eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
5.2هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•جماعتی که زبانم زجورشان.. تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها اجرا ۹۸_ حاج محمود کریمی•✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ جماعتی که زبانم زجورشان بسته است به فتنه ها سرشان سنگ خورده بشکسته است ز جهل پیرو ادراک خویش و فهم خودند به هر معامله تنها به فکر سهم خودند از این قبیله که نان های مفت آجر شد ز بغضِ حیدر کرار قلبشان پر شد امان از این همه بغضِ نهفته در سینه امان از این همه پیشانیِ پر از پینه علی شناس نبودند پس غلط رفتند شبی به مجلس تشخیص مصلحت رفتند نرفته اند غلط نه بگو غلط کردند بگو برای چه این قوم مشورت کردند برایِ بستن دستِ علی یدالله شان و یا برای اراجیفِ بی سر و ته شان برایِ کشتن زهرا به جرم چشمِ تَرَش برای ریختن خونِ سومین پسرش برای سوختنِ آخرین نشانۀ وحی برای بردنِ هیزم به سمت خانۀ وحی بگو برای چه برپا شدست این شورا؟ برای قتل علی یا که کشتن زهرا .. شما گروه به ظاهر غدیر نادیده شما جماعت ملعون وحی نشنیده برای این همه جور و قساوتِ دلتان علی چکار کند ای بخون اجیر گِلتان علی چه کار کند با شما که بیت المال حلالتان شده آن سان که شیر بر اطفال علی چه کار کند با شما که در پیکار نشسته اید به سجاده های استغفار علی چکار کند با شما که بی عارید شما که هرچه کند باز از او طلبکارید علی چکار کند با غرورِ بیجاتان علی چکار کند با نمازخوان هاتان علی به خانه نشسته است و خوب میدانید به مسجدید و نماز غفیله میخوانید چه کرده اید که قوم احترامِ او نکنند سپرده اید غلامان سلامِ او نکنند دهانِ جُربزه را او که نیک دوخته است چه کرده اید که حالا سپر فروخته است علی بخاطر این کارهایتان شد پیر دوای درد علی شیر نه که شد شمشیر ز ذوالفقار به هیچ استعاره میگویم اگر چه گفته ام اما دوباره میگویم همو که بود به میدان دژ عظیم نبی جدال کرد به دستور مستقیم نبی همو که بود امان شما چو کشتى نوح همو که سر زده چون آفتاب از پس کوه کنون نگاه کنید اشک بار و منزوی است خودش برای خودش یک مدینه مثنوی است سکوت کرده اگر خود از او دهان بستید شما قبیلۀ نامرد باعثش هستید علی نگفت سخن جز به چاه ها ای قوم چه کرده اید مگر وای بر شما ای قوم کسی که سر بگذارد جنان به شانۀ او چگونه بی درو پیکر شده است خانۀ او شما که سعی نمودید جای او باشید زدید همسر او را جواب گو باشید به جانشینِ رسول خدا جفا کردید شکسته است درِ خانه اش شما کردید *خیلی اصرار کردن ، حرت فرمود پنج شنبه سر بتراشید بیاید بیرون‌ ؛ پنج نفر نیومدن (ما با یه بچۀ فاطمه چند نسل بعد بیعت کردیم یاعلی گفتیم، تا آخرین نفس ایستاده ایم .. دیگه ما نمیزاریم علی بشه اینطوری میمیریم نمیزاریم)* علی نشسته به خانه همین دعاتان بود دلیل و قصه نبافید از خداتان بود زمانه گرچه به یکبار با علی بد کرد علی همیشۀ تاریخ صبر خواهد کرد اراده کرد به گوش من و تو پند کند سکوت کرد که روزى صدا بلند کند چرا که آخر سر انتقام در پیش است به هوش باش سقیفه قیام در پیش است علی نشسته به خانه همین دعاتان بود دلیل و غصه نبافید از خداتان بود شاعر: *نوشت معاویه دختری رو که اون ها میگفتن بانوی بهشته، بانوی جهانه، پشت در بود درُ آتش زدم .. چنان با لگد زدم یه ناله ایی زد دیدم مدینه به لرزه افتاد ..* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net فاطی
