صد چو موسی پیش او طفل دبستان می شود برمحمد دست حاجت می برم تا روز حشر چونکه مجنون از دعای او سلیمان می شود سروده ی حاج آرمین غلامی ( مجنون کرمانشاهی ) === با عث این عالم هستی زه هست مصطفی است معنویت نبض جان حق پرست مصطفی است سرخوشیم زیرا که حکم محکمه با حیدر است در جزا پرونده ی امت بدست مصطفی است سروده ی حاج آرمین غلامی ( مجنون کرمانشاهی ) == بانام نبی عقل و شعورم دادند با عشق نبی زه پل عبورم دادند دم می زنم از نام محمدزیرا امشب به برش فیض حضورم دادند سروده ی حاج آرمین غلامی ( مجنون کرمانشاهی ) == پیکر اسلامیان را جان رسید حضرت خاتم گل ایمان رسید گو منافق از حسادت کور شو چون محمد دلبریزدان رسید سروده ی حاج آرمین غلامی ( مجنون کرمانشاهی ) == بنگر که محمد چه مقامی دارد خوش ایده و مکتب و مرامی دارد سررا به بر بتکده ها خم نکند درشهر بسی شهرت و نامی دارد سروده ی حاج آرمین غلامی ( مجنون کرمانشاهی ) == میلاد نبی با شد و حق یاور ماشد میلاد گل آمنه پیغمبر ما شد حکام جهان جمله ستمگر باشند شادیم محمد به جهان رهبر ماشد سروده ی حاج آرمین غلامی ( مجنون کرمانشاهی ) == من از نام محمد مست مستم بد رگاهش دل و این دیده بستم بجز احمد ندارم تکیه گاهی گدای احمد و آل وی هستم سروده ی حاج آرمین غلامی ( مجنون کرمانشاهی ) == تویی سرچشمه ی هستی عالم تویی پیمانه ی عشق مجسم محمد هستی و فخرت همین بس شدی برانبیا ء تنها تو خاتم سروده ی حاج آرمین غلامی ( مجنون کرمانشاهی ) == بنگر که پیمبر خدا می آید آن رحمت حی کبریا می آید آمد به جهان محمد آن دلبر عشق آن عطر محمدی از این فضا می آید سروده ی حاج آرمین غلامی ( مجنون کرمانشاهی ) == برچهر ه ی مصطفی محمد صلوات برقامت دلگشای احمد صلوات این نورمحمد است در ارض و سما بر صورت دلربای احمد صلوات سروده ی حاج آرمین غلامی ( مجنون کرمانشاهی ) ==