چه روضه اى كه مقرم، مفيد و شيخ صدوق نوشته اند از آن با سوابقى مسبوق چه روضه اى كه در آن لطمه مى زنند علما سر عزيز پيمبر كجا، كجا صندوق؟ @hosenih سرى كه نور گرفته ست از آن جمال مسيح نديده بود مسيحى چنين جلال و فروغ سرى كه بر اثر زخم هاى بسيارش گريسته ست ز روز الست هر مخلوق سرى كه تجربه كرده تنور خولى را سر عزيز خدا و محاسنى محروق چگونه راهب آن دير را مسلمان كرد؟ تبارك الله از اين قدرت بيان و نبوغ @hosenih درود بر شرف راهبان نصرانى تفو به غيرت تان! آى مسلمين دروغ! كجاست جده سادات؟ عمه جان زينب! كجاست شيرخدا؟ معبر تو گشت شلوغ شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
امام مسلکش از مردمِ زمانه جداست امام مظهر احقاقِ حقِ دینِ خداست امام گرچه خودش بنده ی خداوند است درست مثلِ خداوند بی همانند است @hosenih یقین بدان که مبری زِ شک و تردید است امام سایه ندارد، امام خورشید است امام کعبه ی سیار، و خلق حجاج اند خلایقند که او را همیشه محتاج اند خلایقند که باید به او سلام کنند به کعبه واجبِ شرعی ست احترام کنند خلایقند که باید گرامی اش دارند امام اوست، ولو خلق عمامه بگذارند اگرچه خلق بدونِ امام محرومند امام و خلقِ جهان لازمند و ملزومند اگرچه خلق جهان را ز اوست شأنیتی به هر امام جماعت، سزاست جمعیتی اگرچه دینِ خداوند بی نیاز از ماست بدون مردم دنیا، امام هم تنهاست! سر خلافت اگر خلق اختلاف کند امام چاره ندارد مگر مصاف کند بنا به نص روایت امام چون کعبه ست که واجب است جهان گِرد او طواف کند مطیع امرِ امامت همیشه پشت ولی ست اگرچه خلق علیه وی ائتلاف کند مطیع امر ولی بینِ کوچه ها باید بنا به خواست او تیغ را غلاف کند غلاف گفتم و بازویی آمده یادم مگر که قافیه اینک مرا معاف کند قیام همت و عزمی رفیع می‌خواهد امام شیعه محب نه! مطیع می‌خواهد! امام شیعه به تاریخ، خوش نگشته دلش دمی به همهمه شیعیان منفعلش به شیعه خود امامی علاقه‌مند نشد بخاری از دم آن شیعه گر بلند نشد امام، شیعه خود را عزیز می‌خواهد سر برهنه و شمشیر تیز می‌خواهد حدیث دین خدا، حرف تیغ و پیکار است اطاعت از ولی الله سخت دشوار است مطیع، بهرِ اطاعت همیشه آماده ست چنان که حضرت صادق نشان‌ ما داده ست روایتی ست که خالی ز هرچه اشکال است ثقه ست چون سندش منتهی الآمال است که بود حضرت صادق به خانه دورانی رسید محضر او شیعه ای خراسانی گلایه کرد به حضرت؛ که یا امام ششم! برای معرکه آماده‌اند این مردم نظر کنید مساجد پُر از مسلمان اند کنون که شکر خدا شیعیان فراوان اند به خلق حجت خود را دگر تمام کنید زمان آن نرسیده ست تا قیام کنید؟! سخن رسید بدین جا، کلام کامل شد غلام خانه ی حضرت به خانه داخل شد امام گفت بیا و اطاعت از من کن تنورِ خانه ما را بیا و روشن کن همین که گشت تنور از حرارتش آذین خلیل وار برو بینِ شعله ها بنشین @hosenih غلام خانه که هارون مکی است اسمش بدون اینکه ببینند ترس در جسمش بدون حرفِ اضافه در آن تنور نشست امام صادق درب تنور را هم بست پس از گذشتِ زمانی میان خوف و رجا  امام گفت فلانی! تنور را بگشا همین که باز شد آن از شراره ها گلگون غلام سالم سالم پرید از آن بیرون! امام گفت فلانی! عجیب ترسیدی! نظاره کن که چنین است شیعه! فهمیدی؟ تویی که دعوی یاری شیعه ها داری بگو که شیعه اینگونه چندتا داری؟ رها ز همهمه ی شیعیان صوری باش اگر که شیعه شدی، شیعه ی تنوری باش تنور گفتم و دیدم قلم صبور نبود تنورِ حادثه تنها همین تنور نبود دوباره در تب و تابی عجیب افتادم تنور گفتم و آمد حکایتی یادم تنور حضرت صادق اگر گلستان شد تنور خولی ملعون ز شعله سوزان شد تنور حضرت صادق اگر که علم افروخت سر حسین میان تنور خولی سوخت سر عزیز خدا و تنور آن فاسق در آن زمانه کجا بود حضرت صادق؟ سری که بود سرآمد به کل مافیها سری که خُفت به دامان حضرت زهرا سری که دل ز تمام فرشته ها می برد سری که خنده آن دل ز مرتضی می برد سری چنان که به شب های شامیان کوکب سری که بود فقط روی شانه زینب سری که بود چنان خطبه نبی، سخنش سری که گریه نمودند پنج تن به تنش چرا تمامی موهاش سخت سوخته اند؟ سر عزیز خدا را چه سان فروخته اند؟ @hosenih صدای قرآنش را شنیده ای خولی؟ به چند درهم سر را خریده ای خولی؟ کشیده مسح ز خون بر سر و گرفته وضو کدام دست دو دندان شکسته است از او؟ شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
١ اى عمو وقتش شده من هم فداى تو شوم اى عمو جانم حسين (٢) دوست دارم كه يكى از بچه هاى تو شوم اى عمو جانم حسين (٢) ٢ از تبار مجتبى، از نسل ياس پرپرم من ز نسل حيدرم (٢) كودكم اما قوى تَر از چهل جنگاورم من ز نسل حيدرم (٢) ٣ امدم گودال امام خويش را يارى كنم اى عموجانم حسين (٢) چون علمدار تو من بى دست علمدارى كنم اى عموجانم حسين (٢) ٤ لشكرى در پيش رويم هست و تنها مى روم سوى بابا مى روم (٢) بى گمان دارم به استقبال زهرا مى روم سوى بابا مى روم (٢) ٥ عاقبت تكليف را انجام دادم كاملا امدم بابا حسن (٢) كربلا جنگاورى بر خود نديده مثل من امدم بابا حسن (٢) ٦ دست عبدالله مصداق يدالله مى شود يا على حيدر مدد (٢) عمه مى خواند برايش : (قل هو الله احد) يا على حيدر مدد (٢) ٧ امده تا راز دشمن را نمايد برملا يا علىِ مرتضى (٢) كربلا را تازه عبدالله كرده كربلا يا علىِ مرتضى (٢) ٨ با دو چشمم ديدم آن خنجر نشسته بر گلو ياحسين و ياحسين (٢) كارى از دستم بجز اين بر نيامد اى عمو ياحسين و ياحسين (٢) ٩ بنده عشقم، به پاى عشق تاوان مى دهم اى عمو جانم حسين (٢) چون على اصغر به روى سينه ات جان مى دهم اى عمو جانم حسين (٢) ١٠ چون پس از قاسم زمان خجلت من آمده وقت رفتن آمده (٢) نوبتى هم باشد اينك نوبت من آمده وقت رفتن آمده (٢)
امام مسلکش از مردمِ زمانه جداست امام مظهر احقاقِ حقِ دینِ خداست امام گرچه خودش بنده ی خداوند است درست مثلِ خداوند بی همانند است @hosenih یقین بدان که مبری زِ شک و تردید است امام سایه ندارد، امام خورشید است امام کعبه ی سیار، و خلق حجاج اند خلایقند که او را همیشه محتاج اند خلایقند که باید به او سلام کنند به کعبه واجبِ شرعی ست احترام کنند خلایقند که باید گرامی اش دارند امام اوست، ولو خلق عمامه بگذارند اگرچه خلق بدونِ امام محرومند امام و خلقِ جهان لازمند و ملزومند اگرچه خلق جهان را ز اوست شأنیتی به هر امام جماعت، سزاست جمعیتی اگرچه دینِ خداوند بی نیاز از ماست بدون مردم دنیا، امام هم تنهاست! سر خلافت اگر خلق اختلاف کند امام چاره ندارد مگر مصاف کند بنا به نص روایت امام چون کعبه ست که واجب است جهان گِرد او طواف کند مطیع امرِ امامت همیشه پشت ولی ست اگرچه خلق علیه وی ائتلاف کند مطیع امر ولی بینِ کوچه ها باید بنا به خواست او تیغ را غلاف کند غلاف گفتم و بازویی آمده یادم مگر که قافیه اینک مرا معاف کند قیام همت و عزمی رفیع می‌خواهد امام شیعه محب نه! مطیع می‌خواهد! امام شیعه به تاریخ، خوش نگشته دلش دمی به همهمه شیعیان منفعلش به شیعه خود امامی علاقه‌مند نشد بخاری از دم آن شیعه گر بلند نشد امام، شیعه خود را عزیز می‌خواهد سر برهنه و شمشیر تیز می‌خواهد حدیث دین خدا، حرف تیغ و پیکار است اطاعت از ولی الله سخت دشوار است مطیع، بهرِ اطاعت همیشه آماده ست چنان که حضرت صادق نشان‌ ما داده ست روایتی ست که خالی ز هرچه اشکال است ثقه ست چون سندش منتهی الآمال است که بود حضرت صادق به خانه دورانی رسید محضر او شیعه ای خراسانی گلایه کرد به حضرت؛ که یا امام ششم! برای معرکه آماده‌اند این مردم نظر کنید مساجد پُر از مسلمان اند کنون که شکر خدا شیعیان فراوان اند به خلق حجت خود را دگر تمام کنید زمان آن نرسیده ست تا قیام کنید؟! سخن رسید بدین جا، کلام کامل شد غلام خانه ی حضرت به خانه داخل شد امام گفت بیا و اطاعت از من کن تنورِ خانه ما را بیا و روشن کن همین که گشت تنور از حرارتش آذین خلیل وار برو بینِ شعله ها بنشین @hosenih غلام خانه که هارون مکی است اسمش بدون اینکه ببینند ترس در جسمش بدون حرفِ اضافه در آن تنور نشست امام صادق درب تنور را هم بست پس از گذشتِ زمانی میان خوف و رجا  امام گفت فلانی! تنور را بگشا همین که باز شد آن از شراره ها گلگون غلام سالم سالم پرید از آن بیرون! امام گفت فلانی! عجیب ترسیدی! نظاره کن که چنین است شیعه! فهمیدی؟ تویی که دعوی یاری شیعه ها داری بگو که شیعه اینگونه چندتا داری؟ رها ز همهمه ی شیعیان صوری باش اگر که شیعه شدی، شیعه ی تنوری باش تنور گفتم و دیدم قلم صبور نبود تنورِ حادثه تنها همین تنور نبود دوباره در تب و تابی عجیب افتادم تنور گفتم و آمد حکایتی یادم تنور حضرت صادق اگر گلستان شد تنور خولی ملعون ز شعله سوزان شد تنور حضرت صادق اگر که علم افروخت سر حسین میان تنور خولی سوخت سر عزیز خدا و تنور آن فاسق در آن زمانه کجا بود حضرت صادق؟ سری که بود سرآمد به کل مافیها سری که خُفت به دامان حضرت زهرا سری که دل ز تمام فرشته ها می برد سری که خنده آن دل ز مرتضی می برد سری چنان که به شب های شامیان کوکب سری که بود فقط روی شانه زینب سری که بود چنان خطبه نبی، سخنش سری که گریه نمودند پنج تن به تنش چرا تمامی موهاش سخت سوخته اند؟ سر عزیز خدا را چه سان فروخته اند؟ @hosenih صدای قرآنش را شنیده ای خولی؟ به چند درهم سر را خریده ای خولی؟ کشیده مسح ز خون بر سر و گرفته وضو کدام دست دو دندان شکسته است از او؟ شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e